به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 33 , از مجموع 33
  1. #31
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    2. احساس ترک‌ شدن را در خود کنترل کنید.

    از احساساتِ کنونیِ مرتبط با ترک‌ شدن در زندگی خود آگاه شوید. سعی کنید بفهمید که تلۀ شما از کجا سرچشمه می‌ گیرد. شاید در جایی از تلۀ خود متحمل یک فقدان هستید. شاید پدر یا مادر بیماری دارید، همسری دارید که در حال ترک شماست، رابطه‌ ای که رو به پایان است، معشوقی بی‌ ثبات است و مدام شما را بازی می‌ دهد یا شاید به حدی از احتمال وقوع فقدان اجتناب می‌ کنید که کاملاً تنها هستید.

    سعی کنید ببینید که آیا می‌ توانید چرخۀ ترک‌ شدن در زندگی خود را پیدا کنید یا خیر؟ اَبی، پاتریک و لیندزی به محض اینکه به جستجوی آن پرداختند، به وضوح چرخۀ خود را دیدند.

    پاتریک : « هر بار همین طور هست . ابتدا می فهمم که فرانسیس به خانه نمی آید و خشمگین می شوم . یک لحظه نگران می شوم که مبادا اتفاقی برایش افتاده باشد یا تصادف کرده باشد ؛ لحظه ای بعد ، از اینکه دوباره با من چنین کاری می کند به قدری از او عصبانی می شوم که دلم می خواهد به محض وارد شدنش به خانه او را بکشم

    تا ساعت ها به همین حال ادامه می دهم تا زمانی که خسته شوم . سپس دراز می کشم و به شدت احساس افسردگی می‌کنم. فقط سعی می‌کنم بخوابم.

    اغلب مواقع وقتی که سر انجام به خانه می‌ آید اصلاً اهمیتی نمی‌ دهم، اما گاهی نیز با دیدنش خشمگین می‌ شوم و کتک نزدنش برایم به‌ کاری دشوار تبدیل می‌ شود.»

    به خودتان اجازه دهید تا تمام احساساتِ موجود در چرخه را تجربه کنید. هر زمان که حسی را تجربه می‌ کنید، از چرخۀ آن آگاه شوید.
    اگر چنین کاری را نمی‌ کنید بهتر است مدتی را به تنهایی بگذرانید. به «انتخاب» خودتان، به جای فرار، زمانی را به تنهایی اختصاص دهید. اَبی یاد گرفت تا چنین کاری را انجام دهد. زمانی که اَبی برای اولین بار سراغ ما آمد، زمان زیادی را صرف فرار از تنها شدن می‌ کرد. او همیشه کسی را برای خودش کنار می‌ گذاشت تا در زمان نیاز به او کمک کند، چه تلفنی و چه حضوری. اَبی بایستی تحمل تنهایی را یاد می‌ گرفت. بعدها او یاد گرفت تا قدر تنهایی را بداند.

    اَبی: «این که مدام به دنبال نگه‌ داشتن افراد نزدیکِ خودم نباشم حس خوبی دارد. چنین کاری به زحمت زیادی احتیاج داشت. به خودم می‌ گویم که می‌ توانم به تنهایی زندگی کنم و خودم مراقب خودم باشم و می‌ توانم به تنهایی حال خوبی داشته باشم.»

    می‌ توانید از کم شروع کنید. زمانی را به تنهایی اختصاص دهید. آن را به زمانی ویژه تبدیل کنید. کاری را انجام دهید که از آن لذت می‌ برید. ترس‌ هایتان می‌ گذرند. اگر به اندازۀ کافی این کار را انجام دهید، می‌ توانید از ترس‌ هایتان عبور کرده و به فضای آرامش دست پیدا کنید.

    3. روابط عاشقانۀ گذشته خود را مرور و الگوهای تکرار شونده را مشخص کنید. فهرستی از خطرهای ترک‌ شدن تهیه کنید.

