تشکرشده 2,945 در 957 پست
تشکرشده 6,772 در 2,368 پست
سلامی به زیبایی گل های بهاری
بچه ها یه مدت دارم میرم مرخصی ،،،
ان شالله همیشه شاد باشید ،،،
در پناه حضرت دوست
ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 09 فروردین 97 در ساعت 00:45
m.reza91 (پنجشنبه 09 فروردین 97), miss seven (جمعه 10 فروردین 97), mohamad.reza164 (پنجشنبه 09 فروردین 97), sahar.66 (پنجشنبه 09 فروردین 97), tavalode arezoo (جمعه 10 فروردین 97), فدایی یار (سه شنبه 21 فروردین 97), گیسو کمند (جمعه 10 فروردین 97), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 09 فروردین 97)
تشکرشده 1,077 در 458 پست
آقای باغبان انشالله هر جا که هستید خوش و تندرست باشین در کنار خانواده گرامی
اما اینترنت همه جا در تعقیب شماست . گوشی یا تبلتم که دارین..، خب آنلاینم بشین دیگه ... اما واقعا به دور از مزاح بودن افرادی چون شما که برای تالار بااهمیتن واقعا الزامی هست .
آقای باغبان اگر عازم سفرید سوغاتی فراموش نشه، سوغاتی بقیه رو هم بدین بمن قول میدم بدم دستشون
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ
وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد
m.reza91 (پنجشنبه 09 فروردین 97), miss seven (جمعه 10 فروردین 97), mohamad.reza164 (پنجشنبه 09 فروردین 97), فدایی یار (سه شنبه 21 فروردین 97), باغبان (پنجشنبه 09 فروردین 97)
تشکرشده 2,882 در 761 پست
تمنای عشق سلام
میخوام باهات حرف بزنم
یکی از کسانی که با مرخصی رفتن تو خیلی خوشحال شد من بودم عزیزم اصلا اینجا عروسی گرفته بودم :)
هنوزم اگه بری خوشحال میشم ، علتش رو توضیح میدم تمنا جان
ببین وقتی دوستان از همدردی میرن 2حالت داره ،
1- یا زبانم لال یهو با ناراحتی میرن و یا بدتر اینکه اتفاق بدی براشون افتاده ( بیماری ، مرگ ، یا اتفاق خوب مثل کار زیاد و.. )
2- یا اینکه خودشون با پای خودشون میرن یعنی از قبل تصمیم میگیرن که مدتی یا برای همیشه از همدردی دور بشن
و این مورد دوم که تصمیم خودشون هست از روی مصلحته ،
یعنی کاربر به خودش میگه به اینجا وابسته میشم و لازمه این وابستگی رو کم کنم
یا اینکه میبینه تاپیکهای مشکلات خیلی تاثیر منفی روشون میذاره و غمگینشون میکنه و بیشتر ازینکه کمک کنه خودش اذیت میشه تصمیم میگیره بره
یا خیلی دلایل دیگه
آقای باغبان مرخصی گرفتن و رفتن چقدم خوب
رفتن چون به مصلحتشون بود ، ( حالا فردا آقای باغبان میاد میگه گیسوکمند از رفتن من چقد خوشحال شد ،
نه آقای باغبان منظورمو میدونن ناراحت نمیشن )
تمنای عشق چند وقت پیش یکی از همکارام داشت برای بغل دستیش تعریف میکرد که رفتم به فلانی گفتم تو همه دنیای منی
بعدش اون طرف بهم جواب داد "چقدر همه دنیات کمه کوچیکه " یه همچین چیزی
خیلی دوست داشتم بهش بگم فلانی بهترین جواب رو بهش گفته و خیلی کمکش کرده با این جواب
تمنای عشق دنیای تو ، دغدغه های تو چیه ؟ هدف زندگی تو چیه ؟ چقدر برای اینکه کشف کنی این فلسفه رو اذیت کشیدی ؟
اینهمه اعتقادات و عشق و ارادت به دین ات داری به ائمه و ذکر و مناجات ، این عشق رو داری دیگه عزیزم نمیخواهی که منکر بشی ؟!
