به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 مهر 92 [ 08:33]
    تاریخ عضویت
    1390-7-29
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    1,676
    سطح
    23
    Points: 1,676, Level: 23
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 40 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    من يه مشكلي دارم كه ازش خسته شدم حسابي! خواهر شوهري دارم همسن من يعني 26 سالشه و يه بچه 2 ساله هم داره. به نظر من رفتاراي اون اصلاً خوب نيست و يه جورايي مريض گونه هست. به اين معنا كه به شوهر من ناز و عشوه‌هاي آنچناني مياد و گرچه با لباس زير نميگرده پيشش اما با يه لباس حرير مياد كه يقه‌اش هم كلي بازه و كلاً همه چيزش پيداست. به نظرم كاملاً عقده اي هستش. اون چه من باشم چه نباشم عشوشو به شوهرم مياد. وقتي به طور دقيق ريشه يابي كردم و يه بار هم از دهن شوهرم پريد، اون شوهرشو رو عاشقانه دوست نداره منظورم اينكه از قد و قوارش خوشش نمياد و برعكس عاشق قد و قواره و قيافه و رفتاروو... شوهر منه. بدبختي من اينجاست كه شوهرم از خواهرش حساب ميبره و مثلاً وقتي همگي قرار ه بريم جايي مهموني شوهرم بلافاصله ميپرسه كه اون خواهرش هم مياد ؟ كلاً اعصابم داغون ميشه. اينم بگم كه اون خواهرش قد و قيافه خيلي خوبي داره ولي من اصلاً و ابداً آدم حسودي نيستم و اون اولش كه اين رفتاراش رو نديده بودم باهاش خيلي خوب بودم كه ديدم يواش يواش نه نميشه اينجوري ادامه داد. با بقبه خواهرش خيلي خوبم ولي اين يكي رفتاراش اذيتم ميكنه. اين نكته را بگم كه من 3 تا جاري دارم كه يكي همشهري خودشونه و بقيه از شهراي ديگه هستن ولي همشون با خانواده شوهرم تقريباً قطع رابطه كردن كه من دليلش رو درست و حسابي نميدونم. شوهرم هر بار يه چيز ميگه و از ارون اول ميگفت كه ازش نپرسم و حتي نميذاره يك دقيقه من با جاريم تنها باشيم و ميگه باهاشون اصلاً حرف نزن فقط با خواهرام حرف بزن. ولي يه باز از دهان خواهر شوهرم پريد كه اونا سر پوشش و رابطه همين خواهره با اونا قطع رابطه كردن. بعدش وقتي من هم بيخبر از اين موضوع سر همين مسئله با شوهرم بحثم شد اون گفت همتون حسوردي ميكنين. آخه اعتماد به نفس تا چه حد!!! 4 نفر با تحصيلات و قيافه‌هاي مختلف همگي به يه آدم مريض حسودي كنن! ديگه خسته شدم. بگيد چي كار كنم من آخه.

  2. 3 کاربر از پست مفید هما11 تشکرکرده اند .

    هما11 (دوشنبه 07 آذر 90)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    سلام دوست عزیزم
    واقعا متاثر شدم منم توی کار این خواهرشوهرا موندم به خدا البته این مدلی هاشون چون احتمالا خیلی از شماها خواهرشوهرید و درک بالایی دارید
    بهر حال خیلی سخته که آدم شوهرش باهاش نباشه ولی به نظر من شما اول شوهرت رو بیار توی جبهه خودت در ضمن از این که بقیه جاری هایت با اونها قطع رابطه کردند لابد مشکل از طرف خونواده شوهرته نه از طرف اونها چون اونا 3 خانواده اند و خونواده شوهرت 1 خانواده
    ببین دوست عزیز تو سعی کن باهاشون ارتباط برقرار کنی و به شوهرت بگو اونها برادرتند و از خون تو پس باید باهم رفت و آمد کنیم مثلا با هم فامیلیم و از خون همدیگه اید
    و وقتی باهاشون رفت و آمد کردی کم کم خودت متوجه قطع رابطشون میشی و اونها هم روی افکار شوهرت تاثیر می زارن و وقتی با هم یکی شدید قطع رابطه نکنید سعی به درمان خواهرشوهرت بکنید و به شوهرت هم بگو صد در صد او از چیزی رنج می برد که اینگونه هست پس با برادران دیگه ات در موردش صحبت کنید و دنبال چاره ای باشید برای درمانش
    پس اول شوهرت رو با خودت یکی کن

  4. کاربر روبرو از پست مفید چشمک تشکرکرده است .

