به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 01 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1398-12-04
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,416
    سطح
    29
    Points: 2,416, Level: 29
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    قهر خانمم با تمام افراد خانوادم

    باسلام
    قبلا من در تاپیک دیگری مسایل و مشکلات زندگیمو خدمت شما سروران عزیز مطرح کردم. خدا را شاکرم با صبر مناسب و بعضی از راهکارهای مشاوره های خانواده بعد از 15 ماه قهر، خانمم رضایت به برگشت زندگی مشترک داد و مهریه هم متوقف شد. در حال حاضر من 2 مشکل برای زندگی مشترکمون می بینم که اتفاقا در مورد هر دوی آنها قبل از شروع جدید زندگی مشترک صحبت کردیم...اما یکی از آنها الان مهمتر است. و آن این مورد است که خانمم همچنان با همه خانواده من یعنی پدر و مادر و خواهرانم قهر هستش و راضی به برقراری رابطه حتی به اندازه ظاهری و مناسبتی نیست....نمیدانم چه کنم؟ این مسئله باعث داشکسنگی میشود...با خود خانمم قرار گداشته بودیم که باشه تا یکسال دوست نداره رفت و آمد کنه اشکال نداره...ولی بعد از آن کم کم رفت و آمد ایجاد بشه....اما الان یک مشکلی پیش اومده که نبود خانمم را به چشم میاره و اون فوت یکی از بستگان فامیل نزدیکم هست....نگران این هستم که اگر به خانمم بگم و به مجلس فاتحه ببرمش اونجا به خانواده من جلوی بقیه فامیل بی احترامی، سردی ، بی محلی کنه .... مضافا اینکه توی این دو سال که ازدواج کردیم از ماه سوم خانمم قهر کرد و اصلا فرصت نشد خانواده های همو ببینیم.....دوم اینکه اگر هم فعلا به خانمم نگم ممکنه با حساسیت و فرضیات زیادی که تو ذهنش مرور میکنه بعدها از من یا حتی خانوادم انتقاد کنه که شما دوستم نداشتین و برای همین به من نگفتین....یا استدلال های دیگه ای بیاره....خواهشی که دارم نظرتونو به من بگید آیا فوت عزیز سفر کرده را با این شرایط به خانمم بگم یا نگم؟ روشی پیشنهاد میکنید؟ تو ذهن خودم ایته که بهش بگم ، و توضیح بدم به دلیل عاطفه زن و شوهری بهت اطلاع دادم ، با توجه به شرایط هیچ اصراری ندارم که تو زحمت بندازی خودتو و از روی فشار بخوای بیای فاتحه بخونی، اما لطفا ببین اگر میتونی خویشتن داری کنی و حالت بی محلی و مسئله ای پیش نیاد و رفتاری یا حرکتی سر نزنه که فامیل متوجه قهر بشن بریم باهم....اما اگر فکر میکنی الان شرایطش نیست بعدا باهم میریم خدمت پدرم بهش تسلیت میگیم...نظرتونو در مورد این روش خودمم بگید..هنوز نگفتم...ممنون میشم کمک کنید.

  2. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 10:13]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,430
    امتیاز
    287,658
    سطح
    100
    Points: 287,658, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,602

    تشکرشده 37,096 در 7,009 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و ا حترام
    روشی که در پیش دارید. خوب هست . هم محترمانه هست. و هم شفاف
    همین را بگو.

  3. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام ، خوش آمدین

    زمانی که بحث رفتارهای نامناسب و قهر در خصوص خانواده ها پیش میاد پیدا کردن علل، برطرف کردن اونها و مدیریت شرایط حائز اهمیت هست. اما باید دید از جانب شما چه موضعی اتخاذ میشه و تا چه حد موفقیت آمیز بوده.
    یعنی از شما یک شخصیت منفعل، تابع و قربانی بوجود نیاد.

    اینکه شما چنین پیشنهادی برای این موضوع دارین صحیح هست، اما نباید امتناع ایشون از دیدار و ... سبب آسیب به روابط خود شما با اعضای خانواده، فامیل بشه.
    آسیبی که کم کم خودش رو با ( احساس گناه_ سرزنشگری_ پرخاش_ افسردگی... ) نشان خواهد داد.‌

    پس انتخاب موضع درست در گرو اقدامات موثر و در نتیجه تغییر شرایط و بهتر شدن اوضاع خواهد بود. این سهم شما در قبال این مسئله ( قهر همسر با خانوادتون ) هست و بهتره از مشاورین محترم کمک بگیرین‌ .

