از پس هزینه های زندگی‌‌بر نمیام

[bichare22]

نمیدونم بقیه چطور تونستن به زندگی ادامه بدن ولی شرایط برای من بسیار سخت شده و نمیتونم از پس مخارج بر میام و احساس حقارت میکنم من یک ادم فقیر هستم از همه نظر فقیر هستم مدت هاست که خودم را زنده نگه داشته ام شاید شرایط مالی بهتر بشه ولی انگار نباید که به حدی برسم که زندگی ساده تر باشه چیز زیادی نمیخوام فقط مثل یک ادم معمولی نیاز های اولیه ام رفع بشه کفایت میکنه من کاری دارم با حقوق ۶ تومن که زیر خط فقر است و خیلی شرایط سخت شده هیچ کاری هم بلد نیستم یا تواناییشو ندارم وضعیت وحشتناک و خطرناکی است

[Mvaz]

سلام دوست عزیز
خدا رو شکر چنین درآمدی داری، خیلی ها این درآمد رو هم ندارند.


در اطرافن بسیار هستند افرادی که درامدشون همین قدره و مستاجر هم هستن، بچه کوچک هم دارند بعضی هاتون دوتا و ....
واقعا شرایط سختی هست ، هممون به نوعی باهاش درگیر هستیم.

قبل از اینکه به بحث افزایش درآمد بریم، نیاز یه مطلب رو توجه کنیم،
ما از سر چند تا چیز هست میریم سر کار، اولی اش رفع نیاز هست ، دومی اش، ایجاد حس مفید بودن و تقویت روحیه شخصی هست، مثال آبی که ساکن هست و در حال حرکت، مسلما آب در حال حرکت بهتره، پاک تره،
دلیل بعدی برای رفتن سرکار متاسفانه در جامعه ما تفاخر بین همدیگر هست، چشم و هم چشمی چه مستقیما از نوع کاری که داریم و چه غیر مستقیم از توانمندی هایی که بواسطه کار برامون ایجاد می‌شود ، مثل روابط بیشتر، قدرت خرید بیشتر و .... ( که به جای خودش خوب هست ولی از سر چشم و هم چشمی خوب نیست.)


پس در درجه اول باید بتونیم خودمون رو مدیریت کنیم، نیاز هامون رو ، مثلا من با درآمد شش میلیونی، توقع خرید گوشی سی میلیونی نداشته باشم، معلومه همیشه ناراضی خواهم بود،
کنترل نیاز خیلی مهمه، خیلی،
نیاز ها نباید از سطح درآمد و زندگی شما بالاتر باشه.

مسیله بعدی مدیریت هزینه هاست، خیلی ها هستند حقوقشون رو دو روز اول تموم میکنند.
یه مثال هست در مورد کباب، دیدی افرادی چلو کباب که می خورند، ابتدا کباب اشون تموم میشه و تا آخر برنج رو خالی می خورند؟!
یه عده هم هستن که تا آخرین لقمه برنج و کباب رو با هم می‌خورند ، یعنی مدیریت کردند کباب به اندازه برنج در هر لقمه مصرف کنند.

من دوستی دارم دکتری ریاضی هست و خیلی درآمدش خوبه، ولی همیشه فقیره، همیشه در حال قرضه، چون نمی تونه نیاز هاشو رو کنترل کنه، نمیتونه پولش رو مدیریت کنه، از همه بدتر خانومش بیشتر از درآمد این دوست من ازش توقع داره، و دوست من برای اینکه اعتماد به نفسش ضعیفه خودش رو از خانومش پایین تر می بینه و هی براش خرج می کنه.


تا اینجا شما این سه مورد رو تمرین کن،
۱. کنترل نیاز ها
۲. مدیریت بودجه و هزینه
۳. مدیریت زندگی که توقع در حد درآمد باشه

------
حالا همه اینکار ها رو انجام می دیم، میبینم وقت خالی داریم بیشتر کار کنیم،
خوب یه مهارتی رو یاد میگیریم، یا یه امکانی داریم که از اون استفاده میکنیم. مثل ماشین ، موتور برای استفاده های مثل اسنپ، یا دوست و آشنایی هست پاره وقت نیاز به همکار داره، یا مثلا شما میری یه مهارت مثل فتوشاپ یاد میگیری باهاش یه درآمد جزیی درست میکنی،

تو همه این موارد توکل به خدا فراموش نشه، روزی رسان خداست