    چشمک (سه شنبه 08 آذر 90)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 اسفند 90 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1387-7-21
    نوشته ها
    1,027
    امتیاز
    8,463
    سطح
    62
    Points: 8,463, Level: 62
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 287
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    4,165

    تشکرشده 4,222 در 1,018 پست

    Rep Power
    119
    Array

    RE: رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    به نظر من زنی که رابطه عاطفی و جنسی خوبی با شوهرش داره ، حتی اگر خواهر شوهری داشته باشه که از این رفتارها با برادرش(البته اگر همه اینها یک سوئ تفاهم بزرگ نباشد) داشته باشه ، تهدید چندان مهمی برای زندگی به حساب نمیاد.

    شما بهتره روابطتون رو با همسرتون مستحکم تر بکنید.

    اگر مشکلی که دارید سوئ برداشت نباشد( که به نظرم امکانش خیلی زیاد است) خواهر شوهرتون باید به یک روانپزشک مراجعه کنند.

  6. 3 کاربر از پست مفید gole maryam تشکرکرده اند .

    gole maryam (سه شنبه 08 آذر 90), اقای نجار (چهارشنبه 12 فروردین 94)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    خیلی عجیبه این الان چندمین تایپیکیه که من توی این چندروزدیدم که ازروابط خواهرشوهروبرادشوهر
    گله مندند.یعنی واقعاامکان این هست که خواهری به برادرش نظرسوئی داشته باشه؟
    شایدروابط ازادی که تودوران بچگی ویاحتی سن بلوغ بوده ووالدین به خوبی کنترلش نکردندباعث به وجوداومدن این رفتارهاشده.
    ممکنه پشت این رفتارهاواحساسهاچیزی نباشه وچون خواهرشوهرتون ازبچگی پیش برادرشون ازادبودنداحساس راحتی بیش ازحدمیکنه.

  8. 4 کاربر از پست مفید mahi91 تشکرکرده اند .

    mahi91 (سه شنبه 08 آذر 90), maryam240 (یکشنبه 05 اردیبهشت 95)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 دی 90 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1390-8-11
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    1,091
    سطح
    17
    Points: 1,091, Level: 17
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    79

    تشکرشده 86 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    سلام هما جان
    خدا اون بالا جای حق نشسته به نظر من کار درستی نمیکنه خواهر شوهر تون خدا به راه راست هدایتش کنه
    شما هم زیاد حساسیت نشون نده
    به شوهرت بگو من ناراحتم که خواهرت انقدر بد میگرده
    و راجب مادر شوهرت خوب بگو و پدر شوهرت و بقیه خواهر شوهرات
    و بگو چطور رو بقیه حساس نیستم
    و اینکه این خواهرت رو هم دوست دارم ولی این کارش منو ناراحت میکنه
    من خدا را به خاطر ادراکی که به من داده است تا او را درک کنم سپاس گذارم
    خدا یارت هما جان

  10. 2 کاربر از پست مفید گفتگوی بیتا تشکرکرده اند .

    گفتگوی بیتا (سه شنبه 08 آذر 90)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 مهر 92 [ 08:33]
    تاریخ عضویت
    1390-7-29
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    1,676
    سطح
    23
    Points: 1,676, Level: 23
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 40 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    [quotشما هم زیاد حساسیت نشون نده
    به شوهرت بگو من ناراحتم که خواهرت انقدر بد میگرده
    و راجب مادر شوهرت خوب بگو و پدر شوهرت و بقیه خواهر شوهرات
    و بگو چطور رو بقیه حساس نیستم

