به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 32
  1. #21
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    درود

    _ گاهی اوقات ممکن هست والدین خیلی سختگیرانه با فرزندانشون رفتار کنن و از طرف دیگه گاهی هم ممکن هست همه چیز رو رها کنن و هر دوی اینها نتیجه ای جز آسیب نخواهد داشت. اگر والدین بتونن در کنار پیوند های روحی و عاطفی با فرزندانشون قاطعیت رو همراه با انعطاف و پذیرش لازم اجرا کنن، میشه که انتظار موفقیت رو داشته باشن.

    بنظر من لازم هست شما هر چه زودتر با خانواده اون پسر آشنا بشین و گفتگویی با پدر و مادرش داشته باشین. اگر چنانچه پدر و مادرش سالخورده هستن با بزرگتری که توی اون خانواده هست صحبت کنین. این آشنایی فرصتی ایجاد میکنه که از نیت این پسر و تصمیم خانوادش اطلاعات مفیدی کسب کنین که مسیر رو هم به شما و هم به دخترتون نشون بده و از زمان خوردن و آسیب های خطرناک پیشگیری کنین.

    با زمان خوردن به این دست ارتباط ها نیازها و احساسات شعله میکشن و ممکن هست این ارتباط رو از رویای ازدواج به آسیب های جدی و جدایی های ور هزینه منجر بشه و بسترش هم با مسافرت و ... در حال فراهم شدن هست.

    از طرفی مسئله سن اون پسر و رضایت خودش و خانوادش مطرح هست، مورد سن معمولا اوایلش خیلی حاد نیست اما رفته رفته ممکن هست به یک تهدید یا بهانه جدی برای عدم پایداری ارتباط یا ازدواج ختم بشه . ( این مسئله سن میشه در موردش یک تاپیک جداگانه نوشت )

    بهمین علت شما باید نسبت به این مورد حساس تر عمل کنین.


    _ مسئله ی بعدی که روان دختر شما رو متأثر کرده و از علل تمایل پیدا کردن به این ارتباط غلط و سراسر نقص بوده عدم پیوند روحی و عاطفی عمیق با پدرش هست. از طرفی مواردی هم در خصوص خودتون مطرح هست که دوستان اشاره کردن و این مهم رو میرسونه که هر دو ( شما و دخترتون ) نیاز دارید با یک متخصص در ارتباط باشید و در راه اصلاح عیوب، ترمیم آسیب ها و یادگیری یکسری موارد قدم بردارین.

    برای همراهی دخترتون سعی کنین با توجه دقیق به خصوصیات و نقطه پذیرشش بهش نفوذ پیدا کنین و از این کانال وارد بشین تا به اهداف مد نظرتون برسین.



  2. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    46
    Array
    اینجا فقط شما هستین که ما می تونیم نکاتی را خدمتتون بگیم . ما به پسر طرف مقابل این رابطه دسترسی نداریم و نه به دخترتون .چیزی که مشخصه دخترت متاسفانه در مورد ازدواج آگاهی بالایی ندارن ، باید در مورد سواد ازدواج مطالعه داشته باشن . یعنی از دوستی فاصله بگیرن و احساسات خودشون را کنترل کنن تا خواستگاری رسمی و عقد رسمی .خیلی از دختر و پسرها به خاطر این ناآگاهی به خودشون آسیب می زنند .
    سعی کنین خودتون را به دخترتون نزدیک کنین - وقتی صمیمت بهتر شد حرف های همو بهتر می فهمید - نصیحت فایده نداره الان - دخترتون وابستگی و احساسات اشتباهی برای خودش ایجاد کرده .
    معمولا پسرها اگه تو ازدواج دختر به دلشون بشینه حتما تلاش می کنن برای رسیدن به اون .. اگه تلاش نیست برای اقدام رسم
    جدا شرایط دختر و پسر و خانواده ها و مشکلات ؛ یعنی یا اون پسر روابطتش برای روابط دوستی هست و یا اون دختر معیارهای اون پسر را نداره ! در ماجرای شما انگار فقط یه احساس غلط و دوستی هست که دختر شما هم متاسفانه مقصره
    . با مشاور صحبت داشته باشین برای اینکه چطور صمیمیت را با دخترتون بهتر کنین .

