به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array

    می خواهم با پسر موردعلاقه ام فرار کنم

    دختر 28ساله ای هستم که درسن 24 سالگی با پسری اشنا شدم ایشان از همان ابتدا ازمن خواستگاری کردند درابتدا باورنکردم تااینکه بعداز 5ماه اصرار ایشان قبول کردم که به خواستگاری بیایند پدرم درابتداباپسر صحبت کرد و گفت که پسر کاری وخوبی است ازپدرم 6ماه وقت خواسته بودتا شرایطش را روبراه کند وبرای خواستگاری رسمی اقدام کند دراین مدت نتوانست کارهایش را روبراه کند حدودیک سال و6ماه بعد کارهایش را روبراه کردو به خواستگاری امدند دران زمان من خواستگار دیگری داشتم که خانواده ام با ایشان موافق بودند پسرخوبی بودولی چون من دلم جای دیگربود جواب منفی دادم و شرایط را به پسر موردنظر توضیح دادم که بلافاصله باخانواده خود امدند پدرم اجازه ورود پسربه خانه رانداد درخانه شیرینی خوردند وتبریک گفتند اما فردای ان یکی ازنزدیکان پدرم تماس گرفت وگفت که پسرخانواده خوبی ندارد درحالیکه قبل ازان من با چند نفر از اشناهاوهمسایه هایشان اشناشده بودم که قسم میخوردندمثل پسرشان است
    پدرم به پسر زنگ زد وجواب منفی داد وگفت دست از سردخترم بردار و شمادوتادراینده به مشکل خواهید خورد بعدازان پسر بامن تماس گرفت وگفت که فلانی رومیشناسی گفت که از شمانزد خانواده ام بدگویی کرده است دقیقاهمان شخصی بودکه از خانواده انهابدگویی کرده بود همسایه بودند وتوضیح دادکه ازمن میخواست با دختر برادر شوهرش ازدواج کنم من قبول نکردم وقسم خورده بودکه تلافی خواهد کرد
    بعداز ان پدرم با ازدواجمان مخالفت کرد
    حدود یک ماه قبل دوباره پسربه خواستگاری امد ولی باز پدرم به پسر گفته که دخترم ازتو بالاتراست وشما دوتا باهم نخواهید ساخت ودیگر نبینمت
    و مدام تکرارمیکنند که بااین پسر بدبخت خواهی شد تورامی برد که اذیت کند یک ماه نشده طلاق خواهی گرفت و...
    دراین 4سال رفتار خلاف شرع واخلاق ازایشان ندیده ام
    حتی باهم به یک شهر دیگر رفته ایم ولی باز رفتاری خلاف اخلاق و عرف انجام نداده اند
    زودرنج هستند وکینه ای و برای بدست اوردن حقشان می جنگند شدیدا خانواده اش را دوست دارد و مدام هوای انهارا دارد
    فقط مسائلی که ذهنم را درگیر کرده واجازه نمی دهد ازایشان دوری کنم عبارتنداز:
    1-اگر قصد سواستفاده داشت بارها فرصت داشت !!
    2-اگر قصد بدبخت کردن من رادارد چراتصمیم به ازدواج گرفته؟
    3-چرامدام تکرار میکند سنم میگذرد ونیازبه تشکیل زندگی و ارامش دارم و از دغدغه فرار میکنم چنین فردی قصد ازارخود راخواهد داشت؟
    4-به گفته خود با ادامه تحصیلیم مشکلی ندارد حتی اگربخواهم به کشور دیگر بروم همراهیم خواهدکرد

