به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 82
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array

    Bow ازدواج برای بار سوم _ اینبار دیگه اشتباه انتخاب کنم کارم تمامه (( لطفا کمک م کنید ))

    با سلام و عرض ادب خدمت همگی دوستان عزیز و مشاورین محترم

    ************************************************** *

    اگر دوستان تاپیک های قبلی بنده را خوانده باشند در جریان هستند که بنده =

    یک ازدواج ناموفق به مدت 8 سال داشتم

    ثمره این ازدواج یک بچه پسر 7 ساله است که در حال حاضر هم داره با خودم زندگی

    میکنه !!!

    بنده همسر اول م را به دلیل رابطه با یک مرد دیگه و به نوعی خیانت طلاقش دادم

    ===============================================

    و اما داستان ازدواج دوم بنده ( که یک کلاه برداری بزرگ بود ) به این شکل بود که =

    خلاصه داستان ::::

    بعد از ازدواج اول م بنده توسط یک نفر راوی با یک خانم بسیار بسیار مذهبی آشنا شدم

    و بعد از یک ماه آشنایی و نامزدی من به اصرار ایشون عقد محضری کردیم

    که (( 15 روز )) از روی این عقد ما نگذشته بود که سروکله یه مرد 54 ساله پیدا شد و ادعا

    کرد که همسر شما زن صیغه ای ایشون بوده و هنوز هم به مدت 10 ماه از زمان صیغه

    شون زمان باقی مونده و این خانم بی اذن و اجازه ایشون اومده و زن رسمی بنده شده !!!

    خلاصه سرتون درد نیارم پیگیری کردم و دیدم بله ایشون هنوز 10 ماه از زمان صیغه ش

    باقی مونده و من و ایشون به هم حرام ابدی شدیم و بنده بعد از 15 روز این خانم را

    طلاق دادم......

    داستانش مفصل هست که اگر دوست داشتید شرح کامل ش را می توانید در

    تاپیک زیر میتونید بخونید ...... از اینجا

    ===============================================

    برای جلوگیری از درهم نشدن مطالب

    در پست بعدی اصل موضوع را توضیح میدهم




    - - - Updated - - -

    من در ابتدای کار یه بیوگرافی از خودم بدهم =

    1- این حقیر 32 ساله هستم

    2- دارای یک ازدواج ناموفق با 8 سال زندگی

    3- دارای یک بچه پسر 7 ساله

    4- همچنین یک ازدواج دومی که واقعا کلاه رفته سرم

    5- بدتر از همه این که شناسنامه بنده دارای 2 مهر طلاق شده است ....

    ==============================================
    خوب دوستان عزیز بنده به سفارش مشاورین عزیز مدتی است که دست نگه داشته ام و سمت ازدواج نرفتم

    تا اینکه مدتی است اطرافیان ائم از مادر و خواهر و خاله و همسایه و . . .

    کیس های متفاوتی را به بنده معرفی میکنند و خوب بنده هم میرم و این خانم ها را در پارک یا

    کافی شاپ و ..... از نزدیک میبینم و با هم یکسری صحبت های اولیه میکنیم .....

    خوب توی این مدت مورد های زیادی به من معرفی شده اند که =

    یک سری از خانم ها بیشتر به خاطر بحث بچه بنده را قبول نکردند و جواب شون منفی بوده

    و یک سری را هم بنده به دلایل متفاوت ( بیشتر جنبه زیبایی چهره خانم ) قبول نکرده ام .....


    بدتر از همه اینکه خیلی از مورد ها هم بنده و بچه را قبول میکردند ولی تا موضوع ازدواج دوم

    و دو هفته ای بنده را میشنوند فرار میکنند


    هرچی بهشون میگم بابا به خدا قسم دروغ نمیگم

    این موضوع قابل اثبات --- میبرم تون در خونه اون خانم با خانوادش صحبت کنید خودشون براتون

    توضیح میدهند

    قبول نمیکنند که نمی کنند ............................ و جواب منفی میدهند
    ************************************************** ******

