به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 87 [ 08:27]
    تاریخ عضویت
    1387-7-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    بعد از 3 ماه که عقد کردیم برای بار اول با خانوادم و همسرم به شهرشون رفتیم و 2 شب مهمون اونا بودیم
    شب اول خوب بود با احترام باهامون رفتار می شد اما آخر شب دوم که به خونه خواهرش دعوت شدیم یه سری رفتارها دیدیم مثل(خواهرم ضرفهارو شست اما کسی تشکر نکرد.مهمون بودیم اما صاحبخانه حتی برای 1 دقیقه پیش ما نبود و با ما هم صحبت نشد-مهمانی به مناسبت عقد و آشنایی من و همسرم بعلاوه خانوادم بود اما 3 خانواده دیگه هم دعوت بودن-تازه همسرم که پیش من بود مامانش گلگی کرده بود که چرا پیش اونا نشستی باید می رفتی پیش مردها می موندی و ....)
    قبل از مهمونی هم که خواهر کوچکترش ازم خواسته بود با لباسهای خودم به مهمونی خواهربزرگش نریم چون پدر شوهرش حساسه منم پذیرفتم و به پیشنهادش یکی از لیباسهای خودشو پوشیدم که کاش کاش نمی پوشیدم چون فقط من بودم که با اون ظاهر مسخره به مهمونی رفته بودم و اگه لباس خودم می پوشیدم مثل بقیه می شدم.
    من فکر می کردم همه قراره با ظاهری مثل ظاهر پیشنهادی به من به مهمونی بیان آخه برای پدر شوهر خواهر همسرم مهم بوده.
    خوب اینا به کنار که باعث شد ما صبحش راه بیفتیم و به شهر خودمون برگردیم
    باز من چیزی نگفتم فقط به همسرم گفتم که ما چون بار اول بود که میومدیم خوب انتظار داشتیم و ما این رفتارو بی احترامی حساب می کنیم
    که همسرم تمام این حرفهام و به حساب حساس بودن مادرم گذاشت و گفت که خانوادش بخاطر اینکه ما ناراحت شدیم انتظار عذر خواهی دارن.
    حالا که جبهه همسرم و دیدم و اینکه خانوادش دست پیش گرفتن ناراحت شدم و برای اولین بار با همسرم قهر کردم و خواستم که تا خانوادش از مادر و خودم عذر خواهی نکردن نمی بخشمشون و باهاش هیچ حرفی ندارم.
    اما بخاطر این اتفاق احساس خوبی ندارم یعنی ممکن بخاطر این درگیری از هم جدا بشیم چون مادرش اصرار به این کار داره
    واقعا نمیدونم چیکار باید بکنم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 مرداد 88 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1387-7-11
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,358
    سطح
    47
    Points: 5,358, Level: 47
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 216 در 84 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    سلام عزیزم
    به نظر من شما نباید به کسی اجازه بدید که در مورد مسائلی مثل سلیقتون در لباس پوشیدنتون دخالت کنه چون اون وقت دیگه خودتون نیستید و یه آدم دیگه ای شدید تازه اول زندگی هر جوری رفتار کنید تا آخر همون جوری باید رفتار کنید شما عروسک نیستید که جوری که دیگران می خوان باشید.قهر کردن کار اشتباه و بچه گانه ایه
    تازه فرض کنیم مادر شوهرتون از شما معذرت خواست چه جوری حاضرید یه بزرگتر غرورشو زیر پا بزاره؟ البته مطمئن باش که این کارو نمیکنه.
    در ضمن کاری نکنید که باعث اختلاف بیشتر بشه بهتره خونسرد باشی و عاقلانه طوری رفتار کنی که اونا متوجه اشتباهشون بشن.شایدم یکم باید به رفتار خودت فکر کنی (چون همه چیز رو دقیق توضیح ندادی) وقتی اجازه میدی یه دختر خانم واست تصمیم بگیره بقیه هم جرآت میکنند که ازت توقع داشته باشند طبق میل اونا رفتار کنی. یه چیز دیگه ایکه شما تازه ازدواج کردی و الآن علاقه زیادی بین شماست اما در بعضی خانواده ها تو مهمونی ها زن و مرد از هم جدا هستند و باید به سنت ها احترام گذاشت.
    از درد سخـــن گفتــــن و از درد شنیــــدن
    با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست!!!