    فهرستی از روابط عاشقانه‌ ای که در زندگی خود داشته‌ اید تهیه کنید. چه اتفاقی برای هرکدام از آنها رخ داد؟ آیا شخص مقابل فردی بیش از حد مراقبت‌ شده بوده و شما نیز به هر قیمتی با او مانده‌ اید؟ آیا او شخصی بی‌ ثبات بود؟ آیا هر کدام از آنها را به این دلیل ترک کرده‌ اید که می‌ ترسیدید شما را ترک کنند؟ آیا همچنان افرادی را انتخاب می‌ کنید که احتمالاً شما را ترک خواهند کرد؟ آیا آن‌ قدر حسادت و احساس مالکیت می‌ کرده‌ اید که شخص را از خود فراری داده‌ اید؟ چه الگویی شکل گرفت؟ از چه خطرهایی دوری می‌ کنید؟

    زمانی که لیندزی لیستش را تهیه کرد، فهمید که با یکی پس از دیگری روابطی ناپایدار داشته است.
    در حقیقت رابطه‌ اش با ماف، اولین رابطۀ پایداری بوده که شخص قصد ترک او را نداشته و مدام کنار او بوده است. ما نیز احساس کردیم که رابطه‌ مان به لیندزی ثبات و استحکام بخشیده است. این مسئله بار دیگر به ما نشان داد که رابطۀ استوار تا چه اندازه اهمیت دارد و فرد تا چه اندازه می‌ تواند آرامش یابد و توجه خود را هرچه بیشتر بر زندگی‌ اش معطوف کند.

    4. از اشخاص بی‌تعهد، بی‌ ثبات و دمدمی‌ مزاج دوری کنید، حتی اگر جاذبۀ بسیاری ایجاد می‌ کنند.

    سعی کنید روابطتان را با افراد باثبات ایجاد کنید. از افرادی که سعی می‌ کنند شما را بر یک ترن هوایی سوار کنند، دوری کنید، «حتی اگر شما بیشتر میزان جذب شدن نسبت به این افراد را دارید.» ما از شما نمی‌ خواهیم تا با افرادی که برایتان جذاب نیستند رابطه داشته باشید، اما یک جاذبۀ شدید جنسی «می‌ تواند» نشان دهد که شریک شما در حال تشدید تلۀ ترک‌ شدن در شماست. اگر چنین چیزی وجود دارد، رابطۀ شما چیزی جز دردسر نیست و باید در مورد ادامۀ آن بیشتر فکر کنید.

    لیندزی در اواسط دومین سال از روند درمانش، با مردی رابطه داشت که در محل کارش با او آشنا شده بود؛ نامش ریچارد و معلم هنر در مقطع دبیرستان بود. لیندزی اولین رابطۀ باثباتش را با او تجربه می‌ کرد. ریچارد تعهدی روشن نسبت به رابطه‌ تش با لیندزی داشت. نزدیک به دومین سال از روند درمان لیندزی بود که ریچارد از او درخواست ازدواج کرد. او قبلاً معتاد به مشروبات الکلی بود که مدت دوازده سال از ترکش می‌ گذشت. او مدام از نظر احساسی در کنار لیندزی بود. در حقیقت او فردی آرام بود که به ندرت پیش می‌ آید خلق‌ و خویش تغییر کند یا آرامشش را از دست بدهد. افراد احساسی و افرادی که آرام و منطقی هستند معمولاً با یکدیگر به برقراری ارتباط می‌ پردازند. عشق پایدارِ نسبت به لیندزی، او را در همچون رابطه‌ ای که با ما داشت، از نظر احساسی تأمین کرد.

    زمانی که لیندزی رابطه‌ اش با ریچارد را آغاز کرد، تنها تا حد متوسطی نسبت به او احساس جاذبه می‌ کرد، اما توجهش نسبت به او به مرور زمان افزایش پیدا کرد. برخلاف بسیاری از روابط دیگرش با مردان، تا ماه‌ ها دوستی اش با ریچارد را حفظ کرد و پس از آن عاشق یکدیگر شدند. چنین رابطه‌ ای تأثیر مستحکمی داشت. لیندزی کمتر احساس آسیب‌ پذیری می‌ کرد و به ریچارد نمی‌ چسبید و در عین حال اتهام به خیانت هم نمی‌ زد.