    این جا را هم بخون :
    گفتگوی صمیمانه مدیر همدردی با دخترانش


    مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)
    ویرایش توسط Niagara : یکشنبه 18 مهر 00 در ساعت 22:57

  3. کاربر روبرو از پست مفید Niagara تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 18 مهر 00)

  4. #23
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 اردیبهشت 03 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,772 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام

    سعی می کنم مطالبی خدمت بزرگوار شما بگم ،،، امیدوارم بتونه کمک کنه بهتون :
    بعضی موقع ها فرزندان از بُعد احساسی از طرف خانواده تامین نمیشن برای همین امکان داره دنبال این باشن احساس را از بیرون تامین کنن . ( تله طرد و رها شدگی )
    وقتی بچه ها این حس را تامین نبینن و خانواده ها هم رفتار سرد و خوبی نداشته باشن ، اون بچه یه حس بی اعتمادی و بد رفتاری از دیگران در ذهنش تفسیر می کنه ( تله بد رفتاری - بی اعتمادی )
    از طرفی اگه روی هیجانات خودش مطالعه نکرده باشه و مدیریت اون را بلد نباشه،،، با موارد ذکر شده بالا ، باعث میشه با شدت بیشتری وارد تله محرومیت هیجانی - تله بازداری هیجانی - تله وابستگی بشه .
    با این روند وقتی از بیرون دلبری هم بشه ، شرایط را فراهم می بینه برای رفتن به کار اشتباه ،،،اشتباهی که خودش نمی دونه اشتباهست .
    اشتباهی که هم خود فرد دخیل بوده ( روی خودش کار نکرده ) و هم خانواده و محیط بیرونی تاثیر داشتن ( پدر - مادر - برادر و خواهر و ....)
    برای همین علاوه بر نقش خود فرد ، خانواده هم خیلی مهمه .
    می بینین ،،، مسائل یه شاخه نداره و باید خیلی موارد را مطالعه و بررسی کنین در این حوزه ( از طرف خودتون )
    سعی کنین با شیوه مهارت های ارتباطی ، خودتون را به دخترتون نزدیک کنید .
    شیوه این ارتباط هم از طریق بالغ درون و کودک شاد هست .
    خیلی از والدین با والد درون با این جور مسائل برخورد می کنن که اشتباه هست .
    در تاپیک معرفی شده زیر 18 طرحواره +ذهنیت های طرحواره ای ( کودک شاد - بالغ درون و... ) بررسی شده .
    این تاپیک را با دقت بخونین .

    تله های زندگی



    فرزند شما و اون پسر متاسفانه مسیر اشتباهی را دارن انجام میدن و از لحاظ قانونی و شرعی هم تعهد رسمی نسبت به هم ندارن در قبل از عقد طبق ماده1035 قانون مدنی .
    برای همین بارها به دختر و پسرها گفته شده احساسات و هیجانات کنترل بشه در قبل از عقد و از راه رسمی و خانواده اقدام بشه و وابستگی احساسی ممنوع !
    دختر و پسر باید متذکر هم بشن و مسیر اشتباه را قطع کنن نه که هر دو با هم مسیر اشتباه را طی کنن .
    در این مسائل ، به هر دلیل پسر اگه بهانه آورد که مشکل داره و نمی تونه بیاد جلو رسمی ، باید این ارتباط قطع بشه ! یعنی اصلا به عنوان خواستگار محسوب نمیشه .،،
    مگر اینکه با خانواده رسمی بیان جلو و موارد مشکلات را بگن که این پسر این گونه نیست . از طرفی اگه پسر این روند را نداشته باشه و رسمی نیاد جلو ، بدیهی هست دختر و خانواده دختر باید یه خط قرمز بکشن و خواستگارهای واقعی را بررسی کن .ولی مشکل اینجاست که دختر و پسر امکان داره خودشون را وارد وابستگی های اشتباه و دوستی ها کنن ،،، کاری که الان داریم می بینیم ،،، یعنی هم مسیر اون پسر اشتباه هست و هم دختر شما .
    سعی کنید با تکنیک هایی که در تاپیک تله های زندگی گفته شده این قضیه را مدیریت کنین .
    این مقالات هم بررسی کنین :
    لینک های مطالعاتی
    مشاوره حضوری هم داشته باشین .

    در پناه خدا
    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 20 مهر 00 در ساعت 12:47 دلیل: ارسال لینک مطالعاتی

  5. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Niagara (دوشنبه 19 مهر 00), لاله123 (دوشنبه 19 مهر 00), طهوراالف (چهارشنبه 21 مهر 00)

  6. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 مهر 00 [ 15:48]
    تاریخ عضویت
    1400-7-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,083
    سطح
    17
    Points: 1,083, Level: 17
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و شبتون بخیر.