، ولی این رسم دینداری نیست .
عاشق دنبال معشوقه و دغدغه اش معشوقه
با این مسائل کوچک ذهنشو درگیر نمیکنه ، چون این رسم عاشقی نیست .
برو دنبال اصل خودت ، یه ذره اذیت بکش یه کم تلاش کن ،
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
تمنای عشق یادمه شما باب الذاکرین رو انتخاب کردی ولی کو تلاش برای صاحب ذکر ؟
تو به آقای مدیر ارادت داری بارها گفتی ، به امضای آقای مدیر هم فکر کردی ؟
میدونی تمنا جان
وقتی آدما زجر میکشن فکر میکنن باید بعدش به آسونی برسن ( ان مع العسر یسری )
نه اینطور نیست ، بعضی هم زجر کشیدن رو با سختیه تلاش اشتباه میگیریم و ذهنمون گول میخوره که چون اذیت کشیدیم و دوره سختی رو گذروندیم یعنی تلاش کردیم
بازم اینطور نیست و این سختی ، سختیه تلاش نیست
سختی تلاش این نیست که شما الان داری زجر میکشی
اینه که صبوری کنی خویشتن داری کنی ، پخته بشی : مطالعه کنی تحقیق کنی ، میدونی کار خیلی سختیه ؟ ،
مطالعه این نیست که یه کتاب ثقیل بذاری جلوت و به زور بخواهی تمومش کنی
یعنی امروز که احساس تحقیر میکنی ، امروز که همه ذهنت رو همدری به خودش مشغول کرده و داره عذابت میده
وقت و انرژی ات رو میگیره بری دنبال هدف
"هدف از آفرینش از زندگی" ، " نهایت آرزوی انسان چی باید باشه " " انسان باید با چی خوشحال باشه چهطوری خوشحال باشه "
برو توی دل این علم ، برو دنبال معرفت ، دوست قشنگم اذیت یعنی اینها و راهه کسب این علم
یه نکته خیلی مهم : تمنا اگر من دارم اینها رو مینویسم معنی اش این نیست که به این علم مسلط هستم ،
اگه من الان برای شما از صداقت بنویسم معنی اش این نیست که من دروغ نمیگم
پس دوباره با اون فکرهای مزاحمت که " من نمیدونم و همه بلد هستند من نابلد " ذهنت رو خط خطی نکن .
در صندلی داغ چقدر اذیت شدی که یه سری سوالات برات گنگ و نامفهوم بود ، چرا فکر میکنی باید همه چیزو بدونی
اگه ندونی »» پس احساس حقارت
من خودم توی رشته تحصیلیم تقریبا هیچی نمیدونم ، خیلی هم احساس ضعف دارم روی این موضوع
اما هربار افکار مزاحم میاد سراغم با خودم میگم مگه فلان دوستم که الان اینهمه درآمد داره در مسائل دیگه ای به اندازه من موفقه
و مدام با خودم مرور میکنم موفقیتامو ( حالا نیست که از ناسا برای من دعوت نامه ارسال کردن :)
موفقیت منظورم همین روابط خانوادگی یا دوستی یا مهارت های زندگی و.. هر چیزی که از نظر دیگران خیلی کوچیکه یا حتی بی اهمیت
گاهی هم همه ی اینها رو فراموش میکنم یه بار دیگه مشقامو میخونم که یادم بیاد
تو اینهمه کدبانویی و یه پسر گل داری که خیلی ها آرزوشو دارن و همسری مهربان ، اینها رو دریاب
بعدش من موندم یک روز شما چند ساعته ؟ تمنای عشقی که پسرش مثل دسته گله همیشه غذاش به راهه خونه اش بوی گل میده و تمیزه
از کجا این همه ساعت اضافی میاره که بیاد همدردی ؟! خیلی زرنگی عزیزدلم اینها همه استعداد کشف نشده توست :)
تمنای عشق ، دوست داشتنیه همدردی ، شما فکر میکنی من کی ام ، بقیه بچه های همدری کی هستن از فضا اومدیم
هر کسی رو یه ضعف و مشکلی به اینجا کشونده ، یکی بیان میکنه یکی از بقیه تاپیکها استفاده میکنه
( و البته فرهیخته های همدردی هم هستن که اون بالا ها جاشونه ، اینهام اذیت کشیدن که پخته بشن از جنس همون اذیتی که بهت گفتم)
یکی هم مثل من میده تاپیک روزهای اشتباهاتش رو منتقل کنند ، من و امثال من ممکنه همکلاسی تو باشیم ، همسایه تو ، خواهرت
انقدر به اینجا نچسب انقدر آدمها رو برای خودت بزرگ نکن
اما آدمها رو دوست داشته باش ، درکشون کن
پدرت رو درک کن ، پدرت زاییده اشتباه نسل قبل از خودش هست ، اینو هرگز فراموش نکن .
