به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    آوردن یک فکر به سطح آگاهی


    فرض کنیم افکاری دارید که از آن دوری می کنید یا، داشتن آن دلهره دارید زیرا ممکن است احساسات خاصی را در شما به وجود بیاورند. ما افکار شدید و همچنین پستی داریم که از آنها دوری می کنیم. مثلأ آیا تا به حال پیش آمده که درد کمی در دندان خود داشته باشید و نخواهید به دندانپزشک مراجعه کنید؟ می دانید که باید به این درد فکر کنید، اما زیاد به آن توجه نمی کنید و اولویتی برایش قائل نیستید. در حقیقت از آن دوری کرده و نادیده اش می گیرید. نادیده گرفتن یک فکر باعث نمی شود که آن فکر ناپدید شود.

    افکاری که برای سلامتی مهمتر هستند، می توانند آنقدر خاک بخورند تا به تشویش و ناراحتی در زندگی شما تبدیل شوند. به جای اینکه تمام انرژی خود را صرف حفظ این افکار در پستوی ذهن خود کنید، سعی کنید آنها را به ضمیر خودآگاه خود بیاورید، زیرا این کار ساده تر است و برای شما آسایش و تسکین به همراه دارد.

    حالا به محلی بروید که در آن آرامش دارید و می توانید حداقل پنج دقیقه بدون دغدغه در آنجا بنشینید و تمرین زیر را انجام دهید.

    * چند لحظه در ذهن خود به دنبال فکری بگردید که همیشه تلاش می کنید از آن دوری کنید. آن فکر را به ضمیر خودآگاه خود بیاورید و آگاهانه به آن توجه کنید.

    * به افکار دیگری که به هر دلیلی به ذهن شما خطور می کنند و باعث حواس پرتی شما میشوند توجه داشته باشید. ممکن است این افکار با آن فکر اولیه که سعی می کردید از آن دوری کنید نیز مرتبط باشد.
    * بگذارید این افکار به ذهن شما خطور کنند و سپس از بین بروند. * روی فکر اصلی متمرکز شوید.
    * همینطور که این فکر در ذهن شماست چند نفس عمیق بکشید. * این فکر را مشاهده کنید. اصلأ سعی نکنید که آن را تغییر دهید، یا در موردش بحث و استدلال کرده و آن را در نظر خود خفیف کنید.
    * بگذارید همانطور که هست، بماند؛ یعنی فقط یک فکر. *
    آن را مانند دوستی بدانید که میتوانید بدون قضاوت به حرف های او گوش دهید.

    * توجه داشته باشید که وقتی فکری به ذهن شما خطور می کند می توانید شاهد تجسم آن فکر در ذهن خود باشید و فقط آن را در حد یک فکر در نظر بگیرید؛ نه چیزی بیشتر. * توجه کنید که شما، فقط شاهد یک فکر هستید نه خود آن فکر. *

    دقت داشته باشید که یک فکر صرفا یک فكر است و نمی تواند به خودی خودی مضر یا سودمند باشد. * حالا پنج دقیقه نفس بکشید و بگذارید آن فکر در ذهن شما باقی بماند. شاید تمام چیزی که لازم باشد این است که کمی به آن فرصت بدهید و رهایش بگذارید.

  2. 2 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    bahar91 (سه شنبه 06 اردیبهشت 01), مدیرهمدردی (سه شنبه 06 اردیبهشت 01)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    افكار متصل به هم

    افکار به صورت یک مجموعه هستند. اگرچه که به صورت ایده های مجزا و منفرد به نظر می آیند، اما اغلب بخشی از یک گروه و مجموعه هستند. فرض کنید که یک کار اشتباه انجام داده اید،.ناگهان تمام تجربیات گذشته ی شما که شبیه به این اشتباه هستند به طور خودکار به آن مرتبط می شوند. ذهن شما مجموعه ای تشکیل میدهد و خاطرات اشتباهات گذشته را یکی پس از دیگری به شما یادآوری می کند. یک اشتباه، اولین حلقه ای زنجیر به هم متصل از خاطرات مشابه میشود.