    و اما موضوع اصلی بنده این است که =

    بنده به تازگی در حدود 2 هفته ای است که با یک خانم مطلقه آشنا شدم

    ایشون 30 ساله هستند

    بچه هم ندارند

    درضمن از نظر مالی هم خوب هست ---

    یعنی یک واحد آپارتمان از خودش داره + اینکه مغازه هم زده و دستش توی جیب خودش هست

    ==================================================

    طبق گفته ایشون = شوهرش معتاد بوده و ایشون به دلیل اعتیاد ازش جدا شده

    و الان هم 1 سال 8 ماه است که متارکه کرده

    ==================================================

    و اما مواردی که ایشون داره این است که =

    ایشون پدر و مادرش در شهرستان زندگی میکنند و چون حال و هوای شهرستان و روستا یک سری

    چیز ها را قبح میداند این خانم هنوز هیچ کس از اقوام پدری و مادری ش نمیدونه که متارکه کرده

    برای همین در خانه خودش به همراه برادر مجرد 22 ساله خودش فعلا زندگی میکنه !!!!


    و باز به گفته خودش برای اینکه سر گرم باشه این مغازه را زده و مشغول کار شده

    ================================================
    طبق گفته های خود ایشون =

    در زمان طلاق دادگاه 3 دانگ از این آپارتمان را که مال شوهر این خانم بوده را میگیره و به ایشون

    میده

    همچنین مقرر میشه که هر 3 ماه 1 عدد سکه به عنوان مهریه آقای داماد بخت برگشته به ایشون

    پرداخت کنه ......

    که باز طبق گفته ها ی خودش فقط 2 تا از سکه ها را گرفته و به دلیل اینکه طرف

    اعتیادش بالا رفته و توانایی پرداخت نداره ایشون هم بیخیال گرفتن بقیه سکه ها شده !!!!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلاام.

    متاسفم بابت تجربیات تلخ گدشتتون.
    من هم 32 سالمه و مجردم. دوست عزیز من نمی دونم فاصله بین این دو زندگیتون چقدر بوده و چه مقدار زمان می گذره از اخرین موردتون.


    فقط دوست من ما از تجرد نمردیم که ولی شما اگه خدااا یناکرده 3 بار بخای مطلقه بشی شااااید ......


    خانوادت که نمی خان برا بار سوم ازدواج کنن که انقدر عجله دارن. من نمی گم شما مقصر بودی عزیز ولی واقعا تمام سعیتون رو بکنین. این انتخاب شما رو اینده فرزندتون هم موثر هستش.


    احتمالا عجله خانوداتون هم شاید به خاطر سختیهایی باشه که به خاطر نگهداری فرزند شما دارن تحمل می کنن. ولی شما عجله نکن. خ زود عقد نکن. همسر سابق ایشون رو ببین همکارها.... مراقب خودت باش

  3. 2 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    meinoush (چهارشنبه 23 مرداد 92), tanhaei (چهارشنبه 23 مرداد 92)

  4. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    - -سلام دوست عزیز.لحن صحبتهات از این خانم مطلقه نشون میده هنوزبدبینی که بواسطه گذشته ازاون دو خانم نصیبت شده رو هنوز داری باخودت حمل میکنی به نظرم اول این مساله روبه نوعی حل کن.دوم زن اولت ازدواج کرده؟چه ضمانتی وجود داره بعدازدواجت باکسی دیگه فیلت یادهندوستان نکند(ازاین موارد زیاداتفاق افتاده برادرانه ازت میخام خودتو گول نزنی تازمانی که ازش متنفرهستی یعنی دوسش داری)سوم.مساله فرزندت هست که بسیاراتفاق افتاده بازن جدید اختلاف پیداکردن چقدرتوانایی داری این اختلافات رو مدیریت کنی و زنی که قراره باهاش ازدواج کنی چقد خودش وخودت مطمئنی بافرزندت اختلاف اساسی پیدانمیکنن؟بعضی موارد پدربزرگ ومادربزرگها مجبوربه پذیرش این نوه هاشدند.چهارم چه میزان استقلال مالی داری ودرآینده متکی به زن جدیدنخواهی شدوآیاقراره درخانه این فرد موردنظر زندگی کنی واگراینطوره سه دانگ دیگه هم به نامشه یا به نام شوهرشه؟پنجم.آیا ناخودآگاه به فکراین هستی زن جدید خصوصیات زن سابقت رو داشته باشه وفقط اون عیبو نداشته باشه یادرآینده شبیه زن سابقت بشه؟یاتوان سازگاری بافردی باخصوصیات متفاوت راداری؟
    ویرایش توسط ammin : چهارشنبه 23 مرداد 92 در ساعت 11:36

  5. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 27 مرداد 92), tanhaei (چهارشنبه 23 مرداد 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array
    خیلی متشکرم بابت راهنمایی هاتون !!

