به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 آبان 01 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1401-4-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    464
    سطح
    9
    Points: 464, Level: 9
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنون از دوستان که برای من نوشتید.

    اقای باغبان ممنونم از مطالبی که برایم نوشتید و لینکهایی که گذاشتید. همه را دارم نگاه میکنم.
    ولی مطلبی که درباره قربانی بودن گفته بودید خیلی مفید بود.
    خیلی احساس قربانی بودن میکردم حس میکردم بخاطر خانوادم و فرزندم مجبورم تو این وضعیت باشم و در واقع قربانی شدم. همین حس باعث شده بود از همه متنفر بشم حتی از فرزند خودم. سعی کردم بیشتر در این مورد مطالعه کنم و خیلی تاثیر داشت در اینکه به یک ارامشی برسم.
    اقای باغبان همسر من نمیخواد که ما جدا بشیم میخواد که زندگی کنیم ولی به روش خودش و با سیاست خودش


    سون جان ممنون که برام نوشتید توی صحبتهاتون یک ارامش خاصی هست که ادم را اروم میکنه. اوایل ازدواجمون من شاغل بودم یک مدتی حجم کار خیلی زیاد شده بود مجبور بودم تا ساعت 9 یا 10 شب کارگاه بمونم. البته دستمزد خوبی هم میدادند و تقریبا میارزید. ولی همسرم مخالف بود بعد از اینکه باردار شدم همسرم تمام مدت بارداری من از صبح میرفت سر کار تا ساعت 10 شب و میگفت دارم تلافی کار تو را میکنم. یعنی نه ماه تموم من تو خونه تنها بودم بخاطر تلافی این اقا.
    سون جان مطالبی که نوشتید درستند. اوایل که خونه را ترک کرده بودم با خدا خیلی رابطه نزدیکی داشتم. هر شب با خدا صحبت میکردم میگفتم خدایا پشتم را ول نکنی تنهام نزاری. ولی کم کم که مشکلاتم زیاد شد تقریبا از خدا ناامید شدم حس کردم ارتباط گرفتنم بی فایدست.
    سون جان الان بحث من طلاق گرفتن یا نگرفتنم نیست بحث اینجاست که میدونم اینجور برگشتن تبعات بدی داری که همین الان هم داره کم کم خودش را نشون میده. من همسرم را میشناسم میدونم هیچ کدوم از مسائلی که تو این مدت بوجود امده را فراموش نمیکنه و حتما تلافیشون را سرم در میاره.

    ممنون سحر جان. شما درست میگید واقعا پاراگراف به پاراگراف جملاتی که نوشتید درسته. البته من الان اصلا از لحاظ مالی در شرایطی نیستم که به مشاور مراجعه کنم. ولی حتما در اینده این کار را میکنم. سحر جان میشه لطفا جمله زیر را بیشتر توضیح بدید.
    ((در واقع وقتی آرامش دارین که قرار نباشه و مجبور نشین تغییر خاصی ایجاد کنین،))

    ممنونم فرشته جان.مشکلات ما از همون اوایل بارداری شروع شد و فکر میکنم خیلی ربطی به دوران بارداری و توجه من به ایشون نداشت. اتفاقا من اون زمان یه حالت مهرطلبی داشتم و یه جورایی مهر و محبت زیادی هم بهش داشتم که احتمالا به همین دلیل از چشمش افتادم ولی دلیل اصلی همون چند ماهی بود که تا ده شب کارگاه میموندم و همسرم بارها گفته بود که راضی نیست اما من بازم ادامه دادم . انگار رابطه ما بتدریج در همون چند ماه شروع به خراب شدن کرد. حتی خیانتهاشم از همون زمان شروع شد. و کم.کم تو دوران بارداری خودش را نشون داد.

    ممنون پاییزه جان. عزیزم نمیتونم بگم همسرم را دوست ندارم ولی علاقه خاصی هم بهش ندارم. از یک زمانی به بعد برای اینکه کارهاش ازارم نده خودم را وادار کردم که دیگه دوستش نداشته باشم.
    در مورد مشاوره هم اصلا اعتقادی نداره فقط یکبار رفتیم که بعدش گفت من دیگه هرگز مشاوره نمیام.

    از لحاظ حقوقی همه چیز را میدونم و انجام دادم پاییزه جان از نفقه و مهریه و اجرت المثل و حضانت فرزند همه را دنبال کردم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید Parast تشکرکرده است .

    miss seven (سه شنبه 04 مرداد 01)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 آبان 01 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1401-4-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    464
    سطح
    9
    Points: 464, Level: 9
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان یه مسائل دیگه ای هم هست که ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید.