    ذهن ما هر چیزی را که تجربه می کنیم را در قالب گروه هایی دسته بندی می کند. مثلا اگر جعبه ای از تجربیات منفی در مواردی که پذیرفته نشده اید(مورد پذیرش) داشته باشید؛ هر موقعیت جدیدی که در آن پذیرفته نشوید، خاطرات آن خاطره را در ذهنتان تداعی می کند. بنابراین در هر موقعیت جدیدی که پذیرفته نمی شوید، به سراغ آن جعبه می روید و هرکدام از محتویات آن را آنقدر زیر و رو می کنید که افسرده می شوید.

    از آنجا که هر موقعیتی که در زندگی تجربه می کنیم به بسیاری از موقعیت های دیگر که درون مایه و بار احساسی مشابهی دارند مرتبط است؛ معمولا خود را در بین گروهی از افکار متصل به هم در می یابیم. خاطرات دردناک پشت سرهم به ذهن خطور می کنند و هیچ حسرت و تلاشی برای فرار، نمی تواند ما را رها کند.

    خلاصی از شر این افکار متصل به هم نیازمند دو چیز است: اول اینکه فرآیند این زنجیره و افکار متصل به هم را بادقت مشاهده کنیم تا هر فکری که ما را به درد و رنجهایمان پیوند می دهد ببینیم. دوم اینکه توجه و تمرکز خود را به زمان حال معطوف کنیم. این غرق شدن در اندیشه و مشاهده زنجیره ها را از طریق تمرکز بر روی تجربیاتی که زندگی ما را می سازند، میشکند.
    بگذارید برنامه ی فرار و رهایی را ترسیم کنیم.

    همین حالا بر روی یکی از موارد زیر تمرکز
    کنید:
    * یک نگرانی که شما را در مجموعه ای از رویدادهای نارحت کننده غرق می کند؛.

    * یک اشتباه که شما را به سایر اشتباهات گذشته مرتبط می کند؛

    * تجربه ی از دست دادن چیزی که شما را به یاد سایر چیزهایی که از دست رفته می اندازد؛.

    * قضاوت یا یک نظر گستاخانه که سایر تجریبات مشابه را به یاد شما می آورد (چه در مورد همان شخص چه در مورد دیگران)

    اکنون این زنجیره ی افکار متصل به هم را با دقت مشاهده کنید. دقت کنید که چطور یک فکر، منجر به هجوم افکار دیگر به ذهن شما می شود؟ نگاه کنید که چطور هر فكر «سنگ بنایی برای تشدید ناراحتی و اضطراب شما میشود. فقط همینطور نگاه کنید که چطور یک فکر منجر به ایجاد فکر دیگر می شود و چطور این زنجیره ی افکار، بلند و بلندتر می شود. حالا توجه خود را به سمت نفس های خود معطوف کنید. همینطور که هوا را به داخل شش های خود فرو می برید، بگذارید افکار از ذهنتان بیرون برود.

    اکنون انبساط قفسه ی سینه خود را احساس کنید و ببینید که وقتی نفس را بیرون میدهید چقدر احساس راحتی می کنید. توجه داشته باشید که ممکن است افكار متصل به هم بخواهند به زور وارد ذهن شما شوند و حتی ذهن شما تمایل باشد آنها را به خود بخواند و از آنها استقبال کند.
    همینطور به تنفس خود توجه کنید. حتی اگر آن افکار به ذهن شما خطور کرد سعی کنید توجه خود را به نفس کشیدن بازگردانید. به عبور هوا از گلو، شش و سینه ی خود توجه کنید اگر فکر دیگری به ذهن تان خطور کرد آن را ببینید و دوباره روی تنفس خود تمرکز کنید. بدن و نفس شما پناهگاه امنی در مقابل این افکار متصل به هم هستند

  4. 2 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    bahar91 (سه شنبه 06 اردیبهشت 01), مدیرهمدردی (سه شنبه 06 اردیبهشت 01)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    حرکت کنید