    همسر اول بنده ازدواج نکرده و ظاهرا قصد ازدواج هم نداره .....

    =====================================
    اول از همه عرض کنم که طبق صحبت های این خانم

    ایشون به راوی گفته اند که من بچه دار قبول نمی کنم

    روزی که راوی بهش میگه یه مورد خیلی خوب برات دارم فقط بچه داره -- ایشون میگن که من

    میرم و میبینم این آقا را و اگه از ظاهرش خوشم اومد بچه شم قبول میکنم

    چون به گفته خودش ظاهر براش خیلی مهمه

    =====================================
    امین جان در مورد استطاعت مالی باید عرض کنم که =

    بنده در حال حاضر دارم قسط مهریه پرداخت میکنم

    به اضافه هزینه مدرسه بچه م + پول سرویس + خوراک + پوشاک خودم و بچه م

    و راستش از همین مورد مالی بسیار بسیار میترسم
    ============================================
    و اما در مورد سه دانگ آپارتمان ایشان =

    خانم ادعا میکنه که در موقع خرید سه دانگ به اسمش شده و در موقع طلاق نیز دادگاه

    سه دانگ دیگر را نیز به خانم میدهد >>>> هر 6 دانگ به نام خانم هست

    ============================================

    اصلا نمیخوام شبیهه همسر سابق م باشه !!!

    چیزهایی که ایشون داره اصلا به اون نمیخوره ......

    درضمن به خاطر خیانتی که کرد طلاقش دادم --- به نظر شما چرا باید فیلم یاد هندوستان کنه ؟؟؟

    یعنی کلاه بی غیرتی ما سرم بزارم و برم بگم عزیزم برگرد باهات زندگی کنم

    هرگز ...................


    - - - Updated - - -

    ************************************************** *****************
    ************************************************** *****************

    این خانم به گفته خودش میگه =

    من زمانی که شما را دیدم انگار دهنم بسته شد

    شما همونی بودی که من میخواستم

    میگه من عاشق ت شدم - چه میدونم من .......

    راستش با بچه مم خیلی خوب هست و فعلا که خیلی مهربونی میکنه و تحویلش میگیره

    بعدا را نمی دونم

    ================================================== =

    من هرچی بهش میگم نه نمیگه !!!

    حتی بحث سر مهریه شد و من بهش گفتم که :

    شما مطلقه ای -- و من هم بیش تر از 14 تا سکه نمیگیرم

    ایشون هم قبول کردند و میگه من مشگلی ندارم من فقط میخوام باهات باشم

    ================================================== =

    راستش میدونید از چی میترسم !!!!!


    من خیلی مورد رفتم و دیدم --- یکسری ها بچه را قبول نمیکردند

    و اونایی هم که بچه قبول کردند تا جریان ازدواج 15 روزه دوم را براشون میگفتم جواب شون نه

    میشد ....

    میترسم هی بد و خوب کنم و کسی را پیدا نکنم که اینجوری باشه یعنی =

    خود من خیلی دوست داشته باشه

    بچه مم قبول کنه

    مهریه هم کم بخواد !!!!!

    ================================================== ===

    خودش یه جورایی حرفاهاش منطقی یه !!!

    میگه من الان آزاد هستم -- خونه که از خودم و کرایه نمیخوام بدم و مستاجر م نیستم

    کار و درامد هم که دارم

    من اگه میخواستم آزاد باشم و هر کاری میخوام بکنم خوب چه کاری یه شوهر نمیکردم !!!

    خانواده مم اگه اصرار میکردند = هر کسی را که میرفتم میدیدم یه بهونه ای در میاوردم و میگفتم

    ازش خوشم نیومد

    خانم میگه =

    من قصدم زندگی یه -- من از ت خوشم اومده و حاضرم هرچی بگی انجام بدم

    من میخوام یه حامی داشته باشم -- یه سرپرست داشته باشم و .....




