به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    ‎♠♠♠‎ كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي‎♠♠♠‎

    <bgsound src="http://www.tarhebartar.ir/music/khodaya_hayede.mid" loop="-1">



    <p style="TEXT-ALIGN: left"><B><font style="FONT-SIZE: 12pt" face="Tahoma" color="#ffffff">
    <marquee style="FILTER: glow(Color=#0000ff,Strength=12)" scrollamount="2" scrolldelay="40" direction="right" width="570" height="40"> به كلبه صفا و مهرباني خوش آمديد ******بخوان مارا ، منم پروردگارت ، خالقت ازذره ای ناچیز*** صدایم کن مرا ، آموزگارقادرخود را*** قلم را، علم را، من هدیه ات کردم ***بخوان مارا، منم معشوق زیبایت ، منم نزدیک ترازتوبه تو***اینک صدایم کن*** رها کن غیرما را ، سوی ما باز آي *** منم پروردگار پاک بی همتا***منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست می دارم ***توبگشا گوش دل ، پروردگارت با تو می گوید : ( تورا دربیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد) ***</MARQUEE>
    </P>
    </TBODY>

  2. کاربر روبرو از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده است .

    آرمان 26 (پنجشنبه 24 اردیبهشت 88)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    مطلب اول

    <html>
    <head>
    <meta http-equiv="Content-Language" content="en-us">
    <meta name="GENERATOR" content="Microsoft FrontPage 5.0">
    <meta name="ProgId" content="FrontPage.Editor.Document">
    <meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=windows-1252">
    <title>به كلبه تنهايي من خوش آمديد </title>
    </head>
    <body bgcolor="#C60000">
    <div align="center">
    <center>
    <table border="2" cellspacing="1" style="border-collapse: collapse" width="77%" height="561" bgcolor="#FF0000" bordercolor="#FF0000">
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="65">
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FF0000" size="2" face="Tahoma">&nbsp;</font></span></b></p>
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">********* </font>
    <font size="5" face="Impact" color="#FF0000">كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي </font><font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">
    *********</font></span></b></p>
    <p dir="rtl">&nbsp;</td>
    </tr>
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="490">
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    &nbsp;</p>
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    <b><span lang="AR-SA" style="font-size:8pt; line-height: 150%">


    ای دوست ، ای مهربان ، ای یار، ای خدا ! اچه می شود. چه شوقی است دراندرون دلم که مرا به سوی تو می خواند. مرغ دلم هوای پریدن درسر دارد و طاقت آن ندارد که لحظه ای را بی یاد حضرت دوست سرکند. بی قرار و آشفته ام .

    ای یار ! ای زیباترین مونس ! مرا آنی کمتراز آنی به خودم وامگذار.


    دراندرون من خسته دل ، آوایی است که به یاد تو می نوازد . درنغمه طرب انگیز و شورانگیز زندگی ، این شوق وصال تو هست که ، راهها را بر من هموار می سازد.

    مرا چه می شود امشب ! ! که آسمان چشمانم بارانی است . و آسمان دلم شهاب باران . به کجا بگریزم ای دوست ، ای زیباترین . به هرطرف که می نگرم تورا می بینم. درتمام دلتنگیهایم تو را می یابم . همه راههای زندگی ام به سوی تو ختم می شود. با نام توست که آرامش می یابم . شوق وصال تواست که فراق را برمن هموار می سازد. نگاه مهربان توست که شور زندگی را به من هدیه می نماید . دستان مهربان توست که مرا چنان کودکی به دنبال خود می کشد. به خودم می نگرم وبه سالهایی که پشت سرنهاده ام درتمامی راهها حضورتو ، ادامه مسیررابرایم هموارکرده است . این همه مهربانی ؟؟؟؟؟ این همه لطف ؟؟؟؟؟ من در ازای این همه محبتت چه برایت آورده ام ؟؟!!

    کاش من نیزچون خورشید بودم. خورشید سوزان که حیات را ، برای همه هستی ، به ارمغان می آورد. من چه خوشبختم که زیبارو و مهربانی چون تورا دارم . هرصبح با خنده زیبای توست که چشمانم را به سوی هرچه لطف است می گشایم و تویی که بوسه های مهرت را به سوی من می بارانی . من دم گرم تو را آن هنگام که برلبهایم بوسه می زند ، حس میکنم.