  4. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    MimiBahar (جمعه 04 فروردین 02), مدیرهمدردی (یکشنبه 25 دی 01)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 01 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1398-12-04
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,416
    سطح
    29
    Points: 2,416, Level: 29
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام و ممنون بابت پاسخی که دادین...همین روشو به کار گرفتم ...و خانمم به مجلس فاتحه هم اومد اما میخواستم بگم که همه فامیل و آشنا چشم و گوش دارند و به دلیل عدم ارتباط کلامی و همراهی نزدیک خانمم کنار خانوادم و عدم گفتن تسلیت به پدر و مادر و خواهرانم در دیداری که خانمم با بقیه فایمل در مجلس تشییع جنازه داشت این رفتار موجب برانگیخته شدن سوالاتی برای فامیل و آشنا شد...لحظات سختی را دارم تجربه میکنم...نمیدونم این مسئله به مرور زمان حل میشود یا این بذر ناراحتی و رفتارهای این چنینی بدتر هم میشود.... و زندگی که تازه بعد از 16 ماه اون هم بعد از کلی اتفاق های تلخ مهریه و احرا شدنش و قهر خونواده ها مجددا شروع شده خدایی نکرده دوباره به اون سمت پیش بره...
    راستش خودمم از دست خانمم ناراحتم...ی جورایی انتظار این رفتار و بی محلی رو به خانوادم و خودم نداشتم. توی روابط فامیلی خودم و خونوادم (پدری و مادری) سعی میکنیم حضور به عمل بیاوریم و ابراز همدردی و مساعدت مالی و غیر مالی در مجلس های ترحیم میکنیم حتی اگر باهمدیگر مثلا قهر بوده باشیم....اما سر این فاتحه و فوت یکی از بستگانم نه تنها خانمم مثل یک عروس خانواده و همسری که شوهرش را در این سختی و تلخی فوت عزیز همراه می کنه شرکت نکرد بلکه خونوادشم شرکت نکردند و به من و پدر و مادر و بقیه هم تسلیت نگفتند....نمیدونم این چه رسمیه که خانمم و خونواده خانمم اینجوری در پیش گرفتند....حالا سنگینی غم عدم حضور خانمم به کنار....رفتار تعجب برانگیز دیگری هم از خانمم دیدم... چند شب قبل فوت عزیز سفر کرده آخرت...به پیشنهاد خودم و جهت احترام و اینکه شروع کننده روابط جدید خانوادگی از من شروع بشود و ببینه که من آدم کینه ای نیستم به دیدن خاله و شوهر دخترخاله و دختر خاله خانمم رفتیم و عیادت مریض را کردیم و اتفاقا دعوتشون کردیم که چند شب بعد به منزل ما بیایند...که متاسفانه فامیل من یک شب قبل قرار دعوت فوت کرد...حالا خود همین خاله بزرگسالشون و خودش هم در جریان هستند...برام سواله که چجوری یک نفر به عیادت کسی میرود و احترام می گذارد و دعوت هم میکند اما افراد دعوت شونده خود را به کوچه علی چپ میزنند و انگار نه انگار؟؟؟!!!!!!! از محضر تمام عزیزان خواهش میکنم کمکم کنند ..این روزها همش فکر میکنم که نکند من صبر اشتباهی کردم...

  6. کاربر روبرو از پست مفید shervin2020 تشکرکرده است .