    من اوايل حساسيت زياد نشون ندادم ديدم كه بدتر شد و ديگه تقريباً ميشه گفت از كوره دررفتم و به شوهرم گفتم كه خواهرت چرا اين وضعي ميگرده؟ اوايل آنچنان جبهه نميگرفت و ميگفت از وقتي ازدواج كرده اينطور شده قبلاً اصلاً اينطوري نبوده و دختر خجالتي هم بوده! و حتي خواهر بزرگترش هم در اين رابطه اونو نصيحت كرده و گفته كه لباساي مناسبتري بپوشه ولي اون چند ماه با خواهرش قهر كرده و باهاش حرف نميزده!. البته من به شوهرم نگفتم كه چرا خواهرت جلو تو اينطور لباس ميپوشه گفتم چرا جلو بقيه داماداتون اينطور ميگرده. اما اصل مشكل من اين نيست به خدا ته دلم ميخواد كه اصلاً لخت بگرده ولي اينكه ناز و عشوره‌هاي عجيب و غير معمول به شوهرم مياد منو اذيت ميكنه ازون بدتر هم حساسيت شوهرم به اون هست. مثلاً خواهره سعي ميكنه با ايما و اشاره قربون صدقه شوهرم بره يا وقتي كه ديگه داريم از جمع خداحافظي مكينيم ماچ و بوسه هاش كه هيچي بعدشم يه سوراخ سمبه يا پنجره‌اي پيدا ميكنه و تا آخر چشماش با اشك و ناز به طرف شوهر منه جالبتر اينكه شوهر من هم كاملاً چشماش دنبال اونه و من اينو ميفهمم البته شوهرم خيلي زرنگه و طوري وانمود ميكنه كه من ناراحت نشم. يا مثلاً با اينكه آخر سر موضوع اصلي رو به شوهرم گفتم و مستقيماً گفتم و تو و يكي از خواهرات كه ميدوني كي هست رفتاراي مريض‌گونه دارين. اون فقط سو صدا ار انداخت و ميگه اصلاً من ديگه با خانواده تو قطع رابطه ميكنم و كاري به كارشون ندارمو ال وبل. و با اينكه ميدونه تو جمع محسوس يا غيرمحسوس زيرنظرشون دارم باورتئون ميشه اصلاً با يك لحظه فقط يك لحظه غفلت من ميبينم دوتايي نيستن و ررفتن دوتايي تو اتاق خواب البته درب اتاق بازه‌ها ولي خب من از اين ناراحت ميشم كه شوهرم حساسيت منو ميدونه و باز اين كارار ميكنه بعضي وقتا حس مي‌كنم ميدونه كاراش اشتباس هم خودش هم خواهرش ولي وقتي كه خواهرش رو ميبينه انگار همه چي از يادش ميريه يهو. من تو رابطه ام با شوهرمن مشكل خاصي ندارم و خداراشكر فعلاً رابطه خوبي داريم اما به نظر من اصلاً تأثيري نداشته تو اين موضوع. اون طوري با اين خواهرش رفتار مي‌كنه كه با من 2-3 ماه اول نامزديم رفتار ميكرد. ازون مهمتر اينكه اون خواهرش رشت زندگي ميكنه و ما تهران وخداراشكر كمتر همديگرو ميبينيم ولي يه مدت من چون ديدم اين‌طوري اذيت ميشم، وقتي شوهرم ميرفت شمال من باهاش نميرفتم فقط رفتني بهش ميگفتم كه عزيزم رفتارات رو درست كن و هرچيز يه حرمتي داره. ولي الان ترجيح ميدم هميشه باهاش برم. به نظرم خواهر شوهرم خيلي بي حياست. سر يك موضوع كه تهمت خيلي بزرگي به من زد و من اصلاً ناراحت هم نشدم چون اصلاً به حرفاش اهميت نميدم اونچه كه منو خيلي رنجوند اين بود كه شوهرم با اينكه ميدونست 100 درصد حق بامنه ولي اصلاً به روم نياورد و بنابه درخواست من حتي به خواهرش نگفت بالاچشمت ابرو. اصولاً به خواهرش كمتر از گل نميگه با اينكه نسبت به خواهرايديگش مامان و باباش بعضي وقتا خيلي تهاجمي رفتار ميكنه ولي انگار كه از قهر كردن خواهرش بترسه اصلاً بهش هيچي نميگه فقط ميگه ميخندونتش. با اينكه چند بار بهش گتم به خواهرت بگو اين چه حرفي به زنم زدي اما.... من فقط يك بار اونم با يكي از جاريام حرف زدم و اون گفت كه شوهرت بعد از عروسي رفتاراش خيلي بهتر شده اون اوايل كه هر جا خواهره ميشسته ميرفته پيشش و دستش مدام دور گردنش بوده. من حتي يكي از جاتري‌هام رو اصلاً نديدم!!!! چرا يك نفر ميتونه بدون كوچكترين عذاب وجداني باعث اين همه مشكلات بشه؟ من اوايل باهاش خوب بودم و الان ديگه فقط ميگم سلام خداحافظ. هيچ احساسي هم بهش ندارم هيچي من فقط شوهرم رو دوست دارم و ميخوام رفتاراي متين و مردمنش داشته باشه. به نظر من عقده‌هاي رواني و بعضي فيلم‌هاي ماهواره‌اي سبب ساز اين بي حرمتي هاست. كمك

