به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array

    اعتیاد برادرم

    سلام دوستان وقت بخیر.


    من دچار غمی هستم که اصلا فکرشو نمیکردم دچارش بشیم.

    دیشب خانم برادرم به من گفت برادرم اعتیاد به قرص ترامادول پیدا کرده.

    اصلا حال من وقتی متوجه این موضوع شدم قابل توصیف نیست.


    شاید در جریان مشکلات من باشید.در حال جدایی از همسرم هستم به دلیل خیانت هاش و یک سری رفتارهای غیرقابل تحملی که داشت،این مدت هم همسرم مشکلات زیادی رو برام به وجود آورده،از اون طرف من قرار بود استخدام اداره ای که 10 سال در اون کار میکنم بشم که استخدام شدم اما من رو در یکی از شهرهای اطراف که 90 کیلومتر با شهر خودمون(ما خودمون مرکز استان هستیم) فاصله داره استخدام کردن که مشکلات رفت و آمد و استرس پدر مادرم بابت این قضیه باعث سخت تر شدن شرایطم شده و هر چی خواهش میکنم به خاطر مشکلاتم با انتقالی من موافقت بکنند فعلا موفق نشدم.تمام این مشکلات به کنار،اطلاع از اعتیاد برادرم،غم من رو هزاران برابر بدتر کرده.

    برادرم 35 سالشه،9 ساله که ازدواج کرده،دو تا پسر 6 ساله و 2 ساله داره.همسرش هم خانه داره.


    برادرم شغلش آزاده.اصلا فکرشم نمیکردم دچار اعتیاد شده باشه.همسرش میگه از زمان آشناییشون به ترامادول اعتیاد داشته.میگه شما چطور متوجه نشدین؟میگه اون موقع با اصرارهای من ترک کرد اما بازم چند وقتیه شروع کرده.


    خانومش میگه من از رفتارهاش شک کردم بازم رفته سمت اون قرص.یه مدت زیر نظر داشتم تا قرصارو پیدا کردم و به پزشک نشون دادم اونم تایید کرده ترامادول هستش و برادرمم اقرار کرده و مثلا قول داده کم کم ترک بکنه.


    میگه 10 روز تو خونه موند کلی سختی کشید اما نتونسته.میگه نسبت به چند ماه قبل کمتر شده اما ترک نشده.


    نمیدونید نوشتن این جملات چقد برام سخته.اصلا اعتیاد تو خونواده ما یه چیز خیلی بعیدی بود.پدرم و اون یکی برادرم حتی سیگار هم نکشیدن.این برادرم هم اصلا من ندیدم سیگار بکشه اما خانومش میگه شماها خبر ندارید و یه جوری بوی سیگار رو از بین میبرده شما متوجه نشید.


    هم احساس غم شدیدی دارم.هم احساس عذاب وجدان زیاد.این برادرم کلا شخصیت ساپورتیو و حمایت گری داره و بدون اغراق تو تمام مشکلات زندگیمون، نفر اصلی برای حل و فصل اون مشکل بود. مثلا در دوران سخت بیماری پدرم، مدام پدرم رو برای رفتن به مطب و بستری و...کمک میکرد. تو جریان جدایی من خیلی کمکم کرد و...فکر میکنم ما نباید این همه ازش کمک میخواستیم. نتونسته این همه مشکل و بحران رو مدیریت بکنه و رو آورده به اعتیاد.


    اخیرا هم تو کارش به مشکل مالی زیادی برخورد کرده و من بهش مبلغ تقریبا زیادی رو قرض دادم، چند تا چکش برگشت خورده به گفته همسرش. نمیدونم شاید به خاطر بدهی هاش کم آورده.


    به خانوم برادرم گفتم این اعتیاد اصلا موضوع ساده ای نیستش بیا به پدر مادرم بگیم با همفکری هم حلش بکنیم اما گفت اونها نابود میشن. دیدم راست میگه. تو این یکی دو سال اخیر به خاطر بیماری سخت پدرم و مشکلات جدایی من، پدر و مادرم به حدی شکسته شدن که دیگه طاقت این موضوع رو ندارن و مطمئنم از شنیدن مشکل برادرم مثل من شوکه میشن.


    خانومش میگه اگه برادرم بفهمه ما میدونیم ممکنه کلا از موضوع ترک منصرف بشه چون به خانومش اعتماد کرده و پیشش اقرار کرده و ازش برای ترک کمک خواسته.


