به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array

    کیمیاگر گفت : چه داستان زیبایی _ (سناریوی دیگر دوست داشتن)

    نارسیس همه روزه برای دیدن زیبایی خود به دریاچه آبهای شیرین در وسط جنگل میرفت.
    آنچنان شتابان از میان مردم می گریخت که مبادا کسی او را ببیند و از زیبایی اش لذت ببرد,
    شتابان از میان درختان می گریخت که مبادا اوریاد ها ـ الهه های جنگل ـ او را ببیند و از زیبایی اش لذت ببرند.

    وقتی به دریاچه می رسید آرام می گرفت و ساعتها در سکوت دریاچه محو زیبایی خود می شد.

    روزی چنان شیفته خود شده بود که به درون دریاچه افتاد و غرق شد . در جایی که به آب افتاده بود گلی رویید که "نرگس" نامیدندش .

    دریاچه همه روزه برای برای نارسیس می گریست تا اینکه روزی اوریادها به کنار دریاچه آمدند که از یک دریاچه ی آب شیرین ، به کوزه ای سرشار از اشکهای شور استحاله یافته بود.

    اوریادها پرسیدند : " چرا می گریی؟"

    دریاچه گفت : " برای نارسیس می گریم "

    اوریادها گفتند : " آه ... این شگفت آور نیست که برای نارسیس می گریی ..." و ادامه دادند : " هرچه بود ، با آن که همه ی ما همواره در جنگل در پی اش می شتافتیم ، تنها تو فرصت داشتی از نزدیک زیباییش را تماشا کنی " .

    دریاچه اشکهایش را پاک کرد و پرسید: مگر, نارسیس زیبا هم بود؟!

    اوریادها با تعجبی دو چندان پاسخ دادند: آری , او زیبا بود, زیبا ترین بود ولی چگونه ممکن است که تو این را ندانی ؟!

    تو او را از هر کسی بیشتر دیده بودی, از خودش هم بیشتر; تو تنها کسی بودی که او را می دیدی چگونه ممکن است که ندیده باشی او زیباست؟!

    دریاچه پاسخ داد: "نارسیس همه روزه ساعت ها بر حاشیه من می نشست اما من هرگز نفهمیدم او زیباست ;

    برای نارسیس می گریم چون هر بار از فراز کناره ام به رویم خم می شد ، می توانستم در اعماق دیدگانش ، بازتاب زیبایی خودم را ببینم "

    "رمان کیمیاگر، اثر پائولو کوئلیو"
    =======================================

    همواره برای از دست دادن کسانی که ما رو دوست داشتن غمگین میشیم.
    اما چقدر فکر کردیم که از این ناراحت میشیم که آینه خودمون رو از دست دادیم ؟

    دوستش داشتم ، چون عاشقم بود
    دوستش داشتم ، چون می گفت کدبانوترین خانم روی زمینی
    دوستش داشتم ، چون می گفت چشمای قشنگی داری
    دوستش داشتم ، چون می گفت خیلی با شعوری
    دوستش داشتم ، چون می گفت زیباترین دختری هستی که تا حالا دیدم
    دوستش داشتم ، چون فقط اون منو درک می کرد

    دوست داشتن هایی که علت دارند. چون ما رو به خودمون می شناسونند. چون آینه ما هستن . آینه رو از دست میدیم . یه ماه ، یه سال ، دو سال ، چند سال غمگینیم ....

    اما این روند ادامه پیدا نمی کنه ، کسی وارد زندگیمون میشه باز . کسی که این بار میگه از سکوتت خوشم اومد ، عاشق خنده هات شدم ، تو خیلی باهوشی ، .... و این یه آینه دیگه ست .

    آینه ای که خوبی های ما رو بهمون نشون میده . خودمون رو بهمون نشون میده و ما باز هم عاشق میشیم. عاشق اون آینه . وابسته میشیم . بعد از رفتن آینه ، بعد از شکستن آینه ، ما هم می شکنیم . غافل از اینکه همه چیز پابرجاست . فقط نیازه آینه ای بیاد که دائمی باشه ، آینه ای بیاد که راستگو باشه . چرا صبور نباشیم ؟

    تا حالا به دوست داشتن از این دیدگاه نگاه کردید ؟

  2. 4 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    nikafarid (یکشنبه 23 تیر 92), shapoor (شنبه 22 تیر 92), ویدا@ (یکشنبه 23 تیر 92), شیدا. (یکشنبه 23 تیر 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اسفند 97 [ 07:26]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,969
    سطح
    45
    Points: 4,969, Level: 45
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 40 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی زیبا وعمیق بود

    بی نیازی
    بی نیازی
    واقعاچقدرخوب بودکه آدم اونقدر روخودش کارمیکردکه وابسته هیچ چیزوهیچ کس نشه
    به نظرم تووابستگی لذت هم هست ولی دربی نیازی آرامشه

    وآرامش توزندگی ازهرلذتی بالاتره

  4. کاربر روبرو از پست مفید sahelneshin تشکرکرده است .

    asemani (پنجشنبه 27 تیر 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چطور میتونم بندگی خدا رو بکنم بدون اینکه خواسته های دنیوی ازش داشته باشم
    توسط Dreams end در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: پنجشنبه 16 مرداد 93, 15:59
  2. شناخت بعد چهارم و تغییر نگرش به حیات کوتاه دنیوی
    توسط Kamelia-94 در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 31 اردیبهشت 93, 11:48
  3. شرایط توبه زنا و اثرات دنیوی و اخروی زنا
    توسط mosbatman در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 اسفند 92, 20:25
  4. استرس شدید -تنبلی زیاد -بی حوصلگی زیاد باعث شده همه اش بخورم
    توسط پونه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 دی 92, 23:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.