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 مرداد 89 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1387-7-12
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,276
    سطح
    35
    Points: 3,276, Level: 35
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    یک ضرب المثل قدیمی میگه : زندگی ده قسمته . یک قسمت روی محبت و 9 قسمت روی گذشت
    اگر قرار باشه از همین ابتدا روی این مسائل حساس باشید , فردا در برابر مسائل مهم تر یا کنایه های نیش دارتر باید ترک زندگی کنید.

    ==========
    فکر میکنم اولین نکته مهم این باشه : همیشه خودتان باشید ( همان شخصیتی از خودتان را بروز بدهید که فکر میکنید شخصیت خوب و متشخص شما است )
    در این صورت دیگه به امر و نهی کسی لباس نمیپوشید تا بعدا پشیمان بشید . نه فقط در لباس پوشیدن بلکه در رفتار و حرف و عمل هم میشه خودتان تصمیم میگیرید . البته یک شخصیت خوب همواره خودش را با شرایط وفق میدهد

    ==

    بهتر نیست در مورد این مسائل مهم زندگی یک صحبت کامل با همسرتان داشته باشید . مثل ایکه نیش و کنایه های خانواده را نادیده بگیرید . مسلما شوهر شما هم ممکنه در رفت و آمد با خانواده شما چنین کنایه هایی رو بشنوه ( گاهی اینها کنایه نیستند فقط یک سوء برداشت باشند ) اما میتوانید با هم یک عهد ببندید که چنین مواردی را نادیده بگیرید

    ==

    معمولا دو خانواده که فرهنگ یا معیار های متفاوتی دارند در ابتدای برخوردشان دارای تعارض هایی خواهند شد. این موضوع طبیعی است . به مرور زمان و با آشنایی بیشتر قسمت زیادی از این مشکلات حل خواهد شد . مهم اینه که نباید گذاشت این برخوردهای اولیه موجحب شکل گیری یک نگرش بد بشه.

    ==

    نگفتید که آیا میخواهید مستقل زندگی کنید یا اینکه نزد یکی از دو خانواده؟
    شبی نماز می کرد ، آوازی شنود که\" هان بوالحسن! خواهی که آنچه از تومی دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند ؟\"شیخ گفت \" ای بار خدای ! خواهی تا آنچه از رحمت تو می دانم و از کرم تو می بینم با خلق بگوین تا دیگر هیچ کس سجودت نکند ؟\" آواز آمد \" نه از تو نه از من \"
    تذکرة الاولیاء - در ذکر شیخ حسن خرقانی

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 87 [ 08:27]
    تاریخ عضویت
    1387-7-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    من از خانواده شوهرم دورم و قرار بصورت مستقل در شهری دورتر از اونها زندگی کنیم
    راستش من احساس می کنم حالا که کوتاه اومدم و 2 روز مسئله رو بزرگ نکردم حالا باید قاطعانه تر برخورد کنم چون همسرم دیگه به مادرم احترام نمیزاره و من می خوام با این کار بهش یاد بدم که اگه دل منو می خواد بدست بیاره اول باید رضایت خانوادم و بگیره یا لااقل در دوران عقد این انتظارو ازش دارم نه اینکه مدام طرف مادر و خواهراش و بگیره در جبهه مقابل من در بیاد که خانواده تو اشتباه می کنن
    من نمی خوام دفعه بعد به خودش این اجازه رو بده که هر جور خواست بی احترامی بکنه
    درسته من اشتباه کردم من یه آدم بی اراده ایم که همیشه فکر می کنم حرف درست و بقیه می زنن
    همیشه مطمئن نیستم احساسی که دارم واقعی یا نه مطمئن نیستم کاری که می کنم درست یا نه
    کاش کمی اراده و اعتماد به نفس داشتم
    می ترسم بازم مشکلی پیش بیاد و من تا وقتی که خوب خورد نشدم صدام در نیاد و حق و به اونا بدم
    اما حالا حرفی که زدم (تا خانوادت از ما عذر خواهی نکنن باهات حرف نمیزنم)و فقط به خاطر این بود که خواهرش از من انتظار عذرخواهی داشت در حالی که من از دست اونا ناراحت بودم
    درسته که مقصرم و اجازه این کارو دادم اما حالا چیکار کنم که خانواده همسرم عصبانین و از همسرم خواستن که طلاقم و بده مگه اینکه من و خانوادم ازشون عذر خواهی کنیم چون به اونا بی احترامی شده که ما ناراحت شدیم و بر گشتیم شهرمون
    از خودم بدم میاد که هیچ وقت هیچ موضوعی و درک نکردم مگه اینکه تا آخرش اشتباه کنم
    از خودم بدم میاد چون میدونم عوض بشو نیستم
    اما وقتی تو اولین برخورد خانوادش کوتاه نمیان و مسائل و بزرگ می کنن دیگه وای به حال من تو آینده شاید بعد از عروسی
    راستش نتیجه این کار و اینکه جوابشو نمیدم این شد که آروم شده و حالا می خواد مسائلو نادیده بگیره در حالی که تا قبل از این می گفت حاضر نیست مادرم و ببخشه