    یک فکر معمولا در سر ایجاد می شود و سپس به سمت دستان شما می رود. یعنی ابتدا شما به چیزی فکر می کنید و بعد از آن بدون اینکه متوجه شوید مشغول عمل به آن فکر می شوید. این رویه میتواند یک پدیده ی خودکار باشد. بسیار مهم است که بدانید شما دارای قدرت انتخاب واختيار هستید. وقتی یک فکر در سر شما ایجاد می شود، آیا دست شما آیا به سمت اقدام عملی در جهت آن فکر می رود؟
    ابتدا یک ساعت یا حتی یک روز را صرف توجه به این موضوع کنید که چه وقت یک فکر منجر به اقدام می شود و چه وقت در جهت یک انجام یک فکر، عمل و اقدام نمی کنید؟ با توجه کردن به یک فکر بی ضرر و خنثی شروع کنید.

    مثل این فکر: «تشنه ام» ؛ که باعث میشود از جای خود بلند شوید و به سمت شیر آب بروید و یک لیوان آب بنوشید. این فکر از سر شما به دست شما سرایت کرد و باعث شد که یک لیوان آب در دست بگیرید و بنوشید.
    با این فکر که دوست ندارم امروز به مدرسه بروم»، اما بعد از این فکر از تخت خواب بلند می شوید و به سمت مدرسه پیش می روید.
    افکاری هم هستند که مانند یک مانع در مسیر جاده عمل می کنند. به این افکار هم باید توجه کرد. مثلا: «باید ورزش کنم، اما فقط فرصت دارم به دیدن دوستم بروم و با او نوشیدنی بنوشم.»

    دقت کنید که در این افکار، معمولا کلمه ی اما وجود دارد. چه اقدامی پس از این فکر وجود دارد؟ شما در واقعیت بعد از این افکار چه عملی انجام می دهید؟ در این مثال، شما به چیزی که برایتان ارزش دارد بر می گردید و به جای اینکه با دوست تان نوشیدنی میل کنید، از او می خواهید که با شما به پیاده روی بیاید.

    افکاری که باعث ترس میشوند را در نظر بگیرید. ابتدا به این موضوع توجه کنید که وقتی احساس اضطراب و ترس می کنید ممکن است فکر یا انگیزشی در شما به وجود بیاید که به شما در خلاصی از آن ترس کمک کند. مثلا این فکر در ذهن شما وجود دارد که: «امشب مادر همسرم به مهمانی می آید و من اضطراب دارم.» سپس می دانید که انگار باید به سراغ خرید کردن بروید تا آن اضطراب را کاهش دهید. به جای اینکه با این کار، حواس خود را از اصل موضوع پرت کنید؛ بهتر است تصمیم بگیرید که به سراغ خواندن کتاب آشپزی بروید تا بتوانید شام خوبی برای مهمانی آماده کنید.

    روی یک کاغذ، حداقل ده عنوان از افکاری را که منجر می شوند شما بر اثر آن اقدام کنید بنویسید. شروع به شناخت افکاری کنید که اگر به آنها اجازه دهید، از سر شما به دست شما سرایت می کنند و باعث میشوند آنها را عملی کنید. سپس از خود این سؤال مهم را بپرسید: آیا باید اینطور باشد؟ آیا این افکار به طور خودکار باید منجر به انجام عملی شوند؟ هدف این است که آگاه شوید و بدانید که میتوانید انتخاب کنید و دارای اختیار هستید. شما هستید که انتخاب می کنید براساس کدام فکر باید اقدام و عملی انجام دهید.

    بخش سوم: به چیزهایی که فکر می کنید، باور نداشته باشید

    ذهن شما در طول تمام زندگیتان مدام در گوش شما چیزهایی می خواند. و شما طوری به آن گوش می دهید که انگار یک غیب گوی معصوم است و چیزی جز حقيقت نمی گوید. ذهنتان به شما القاب ناراحت کننده ای میدهد.، می گوید که دیگران درباره شما چه فکری می کنند و تصاویر وحشتناکی از آنچه که قرار است اتفاق بیفتد برایتان ترسیم می کند.
    حالا فهمیده اید که ذهن شما نمی تواند کاری در این باره انجام دهد و مدام فقط فکر می کند. نمی توانید ذهنتان را وادار کنید که رفتار بهتری داشته باشد، اما می توانید رابطه ی خود را با آن تغییر دهید. به جای اینکه هر فکر را مانند آیه ی قرآن بدون خطا و اشتباه درنظر بگیرید، به افکار خود اصلا باور نداشته باشید.