    - - - Updated - - -

    ************************************************** ******
    می دونید موضوع و مشکل من چیه !!!!!

    1- آیا واقعا این خانم با صداقت میگه دوست دارم !!!

    2- نکنه میخواد گول م بزنه !!!

    3- نکنه باهاش به مشکل بر بخورم !!!
    ============================================
    البته دختر بدی به نظر نمیرسه !!!

    چون الان 3-4 باری هست که بردمش خونه خودمون و پدر و مادرمم بودند و

    اونا هم دیدنش و نظر شون مثبت هست

    تحقیقات محلی هم کردیم

    تحقیقات از کاسب های همسایه هم کردیم و همه گفتند که خانم خیلی

    خوب و محجبه ای هست و ما ازش بدی ندیدیم


    ================================================== ==

    در مورد مسکن عرض کنم که بنده خونه ندارم و ایشون میگه اگه دوست داشتی بیا همینجا زندگی

    کنیم که من قبول نکردم و گفتم نه

    به خاطر بچه م باید حداقل یک سالی طبقه بالای خونه پدری م باشیم


    ***********************************
    که من عنوان کردم که برای خونه احتمالش هست که بریم مستاجری ولی متاسفانه من پول

    پیش برای گرفتن خونه را کم دارم

    میگه : نگران نباش خودم هستم و هر چی کم داری کمک ت میکنم و پرداخت میکنم ...

    ================================================== ===

    راستش نمیدونم از سادگی ش هست !!

    از خری یتش هست ---- میخواد منو تحریک کنه !!

    واقعا از دوست داشتن هست !!

    خلاصه نمی دونم از چیه !!!!

    مثلا هنوز صیغه ای بین مون نیست ایشون

    دست منو میگیره - نوازش میکنه - بوس میکنه


    یا مثلا دیروز بهم اس ام اس داده که :

    عزیزم اگه عقد کردیم دوست داری هرشب بیای پیشم باشی ؟؟؟

    من نوشتم نظر شما چیه ؟؟؟

    نوشته من از خدامه -- یک لحظه هم نمی تونم ازت دور باشم و ......

    ==========================================

    دیروز ازش پرسیدم چقدر به خاطر
    مسائل جنسی میخوای شوهر کنی ؟؟؟

    میگه : 50 درصد و 50 درصد هم بخاطر زندگی و تشکیل خانواده


    به خودم میگن نکنه به خاطر مسائل جنسی میخواد با من ازدواج کنه ؟؟

    ************************************************** ********


    نمی خوام بگم بد بین شدم و یا هستم


    ولی اینقدر دیگه نارو و فریب خوردم که از سایه خودمم میترسم !!!


  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    دوست نازنین من. با توجه به تجربیات خودتون اصلا عجله نکنین. مدت زمان زیادی رو با ایشون باشین. کسی به جز شما نمی تونه ایشون رو خوب بشناسه. تحقیقاتتون رو کامل کنین.

    رسما خودتو رو نامزد اعلام کنین تا این خبر به گوش فامیل و.. برسه تاا اگه کسی نطری داره شما از نطراتش بهره مند شین.

    شما زمان نیاز دارین تا احساسات بد گذشته: احساس شک و بدبینی و .. که ناشی از دو اتفاق ناخوشایند بوده تعدیل بشه. ببینین این خانم چقدر منطقی هستن اگه با

    یه دیدن نظرشون انقدر عوض بشه و معیارهاشون خ تغییر بکنه نشون می ده خ ثبات شخصیتی ندارن. از اونروز باید ترسید که احساسات عادی بشن. تمام حق و حقوق بچه

    و خودتون رو متصور بشین براشون.


    چند تا کار رو انجام بدین:

    1) یه تحقیق همه جانبه. رفتن بررسی علت طلاق ایشون از طریق همسر و فامیل همسر و خودشون.

    2) و ارتباط برقرار کردن با خانواده ایشون. ببینید ایشون تو چه بافتی زندگی کرده و بزرگ شده.

