آقای مدیر، شما گفتید خداتو عوض کن.
من خدام این نبود. خدای من مهربون و غفار بود. همه امید و دلخوشیم بود. ولی اون خدا مال توهمات و خیالات من بود.
از وقتی توهماتم رو گذاشتم کنار خدام هم عوض شد و شد این.
عوضش کنم و خدای خیالی رو دوباره ببینم؟؟؟؟
واقعا چه فرقی میکنه برای خدا که من پاک باشم یا یه فاحشه؟؟؟ چه فرقی؟
براش هیچ فرقی نداره.
هر کاری آدما میکنن ته تهش برای خودشونه.حتی اونی که برای رضای خدا کاری میکنه باز هم ته تهش رضای خدا یه چیزیه که برای خودش میخواد کسبش کنه.
خوبی و بدی تعریفهایی هستن که آدما تو ذهنشون و باورهاشون دارن. هرکی طبق باور و اعتقاد خودش برای کسب ارزشهایی که بهش باور داره تلاش میکنه.
برای خدا هم اصلا فرقی نداره کی چی کار میکنه. خدا خودش به اندازه کافی کار داره.
اما برای کسی که دیگه هیچ چیزی، واقعا هیچ چیزی براش اهمیتی نداره، وقتی همه چی براش بی معنی و یکسانه، چه فرقی داره که خوب باشه یا بد؟ پاک باشه یا هرزه؟
مگه پاک باشه چی میشه؟ هیچی.
هرزه باشه چی میشه؟ بازم هیچی.
واقعا که چی؟
من که تفاوتی بین هیچی نمیبینم. همش مزخرف هستن.
شاید برم دنیای هرزگی رو هم تجربه کنم. دنیا که همه چیش مسخره است.از دین و خدا و پیغمبرش همش مسخره است. پاکی و وجدان و مهربونی و محبتش هم مسخره است. سختی هاش هم مسخره است. خوشی هاش هم مسخره است. بذار برم بقیه چیزای مسخره اش رو هم تجربه کنم.
حداقل خیالم راحت میشه که بدم و اگر درد میکشم حقمه. بذار حداقل مطمئن باشم از اینکه اگر اتفاق بدی برام می افته از بدی خودمه. اینجوری خیلی بهتره. دیگه از خدا هم توقعی نخواهم داشت. دیگه از هیچ کس و هیچ چیزی دلخور و ناراحت نخواهم شد.دیگه هیچ چیزی نمیتونه دلمو بشکنه.دیگه به هیچ چیز حتی خدا هم امیدی نمیبندم. دیگه دلمو به هیچ چیزی خوش نمیکنم. زندگی برام میشه فقط همینی که هست و دیگه منم تسلیمش میشم و باهاش نمیجنگم.
...........................
علاقه مندی ها (Bookmarks)