به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 بهمن 86 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1386-7-02
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    6,622
    سطح
    53
    Points: 6,622, Level: 53
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    * روابط عروس و مادر شوهر

    من 1 سال است كه ازدواج كردم دختري بسيار شاد بودم ولي كم كم با خانواده همسرم مشكل پيدا كردم آنها اصلا من را تحويل نمي گيرند و اين موضوع من را عصباني مي كند .من خيلي كارها در حق لنها انجام دادم ولي آنها هيچ .وقتي من اين مسائل را با همسرم مطرح مي كنم .ابتدا گوش مي دهد ولي خوب او هم عصباني ميشودلطفا من را راهنمايي كنيد

  2. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    Re: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام مهدیس
    یکم:
    ما برای اینکه در زندگی آرام و شاد باشیم ، بهتر اینست که این موهبت الهی را وابسته به یک چیزی در بیرون خود نکنیم. چرا که هزاران متغیر در بیرون از ما هست که لزوما همه آنها را نمی توانیم کنترل کنیم و در دست بگیریم. مثلا شما نمی توانید چنان خانواده همسرتان را تغییر دهید که رفتار و اعمالی انجام دهند که موجب شادی شما بشوند. بهتر است شاد بودن خود را به درون خود ببرید و نسبت به توانایی ها، اعتقادات، علائق ، استعدادها و رشدهای خود احساس شادمانی داشته باشی. اینطور هر وقت هم که ناشاد بشوی ، کلیدش دست خودت هست و می توانی با کمی تلاش شادی را بدست بیاوری. نیاز نیست که منتظر بمانی تا دیگران این شادی را به تو پیشکش کنند.


    دوم:
    بهتر است خانواده ها مرزهای خود را با اطرفیان برجسته کنند به این معنی که کمتر دخالت درکار یکدیگر داشته باشند. و این بهترین قاعده ارتباط عروس و مادر شوهر هست. این به معنی قطع رابطه نیست. این معنای کاهش توقعات ، انتظارات و مداخلات هستم.


    سوم:
    هیچ گاه همسرت را به عنوان قاضی بین خودت و خانواده اش قرار نده. چون همسرت باید تعارض احساس همسری ومادری را حل کند که سنگین تعارضی هست. و این به مرور حساسیتش را نسبت به شما کاهش داده و به قول عوام ، رویش به شما باز می شود.


    چهارم:
    شما نیاز نیست هر کاری برای خانواده همسرت بکنید. تا توقع تحویل گرفتن از سوی آنها داشته باشی. شما به وظایفی که فکر می کنی بر گردن داری عمل کن و بابت آنها به خودت پاسخگو باش.


    پنجم:
    به هر حال کاهش تنش بین این گونه ارتباط ها به 2 عامل مهم بستگی دارد.
    الف) به کارگیری مهارتهای ارتباطی ( که خود بحث گسترده و عمیقی هست که به مرور ما در سایت همدردی به آن می پردازیم.
    ب) گذشت زمان
    یعنی با استفاده از مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباطی در بستر زمان می توانید ارتباط خودتون وخانواده همسرتان را بهبود بخشید.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 بهمن 86 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1386-7-02
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    6,622
    سطح
    53
    Points: 6,622, Level: 53
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    روابط عروس و مادر شوهر

    با عرض سلام مجدد
    ممنون از پیگریتون ولی من تمام اینها را می دانم ولی به نظر من این حرفها فقط تئوری است و در زندگی واقعی نمی توان از آن استفاده کرد .مثلا مادر شوهری که من مجبورم حداقل هفته ای یک دفعه ببینمش و مجبورم خودم را خوشحال ،شاد نشان بدم و شوهرم هم بگوید به خاطر من .به خاطر من بخند و... .حالا این بار را فراموش کن .گذر زمان همه چیز را درست می کند و... .من واقعا کم اوردم .چون با هر زنگ آنها زندگی ما کنفیکون می شود.و بعد از مدت کمی همسرم می گه مییای بریم خونه مامانمینا و آن وقت است که می خواهم بمیرم.واقعا جنبه زندگی کردن را ندارم گاهی اوقات فکر می کنم چرا باید یه آدم بیگناه را به دنیا بیاورم .من آدمی بودم که به همه می گفتم مگر می شود که ادم با مادر شوهرش اختلاف داشته باشد الان متوجه شدم که بله میشه.میدونید من ادمی هستم که نمی توانم جواب کسی را ندهم ولی نمی دونم چرا شاید به خاطراحترام جواب حرفهای مادر شوهرم را نمی دهم .
    i really dont khow how shod i do