    در این بخش از کتاب می آموزید که ذهن خود را از بالا رصد کنید و افکار خود را بی اینکه رد یا قبول کنید، فقط با دقت مشاهده کنید. چرا تلاش نمی کنید افکار منفی و غیر سازنده ی خود را به افکار مثبت تغییر دهید؟ زیرا وقتی که سعی دارید فکری را تغییر دهید، در حال جنگ با آن هستید. اما وقتی تصمیم می گیرید که فقط آن را رصد کرده و مشاهده کنید؛ در حقیقت بین شما و افکارتان اعلام آتش بس کرده و در صلح میتوانید کنار هم باشید. مهم نیست که ذهن شما چقدر معتبر و مطمئن باشد، در هر صورت یک فكر، فقط یک فکر است. این فکر واقعیت ندارد و در حکم دشمن شما نیز نیست.

  6. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 12 اردیبهشت 01)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    علامت زدن افکار


    داشتن یک فکر با شباهت آن فکر، تفاوت دارد. مثل این است که داشتن شکست و اشتباه با اینکه خودمان آن اشتباه باشیم متفاوت است. افکار ما موقتی و گذرا هستند. در یک لحظه اتفاق می افتند و لحظه ای بعد از بین می روند. این نکته مهم است: افکار واقعی نیستند، آنها وجود خارجی ندارند. در اصل، هیچ چیز نیستد. افکار، مثل یک سرابند؛ مانند یک پل و تا زمانی وجود دارند که ما را به فکر بعدی برسانند.

    ما در طول زندگی مان میلیون ها فکر خواهیم داشت که اکثرشان را بلافاصله فراموش می کنیم و هیچ کدامشان شخصیت واقعی ما را تعریف نمی کنند. وقتی بودا جوان بود، چیزهایی آموخت که سرچشمه ی افکار بعدی او شدند. گواتما سیدارتا این موضوع را بیان کرد که وقتی ما افکارمان را جدی می گیریم، در حقیقت آنها را باور کرده ایم و آنها را با حقیقت اشتباه گرفته ایم، این افکار منبع درد و رنج ما می شوند.
    تنها، زمانی که آگاهانه تشخیص دهیم واقعیت و فکر دو مقوله ی جدا از هم اند و تنها زمانی که از افکارمان جدا میشویم و از بالا به آنها بنگریم، می توانیم به آرامش دست یابیم.

    یک راه برای اینکه دیگر «فكر» نباشید، این است که آنها را علامتگذاری کنید که برای چه به ذهن شما خطور کرده اند؟.
    این فکر را دارم که فلانی از من عصبانیست. این فکر را دارم که قرار است طوفان بیاید. این فکر را دارم که بهتر است شغلم را عوض کنم. این فکر را دارم که من زیاد فرد جذابی نیستم.
    وقتی به این شکل افکار خود را علامت میزنید، بهتر می توانید درک کنید که آنها لزوما واقعیت ندارند. هر فکر، صرفا یک حلقه از زنجیره ی بلند افکاری در زندگی شماست. همین حالا این تمرین را انجام دهید:

    * همان لحظه که فکری در ذهن شما شکل می گیرد، آن را با عبارت: این فکر را دارم که...) تعریف کنید. * این کار را تا زمانی انجام دهید که احساس کنید کمی از آن افکار دور شده اید و آنها زیاد مهم به نظرتان نمی رسند.
    وقتی که دچار نگرانی، یا قضاوت خود شدید و نیاز به دید از بالا داشتید، این تمرین را انجام دهید. به خاطر داشته باشید که افکار، هویت و واقعیت نیستند. این افکار هیچ چیز نیستند؛ فقط فکرند.

