به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مرداد 94 [ 19:43]
    تاریخ عضویت
    1390-2-26
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,918
    سطح
    33
    Points: 2,918, Level: 33
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 69 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ینی باید فراموشش کنم؟

    سلام دوستان

    بدون هیچ مقدمه ای درد دلمو باهاتون در میون میذارم.

    راستش حدود یه سال و نیم پیش یه آقایی به خواستگاری من اومد که خب خیلی از معیارای مهم منو داشت و خلاصه اینکه ازش خوشم اومد اما به دلیل نداشتن شرایط ازدواج (مادی) دیگه ادامه نداد و انگار همه چی رو هوا موند، البته تو این مدت پدرشون چندین بار با پدر من صحبت کردن و گفتن که باهاش حرف بزنه تا راضی بشه که البته پدرم نتونست این کارو بکنه.
    بعد از این مدت من نتونستم فراموشش کنم و خواستگارای دیگه ایم داشتم اما بازم به ایشون فک میکردم
    این مدت گهگاهی جاهای مختلف میدیدمش اما خب چون اون اصلا نگاه نمیکنه منو نمیدید و همین اعصابمو بیشتر خورد میکرد، تا اینکه یه روز رفتم جلو و سلام کردم فقط قصدم این بود که منو ببینه، بعد دیگه خودش شروع کرد حرف زدن و از مشکلات زیادی که برای کارش به وجود اومده بود گفت و شرایط روحیشو چقد بهم ریخته و اینکه خودش میخاسته با من حرف بزنه و شرایطشو شرح بده اما نتونسته.
    بعد از اون روز چون جای مناسبی نبود قرار گذاشتیم یبار دیگه حرف بزنیم البته اون خواست.
    من بهش گفتم میتونم شرایط سخت زندگی با تو رو تحمل کنم و پای سختیاش وایسم ولی اون به شدت از مشکلات مادی واهمه داشت و مدام میگفت نمیشه وقتی من الان شغلی ندارم و کمک خانواده ها رم نمیتونم قبول کنم ازذواج شدنی نیست و توام شاید الان بگی میتونی تحمل کنی ولی نمیتونی هیچ تضمینی وجود نداره و کلی حرفای تلخ دیگه، نهایتا تمام سعیشو کرد که به من بفهمونه نباید بش وابسته بشم چون تکلیفش اصلا معلوم نیست هرچند آخرش گفت به من فرصت بدید فک کنم.
    خییییلی دلم گرفت وقتی این حرفارو شنیدم از طرفی بش حق میدم از طرفی معتقدم صرف مشکلات مادی نمیتونه مانع ازدواج بشه
    حالا یه ی هفته ای از اون روز میگذره امروز یه خواستگار واسم اومد راستش خیلی ناراحت شدم من نمیتونم اونو به این راجتی فراموش کنم و با یکی دیگه شروع کنم یا حتا بش فکر کنم.
    تو رو خدا کمکم کنین چیگار کنم؟ ینی باید قیدشو بزنم؟ دلم داره میترکه

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مرداد 93 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    34
    دستاوردها:
    3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    اگه شخص مورد نظر شما همه شرایطی که برای ازدواج با یه فرد لازمه ( به غیر از تامین مالی ) رو داره بهتره یه مدت صبر کنید تا اوضاع مالی مناسبی پیدا کنه ولی اگه می بینید شرایط دیگه ای رو هم نداره به نفع هر دو شما هستش ازش جدا بشید

    - - - Updated - - -

    البته الان ازدواج با این فرد مشکلی نداره ولی در آینده ممکنه به مشکل بربخورید

    - - - Updated - - -

    به نظرم با توجه به اینکه این موضوع مهمی هستش بهتره به طور مستقیم با مشاور های انجمن گفت و گو کنید
    ویرایش توسط حسین دستجردی : سه شنبه 05 آذر 92 در ساعت 19:57

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مرداد 94 [ 19:43]
    تاریخ عضویت
    1390-2-26
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,918
    سطح
    33
    Points: 2,918, Level: 33
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 69 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای دستجردی ممنون از پاسختون

    راستش بهرحال هیچ کسی کامل نیست و به نظرم مهم ترین عیب ایشون هم اینه که آدم به شدت سخت گیری هستن در همه ی موارد و علت اینکه به ازدواج هم تن نمیده همینه، اما وقتی به من تضمینی نمیده در واقع میگه من نمیتونم مانع راه زندگی تو بشم چون اصلا وضعیت زندگی من معلوم نیست من چطور میتونم منتظرش بمونم هرچند میدونم فعلا اصلا قصد ازدواج نداره و خواستگاری تنها کسی که رفته من بودم حتی یه حلقه به من نشون داد که دستش میکنه تا کسی نفهمه مجرده، ولی با همه ی اینا وقتی تضمینی وجود نداره من چطور می تونم منتظرش بمونم خصوصا اینکه من الان 29 سال دارم و اون یکسال هم از من کوچیکتره،