    کیست که تا این حد بتواند بامن مهربان باشد ؟ کیست که تا این حد بتواند به من نزدیک باشد ؟ حتی نزدیکترازمن به خودم!
    پنجره نگاهم را به هرسمت که می گشایم تورا می یابم . تورا می ستایم . من عشق تورا ، با تمام نیازی که دارم به تومی ستایم .....

    مرا بازگردان ! مرا ای به پایان رسانیده آغاز گردان

    </table>
    </center>
    </div>
    </body>
    </html>

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي

    با اجازه جناب مدیر از اینکه گوشه هایی از متن ایشون را از تاپیک" این باغ روحانیست" رو اینجا میگذارم و با اجازه آرمان عزیز !
    من این متنو میخواستم برای بخش تجربه های شخصی بنویسم ولی حالا اینجا رو دیدم و همینجا امانتی میگذارمش!

    "...و آن روزی که چنین مست می شویم، تمام تصمیماتی که او را نادیده گرفتیم می شکنیم. و از قحطی معرفت به در می آئیم... و رنج نان را وا می نهیم با او همه چیز ارزانی ماست.
    امروز مستيم اي پدر توبه شکستيم اي پدر
    از قحط رستيم اي پدر امسال ارزاني است اين
    ... و فریاد شیدایی ما نوید پایان سحر است... نجوای روشنایی دلهایمان
    ش به فرمان دلمان می شویم آن لحظه که فقط او در دلمان
    واقعا از همه هستی خود رها می شویم؟!!! و فقط گووای که چه نازنین حالیست ، سکوت دل انگیزی که فقط او در گوشمان نجوا کنه... او که یک لحظه از ما دور نیست... لحظه خلاصی از ترس ها ، لحظه فارغ شدن از آرزوها و امیدها ... عشق ذوب می کند همه وجودمون را با همه آنچه که در اوست...
    رستم من ازخوف و رجاعشق ازکجا شرم ازکجا
    اي خاک بر شرم و حيا هنگام پيشاني ست اين


    گلهاي سرخ و زرد بين آشوب و بردابرد بين
    در قعر دريا گرد اين موسي عمراني ست اين

    ... باید چشید.... باید دید .... آن وقت که تنها می شویم وجودمان را به هر سو به پرواز در آورد که چه خوش حالیستیم...
    وقتی که درون وجودمان در تنهایی مان ، لبریز از آن دلبر باقی می شود.
    که در دستان عزیزش اسیر باشی.... ، باید که تسلیم باشی....اگر میخواهی
    و در این بی خودی هست، و در این راضی شدن هست، و در این رها شدگی از ترس و غم ها و استرسهاست و