    ومسائلی که باعث دودلی می شود:
    1-ایا چت میکندفرد دیگری رابه زندگیش راه ندهدچون تادیروقت بیداراست واکثرا گوشی در حالت پروازاست
    2-ایا واقعا دوستم دارد با وجوداینکه پیش هرکس که بگویید رفته است وازمن خواستگاری کرده است وهمه اشناهایش می دانند که من رامی خواهد
    3-اکثراشبها تادیروقت بیدار است چرا بیدار می ماند خودش میگوید حساب کتاب روزانه ام را انجام میدهم و خوابم نمیبرد
    4-ایا گفته های خانواده ام درست است اورامثل دشمن خود میدانند مدام اصرار میکنند که به تلفنش جواب نده پس همسایه هاواشناهایش چه می گویندچرااین همه تحویلش میگیرندچرا سریع کارهایش را انجام میدهند؟

    نیازمند راهنمایی ازشما هستم چه کنم؟
    اگر با فرد دیگری ازدواج کنم به او خیانت کرده ام چون فکرم جای دیگری است
    اگر با اوبخواهم ازدواج کنم خانواده ام چه می شوند؟
    اصلا حوصله انجام هیچ کاری را ندارم حتی سرکار فقط میخواهم هرچه زودتر تمام شود وازشلوغی بدم می اید چون فکرم مشغول است ونمیدانم چه کنم خانواده یا او؟

    دلایل خانواده هر روزتغییر میکند(1-پسر خوبی نیست 2پسرخوبیه خانوادش خوب نیستند3-پسر بدکارست4-پول نداره5-خونه وماشین نداره6-میگه میخرم کی میخره باید میخرید7-تحصیلاتش پایینه8-پدرش حرف زدنش روبلدنیست9-خونشون خرابه10-چراهمشون تویه خونه کهنه زندگی میکنند تاحالا نساختن11-گفتن مامانش بددهنه و...بالاخره هر روز یکی رو میگن یه دلیل منطقی نمیارن)
    لازم به ذکر است خانواده پسر ازهیچ نظر به اوکمک نخواهندکرد و خودش روی پای خودش ایستاده است ازنظرشغل ودرامد وخرید یا رهن خانه و...
    ایا انتخاب پسر برایم مشکل ایجادخواهدکرد؟
    ایا بعدازازدواج به من میگوید اگردخترخوبی بودی به حرف خانواده ات گو ش میدادی؟
    راه درست واصولی چیست ؟
    لطفا راهنمایی ام کنید
    پسر 33است وشغل ازاد

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-11-30
    نوشته ها
    297
    امتیاز
    6,423
    سطح
    52
    Points: 6,423, Level: 52
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    625

    تشکرشده 345 در 183 پست

    Rep Power
    51
    Array
    به نظرم قطع ارتباط کنید اینطوری فقط عمر خودتونو ایشونو تلف میکنی و همش روی دور باطل هستید
    بزار یکی دوسالی باهاش ارتباط نداشته باشی کلا فراموشت میشه
    آدم خوب و مومن و کاری مثل ایشون هم کم نیست دعا کن خدا یه خوبشو نصیبت کنه و مهرشو به دلت بندازه
    یه نکته دیگه اینه که شما چون با ایشون ارتباط داشتی و تنور احساساتتون روشن شده کمتر نواقص هم رو میبینید و شاید خونوادتون چیزایی رو میبینن که شما نمیبینی