    3) رفان پیش مشاور اگاه و دریافت راهنمایی و بررسی شخصیت دو نفرتون. که ایا باهم سنخیت دارین.


    دوست نازنین اگه همه شرایط خوب و بد شما رو پدیرفتن شک کنین. ببینین چقدر انسان منطقی ای هستن. خ وقتها ترس از تنها شدن دید ادم رو تار می کنه و وقتی از تنهایی در اومدن تغییر رفتارها شروع میشه.


    4) ببینین در دو ازدواج قبلی بیشترین عوامل موثر چی بوده چقدرش سهم شما بوده دیگه تکرار نشه اونها.


    خاطرم هس اقایی به خاطر چند طلاق در گیر زندان بودن( مهریه) اخرین تجربشون به خاطر این بود که از که خانوووم تمام شروط رو پذیرفته بودن چرا!! چون بنده خدا از لحاظ رهنی مشکل داشتن. نمی خام نتیجه ای بگیرین . میخام بگم یه وقتی پذیرفتن همه چی علت خوب بودن و مناسب بودن نیست. توکل فراموش نشه در پناه حق. براتون ارزوی خشبختی دارم

  8. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    tanhaei (چهارشنبه 23 مرداد 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    چند تا کار رو انجام بدین:

    1) یه تحقیق همه جانبه. رفتن بررسی علت طلاق ایشون از طریق همسر و فامیل همسر و خودشون.

    2) و ارتباط برقرار کردن با خانواده ایشون. ببینید ایشون تو چه بافتی زندگی کرده و بزرگ شده.

    3) رفان پیش مشاور اگاه و دریافت راهنمایی و بررسی شخصیت دو نفرتون. که ایا باهم سنخیت دارین.
    خیلی ممنونم از شما دوست گرامی
    ==============================

    راستش این خانم اصرار میکنه و میگه زود عقد کنیم

    میگم چرا ؟؟؟

    خودش را لوس میکنه و میگه : آخه من میخوام زودتر بیام بغل ت بخوابم

    چه میدونم من با همه چیزت کنار میام - من فقط میخوام زودتر به دستت بارم

    و .......

    ======================================

    راستش ایشون سطح سوادش دیپلم هست !!

    و 3 تا هم برادر داره که 2 تاشون ازدواج کردند

    پدر و مادر در روستا زندگی میکنند و 2 هفته ای یکی دوبار مادر به دیدنش میاد

    و فعلا خودش و برادر با هم در خانه زندگی میکنند

    ======================================

    در مورد تحقیقات عرض کردم که یکمی تحقیقات انجام شده

    راستش ایشون خودش شماره مادر شوهرش را داد و گفت زنگ بزنید و بپرسید من چه جور آدمی

    هستم

    ==============================================

    راستش من دیشب در رفتارش متوجه شدم کمی تند خو - و عصبی هست !!!

    بهش گفتم فکر میکنی چند درصد تند خو و عصبی هستی ؟؟؟

    میگه 10 - 20 درصد !!!

    بلاخره منم آدمم ممکنه عصبی بشم !!!

    ======================
    بعدش سریع خودش را جمع و جور کرد و گفت البته در کنار شما

    آدم که عصبی نمیشم -- بهت قول میدم که تند نشم


    ************************************************** ***********

    دیشب بهش گفتم برای اینکه ببینم مشکل شما با شوهرت چی بوده

    میخوام شوهرت را ببینم و باهاش صحبت کنم !!!

    شماره ش را میخوام ..... !!


    اولش یکم ترش کرد !!!

    بعدش گفت = شماره را میدم ولی یعنی به حرفم اعتماد نداری ؟؟؟

    گفتم موضوع اعتماد نیست من باید بدونم موضوع طلاق شما چی بوده !!!

    ==========================================
    ایشون مدام میگه = من به شما و حرف هاتون اعتماد کامل دارم

    و دلیلی هم برای تحقیق نمی بینم

    و میخوام که شما هم به من اعتماد کنید ....

    ==========================================
    به نظرتون چیکار کنم ؟؟؟؟

    میترسم اون آقا هم حرف حقیقت را نزنه !!!

    یا به عبارتی حسادت کنه و لج ش بگیره که همسر سابق ش داره شوهر میکنه

    و حرف چرت و پرت بزنه !!!!