    این عشق است که به زندگی ما شعوری با احساس و خداگونه میبخشد /با عشق از هر چه تعلق زمینی است آزاد میشویم وبه اوج آسمانی میرسیم که پیش از این هم در آن زندگی میکردیم و لی حالا...
    مدت مدیدی است که در آنیم و با هم بودن را فراموش کرده ایم.آسمان را غبار و مه زمینی بودن فرا گرفته و ما فکر میکنیم حالت عادی اینچنین است که واقعی و قانونی و عاقل گونه داریم به اوضاع نگاه میکنیم .فکر میکنیم آسمان همیشه اینگونه مه گرفته و به این محوی بوده که حالا ما مجبور میشویم برای اینکه از کنار هم رد شویم وبه هم بر نخوریم برای همدیگر قاعده و قانون بگذراریم!
    با او عمق دریا نیز امن است. و هر چه بینیم جز معجزه نبینیم ولی نه !مگر نه اینکه خدا عشق را آفرید وبرای آن قانون به جز سادگی و صداقت و آسمانی بودن نگذاشت !::
    آنروزها که دلم در هوای تو پر می کشید و تو برایم چون پرنده بال میگشودی تا بین این همه آدمهای مه گرفته که از عاشقی ما هیچ نمی دانستند پیدایم کنی نه قائده ای بود نه قانونی!خدا پادشاهی میکرد وعشق حکمفرمائی میکرد.
    شبها که در آسمان نمی توانستی بال بگشائی چون پروانه ها میشدی و گرد وجودی که چون شمع رو به خاموشی میرفت و تو با همه امیدوآرزوهای صادقانه و واگویه های عاشقانه ات به آن وجود میبخشیدی/میگشتی من شرمنده اینهمه لطف الهی به این می اندیشیدم که اینهمه لطف الهی را با این دستانی که به جرم سوزاندن هر آنچه به امر الهی نوشته بودم فلج شده/ کجای دفترهای کوچک و کودکانه ای جا بدهم که زمانی تنها کسانی بودند که در دوری از تو و جدائی ظاهری از این عشق آسمانی رازهای قلب کوچکی را که جز خدا کسی حرفش را نمی فهمید /بنویسم!
    چگونه اینمه محبتی را که تو بدون دریغ و بدون هیچ قانونی مستقیم و بی واسطه از قلبت به قلبم روانه میکردی برایت جبران کنم؟!
    و امروز میبینم خدا از اینهمه فرصتی که منتظرش بودم و از آنهمه آتش و داغی که تو تحمل میکردی ذره ای به من میبخشید ومن از آن شعله ای را /که بس شیرین و دوست داشتنی ولی...سوزاننده بود و بسی دشوار طاقت نمی آوردم اینمه جزع و فزع برای چه بود؟
    "مگر تو اینرا نمیخواستی ؟!ذره ای از عشق تو را روزی جبران میخواهم کرد /... پس این چه بود ؟اینهمه سوال ؟اینهمه بی همدمی /اینهمه تاب تحمل که ازآن دم میزدم چه شد؟!اینمه اما برای چه ؟اینهمه چرا برای چی؟!؟
    مگر عاشقی /مگر قانون عاشقی چیزی به جز اعتماد محض به معشوقی که چون سایه بر سر خود داشتی نبود ؟پس برای چه راه خانه را گم کردی؟مگر تو پرنده جلد این خلوت سرای محبت نبودی که کار را به جائی کشاندی که حالا"....باز هم تو باید بالهایت را بگشائی و مرا پیدا کنی!
    این باید را نه از سر خودخواهی و اجبار بلکه از عمق قلبی گفتم که در اسارت قفس و عمق چاله خودخواهی آدمکهای اطراف با صورتی از عقل و منطقی بودن گیر افتاده و دیگر نائی براي بیشتر کندن این چاله ندارد و دنبال همبالی قلب آشنا برای پروازی دوباره میگردد!

    اینها را برای تو مینویسم وبرای همه دوستان کلبه کوچک همدردی .گوئی واگویه های دلم را برای کسی که هیچ کس اسمی از اون نمی دانست ولی در قلب منی!

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 16 مهر 89 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1387-11-18
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    4,352
    سطح
    42
    Points: 4,352, Level: 42
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    126

    تشکرشده 124 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي

    من دلم ميخواهد خانه اي داشته باشم پر دوست كنج هر ديوارش دوستانم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو هر كسي ميخواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد شرط وارد گشتن شستشوي دلهاست شرط آن داشتن يك دل بي رنگ و رياست بر درش برگ گلي ميكوبم و به يادش با قلم سبز بهار مينويسم اي دوست خانه دوستي ما اينجاست تا كه سهراب نپرسد ديگر خانه دوست كجاست

    خیلی آرامش بخش بود . ممنون دوست عزیز
    [align=center]الـــفبای عــــشق
    Love\'s ABC\'s
    عـــشق
    Love
    می پذیرد،کــنار می آید،هلـهله می کند،حـمایت می کند
    ثروت مـی دهد،می بخشد،می بـالاند،یاری می رسـاند
    Accept,Behaves,Cheers,Defends
    Enriches,Forgives,Grow,and help

    [/align]

  6. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي

    <p align=center><font size=3><marquee style="COLOR: #0000BC" direction=right bgColor=#FFFFFF behavior="alternate"> خداوند بی نهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید بقدر آرزوی تو گسترده می شود و بقدر ایمان تو کار گشاست </marquee>
    <html>
    <head>
    <meta http-equiv="Content-Language" content="en-us">
    <meta name="GENERATOR" content="Microsoft FrontPage 5.0">
    <meta name="ProgId" content="FrontPage.Editor.Document">
    <meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=windows-1252">
    <title>به كلبه تنهايي من خوش آمديد </title>
    </head>

    <body bgcolor="#C60000">

    <div align="center">
    <center>
    <table border="2" cellspacing="1" style="border-collapse: collapse" width="77%" height="561" bgcolor="#FF0000" bordercolor="#FF0000">
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="65">
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FF0000" size="2" face="Tahoma">&nbsp;</font></span></b></p>
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">*********</font>
    <font size="5" face="verdana" color="#FF0000">كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي </font><font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">
    *********</font></span></b></p>
    <p dir="rtl">&nbsp;</td>
    </tr>
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="490">
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    &nbsp;</p>
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    <b><span lang="AR-SA" style="font-size:8pt; line-height: 150%">


    خداوندا


    آهسته و آرام از کنار یادهای پر آرامش حضور تو عبور می کنم.