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    197
    Array

    RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    اي كاش اينطور با صراحت از همسرتان و خانواده شان انتقاد نمي كرديدو قبول كنيد كه اشتباه كرديد. بايد لاي پنبه سر مي بريديد و در اوج محبت به او مي فهماندي كه خانواده ات انتظار بيشتري داشتند. در ثاني شما بايد به عنوان يك عضو از زندگي مشتركت هم هواي خانواده خودت را داشته باشي و هم هواي خانواده او را. بايد سعي مي كردي طوري خانواده ات را آرام كني تا آتش عصبانيتشان فروكش كند نه اينكه به آتش دامن بزنيد.
    اگر هزاري هم مادرشوهرت بد رفتار كرده باشد بايد فراموش نكني كه به هر حال او بزرگتر است و شما بايد احترام او را نگه داري. آيا مادر خودشما به شما تا به حال هزار حرف نزده كه بهتان برخورده است؟‌آيا از مادرخودت هم انتظار عذرخواهي داري؟؟ اگر مادر او را هم مانند مادر خودت مي دانستي چنين توقعي نداشتي. به هر حال مادر او هم مطمئناً با اين اتفاقات تو را مانند فرزند خودش دوست نخواهد داشت. بهتر بود شما براي زندگي خود سبك و سياق خاصي انتخاب مي كرديد تا مجبور نشويد نوع لباستان را بسته به نوع مهماني آنان تغيير دهيد و فقط به دهن اين و آن نگاه كنيد. دلباز حرف خوبي زد. كمي گذشت و كمي محبت كار را به اين وجاهت نمي كشاند. به هر حال خودتان مي دانيد كه ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است. هيچ وقت سعي نكن براي شوهر خودت غرور داشته باشي. اول از همه خانواده خودت را آرام كن. بعد برو سراغ شوهرت و دل او را بدست بياور. (قبول دارم كه آنها اشتباه كرده اند، اما دليل نمني شود كه جواب اشتباه آنان را با اشتباه بدهي و تازه چيزي هم بدهكار شوي. مي توانستي با گذشت و تقديم محبت به مرور آنان را شرمنده خودت كني) از همسرت بخواه تا جو خانواده گيشان را آرامتر كند و علاقه بينتان جو هر دو خانواده را براي پذيراي آشتي فراهم كند. در آخر مي تواني به منزل آنها بروي و يا با يك تلفن و كمي صبر و گذشت دل مادر همسرت را بدست بياوري. از الان به خاطر يك لباس و يك ظرف شستن بخواهيد جا بزنيد واي به حالتان است. فردا با مشكلات بزرگتر چه خواهيد كرد؟؟