    لطفا راهنمایی م کنید .....................


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها

    3) رفان پیش مشاور اگاه و دریافت راهنمایی و بررسی شخصیت دو نفرتون. که ایا باهم سنخیت دارین.
    والا یه جورایی احساس میکنم توی بعضی چیزها با هم شنخیت نداریم !!!!

    مثلا ایشون بسیار پول کی هست و پول دوست !!

    ولی من اینگونه نیستم ...

    من بسیار اهل موسیقی و آهنگ و فیلم و ..... هستم

    ولی ایشون میلی نداره به گوش کردن موسیقی (( روشن بودن یا نبودن ظبط ماشین براش در یه عرض است ))

    من بسیار احساساتی هستم

    ولی ایشون بیشتر در بحث های مردانه مثل خرید و فروش و کاسبی و شغل و عوض کردن خونه و ماشین و

    این چیز ها سیر میکنه ....
    =============================================

    به خودم میگم بابا همه که مثل هم نیستند

    خوب اینم اینطوری یه !!!!

    نمی دونم دارم چیکار میکنم !!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها

    2) و ارتباط برقرار کردن با خانواده ایشون. ببینید ایشون تو چه بافتی زندگی کرده و بزرگ شده.
    اتفاقا من بر کاملا بر عکس شما فکر میکنم !!!!

    نمیخوام بطور رسمی اسمی روش بیاد که فردا دیگه از کول م پایین نیاد و بگه تو روی

    من اسم گذاشتی و داداشام غیرتی شدند و ......
    ویرایش توسط tanhaei : چهارشنبه 23 مرداد 92 در ساعت 13:16

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    باسلام
    چند سوال داشتم؟
    شماچندماه هست که دقیقا همدیگه رومیشناسین؟؟؟؟
    به نظر شما صحبت کردن این خانوم درموردمسائل جنسی باوجوداینکه شماتاکیدخاصی روی این زمینه نمیکنین مشکوک نیست؟

    من خانمم باصراحت یه صحبتی میکنم وپای حرفم هستم...ایشون شماروفقط به خاطرمسائل جنسی میخواد...ومیخواد ازاین طریق توی دل شما نفوذپیدا کنه....صبورباشین...به نظرمن شما فقط یه بارازدواج کردین ...وخودتون روحداقل اگه دارین میبینین شکست خورده ازیه زندگی بدونین نه دوتا
    شما آدم احساساتی هستین پس نذارین کسی ازاحساسات شما سوء استفاده کنه...

    شمایه انسان آروم هستین باروحیه ی لطیف ولی طرف مقابلتون این طورنیست شخصیتش ازشما زمخت تره...درواقع میشه گفت شما رنگ صورتی اما اون قرمز آتیشی..

    به فکربچه ی کوچیکتون باشید...این خانوم ممکنه بعدا تعهدی درمقابل بچتون نداشته باشه...
    میخواین امتحانش بکنیدو بگید میخواین بدون بچتون زندگی کنین...فیلم بازی کنین ببینین عکس العمل اون چیه...
    مادریعنی کسی که ازخودش ایثار داشته باشه کسی که بخوادبچه ی یکی دیگه رو بزرگ کنه باید ایثارمضاعفی داشته باشه...ببینین این ایثار رو داره...

    - - - Updated - - -

    راستی هیچ وقت علت خیانت زن اولتون رو نفهمیدین...آیا تفاوت مزاجی داشتین ؟چرابا کسی ازدواج کردین که توعقدیه نفردیگه بود؟؟؟؟انقدرظاهربین!!!!

    ظاهربین نباشین ....منطق شرط اول ازدواجه....اگه چیزی به نظرتون مشکوکه ازش ساده نگذرین....هنوز سنی ندارین انقدرعجله خوب نیست....