    سحر بهاری (یکشنبه 25 دی 01)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 01 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1398-12-04
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,416
    سطح
    29
    Points: 2,416, Level: 29
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با عرض سلام خدمت شما...در پاسخ قبلی که به مدیر دادم روشی که در موردش صحبت کرده بودمو توضیح دادم... پیشنهاد کاملا آزادانه و محترمانه مطرح شد...اما در مورد پاسخ شما ممکنه بیشتر توضیح بقرمایید یعنی از شما یک شخصیت منفعل، تابع و قربانی بوجود نیاد. این جمله را میشه با مثالهای بیشتری توضیح بدین.... اما در مورد جمله دیگرتون...(در موردنکه شما چنین پیشنهادی برای این موضوع دارین صحیح هست، اما نباید امتناع ایشون از دیدار و ... سبب آسیب به روابط خود شما با اعضای خانواده، فامیل بشه. آسیبی که کم کم خودش رو با ( احساس گناه_ سرزنشگری_ پرخاش_ افسردگی... ) نشان خواهد داد.‌) اتفاقا الان همین حسهای بد را دارم...حجالت زده در نزد خانواده خودم...چیزی به رو نمیارن اما همین چشمها و سکوت منو شرمنده تر میکنه...خانمم آخر شب روز بعد مثل آدمی که چنیدن پشت غریبه هست دم دری گفت به پدرم بیاد پایین تا بهش تسلیت بگه..چقدر برای این مدل تسلیت گفتن حرص خوردم که این چه مدلشه و چرا بالا به منزل ورود نکرد و تنها به همین پدر صاحب عزای من یا بقیه اعضای خانوادم تسلیت نگفت.... اتفاقا الان حس عمگین دارم و خیلی ناراحتم... در نکته سومی که اشاره فرمویدن انتخاب موضع درست بود...برای این هم توضیح بفرمایید لطفا....ینی چه کار کنم؟ بی خیال بشم و چیزی نگم و انتظار نداشته باشم ؟ بگم قهر باش تا هر موقع خودت راحت بودی....منتظر پاسخ های شما عزیزان هستم..ممنونم از همگی

  8. 2 کاربر از پست مفید shervin2020 تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (یکشنبه 25 دی 01), سحر بهاری (یکشنبه 25 دی 01)

  9. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    مواردی که توصیف کردین، لازم هست در اون نقش و اثر خودتون در شکل گیری چنین شرایطی رو بررسی کنین.

    _ سوالاتی رو از شما میپرسم؛

    ۱. شما از احساسات و نیازهای خودتون با همسرتون حرف میزنین؟

    ۲. تابحال حدودی رو در زندگی تعیین کردین یا میشه از مرزهای شما خارج شد؟

    ۳. آیا همیشه همسرتون تعیین کننده بوده، درخواست کننده بوده ... و شما تابع بودین؟

    _ حالا بریم سراغ همسرتون؛

    * از ایشان بپرسین دلیل اینکه با خانواده شما قهر هست و دوری از اونها میکنه چیه ؟

    این پرسش مستلزم لحن خوب و مودبانه در کنار هنر خوب شنیدن هست، یعنی بدون پرخاش، قطع صحبت یا ابراز ناراحتی اجازه بدین در فضای امن بتونه توضیحاتشو ارائه بده.

    حالا به ایشان بفرمایین که لازم هست نیازها و احساسات شما رو هم در نظر بگیره و قطع ارتباط یا برخوردهای اینچنین راه حل مناسبی برای یک زندگی طولانی مدت بنظر نمیاد و بهتره با هم از مشاوره کمک بگیرین.

    ( این نوع مسائل مهم نیاز به بررسی فرد، راهکارهای مناسب در خصوص خانواده و همچنین یادگیری مدیریت رابطه داره و با گذشت زمان، قطع ارتباط یا اقداماتی نظیر عقب نشینی و ... قابل حل نیستن و عدم پیگیری مسئله میتونه باعث آسیب به فرد و زندگی مشترک بشه. )


  10. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (پنجشنبه 06 بهمن 01)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 01 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1398-12-04
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,416
    سطح
    29
    Points: 2,416, Level: 29
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    در مورد سوال اول( شما از احساسات و نیازهای خودتون با همسرتون حرف میزنین؟) بله من خیلی باهاشون صحبت کرده بودم اما در زمان حال باتوجه به اینکه بعضی از خواسته ها مثل همین مورد نیاز به کمی صحبت دو طرفه داره و اینکه قدرت افناع کنندگیشو ندارم و هم اینکه خانمم هم زیاد پذیرای این نوع خواسته ها نیست زیاد نگفتم...اما با یک مشاور خانواده به صورت فردی صحبت کردم که گفت باید خودش یا مشاور خود خانمم این وسط با خانمم صحبت کنه.
    در مورد سوال دوم(
    تابحال حدودی رو در زندگی تعیین کردین یا میشه از مرزهای شما خارج شد؟) ، راستش این سوال را اگر خودم جواب بدم کمی حمل بر خود ستایی میشه و بهتر که دیگران در موردم نظر بدند اما فکر میکنم من خودم خیلی از مرزها را در حال تغییر دادنم مثلا من به نظم و انظباط و سروقت انجام دادن کارها خیلی پابند بودم برعکس خانمم به انظباط و اینکه مثل من به قول و قرارش سر زمان خودش پایبند باشه نیست...اوایل خیلی اذیت میشدم اما الان دیگه اینجوری نیستم ...کنار اومدم با این قضیه..در مورد مسایل دیگر دارم انعطاف نشون میدم..خانمم در مورد بعضی از مسایل در حال تلاش برای تغیرر یا کوتاه اومدن هستش...
    در مورد سوال سوم (