    الان نسبت به روزهای اول خیلی اروم ترم.ولی نگرانیم هنوز خیلی زیاده.

    پسرم خیلی خوشحاله که پیشش هستم و این تنها چیزیه که ارومم میکنه.
    همسرم هم اذیت نمیکنه. ولی مسائلی هست که نمیدونم باید چکار کنم و چه رفتاری داشته باشم.

    مثلا همسرم از من رابطه میخواد ولی من فکر میکنم الان زوده بهتره به هم خیلی نزدیک نشیم.

    همچنین اینکه همسرم قصد داره به طور غیر مستقیم من را تحت فشار بزاره که مهریه را ببخشم. مثلا بهونه میکنه که چون تو مهریه اجرا گذاشتی من بی پول شدم الان هم هیچی نمیتونم بخرم یعنی بستنی هم برای پسرم نمیخره یا مواد غذایی خیلی کم. حتی ماسک نمیخره و بدون ماسک میره سر کار. میگه پول ماسک هم ندارم. اگر هم مریض بشم و بچه هم مریض بشه همش تقصیر توعه.

    ویا میگه دیگه خانواده من با تو رفتار خوبی نخواهند داشت و تو هم حق نداری اعتراض کنی.

    من از رفتارهای همسرم متوجه شدم که میخواد من بمونم ولی انتقام هم میخواد بگیره.

    دوستان من میتونم همین الان هم برگردم خونه پدرم ولی احتمالا دوباره باید قید پسرم را بزنم الان برام سخت شده. و اصلا نمیدونم کار درستی هست یا نه.
    مخصوصا با مطالبی که سحر برام نوشته بود دیگه شک دارم که کار درست چیه.

  4. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Parast نمایش پست ها
    یادمه تو دوران بارداریم وقتی بهش گفتم چرا این کار را میکنی بهم گفت دارم تلافی میکنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Parast نمایش پست ها
    اوایل ازدواجمون من شاغل بودم یک مدتی حجم کار خیلی زیاد شده بود مجبور بودم تا ساعت 9 یا 10 شب کارگاه بمونم. البته دستمزد خوبی هم میدادند و تقریبا میارزید. ولی همسرم مخالف بود بعد از اینکه باردار شدم همسرم تمام مدت بارداری من از صبح میرفت سر کار تا ساعت 10 شب و میگفت دارم تلافی کار تو را میکنم.

    خواهش میکنم؛
    علت اینکه همسرتون روش ناسالمی مثل تلافی کردن یا مقابله به مثل انتخاب کرده ممکنه دلایل گوناگونی داشته باشه، اما آنچه که قابل تامل هست اینه که شما بجای اینکه به حرف او، به نیاز او توجه کنین، علت این به درو دیوار زدن رو متوجه بشین، روی خودتون کار کنین. فقط به این فکر کردین بمن خیانت شده، تو دوران حاملگی تا چه ساعتی تنهام گذاشته، اعصابمو بهم ریخته ... دیگه اون خونه جای من نیست.

    حالا که همسرتون نتونسته بصورت سالمی مشکلش رو بیان کنه، پس شما خودتون لطفا با بردباری و آگاهی پیش برید.

    مثلا زمانی که تا دیر وقت سرکارتون بودین، چون تنها زندگی نمی‌کردین لازم بود حتما در موردش با همسرتون به توافق برسین. هیچ درآمدی یا شغلی آنقدر نمی ارزه که زندگی شخصی شما رو تحت تاثیر خودش قرار بده .

    وقتی شریک زندگی تا دیر وقت کار میکنه و خسته و کوفته برمیگرده، زمانی برای صحبت کردن، رسیدگی به منزل یا همسر وجود نداره، مخصوصا اگر خانم باشه و اون جایگاه زن بودنش تو منزل تضعیف بشه... این رابطه ، این زندگی کم کم رو به آسیب پیش میره.

    شما مثل اون کسی عمل میکنین که شب چهارشنبه سوری میاد هی نفت میریزه رو آتیش تا شعله ور ترش کنه، انتخابی میکنین که هی بجای اینکه همسرتون، زندگیتون ، رابطتتون و حالتونو بهتر کنه، بدترش میکنه!
    .................