  4. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    Re: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام مهدیس
    در ارسال مجدد سئوالت، متوجه این موضوع شدم که دقت بسیار اندکی به محتویات پاسخ قبلی من داشته ای دلیلش این جملات در صحبت هات هست:
    - نمی توان این حرفها را در زندگی استفاده کرد
    - مجبورم حداقل هفته ای یک دفعه ببینمش
    - مجبورم خودم را خوشحال نشان بدهم
    - با زنگ آنها زندگی ما کن فیکون می شود
    - می خواهم بمیرم
    - جنبه زندگی کردن را ندارم
    - چرا باید یک آدم بی گناه را به دنیا بیاورم
    - نمی توانم جواب کسی را ندهم

    تمام این پارامتر ها که در سئوالت هست یک نوع غلط فاحش در شناخت شما نسبت به موضوعات زندگی است وهمین ها موجب ناراحتی شماست. تاسبک فکریت اصلاح نشود، توقع نداشته باش زندگی ات تغییر کند. در واقع آن چیزی که شما در بیرون از خودت دنبالش می گردی و می خواهی عوض کنی، باید از درون این کار را بکنی.
    مجددا برگرد پاسخ قبلی مرا با دقت بیشتری مطالعه کن. مطالعه نکن که بخواهی جواب مرا بدهی. مطالعه کن تا روزنه های نور به سوی رهایی از این مخمصه را بیابی.
    در پاسخ قبلی گفته بودم به جای تمرکز بر روی این مشکل و بستن چشمهایت به سوی همه هستی بیکران، بهتر است که وجودت را بی نهایت فرض کنی و بدنبال رشد جنبه های خودت باشی.( این به معنای بیچارگی و درماندگی و تسلیم نیست) این به معنای قدرت هست آن هم قدرت تغییر خودت ( نه تغییر برای رضای مادرشوهرت) ، تغییر برای رضایت خودت ، برای رشد خودت.
    می بینیم که بین پاسخ قبلی من و جواب شما زمان کوتاهی هست، و این نشان می دهد زمان کافی برای فکر و به کارگیری در اختیار نداشته ای.
    اگر پیشاپیش فکر کنی همه چیزی را بلد هستی و همه کار را کرده ای، و نجاتی نیست، پس بدان که هیچکس نمی تواند به تو کمک کند. باید کمی به راه های نرفته بیندیشم.
    لطفا به این صفحه هم با موضوع یک مادر به همسرش، یه سری بزن، اما وجدانا با دقت بخون، یعنی یک ساعتی کلمه به کلمه بخوان و چندین ساعت رویش فکر کن.