    راستی چطور میتونم مستقیما با مشاوران در ارتباط باشم؟

    سایر اعضای تالار خواهشا تنهام نذارین واقعا نمیدونم باید چیکار کنم

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 دی 99 [ 19:06]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,297
    سطح
    61
    Points: 8,297, Level: 61
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 201 در 111 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام عزیزم
    اگه ایشون بعد رفع مشکلشون اقدام به ازدواج با شما می کنند آره صبر کنید وگرنه به نظرم فراموشش کنید.
    اگه خاستگاری داشتید باهاش حرف بزنید شاید خاستگار جدیدتون هم معیارهاش با شما یکی بود و بهش علاقه مند شدید.
    اگه با همون آقایی که بهش علاقه مند هستید ازدواج کنید در آینده خدای نکرده بحث و یا حرفتون شد می گه خودت خواستی و گفتی تحمل می کنم
    بیشتر عقلانی فکر کن تا احساسی.
    خاستگار های خوب ات رو از دست نده هر دختری تا چند وقت خاستگار خوب براش میاد بعد اون ....
    تصمیم امروزت آینده و فرداتو میسازه ، پس عاقلانه فکر کن

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مرداد 93 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    34
    دستاوردها:
    3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام دوباره
    سخت گیری در مورد ازدواج نه تنها عیب نیست بلکه یه مزیت هم هستش . ایشون نمیخواد شما بعدا در زندگی زناشویی به مشکل بر بخورید و بعد هم اون شما رو آزاد داشته تا تصمیم بگیرید که به نظرم بهتره باهاشون حرف بزنید و ببینید چه قدر طول میکشه تا مشکلشون حل بشه اگه دیدین که نمی تونین در انتظارش بمونید هر زود تر به خواستگار بعدی تون جواب مثبت بدین در همین صفحه اول انجمن توضیح داده

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 بهمن 92 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 218 در 126 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    30
    Array
    سلام سرگشته خانوم
    برام مبهمه كه چرا باوجود اينكه خودشون رو در موقعيت ازدواج نميدونن اقدام به خواستگاري از شما كرده
    اين اقا به نظر مياد خيلي توي لاك خودشون باشن و حالا يا بابزرگنمايي اين مسئله يا واقعا از عهده خودشون خارج ميبينن اداره زندگي رو كه حتي نميتونن تعيين تكليف كنن
    مگه مشكل ماليشون چقدره؟

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مرداد 94 [ 19:43]
    تاریخ عضویت
    1390-2-26
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,918
    سطح
    33
    Points: 2,918, Level: 33
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 69 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد بچه ها
    خب اون موقع ک اقدام به خواستگاری کرد روی شغلی خیلی حساب کرده بود و خیلی براش زجمت کشیده بود اما بعد در نهایت بی عدالتی با اینکه امتحانو قبول شده بود کنارش گذاشتن و کسایی رو گرفتن ک اصلا امتحان نداده بودند و همین باعث شد دیگه نتونه ادامه بده و حتی از لحاظ روحی به شدت آسیب ببینه،
    همون طور ک گفتم خیلی به خودش سخت میگیره و میگه من نمی تونم بر اساس احتمالات اقدام به ازدواج کنم باید از همه چی مطمئن باشم،
    الانم فقط ب صورت حق التدریس چند جا تدریس میکنه که دیگه خودتون میدونید درآمدش چقدره، البته پدرش گفته من برات خونه و ماشین تهیه میکنم تو ازدواج کن اما میگه عزت نفسم اجازه ی این کارو به من نمیده
    و مساله ش دقیقا همینه که خودشم نمیدونه این وضع تا کی ادامه داره و نمیخاد منم درگیر وضعیت بلاتکلیفی خودش کنه، ینی ی جورایی باورش نمیشه که من بتونم شرایطشو تحمل کنم و میترسه با ازدواج وضعیتش از اینی که هست بدتر بشه، میدونین انگار از دخترا میترسه،
    به خاطر همین هیچ تعهد و تضمینی هم به من نمیده که بتونم براش صبر کنم، از طرف دیگه خودم دلم راضی نمیشه به کس دیگه ای فک کنم.
    حال خیلی بدیه

    بچه ها بیاین نظر بدین خواهشا

    کارشناسای تاتلار فرشته ی مهربون مدیر همدردی خواهش میکنم به دادم برسین

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مرداد 93 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    34
    دستاوردها:
    3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام دوباره
    اگه فکر می کنید که از لحاظ روحی آسیب دیده بهتره بهش کمک کنید تا از این وضعیت بیرون بیاد . بهتره برای برون رفت از این وضعیت ببرینش چند جلسه روان کاوی پیش یه مشاوره . برای ناراحتیش از این که عزت نفسش بشکنه بهش بگید از کجا معلوم شاید چون بنده خوبی بوده از همین رو خدا خیلی دوستش داشته و خواسته اینجوری بهش کمک کنه تا زندگی که داره از هم نپاشه

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مرداد 94 [ 19:43]
    تاریخ عضویت
    1390-2-26
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,918
    سطح
    33
    Points: 2,918, Level: 33
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 69 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم یا موضوعم خیلی بیمزه س که کسی نمیاد نظر بذاره یا وضعیتم خیلی پیچیده که نظری نداره


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.