    ((در واقع وقتی آرامش دارین که قرار نباشه و مجبور نشین تغییر خاصی ایجاد کنین،))

    در اینموردی که سوال کردین؛

    الان وقتشه اول بخودتون بپردازین ، نسبت به خودتون، مشکلات فردی خودتون آگاه تر بشین و سپس همسرتون رو درک کنین. تغییر کردن درد داره، برای همین ممکنه انسان بجای تحمل درد ناشی از تغییر روش دیگری رو انتخاب کنه که به زعم خودش آرامش داشته باشه.

    شما بعنوان کسی که پیشقدم شدین، مراجعه کردین خودتون استارتش رو بزنین. یعنی بپذیرین مشکلات فردی برای شما هم مطرح هست، اشتباهاتی هم شما داشتین و میخواین اون ها رو جبران کنین. با افزایش آگاهی ها، مهارت ها و صد البته کمک گرفتن از مشاوره و خوندن مقالات تالار ما.

    ...................

    برای مسئله مهریه من اطلاعات ناقصی دارم لطفا از کارشناس مربوط سوال کنین، اما فکر میکنم اگر اجرا گذاشتنش رو لغو کنین، پرونده دیگه پیگیری نمیشه.

    بعدش میتونین به همسرتون بگین یمدتی به هم وقت بدیم، شما هم در این بین با کمک از مشاوره پیش برید و ببینید چی میشه. نه مهریه رو ببخشین و نه اجرا بذارین، کمی دست نگه دارین و این اطمینان رو به همسرتون بدین.
    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  5. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    miss seven (سه شنبه 04 مرداد 01), Parast (پنجشنبه 06 مرداد 01)