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    عزيز دلم، مهديس جان يابهتره بگم دختر گلم :
    «درسته كه ميگنن دگردگره جگرجگره »اما مادرشوهر هم يه مادر، باكلي اميدو ارزو.خودت را جاي اون بذار
    .يه مثال مي زنم بگو كدوما بهتره؟
    عروس و پسري شبي.مي خواهند شا م رابيرون بخورند.
    مادر شوهركه مي خواهد دلسوزي كندباكنايه مي گويد يه لقمه نون پنير توي خونه ما پيدا مي شه كه...
    1-عروس ناراحت مي شود و مي گه نه ما مي خواهيم بيرون شام بخوريم .بعد هم كار خودش را مي كند هم پشت سر مادر شوهر كلي صفحه مي گذارد كه چنين و چنان.
    2- عروس سكوت مي كندو كلي توي دلش به مادر شوهر بدو بيراه مي گويد وقبول مي كند كه مهمان مادر شوهر شوند اما واي اززماني كه باشوهرش خلوت كند همه كاسه كوزه ها را سر شوهر فلك زده مي شكند.
    3-عروس دانا و بادرايت لبخندي مي زند ودر تاييد حرف مادر شوهر ميگه مادر جون منم بهش ميگم الان توي اين موقعيت كه ما قرار داريم اين خرجها راكم كنيم بعدا جبران مي كنيم.
    كلي مهرش توي دل مادر شوهرش مي رود و مادر شوهر خوشحال وراضي كه حرفش و دلسوزيش مورد تاييد قرار گرفته.
    خانواده شوهر براي زندگي تو و ارتباط بهتر تو با همسرت كانال خوبي است. اگرتو يك شام ويك شب خوش را صرف نظركني و به خواسته مادر شوهرت احترام بگذاري نه تنها چيزي ازدست نمي دي بلكه خيلي چيزهارا به دست مي اوري .هم جلوي مادر شوهرت عروس خوب شناخته مي شوي هم جلوي شوهرت زن خوب و مهربون (نه غرغرو).
    اين شوهر اگر به فرض كسي ازتو بدي بگه بهترين مدافع تو خواهد بود.تازه يه شب كه هزار شب نمي شه مادر شوهر كه هميشه پيش شما نيست كمي صبركن شايد يه هفته ديگه، شايد يه ماه ديگه يايه سال ديگه .ماهي را هروقت ازاب بگيري مي شه.ولي دلخوريها ،سلب اعتمادها ،روباز شدنهارا به اين زودي و به اين راحتي نمي شود جبران كرد.تازه خدايي نكرده اگراتفاقي زندگيتان راتهديد كند انها بهترين پشتيبان برايتان خواهند بود. پس انهارا همان طوري كه هستند بپذير .من نمي گم اجازه بده هردخالتي را در زندگي تو داشته باشند . بعضي مسائل را لازم نيست بفهمند .اما اگر در موقعيتي قرار گرفتي (مثال بالا)كمي بي خيال شو. تازه با زيركي و زرنگي خاص زنانه ات مي توني قبلا چنان خودت را در دل مادر شوهرت جا كرده باشي و از خواسته ها و علا يقت با او صحبت كرده باشي كه الان بتواني مادر شوهررا ضربه قني كني و كاري هم به شوهر بينوا نداشته باشي.

  6. #6
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام مهدیس و ستاره
    جنبه ای که ستاره به آن اشاره کردند واقعا قابل تامل است. دیدن مسائل از دیدگاه دیگران برای ارتباط بهتر موثر است

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 بهمن 86 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1386-7-02
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    6,622
    سطح
    53
    Points: 6,622, Level: 53
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    روابط عروس و مادر شوهر

    سلام امیدوارم که از دست من ناراحت نباشید .من تقریبا 22روز است که دارم به حرفهای شما فکر میکنم حتی تمام این پرسش و پاسخ ها را پرینت گرفتم و حتی به همسرم هم نشون دادم .تو این 22روز یه عالمه اتفاق افتاد اول که زنگ زدم به مادرشوهرم گفتم که جمعه بیان خونه ما ولی نبودن من هم به اصرار شوهرم براشون پیغام گذاشتم بعد وقتی اومدن و زگ زدن اصلا با من صحبت نکرد که بگه مثلا کاری نداری الان فکر نکنید که کمبود محبت دارم ولی از همین تعرافات الکی اصلا هیچی....
    چهارشنبه هم من مریض شدم شوهرم زنگ زده بود به آنونا فرداش گفت ولی اصلا به روی خودشون نیاوردن بعد هم که اومدن اصلا مادرشوهرم از جاش تکون نخورد تازه خیلی هم دیر اومدن آخه من عمه شوهرم و خواهر شوهرم رو هم گفته بودم ولی عمش زود اومد خلاصه من تو این مهمونی فقط حرس خوردم احساس می کردم قلبم داره منفجر میشه .اصلا هم با من صحبت نکرد اخه قبلا اصلا این طور نبود یعنی بودا ولی نه تا این حد.دیروز هم شوهرم زنگ زدبهش گفت چرا با مهدیس صحبت نکردی و.... ولی هر بار با اون با شوهرم حرف می زنه میگه من مهدیس مثل دخترم دوست دارم وای خدا کنه بقیه عروسامونم مثل آن باشن مامان جون من حتما بهش زنگ می زنم ولی دریغ از یه زنگ حالا میگی چه کار کنم؟