  3. #3
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط matinalone نمایش پست ها
    خودش هم میگفت بیاباهم فرارکنیم یابذاربه همه اعلام کنیم تاهمه بدونندفقط میخواست راه خودش روهموارکنه خداروشکرمن قبول نکردم چون نمیخواست چیزی مانعش بشه میگفت بیام همون اول کاری کارروتموم کنیم مثلاسرمهریه اینازیادنگیدچی بشه فقط خودش رومیدید
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    متین عزیز. اگر ده تا تاپیک دیگر هم می زدی ما باز هم می گفتیم این آقا به درد نمی خورد. متین واقعا شانس آوردی که این مرد بلایی به سرت نیاورد. خدا دعایت را شنیده عزیزم و تو را از خطر تجاوز یا حتی خطر جانی رهانده است. بله . اگر خدا صدایت را نشنیده بود شاید الان ... . متین حالا این مرد رفته و خطر رفع شده است. اما خطر اصلی هنوز باقی است. خطر اصلی در فکر شما و در ذهن شما است. شما قطعا یک مشکلی در زندگی داری که باعث شده گرفتار این اقا شوی و هر چه بچه ها گفتند و حتی خودش هم تهدیدهای ناجور کرد باز به دنبال او باشی. عمل کردن فقط یک بهانه بود که خودت را راضی کنی. شما بیا و با کمک بچه های تالار مشکلات فکری خودت را حل کن و دیگر از این مرد چیزی ننویس. چون حرف دیگری برای گفتن نمانده است. شما دو تاپیک باز کردی و تمام جواب ها را گرفته ای. الان وقتش است که ریشه اصلی مشکلات را که درون خودت است برای همیشه خشک کنی. پس خواهش می کنم این تاپیک را به آن مرد اختصاص نده. اگر لازم است تاپیک دیگری بزن و روی شخصیت خودت کار کن.

    سلام

    این پست های بالا در تاپیک های قبلی را یادت هست ؟

    شما مثل اینکه اراده کرده ای که دربست خودت را در یک زندگی که سرنخ های شکست آنرا قبلاً هم بهتون گوشزد کرده ایم بیاندازی ....

    چرا از تاپیکهای قبلی و راهنماییهایی که شدی درس نمیگیری .....

    صد بار دیگر و با طی سالها هم بیایی و هی از این آقا بگویی ما می گوییم مناسب نیست و شکست خواهی خود اما گویی شما هدفت راهنمایی گرفتن برای تصمیم درست نیست

    حالا هم گویی میخواهی پشینهادی که قبلاً بهت داده را عملی کنی و اومدی همدردی که مثلاً ما بهت بگیم آره باهاش فرار کن حق داری و کار درستیه ؟؟؟؟؟ هرگز چنین نخواهی شنید بلکه ما می گوییم این رابطه را قطع کامل کن و تمام راه های ارتباطی را ببند


    .





  4. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 19 آبان 94), Aram_577 (جمعه 22 آبان 94), baitollah-abbaspour (جمعه 22 آبان 94)

  5. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    متین عزیز:

    اگر این آقا اومد خواستگاری نیز ، باید بدانی که سرنخ های زیادی برای شکست در زندگی با او وجود دارد که برای اطلاع از آن به لینک زیر و پستی که در رابطه با تاپیک شما هست مراجعه کن

    http://www.hamdardi.net/thread-26999.html

    ضمن اینکه بنده اعتقاد دارم ایشون از اول قصدش ازدواج نبوده ، بلکه بخاطر متانت و نجابت و محکم بودن شما تمایل بیمار گونه و شدید به سوء استفاده جنسی از شما داشته و دارد . داشته ایم افرادی که تصاحب چنین دخترانی و سوء استفاده و رها کردنشنون ( نوعی سادیسم و ... ) برایشان لذت بخش بوده و حتی از راه های فریبنده مثل خواستگاری و نامزد کردن و .... وارد شده و در همون دوره نامزدی سوء استفاده خود را داشته و رها کرده اند .

    نمونه ای نقل میکنم تا عبرتی باشه برای همگان :

    یکی از شاهدان عینی که از بستگان ودانشجو هست ، دردانشگاه خود با موردی اینچنین مواجه بودند که طرف با دیگر دوستانش شرط می بندد که می تواند فلان دختر متین و نجیب را که هیچ کس جرأت نزدیک شدن و پیشنهاد دوستی دادن به او را ندارد وخانواده معتبری نیز دارد و با کسانی که پیشنهاد دوستی داده اند محکم برخورد کرده را تصاحب کند . و لذا یک عاشق پیشگی عجیبی از خودش نشان داده که حتی اساتید نیز باورشان شده بوده ، نزد پدر دختر رفته و چنان خود را شیفته و واله نشون دادهو .... که پدر هم گول خورده و باور می کند و از اساتید هم برای راضی کردن دختر جهت اینکه اجازه آشنا شدن و شناخت پیدا کردن نیز به عنوان واسطه استفاده کرده و یک روز در جمع دانشجویان و چند استاد جلوی همه به پای دختر می افته والتماس می کند و ..... خلاصه اینکه دختر ماجرا هم باور می کند و اجازه آشنایی و .... آخر سر هم سوء استفاده و رها کردن و به قول خودش برنده شرط بندی شده بوده و......