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 مرداد 88 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1387-7-11
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,358
    سطح
    47
    Points: 5,358, Level: 47
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 216 در 84 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    باهاش حرف بزن بگو که همه اینا سوء تفاهم بوده بگو که دوستش داری و می خوای زندگی کنی بگو اگه اونم تو رو دوست داره این موضوع رو کش نده تا کینه بوجود نیاد اگه دوستت داشته باشه این کارو میکنه.
    به نظر من دختر و پسر وقتی بله میگن باید دیگه چشم و گوششونو ببندند شناخت مال قبل از ازدواج حالا دیگه باید با هم باشید و به هم کمک کنید تا زندگی رو بسازید.
    اون میتونه تاثیر زیادی رو خانوادش بزاره و اونارو توجیح کنه.اما صحبت منطقی با همسرت خیلی مهمه. با delbaz موافقم سر بعضی چیزا باهاش توافق کن نباید به حرف دیگران گوش کنید خودتون باید تصمیم بگیرید.
    از درد سخـــن گفتــــن و از درد شنیــــدن
    با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست!!!

  7. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    دانه عزیزم بر خلاف همیشه حرفاتو قبول ندارم. خانمی تو هنوز نمی دونی تو این شرایط گیر کردن یعنی چه ؟ من کاملا freedom رو درک می کنم چون خودمم تو شرایط مشابهی گیر کردم. انگار هرچی بهشون احترام بذاری بدتر می شوند. من 40 روزه عقد کردم ولی از 12 ساعت بعد عقدم بی احترامی به خودم و خانوادم دیدم . چند بار کوتاه اومدم ولی باز هم تکرار شد. آخرش به این نتیجه رسیدم باید رابطه ام رو خیلی کم کنم. ( بماند که مادرشوهر من نوبره و هیچ قدمی برنمی داره و ما الان قهریم)
    freedom عزیز با همسرت صحبت کن و بگو که به خانوادت بی احترامی شده . باهم دیگه مرزهاتون رو برای هم مشخص کنید و از همین الان خط قرمز های دو خانواده رو برای هم مشخص کنید.فقط این تو وهمسرت هستید که می تونید روابط دو خانواده رو در حد تعادل نگه دارید. خودتم سعی کن روابطتو کمتر کنی. اینکه مادرشوهرت از خانوادت معذرت خواهی کنی محال و درست هم نیست. پس این خواسته ت رو ندید بگیر ولی همسرت می تونه از خانوادت معذرت خواهی کنه. ایشون باید با خانواده و خواهرشم صحبت کنه و خط قرمزها رو براشون تشریح کنه. ( طلاق دادن یا ندادن تو مساله بی همیتی نیست که هر کسی بخواد درش نظری بده یا دخالت کنه ) تا خط قرمزهاتون چه برای هم چه برای خانواده هاتون مشخص نشه آش همین آشه و کاسه همین کاسه .تو هم زنگ بزن به خانواده همسرت و یک حال و احوال ساده بکن و سعی کن قضیه رو تموم کنی و از قهر درش بیاری ولی بعد رابطه ات رو کم کن و سعی کن چشم و گوشتو روی خیلی حرف هایی که می شنوی ( مطمئن باش همشون حرف های خاله زنکی و بی اساسه ) ببندی و نذاری هیچ کسی روت تاثیر بذاره.
    روی هر پله که بایستی خدا یک پله ازت بالاتره. نه به خاطر اینکه خداست. به خاطره اینکه دستتو بگیره...

    هر شب درانتهای شب نگرانیهایت را به خدا واگذار کن و آسوده بخواب. به هر حال او در تمام شب بیدار است ...