    اينو رو هم بگم كه يك راه حل موقت هم پيدا كردم. اونم اينكه چون خوشبختانه شوهر من خداترس و نمازخون هست، من كلي مطلب تو اينترنت راجع به حيا و عفت و حجاب زن در قرآن، انجيل و تورات پيداكردم و بعضي دلايل روانشناختي هم بهش اووردم البته كاملاً غير مستقيم و مثلاً داشتم دين اسلام و مسيح و يهود را مقايسه ميكردم. ديدم خودش هم مشتاق هست و چون خانواده من و فاميلامون فوق العاده رفتاراي متين و باحيايي دارن و من بهش مثال ميزدم ببين مثلاً رفتاراي من با داداشام و ... چطور هست، اون كم كم فهميده رفتاراش اشتباس ولي وقتي با اون خواهره مواجه ميشه يادش ميره انگار. چكار كنم كه رفتاراش پايدار بشه؟

    اينو رو هم بگم كه يك راه حل موقت هم پيدا كردم. اونم اينكه چون خوشبختانه شوهر من خداترس و نمازخون هست، من كلي مطلب تو اينترنت راجع به حيا و عفت و حجاب زن در قرآن، انجيل و تورات پيداكردم و بعضي دلايل روانشناختي هم بهش اووردم البته كاملاً غير مستقيم و مثلاً داشتم دين اسلام و مسيح و يهود را مقايسه ميكردم. ديدم خودش هم مشتاق هست و چون خانواده من و فاميلامون فوق العاده رفتاراي متين و باحيايي دارن و من بهش مثال ميزدم ببين مثلاً رفتاراي من با داداشام و ... چطور هست، اون كم كم فهميده رفتاراش اشتباس ولي وقتي با اون خواهره مواجه ميشه يادش ميره انگار. چكار كنم كه رفتاراش پايدار بشه؟

    [بهر حال خیلی سخته که آدم شوهرش باهاش نباشه ولی به نظر من شما اول شوهرت رو بیار توی جبهه خودت در ضمن از این که بقیه جاری هایت با اونها قطع رابطه کردند لابد مشکل از طرف خونواده شوهرته نه از طرف اونها چون اونا 3 خانواده اند و خونواده شوهرت 1 خانواده

    مشكل اصلي من هم همينه وگرنه چي كارش دارم اصلاً بدون لباس بگرده پيش هركي كه دوست داره.