    اینها نمونه های واقعی هستند ، بنا براین بعید ندانید که ایشون قصدازدواج نداشته و دنبال سوء استفاده بود و هست و حرفهای اخیرش نیز این را ثابت می کند ....هرچه شما بیشتر بترسدی او جرأتش بیشتر می شود و هرچه شما قاطع باشید و حتی تهدید به شکایت کنید او را عقب رانده اید . اینجور افرادی که از راه تهدید و ترساندن وارد می شوند خود نیز ترسو هستند در برابر اقدامات قاطعانه و قانونی . موضوع قصد و نیت احتمالی و حرف هایی که شایع کرده را با خانواده مطرح کرده و حتی اگر لازم شد از ایشان شکایت کنید تا دست خود برای چنین سوء استفاده هایی بسته بشه و دست خانواده اش برای همراهی کردن با او .


    امیدوارم این عبرتی شود و دوستان بدانند چرا این همه تأکید می شود حتی با وعده ازدواج نیز وارد رابطه دوستی و جولان احساسات نشوید .


    موفق باشی






    .





  6. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 19 آبان 94), Aram_577 (جمعه 22 آبان 94), نارجیس (چهارشنبه 20 آبان 94)

  7. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    با سلام خدمت دوستانی که می خواهند به متین عزیز کمک دهند تا درست تصمیم بگیرد

    اگر چه بهتر بود متین عزیز تاپیک هایشان را در پست اول می آوردند تا دوستان از سابقه موضوع مطلع می شدند با این وجود بنده تقاضا دارم آن دسته از دوستانی که از سابقه این موضوع خبر ندارند لطفاً قبل از راهنمایی دادن تاپیک های ایشون در این مورد را بخوانندتا بهتر و مفید تر بتوانند وی را راهنمایی دهند تا تصمیمی که کمترین آسیب را داشته باشد اتخاذ کنند :

    http://www.hamdardi.net/search.php?searchid=1488939





  8. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 19 آبان 94), Aram_577 (جمعه 22 آبان 94), نارجیس (چهارشنبه 20 آبان 94), مدیرهمدردی (چهارشنبه 20 آبان 94)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    214
    Array
    با سلام خدمت شما

    من سعی کردم تاپیک قبلی شما رو نخونم. چون خواسته شما اظهار نظر در مورد شرایط فعلی تان هست.
    با توجه به مواردی که ذکر کردید، دوست دارم چند مطلب رو بهتون بگم:
    1- اینکه تا حالا از خودتون پرسیدی آدما با ازدواج کردنشون دنبال چی میگردن؟ اصلا ما آدمها چرا ازدواج میکنیم؟ غیر از اینه که با هم دیگر بتونیم خوشبخت شیم، تجربه های جدید بدست بیاریم، به هم دیگر بتونیم آرامش بدیم، نسلمون رو ارتقا بدیم و هزار تا مورد دیگر !
    حالا به نظرتون شما به مواردی که گفتم با توجه به شرایط ازدواجی تون صرف نظر از خصوصیات پسر مورد علاقه اتون خواهید رسید؟ مهمترین اش آرامش هست؟ با این شرایط به آرامش خواهید رسد؟