    با عقل و منطقم که کاملا تعطیل شده به خانومش گفتم باشه من به برادرم نمیگم قضیه رو میدونم و به پدر و مادرمم نمیگم اما لطفا راضیش کن زیر نظر پزشک ترک کنه چون ترک کردن های سرخودی هم عوارض خطرناکی داره هم امکان برگشت وجود داره.گفتم کمک فکری و مالی هم خواستی من هستم.


    من داغونم. بی نهایت احساس غم دارم. دارم له میشم زیر این مشکلات. اصلا مشکلات خودم رو فراموش کردم و تمام فکرم شده برادرم. اصلا باورم نمیشه برادرم که خیلی آدم شوخ و شادی بود خانواده دوست بود با قد و جثه درشتی که داشت دچار اعتیاد شده باشه.


    تو نت سرچ کردم دیدم اعتیاد به ترامادول وحشتناکه و ترکش خیلی سخت. حالا اگه فرض کنیم برادرم حقیقت رو گفته باشه و فقط همین قرص باشه و چیزهای مزخرف دیگه ای در کنارش نباشه.

    اصلاه شوکه ام.نمیتونم موضوع رو قبول کنم.

    من خیلی مستاصل و درمونده شدم. الان باید چیکار کنم؟اصلا امیدی به ترک ترامادول هستش؟شما کسی رو از نزدیک دیدین ترک کرده باشه؟من با این احساس غمی که دارم چطور خودم رو پیش پدر مادرم عادی نشون بدم؟به شدت غمگینم

    ممنون میشم کمکم بکنید.

  2. 4 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 11 آذر 00), zolal (سه شنبه 16 آذر 00), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 11 آذر 00), باغبان (جمعه 19 آذر 00)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    814
    امتیاز
    25,967
    سطح
    96
    Points: 25,967, Level: 96
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 383
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,293 در 743 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام آی تک عزیزم
    خیلی ناراحت شدم از خوندن تاپیکت...برام امکان ارسال پست تو اون انجمن نبود
    اینجا میخوام باهات همدردی کنم...
    میدونم خیلی روزهای سختیه و
    به معنای واقعی آدم غم سنگینی رو قلبش حس میکنه...و مغز و قلب آدم باهم ارور میده
    در مورد قرص فکر کنم اولین بار بود که اسمش و میشنیدم ...پیشنهاد خوبی دادی که زیر نظر پزشک ترک کنن.
    فقط گفتم در مورد اینکه همه اتفاقات بد باهم برات افتاده بهت بگم که
    برای همه همینطوره...من دوتا چیز خیلی مهم تو زندگی فهمیدم

    اول اینکه هامی گاپاز بی باشا دَیمَز
    پس همیشه جای شکرش هست و برای همه همینه ...هر کسی توی یه چیز موفق تو ی چیز نه. خوشحال و خوشبخت صد در صد تو همه موارد زندگی نداریم. و بدبیار و بدبخت صد در صد هم نداریم.

    و دوم اینکه هییییییچ طوفانی ابدی نیست
    ی دوره ای داره...هر کسی تو ی دوره ای از زندگیش انگار همه بدبیاری ها باهم پشت سرهم اتفاق می افته ....و این گردشیه....فقط صبر و امید لازمه.
    اول به خودت صبر رو القا کن...مطمئنا صبرت به خانواده هم منتقل میشه .

    خیلی زیباست که ی خانواده اینطور تو طوفان های زندگی پشت هم هستن.
    خانواده برادرتون خیلی خوشبختن که خواهر و عمه خوبی چون شمادارن.

    مطمئن باش روزهای آروم و شادمیرسن...و وقتی با خوشی دوباره دور هم بودین این روزها تبدیل به گذشته شده...
    به امید روزهای خوب
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : پنجشنبه 11 آذر 00 در ساعت 11:09

  4. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 11 آذر 00), Mvaz (پنجشنبه 11 آذر 00), آی تک (پنجشنبه 11 آذر 00)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    خانوم آی تک خیلی خوبه که از احوال اطرافیانتون باخبرین و تلاش می‌کنین اونا رو کمک کنین. همونطور که میدونین درحال حاضر نسبت به گذشته امکانات افزایش پیدا کردن و افراد لازمه برای حل مشکلاتشون حتما به متخصصین مراجعه کنن. قول دادن، ازدواج، نصیحت، ماندن در خانه، اطلاع رسانی به بقیه اعضای خانواده... اینها هیچکدام چاره درستی نیست.

