موضوع: اختلاف سر مهریه

سلام من یه دختر 27 ساله هستم که مدرک فوق لیسانس از یکی از دانشگاههای معتبر دارم خانواده ام فرهنگی هستن و از نظر موقعیت مالی هم موقعیت خوبی داریم.<br>بخاطر اینکه موقعیت ازدواج مناسبی نداشتم تا حالا ازدواج نکردم خواهر کوچکترم 3 سال پیش با پسرخاله ام ازدواج کرد منم درگیر درس بودم و چند ماه پیش درسم تموم شد احساس تنهایی کردم و تصمیم گرفتم اگر موقعیت مناسبی برام پیش اومد حتما ازدواج کنم&nbsp;<br>دیگه خدا خواست و یه پسر خیلی خوب و پاک که از هرنظر باملاکهای من سازگار بود به خواستگاریم اومد خانواده ام هم خیلی راضی بودن... بنابراین جواب مثبت دادم و همه چیز خوب بود تا ازمایش خون هم سپری شد&nbsp;<br>خانواده پسره از نظر مالی از ما پایین تر بودن اما من واقعا از انتخابم راضی بودم و غیر از احترام چیزی به خانوادش نذاشتم&nbsp;<br>من پسره رو برای خودش انتخاب کردم چرا که جز یه پراید هیچ دارایی نداشت اما برام مهم نبود چون میخواستم زندگی کنم&nbsp;<br>چند شب پیش بله برون برگزار شد نظر خانواده من 1001 سکه بود ونظر پسره 110 تا سکه چرا که طبق عرف فامیل ما سکه کمتر از هزار تا نبود حتی مهریه خواهرم سال تولد بود اما بازم من کوتاه اومدم تا 700تا سکه اوون جلسه با قهر تموم شد تا روز بعد که خودم به پسره زنگ زدم و بهش پیشنهاد 500 تا سکه دادم هرچند دوست نداشتم مثل یه کالا قلمدا بشم و سر سکه چونه بزنم اما مجبور بودم بخاططر اینده ام کنار بیام خلاصه پسره رو دعوت کردم خونمون تا باز با بابام حرف بزنه ما تا 200 تا سکه هم راضی شدیم اما پسره خیلی یه دنده هست و اصلا کوتاه نیومد باور کنید من که جشن عقد تو فامیلمون رایجه گفتم عقد محضری هم نمیخوام اما پسره کوتاه نیومد چندین بار اصرار کرد که 110 تا سکه رو قبول کنم اما اینبار من کوتاه نیومدم چون فکر میکردم اگه در مقابل خواسته اش کوتاه بیام توی زندگی مشترک هم یه دندگی کنه و خودخواهی پیشه کنه...&nbsp;<br>خلاصه جلسه دوم هم به تفاهم نرسید و ارتباط ما قطع شد الان دو روزه ارتباطی نداریم&nbsp;<br>و من دارم از ناراحتی دق میکنم پسره من و صادقانه دوست داشت اما خیلی یه دندگی کرد تا اینکه بابام میگه به هیچ قیمتی دختر نمیدم واقعا نمیدونم چه باید بکنم خواهش میکنم کمکم کنید&nbsp;