    2- شما در گیر احساساتی شدید که طی این مدت روز به روز بر غلظت اش افزوده شده و تو این مدت سعی کردین خصوصیات مثبت اون آقا رو بشنوید، و از شنیدن خصوصیات بد اون آقا فرار کردین! به نظرم همین مطالبی که لیست کردین و از خصوصیات بد آقا نوشتین نشون میده، هنوز صد درصد به احساساتتون اجازه قدرت نمایی ندادین! چند مدت از این آقا فاصله بگیرین، ملاک های همسر مورد نیازتون رو لیست کنید، شجاعانه این آقا رو با لیستتون مقایسه کنید! شاید اصلا ارزش این همه وقت تلف کردن رو نداشته باشه. شما به سنی دارید میرسید که موقعیت های ازدواج براتون کمتر رقم خواهد خورد، چون بهترین سنین ازدواج تون رو به فکر این آقا بودین! البته برای این آقا هم چنین شرایطی بوده است. تا دیر نشده، تصمیم منطقی بگیرین و سعی کنید اندکی خودخواهانه تصمیم بگیرید، چون شما الان فقط باید از جانب خودتون و خانواده فعلی تون تصمیم گیرنده باشید.


    3- ما با ازدواج کردن داریم وصلت می کنیم! وصلت چی؟ رسیدن دو تا جوون ؟ یا وصلت خانواده ها؟ چه طور امکان داره از نقش خانوده ها بعد از ازدواج چشم پوشی کرد؟ خانواده هایی که 28 سال و 33 سال برای بچه هاشون هزار جور سختی کشیدند! ما با تصمیم های عاقلانه ام، حداقل میتونیم اندکی زحمات اونها رو جبران کنیم!

    4- در مورد شک هایی که به آقا کردین، تا جایی برای آقایون محتمل هست، وقتی مردی نتونه نیازهاشو از طرف اش تا مین کنه و از اون دلسرد بشه، قطعا به فکر جای دیگه میافته.
    ویرایش توسط فرشته مهربان : سه شنبه 19 آبان 94 در ساعت 19:57 دلیل: لطفاً هرگونه نظری نسبت به راهنمایی کارشناسان را از طریق تماس با ما اعلام دارید

  10. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بهتره یه جایی جلو این وسواس فکری که دچارش شدی رو بگیری

    متاسفانه زیاد دیده میشه کسانی که مدتی وابسته هم میشن بعدش یکی یا هر دو دچار وسواس‌های فکری میشه و در برابر پیامهای منطقی مقاومت نشون میده

    حتی گاهی خودش هم قبول میکنه راه منطقی چیه اما دوباره با یه وسواس فکری که اگه چنین میشد اگه خانواده ها موافق بودن، اگه ما با عشق بریم سر زندگی جواب همه رو میدیم،و...نتیجه منطقی که بهش رسیده رو عقیم میکنه

    این وابستگی یکبار یه فرصت. از تو گرفت همون خواستگاری که خودت میگی خوب بوده و خانوادت هم راضی بودن.

    بهتره بیشتر از این ادامه ندی
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  11. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    cheshmakk (سه شنبه 19 آبان 94), terme00 (پنجشنبه 21 آبان 94)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array
    بنظر من یه نگاه دوباره به تمام تاپیکای قبلیت بندازی بد نباشه....اونجاهایی که این آقا بهتون دروغ گفت'شما رو از خودش روند و...حتی اون اولا نوشته بودی به هم دستم ندادید...بعدش نوشتی فقط دست میدیم...الان چی بیشتر نشده احتمالا...؟

    منم مثه تو تجربه یه عشق 4سالرو دارم...با این تفاوت که یه ماه بعد اولین دیدار خواستگاری رسمی اومدن...الانم بعد 4سال شوهرمه...
    اینو گفتم که بگم دقیقا میدونم چی میکشی...یوقتایی بهم میگفت تنهامو همه دخترا همینند و زود به یکی خیانت میکنندو حالا که ورشکست شدم تو هم میریو...
    و وایسادم که بهش ثابت کنم اینطور نیست...من وفادارمو تنها نیستو....برای خودم یه پا زورو شده بودم...واقعا خنده داره...