    لازمه با کمک کارشناس و متخصص علت گرایش ایشون مشخص بشه و سپس درمان های لازم رو دریافت کنن.

    گاهی علل محیطی مطرحه، گاهی علل روانی زمینه سازه. از طرفی کسانی که صرفا به ترک جسمی بسنده میکنن، بعد از مدتی از نظر روانی وابستگی فکری سبب بازگشت اونهاست.

    حتما در کنار مسئله ترک جسمی، از یک روانشناس کمک بگیرین.

  6. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 11 آذر 00), Mvaz (پنجشنبه 11 آذر 00), آی تک (پنجشنبه 11 آذر 00)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آی تک نمایش پست ها



    این برادرم کلا شخصیت ساپورتیو و حمایت گری داره و بدون اغراق تو تمام مشکلات زندگیمون، نفر اصلی برای حل و فصل اون مشکل بود. مثلا در دوران سخت بیماری پدرم، مدام پدرم رو برای رفتن به مطب و بستری و...کمک میکرد. تو جریان جدایی من خیلی کمکم کرد و...فکر میکنم ما نباید این همه ازش کمک میخواستیم. نتونسته این همه مشکل و بحران رو مدیریت بکنه و رو آورده به اعتیاد
    سلام

    همانطور که خودتم حدس زدی دلایل مشکل برادرت توی این حال و هواست(البته اینها بیشتر مشکل تشدید کرده تا اینکه خودشون ریشه باشن). برادرت از خوبی زیاد به دام ترامادول افتاده. البته مسائل ریشه ای تری داشته و این حمایت گری بهش دامن زده. ریشه اصلی استرس و اصظراب شدید هست. اون با حمایت کردن آروم‌ میشده ولی این احساس که کنترل اوضاع از دستش دربیاد باعث شده برای آرامشش به ترامادول پناه ببره. ترامادول موقتا اونو بی خیال میکنه باعث میشده راحت تر بخوابه.


    کار خوبی کردید به پدر و مادرت نگفتید. کمکی از اونها بر نمیاد

    چندتا نکته مثبت هست. اول اینکه برادرت برای خوش گذرونی نرفته ترامادول مصرف کنه. دوم اینکه به شدت پنهانکاری کرده این یعنی همیشه به فکد ترک بوده. شرم وحیاش مانع این شده جلوی شما سیگار هم بکشه پس شما هم به روش نیارید بعضی وقتا آشکار کردن اعتیاد پیش دیگران باعث افزایش مصرف میشه. الان اگه قراره کسی بتونه کمکش کنه خانمش هست.اما تصمیم گیرنده اول و اخر خودشه

    اما نکته منفی اینه ترک قرص یه کم سخت تره. ولی احتمال بازگشتش کمتره چون همانطور که گفتم برای خوش گذرونی نبوده و بساط هم نداشته. ممکنه دکتر قرصش رو به یه مسکن ضعیف تر تغییر بده و کمکش همونو روز به روز کمتر کنه فکر میکنم برای ترک اعتیاد به قرص این راه بهتره.در این زمینه بهتره از یه پزشک خوب کمک بگیرید نه اونهایی که خیلی مساله رو کش بدن تا بیشتر ازتون پول بگیرن.

    اما نکته بسیار مهم بعد از ترک ترامادول، جایگزینی افکار و آگاهی های درست هست. این مساله خیلی خیلی مهمه. توی تمام ترکها چه الکل چه مواد چه قرص چیزی که مشترکا جواب داده ارنقا معنوی فرد هست. هر نوع معنویتی که اون فرد میپسنده. این باعث میشه اون استرسها و اشتباهاتی مثل حمایت گری افراطی یا نگرانی های شدیدی که منجر به اعتیاد شده درمان بشن. خانمش هم احتمالا به این آگاهی ها نیاز داره وقتی این فضا ایجاد بشه روی یچه هاشونم تاثیر مثبت میذاره.

    https://na-iran.org/ این سایت انجمن معتادان گمنام ایران هست. خیلی گروهها و کانالها توی تلگرام و واتساپ هست که این مهارتها رو یاد میدن دوازده قدم معنوی و روحانی هست.که تمام جزییات رو گفته اگه برادرت اینا رو ببینه روش خیلی تاثیر داره شاید بدون رفتن به این جلسات بتونه از نظر روحی هم ترک کنه .همسرش هم اینها رو بخونه هم برای خودش خوبه هم بهتر میدونه باید چکار کنه(این جلسات و فایلها کاملا رایگان هست حتی اگه کسی بخواد کمکتون کنه باید رایگان و بدون چشم داشت باشه این ذات و قانون مهم این قدمها وجلسات هست)

    ..........................