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط shiimma

سلام من یه دختر 27 ساله هستم که مدرک فوق لیسانس از یکی از دانشگاههای معتبر دارم خانواده ام فرهنگی هستن و از نظر موقعیت مالی هم موقعیت خوبی داریم.<br>بخاطر اینکه موقعیت ازدواج مناسبی نداشتم تا حالا ازدواج نکردم خواهر کوچکترم 3 سال پیش با پسرخاله ام ازدواج کرد منم درگیر درس بودم و چند ماه پیش درسم تموم شد احساس تنهایی کردم و تصمیم گرفتم اگر موقعیت مناسبی برام پیش اومد حتما ازدواج کنم&nbsp;<br>دیگه خدا خواست و یه پسر خیلی خوب و پاک که از هرنظر باملاکهای من سازگار بود به خواستگاریم اومد خانواده ام هم خیلی راضی بودن... بنابراین جواب مثبت دادم و همه چیز خوب بود تا ازمایش خون هم سپری شد&nbsp;<br>خانواده پسره از نظر مالی از ما پایین تر بودن اما من واقعا از انتخابم راضی بودم و غیر از احترام چیزی به خانوادش نذاشتم&nbsp;<br>من پسره رو برای خودش انتخاب کردم چرا که جز یه پراید هیچ دارایی نداشت اما برام مهم نبود چون میخواستم زندگی کنم&nbsp;<br>چند شب پیش بله برون برگزار شد نظر خانواده من 1001 سکه بود ونظر پسره 110 تا سکه چرا که طبق عرف فامیل ما سکه کمتر از هزار تا نبود حتی مهریه خواهرم سال تولد بود اما بازم من کوتاه اومدم تا 700تا سکه اوون جلسه با قهر تموم شد تا روز بعد که خودم به پسره زنگ زدم و بهش پیشنهاد 500 تا سکه دادم هرچند دوست نداشتم مثل یه کالا قلمدا بشم و سر سکه چونه بزنم اما مجبور بودم بخاططر اینده ام کنار بیام خلاصه پسره رو دعوت کردم خونمون تا باز با بابام حرف بزنه ما تا 200 تا سکه هم راضی شدیم اما پسره خیلی یه دنده هست و اصلا کوتاه نیومد باور کنید من که جشن عقد تو فامیلمون رایجه گفتم عقد محضری هم نمیخوام اما پسره کوتاه نیومد چندین بار اصرار کرد که 110 تا سکه رو قبول کنم اما اینبار من کوتاه نیومدم چون فکر میکردم اگه در مقابل خواسته اش کوتاه بیام توی زندگی مشترک هم یه دندگی کنه و خودخواهی پیشه کنه...&nbsp;<br>خلاصه جلسه دوم هم به تفاهم نرسید و ارتباط ما قطع شد الان دو روزه ارتباطی نداریم&nbsp;<br>و من دارم از ناراحتی دق میکنم پسره من و صادقانه دوست داشت اما خیلی یه دندگی کرد تا اینکه بابام میگه به هیچ قیمتی دختر نمیدم واقعا نمیدونم چه باید بکنم خواهش میکنم کمکم کنید&nbsp;

من خوب میدونم موقعیت ازدواج بهتر نصیبم نمیشه لطفا منطقی ترین راه و بهم پیشنهاد بدید

شیما جان اگر ممکنه ابتدا به این چند تا سوال جواب بدید.
1.میشه چند تا از ملاکهاتون برای ازدواج را بگید که این اقا داشتن و باعث شد شما و خانوادتون با این ازدواج موافقت کنید.

2.یه جا فرمودید من این اقا را بخاطر خودش خواستم و مسایل مالی برام مهم نبود چون میخواستم زندگی کنم.
میشه بگید منظورتون از این جمله چی هست مگه مسائل مالی جزئی از یک مردی که قصد ازدواج داره نیست؟ و زندگی که منظورتونه مگه شامل مسائل مالی نمیشه؟

3.چرا مجبور بودید بخاطر ایندتون با این اقا سر سکه بحث کنید مگه ایندتون قراره چه اتفاقی بیوفته یا قراره این اقا برای ایندتون چه کاری بکنند.

4. میشه بگید به نظرتون چرا وقتی اون اقا شما را صادقانه دوست داشتن با مهریه تون کنار نیومدن و لجبازی کردن؟

5. اون اقا چند سالشونه و از نظر موقعیت شغلی چجور هستند؟

6. چرا فکر میکنید موقعیت ازدواج بهتر نصیبتون نمیشه ایا عیب و ایرادی دارید و اگه دارید ایا اون اقا هم از این مسئله خبر داره؟

شیما جان اگر خواستی میتونی این سوالات را فقط برای خودت جواب بدی .

ولی مسئله مهریه

شما تا این مرحله را اشتباه اومدید یعنی زنگ زدنتون به اون اقا اشتباه بود و اینکه اینقدر از هزار سکه تا 200 سکه پایین اومدید هم اشتباه بدتری.

بهتر بود قبل از بله برون نظر اقا را میپرسیدید و تقریبا نزدیک به اون مقدار مهریه را پیش بینی میکردید.

اما الان. به نظر من منطقی ترین کار صبر کردن شماست ببین مهریه پایین حتی صد سکه هیچ چیزی از ارزشهای شما کم نمیکنه باور کنید اگر زندگی خوبی داشته باشید حتی چند سال دیگه یادتون نمیاد چند تا سکه مهرتون بوده.