    فقط فرق منو شما اینه که من همه خوانواده و اقوام همسرمو کامل تایید میکنن...

    ولی یادت باشه هیچوقتتتتتت بخاطر یه مرد جلوی خونوادت واینسا...چون اگه تو زندگیت مشکلی داشته باشی این پدر مادرن که هیچوقت بچه هاشونو طلاق نمیدن...

    بقول آقای خاله قزی:


    (با عشقم دعوام میشه, دستام یخ میزنه. بابام دستامو میگیره و میگه: دخترم نکنه فشارت افتاده!! ببرمت دکتر??

    عشقم ناراحتم میکنه, منم با مامانم دعوام میشه و میزنم بیرون,خبری از عشقم نیس. اما مامانم زنگ میزنه و میگه: میدونم ناهار نخوردی! تا نیای لب به غذا نمیزنم.

    عشقم با دوستاش میره خوش گذرونی,برا من وقت نداره,خواهرم میاد و میگه: چیه حال نداری? میخوای یه سر بریم بیرون!!

    عشقم بدقولی میکنه,دیرم شده, داداشم از سر سفره پا میشه و میگه: صبر کن میرسونمت.

    نه انگار عشق من اونی نیس که فکر میکنم عشقمه..

    عشق من همین جاست,زیر همین سقف,تو همین خونه!

    عشق من خانواده ی منه!

    سلامتی همه خانواده ها.....
    )
    ویرایش توسط cheshmakk : سه شنبه 19 آبان 94 در ساعت 22:43

  13. 3 کاربر از پست مفید cheshmakk تشکرکرده اند .

    Aram_577 (جمعه 22 آبان 94), baitollah-abbaspour (جمعه 22 آبان 94), فرشته مهربان (چهارشنبه 20 آبان 94)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    ممنون از پاسخ فرشته مهربان عزیز وسایر دوستان
    چندین مورد پیش اومده که مخالفت کرده ام
    اما در عجبم
    باوجودتمام مشکلات باوجوداینکه تلاش زیادی برای بدست اوردن من کرده است باز مرا ازارمیدهد؟
    باز قصد بدبخت کردن مرا دارد؟
    شمافرمودین قصد سواستفاده رادارد درسته قبلاگفته بودم که میگه یه بلایی سرخودت بیارتاخانواده راضی بشن ولی بعداخودش گفت که راه حل منطقی نبوده ونیست ادم ازناچاری هرپیشنهادی میده
    اما اگرقصدسواستفاده داشت خیلی جاها باهم بودیم میتونست ولی چراهیچ کاری نکرد وخودش رو نگه داشت؟
    یک روز ویک شب تا صبح باهم بودیم چراکاری نکرد؟
    بارها توسالنهای غذاخوری ، محل کارم طوری بودکه تنهابودم میومد وزود میرفت، ماشین و....تنهابودیم چراکاری نکرد؟
    ادمی که قصد سواستفاده داشته باشه از هرفرصتی استفاده میکنه
    اما
    علت مخالفت خانواده ام
    میگن ادمهای خوبی نیستند چرا چون اهل کارنیستند اگراهل کاربودند خونشون خراب وکهنه نبود پدرش بلدنیست حرف بزنه
    پسرخوبی نیست چرا چون خودش برای باراول برای اجازه پیش پدرم اومد وگفت که بادخترت اشناشدم و حرف میزنیم وقصدازدواج دارم واجازه میخوام
    پسرازتوپایین تره تو بالاتری