  8. #8
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام مهدیس
    اول تشکر می کنم به خاطر صبوری و تفکر روی پرسش و پاسخهایی که مطرح شد.
    دوم شماعلاوه بر صبر و فکر باید کم کم این مطالب را بکار بگیری. مجددا به پاسخها با دقت توجه کن. در آخرین یادداشت شما باز همان موارد سئوال اولتون مطرح شده است. یعنی تو باز خوشبختی خود را گره زدی به مادرشوهر و ...، و تاوقتی خوشبختی ما گره به چیزی یا کسی می خوره ، ما باید دنبال آن کس و چیز بدویم و التماس کنیم که همانجایی بروند که ما می خواهیم. در حالیکه در پاسخ من تاکید کرده ام باید روی افکار و ذهن خود کار کنید. ما نمی توانیم آدمهای دنیا را آنطور که می خواهیم و آن هم در کوتاه مدت چنان تغییر دهیم که رفتارشان طبق میل ما باشد.
    تو اهمیت را از بیرون خودت کم کن و به خودت اهمیت بده. مثالی می زنم خوب توجه کن:
    اگر شما گردنبند طلایی گرانبها و اصلی داشته باشی. خیلی به حرف دوستات که با پوزخند میگویند بدلی هست توجه نخواهی کرد. چون قیمت واقعی در دل خود این طلاست. لذا ارزش آن درون آنست و با تعریف کردن و توجه کردن دیگران هیچ ربطی ندارد. و اگر هم دیگران نپذیرند و از آن تعریف نکنند، از ارزش این طلا کم نمی شود یا طلا از چشم شما نمی افتد.
    اما اگر شما شک داشته باشید که این گردنبند طلاست، و مرتب در چشم این و اون به دنبال ارزش آن باشی. با هر متلک ، خنده و بی توجهی به خودت و این گردنبند شک می کنی. کافیست که ارزش واقعی این گردنبند را بدانی تا خودت قیمتش را دانسته و دنبال تعریف و توجه های دیگران به آن نباشی.
    البته این یک مثال است. ولی نکته ای که مهم است ، این است که طبق پاسخهای قبلی ( که امیدوارم این بار به قصد عمل کردن به آن فکر کنی)، شما لازم است ارزش واقعی خودت را بدونی، ( حالا می خواهد مادر شوهر توجه و صحبت و ... با شما داشته باشد یا نه). اما رفتار شما نیز با آنها تابع ارزشها و معیارهای خودت هست. اگر شما فردی خود ساخته و خودانگیخته باشید. می توانید طبق معیاری که درست می دانید رابطه مودبانه ای با آنها داشته باشید. ولی خیلی برای اخمها و بی توجهی ها اصلا ارزش قائل نباشی . از طرفی هم آنقدر ضعیف نباشی که تحت تاثیرات آنها فراموش کنی که ارزشهایت چیست و واکنشهایی شبیه خود آنها به آنها نشان دهی.
    تمام این مطالب با فرض اینست که شما خوب مطلق و آنها بد مطلق باشند.( که بنده به این مطلق ها زیاد اعتقاد ندارم) و عقیده دارم اگر شما بتوانید طبق شناخت خود و ارزشهای درونی خود درست رفتار کنید به مرور شاهد تغییرات مثبتی در زندگی خود خواهید بود.
    اگر دوستان دیگر هما شاهد این بحث باشند خوشحال می شوم که نظراتشون را انعکاس دهند.