  8. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 12 اردیبهشت 01)

  9. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    قایق ماهی گیری


    تصور کنید که روی یک پل ایستاده و به بندرگاه نگاه می کنید. پشت سر شما دریای بیکران است و در مقابل شما کانالی است که توسط ساختمان های رنگارنگ و بندرگاه احاطه شده است. کمی دورتر لنگرگاه های کوچکی وجود دارد که بعضی از آنها خالی است و در‌ کنار بعضی دیگر قایق های ماهی گیری پهلو گرفته اند و ادوات و تور ماهی گیری درون آنها دیده میشود.

    ابتدای طلوع خورشید است. در گرگ و میش هوا، این قایق ها راهی دریا می شوند و به طور نامنظم به کانال سرازیر شده و از زیر پلی که روی آن ایستاده اید میگذرند. بعضی از این قایق ها بزرگ و بعضی کوچک و باریکند. بعضی از قایق ها چوبی و آبی رنگند و بعضی نیز به رنگ سفید براق هستند. بعضی هم فلزی و سیاه رنگند. وقتی که قایق ها در یک صف به شما نزدیک میشوند، نور کم خورشید به پنجره ی کوچک کابین آنها می تابد و به چشم شما منعکس میشود.

    این قایق ها در حکم افکار شما هستند که پشت سر هم از راه می رسند. بعضی از این افکار بزرگتر و براق تر از بقیه هستند. بعضی هم این قدر کوچکند که تا وقتی نزدیک پل نشوند متوجه وجود آنها نمی شوید. ممکن است بعضی از آنها توجه شما را به خود معطوف کنند، اما در اصل فقط افکاری هستند که اهمیت و رجحانی نسبت
    به بقیه ندارند. ظاهر می شوند، کمی جلب توجه می کنند و سپس از دید محو میشوند. به حرکت افکار خود مانند همان قایق های رنگارنگ نگاه کنید. نگاهی آرام و گذرا.

    بلافاصله بعد از اینکه یک قایق از زیر پل می گذرد، قایق یا همان فکر دیگری جای آن را می گیرد و پشت سر آن می آید و بی آنکه اهمیت و ویژگی چشم گیر تری داشته باشد؛ آن هم می گذرد.

    اجازه دهید که از زیر پلی که روی آن ایستاده اید گذر کنند و بروند. یکی پس از دیگری، آنها را نگاه کنید و بگذارید از بین بروند. خورشید کم کم بالا می آید و نورش را روی امواج ها و کشتی ها می گستراند. کم کم شما هم از نور خورشید گرم میشوید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 12 اردیبهشت 01)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    رها کردن قضاوتها

    حالا زمان آن فرا رسیده است که از خردمندی خود برای غلبه بر قدرت قضاوت استفاده کنید و خود را از شر آن خلاص کنید. ابتدا بر روی قضاوت شما از دیگران کار میکنیم و سپس
    به سراغ قضاوت درباره ی خودتان می رویم.
    برای شروع، توجه خود را معطوف به تنفس خود کنید. حس هوای سردی که در گلوی خود فرو می برید را حس کنید. حس بالا و پایین رفتن سینه در هنگام دم و احساسی که هنگام بازدم را رصد کنید.
    حالا کسی را که دوست ندارید مجسم کنید. صورت و هیکل او را تصور کنید و سعی کنید صدایش را در گوش خود بشنوید. وقتی تفکر قضاوت در ذهن شما شکل می گیرند، به آنها دقت کنید و بگذارید که اتفاق بیفتند. هر کدام از این افکار را روی کاغذی بگذارید و به جریان آب بسپارید. وقتی آن کاغذ خیس و مچاله می شود و در آب از بین میرود، به آن نگاه کنید. همین کار را برای افکاری که یکی پس از دیگری به ذهن تان خطور می کند انجام دهید.
    حداقل سه دقیقه به این کار مشغول باشید. دوباره بر روی تنفس خود متمرکز شوید. حالا موقعیتی را به خاطر بیاورید که اخیرا در آن احساس ناراحتی کردید و یک نفر رفتار اشتباه، خطرناک یا احمقانه ای با شما داشت.