    ببین دوست عزیز تو سعی کن باهاشون ارتباط برقرار کنی و به شوهرت بگو اونها برادرتند و از خون تو پس باید باهم رفت و آمد کنیم مثلا با هم فامیلیم و از خون همدیگه اید
    و وقتی باهاشون رفت و آمد کردی کم کم خودت متوجه قطع رابطشون میشی و اونها هم روی افکار شوهرت تاثیر می زارن و وقتی با هم یکی شدید قطع رابطه نکنید سعی به درمان خواهرشوهرت بکنید و به شوهرت هم بگو صد در صد او از چیزی رنج می برد که اینگونه هست پس با برادران دیگه ات در موردش صحبت کنید و دنبال چاره ای باشید برای درمانش:

    اصلاً نميشه. بهش گفتم ميگه من با برادرام فرق ميكنم اونا بدردنخورن و از اين جور حرفا! ميگه من با خانوادم رابطم رو قطع نميكنم. با داداشاش خوبه ها ولي اصلاً خونشون نميره چون زناشون با خواهراش مشكل دارن. حتي داداش بزرگش رسماً و با لحني التماس گونه مارو خونشون دعوت كرد ولي شوهرم گفت ولش كن. من گفتم خوب نيست اينطوري. تازه من زن اونو كه اصلاً نديدم يك بار آلبومشون رو اورده بودن ببينم نگو عكس اين زن داداشه هم توش بود كه من حتي نپرسيدم كه اين كيه. ولي خود خواهر شوهرم گفت كه زن داداشه و من گفتم ا اينه؟ همين و فقط همين. بعدش حرف دراووردن كه تو حسودي كردي بهشو ميخواستي بدوني كي هستو .....
    البته يه مدت فكر كردم كه چون ما از دو شهر و دو فرهنگ كاملا متفاوت هستيم من اينقدر حساسيت نشون ميدم ولي والا به خدا همه خواهر برادراي ديگه هم ديدم هيچ كدومشون اين‌طوري نيستن. به همين خاطر خودم تو قرآن و كلي جا گشتم كه از ميزان رابطه خواهر برادرها با خبر شم حتي يك بار برنامه كامل گلبرگ آقاي دهنوي كه كاملاً مختص اين موضو عبود رو گوش كردم تا ببينم نكنه ايراد از منه؟ دهنوي هم گفت كه اگر خواهر جلو برادر با قصد بدي لباس نامناسب بپوشه داره گناه ميكنه. خدايا منو نجات بده الان كه اينه 40 سالش بشه ديگه هيچ!!! كاشكي كاشكي

  12. کاربر روبرو از پست مفید هما11 تشکرکرده است .

    هما11 (سه شنبه 08 آذر 90)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    خوب آدم از همینا ناراحت میشه دیگه اینکه کاملا با همه یکجور باشند آدم بیشتر می تونه تحمل کنه ولی وقتی فقط با شوهر ما اینگونه برخورد می کنند سخته حتی اگه شوهرت باهات نباشه تحملش هم سختره .
    اینطور که می گی شوهرت به اشتباهش پی برده ولی وقتی دوباره خواهرش رو می بینه دوباره نظرش بر می گرده من این طوری از شوهرت برداشت کردم که که او حرفت را فقط تایید می کند تا بحث نکنید ولی باز هم کار خودش رو می کند
    1.آیا شده که در بقیه امور هم در بعضی جاها اعتراضی داشته باشی و همسرت کار خودش رو بکنه یا نه در بقیه موارد او از صحبتهای شما هم استفاده کرده؟
    2.آیا امکان این هست که با خواهرشوهر بزرگترت در این مورد صحبت کنی و از احساست باخبرش کنی؟
    3. اگر شوهرت با برادرانش خوب هست آیا می توانی خودت تنهایی با آنها ارتباط برقرار کنی و از مشکلی که رنج می بری با آنها صحبت کنی واز آنها بخواهید که به شما کمک کنند تا این مساله رو حل کنی ؟ حداقلش اینه که بهشون بگی که حتی همسرت هم حرفت رو قبول نمی کنه و اذیت می شی و همیشه احساس کمبود از طرف شوهرت رو داری.
    4. در مورد مادرشوهرت هم بگو که چطور زنی هست و چگونه اعتقاداتی دارد ، آیا شده که با این رفتار دخترش اعتراضی کند؟ اگه شده پس با او صحبت کن ولی در مورد دخترش زیاد چیزی نگو بلکه در مورد شوهرت بگو بگو که به یکسری نیازهای من توجهیی نشان نمیدهد از یکسری کمبودهایت پیش اوبگو وبگو که که چون اون پسرتوست و تو مادرشی حرف تو رو شاید قبول کنه بهش بگو مامان باهاش صحبت کن تا یکمی به من بیشتر اهمیت بده چون بالاخره تو هم مادری و خوشبختی پسرت رو می خواهی و می خواهی که ما همیشه شاد باشیم .
    5. در ضمن تو گفتی که خواهرت شوهرت ازدواج کرده و در حال حاضر در شمال زندگی می کند آیا شده که احساس کنی او در زندگی زناشویی خود مشکلی دارد و شاید نمی تواند با همسرش رابطه خوبی داشته باشد شاید هم او این مشکل را از طرف خانواده شوهرش دارد و یکجوری از شوهرش می خواهد انتقام بگیرد پس اگه می خواهی این مساله رو حل کنی ریشه اصلی رو در خواهرشوهرت پیدا کن و بهش نزدیک شو و اونو همراهی کن چون شوهرت گفته که او بعد از ازدواجش اینطوری شده.
    وحالا از همه مهمتر از شوهرت بیشتر و بیشتر بگو از نکات منفی و نکات مثبتش بگو و اینکه آیا شده که از بقیه افراد خانواده در مورد یکسری از اخلاقهای خاص شوهرت شنیده باشی؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید چشمک تشکرکرده است .