  9. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    *سلام مهديس جان: اين كه رابطه و حفظ رابطه با مادر شوهرت برايت مهمه خيلي خوبه،من مطمئنم شوهرت را خيلي دوست داري و حدس مي زنم به خاطر شوهرت مادر شوهرت را .وسعي مي كني هرطور شده رابطه اي عالي برقرار كني.از قبل از برقراري ارتباط بايد ابزار و وسايل و اگاهي ها ومهارتهاي يك ارتباط خوب رافراهم كرد و براي رشد اين رابطه بايد مايه بگذاري، واقعا مايه بگذاري .نه اين كه زودي خسته و نااميد بشوي واگر خدايي نكرده يك رابطه اسيب ببيند انگاه بايد چندين برابر ان مايه اوليه، مايه بگذاري.اين يك نكته .اما مي گويي من محبت مي كنم و پاسخ نمي بينم.توسعي مي كني هرطور شده رابطه اي عالي برقرار كني مي داني خود اين سعي كردن اگر از استاندارد و اندازه خودش خارج شود خوب نيست از طرفي به خودت فشار مي اوري و از طرفي به طرف مقابلت وكلا ادمها ( هم خودت و هم مادر شوهرت )ازاين كه تحت فشارباشند خوششان نمي ايد.خود همين فشار باعث نازضايتي مي شود.گاهي لازم است براي اينكه رابطه اي بهبود يابد هيچ كاري نكني وانرابه دست زمان بسپاري، فضا بدهي تا طرفت به خودش بيايد. مطمئنم مادر شوهرت مشتاقانه به طرف عروس گلش مي ايد(اخه اگه گوش عزيزه كه حتما عزيزه گوشواره هم عزيزه)
    تو محبتت را ،توجه ات را نسبت به مادر شوهرت داشته باش به اندازه اي كه وظيفه ات به تو مي گويد تو به انها محبت كن و منتظر پاسخ نباش .يعني فكرت رارها كن و ديگه به مادر شوهرو عكس العملش فكر نكن.به او به خاطر خودش ويك فردباخصوصيات و خواسته هاي منحصربه خودش محبت كن نه خدايي نكرده به خاطر اينكه شوهرت راداشته باشي و راضي نگهش داري .چون بين عشق واقعي و مصنوعي خيلي فاصله است. وقتي عشقي ازته و اعماق وجودت برايد و از چشمهاي قشنگ و نازنينت بر چشمهاي مادر شوهرت انتقال دهي من مطمئنم براعماق وجود مادر شوهرت مي نشيند حتي ريشه ميكند .پس لطفاعاشق مادر شوهرت باش عاشق هيچ وقت از معشوقش گله نمي كند سعيت رابكن حتما موفق مي شوي كه مادر شوهرت راعاشق كني. (چون مادر شوهرت خيلي مورد توجه ات هست گفتم)
    *شايد جواب دادن اين بحث در حد من نباشد ولي اين جا علت اينكه اين بحث برايم جالب بود ونظر شخصي خودم را دادم رابرايت مي گويم :من خيلي مادر شوهرم را دوست داشته و ميدارم خدا رحمتش كند با اينكه خيلي از پسرش دل خوشي نداشتم اما باهمه وجودم و به خاطر خودش و خوبي هايش دوستش داشته ودارم وخدا بيامرزي برايش طلب مي كنم.
    گفتي كه مطالب قبلي را پرينت گرفتي ،من از تو خواهش مي كنم اين جملات تاكيدي و مثبت را در *كاغذي بنويس و در اشپزخانه يا هر جاي ديگري كه در ديد تو بيشتر قرار دارد بچسبان.
    «من تغيير پذير اماخستگي ناپذيرم.»
    «من خودرامي بخشم.»
    «آزادي حق الهي من است.»
    «من ازافكاري خلاّق برخودارم.»
    «خانهءمن پناهگاه لبريز ازآرامش است.»
    «من بطورحتم براي هرموفقيّت شايستگي دارم.»
    «من تمامي انتقادهارا رها مي كنم.»
    «من ارزش دوست داشتن رادارم.»
    «بهبودي من درمرحله پيشرفت من است.»
    «من مشتاقانه هرتغييري رامي پذيرم.»
    «هميشه اوج قدرت درهرلحظه حاضر است
    «من مطمئن هستم به همان اندازه كه تصميم گرفته ام مي توانم موفق باشم.»
    «براي هرمشكلي راهي هست
    «من شايسته بهترينم واكنون بهترين راپذيرامي شوم.»
    «درذهن الهي من مانع وجودندارد.»
    «من درمسيرتغييرات مثبت قرارگرفته ام.»
    «هرگزازسفربه درون خود نمي هراسم.»
    «همه چشمهابه روي من است من هرگز ازنيكوكاري خسته نمي شوم.»
    «همه چشمهابه روي من است من هرگز ازنيكوكاري خسته نمي شوم.»
    «من هررويدادي رابه يك فرصت طلايي مبدل مي سازم.»
    «ديگرلازم نيست ديگران رامقصربدانيم ازجمله خودم.»
    «من هميشه براي كمك به ديگران حاضرم.»
    «من جنبه هاي مذكرومونث وجودم راتوازن مي بخشم.»
    «من آرامم وزندگي زيباست.»
    «اينك درهاي جديدي رابرروي زندگي مي گشايم.»
    «عقل الهي راه گشاي من است.»
    «هرجاروم عشق راتجربه مي كنم.»
    «من ازروابطي هماهنگ ودوستانه برخوردارم.»
    «زندگي بسيارساده وراحت است.»
    «به هرسوكه مي چرخم موفقيت بامن است.»
    «دريچه قلب من به روي همه بازاست.»
    «من به والدينم به چشم كودكان خردسالي مي نگرم كه نيازمند محبت اند.»
    «نعمت خداوندي براي همه فراوان است همينطوربراي من.»
    «اين فقط يك فكراست وفكرمي تواند تغييركند.»
    «دروجودمن تواناييها واستعدادهاي بي نظير جريان دارد.»
    «من انسان هدفمندي هستم.»
    «من خودراباوردارم.»
    «دنيابروفق مرادمن است.»
    «من خليفهءروي زمين وقائم مقام خداوباقدرتي خداگونه هستم.»
    «من خودراازنوتعريف مي كنم.»
    *قبل ازاين كه عاشق شوهرت يا مادر شوهرت يا هر كس ديگري باشي لطفا عاشق خودت باش.
    هميشه شاد و خندان باشي .