    آنقدر آهسته که مبادا ناز خواب رویاها برآشوبد.

    و تو آنقدر صمیمی و آرام عبور می کنی که برای ماندن و حس کردنت به حضورت نیازی نیست




    در این خانه دلتنگ و صبور

    در این سرمای تن سوز تنهایی
    چقدر مهربانی خدا دستهایم را گرم و آرام می کند.



    ای محبوب ! ای یگانه معبود و ای مونس ، وقتی که عشق ات می آید، همه لحظه ها ناب می شوند و لحظه ها آنقدر سرشارند که دیگر نمی شود زندگی را به " قبل " و " بعد " از لحظه های ناب تقسیم کرد ...؛


    با حضور عشق ات ، همه ی زندگی ، تنها " یک لحظه " است و آن " یک لحظه " ، همان لحظه ی تجربه های ناب است ، و بهای "بودن و ماندنش" به اندازه تمام طول سال های زندگی ماست... ؛ به اندازه همه ی لحظه ها ...؛

    و دل سپردن و دل دادن به آن، یعنی :


    قمار بر سر تمام زندگی


    ....عشق ات آنقدر گرامی و پربهاست که برای مزمزه کردن طعمش ، حتی برای یک لحظه بوئید نش ، باید همه زندگی را ، همه ی لحظه ها را، همه ی نفس ها را وسط گذاشت ...؛
    ....پس همیشه بخاطر داشته باشیم که : اگر حسابگری کرده باشیم و با همه زندگیمان بر سر عشق قمار نکرده باشیم ، از همان شروع بازی، بازنده ای بیش نیستیم...


    اما اگر از همان شروع با همه ی زندگیمان بر سر عشق قمار کرده باشیم،
    آنوقت قهرمان شدن آسان آسان است


    </table>

    </center>

    </div>

    </body>

    </html>

  7. #6
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,431
    امتیاز
    287,669
    سطح
    100
    Points: 287,669, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,602

    تشکرشده 37,101 در 7,011 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي

    سلام
    عجب موضوعهای دلنشینی ،‌مخصوصا كه با سلیقه وهنر هم عجین بشه.
    من شخصا علاقه زیادی به انجمن خوشبختی، انجمن آرامش و زیر شاخه هایش دارم.
    اگر كسی در این انجمن ها درسش را یاد بگیرد، به سایر انجمن ها بی نیاز میشه.
    چون بیشتر از مهارتها و روشها روی هدفها متمركز هست.
    همان چیزی كه مجهول، مبهم ، ناشناخته یا گاها نداریم.
    خداوندا مرا آن ده كه آن به...

  8. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    مطلب سوم

    <html>
    <head>
    <meta http-equiv="Content-Language" content="en-us">
    <meta name="GENERATOR" content="Microsoft FrontPage 5.0">
    <meta name="ProgId" content="FrontPage.Editor.Document">
    <meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=windows-1252">
    <title>به كلبه تنهايي من خوش آمديد </title>
    </head>

    <body bgcolor="#C60000">

    <div align="center">
    <center>
    <table border="2" cellspacing="1" style="border-collapse: collapse" width="77%" height="561" bgcolor="#FF0000" bordercolor="#FF0000">
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="65">
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FF0000" size="2" face="Tahoma">&nbsp;</font></span></b></p>
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">********</font>
    <font size="5" face="verdana" color="#FF0000">كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي </font><font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">
    ********</font></span></b></p>
    <p dir="rtl">&nbsp;</td>
    </tr>
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="490">
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    &nbsp;</p>
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    <b><span lang="AR-SA" style="font-size:8pt; line-height: 150%">


    قلم را برروی برگ برگ این کاغذ سپید نهادن وراز درون را برسینه سپید آن پراکندن . اگرحرف درون را برروی آن نریزیم ، چه کنیم .
    حال در خود انفجاری از پرواز، مثل : پرکشیدن تند و نرم ، دهها کبوتری که همیشه در انتظار پروازند و دور بام دوست چرخ می زنند، می بینم . و همان حال چشم برسینه آسمان پاک ومهربان می دوزم . تا بپرم ، بگردم ، بچرخم و طعم خوش رهایی را درخویش حس کنم و در چنین دم هایی پاک و روحبخش و زیبا زندگی کنم . چرا که هستی بهانه ی زنده بودن و عشق ورزیدن و درخود غرق شدن است .