    اما در مورد خودت برای استخدام بهت تبریک میگم. امیدوارم بتونید انتقالی بگیرید و شرایط آسونتر بشه ولی اگه نتونستید اینو به فال نیک بگیرید. به جنبه مثبت نگاه کنید که استخدام شدید حالا شاید یه مدت اون مسیر ۹۰ کیلومتری براتون سخت باشه ولی مطمین باشید راههای دیگه ای برای بهتر کردن شرایط هست که حتما پیداش میکنید.

    این فضای دلگرمی و محبتی که بین شما و پدر ومادرت و خانواده برادرت هست بهترین و ارزشمند ترین سرمایه ای هست که باعث میشه به این سختی ها غلبه کنید پس بهتره این دلگرمی ها رو تقویت کنید تا استرسها کمتر بشه. وقتی پدرومادرت نگرانتن همون دعایی که برات میکنن به خودشون آرامش میده.بیشتر از این نیاز نیست کاری انجام بدن

  8. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    آی تک (پنجشنبه 11 آذر 00), سحر بهاری (پنجشنبه 11 آذر 00)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام مجدد دوستان

    خیلی ممنونم که همیشه به من لطف دارید و راهنمایی میکنید.


    توصیه ها و دلگرمی هاتون خیلی مفید بود. خط به خط صحبت هاتون رو چندین بار خوندم.


    خانومش میگه که برادرم متاسفانه نمیخواد زیر نظر پزشک باشه و میگه خودم میخوام ترک بکنم و این خیلی من رو نگران کرده.


    جناب امین راهنمایی هاتون خیلی کاربردی بود. آدرس اون سایت رو به خانومش گفتم. امیدوارم سریعتر از این بحران نجات پیدا کنیم.


    من با شناختی که از برادرم دارم میدونم یکی از علت های اصلی این مشکلش، مسایل کاری و مالی بوده. چک هایی که مشتری هاش دادن نقد نشده و بدهی زیادی بالا آورده. پول زیادی رو هم تو بورس از دست داده.


    پدر و مادرم تا حدودی از مشکلات مالی و کاری برادرم اطلاع دارن  به همین دلیل امروز به پدر و مادرم پیشنهاد دادم بیایید برای حل مشکل مالیش یه فکری بکنیم. یه سرمایه ای هر چند کم در اختیارش بذاریم تا کار جدیدی رو شروع بکنه. مادرم یه حرفی زد که من به سختی تونستم خودم رو کنترل کنم. گفت آره باید به دادش برسیم وگرنه ممکنه یه نفر بهش بگه بیا این مواد رو امتحان کن تا یکم درد و غصه هاتو فراموش کنی. بیچاره مادرم خبر نداره که چه بلایی سرمون اومده.

    خانومش میگه این آخرین تلاش منه و برادرت دفعات قبلی دید من چقد سختی کشیدم تا ترک کرد اما بازم رفته سمتش به همین خاطر از چشمم افتاده. به خانومش حق میدم خسته و نا امید باشه شاید منم جای اون بودم واکنش بدتری نشون میدادم اما ازش خواهش کردم اصلا بهش نگو از چشمم افتادی چون این جوری دیگه هیچ انگیزه ای برای ترک نداره دیگه.


    برادرم کلا شخصیتی داره که میخواد همه رو از خودش راضی نگه داره. شاید گفتن بعضی حرفها خوب نباشه اما همین خانومش خرج هایی زیادی از اول ازدواج براش تراشیده مثلا جدیدا گوشی خیلی گرون خریده، عمل زیبایی انجام داده و...و الان انصاف نیست در مورد مردی که هیچ وقت از نظر مالی به خواسته هاش نه نگفته بگه از چشمم افتاده. یعنی برادرم خودش رو به دردسر انداخته ولی نخواسته خانوم و بچه هاش کمبودی داشته باشند.البته این حرفها(خرج تراشی و...)رو من به خانومش نگفتم اما دلم برای برادرم سوخت.