    یک تصویر ذهنی شفاف و کامل از هرچه که آنجا اتفاق افتاد و گفته شد در ذهن خود مجسم کنید. دوباره اگر افکار قضاوت در ذهن شما شکل گرفت، بگذارید از بین بروند. آنها را روی یک کاغذ در درون آب بگذارید تا محو شوند. توجه خود را دوباره معطوف به تنفس خود کنید. تصور کنید که بدون هیچ لباسی روبه روی آینه ایستاده اید. به عضوی از بدن خود که دوستش ندارید توجه کنید. به قضاوت هایی که از ذهنتان می گذرد گوش کنید و آنها را جدی نگیرید. آنها را روی کاغذ گذاشته و به آب بسپارید. برای آخرین بار روی تنفس خود تمرکز کنید. حالا کاری را تصور کنید که انجامش داده اید، اما از انجام آن پشیمان هستید. وقتی که این تصویر برای شما کاملا آشکار شد و در ذهن تان آن را مشاهده کردید، به افکاری که به سراغ تان می آید توجه کنید. سپس هر فکری را روی کاغذ بگذارید و آن را به آب بسپارید تا برود. اگر از اینکه خردمندی شما به خلاصی شما از شر قضاوت ها کمک کرد، خوشحال هستید؛ پیشنهاد می کنیم از این به بعد هرگاه قضاوتی به سراغ شما آمد این تمرین را انجام دهید.

  12. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    افکار خود را ترسیم کنید

    تصور کنید که به اندازه ی یک انگشت شده اید و یکی از افکاری که باعث ترس شما میشود تبدیل به یک گوریل بزرگ شده و به سمت شما می آید. تجسم این تصویر، چه تاثیری بر رابطه ی شما با آن تفكر می گذارد؟ این تمرین که در آن شما افکارتان را تبدیل به چنین تصاویری می کنید، روشی است که میتوانید به واسطه ی آن از بالا به افکار خود نگاه کنید و تاثیرات آن را بر خود کاهش دهید.
    الآن افکاری که در یکی دو هفته ی اخیر به ذهن شما ورود کرد و باعث شد احساسات شما خدشه دار شود را به خاطر بیاورید. از گزینه های زیر انتخاب کنید:

    * فکری که ترس را در شما به وجود آورد؛. * فکری که باعث شد درباره خود احساس بدی پیدا کنید؛ (حقارت، شرمساری، گناه) * فکری که شما را خشمگین کرد.
    هرکدام از این افکار را در بالای کاغذهایی به صورت جداگانه بنویسید و آن فکر را روی کاغذ ترسیم کنید. اگر مداد رنگی دارید میتوانید از آن ها هم استفاده کنید. در غیر این صورت می توانید با مداد یا خودکار هم این کار را انجام دهید. می توانید این افکار را به صورت حیوان، قطار، درخت، بچه ی نق نقو، پیرمردی عصبانی، کوهی برفی، مادرتان، موجی خروشان، ابر، جاده، چرخ و فلک، عروسک شکسته یا هر چیز دیگری ترسیم کنید. چیزی را بکشید که تلویحا بخشی از آن فکر را نشان می دهد. این تصویر می تواند شدت، اندازه یا منشاء افکار را نشان دهد یا حتی می تواند نمایانگر عمق ضرورت آن باشد. خلاق باشید و از این روش لذت ببرید.
    حالا خودتان را در این تصویر بکشید. چقدر نسبت به آن فکر بزرگتر یا کوچکتر هستید؟ چقدر دور یا نزدیک هستید؟ آیا پشت شما به آن است یا آن را در آغوش گرفته اید؟ حالا که خود را در این تصویر اضافه کردید سؤال این است: آیا این همان نسبت دلخواه شما با تفکر شماست؟ آیا نمی خواهید بزرگتر، قوی تر یا دورتر باشید؟ ادامه دهید و تصویر خود را هرطور که دوست دارید بکشید.

  13. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    با صدای بلند تکرار کنید

    همه ی ما افکاری داریم که مانند یک قطار سریع، در ذهنمان غرش کنان می آیند. بزرگ و سنگینند و نمی توان جلوی آنها را گرفت.

    * من احمقم (بازنده ام، زشتم و یا هرچیز دیگر)
    * شغلم را از دست میدهم؛
    * خرابکاری کردم؛
    * او به من اهمیت نمی دهد.

