به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    "قدر خانواده ات رو بدان"




    با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم
    اوو!! معذرت میخوام
    من هم معذرت میخوام ,دقت نکردم

    ما خیلی مؤدب بودیم، من و این غریبه, خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم

    اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم؟

    کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم.دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به اوخوردم وتقریبا" انداختمش با اخم گفتم: ”اه!! ازسرراه برو کنار“

    قلب کوچکش شکست و رفت

    نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم




    وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی
    اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی

    برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی .آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است.خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی




    آرام ایستاده بود که سورپرا یزت بکنه

    هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی

    در این لحظه احساس حقارت کردم

    اشکهایم سرازیرشدند.آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم

    بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟

    گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم
    نمیبایست اون طور سرت
    داد بکشم
    گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان
    من هم دوستت دارم دخترم
    و گلها رو هم دوست دارم
    مخصوصا آبیه رو

    گفت : اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن
    میدونستم دوستشون داری، مخصوصا آبیه رو




    آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟

    اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.

    و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان

    چه سرمایه گذاری
    ناعاقلانه ای !!
    اینطور فکر نمیکنید؟!!
    به راستی کلمه
    “خانواده“ یعنی چه؟؟

  2. 13 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (دوشنبه 25 مرداد 89)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    RE: "قدر خانواده ات رو بدان"

    باران عزیزم..خیلی متن تاثیر گزاری بود..ازت ممنونم..
    اجازه دارم از تاپیکت استفاده کنم ؟
    این داستانو می خواستم تو تالار بذارم..میشه به نوعی گفت...قدر همسرتان را بدانید....
    به نظرم در محتوا به داستان شما نزدیک بود....






    یک روز پدر بزرگم برام يه کتاب دست نويس آورد، کتابي که بسيار گرون قيمت بود، و با ارزش، وقتي به من داد، تاکيد کرد که اين کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا بايد چنين هديه با ارزشي رو بي هيچ مناسبتي به من بده، من اون کتاب رو گرفتم و يه جايي پنهونش کردم،
    چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندي ؟ گفتم نه، وقتي ازم پرسيد چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندي زد و رفت،
    همون روز عصر با يک کپي از روزنامه همون زمان که تنها نشريه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روي ميز، من داشتم نگاهي بهش مينداختم که گفت اين مال من نيست امانته بايد ببرمش،
    به محض گفتن اين حرف شروع کردم با اشتياق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعي ميکردم از هر صفحه اي حداقل يک مطلب رو بخونم.
    در آخرين لحظه که پدر بزرگ ميخواست از خونه بره بيرون تقريبا به زور اون روزنامه رو کشيد از دستم بيرون و رفت. فقط چند روز طول کشيد که اومد پيشم و گفت ازدواج و عشق مثل اون کتاب و روزنامه مي مونه
    ازدواج اطمينان برات درست مي کنه که اين زن يا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر مي کني هميشه وقت دارم بهش محبت کنم، هميشه وقت هست که دلش رو به دست بيارم، هميشه مي تونم شام دعوتش کنم اگر الان يادم رفت يک شاخه گل به عنوان هديه بهش بدم، حتما در فرصت بعدي اين کارو مي کنم حتي اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفيس و قيمتي، اما وقتي که اين باور در تونيست که اين آدم مال منه، و هر لحظه فکرمي کني که خوب اين که تعهدي نداره، مي تونه به راحتي دل بکنه و بره، مثل يه شيء با ارزش ازش نگهداري مي کني و هميشه ولع داري که تا جايي که ممکنه ازش لذت ببري، شايد فردا ديگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتي اگر هم هيچ ارزش قيمتي نداشته باشه...
    و این تفاوت عشق است با ازدواج



  4. 6 کاربر از پست مفید سارا بانو تشکرکرده اند .

    سارا بانو (شنبه 27 فروردین 90)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: "قدر خانواده ات رو بدان"

    ممنون سارا عزیزم
    نظر شخصیم رو میگم

    درسته که عشق حقیقی در بند وصال نیست درسته که عشق حقیقی با مالکیت نسبتی نداره

    اما

    به نظر من نباید فکر کنیم که ازدواج مانع بروز و ظهور عشق هست و یا اینکه عشق بعد از ازدواج به خاطر حس مالکیت کمرنگ میشه
    به نظر من عاشق حقیقی در ازدواج هم قدر لحظه رو میدونه قدر کنار معشوق بودن رو میدونه
    به خاطر لحظه لحظه اش شاکر خواهد بود
    حتی اگر گاهی در کنار اون باشه و ناراحتیی پیش بیاد ، این ذره ای از عشقش کم نمیکنه
    چون معشوق رو دوست داره به خاطر خودش نه به خاطر اینکه کنارش هست و مال اونه
    که میتونست نباشه که انسان از یک لحظه ی بعدش خبر نداره
    پس عاشق باشیم و خصوصیات عاشقان حقیقی رو کسب کنیم
    بدونیم که عشق و ازدواج با هم بیگانه نیستند البته اگر عشق حقیقی باشه
    بلکه می تونند در کنار هم رشد کنند و زندگی رو شیرین کنند


    پس قدر همسرت را بدان
    قدر ازدواجت را بدان و آن را با عشق حقیقیت حفظ کن
    قدر عشقت را بدان و از آن نگهداری کن و آن را وسعت ببخش

  6. 3 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 09 شهریور 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.