    به قول جناب امین،علت گرایش برادرم به قرص، ریشه ای و شخصیتی هستش. همین که قدرت نه گفتن نداره و میخواد همیشه عالی و پرفکت باشه،همه (علی الخصوص خونوادش) رو از خودش راضی نگه داره. این مشکلات اخیر(بیماری پدرم،مشکل کاری برادرم،جدایی من) فقط قضیه رو بولد کرده وگرنه مشکل خیلی ریشه ای تر هستش.
    متاسفانه قبول نمیکنه زیر نظر پزشک و روانشناس باشه و فقط میگه خودم ترک میکنم.


    خیلی نا امیدم. از دیشب که متوجه این معضل شدم مدام گریه میکنم. فقط چند ساعتی که تونستم بخوابم موقتا این مشکل رو فراموش کردم وقتی بیدار شدم و یاد این قضیه افتادم دوباره بی اراده گریه ام گرفت.


    مادرم از چشمام متوجه شد فکر میکنه من به خاطر جدایی و عدم انتقالی کارم دارم گریه میکنم. گفت خدا بزرگه درست میشه. یه لحظه بغضم ترکید گفتم کاش همه با هم بمیریم.


    از دیشب همش فکر میکنم من چه دلخوشی ای تو زندگیم دارم واقعا؟ هر چند به خانوم برادرم گفتم که من کمکش میکنم اما از حالات من فهمید که من چقد داغون شدم با شنیدن اعتیاد برادرم. گفت آی تک کاش بهت نمیگفتم تو مشکلات خودت برات کافی بود من اگه بهت گفتم چون ترسیدم تو این راه کم بیارم گفتم به تو بگم که بدونم یه کمکی دارم.


    الان یه نگاهی به عنوان تاپیک های سالهای قبل انداختم دیدم مشکلاتی که اون موقع داشتم فقط جوک بودن. مشکل یعنی چیزایی که الان منو ناتوان کرده. کاش برمیگشتم به همون دوره، بی دغدغه و پر انرژی.

  10. 5 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 11 آذر 00), gholam1234 (پنجشنبه 11 آذر 00), Mvaz (پنجشنبه 11 آذر 00), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 11 آذر 00), سحر بهاری (پنجشنبه 11 آذر 00)

  11. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آی تک نمایش پست ها


    بیچاره مادرم خبر نداره که چه بلایی سرمون اومده
    سلام مجدد. ببینید خانم آی تک درک میکنم چه احساسی دارید و چه شرایطی دارید اما این نوع نگاه و نگرش شما به قضیه نگران کننده ست. شما قویتر از چند سال پیش هستید. اینم بدونید اینقد معتادان و خانواده های معتادی بودن که شرایطشون ده ها برابر سخت و وخیم تر از شرایط فعلی شما و برادرتون بوده ولی ترک کردند. برگشتن به زندگی و الان دارن جشن ده سالگی و پونزده سالگی پاک بودنشون میگیرن. خیلی هاشون تمام ثروتشون باختن. خانواده هاشون از همه پاشیده.

    اینقد نگران نباشید اول از همه به خدا توکل کنید این مسیر با خواست و اراده و لطف خداوند به سرانجام خوبی میرسه. یه فرد معتاد نیاز داره افرادی با آرامش وانرژی های مثبت و پخته اطرافش باشن تا آدمهایی که ترس و استرس دارن. اول از همه برادرت رو به خدا بسپار و از جای خدا بیا پایین.

    معمولا نشنیدم اونایی که میرن ترک میکنن قبلش چکاب بگیرن. اما من توصیه میکنم قبل از شروع برید یه چکاب کامل بگیرید آزمایش قند وچربی و اینا و مخصوصا نوار قلب و اکو مطمئن بشید که گرفتگی رگ و تصلب شرایین نداره اینها ارتباطی به مصرفش نداره اینها رو بدونید خیلی خوبه. کلن هر کسی نیاز داره سالی یه بار این نوع چکاب رو بده. فشار خون اینا هم بدونید همیشه روی چنده نیازی به آزمایش اعتیاد نیست.