ولی زنگ زدن به اون اقا و اصرار شما میتونه خیلی از ارزشهای شما را کم کنه و مشکلاتی را بوجود بیاره.

پس صبر کنید اگر اون اقا واقعا شما را دوست داشته باشن خودشون میان سراغتون .

ببین رفتار این اقا را برپایه یک دندگی نزارید ممکنه همین رفتار ایشون مسائل خیلی جدی را در زیرش پنهان کرده باشه.

پس فعلا صبر کن و بیشتر فکر کن.

نوشته اصلی توسط ammin

سلام

مهریه یه معنا و فلسفه خاص خودش رو داره که متاسفانه بسیار از اون معنای اصلیش دور شده.

اولا وقتی مهریه ای توافق میشه اون فرد باید توان پرداختش رو همون لحظه داشته باشه بخصوص اگر عندالمطالبه باشه که اکثرا مهریه ها رو عندالمطالبه توافق میکنن.

ثانیا با این وضع طلای فعلی حتی ۱۰۰ تا سکه هم برای یک جوان متوسط امروز ایرانی بسیار سنگین میفتد.

منطقی تر اینه که به مهریه در معنای اصلیش نگاه کنی.یعنی مهریه یک هدیه ای است که از سرعشق به معشوق تعلق میگیره هم بعد معنوی دارد هم اقتصادی.
اگر بعد اقتصادیش رو هم در نظر بگیری اگر خدای نکرده بعدها کار به جدایی کشید (فقط به عنوان یک احتمال) زن بواسطه مهریه بتونه تا مدتی و تا حدودی استقلال مالی داشته باشه واز این ناحیه آسیب نبیند.خاصیت دیگر مهریه که بیشتر در عرف جامعه جا افتاده اینه اگر مردی در یک برهه ای از زندگی دچار هوسهایی شد مهریه تا حدودی مانع بشه.پس مهریه زمانی معنی دارد که مرد توان پرداخت اون رو داشته باشه حتی اگر برایش بسیار سنگین باشه.وگرنه ممکنه نتیجه عکس بدهد

خلاصه اینکه میزان مهریه رو براساس یک مبلغ منطقی در نظر بگیر.هر چند با توجه به شخصیت و نوع روابط مهریه میتواند به طیف وسیعی از کارها تعلق بگیرد.

وقتی اون پسر نهایتا پیشنهاد ۱۱۰ سکه رو داده به نظر میرسه که داره منطقی و قانونی پیشنهاد میدهد.حتی اگر بیش از ۱۱۰ سکه قول بدهد زمان مطالبه دختر باید ثابت کند که همسرش توان پرداخت بیش از۱۱۰ سکه را دارد.(فکر میکنم اخیرا با توجه به قیمت بالای سکه ،بحثی در مجلس شده که این کف مهریه رو به ۵۵ سکه تغییر بدهند)
بخش دوم سوال شما مربوط به بحث روانی کوتاه اومدن در مورد تعداد سکه است.اگر جوانب بخش اول رو که در بالا توضیح دادم بررسی کردید اونوقت میتونید بخش دوم سوالتون رو هم اینجا به بحث بگذارید.

سلام
ایا این لجاجت اقا که روی حرف من و خانوادم حرف میزنه و یه دندگی ممکنه توی زندگی مشترک هم ادامه داشته باشه مگه نمیگن اولش جوونا داغن این اولش داغه اما ناز من خریدار نداره فردا روز چه انتظاری ازش داشته باشم که حرف یا ناز من خریدار داشته باشه؟؟؟

- - - Updated - - -

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط آنه ماری

شیما جان اگر ممکنه ابتدا به این چند تا سوال جواب بدید.
1.میشه چند تا از ملاکهاتون برای ازدواج را بگید که این اقا داشتن و باعث شد شما و خانوادتون با این ازدواج موافقت کنید.

2.یه جا فرمودید من این اقا را بخاطر خودش خواستم و مسایل مالی برام مهم نبود چون میخواستم زندگی کنم.
میشه بگید منظورتون از این جمله چی هست مگه مسائل مالی جزئی از یک مردی که قصد ازدواج داره نیست؟ و زندگی که منظورتونه مگه شامل مسائل مالی نمیشه؟

3.چرا مجبور بودید بخاطر ایندتون با این اقا سر سکه بحث کنید مگه ایندتون قراره چه اتفاقی بیوفته یا قراره این اقا برای ایندتون چه کاری بکنند.