آخه این چه دعایی بود در حق پدرت در تاپیک درد دل نوشتی ؟؟!! خیلی ناراحت شدم .
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی
تا توانی پا منه اندر فراق
ابغض الاشیاء عندی الطلاق
با خودت هر روز مرور کن که اگه جای پدرت بودی و در شرایط پدرت بزرگ شده بودی ، رفتار بهتری داشتی ؟ مطمئنی بهتر رفتار میکری تمنا ؟؟؟
تمنا هیچ کسی با هیچ قدرتی و هیچ حرکتی قادر به تحقیر تو نیست ، این تو هستی که در ذهن خودت تحقیر میشی .
کلا اگر میخواهی آدمها رو درک کنی و در همه حال دوستشون داشته باشی یا حداقل از رفتار تندی دلگیر نشی و حس بدی نداشته باشی
یک کلام میخواهی کنار آدمها ، زندگی کنی :
کسی داد زد کسی فحش داد پرخاش کرد قهر کرد بی ادب بود هر چی با خودت بگو " تمنا تو توی شرایط اون آم بزرگ نشدی "
باور کن اگه کسی توی صورتت داد میزنه ممکنه ممکنه ساعات سختی رو گذرونده باشه که تو حتی به ذهنت نمیرسه
این ساعات سخت مجوز این نمیشه که طرف هرطور خواست رفتار کنه اما کمکت میکنه دلگیر نشی عصبی نشی نسبت به اون آدم حس بد نداشته باشی .
تمنا جان نهج البلاغه بخون : بگذار و بگذر ، ببین و دل نبند .
مورد آخر : عزیزم منم وقتی میام همدردی سریع اون پایین رو نگاه میکنم ببینم کی لاگینه
کیا در 24 ساعت گذشته لاگین شدند ، دلم میگیره اسم بعضی ها رو نمیبینم ، و خیییلی خوشحال میشم اسم بعضی ها رو میبینم
هممون همینطوریم ، منم مثل شمام اینجا رو دوست دارم آدمهاشو و خاک همدردی گرفتمون
اما باید مراقب خودمون باشیم ، وابسته نشیم
بعدش اینکه اینهمه تجربه های خوب بعد از صندلی داغ نوشتی چه زود فراموش میکنی
خوب هر از گاهی تجربه های مهم ات رو مرور کن .
راستی از موسیقی عرفانی هم غافل نشو ، همدردی هم خیلی هاشو داره ، موسیقی و شعر معجزه میکنن دوست من .
تمنای عشق تو رو میسپارم به عطر شعر شبانه
به بهترین دعوت
تاپیک سیمرغ .
موفق باشی .
ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست
ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !
miss seven (جمعه 10 فروردین 97), mohamad.reza164 (شنبه 11 فروردین 97), paiize (سه شنبه 21 فروردین 97), sia518 (جمعه 10 فروردین 97), فدایی یار (سه شنبه 21 فروردین 97), zolal (دوشنبه 13 فروردین 97), باغبان (یکشنبه 12 فروردین 97), زن ایرانی (سه شنبه 28 فروردین 97)
تشکرشده 2,882 در 761 پست
دوستای خوب همدردی
اینطوریه که وقتی از دوستان یه مدت نیستن ،
یه کوچولو با خودم فکر میکنم ، یعنی فلانی کجاست ؟
مشکلش حل شد ؟ چیکار کرد ؟
مثلا دوست خوبم شمیم الزهرا ، این روزا میشل ، و خیلی های دیگه ...
الان تا یه مدتی نمیتونم بیام همدردی
نمیدونم چه مدت ،
جام خوبه ، حالمم خوبه ،
زندگی بالا داره پایین داره ،
گاهی دلم میگیره گاهی همینطوری خوشحالم
گاهی امیدوار گاهی ناامید از خودم
ولی با همه بالا پاییناش لذت داره
یعنی در جریانه
از همه شما ممنونم
مراقب خودتون باشید .
التماس دعا
ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست
ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !
m.reza91 (چهارشنبه 29 فروردین 97), mohamad.reza164 (سه شنبه 21 فروردین 97), paiize (سه شنبه 21 فروردین 97), tavalode arezoo (سه شنبه 21 فروردین 97), فدایی یار (سه شنبه 21 فروردین 97), باغبان (سه شنبه 21 فروردین 97), سرشار (چهارشنبه 29 فروردین 97), صبا_2009 (سه شنبه 21 فروردین 97)
تشکرشده 6,772 در 2,368 پست
سلام خانم گیسوکمند
اول از همه ،،، از زحمات شما در تالار همدردی تشکر می کنم ،،
خدا قوت .
واقعیتش الان منم مرخصی ام ،،،این مدل مرخصی من از نوعی هست که بیشتر سعی می کنم در انجمن های :
" گسترش خلاقانه افکار – اخبار تالار – مباحث آموزشی و....... شرکت کنم و بیشتر مطالعه داشته باشم ،، ( همه جا هستی دیگه )
و به قول محمد رضا ،،نم نم برم برا مرخصی
بعضی از کاربرها نیستند در همدردی ،،بنابر مسائل زندگیشون یا شرایطی که دارنند
ان شالله هر جا هستند موفق باشند.
بعضی از کاربرها خداحافظی کردند ،،
یاد یه چیزی افتادم ،،
خانم گیسوکمند یه شب هوا خیلی سرد بود و ماشینی، گیر کرده بود،،
ازم خواست کمکش کنم هل بدم ،،
منم کمکش کردم ماشین روشن شد ،
بعدش گفتم موفق باشی خداحافظ ،،،رفتم سمت عابر پیاده ،،و ادامه مسیر،
این بنده خدا 200 متر با سرعت کم بغلم راه می رفت می گفت بیا بالا ،بروسونمت ،،زحمت کشیدی شما ،،،،هوا سرده و.. :)
من گفتم نه ممنون این جوری راحترم ،،مسیرم ماشین خور نیست :)
ول نمی کرد ،،،مردم کنجکاو شده بودند چه خبره :)
آدم خیلی با معرفتی بود .
حالا حرف از خداحافظی بعضی از کاربرها زدم
می دونی خانم گیسوکمند ،،،
بعضی از کاربرها بی سر و صدا گازش رو گرفتند رفتند ،،،:)
ادم یاد اون راننده ماشین هایی میفته که ماشینشون روشن نمیشه ، بعد یک عده ادم میفتن پشت سرش و شروع میکنن به هل دادن،،
همه نفرات زور میزنن و بعد یکم حرکت، میگن :" بزن دو ، بزن دو…" یعنی به راننده میگن بزن دنده دو تا روشن بشه.. :)
ماشینه روشن میشه ،اقای راننده تخت گازش رو میگیره و میره و یک تشکر هم از هل دهنده های گرامی نمیکنه یا یک تعارف نمیکنه که اقا برسونمتون…
اصلا نرسونه ،،، ولی یه بوقی یه سوتی بزنه … نه اینکه گازش رو بگیره و بره
شاید عجله داره !