    ممنون و سپاس خانم سحر بهاری و جناب باغبان و خانم نیاگارا ( البته اگر درست حدس زده باشم )

    نوشته ها و توصیه های دلسوزانه تون رو چند بار خوندم و نمیدونم واقعا چه جوابی بدم حرف زیاده ولی گویا زبان قفل و کلمات در حصرن.

    همانطور که شما عزیزان گفتین دخترم راه اشتباهی میره البته استثناء هم وجود داره و شایدم این راه ختم به خیر شه.
    تنها چیزی که دقیقا میدونم اینه که با توجه به سن دخترم خیلی نمیتونم رو نظر و عقایدش تاثیر بذارم و میدونم که ازمن حرف شنوی نداره و اجازه دخالت تو این مورد رو بهم نمیده ، حتی در حد دوسه جمله....تنها دلیلشم اینه که دیگه بیست و هشت سالمه و بچه نیستم و کسی حق دخالت تو زندگیم نداره ، و آخرشم به این میرسه که بهم میگه اینهایی که میگی نظر توست و من چنین اعتقادی ندارم.....چون منم همین صحبت های شمارو بهش گفتم.

    البته این رو هم بگم قبل از آشنایی با این آقا با کسانی که در محیط کار یا تحصیل آشنا شده بود و اونها تمایل به ادامه دوستی داشتن با نظر منفی دخترم مواجهه میشدن و جوابی که دخترم به اونها میداد این بود """"که من دختر هفده هجده ساله نیستم که دنبال دوستیو این حرف ها باشم ، میخوام ازدواج کنم و اگر تمایل شما هم به ازدواج هست قدم بعدی برداشته شه وگرنه تمایلی به دوستی ندارم"""
    غرض از گفتن اینها اینه که بگم دخترمم دوست داره ازدواج کنه و از شما چه پنهون کمی بخاطر مشکلات مالی خودمون و همینطور وسع مالی پسر که هنوز به اونچه که میخوان نرسیده، دخترم نمیخواد فعلا اقدام رسمی صورت بگیره، چون با توجه به زمان طولانی که برای ازدواج در نظر گرفتن شاید دخترم و یا حتی خود پسر کلا از ازدواج منصرف شن، منظورم اینه که دخترم با علم به این موضوع این رابطه رو داره ادامه میده و بارها وقتی در این مورد باهم حرف میزنیم بهم میگه مسئله خیلی ساده س و تو بغرنجش میکنی و مهم اینه که دوتا آدم ازهم خوششون اومده میخوان باهم باشن حالا چه ازدواج کنن و چه ازدواج نکنن داخل پرانتز بگم میدونم و یقین دارم که دخترم گرچه الان این نظر رو داره ولی چند ساله دیگه اگه ازدواجی سر نگیره و از هم جدا شن ، اونی که بهم خواهد ریخت و ضربه خواهد خورد دختر منه ولی در هر حال فعلا از هر راهی که من وارد میشم ، نهایت جوابی که می شنوم اینه که "" ۲۸ سالمه و خودم برای زندگیم تصمیم میگرم ""و همین الانم اگه دخترم از نظر مالی به حدی برسه که بتونه بره مستقل زندگی کنه حتمن اینکارو خواهد کرد.

    بخاطر خصوصیات اخلاقی که دارم نتونستم اونطور که باید و دوست دارم با دخترم خیلی صمیمی باشم ، بارها خواستم دخترم رو در آعوش بکشم ولی هیچوقت نتونستم ( البته به استثناء جشن های رسمی مثل عید و یا تولدها).... البته دخترم مهربونه ونگرانی و دلسوزی نسبت من داره و میدونه که من همیشه نگران زندگی و آینده ش هستم ولی خب اون صمیمیتی که مد نظرم هست وجود نداره .
    لینک ها و مطالبی که شما عزیزان توصیه کردین رو حتمن می خونم.
    این رو هم الان یادم اومد دخترم از مسافرت که اومد سوغاتی برام گرفته بود و برای آشتی پیش قدم شد گرچه معذرت خواهی نکرد ولی با صحبت هاش معلوم بود از زدن اون حرف ها پشیمونه.
    همه اینهارو گفتم که بگم تنها کاری که میتونم انجام بدم همونطور که شما عزیزان گفتنین خودم رو تغییر بدم( که البته سخته) .

  7. کاربر روبرو از پست مفید طهوراالف تشکرکرده است .