4. میشه بگید به نظرتون چرا وقتی اون اقا شما را صادقانه دوست داشتن با مهریه تون کنار نیومدن و لجبازی کردن؟

5. اون اقا چند سالشونه و از نظر موقعیت شغلی چجور هستند؟

6. چرا فکر میکنید موقعیت ازدواج بهتر نصیبتون نمیشه ایا عیب و ایرادی دارید و اگه دارید ایا اون اقا هم از این مسئله خبر داره؟

شیما جان اگر خواستی میتونی این سوالات را فقط برای خودت جواب بدی .

ولی مسئله مهریه

شما تا این مرحله را اشتباه اومدید یعنی زنگ زدنتون به اون اقا اشتباه بود و اینکه اینقدر از هزار سکه تا 200 سکه پایین اومدید هم اشتباه بدتری.

بهتر بود قبل از بله برون نظر اقا را میپرسیدید و تقریبا نزدیک به اون مقدار مهریه را پیش بینی میکردید.

اما الان. به نظر من منطقی ترین کار صبر کردن شماست ببین مهریه پایین حتی صد سکه هیچ چیزی از ارزشهای شما کم نمیکنه باور کنید اگر زندگی خوبی داشته باشید حتی چند سال دیگه یادتون نمیاد چند تا سکه مهرتون بوده.

ولی زنگ زدن به اون اقا و اصرار شما میتونه خیلی از ارزشهای شما را کم کنه و مشکلاتی را بوجود بیاره.

پس صبر کنید اگر اون اقا واقعا شما را دوست داشته باشن خودشون میان سراغتون .

ببین رفتار این اقا را برپایه یک دندگی نزارید ممکنه همین رفتار ایشون مسائل خیلی جدی را در زیرش پنهان کرده باشه.

پس فعلا صبر کن و بیشتر فکر کن.

سلام
جواب سوالاتتون
1 از نظر روحیات مث منه ، امروزی، تحصیل کرده، کارمند، سختی کشیده، چشم پاک، دوست صمیمی عموم بوده و سالهاست میشناستش و عموم تمام این موارد و تایید کرده
2 نه اینکه مادیات مهم نیست مهمه منظورم اینه که در اون توانایی و عرضه ساختن زندگی بهتر و میبینم هرچند الان پول نداره
3.بخاطر غغرورم مجبور بودم بحث کنم چون مورد بهتری برام پیش نخواهد امد
4. شاید از این بترسه که یه روز کارش به طلاق برسه و یا اینکه کسی مجبورش میکنه که انقدر بذاره مثلا مادرش
5. فوق لیسانس از دانشگاه شریف و و کارمند بانک هستن
6. پدر من معتاد هستن و این باعث شد خیلی ها سمت من نیان ولی این اقا ای مساله رو قبول کردن

شیما جان الان پرونده این خواستگاری به طور کامل بسته شده یا نه؟
چون تو پست اولت نوشتی که بابات مخالفت کامل کرده و قطع رابطه کردی ولی اینجور که خودت از احوال دلت مینویسی انگار که هنوز این خواستگاری تموم نشده.

ببین دختر خوب هر کسی بهتر از همه به شرایط زندگیش واقفه، من نمیدونم که دلیل مهریه بالا آیا در خانواده شما صرفا چشم و هم چشمی است یا دلیل دیگه ای داره
ولی خب ما الان داریم تو جامعه بی ثبات از نظر اقتصادی زندگی میکنیم و پسرها هم حق دارن که بترسن و ریسک مهریه بالا رو قبول نکنند.

اگه فقط مسئله سر مهریه هست و باقی موارد اوکی هست به نظرم بیشتر به این آقا فکر کن. الان عرف جامعه همین صد تا صد و ده تا هست. به نظرم به عموت بگو که به آقا پسر بگه که با تو حرف زده و تو با مهریه مد نظر ایشون مشکلی نداری و چون فقط تو خانواده تون رسم مهریه بالا بوده اول اینطور گفتی و کلا عموت این حرفا رو باظرافت بگه تا شان و غرور تو هم حفظ بشه.