    توی مرحله بعد میزان مصرفش بدونید که ترامادول چند میلی مصرف کرده و روزی چقد؟ بعد خودتون برید با پزشک ترک اعتیاد مشورت کنید تا اون بهتون بگه باید ترامادولها رو کم کم بیارید پایین یا جایگزین مینویسه براش.... من در اینکه متادون چه شربتش چه قرصش از ترامادول بهتره مطمئنم اما نمیدونم چطور باید ترامادول ترک کنه. (متادون هم اعتیاد داره این درصورتی که یه وقت نخواست یا نتونست ترک کنه متادون بهتره نمیدونم خودش قبلا چنین تصمیمی برای تعویض گرفته یا نه)


    ترک قرص باعث تعریق و بی قراری میشه.یکی از دوستانی که هم قرص مصرف میکرد هم هرویین بعد ترکش مدام مضطرب بود هی پاشو تکون میداد البته اینا موقته.(اینا رو از اول به خودش نگید که بترسه)

    اینم خوبه بدونید که ترک اعتیاد مثل ترک یه نفر بعد از یه رابطه عاطفی عمیقه. مثل شکست عشقی عمیق. بعدش احساس پوچی، افسردگی، اضطراب و اینا میاد چون ترشح هورمونهایی که ترامادول یا مواد باعث تحریکشون میشده یهو قطع میشه..بخاطر همینه توی ترکهای کمپی و جلسه ای (معتادان یا الکلی های گمنام) دوستانشون یا اون کسانی که قبلا ترک کردن مدام جوک میگن و اینا رو میخندونن .یه محیط شادی درست میکنن خود اینا باعث میشه اون احساس پوچی از بین بره.


    البته بهترین نوع ترک این بود که خودش از طریق دوستی آشنایی کسی که ترک کرده بره کمپ اول ترک جسمی کنه بعد بره جلسات ان ای(معتادان گمنام) شرکت کنه. کمپ هزینه کمی داره ولی جلسات هزینه نداره.


    ولی خب راههای دیگه هم مثل اینکه توی خونه ترک کنه هست ولی باید خیلی رو راست باشه. اگه دو دل و مردد باشه کمی سخته. یا اینکه برای دل خانمش فقط بخواد کمش کنه یا ادای ترک کردن دربیاره. اینها رو برای قضاوت و بی اعتمادی نمیگم برای اینکه اطلاعات شما بالا بره.

    حالا برای اینکه بهانه ای نداشته شما کمکش کنید توی خونه ترک کنه ولی مدام هم‌با پزشکش مشورت کنید هم سعی کنید با گروههای معتادان گمنام در ارتباط باشید و ازشون مشورت بگیرید.اگه خودش این کار میکرد خیلی خوب بود مخصوصا گروهایی که توی شهرتون توی تلگرام و واتساپ فعال هستند.

  12. 3 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    آی تک (پنجشنبه 11 آذر 00), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 11 آذر 00), سحر بهاری (پنجشنبه 11 آذر 00)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    814
    امتیاز
    25,967
    سطح
    96
    Points: 25,967, Level: 96
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 383
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,293 در 743 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام سحر بهاری عزیز
    ببخشید بازم زحمت دارم.. صبح هم لطف کرده بودین.لطفا این پست هم برسونید به دست آی تک.
    سپاس بی کران از شما خانم مدیر نازنین.
    .........................
    گفتم کاش همه با هم بمیریم.
    خدا نکنه ان شالله خیلی زود این روزها تموم میشه.
    تو نشون دادی که قوی هستی و میتونی ....اینجا یا هر جای دیگه ای میتونی درد دل کنی گریه کنی حق داری ولی بعدش دوباره پر قدرت به کمک خانوادت میری.
    حواست به تغذیه ات هم باشه.
    آی تک جان خودتم گفتی که برادرت نباید متوجه بشه تو میدونی ...
    ولی از دور نامحسوس به خانم برادرت هم کمک کن.

    کمی هم شوخی
    میتونی تو این پروسه هر از گاهی هم بالدوز بازی دربیاری...خیلی ریز ی چشمه هایی بیا.
    من خودم ۴ ۵ تا عروس و به تنهایی خواهر شوهرم.
    خیلی حساب میبرن ازم:)
    بخند بالدوز خانم ؟
    قول میدم از ابهت بالدوزیت کم نشه

  14. 2 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    آی تک (پنجشنبه 11 آذر 00), سحر بهاری (پنجشنبه 11 آذر 00)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    خیلی ممنون دوستان. خوبه که اینجا دوستانی هستند که آدم بدون قضاوت شدن میتونه ازشون کمک بگیره.


