به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 23 , از مجموع 23
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    چاه ماتم


    زندگی مشکلات فراوانی دارد. از همان ابتدای تولد که وقتی به دنیا می آییم به پشت ما ضربه میزنند تا آخرین لحظه ای که همه ی تدابیر پزشکی را برای زنده نگه داشتنمان به کار میگیرند باید با درد دست و پنجه نرم کنیم زندگی لبریز از ،ناراحتی ، زخم ، شرمساری، ترس و شکست است به علاوه ی تمام این درد و رنجهایی که ناچاراً زندگی برای همه ی ما به ارمغان آورده است؛ خود ما نیز معمولا با افکارمان زندگی را بر خودمان سخت تر میکنیم لحظات سختی را بر خودمان تحمیل میکنیم و سپس خود را با قضاوت هایمان شکنجه میدهیم سپس به این فکر میکنیم که در اتفاقات آینده چه بد و منفی قرار است رخ دهد او خود را اینگونه عذاب میدهیم.

    بیابیم تمام این تفکرات فقط منجر به عمیقتر کردن دردهای ما میشود ما مجبوریم با درد و رنجهای بیشتری دست و پنجه نرم کنیم زیرا افکار ما مدام همه چیز را تکرار میکنند و به آنها شدت میدهند. این افکار به طور مداوم به ما القاء میکنند که ما انسان احمقی هستیم یا برای ما از اتفاقات آینده کابوس میسازند.
    این موضوع را در نظر داشته باشید اگرچه باید بپذیریم که زندگی مشکلات و رنجهایی دارد، اما اصلاً لازم نیست درد و رنج اضافه ای که حاصل افکارمان است را به خود تحمیل کنیم. اگر بدانیم این که افکار ما چیزی جز قطراتی نیستند که به چاه ماتم میریزند چطور برخورد میکنیم؟ اگر بدانیم افکار ما
    گذرا و موقتی هستند از ناکجا سرچشمه میگیرند و به ناکجا میروند چطور؟

    تمرین زیر را انجام دهید

    * افکار خود را همانطور که در حال شکل گیری
    هستند بادقت مشاهده کنید؛

    * حالا بگذارید که بر چاه ماتم بریزند. صدای چکه آنها را در آب این چاه بشنوید که چطور کم کم محو میشود؛

    * سه مرحله وجود دارد : توجه ، شنیدن صدای چکه آنها و رها کردنشان.

    این کار را به مدت چند دقیقه انجام دهید و ببینید که رابطه ی شما با این افکار چه تغییری میکند؟ آیا این افکار باز هم همان قدر مهم و قدرتمند به نظر میرسند؟ آیا همان تأثیر قبل را بر
    احساسات شما دارند؟

  2. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    مشتری ناراضی


    آیا تا به حال پیش آمده که مجبور شوید از یک مشتری به خاطر ارائه نظر منفی تشکر کنید؟ اگر در یک مؤسسه خدماتی کار کرده باشید به احتمال زیاد با این شرایط مواجه شده اید. در آن لحظه فقط سر خود را تکان میدهید و از مشتری به خاطر نظرش تشکر میکنید گاهی اوقات بعضی از افکار و احساسات منفی مانند یک مشتری عصبانی هستند.
    بعضی مواقع شما افکاری دارید که مانند یک مشتری ناراضی هستند. فقط غر میزنند، از غذا ایراد میگیرند از رنگ جنس بدشان می آید و از قیمت خوششان نمی آید. مشتری ناراضی در یک رستوان غذایی که برایش آورده اید را مرجوع میکند و میخواهد بداند که چقدر به رضایت او اهمیت میدهید و در قبالش احساس مسئولیت میکنید . خوشبختانه این مشتری بالاخره میرود.

    افکاری که چنین تجربیات ناخوشایندی را به همراه دارند، می آیند و درنهایت از بین میروند شما میتوانید برای سرآشپز بنویسید که مشتری از چه چیزی در غذا شکایت داشت؟ اما نباید درستی یا نادرستی آن را ارزیابی کنید وظیفه ی شما فقط این است که شکایت آنها را بشنوید آن را تأیید کنید و ببینید که به جای آن غذا چه چیز دیگری دوست دارند و برایشان سرو کنید. این مشتریان عصبانی مجبور نیستند همه چیز را دوست داشته باشند و شما هم مجبور نیستید نظر آنها را تغییر دهید. تنها کاری که باید بکنید این است که
    به حرف آنها گوش کرده و بروید.
    به خاطر داشته باشید که این فکر متعلق به مشتری ناراضی است و از آن شما نیست. خوشبختانه شما این گزینه را دارید که فقط به شکایت گوش ،کنید آن را تأیید کرده و سپس به سراغ میز بعدی بروید.

  3. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    ظرف غذا


    تصور کنید که افکار مانند غذای درون ظرف غذایی هستند که به مدرسه یا محل کار می برید شما افکارتان را با خود این طرف و آن طرف می برید همانطور که یک کودک ظرف غذای خود را در مدرسه به این سو و آن سو میبرد افکار شما درست مانند میوه و غذا و آب میوه ی درون ظرف غذا هستند که آن را به این طرف و آن طرف حمل میکنید فکر چیزی است که شما آن را با خود حمل می کنید
    نکته ی مهم این است که لازم نیست شما آن را مانند غذای درون ظرف بخورید یا هضمش کنید. فقط تصور کنید برخی از افکار مانند محتویات درون ظرف غذای شما هستند برای هیچ کس مهم
    نیست که شما یک ساندویچ جگر در ظرف غذای خود داشته باشید میتوانید به راحتی بگذارید که درون ظرف باقی بماند و در ظرف را ببندید و آن را حمل کنید. لازم نیست که حتماً آن را با ولع بخورید. برای اینکه این مفهوم را عملاً تجربه کنید افکار خود را که مانند آن ساندویچ جگر هستند روی کاغذ بنویسید

    * سه تا از افکار خرده گیرانه ی خود را دوباره به ذهن بیاورید و به آن فکر کنید. این افکار، افکاری هستند که انگار تمام و آنچه را که هستید را تحت الشعاع قرار داده اند افکاری که شما را میترسانند جزء این افکار هستند. مثلاً شما به خوبی و درستی در حال انجام کاری هستید اما بعد با خود فکر میکنید (دوست ندارم گزارشم را بنویسم.)) یا چطور میشود که هیچوقت کارم را کامل انجام نمی دهم؟) ،دستپاچگی و شاید حس اجتناب و رخوت هم به وجود بیایند این افکار باعث تردید و ترس در ذهن شما میشوند.

    * هر کدام از این افکار را روی یک تکه کاغذ
    بنویسید؛
    *در طول روز این کاغذها را با خود به این
    طرف و آن طرف ببرید و حملشان کنید؛
    * چه احساسی دارید که افکار خود را مانند
    یک شی با خود حمل به همراه دارید؟ دقت کنید که چطور در طول روز میتوانید بدون اینکه درگیر افکار شوید یا با آنها گلاویز شوید یا تأیید و تکذیبشان کنید؛ فقط آنها را با خود حمل کنید؛

    *در پایان روز از خود بپرسید که آیا این روش خوبی بود؟ آیا میتوانم با بقیه ی افکارم این کار را انجام دهم؟
    افکار فقط فکر هستند یک فکر به ذهن شما می آید و قبل از اینکه درست بفهمیدش، فکر دیگری سر راهتان سبز میشود. از این روش را برای افکاری که به شما در رسیدن به چیزی که واقعاً برایتان مهم است، کمکی نمیکند نیز استفاده کنید آنها را مانند یک شیء همراه خود داشته باشید.


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.