من حس کردم که تو اون پسر رو دوست داری واسه همین گفتم بهش فرصت دوباره بده. اگه دوباره رابطه تون جوش خورد و ادامه پیدا کرد دیگه لطفا اینقدر سطح توقعاتت رو سریع پایین نیار مثلا چرا میگی جشن نمیخوای؟ من نوعی که این حرفت رو خوندم حس کردم که خیلی مشتاقی و این حس برای پسرها دافعه داره.

با سلام

جواب شما رو من سعی می کنم کلی و عام بگم ولی شما باتوجه به وضعیت خاص خودتون باید اطلاعات خیلی بیشتتری ز دو طرف و خانواده ها و صحبت های انجام گرفته بدیدتا بشه بهتر راهنمائی تون کرد.


توجه کنید مهریه چند نقش رو در زندگی همزمان داره که باید همگی مورد توجه قرار گیرند.
1. هدیه مرد به زن (تشریفاتی است)
2. نقش بازدارندگی مرد از انجام بعضی خلاف ها و بی تعهدی ها
3. پشتوانه مالی زن و فرزند درصورت طلاق

میزان مهریه به شانیت و شرایط دو طرف (هر دو) داره. مثلا برای یک دختر خانم تو روستا که تحصیلاتی هم نداره، قیمت خانه هم اونجا مثلا 70 تومن است و .... 100 سکه شاید زیاد هم باشه ولی همین 100 سکه برای دختری تحصیل کرده که در شهری بزرگ زندگی می کنه که قیمت یک آپارتمان معمولیش 700 میلیون تومنه و دختر از یه خانواده متوسط هست و باتوجه به هزینه های زندگی شهری بسیار کم و غیر قابل قبول هستش.
شما توضیحی درباره موقعیت مالی و اجتماعی خانواده تان نداده اید. اگر از یک خانواده متوسط و یا کمی مرفه هستی مهریه 1000 سکه ای مسلما زیاد غیرقابل قبول است ولی اگر به خانواده ای تعلق دارید که بسیار ثروتمند می باشید و در شان خانواده تان است قضیه فرق می کند.

مشکل دیگر مطرح کردن مهریه 1000 سکه ای و سپس کوتاه آمدن تا حد 200 سکه است که نفس عمل اشتباه است.این حد کوتاه آمدن دیگه اسمش تواضع نیست . در واقع التماس کردن هستش. به نظرم شما به جای ترسیدن از بی همسر ماندن کمی برای خودتون ارزش قایل بشید. بافرض اینکه خانواده شما تاحدی مرفه تر از متوسط می باشد همان حداقل 500 یا نهایت 400 سکه شاید معقول و آبرومندانه تر باشه.
بعضی وقت ها بیجا و زیاد کوتاه آمدن در طرف مقابل ایجاد توهم و انتظاراتی می کنه که خودشون مشکلات بعدی رو ایجاد می کنند.

مردی هم که به خواستگاری دختری میره باید وضعیت خودش رو هم بسنجه. نمیشه که چون من ندار هستم دیگران ازنظر مالی و آبرو جور بنده رو بکشند. منی که یه لیسانی دارم و کار درستی هم ندارم خب نباید برم خواستگاری فلان دختر میلیاردر و بعد هم متوقع باشم 50 سکه مهر دختر کنند چون من وضع مالی خوبی ندارم.

شما هم اینقدر ترس از آینده نداشته باشید. با ترس از اینکه دیگه بهتر از این گیرم نمیاد شوهر کردن (یا زن گرفتن) معمولا باعث نادیده گرفتن عیوب و مشکلات و یا کم اهمیت دانستن آن ها شده و بعدا پشیمانی ایجاد می کنه.
همانقدر که شما کسی رو دوست دارید و گذشت می کنید، اون شخص هم باید علاقه و جسارت نشان بده.

موفق باشید

20سکه هم الان80میلیون هست،برای اینکه همه راضی باشن،حق طلاق و حق خروج از کشور رو از همسرتون بگیرید و عوضش مهریه رو بکنید20سکه،اون آقا حق داره،آخه1000سکه، تازه زیبایی کار اینجاست که اگه خدای ناکرده شما حتی بهش خیانت جنسی هم بکنید و بعدش. لو برید کار به طلاق بکشه باز هم باید مهریه رو تمام و کمال بپردازه