  10. #10
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام ستاره
    جادارد از نگاه ظریف و دقیق شما و همچنین بازخورد فوق العاده عالی شما، تشکر کنم. انشاء الله سایر دوستان عزیزم نیز بازخوردهای خود را به این پرسش ارائه دهند.
    یک قانون کلی هست، که وقتی ما درگیر یک مسئله می شویم، جوانب آن برایمان پوشیده می شود و بیشتر بعد احساس آن مسئله ما را درگیر می کند. لذا افرادی که تجاربی دارند، علمی دارند و ...، می توانند بازخوردهای شایسته ای به ما بدهند تا بهتر بتوانیم مسئله خود را هدایت کنیم. مانند راننده ماشینی که درگیر رانندگی هست و فرمان، پدال و دنده در دستان اوست وهمه کاره اوست اما گاهی یک نفر به او فرمان می دهد تا بهتر بتواند ماشین را در جای صحیح پارک کند . این به خاطر اینست که فرد دیگر، از زاویه ای آزاد تر ابعاد ماشین و پارکینگ را می بیند.

  11. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    گوش ماهی (سه شنبه 06 آبان 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منم دوس دارم یه ازدواج موفق جوری ک خودم میخام داشته باشم:(((
    توسط SHahr-Zad در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 93, 23:50
  2. ریخت منحوس جاریمو دیگه نمیبینم
    توسط nahale1 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 01:47
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. داماد کوچک تر از عروس !
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 00:08
  5. دوس دارم یه دختر شاد و پر انرژی باشم:)
    توسط nazlin1990 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 15 مهر 90, 12:05

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.