  6. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,233

    تشکرشده 2,945 در 957 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    سلام بانو
    از لطف شما ممنونم. خوشحالم که الآن آرومتر هستین ، در واقع با اینکه ما تمام تلاشمون رو میکنیم تا خودمون رو بگذاریم جای شما تا حس و حالتون رو درک کنیم ولی همیشه تا ابد این ما هستیم و خدای خودمون که میدونیم در چه وضعیت روحی و روانی قرار داریم و حتی عزیزترین آدمای زندگیمون و بهترین روانشناس هم نمیتونه کاملا مارا درک کنه ، مثلا اگر ۸۰ درصد حالمون بده و واقعا نیاز به کمک و راهنمایی داریم با هزار جور صحبت و توضیح برای این و اون، بقیه فقط بخش کوچکی از مشکلات مارا درک میکنند(درحد ۲۰ درصد ) و بنظرم اگر آدم توی زندگیش حتی یک نفر اینطوری داشته باشه باید شاکر خداوند باشه . این رو میگم چون بارها توی زندگی خودمم چنین تجربه ای را داشتم که گاهی توضیح میدی و کسی متوجه نمیشه و گاهی کلا نگاه میکنی و میبینی هیچ کسی نیست درکت کنه و حرف دلت رو بهش بزنی و سکوت میکنی و بغضت رو قورت میدی .. این هارو گفتم که بگم من با اینکه متاهل نیستم و نمیدونم زندگی مشترک چجوریه ولی هممون ، همه ی افرادیکه در این تالار هستن مشکلاتی دارند ، لذا جنس و شکل این مسائل متفاوته . هر کسی به اندازه خودش دردهایی رو به دوش میکشه .
    بانو عزیز روحیه حمایتگری در اغلب آدما هست بخصوص وقتی حرف از عزیزانمون میشه که حساس تر هم میشیم ولی آیا وقتی مدت ها داریم بار روانی زیادی رو تحمل میکنیم و حالمون خوب نیست چطور میتونیم از اطرافیان و عزیزانمون مراقبت کنیم ؟
    با اینکه محیط تاثیر قوی روی ما آدما میگذاره ولی اول از همه باید از خودمون مراقبت کنیم تا بتونیم تاثیر مثبت روی بقیه داشته باشیم ، خود من هم که دارم این را میگم شخصی هستم که مراقب خودم نبودم و منجر به روحیه پایین و ضعیف شد و اون ارتباط با خداوند که درباره اش گفتم قوی نبود و متاسفانه منم حال خوبی ندارم . یه مشاور از این چیزا نمیگه ولی من میخوام بگم ، اگر در واجبات الهی کوتاهی میکنید ، تلاش کنید خوب بشید در این زمینه ، اتفاقا موقعیت مناسبی برای نزدیکی با خداوند هست که نزدیک ایام محرم هستیم . این فرصت را از دست ندین . زیاد نیاز به تشریفات نداره صحبت با خدا ، در حد همون واجبات و تلاش برای ترک گناهان از ما راضی هستن
    حالا اگر بخوام درباره زندگی مشترک شما صحبت کنم ،اول از همه این رو بگم که مانند زندگی شما و مسائل مشابه شما در زندگی دیگران بسیار دیدم . در واقع هر انسانی پیش از ازدواج توی ذهنش ایده آل هایی داره و انتظار رفتار های خاصی را از همسرش داره ولی واقعیت جهان اینگونه نیست ، چون هر کسی در خانواده متفاوت از دیگری به دنیا میاد و رشد میکنه و حتی پدر و مادر های زوجین هم در خانواده های متفاوتی پرورش پیدا کردن .ما هیچ وقت نمی تونیم با قاطعیت بگیم من میتونم با محبت و مهربانی رفتار همسرم را تغییر بدم و کاری کنم که اون هم منو به همون اندازه که من اون را دوست دارم دوست داشته باشه (گرچه اغلب آقایون کمتر از خانما از ابراز احساسات زبانی استفاده میکنن و با همین انجام مسئولیت های خانه و رابطه زناشویی محبتشون را ابراز میکنند ) .
    در زندگی همه چیز به وفق مراد هر دو طرف انجام نمیشه، یه سری جاها باید خانم گذشت کنه و گاهی هم آقا . در های زندگی واقعی مثل فیلم های رمانتیک نیست .
    نمیدونم اون زمان که تا ۱۰ شب سر کار بودین چه حال روحی رو داشتید تجربه میکردین ولی کار صحیحی نبوده ، حتی اگر از جنبه مجردی یا متاهل بودن هم به موضوع توجه نکنیم ، شما به عنوان انسان باید به سلامتیتون اهمیت بدین. البته همین غرق شدن در کار زیاد ریشه هایی در تنهایی و افسردگی داره . خانم سحر بهاری درست میگن ،هیچ کاری ارزش نداره زندگی مشترک آدم رو تحت تاثیر قرار بده و اگر جای همسرتون بودم قطعا مخالف بودم و ناراحت میشدم .
    ببینید من میدونم اغلب خانم هایی که کارمند دولتی هستند صبح تا ظهر کار میکنند و زمانیکه میرسند خانه همزمان میشه با آمدن همسرشان ولی شما زمانی سر کار بودین که همسرتون تنها در خانه بودن و خب درست نیست .
    شما در حال حاضر که آرامتر هم هستید باید زندگیتون و مسائل رو بی طرفانه مورد قضاوت قرار بدین و تحلیل کنید و ببینید چه جاهایی رفتار شما درست یا غلط بوده یا چه موقعیت هایی حق با همسرتون .
    این در زندگی هممون مهمه که همیشه نباید حق به جانب باشیم و بگیم کار و رفتار ما درست بوده و صرفا من فقط درست میگم .
    در خلوت خودتون همه ی مطالبی که گفتم را بسنجید (بی طرفانه ) و اگر قضاوت بی طرفانه براتون سخته با روانشناس یا مشاور خوب این کار را انجام بدین و ببینید میتونید بدون احساس بد به زندگی با این آقا ادامه بدین ؟
    باید زمان بدین به این موضوع
    این ها مواردی بودن که به ذهن من رسید ، از خداوند میخوام‌ به خیر و خوبی مسئله تون برطرف و حل بشه

  7. 2 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    Parast (پنجشنبه 06 مرداد 01), سحر بهاری (پنجشنبه 06 مرداد 01)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 آبان 01 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1401-4-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    464
    سطح
    9
    Points: 464, Level: 9
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون سحر جان. بله من خودم هم متوجه شدم که اشتباه کردم همیشه هم بخودم میگفتم که ای کاش هیچوقت این کار را نمیکردم.

    قبول هم دارم که کلی ضعف و اشکال در وجودم هست. من زودرنجم مهرطلبم عزت نفس پایینی دارم منفعلم و میدونم که باید روی همه این ویژگیهام کار کنم.

    درباره مهریه سحر جان. حکم دادگاه صادر شده ولی من هنوز حکم دادگاه اجرا نکردم . یعنی هنوز یک ریال بابت مهریه من پرداخت نکرده.

    حرفش اینه که باید تمام مهریت را ببخشی وگرنه اوضاع همینه که میبینی. و من مطمئنم که اگه همین کار را هم بکنم باز دست از سر من برنمیداره بازم دنبال انتقامه.

    ممنون سون جان که برای من نوشتی. راستش بابت اون روزها خودم را بارها سرزنش کردم. اما مشکلات زندگی من خیلی بیشتر و عمیق تر از این حرفهاست.

    بازم ممنونم عزیزم واقعا حرفهات به من ارامش میدن.