    * از ایشان بپرسین دلیل اینکه با خانواده شما قهر هست و دوری از اونها میکنه چیه ؟) از زمان قهر طولاتی مدت 1 سال و 3 ماه مرتبا قهر و انتقاد به خونواده من مادر و خواهر بیان داشته البته خوبه بدونین که من هم انتقاد داشته و دارم ولی به این شکل که برام تبدیل به کینه و قهر و عدم ارتباط بشه هیچ وقت به این سمت نزاشتم پیش بره هرچند حتی ازشون دل شکسته هستم...هر بار که خانمم انتقادی میکرد چاشنی صحبتهاش گاهی بی احترامی و جملات زشت و تحریک کننده هم همراه میشد...تا رسید به زمان آشتی و برگشت به زندگی و توافق دو نفره منو خودش..خانمم میگفت حداقل تا یکسال من نمیام خونتون برای منم اصلا مهم نیست تو میای خونموی یا نمیخوای بری...ولی میخوای خودت بری به خونوادت سر بزنی برو...هرکی هم خواست بیاد خونه بیاد...به ظاهر این ساده میاد یا میشه گفت فعلا اجازه بدید زندگی خودتون دو نفره درست بشه بعد به فکر روابط باشید اما الان جوری شد که از ابتدای آشتی من یک بار به عیادت خالشون و دحترش و شوهرش رفتم و مادرشم اونجا بود و یک بار هم به عیادت دختر هموشون...اما سر اتفاق فاتحه یکی از بستگان بسیار نزدیک من اون معکوس عمل کرد و مثل یک انسان عریبه یک بار دم در خانه پدرم بعد از کلی تاخیر اومد و تسلیت گفت در حد یک دقیقه و مرتبه بعد هم در تشییع جنازه اومد و جلوی فامیل به هیچ یک از اعضا خانواده تسلیت نگفت....با اینکارش من بسیار شرمنده شدم....و موندم که چرا اینجوریه؟ آِا آیا کینه تمام وجودشو گرفته؟ آیا فکر میکنه که منو بدون خونوادم بخواد و من باید قید رابطه را با عزیزانم بزنم؟ آیا درست میشه یا نمیشه؟ استرس تمام وجودم گرفت؟ خانمم ی چیز تو ذهنش مرتب مرور میشه که مثلا چون گفته تا یکسال نمیاد و بره..دیگه هیچ چیزی این وسط مهم نیست و اصلا تلاشهای منو انگار نمیبینه ...حنی با لباس سیاه همین هاله و دخترخاله وشوهرشو دعوت کردم. و مفصل مهمانداری کردم..موندم چرا اینجوریه؟؟؟مشاور بهم گفت که ترتیب هماهنگی جهت صحبت با خانموتو بدین اما نمیدونم نتیجه مثبت میده یا شرایط بدتر میشه؟!!! این الان بزرگترین سوال منه؟ بنظرتون الان در این شرایط حهت مشاوره فردی بین مشاور خودم و خانمم هماهنگی کنم یا نه؟؟؟باسپاس

  12. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    متشکرم از توضیحتون

    » بیان خواسته ها و نیازها

    همونطور که میدونین بیان خواسته ها و نیازها و گفتگوی موثر مستلزم شیوه ی انتقال صحیح ، انتخاب زمان و مکان مناسب و در نظر گرفتن توان فرد مقابل هست.

    اما چند مورد مهم رو ابتدا بررسی میکنیم و در انتها هم مطلبی برای شما قرار میدم.