  11. 3 کاربر از پست مفید fatima86 تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 27 مرداد 92), sanjab (پنجشنبه 24 مرداد 92), tanhaei (چهارشنبه 23 مرداد 92)

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array
    دوستم منم هم شرایط شما هستم
    میدونم این شرایط ما خیلی سخته و اگر من خودم هم بودم برام سوال پیش میومد که یکی بد بوده دومی چرا؟!
    ولی خوب نباید این مسئله ما رو به اشتباه سوم هدایت کنه که با روحیه درب و داغون و آشفته ما این اتفاق خدایی نکرده اگر بیافته دیگه قابل جبران نیست
    ***
    حالا برگردیم به مسئله این خانوم
    1- شما می فرمایید این خانوم محجبه و مذهبی هست ، حالا من غیر محجبه و غیر مذهبی اصلا خوشم نمیاد تو برخورد های اول کسی دستم را بگیره و یا زیاده از حد ابراز علاقه کنه، نمیدونم چه جریانیه که ایشون میگن میخوام یه شب زودتر بغلت بخوابم ، به نظر من ایشون می خوان با پیش کشیدن این مسائل شما را به ازدواج و عجله ترغیب کنند. شاید نظر شخصی من باشه ولی من از کسانی که از همون جلسات اول خیلی ابراز محبت می کنند و فوری پسرخاله میشند خیلی بدم میاد و الفرار... دیدم که میگم
    2- ایشون میگن هرچه که شما گفتین را باور دارن و شاید میخوان یه جورهایی شما رو هم ترغیب کنند که شما هم چشم بسته حرفهای ایشون را باور کنید. شما بهشون بگید که ایشون هم حق تحقیق کردن درمورد شما رو دارن و موردی نیست که شما هم بخواهید درمورد ایشون تحقیقات کنید
    3- اگر با شوهر سابق این خانوم حرف بزنید ممکنه شوهرشون 100 مرتبه غلیظ تر کنند مسئله را ولی سرنخ های کلی مسئله دستتون میاد.
    4- حالا چه عجله ای هست برادر من؟ شما پسر هستید و هنوز تا سن 36-37 هم فرصت ازدواج دارید. حالا چه لزومی داره جوهر طلاقنامه خشک نشده دنبال کیس باشید؟ آشفتگی و تشویش از تک تک پست هاتون پیداست ، بهتر نیست منتظر باشید اثرات بد طلاق به حداقل برسه و روح و روانتون آروم بگیره و اوضاع مادیتون سر و سامان بگیره و بعد به ازدواج مجدد فکر کنید؟ کم کمش یکی دو سال صبر کنید
    5- نگران نباشید تو جامعه ما الان اونچیزی که کم نیست مرد و زن هم شرایط ما هست، کسانی خواهند بود که هم بچه شما را قبول کنند و هم وضعیت شما را، به شرطی که روح و روانتان را سالم کنید و اعتماد به نفس داشته باشید و یه دستی به سر وضعیت مالیتون بکشید. هم سن های شما هنوز ازدواج نکردن و با توجه به این که شما مرد هستید متاسفانه یا خوشبختانه این امکان را دارید که هر موقع خواستید به اطرافیان اطلاع بدید که براتون کیس مناسب معرفی کنند. بنابراین فکر نکنید ایشون اولین و آخرین فردی هستند که شما را با شرایط حاضر می پذیرند
    6- مشاوره قبل از ازدواج فراموش نشه
    ***
    اگه جمله آخر را نگم خفه میشم حتی اگر پستم هم پاک بشه می خوام بگم که ...
    بابا جان آخه از سن و سال و تجربیات من و شما گذشته این لوس بازی ها و ادای بچه دبیرستانی درآوردن ها ، یعنی که چی بدستت بیارم مگر می خواد ماشین بخره ؟ چرا آدم باید انقدر هول کنه ؟ دو ماه قبل یه کیسی برای من پیش اومده بود جلسه دومی که دیدمش خواهرش و شوهر خواهرش را آورد. هی دست من را جلو اونها می گرفت و می بوسید به خدا حالم بد شد اه اه همین سوسول بازی هاش باعث شد که کلا از چشمم افتاد و نخواستمش .
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  13. 3 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    sanjab (پنجشنبه 24 مرداد 92), tamanaye man (چهارشنبه 23 مرداد 92), tati (چهارشنبه 23 مرداد 92)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط fatima86 نمایش پست ها
    باسلام
    چند سوال داشتم؟
    شماچندماه هست که دقیقا همدیگه رومیشناسین؟؟؟؟
    به نظر شما صحبت کردن این خانوم درموردمسائل جنسی باوجوداینکه شماتاکیدخاصی روی این زمینه نمیکنین مشکوک نیست؟