    آخر نه اینکه فهمیدن کاردل است و زیبائیها و خواستن ها خود به خود اعضاء خانواده ی دلهایند. هرخواستنی مال دلیست که آن را بفهمد و حس کند. لبخند صبح ، نازشکفتن یک شکوفه ، زیبایی یک اندیشه ، اینها همه مال یکنفرومال دلیست که بااینها آشنایی دارد، می فهمد ودرمییابد.

    مگرنه اینکه زندگی هیچ نیست جز فراموشی – و خوشبختی هیچ نیست جزلذت .

    مگرنه اینست که دراین دنیا ، دنیایی که برای من است ومن برای او، اویی که تمامی نیازم دربرآوردن خواسته ام سیراب میشود و تمامی وجودم وقف درآستانه ی نیازم وغرورم که بربلندای خواسته ونیازم میشکند و در پایش ریخته می شود.

    من دوست داشتن را میشناسم . همینطورمعنای وسیع وعمیق آن را ، ونیز عشق ، دوست داشتن ، درد ، شک و اضطراب را .

    هرموقع به آنها می اندیشم پای خشن عقل پایمال می شود وازکنار او می گریزدو مانند گلبرگهای لطیف غنچه ایی ناشکفته درلای انگشتان پژمرده می شود و درآن حال خود را به خویشتن پاک وزلال خویش میسپارم و به احساس شسته وصاف خود تکیه می کنم وبه وجدان راستگویی که ازعمق فطرتم سرچشمه میگیرداطمینان میکنم وآنها را به روشنی وسادگی استشمام می کنم ، لمس می کنم حتی وزن هرکدام را حس میکنم ، میشنوم و می چشم ودرمییابم . واینک درقلب مرکزیت این دنیاایستاده ام و چشم براه فردا، به طلوع ، به نوروروشنی ، به آفتاب می اندیشم . هرکسی باآن خاطره وخیالی زندگی میکندکه همدم خلوت تنهایی ویادآورسرگذشت ویادآورسرشت وبازگوی سرنوشت اوست . پس چه نیک است دیروزراازیاد ببریم و فردا را به یاد

    بیاوریم که ازانتظارچشم بپوشیم که تسلیم ونومید نشویم تا بتوانیم به سمت خوشبختی روکنیم وگام برداریم


    درحلقوم هردردمندی ترانالیدم درچنگ هرنوازنده ای تورا نواخته ام

    درزبان همه ی شاعران تورا سروده ام درخلوت تنهایی برای توگریسته ام

    درهمه ی دلهای عاشق بخاطرتوتپیده ام

    </center>

    </div>
    </table>
    </body>

    </html>

  9. کاربر روبرو از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده است .

    آرمان 26 (یکشنبه 10 اردیبهشت 91)

  10. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي

    <html>
    <head>
    <meta http-equiv="Content-Language" content="en-us">
    <meta name="GENERATOR" content="Microsoft FrontPage 5.0">
    <meta name="ProgId" content="FrontPage.Editor.Document">
    <meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=windows-1252">
    <title>به كلبه تنهايي من خوش آمديد </title>
    </head>

    <body bgcolor="#C60000">

    <div align="center">
    <center>
    <table border="2" cellspacing="1" style="border-collapse: collapse" width="77%" height="561" bgcolor="#FF0000" bordercolor="#FF0000">
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="65">
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FF0000" size="2" face="Tahoma">&nbsp;</font></span></b></p>
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">********** </font>
    <font size="4" face="verdana" color="#FF0000">كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي </font><font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">
    **********</font></span></b></p>
    <p dir="rtl">&nbsp;</td>
    </tr>
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="490">
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    &nbsp;</p>
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    <b><span lang="AR-SA" style="font-size:8pt; line-height: 150%">


    موقعیکه عشق ،نفس خودش رو به کلمات می دمه ، اونچه به بیان مییاد ، تمام چیزی نیست که به زبان مییاد !! بلکه عمق سکوت همدلانه هستش که ،عشق رو زیبا می کنه .