    * اولین قدم اینکه خودتون رو بشناسین ( نقاط قوت، ضعف، احساسات و ... ) ← ( خودشناسی)

    _مثلا شما نیاز به توجه همسرتون دارین ، اما در نهایت بهش میگین خیلی سرم درد میکنه! (شناسایی احساساتی مثل ترس_ نگرانی _ ... ) در واقع نگران بی توجهی او هستین.
    _ یا والدین میبینن بچه بسمت پنجره میره و تلاش میکنه تو پنجره بایسته. وقتی بسمتش میدون ممکنه با خشونت همراه بشه، با توهین و تنبیه بدنی.
    اما واقعا نیت والدین توهین و تنبیه بوده؟ در لایه های زیرین این خشونت تعلق، ترس، نگرانی و تذکر وجود داره اما با شیوه ای غلط ابراز میشه!
    _یا اینکه شما اعتماد بنفس لازم برای بیان مطلب رو ندارین و میترسین، باورهای غلطی دارین _ و ...


    * شناسایی خط قرمز های ذهنی همسرتون

    _ او چه زمانی گارد میگیره و گفتگو تبدیل به دعوای لفظی میشه؟ زمانی که احساس سرزنش شدن میکنه؟ احساس تحقیر؟ احساس تضعیع حقوق؟ و ... دقیقا زمانی که متوجه بار کلماتون نیستیم.

    * بیان درخواست بصورت قاطع، بدون شاخ برگ دادن، روشن، مثبت و دقیق

    _ درخواست قاطع تو هر جملش یه «ببخشید» نیست، ببخشید میشه حرف بزنیم، ببخشید که میگم و ...
    _ درخواست قاطع بصورت نیازمندی، التماس یا قسم و ... مطرح نمیشه.
    میشه میوه بخریم؟ ← لطفا جلوتر پیاده بشیم میخوام میوه بخرم.
    _ وقتی میگیم بصورت مثبتی درخواستمونو انتقال بدیم. یعنی نگیم واقعا عصبانی میشم وقتی باهام نمیای ← وقتی همراهم هستی احساس بهتری رو تجربه میکنم.


    * توضیح علت درخواستتون و روشن کردن اهمیت اون درخواست

    * نظر خواهی از اون فرد برای حل مسئله

    _ زندگی زناشویی مستعد اختلاف هست، تو خانواده خواهر و برادر هم اختلاف نظر دارن، پس این یه چیز بد یا نگران کننده نیست، شیوه حل اون اهمیت داره.

    ...........
    ...........

    اما نکات پایانی نحوه ی گفتگوی موثر + مطالب بالا، که مختصر اشاره میکنم؛

    * رفتار گرم و‌ صمیمی
    * استفاده از کلماتی مثل ( عزیزم )_ ( جانم ) و... بجای صدا زدن اسم همسر یا تو
    * فکر کردن روی مسئله ای که میخواین بیان کنین
    * جدا کردن مسائل غیر ضروری برای گفتگو
    * خلاصه گویی و عدم پر حرفی
    * برجسته کردن نقاط قوت همسر و رفتارهای مثبت او
    * خوب گوش دادن (۱)
    * تقویت تماس چشمی
    * مدیریت احساسات
    * استفاده از کلمات و جملات مثبت
    * تشکر و قدردانی از زحمات یا تلاش های فرد مقابل
    * توجه به لحن و تن صدا خود
    و...


    (۱)
    شنونده ی خوبی برای سخنان همسرتون باشین تا حدی که بتونن بدون نگرانی از واکنش شما آنچه که در ذهنشون هست رو برای شما بیان کنن و در اینصورت وقتی هدفتون درک کردن ، نه جواب دادن باشه، میشه این انتظار رو داشته باشین شما هم در گفتگو موفق بشین و سخنانتون شنیده بشه. وقتی قرار باشه فقط خودتون حرف بزنین و تریبون مال شما باشه همسرتون ممکنه تمایل نداشته باشن در گفتگو شرکت کنن یا ادامه بدن.

    در ادامه و پست های بعدی به باقی موارد میپردازیم.
    ویرایش توسط سحر بهاری : چهارشنبه 05 بهمن 01 در ساعت 13:29

  13. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    MimiBahar (جمعه 04 فروردین 02), مدیرهمدردی (پنجشنبه 06 بهمن 01)

  14. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    » حد و مرز در رابطه با همسر و خانواده

    یه رابطه ی سالم رابطه ای هست که افراد بتونن هویت خودشون رو در اون حفظ کنن و حدود در اون تعریف شده باشن. اهمیت تعیین مرزها هم سبب مراقبت از فرد و روابط او خواهد شد. البته باید در نظر داشته باشیم که حفظ احترام و انعطاف ضروری هست.