    جناب امین حرف هاتون کاملا منطقیه. منم سعی میکنم آرامشم رو حفظ بکنم و کمکی بتونم به خانوم برادرم بکنم.

    دیشب که خانوم برادرم قضیه رو به من گفت. میگفت فردا میخوام باهاش اتمام حجت بکنم بگم اگه قطع نکنی من با بچه ها میریم خونه پدرم.بهش گفتم این راهش نیست.اون طوری بدتر احساس تنهایی و بی پناهی میکنه.


    بهش گفتم از در احساسات وارد شو. بگو تو الان جوونی میتونی راحت ترک کنی.چند سال دیگه سخت تر میشه. به خاطر زندگی و پسرامون، به خاطر پدر و مادرت که انقد شکسته شدن،به خاطر آی تک که تو این مشکلات، امیدش به توئه بیا اصولی و زیر نظر پزشک ترک کن.


    خانوم برادرم الان بهم پیام داد که باهاش صحبت کرده. و طبق صحبت های من سعی کرده احساساتش رو تحریک بکنه. بهش گفته آی تک به خاطر بی حوصله بودن تو خیلی ناراحته. فکر میکنه تو به خاطر مشکلات مالی این جوری شدی و  به خاطرت کلی گریه کرده. اگه بفهمه تو افتادی تو مسیر این قرص مزخرف، داغون میشه.


    خانومش یه اشاره ای هم کرده به مشکل برادرم که 10 سال پیش اتفاق افتاده بود. 10 سال پیش دست برادرم حین کار آسیب دیده بود و چند تا پزشک گفته بودن دستش باید از مچ قطع بشه اما یه پزشکی که خدا رحمتش کنه قبول کرد این عمل رو که خیلی سخت بود انجام بده. دست برادرم به سختی پیوند زده شد اما خب مسلما اوایل هیچ حس و حرکتی نداشت و مثل یه چوب خشک بود. اون موقع من پانسمان دستش رو انجام میدادم. یه بار حین پانسمان، برادرم گفت من دیگه بدبخت شدم با دست راستی که این طوری شده من میخوام چیکار کنم؟آینده ام چی میشه؟ من که به شدت با حرفش بغض کرده بودم به سختی خودم رو کنترل کردم بهش امیدواری دادم گفتم من قول میدم دست تو خوب میشه، کار و بارت خوب میشه، ازدواج میکنی. اما بعدش رفتم تو اتاق و زار زار گریه کردم گفتم خدایا اگه دست برادرم خوب نشه دیگه هیچ چیزی تو دنیا من رو خوشحال نمیکنه. با کلی سختی و جلسات فراوان فیزیوتراپی، دست برادرم خداروشکر تا حد خیلی زیادی بهبود پیدا کرد. برادرم اون موقع مجرد بود و بعد از ازدواجش،بارها این داستان رو به خانومش تعریف کرده گفته آی تک چقد اون موقع حالش بد بود و چقد بهم امید میداد.


    خانومش با اشاره به موضوع 10 سال پیش، بهش گفته یادته میگفتی آی تک چقد اون موقع حالش بد بوده،الان اگه بفهمه تو به قرص اعتیاد پیدا کردی نابود میشه.


    الان یادم افتاد اون موقع دست برادرم به شدت درد میکرد طوری که با قرص های مسکن، تخفیف پیدا نمیکرد. حدس میزنم شاید از همون موقع رفته سراغ این قرص.

    خلاصه برادرم گفته هم به خاطر این مسایل و هم به خاطر اینکه خودم از این شرایط خسته شدم و می بینم چقد این قرص، زندگیم رو داغون کرده میخوام ترک کنم.


    همسرش با تاکید های من بهش گفته باید زیر نظر پزشک ترک کنی. اونم پیج یه دکتر رو نشون داده گفته رفتم پیش این دکتر. من رو عضو یه گروهی کرده. هر شب جلسه میذاره برامون به صورت مجازی. ویس هاشو نشون داده گفته یادته هر شب با هندزفری گوش میدادم میگفتم جلسه دارم تو می خندیدی بهم میگفتی جلسه؟واقعا جلسه داشتیم.گفته حتی میتونی یه بار جلسه داشتنی تو هم بیایی ببینی.