    هرگز این افکار را زیر سؤال نمی بریم، چون
    به نظر ما واقعی و درست هستند.، دقيقا همان چیزی هستند که به آنها ایمان داریم. دائم این افکار را مرور می کنیم. دانشمندان حوزه ی شناختی، به این افکار، افکار خودکار میگویند زیرا هر وقت دلشان بخواهد اتفاق می افتند. این افکار، شرمساری، ترس و شکست را بیدار می کنند. یک راه جالب برای کاستن تأثیر قدرت این افکار خودکار، تکرار آنهاست. با صدای بلند آن ها را تکرار کنید. به این عمل، تکرار تیچنر میگویند؛ به این معنا که اگر در حدود پنجاه تا صد بار، یک چیزی را تکرار کنیم، آن چیز تمام معنا و قدرتش را برای صدمه زدن به ما از دست می دهد. مهم نیست که یک فكر چقدر در ابتدا با ابهت به نظر می رسد، اگر آن را مدام تکرار کنید، احمقانه و مضحک به نظر خواهد رسید. این کار را انجام دهید و ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در چند ساعت گذشته، فکری داشته اید که شما را اذیت کرده است. مثلا فکر اینکه اگر چنین نشود، چه خواهد شد؟

    یا فکری که باعث شده درباره مورد خودتان احساس بدی داشته باشید. هر فکری که هست، همین حالا آن را تبدیل به یک یا دو کلمه تبدیل کنید و با صدای بلند تکرارش کنید. آن را حدود پنجاه بار تکرار کنید یا آنقدر تکرار کنید که دیگر با به زبان آوردنش، حسی در شما ایجاد نشود. دیر یا زود، این فکر قدرتش را از دست می دهد، زیرا اهمیتش را از دست داده است. این تفکر صرفا تبدیل به یک کلمه میشود و چیزی نیست که بخواهید آن را باور داشته باشید. توجه داشته باشید که بخشی از قدرت افکار خودکار، به خاطر پنهان بودنشان است و به این دلیل است که شما از آنها دوری می کنید. وقتی شما ضد آن را انجام می دهید و آن را با صدای بلند و بارها تکرار می کنید؛ اهمیت آنها در حد یک تبلیغ تلویزیونی میشود که اغلب آن را می بینید و می شنوید. این افکار تبدیل به کلماتی خسته کننده و کسالت بار میشوند که دیگر انگار آنها را نمیشنوید.

  14. 3 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    Mvaz (جمعه 21 مرداد 01), نوردخت (پنجشنبه 25 اسفند 01), مدیرهمدردی (جمعه 21 مرداد 01)

  15. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    وزنه

    تا به حال پیش آمده روی کاغذهای خود جسمی یا وزنه ی کوچکی بگذارید که وقتی باد می وزد، کاغذها جابه جا نشوند؟ بعضی از افکار مانند همین وزنه ها روی ذهن شما قرار دارند. تاثیر این افکار این است که شما را نگه دارند. بعضی از این افکار باعث می شوند از نظر جسمی احساس سنگینی کنید و شاید کمی گرفته و بدخلق شوید.

    این افکار معمولا باجملاتی مثل (چرا من؟) یا (فکر نمی کنم بتوانم این کار را انجام دهم.) به ذهن شما ورود خطور می کنند. افکاری که در باب پذیرش یک مسئولیت هستند معمولا چنین احساسی را ایجاد می کنند که انگار مانند یک بیماری اند و باید درد آن ها را تحمل کنیم. ممکن است در خلال افکاری که مانند وزنه عمل می کنند و بقیه ی افکار را در زیر سنگینی خود نگه می دارند، با موضوعات خیلی خوبی مواجه شوید. ممکن است محتوای کاغذهایی که در زیر آن وزنه قرار دارند، محتوای مثبتی باشد. چرا به کاغذهای زیر وزنه نگاهی نمی اندازید و نمی گذارید همه رها شوند و سپس بدون جانبداری، به مشاهدهی آنها بپردازید؟

