ای وای بازهم یک ساعت تایپ کردم باز ناپدید شد.
دختر خوب! باران نازنین!
مطمئنم اگر وابستگی شما به این رابطه با این این آقا نبود، هرگز اجازه نمی دادی کسی در مورد ازدواج با شما چنین برخورد کند. برای همین هم هست که تاکید میشود که از روابط قبل از ازدواج پرهیز شود.
بعد از آنهمه ماجرا و تاکید شما بر هدفدار بودن رابطه و سوق اون به سمت و سوی ازدواج، ایشان تازه بعد از چند ماه با گل و هدیه آمده به شما بگوید که هنوز مادرش راضی نیست؟!!!
این آقا اگر واقعا تصمیم اش ازدواج بود و اگر کمترین علاقه و احترامی برای شما قائل بود، باید ابتدا خانواده اش را راضی میکرد بعد از طریق صحیح از شما خواستگاری میکرد. اما الان به نظر میرسد که ایشان در برابر وابستگی اش به این رابطه و تحت فشار هورمونها باز مجبور شده برگردد و همان حرف قبلی را تکرار کند. منتها چون حساسیت شما را اینبار میداند و طعم ترک رابطه را چشیده، میخواهد وانمود کند که رابطه در مسیر ازدواج است، هر چند که ۱. خودش هنوز در این مورد مطمئن نباشد و تصمیم نگرفته باشد ۲. نتوانسته باشد خانواده اش را راضی به این ازدواج کند.
هر کدام از این دو مورد که باشد هیچ چشم انداز خوبی برای این رابطه نمیتوان متصور شد.
این موضع خطری که برای شما دارد، این است که آنقدر ذهنت و انرزيهایت را برای به وقوع پیوستن این ازدواج و راضی کردن ایشان و راضی کردن خانواده اش و .... تحلیل ببرد، که عملا از کار اصلی خودت که در این زمان باید انجام بدهی و آن شناخت صحیح ایشان است، باز بمانی.
تازه سوای اینکه عدم رضایت خانواده ها علی الخصوص خانواده پسر (اگر راست باشد!) نکته خوبی برای این ازدواج نیست و حتی پس از ازدواج هم میتواند آسیب زا باشد.
به هر حال اینطور که پیداست این آقا هنوز شرایط ازدواج را ندارد و هنوز خودش با خودش به نتیجه نرسیده و عدم همراهی خانواده با ایشان هم اتفاقا نشاندهنده ضعف خود ایشان است! که از اعتماد و همراهی در خانواده که شناخت کاملی از ایشان دارند به هر دلیلی برخوردار نیست.
بهترین تصمیم باز هم قطع رابطه با ایشان است. رابطه را کامل با ایشان قطع کنید و حتی ایشان را به بهانه رفتن و غیره تحت فشار نگذارید. اجازه بدهید ایشان برود تصمیم اش را بگیرد و احیانا خانواده یا هر کس دیگر را که نیاز دارد، راضی کند. اینها تازه ابتدایی ترین شرط برای ایشان است. منتها ایشان اونقدر ذهن شما را با این موضوع درگیر کرده که شما به همین حد اقل راضی بشوی! ایشان شرایط دیگری را هم باید لحاظ کند که واجد شرایط این باشد که بیاید و از شما در میان خانواده و بطور رسمی به همراه پدر و مادرش بطور آبرومندانه و با تصمیم قطعی خواستگاری کند. تازه در آنصورت باید به همراه یک مشاور به این نتیجه برسی که ایشان میتواند برای شما همسر مناسبی باشد و آیا میتواند زندگی کم آسیبی را برای شما فراهم کند یا نه.
این آقا پسر را با بی تصمیمی هاdش و چالش هاdش و مسائلش رها کن، برو به برنامه ها و اهداف خودت برای زندگیت برس. ایشون اگر خواستار واقعی شما باشد زیر سنگ هم باشد آنطرف دنیا هم که باشد شما را پیدا میکند و به خواستگاری میاید. اگر با رعایت کامل اصول و شرایط نیامد بدان که مناسب تو نیوده.
موفق باشی عزیز.
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد
ویرایش توسط بی دل : جمعه 17 خرداد 92 در ساعت 15:42
علاقه مندی ها (Bookmarks)