    چشمک (سه شنبه 08 آذر 90)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    113
    Array

    RE: رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    اما به نظرم درد و دل با مادر شوهر یا خواهر شوهر خوب نیست.چون هرچی باشه شما عروسی و اون خانم دختر و خواهرشونه.
    می دونستی مردا ازین که زن هی مواظب باشه و هی امر و نهی کنه خوششون نمی یاد؟.این کار اشتباهه که هر دفعه که می رید اونجا بهش گوش زد می کنی مواظب کارات باش.این حرفا رو تو باید وقتی با هم خوبید و تو درد و دلات بهش بگی.اونم بدون بدگوئی از خواهر شوهرت.فقط و فقط از احساس خودت و اینکه نگران اون دنیاشی.

  16. 3 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 05 اردیبهشت 95), رایحه عشق (یکشنبه 27 آذر 90)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 مهر 92 [ 08:33]
    تاریخ عضویت
    1390-7-29
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    1,676
    سطح
    23
    Points: 1,676, Level: 23
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 40 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    [اما به نظرم درد و دل با مادر شوهر یا خواهر شوهر خوب نیست.چون هرچی باشه شما عروسی و اون خانم دختر و خواهرشونه.

    اتفاقاً با خواهر شوهرم يكبار پنهاني صحبت مفصلي كردم و گفتم كه به شوهرم نگه. شوهر من خيلي دهن بينه مخصوصاً حرف خواهر بزرگشو خيلي قبول داره و من مي‌خواستم از خواهرش طوري كه اون متوجه نشه بخوام كه شوهرم رو نصيحت كنه. در مورد خواهرش كه اصلاً نميتونم باهاش صحبت كنم يكبار به خواهرش بي محلي كردم اين خواهر بزرگ همچين طرف خواهرشو گرفت كه نگو به من گفت حسود عقده‌اي!! انقدر دلم مي‌خواست بگم كه نه پس بقيه عروساتون خوبن. نه، نه مامانش نه خواهرش همشون به شدت تو جبهه خواهرش هستن و هواشو دارن. آخه مسئله اينجاست كه شوهر خواهر كوچيكه وضعيت مالش بدك نيست و فكر كنم يه كم پدرومادر شوهرم را ساپورت مي‌كنه پس به نظرمن هيچ وقت هم طرف منو نميگيرن. شوهرم هم قلباً حرفامو قبول داره اينو ميدونم و از حرفاش نسبت به بقيه متوجه ميشم. مطئنم از ترس اينكه مبادا خواهره ديگه بهش رو نداره اصلاً بهش چيزي نميگه.