  9. کاربر روبرو از پست مفید Parast تشکرکرده است .

    سحر بهاری (پنجشنبه 06 مرداد 01)

  10. #16
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    ببینید عزیزم، اوایل هم خدمتتون عرض کردم که خیلی خوبه شما متوجه هستین و میخواین تغییراتی ایجاد کنین. اما چیزی که اهمیت بالایی داره «عمل» هست.

    اگر من بگم متوجهم معایبی دارم و در خصوص شما هم اشتباهاتی داشتم ، ولی قدم از قدم بر ندارم، تلاشی نکنم، شما متوجه تغییرات من نشین... این بیفایده هست.

    ..............

    در خصوص مهریه ، نه نبخشین.

    ولی وقتی میتونین از پسش بر بیاین و همسرتون قدری کوتاه بیاد که علاوه بر در نظر گرفتن مطلب بالا، از طریق احساسات وارد بشین.
    یعنی اینکه با زبان نرم و رفتار خوب اما بدور از انفعال و ضعف، به همسرتون بگین من میدونم که تو مرد عاقلی هستی و متوجهی که مسئله ی مهم زندگی ما مهریه نیست که با بخشیدن یا نبخشیدن اون توفیقی حاصل بشه. ما مدتی خسته و سردرگم شده بودیم و نمیتونستم درست مشکلمون رو بیان کنیم یا تصمیم بگیریم، مطمئنم میدونی نیاز داریم اصلاحات و تغییراتی ایجاد کنیم.

    من و تو نیاز به بالا بردن آگاهی و مهارتهامون داریم، برای همین میخوام به هم زمان بدیم و با کمک مشاور از پس مسائل و مشکلاتمون بر بیایم. تلاش خودمون رو بکنیم، تا دوباره زندگی و عشقمون رو احیاء کنیم. من ایمان دارم توی این مسیر دست منو میگیری و با هم ادامه میدیم.


  11. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    Parast (یکشنبه 17 مهر 01)

  12. #17
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,010 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    سلام
    نکته مهم برای من اشاره شما به این است که شما آرامتر شدید و همسرتان کمی بهترشده و پسرتان هم خوشحاله... این خیلی خوبه و برجسته ببینید و نقطه امیدواری برای بهبوده...

    چیزی که من از لابلای حرفهای شما متوجه شدم.. واکنش عجولانه هیجانی است (مثل اقدام برای اجرا گذاشتن مهریه) و از طرفی حرف نشنوی در وقت لازم از همسرتان است... یعنی در برابر نیاز و خواسته ایش مقاومت و حرف ناشنوی دارید... بعدا خودرا مجبور به انجام می کنید(بانارضایتی) واین ضد پالس و پیام عاطفی و محبت و عشق است.
    مثلا شرایط کاری نامطلوب(آنهم در ابتدای دوران تاهل که خوش خوشان است) را تغییر نداده و به نیاز همسرتان برای حضور بیشتر شما در منزل به موقع توجه نکردید.

    هم اکنون هم در خصوص نیاز به تامین نیاز جنسی همسرتان مقاومت دارید و کاملا اشتباه فکر می کنید فعلا نباید اجابت کنید در حالیکه شرعا و قانونا و اخلاقا مسئول هستید اجابت کنید... این را هم اجابت خواهید کرد اما بعد از بروز عوارض نامطلوب تاخیرتان در حرف شنوی از همسر بابت نیازش و تندیهای ایشان و...
    فقط همین نکته رارعایت کردن(ولایت پذیری همسر) بسیار مهم و تاثیر گذار است چون هم نیاز به اقتدار مرد را تامین می کند هم نیاز به تکیه کردن زن را... مازنها به اقتدار مرد زندگیمان نیاز داریم و امنیت روانی مارا تامین می کند... نشکنیم اقتدار یا به عبارت بهتر مردانگی مردمان را...
    یکی از عوامل شکستن این اقتدار عدم ولایت پذیری زنان و یا ضعف در آن نسبت به همسر است( و متاسفانه آموزه های آلوده به نگاه فمنیستی دقیقا ضد این نیاز طبیعی و حقیقی است و عدم سواد در شناخت ویژگیهای طبیعی زن و مرد و عدم سواد رسانه مارا آلوده ناخودآگاه این آموزه های غلط کرده و می کند.
    من پتانسیل خوشبختی در زندگی شما می بینم که همت شما برای تمرکز بر ضعفهای خود با امید به تغییر را می طلبد و شما می توانید اگر بخواهید

  13. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    Parast (یکشنبه 17 مهر 01)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.