    اما در باره خوشبختی و موفقیتم دراینده دچارتردیدم نکنه بعدهادچارمشکل بشم؟
    باوجوداینکه میدونه تحصیلات عالیم روادامه بدم پدرم کاملا وصددرصد مخالف خواهندبود ولی هرروزاصرارداردکه ادامه بدهم حتی بیشتر ازخودمن مشتاق ادامه تحصیلم هست همانگونه که زمانیکه باایشان اشناشدم مشوقم شدندبه دلایلی نمیخواستم ادامه بدهم وامروزوفردامیکردم وگفتندکه بخاطرمن ایندت روتباه نکن اول خودت بعد من .تمام تلاشم رومیکنم
    مشکلی باکارکردنم ندارند واتفاقاهرجالازم باشد به جای من میروندتاکارهایم رادرست کنند
    هیچ وقت برخلاف اخلاق حرف نزده هیچ وقت بحث روبه مسائل ...نکشونده درسته گفته کاری کن بهم برسیم ولی هیچ وقت پاشوازگلیمش درازترنکرده

    تنهامشکلی که داره کسی پشتیبانش نیست خودش و خدای هست



    نه عزیز همون دست دادنه وبیشتر نشده چون حدوحدودش رومیدونه من هم حدوحدودم رومیدونم
    ازاشناییمون یه ماه نگذشته بودبه خواستگاری اومد اینکه بتونه شرایطش رومهیا کنه نزدیک دوسال طول کشید وهروقت میگفتم میگفت بیشترازمن بفکرشه چون بعدازاشناییمون ازصفرشروع کردتاخودش روبگیره طول کشیداونوبهش حق میدم

    یکی ازدوستان عزیز گفت که احساسی هستی نه احساسی نیستم میتونم خوب روازبدتشخیص بدم فقط چیزی که هست
    بعد ازچندسال دنیای من شده اینطوربگم که حتی وقتی مشکلی براش پیش بیاد بلافاصله خوابش رومیبینم یا دلشوره میگیرم میدونم اتفاقی افتاده میبینم همون خوابی که دیدم یا مشکلی بوجوداومده دلم پیشش گیره
    سن کمی هم ندارم تمام زندگیم و فرصتهام روبه پاش گذاشتم
    شاید اشتباه میکنم
    شایدم خوشبخت بشم
    شایدم پشیمون بشم هرچندمیدونم پشیمونی سودی نداره

    اره بهم پیشنهادفرارداده ولی هیچ وقت عملی نکرده وگفته تازمانی که خودت نخوای اینکاررونمیکنم
    حتی اگه یه روزبهم بگی برومیرم وپشت سرم رونگاه نمیکنم تاتوخوشبخت شی اگرمن مانعی برای خوشبختیت باشم میرم ولی اگرمن خوشبختت میکنم باهام بمون
    ویرایش توسط matinalone : سه شنبه 19 آبان 94 در ساعت 22:38

  15. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    ما سرنخ های شکست در زندگی را به شما اشاره داشتیم ... شما به چند موردی اشاره می کنید که اهمیت چندان نداره و به عنوان اطمینان به ایشون و نقاط مثبت ذکر می کنید .... ... یادتون باشه که ایشون قبلاً تقاضاهایی از شما داشته و شما مقاومت کردید ... خود داریها برای جلب اعتماد و نراندن شما کاملا امکان پذیر هست ...

    نمونه سرنخ هایی که شکست در زندگی را منجر می شود این است :

    1- ایشون در مواجهه بامشکلات ، زمینه رفتارهای نسنجیده و غیر عاقلانه را دارند و تصمیمات انفجاری می گیرند و این خود ریشه در خصوصیات مسئله آفرین دیگر دارد ....