    می دونستی مردا ازین که زن هی مواظب باشه و هی امر و نهی کنه خوششون نمی یاد؟.این کار اشتباهه که هر دفعه که می رید اونجا بهش گوش زد می کنی مواظب کارات باش.این حرفا رو تو باید وقتی با هم خوبید و تو درد و دلات بهش بگی.اونم بدون بدگوئی از خواهر شوهرت.فقط و فقط از احساس خودت و اینکه نگران اون دنیاشی.

    اتفاقاً من موقعي كه باهاش خوبم اينو بهش ميگم مثلاً ميگم نميتونم مرخصي بگيرم باهات بيام شمال ولي دلم واست خيلي تنگ ميشه بعدش هم بهش ميگم توروخدا مواظب رفتارات باش. يه چيز مهم اين خواهره قبلش به يكي ديگه از داداشاش انگار گير ميداده كه زن اون هم ناراحت ميشده (از دهن خواهرشوهر بزرگم شنيدم) مثلاً با اين داداشه تناه ميرفتن بيرون كه زنه دعوا راه ميندازه و بعدشم رابطشون قطعه البته سالي يكبار همو ميبينن. اون داداشه اما الان كمتر بهش محل ميده. اونم گير داده به شوهر من. بابا نگران اون دنياشي چيه ديگه بارها به شوهرم گفتم كه امام حسين براي امر به معروف و نهي از منكر قيام كرده تو هم دوسانه به خواهرت بگو جلو بقيه دامادا سنگين لباس بپوشه و رفتار كنه. اون ميگه به من ربطي نداره اون الان شوهر داره و من نميتونم بهش چيزي بگم و به تو هم ربطي نداره. حالا چيكار كنم؟ ميدونم تقريباً كاري از دستم برنمياد. دعا كنيد برام

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: رابطه عاشقو معشوقي شوهر و خواهر شوهر

    شرایط خیلی حساسیه چون حتی حرفهات رو نمی تونی به هیچکدوم از افراد خانواده بزنی و از همه بدتر شوهرت هم نمی تونه کاری کنه حقیقتش من دنبال این بودم که ببینم به کدوم یکی از افراد خانواده می تونیم اعتماد کنیم ولی متاسفانه به هیچکدوم
    آخه من اگه مشکلی داشته باشم که بخوام یه جورایی حلش کنم به مادرشوهرم میگم و اونم هم همیشه منو مثل دختر خودش دوست داره البته با همه اینجوریه و نمی ذاره حق کسی ضایع بشه و کسی ناراحت باشه و اگه بخوام به کسی اعتماد کنم که حرفم رو به کسی نگه و کمکم کنه حلش کنم به خواهرشوهر کوچکم اعتماد می کنم چون همه چیز و توی دلش نگه می داره حتی به مادرش هم نمی گه
    این رو هم می دونم خانواده ها مثل هم نیستند و همه یکسری مشکلات دارند حتی خود من هم یکسری جاها مشکلی دارم که نمی تونم با کسی درمیون بزارم و حلش کنم ولی این امید رو دارم که بالاخره یک روزی حل میشه
    ولی کاش می شد یکی رو پیدا می کردی که بتونه این مساله رو حل کنه بدون دعوا و قهر ولی یه چیز دیگه هم هست حالا که شوهرت میگه که می دونه اشتباه می کنه چرا از طریق اون اقدام نمی کنی؟
    مثلا بهش بگو که بهش کم محلی کنه و زیاد باهاش گرم نگیره و یه مدت باهاش سرسنگین بشه و اگه یک روزی اومد گفت چرا اینطوری می کنید تو جوابی نده اجازه بده شوهرت حرف بزنه و بگه که احساس گناه می کنه و احساس می کنم از حدش گذروندیم و احساس بدی داره
    یا اگه نمی شه
    شوهرت بره پیش مادرش اونهم وقتی دوتایی تنها هستند به مادرش بگه که احساس بدی داره و فکر می کنه که به گناه کشیده شده و بگه اگه میشه لطف کن خیلی با آرامش از خواهرم بخواه که پیش من یکمی رعایت کنه و اینطوری نباشه
    البته با عرض معذرت با زبان چرب و چیلی صحبت کنه


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.