سلام به همگی...
نمیدونید من چقدر دنبال جایی بودم که بتونم توی اون با کسی درباره ازدواج دردودل کنم...
سرگذشت من خیلی طولانیه نمیدونم حوصلتون میکشه بخونیدش یا نه ولی خوب تعریف میکنم تا هر کس تونست کمکم کنه...منم تا اخر عمر دعاش میکنم:
من یک پسریم 21 ساله که از بچگی عاشق یه دختری از فامیل دورمون بودم که توی سال فقط یک یا دوبار توی مراسمهای رسمی میدیدمش...این عشق وقتی بزرگ شدم بیشتر و بیشتر میشد تا اینکه وقتی 17 ساله بودم به مامانم درباره این موضوع گفتم...مامانم اوایل مخالف بود چون میگفت هنوز برای تو این حرفها خیلی زوده ولی خوب چون دختره هم خوشکل بود هم از خانواده پولداری بود و خیلی هم مومن و دیندار، مامان زیاد حرفی نداشت ولی هربار که بهش میگفتم نمیخواهی اقدامی کنی مامانم یکی از دخترای فامیل نزدیکمون رو به من پیشنهاد میکرد(ببخشید برای اینکه ممکنه ایشون هم تو این سایتا سر بزنه دقیقا نمیگم چیکارم میشه ولی بدونید یکی از دخترای فوق العاده نزدیک فامیلمون هست که رابطه نزدیکی هم باهاشون داریم)
منم خوب چون اون زمان به ایشون فقط به شکل یه خواهر نگاه میکردم زیر بار نمیرفتم...اما خوب این ماجرا گذشت تا پارسال که اونها از تهران اومدن شهر ما و در مدت زمانی که پیش ما بودن من از ایشون یکسری کارها دیدم که متوجه شدم ایشون به من علاقه داره...ولی خوب چون هنوز به اون دختره که از بچگی عاشقش بودم فکر میکردم زیاد توجهی به این ابراز علاقه نکردم...این ماجرا هم گذاشت تا تابستان امسال که ما رفتیم خونشون و اونجا هم واقعا ابراز علاقه شدیدی از اون نسبت به خودم مشاهده کردم و این دفعه نتونستم با این موضوع کنار بیام و ازش بگذرم برای همین نسبت به انتخاب اولم دو دل شدم...تا محرم امسال که ایشون با خانوادش به شهر ما دوباره اومد و اونجا هم وقتی ابراز علاقه اون و خانوادش رو دیدم تصمیم گرفتم شماره تلفن و ایمیلش رو بگیرم و وقتی برای اولین بار بهش اس ام اس دادم اون با اس ام اسها و ایمیلهایی که برام میفرستاد و حرفهایی که بهم میزد کم کم منو عاشق خودش کرد طوری که میل من نسبت به اون عشق اول و بچگی خودم خیلی کمتر شده.ولی حالا که اومدم به خانوادم میگم من این دختر رو میخوام برادر و مامانم بهم گیر دادن که اون دختره اولی که انتخاب کردی خیلی خوشکلتر و پولدارتره و...همش قصد دارن منو منصرف کنن...ولی باور کنید برای من این دختر خانم خیلی هم خوشکل به نظر میرسه...قبول دارم شاید به خوشکلی عشق اولم نباشه اما وقتی میبینم ما هر دو بهم عاشقانه علاقه داریم و تمام ملاکهای من رو داره به غیر از خوشکلی(اونم از نظر خانواده نه از نظر من) چیکار کنم؟؟؟ به نظر شما واقعا حرف خانواده درسته که میگن بعد از مدتی دلت رو میزنه و...
من واقعا دیگه به عشق اولم زیاد علاقه ای ندارم...میدونم اون از لحاظ ملاکهای دیگران بهترین شرایط رو داره: خوشکله، پولداره، مومنه و.... ولی به نظر من این دختر خانم هم تمام ملاکهای خودم را داره فقط از اون خوشکلتر نیست و پولشم خیلی کمتره وگرنه هم مومنه و با حجاب و باحیاست(اونم تو شهر تهرونی که...) و هم داره تو بهترین دانشگاه کشور بهترین رشته رو میخونه...تازه مهمتر از همه حاظر هرجا که شوهرش میره اونم بره...اینو به طور غیر مستفیم از خودش پرسیدم...خیلی هم سر بزیر و مهربون و از همه لحاظ کامله به جز همون دوتا عیبی که دیگران روش میذارن ولی از نظر من اون هم خوشکله و هم از نظر پول خودم میتونم دربیارم و اصلا نیازی به پول زن ندارم...تازه اون میتونه بعدا از طریق رشته عالی تحصیلیش کلی درامد کسب کنه که میتونه کمک زندگیمون باشه...نمیدونم نظر شما چیه...من چیکار کنم؟؟؟ به حرف خانواده گوش کنم و برم سراغ عشق اولی یا....
علاقه مندی ها (Bookmarks)