    2 - رفتارهای تحقیر آمیز از سوی ایشان نشانه ای از احساس حقارت در خود وی است که خود این احساس تبعاتی در رفتار دارد که آسیب زا هست و ایشون هم نشون داده

    3 - سهل انگاری و عدم مسئولیت پذیری بخصوص در مدیریت زمان و اولویت بندی امور در زندگی

    4 - ضعیف و وابسته بودن شما در مقابل ضعف های ایشون زمینه بروز پرخاشگری ای که ایشون دارند را بسیار در زندگی شما فراهم می کند

    5 - خودارضایی

    6 - لجباز بودن

    7 - اهل شایعه پراکنی بودن

    8 - رفتارهای خاله زنکی

    9 - در کل از نظر مرد بودن و مردانگی ضعیف هستند

    10 - ضعف وجدان

    11 - اهل هدف وسیله را توجیه می کند بودن مثلاً برای بدست اوردن چیزی از راه آسیب زدن یا آسیب دیدن هم شده وارد می شود

    ووووووو


    اگر شما از زندگی آرامش و احساس رضایت و همراهی مطمئن که تکیه گاه باشد را می خواهید من به صراحت به شما می گویم ایشون چنین کسی نخواهد بود

    شما در همین دوران گل و بلبل ارتباط پیش از ازدواج کم رنج و اذیت از سوی ایشون دریافت نکرده اید چه رسد به ورود به زندگی و ....

    و اما ادله پدر و خانواده را شما خیلی سطحی می بینید در حالی که آنچه اشاره داشته اند مشت نمونه خروار و ضمناً سرنخ از روند زندگی است ...

    در هر صورت شما کاملاً احساسی با ایشون ادامه داده و می دهید و حالا هم فریب ذهن شما این است که سنتون بالا رفته و چون ممکنه گزینه ها کم بشه پس به همین بسازید در حالی که عقل به شما میگه که پا برهنه رفتن بهتر از کفش تنگ پوشیدن است ... اگر قرار باشه که شما با مردی زندگی کنید که مرتب تنتون بخاطر رفتارهای هیجانی و انفجاری و ضعفهای مورد اشاره بلرزه و مهمتر از آن تکیه گاه مطمئنی برای شما نباشه و در کنارش نتوانید یک زن و خانم خونه باشید بلکه ناچار بشید نقشهای مردانه را هم ایفا کنید ... تنهایی ترجیح دارد چون علاقه اینگونه که پشتوانه عقلانی نداره و تکیه بر ویژگیهای شاخص شخصیتی طرف مقابل ندارد و فقط احساسات است فروکش خواهد کرد و دیر نیست که بگویید عجب اشتباهی کردم ....

    دقت کنید شما خواستگار خوبی را بخاطر ایشون پروندید ... اینجوری ادامه دهید فرصتهای خوب را باز هم از خود دریغ می کنید و بعدش نمی توانید بگویید ناچار بودید ایشون را بپذیرید چون سنتون بالا رفته بود ،این ناچاری نیست بلکه بی درایتی هست که موقعیتهای مناسبت تر را رانده اید و مهمتر از آن روح و روان و زندگی خود را مختل نموده اید ... چهار سال کم نیست ... باقی عمر و جوانی خود را دریابید و از این ورطه بیرون بکشید ... مدتی رنج قطع ارتباط و وابستگی را بدوش بکشید و عوضش سالها رهایی را لذت ببرید







  16. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Aram_577 (جمعه 22 آبان 94), baitollah-abbaspour (جمعه 22 آبان 94), kamran2007 (یکشنبه 24 آبان 94), matinalone (پنجشنبه 21 آبان 94), mohamad.reza164 (چهارشنبه 20 آبان 94), نارجیس (چهارشنبه 20 آبان 94), مدیرهمدردی (چهارشنبه 20 آبان 94), آرامش باران (جمعه 22 آبان 94), اثر راشومون (پنجشنبه 21 آبان 94)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دست دادن دختر به پسر عمو و پسر خاله ها
    توسط Amir ali1234 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 فروردین 97, 12:35
  2. تیکه انداختن پسرم وسط کلاس درس...بازیگوشی بی اندازه پسرم
    توسط آرام دل در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: جمعه 18 مهر 93, 00:57
  3. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  4. علاقه ی شدید پسر به پسر از نوع دیوانه وارش
    توسط hadimoradi38 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 آبان 90, 10:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.