    گفته پزشک، خودش بتدریج داره مصرفش رو کم میکنه و آخرین بار پنجشنبه هفته قبل نصف قرص رو خورده.


    با شنیدن این حرف ها یکم آرومتر شدم. اما میگم نکنه خانومش وقتی بی تابی من رو دیده داره الکی و برای دلخوشی من اینارو میگه. یا برادرم برای دلخوشی خانومش داره میگه آخه خانومش دیشب میگفت برادرم میگه خودم ترک میکنم دکتر نیازی نیست. فعلا دوس دارم باور کنم همه حرفاش حقیقت داره.


    الهه جان خیلی ممنون بابت دلگرمی هات.از بالدوز بازی گفتنت خندم گرفت. وقتی داشتم خرج تراشی های خانوم برادرم رو میگفتم، با خودم گفتم الان باعث سو برداشت میشه فکر میکنن دارن بالدوز بازی(خواهر شوهر بازی) درمیارم. اما منظورم این بود برادرم انگار با همه تعارف داره حتی با همسر خودش. یا بارها پیش اومده برای آشنا و فامیل، کاری در ارتباط با زمینه شغلی خودش انجام داده و طرف هر چقد اصرار کرده برادرم هزینه انجام کار رو که مبلغ کمی هم نبوده نگرفته.

    بازم ممنونم از همه دوستان. نسبت به صبح که این تاپیک رو ایجاد کردم حالم بهتر شده با راهنمایی ها و دلگرمی هاتون.

  16. 2 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    ammin (جمعه 12 آذر 00), الهه زیبایی ها (جمعه 12 آذر 00)

  17. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نگران نباشید اینجور که مشخصه برادرت داره تلاش خودشو انجام میده. هم تو هم همسر برادرت تا اینجا خوب عمل کردید اینکه به توصیه ت گوش کرده و کنارش مونده.

    باید ببینید چی پیش میاد و دقیقا میخاد با چه برنامه ای جلو بره. شرایط روحیاتی که برادرت داره اونقد حاد نیست که ترکش سخت باشه. اینکه چقد با خودش روراست و صادق باشه و سختی های این راه بپذیره و رشد کنه.

    مهمتر از ترک جسمی. اقدامات بعد ترک جسمی مهمه. با طناب آگاهی میتوته خودشو نجات بده. نکته های زیادی هست که بهتره به صورت مداوم و تدریجی یاد بگیره مخصوصا تجارب کسانی که قرص مصرف کردند و ترک کردند اونهایی که سالها پاک بودند. خیلی کمکش میکنه احساسات خودشو بشناسه و خودسرانه عمل نکنه.


    شما هم هر وقت نگرانش شدی و اون موقع دور بودی کاری ازت برنمیاد فقط براش دعا کن تا احساسات منفیت مثبت و معنوی بشه و یه وقت به دام کنترل گری نیفتی.اینجوری سر کارهم تمرکزت رو از دست نمیدی

  18. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 12 آذر 00)

  19. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 22 اردیبهشت 03 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,781 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام و احترام
    خانم آیتک معمولا برای حل یه الگوی منفی ( اعتیاد - وابستگی های اشتباه - عادات اشتباه و ...) فرد باید چند مرحله را طی کنه و در این موارد روی خودش کا رکنه :

    1- تعهد برای تغییر
    2- ایجاد انگیزه - سئوال مثبت و منفی در این جور مسائل باعث انگیزه میشه ،،، مثلا اگه تغییر نکنم چه اتفاقی می یافته ؟ اگه تغییر کنم چه چیزهایی بدست می آورم ؟ و ...
    3- قطع الگوی منفی
    4- جایگزینی برای الگوی منفی
    5- تکرار الگوی جدید
    6- تست - ما باید الگوی جدیدی که جایگزین کردیم امتحان کنیم چقدر موفق بوده -- اگه موفق نبوده باید دوباره از مرحله 1 بررسی انجام بشه


    سه صفحه اول این تاپیک را بخونین و برای برادرتون پیرینت بگیرین .
    همزمان حضور ی هم اقدام فرمایین .
    با توکل به خدا و تلاششون حتما حل میشه .


    باغ غنی ذهن شما
    ویرایش توسط باغبان : جمعه 19 آذر 00 در ساعت 11:41


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.