    بنظرمن ، با نوشتن یجورایی غربت دل بازمیشه واین خودش نعمتیه . چرا که نیاز دل پرکشیدنه . اما نه تا اوج آسمون ، که تا غروب سرخ هرچی نگاه غمگینه .

    دلم می خواد همیشه یه پله بالاتر باشم ، پله ای که من رو برسونه به ابرها و به خدای مهربون. چرا که اونوقته که بیشترخودمو نزدیکترحس می کنم . وقتی عشق و دل وروح زمینی باشه وبخواد آسمونی بشه . وقتی این دل احساس کنه ،زندونی قفسه های تنگ سینه اش شده وبخواد به اون دور دورا سرک بکشه ، اونوقته که یک حس آسمونی بهش دست می ده .

    احساس کردید که گاهی اوقات دلت دیگه تو سینه ات بند نمیشه . مثل موقعی که دلت میگیره ، ازکسی یا چیزی یا ازاین دنیا؟ همون موقع هستش که طاقت دلت تموم میشه . واین حسی که میگم همون حسی هستش که بعدش میخواد به طرف آسمونی شدن پربکشه.

    دلم می خواد ، قاصدک نگاه آدمایی که دوستشون دارم ، رو به طلوع بی غروب زندگی سوارشه و ابرهایی که همیشه مارو به یاد تیکه هایی ازبهشت می ندازن ، همیشه یه جایی کناردلای آسمونیمون باشن و چتر همه ی اونایی شم که نمی خوان نم نم اشک های دلواپسی ، رو سجاده بی نیازیشون باشه.


    می بینی خواسته دلای آدما ، همیشه ازجنس بلوره . خود ماییم که به بلورآرزومامون شکل می دیم ، جوری که به قالب آرزوهامون درآد. زندگی ما آدما ، رو گردونه همین آرزوهای کوچیک وبزرگ می گرده . جایی که این گردونه وایسه ، ما به آرزومامون می رسیم . پس بزار همین جا دعا کنیم که :



    خدایا !!!!

    همه ی اونایی که دلاشون آسمونیه ، نگاهشون بارونیه ، خندهاشون بی ریاس ، گریه هاشون رنگ یه دنیا شبنمه ، به همه چیزهایی که تمنای درونیشونه ، برسن.

    چرا که دنیای سبزدوستی ها ، یه دنیای بی خزونه. اگه باغبون دلامون ( که خداست ) دریچه ها رو روی هجوم تردیدها ببنده ، ما برای به یادهم بودن ، به چند خط نوشته ، یه شاخه گل مریم ، یه عکس یادگاری وخیلی چیزهای دیگه نیازی نداریم . برای اینکه من وتو یادهم باشیم ، تنها یه خاطره هم می تونه ، خاطره ساز دوستی های ابدیمون باشه.

    خاطره کوچیکی از، همه باهم بودن هامون ؛ حالا دیگه تداوم دوستی ها دست خودمونه . به این که چقدرنسبت به هم صادق باشیم ، بی ریا باشیم وبا ایمان !

    نمی دونم کجای راه دوستی هستم ، واصلا جایگاهم دربین این مردم کجاست واصلا در ابتدایم یا نیمه راه . اما هرجا که باشم ، بذار آینده دوستیها رو و کلا خوب بودن ها رو با یک جمله زلال نقش آفرین کنم که : ای خوبان ، هرلحظه ، لحظه خوب، دوست داشتنه . پس رابطه مون رو با عشق خدایی مستحکم کنیم ویک فضای روح انگیزخلق کنیم . وبا عشق خدایی که داریم بگیم " دوستتون داریم "

    </table>

    </center>

    </div>

    </body>

    </html>

  11. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 مهر 88 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1387-11-26
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    8,997
    سطح
    63
    Points: 8,997, Level: 63
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    331

    تشکرشده 338 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي

    سلام
    کارتون همیشه عالیه
    آقای آرمان مهربون خانواده بزرگ همدردی همیشه به شما احتیاج داره ها نکنه از من و خیلی های دیگه رنجیده باشید و خدای نکرده ...
    پیشاپیش تولدتون مبارک امیدوارم تولد 150 سالگیتونم در کنار خانواده خوب همدردی جشن بگیرید.
    به هر حالا این روزهای آخره سالی این خواهر شرمنده رو ببخشید.

