سلام .من 21 سالمه و دانشجوی ترم دو مهندسی هستم.تمام دوران تحصیلم تو مدرسه جزو بهترین های کلاس بودم.ولی یه سال پشت کنکور موندم و الان تو یه رشته مهندسی خوب تو دانشگاه دولتی مشغول به تحصیلم.از وقتی که وارد دانشگاه شدم احساس میکنم که ذهنم مثل سابق عملکرد خوبی نداره.درسم به شدت افت کرده.ترم اول یه درس سه واحدیو افتادم!این شکست خیلی برام غیر قابل تحمل بود،چون همیشه درسم خوب بود.علاوه بر این قدرت اراده من هم خیلی کمتر شده.مثلا نمیتونم مثل سابق درس بخونم.انگیزم کم شده.تصمیم داشتم این ترم جبران کنم ،امتحانای میان ترمم بد نبود ولی پایانی هارو با اینکه خوب خونده بودم سر جلسه امتحان خراب کردم.اصلا نمیدونم چطور میشه با اینکه قبل امتحان خودمو آماده میکنم که اضظراب نداشته باشم باز وقتی برگه میاد زیر دستم چیزاییو اشتباه مینویسم یا فراموش میکنم که تو خونه راحت بلد بودم.از وقتی از سر جلسه امتحان اومدم هر دفعه که یادش میوفتم میشینم گریه میکنم.خیلی اعصابم خورد میشه.با بقیه حرف میزنم که آرومم کنن ولی حرفا هیچ تاثیری روم نداره.این ترم از 16 واحد به احتمال زیاد فقط 6 واحد قبول میشم!!!:((((
مامانم میگه باید بیشتر بخونی و شاید مشکل از نحوه درس خوندنته روشتو عوض کن.ولی من با همین روش تو دیرستان نمراتم عالی میشد!!
حالا مشکل دیگم اینه که وقتی با این اتفاقات روبرو میشم خیلی شکننده و حساس هستم.خیلی زود گریه میکنم و ضعیف هستم.
این همه روانشناسا میگن که خوشبین باشید و دارای اعتماد به نفس ولی اصلا انگار داشتن اعتماد به نفس و خوشبینی به مسائل به من نیومده.چون هروقت نسبت به چیزی خوشبین و امیدوارم بر عکس میشه.خیلی داغونم.میخاستم برم پیش مشاور ولی گفتم بیام اینجا شاید مشکلاتم حل شد.لطفا کمکم کنید.......
چیکار کنم که روحیم قوی بشه.چجوری با مسائلم کنار بیام؟
یه نکات دیگه ای هم مطرح کنم اینکه:
من از دوران نوجوونی به مباحث روانشناسیو انسان شناسی و فلسفه خیلی علاقه داشتم ولی چون یه سری از درسای علوم انسانی رو دوس نداشتم و چون تو دروس ریاضیات قوی بودم تصمیم گرفتم وارد رشته ریاضی بشم و این علاقم به موضوعات دیگه رو خط بزنم.اون موقع با خودم میگفتم یه مهندس موفق میشم و بعد هم در کنارش به اون مسائلی که دوس دارم رسیدگی کنم.
قبل از دانشگا یه آرزوها و توهماتی داشتم مثلافک میکردم که یه مهندس موفق میشم و کلاس زبان میرم و زبانمم قوی میکنم .در کنارش چیزاییو دنبال میکنم که دوس دارم و مطالعه ازاد !فک میکردم وقتی وارد دانشگا شم دیگه اون استرس و نگرانی سابق رو واسه امتحانام نخواهم داشت ولی ایینطور نشد!!!!استرسم دو برابر شد.
راستش من دوس دارم که از همه ابعاد رشد کنم و صرفا یه دانشجو نباشم که فقط درس میخونه ،دوس داشتم هم درسم به موقع و بدون استرس باشه هم اینکه به تفریحانم خوب برسم.مثلا باشگاه برم کلاس زبان برم و ...
ولی مشکلم در اینه که چنتا کار رو با هم نمیتونم مدیریت کنم !!!!11
الان دیگه به جایی رسیدم که اصلا از مباحث ریاضیات منتفر شدم!ترم اول ریاضی 1 رو افتادم و برای بار دوم هم که برداشتم به احتمال زیاد این ترم هم پاس نمیشم.همش با خودم میگم که راهو اشتباه اومدم.من واسه این رشته ساخته نشدم.ولی راه برکشتی ندارم.نمیدونم چیکار کنم ؟!؟!
علاقه مندی ها (Bookmarks)