    من خانمم باصراحت یه صحبتی میکنم وپای حرفم هستم...ایشون شماروفقط به خاطرمسائل جنسی میخواد...ومیخواد ازاین طریق توی دل شما نفوذپیدا کنه....صبورباشین...به نظرمن شما فقط یه بارازدواج کردین
    بسیار متشکرم از شما دوست گرامی
    ==================================

    شاید نباید این موضوع را بگم ، ولی میگم چون میخوام راهنماییم کنید !!!!!


    دیشب ما ایشون را به اتفاق مادرش که امروز دیگه باید بره ولایت شون دعوت کردیم خونه و خلاصه

    پذیرایی و شام و .....

    بعد از یه چند ساعتی که صحبت مادر و پدر بنده با مادر ایشون گل انداخت

    من با ایشون رفیتم تو اطاق خودم تا با هم صحبت کنیم ....

    بعد از یه چند دقیقه ای همینطور که من صحبت میکردم

    ایشون یواش یواش دست بنده را گرفت و نوازش میکرد و بعد یواش یواش رفت سمت ساعد و

    بعد آرنج و یدفعه دیدم از توی استین تی شرتم دستش را برد روی سینه م و شروع کرد به ..........

    ===================================
    من به روی خودم نیاوردم و خیلی ریلکس به صحبت کردنم ادامه دادم ببینم چیکار میکنه

    دیدم با اون دستش شروع کرد کنار رون من را فشار بده ...

    ==================================

    راستش خودمم تا حدی دیشب به این نتیجه رسیدم !!!!

    ==================================

    و خوب قبلا هم ازش پرسیده بودم =

    چقدر به خاطر مسئله جنسی میخوای شوهر کنی ؟؟؟؟

    ایشون گفت من 50 درصد برای سکس میخوام شوهر کنم و 50 درصد دیگه برای تشکیل زندگی


    من بهش گفتم خوب توی این 2 سال جدایی این 50 درصد را چیکار کردی ؟؟؟؟

    نمی تونستی که سرکوبش کنی !!! میتونستی ؟؟؟

    گفت = آدم عادت میکنه و اوایل یکم سخت بود ولی الان دیگه عادت کردم


    نقل قول نوشته اصلی توسط fatima86 نمایش پست ها

    راستی هیچ وقت علت خیانت زن اولتون رو نفهمیدین...آیا تفاوت مزاجی داشتین ؟چرابا کسی ازدواج کردین که توعقدیه نفردیگه بود؟؟؟؟انقدرظاهربین!!!!
    خواهر عزیز شما ظاهرا درست متوجه عرایض بنده نشدید

    اون خانم دوم شناسنامه ش سفید بود --- من احمق و بی سواد

    مگه اون حاج آقایی که میخواد خطبه بخونه زنی که شناسنامه ش شوهر داشته باشه و

    مهر طلاق نداشته باشه را عقد میکنه ؟؟؟؟

    عزیز من صیغه بود !!!! صیغه !!!

    صیغه که توی شناسنامه ثبت نمیشه ؟؟

    ما روحم مون خبر نداشت که این بی پدر صیغه شده

    من شناسنامه ش را دیدم سفید بود
    ویرایش توسط tanhaei : چهارشنبه 23 مرداد 92 در ساعت 15:30

  15. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array
    بدتون نیومد از این کارش؟ این که تو اولین فرصت شروع کنه به پیش نوازی های جن-سی؟
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  16. 2 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    sanjab (پنجشنبه 24 مرداد 92), tanhaei (چهارشنبه 23 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عذاب وجدان بی پایان منو به مرز جنون رسونده
    توسط عشق آفرین در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 08 شهریور 93, 12:17
  2. سوژه‌ای به شیرینی چند همسری!
    توسط lord.hamed در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 دی 92, 23:02
  3. سوژه خنده های ایرانی (عکس )
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 دی 91, 12:16
  4. در سوگ حامد 65 !
    توسط meysamm در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 11 تیر 90, 04:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.