  12. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي

    <html>
    <head>
    <meta http-equiv="Content-Language" content="en-us">
    <meta name="GENERATOR" content="Microsoft FrontPage 5.0">
    <meta name="ProgId" content="FrontPage.Editor.Document">
    <meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=windows-1252">
    <title>به كلبه تنهايي من خوش آمديد </title>
    </head>

    <body bgcolor="#C60000">

    <div align="center">
    <center>
    <table border="2" cellspacing="1" style="border-collapse: collapse" width="77%" height="561" bgcolor="#FF0000" bordercolor="#FF0000">
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="65">
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FF0000" size="2" face="Tahoma">&nbsp;</font></span></b></p>
    <p dir="rtl" align="center"><b><span lang="fa">
    <font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">********</font>
    <font size="4" face="verdana" color="#FF0000">كلبه صفا و مهرباني تالار همدردي </font><font color="#FFFFFF" size="3" face="Tahoma">
    ********</font></span></b></p>
    <p dir="rtl">&nbsp;</td>
    </tr>
    <tr>
    <td width="100%" bgcolor="#000000" height="490">
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    &nbsp;</p>
    <p class="MsoNormal" dir="rtl" style="margin:0 0.5cm; text-align: justify; line-height: 150%; direction: rtl; unicode-bidi: embed; ">
    <b><span lang="AR-SA" style="font-size:8pt; line-height: 150%">


    همه ی چیزهایی که با دیده ی جسم می بینیم ، زوال پذیرند، فقط آن یگانه ، خداوند عالم باقیست . به دنبال زوال پذیرها نباشیم ، بلکه پیرو آن یگانه شویم ، "او" را ستایش کنیم ودرزندگی ومرگ به او بپیوندیم تا ابد.

    يك روز زندگي


    دو روز مانده به پایان جهان ، تازه فهمید که هیچ نکرده است . تقویمش پُـر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت ، تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد.

    داد زد و بد و بیراه گفت ، خدا سکوت کرد.

    آسمان و زمین را به هم ریخت ، خدا سکوت کرد.

    جیغ زد و جارو جنجال راه انداخت ، خدا سکوت کرد.

    به پر و پای فرشته وانسان پیچید ، خدا سکوت کرد.

    کفر گفت و سجاده دور انداخت ، خدا سکوت کرد.

    دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد ، خدا سکوتش را شکست و گفت : " عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت . تمام روز را به بدو بیراه و جارو جنجال از دست دادی ، تنها یک روز دیگر باقیست . بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن .

    لای لای هق هقش گفت : اما با یک روز! با یک روزچه کاری می توان کرد؟

    خدا گفت : آن کس که لذت یک روززیستن را تجربه کند ، گویی که هزارسال زیسته است . و آنکه امروزش را درنمی یابد ، هزار سال هم به کارش نمی آید. و آنگاه سهم یک روززندگی را دردستانش ریخت وگفت : حالا برو زندگی کن . و او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می درخشید. اما می ترسید حرکت کند، می ترسید راه برود. می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد.... بعد با خودش گفت : وقتی فردایی ندارم ، نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد، بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم. آن وقت شروع به دویدن کرد . زندگی را به سَر و رویش پاشید ، زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید میتواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند ، می تواند پا روی خورشید بگذارد. می تواند....

    او درآن یک روز آسمان خراش بنا نکرد ، زمینی را مالک نشد ، مقامی را به دست نیاورد. اما.........

    اما درهمان یک روز دست بر پوست درخت کشید . روی چمن خوابید. کفش دوزکی را تماشا کرد.

    سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که می شناختندش ، سلام کرد. و برای آنها که دوستش نداشتند ازته دل دعا کرد.

    او درهمان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد ، لذت برد و سرشار شد و بخشید ، عاشق شد و عبورکرد و تمام شد . او همان یک روز زندگی کرد . اما فرشته ها درتقویم خدا نوشتند ، امروز او درگذشت . کسی که هزارسال زیسته بود.


    </table>

    </center>

    </div>

    </body>

    </html>

  13. کاربر روبرو از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده است .

    آرمان 26 (یکشنبه 10 اردیبهشت 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.