    باز هم اینجا مسئله ی خودشناسی ( که در پست قبلی اشاره کردم ) پررنگ میشه، یعنی شما خودتون رو می شناسین و میفهمین از زندگی چی میخواین. این شناخت مرزها و حدود شما رو در زندگی و در رابطه با دیگران نمایان میکنه، اینکه چه مواردی قابل قبول و چه مواردی غیر قابل قبول هستن.

    * حالا چطور به دیگران ( همسر، مادر، پدر، خواهر و برادر، دوست، فامیل ، همکار ، همسایه، فرزند ) حدود و مرزهای خودمون رو نشان بدیم؟

    _ بررسی ارزشها و اولویت اونها در زندگی توسط خودمون
    _ پایان الگوهای تکراری و رفتارهای اجباری در اثر شکسته شدن مرزها
    _ پایبندی و اعتماد به ارزش‌های خودمون
    _ ایجاد فضای صمیمی برای گفتگوی مؤثر
    _ بیان مسئله بصورت شفاف و واضح (برای فرد مقابل )، با رعایت احترام و در نظر گرفتن نیازهای او
    _ بیان احساساتی که در این خصوص باعث آزردگی شما میشن.
    _ بررسی پیامدهای احتمالی زیر پا گذاشتن مرزها
    _ بررسی شیوه های حل مسئله


    وقتی مرزهای شما متزلزل باشن و بشه براحتی از اونها عبور کرد، عواقبی که پیش میاد بر گردن خود شماست و ابتدا خودتون باید مسئولیتش رو بعهده بگیرید.


    تعیین مرز در روابط، بمعنی کمال گرایی در رابطه، پیچش به دور دیگری، دیوار کشیدن، سختگیری کردن، عدم صمیمیت در رابطه ، ناسپاسی و ... نیست.

    ادامه مطلب باقی مانده در پست سوم...
    ویرایش توسط سحر بهاری : پنجشنبه 06 بهمن 01 در ساعت 11:08

  15. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    MimiBahar (جمعه 04 فروردین 02), مدیرهمدردی (پنجشنبه 06 بهمن 01)

  16. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shervin2020 نمایش پست ها
    الان بزرگترین سوال منه؟ بنظرتون الان در این شرایط حهت مشاوره فردی بین مشاور خودم و خانمم هماهنگی کنم یا نه؟؟؟.
    حالا که مطالب بالا رو خوندین متوجه شدین چه مواردی مطرح هست و چگونه اینموارد بر شما، آدم های زندگیتون و روابطتتون اثر گذاشته و در شکل گیری یا تداوم شرایط تا چه حد سهیم بودین.
    اگر در اینمورد اهمالی از جانب شما صورت بگیره، مهم نیست با چه افرادی و در چه روابطی هستین یا چند بار فرضا کسی مثل همسرتون به مشاوره مراجعه میکنه، مشکلات ادامه پیدا خواهند کرد.


    _ توصیه هایی پایانی هم برای شما دارم؛

    ۱. سنجش میزان وابستگی خود به خانواده، حفظ استقلال پس از ازدواج، در عین احترام به خانواده

    ۲. یادگیری مهارت های مختلف با کمک مشاوره، مثل مهارت رفتار جرات مندانه، تصمیم‌گیری و حل مسئله

    ۳. جلوگیری از خروج یا درز مسائل زندگی مشترک به بیرون از خانه و فراهم کردن فضای گفتگوی دو نفره با همسر و در صورت لزوم مراجعه به مشاوره

    ۴. توجه به حفظ احترام، جایگاه و ارزش خانواده و عدم بدگویی یا انتقال ناراحتی از خانواده به همسر و بالعکس

    ۵. حمایت عاطفی از همسر و تلاش برای بهبود رابطه

    ۶. اختصاص موقعیت و زمان مناسب به دورهمی برای دیدار با خانواده ها و ملاطفت با اونها

    ۷. پایه گذاری اهداف جدید و مشترک با همسر


    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.