    Niagara (دوشنبه 26 مهر 00)

  8. #25
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    مادر گرامی نگاه دقیق به بافت خانواده شما، بررسی نقش ها و مشکلات فردیشون توسط یک فرد صاحب صلاحیت مهم ترین مسئله ای هست که پیش رو دارین.

    فرزند شما با توجه به شرایطی که مطرح کردین ممکن هست به هر ریسمانی پوسیده ای چنگ بزنه و این به ضرر او و حتی شما تمام خواهد شد.

    در مورد همسر سابقتون آنچه که نوشتین کافی نبود، لطفا در موردش بیشتر بنویسین و دلایل جداییتون رو شرح بدین، از شخصیتش بنویسین.
    ویرایش توسط سحر بهاری : شنبه 24 مهر 00 در ساعت 14:42

  9. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    طهوراالف (یکشنبه 25 مهر 00)

  10. #26
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,427
    امتیاز
    287,586
    سطح
    100
    Points: 287,586, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,596

    تشکرشده 37,095 در 7,008 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    همانطور که خودتون متوجه شدید، بچه های ما به مرور که بزرگ می شوند، تاثیرپذیریشان از ما کمتر می شود. و بر اساس شکل گیری شخصیت و تربیتی که شده اند مستقل می شوند.

    و البته احساسات آزارده شده شما به عنوان مادر طبیعی هست. و هر مادر دیگری جای شما بود حتما ناراحت می شد.

    اما چه باید کرد؟
    آنچه که وظیفه شما در مورد دخترتان هست. این است که بر اساس ارزشهای خود اقدامات موثری داشته باشید. این اقدامات گاهی فقط دلسوزانه راهنمایی کردن هست. و یا هر افدامی که احتمال اثر گذاری مثبت را دارد.
    اما اگر احساساتان آزرده می شود یا دلتان می سوزد و سعی می کنید به هر قیمت او را هدایت کنید این اشتباه هست.

    ****مهمترین بخش وظیفه شما در قبال خودتون هست. به نظر می رسد شما توجه کافی به خودتون ندارید. با خودتون به اندازه کافی مهربون نیستید. یعنی به خودتون بیشتر آسیب می زنید تا دیگران.
    برای این منظور پیشنهاد جدی دارم حتما به یک مشاور به صورت حضوری مراجعه کنید و سوای موضوع دخترتان، صرفا روی خودتون تمرکز کنید. اینکه با احساسات و هیجانات و درون خود بیشتر آشنا بشوید. و بتوانید به خودتون رسیدگی کنید. بتوانید حال خود را بهبود ببخشید.
    قطعا به غیر از دخترتان، مسائل و موضوعات دیگر هم شما را آزار می دهد و شما روش صحیحی را در قبال خودتون پیش نمی گیرید.
    شما در جلسات مشاوره حضوری نحوه پذیرش این نگرانی ها و احساسات و ... را تمرین خواهید کرد و برای آنچه برایتان ارزشمند هست اقدامات موثری را کشف خواهید کرد.

  11. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Niagara (دوشنبه 26 مهر 00), لاله123 (دوشنبه 26 مهر 00), باغبان (شنبه 24 مهر 00), سحر بهاری (دوشنبه 26 مهر 00), طهوراالف (شنبه 24 مهر 00)

  12. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 مهر 00 [ 15:48]
    تاریخ عضویت
    1400-7-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,083
    سطح
    17
    Points: 1,083, Level: 17
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام

    جناب مدیر و خانم بهاری ممنون و سپاس از مطالبی که عنوان کردین

    خانم بهاری
    در مورد همسر سابقم شاید روزی اینجا بنویسم شرحش مفصله و البته فکر می کنم تاثیری در حل مسائل منو دخترم نداشته باشه...و اجازه بدید در کمال احترام در یه مورد باهاتون هم نظر نباشم، در مورد ریسمان پوسیده باید بگم دخترم در کنار دوسه مورد ایرادهایی که داره صفات و خوبیهای زیادی هم داره که حالا اینجا بیانش نکردم و با شناختی که ازش دارم ، میدونم که اینطور نیست.