    جایی پیدا کنید که بتوانید حداقل پنج دقیقه در سکوت آن بنشینید. افکار خاصی را در نظر خود بیاورید که کمی مانند آن وزنه سنگین هستند. تصور کنید که آن فکر مانند یک سنگ تیره یا یک شیشه ی بزرگ است که روی کاغذ قرار گرفته تا باد آن را نبرد. لازم نیست این وزنه را بلند کرده یا نابودش کنید. فقط کافیست درک کنید که بعضی از افکار چنین سنگینی دارند. بگذارید همانطور که هستند (مانند وزنه ای روی کاغذ) باقی بمانند. به خودتان بگویید: (الان فکر میکنم که به نوعی زمین گیر شده ام و نمیتوانم کاری انجام دهم. فقط این فکر را مشاهده کرده و بپذیرید که چنین فکری در ذهنتان وجود دارد.
    حالا چیزی را در نظرتان بیاورید که برایتان اهمیت دارد، چیزی که در کنار این افکار وزنه ای قرار دارد. مثلا: (می خواهم امشب را در
    کنار دخترم سپری کنم و بعد از شام، برایش کتاب بخوانم.) کاری را تصور کنید که دوست دارید انجام دهید. زمان و مکانی که می خواهید در آن، کارتان را انجام دهید مجسم کنید و بگذارید این فکر، کاری را که مایل به انجامش هستید را جهت دهی کند. به خاطر داشته باشید که افکار وزنه ای میتوانند در ذهن شما باقی بمانند، اما با این حال شما میتوانید بدون اینکه آنها را از بین ببرید؛ به کاری که برایتان مهم است بپردازید. فقط کافی است از وجود چنین افکاری آگاهی داشته باشید و در هر صورت بدون توجه به آنها کار خود را انجام دهید.

  16. 3 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    bahar91 (سه شنبه 01 شهریور 01), نوردخت (پنجشنبه 25 اسفند 01), مدیرهمدردی (جمعه 21 مرداد 01)

  17. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    افکاری که ناگهان در مقابلتان سبز میشوند

    برای اکثر ما پیش آمده که مثلاً برای تماشای یک کنسرت یا تئاتر مشهور توانسته ایم یک صندلی بسیار خوب در نزدیک ترین نقطه به صحنه تهیه کنیم. تمام هفته را با ذوق و شوق تمام منتظر بودیم که روز کنسرت یا تئاتر فرا برسد. سپس در روز مقرر به آنجا میرویم و در بهترین صندلی که نزدیک به صحنه است می نشینیم.

    پرده بالا میرود و موسیقی آغازین شروع میشود بعد از پنج دقیقه ذهن ما از این فکر به آن فکر مانند کانگورو شروع به جهش می کند مثلاً با خود فکر میکنیم آیا اجاق گاز را خاموش کردم؟ یا برای فردا برنامه ریزی میکنیم که مثلاً فردا اول کمی ورزش میکنم. بعد صبحانه میخورم و قبل از رفتن به محل کار به سرعت قبض ها را پرداخت میکنم اوه خدای من ، من که الآن در تئاتر
    هستم و میخواهم با تمام حواس به اینجا توجه کنم.
    گاهی اوقات ذهن شما کم خرد میشود. در میان افکار پرسه میزند و به افکاری میرسد که اصلاً دوست ندارید آنها را داشته باشید.
    دوست دارید که با تمام حواس از تئاتر یا آن کنسرت لذت ببرید اما این افکار از ناکجا سر راه شما سبز میشوند و حواستان را پرت میکنند اشکالی ندارد بگذارید این افکار ناگهان سبز شوند سپس به خود یادآور شوید که ذهن تان این افکار را تولید میکند. این شما هستید که تصمیم میگیرید به کدام فکر اهمیت بدهید و کدام را جدی نگیرید نگذارید که این افکار بر شما مسلط شوند.

    به خود یادآور شوید که شما طوفان افکاری دارید که ناگهان سبز میشوند. مجبور نیستید به این افکار توجه کنید. فقط این افکار را همانطور که ایجاد میشوند تشخیص دهید و سپس حواس خود را مجدداً معطوف به کنسرت کنید.

  18. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (یکشنبه 28 اسفند 01)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.