  8. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 87 [ 08:27]
    تاریخ عضویت
    1387-7-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    ممنون برای راهنمایی های صادقانه شما دوستای خوب
    این وسط هم من گیر افتادم هم همسرم . نمیدونم شاید اگه با خانواده خودم زندگی نمیکردم راحت تر می تونستم تصمیم بگیرم
    وقتی مادرم عصبانی بشه هیچ کس جلودارش نیست و تا وقتی که اون کاری که می خواد انجام نشه آروم نمیشه. درسته این وسط منم بی تأثیر نبودم، اما اینکه ازم میخواید باهاشون تماس بگیرم برام سخته چون ما با دلگیری از اونجا اومدیم.همسرم تو شهرستان کار می کنه تقریبا یک ساعت راهه از روزی که رفته هنوز ندیدمش اما منتظرم برای دیدنم اقدام کنه تا باهاش صحبت کنم . چشم همین که برای دیدنم اقدام کرد باهاش صحبت می کنم اما ازش می خوام دل مادرم و بدست بیاره که با این کار دل منو بدست آورده.و ازش می خوام که کاری کنه مادرش به بهانه احوالپرسی تماس بگیره و اونوقت دیگه عذر خواهی نمی خوام ،و به قول شما خط قرمز ها رو مشخص می کنم
    ولی نمی تونم در این اتفاق پیش قدم بشم .چون احساس می کنم با این کار تمام افکار و خواسته هام و بی ارزش می کنم و غروری که خرج کردم پایمال میشه. و شاید در زمان دیگه ای وقتی که اتفاقی مشابه بیفته دیگه منتظر من می مونن که شروع کننده باشم و همیشه حقو به خودشون بدن.
    (برای شما امکانش هست مطالب در خصوص این دوران و حتی زمانی که زندگی مشترک بین دو نفر شروع میشه برام بفرستید در مورد اتفاقاتی که امکان افتادنش وجود داره،در مورد اقداماتی که من باید انجام بدم
    شاید باور نکنید اما من کتاب و مقالاتی حالا نه اونقدر زیاد اما در مورد زندگی مشترک خوندم که فکر می کنم این اتفاق فقط چند خط از اون مطالب بوده که تازه دارم درکش می کنم)

  9. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    سلام خانمی. بهترین کار رو می کنی. منم نگفتم همین الان برو زنگ بزن. گفتم اول با شوهرت حرف بزن و خط قرمزهاتون رو برای هم مشخص کنید. بعد که به نتیجه رسیدید همسرت از مادرت عذرخواهی کنه و دل اونا رو به دست بیاره. بعد تو زنگ بزن و احوال پرسی کن . سعی کن این ماجرا برات درس عبرت بشه تا بتونی حریمت رو برای دیگران و حتی خانواده خودت هم روشن کنی. از قدیم می گن دوری و دوستی. بی ادب نباش. سرد نباش ولی خیل هم گرم و خودمونی نباش. برات آرزوی موفقیت می کنم.
    روی هر پله که بایستی خدا یک پله ازت بالاتره. نه به خاطر اینکه خداست. به خاطره اینکه دستتو بگیره...

    هر شب درانتهای شب نگرانیهایت را به خدا واگذار کن و آسوده بخواب. به هر حال او در تمام شب بیدار است ...

  10. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 87 [ 08:27]
    تاریخ عضویت
    1387-7-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم

    بازم ممنون شما خیلی منو راهنمایی کردید
    آره تو این ماجرا چند تا درس حسابی گرفتم
    1-تعیین حریم خصوصی خودم
    2-عدم اجازه دخالت دیگران در زندگی حتی افکار شخصی و اعتقاداتم
    3-بیان راحت و مستقیم احساساتم و اینکه سرکوبشون نکنم
    4-و اینکه می تونستم با سیاست شوهرمو بانی آرامش بکنم
    5-هر زمان ناراحتی برای مامانم پیش میاد حتی با وجود اینکه منو دعوا میکنه یکطرفه به قاضی نرم و تا وقتی که موضوع و خوب درک نکردم طرف کسی نباشم
    البته تا اینجای کار این درسهارو گرفتم ولی دوست دارم اتفاقاتی که میفته و کارهایی که من می کنم براتون بنویسم تا زمانی که این ماجرا تموم بشه و به آرامش برسم.امیدوارم همه چیز خیلی زود و به خوبی تموم بشه. (آب که از سر گذشت چه یک وجب چه ده وجب)
    امیدوارم همسرم اینقدر به من علاقه داشته باشه که وقتی میبینه تلفنی جوابشو نمیدم برای دیدنم اقدام کنه که در این صورت همه چی حل میشه.
    1- راستی یک سوال خودم به خانوادش بگم تو کار من دخالت نکنن و حریم و نگه دارن یا از همسرم بخوام که باهاشون صحبت کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.