    جناب مدیر
    همونطور که عنوان کردید بله با خودم زیاد مهربون نبودم تقریبا ، بخودم سخت گرفتم و خودم رو از خیلی چیز ها محروم کردم و البته این رو هم بگم راحتی و آسودگی مادرم رو که می بینم و همینطور سلامتی و آسایش دخترم ، اینها برام بسیار ارزشمند و مهمه. خوشبختانه هیچوقت اهل تحکم و تحمیل نظر و عقیده م نبودم ، راهنمایی کردم و یا نظرم رو گفتم و یا خوب و بد بودنش رو ، ولی اجبار و تحمیل هیچوقت بین منو دخترم نبود، و همونطور که بیان کردین بله مشکلات دیگری هم هست .، مدتهاست تصمیم دارم مشاوره برم ولی خب حالا یا تنبلی بوده یا کمبود وقت و مشغله زیاد ، هنوز فرصتش برام پیش نیومده ،

    از دوستان و جناب مدیر که وقت میگذارن و مطالبم رو میخونن واقعا سپاسگزارم:
    ویرایش توسط طهوراالف : دوشنبه 26 مهر 00 در ساعت 00:33

  13. 2 کاربر از پست مفید طهوراالف تشکرکرده اند .

    Niagara (دوشنبه 26 مهر 00), سحر بهاری (دوشنبه 26 مهر 00)

  14. #28
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم طهور

    به نظر میرسه فعلا سوالی در مورد رابطت با دخترت نداری و به این نتیجه رسیدی باید بیشتر روی خودت کار کنی. در این زمینه مشاوره حضوری نتیجه بخش تره ولی قبل از مشاوره حضوری در صورت تمایل میتونی تایپیکی جدا گانه با این موضوع ایجاد کنی

  15. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    Niagara (دوشنبه 26 مهر 00), سحر بهاری (دوشنبه 26 مهر 00)

  16. #29
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    ممنونم

    خانم طهورا الف اجازه بدید جور دیگری بنویسم، ممکن هست در تاریخ با شخصیت های مختلفی از طریق کتاب ها یا فیلم ها آشنا شدین. بین اینها افراد ستمگر، مفسد، قاتل، کلاهبردار، قاچاقچی و ... مختلفی بودن اما حتی اونها هم ممکن هست چند خصوصیت خوب داشتن. مثلا به هر کسی ظلم میکردن اما خانواده خودشون در ناز و نعمت و آرامش زندگی میکرده، اما مثلا در یکسری کارای خیریه و حمایتی شرکت میکردن. پس انسانها در کنار صفات یا ویژگی های خوبی که ممکن هست داشته باشن از معایبی یا مشکلاتی هم رنج میبرن و حتی خانواده و جامعه رو هم درگیرش میکنن.

    بله دختر شما هم حتما ویژگی های خوبی داره اما دلیل نمیشه نگرشش در همه ی ابعاد هم درست باشه، تصمیماتش ارزشمند باشه و در همه ی حوزه ها موفق عمل کنه.

    صدرصد نوشتن در مورد همسر سابقتون کمک کننده هست، ممکن هست تکه ای جدا شده از زندگی شما باشه اما تا هر زمانی که دخترتون زندگی میکنه پدر او هست و نقش و جایگاهش محفوظ و بسیار مهمه. بخشی از آسیب هایی که دخترتون داره تجربش می‌کنه و بعدها دردش بروز خواهد کرد به نقش پدرش در زندگیش مرتبط هست و نمیشه اینو انکار یا پاک کرد.


  17. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    46
    Array
    ممنون طهورا . همین طور که مدیر گفتن سعی کن روی خودت کار کنی و هیجانات خودت را تحت کنترل درآوری . اگه نتونی روی هیجانات و آرامش خودت کار کنی چطوری هیجانات دخترت که داره به خودش آسیب میزنه را می خوای مدیریت کنی . نوشتن و تمرکز روی علت جدایی همسر سابقت کمکی بهت نمی کنه الان . جز اینکه خاطرات تلخ را برایت روشن می سازه . تمرکزت را فعلا در مرحله اول بذار روی خودت و بعد دخترت . دخترت هم باید یاد بگیره چطوری احساسات خودش را مدیریت کنه . اگه مادرش بتونه فرزند هم الگو برداری می کنه .
    همین طور که مدیر گفتن به طور جد حضوری پیگیری کن .می تونی همسر سابقت را هم در جریان قرار بدی که اون هم اطلاع داشته باشه که دخترش داره چه مسیر اشتباهی را میره . بعدشم مشکل اصلی این روابط که دختر و پسرها دارن اینکه نمیتون روی احساسات و هیجانات خودشون کنترل داشته باشن . تاپبک های جناب باغبان و جناب امین را بخونین که براتون معرفی کردن .

    ویرایش توسط Niagara : دوشنبه 26 مهر 00 در ساعت 19:28

  18. 2 کاربر از پست مفید Niagara تشکرکرده اند .

    لاله123 (دوشنبه 26 مهر 00), باغبان (دوشنبه 26 مهر 00)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.