تاپیک مرخصی خوبه ،،
ممنون که بچه ها را در جریان گذاشتید.
ان شالله باز هم شاهد حضور شما باشیم ،،
درسته که همه آدم ها رهگذرنند،،،
ولی شما برای بچه های همدردی رهگذر نباشید ،،
مهم اون شادی درونیه ،،،
بقیه چیزها زیاد اهمیت نداره !
اینو تو سختیهای زندگی فهمیدم ،،
اینکه فقط خدا می مونه ،،،و دنیا وفا نداره ،،
این سختی باعث شد بیشتر در مورد فلسفه زندگیم فکر کنم
ولی هنوز جای کار داره و خیلی باید تلاش کنم .
هنوز باگ هایی دارم :)
میزان آرامش انسانها به فلسفه زندگیشوون بر می گرده ،،( نه سختی ها و مشکلاتشون )
اینکه چقدر به دنیا و متعلقات اون وابسته اند،،
با شناختی که از شما داریم ( تلاش -صبر - ایمان و... ) ،، به نظرم شما در این مهم به جاهای خوبی می رسید ( انشا الله )
برامون دعا کنید .
در پناه حضرت دوست.
ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 21 فروردین 97 در ساعت 14:28
m.reza91 (چهارشنبه 29 فروردین 97), mohamad.reza164 (سه شنبه 21 فروردین 97), paiize (سه شنبه 21 فروردین 97), tavalode arezoo (سه شنبه 21 فروردین 97), فدایی یار (سه شنبه 21 فروردین 97), گیسو کمند (سه شنبه 21 فروردین 97), صبا_2009 (سه شنبه 21 فروردین 97)
تشکرشده 2,595 در 691 پست
سلام خانم گیسوکمند
از وقتی من در همدردی عضو شدم با پست های شما و کمک هاتون به دیگران آشنا بودم.
همیشه به خودم میگفتم چه عضو پخته ای هستن و زندگی خوبی یا دارند و یا در آینده نصیبشون میشه.
وقتی تاپیکت اخرتون رو زدید فهمیدم دل بزرگی داشتین که به بچه ها کمک میکردین ولی مشکلات خودتون رو بروز نمیدادین . فقط گه گاهی تغییر رنگ شما رو شاهد بودیم که از مدیر یواشکی مشورت میگرفتین.
فکر نمیکنم شخصی راهنمایی های شما رو عایدش شده باشه ولی بهره نبرده باشه.
من که شخصا خیلی ازتون یاد گرفتم.
شما تو تصمیم گیری هاتون بانوی قوی هستین و حتم دارم این تصمیم اتون هم زیر مجموعه همان تصمیم هاست.
بعضی وقت ها ما باید این مرخصی ها رو تو زندگی مون داشته باشیم. منم با باغبان موافقم، همیشه باید سبک باشیم و اماده سفر.
ما از شما جز خوبی ندیدیم ولی شما اگر بدی دیدین، حلال بفرمایید.
به خداوند مهربان میسپارمتون
تشکرشده 6,467 در 1,463 پست
نوبتی هم باشه نوبت منه!!!
بله دوستان بنده هم قصد دارم چندوقتی روبه دورازهمدردی باشم.اولش میخواستم هیچی نگم وبرم اما دیدم نمیشه شایدخوبی این تاپیک به اینه که اراده آدم رو قوی نگه میداره.
احساس میکنم ازخیلی چیزهای ضروری عقب افتادم میرم که به اونها برسم.وقت زیادی میخوام.
واستون بهترینها روآرزو میکنم.
درپناه خدا
عمر که بی عشق رفت
هیچ حسابش مگیر...
m.reza91 (چهارشنبه 29 فروردین 97), mohamad.reza164 (سه شنبه 28 فروردین 97), tavalode arezoo (سه شنبه 28 فروردین 97), سرشار (چهارشنبه 29 فروردین 97), صبا_2009 (سه شنبه 28 فروردین 97)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)