    پاتریک به ازدواجش با فرانسیس خاتمه داد. او در نهایت متوجه شد که هرچقدر هم تلاش کند همسرش تغییر نخواهد کرد. هرچند که پیش‌ بینی می‌ کرد که هرگز به زن دیگری علاقه‌ مند نخواهد شد، در حال حاضر با زنی در ارتباط است. او اکنون در روابطش در مورد خودش آگاهی به دست می‌ آورد. مهم‌ تر از این، او یاد می‌ گیرد که چگونه خودش را در روابط «حفظ» کند. پاتریک همیشه خودش را چنان تسلیم می‌ کرد که شخص مقابلش در یک رابطه همه چیز ‌داشت و خودش از هر چیزی بی‌ بهره بود. اگر همه چیز را به طرف مقابل ببخشید، از دست‌ دادن شخص یک فاجعه خواهد بود. پاتریک یاد می‌ گیرد تا قدرتش در روابط را حفظ کند.

    پاتریک: «همیشه فکر می‌ کردم که تمام نکته در یک رابطه ‌این است که با طرف مقابلت بمانی. برای حفظ او هرکاری می‌ کردم، اما حالا می‌ فهمم که می‌ توانم بدون حضور افراد نیز زندگی کنم. می‌ توانم اجازه دهم افراد از زندگی من بروند و من هم در نهایت به مشکلی بر نخورم.»

    5. وقتی به شخصی باثبات و متعهد می‌ رسید، به او اعتماد کنید و باور کنید که برای همیشه با شما می‌ ماند.

    پس از تجربۀ ترک‌ شدن، اعتماد کردن امر دشواری است، اما همچنین این تنها راه برای خروج از چرخۀ رسیدن به عشق واقعی است. از ترن هوایی پیاده شوید. عشق نا آرام و بی‌ ثبات را رها کنید و عشقی قوی و باثبات را دریافت کنید.

    هر سه مراجع ما بایستی یاد می‌ گرفتند تا اعتماد کنند. اَبی بایستی یاد می‌ گرفت کِرت با او می‌ ماند، حتی زمانی که به سفر می‌ رفت.
    اَبی: «خنده‌ دار است، اما احساسی همچون پایان داستان جادوگر شهر اُز را دارم. تمام آنچه که دنبالش می‌ گشتم، همین جا در کنارم بوده است. تمام آنچه را که همیشه می‌ خواستم با کِرت داشتم؛ کسی که همیشه در کنار من است، اما می‌ خواهد که روی پاهای خودم بایستم.»
    پاتریک و لیندزی نیز یاد گرفتند تا در روابط سالم و متعهدانه، به طرف مقابل خود اعتماد کنند.

    6. به افراد نچسبید، حسادت نکنید و نسبت به جدایی‌ های معمولی واکنش غیر معمول نشان ندهید.


    اگر با فردی باثبات و متعهد در رابطه‌ ای سالم هستید، یاد بگیرید تا خود را در برابر نشان‌ دادن واکنش‌ های بیش از حد، کنترل کنید. بهترین راه، کار کردن بر روی خودتان است. استعدادهای خود را کشف کنید و یاد بگیرید که می‌ توانید تنها باشید و شکوفا شوید. برای اینکه هر روز این عمل تکرار شود، فراموش نکنید که می‌ توانید از کارت‌ های یادداشت استفاده کنید. هر زمانی که تلۀ شما فعال می‌ شود، استفاده از کارت‌ نویسی می‌ تواند تله را ضعیف کند و آن را از بین ببرد.

    به لیندزی کمک کردیم کارت‌ نویسی کند تا بتواند به شکل بهتری با رابطه‌ اش با ریچارد رو به‌ رو شود. او از این روش استفاده کرد تا از چسبیدن به دیگران و متهم‌ کردن دیگران دوری کند و هر زمان که حس اعتمادش دچار لغزش می‌ شود، به اعتماد و اطمینان خود قوت ببخشد.

    نمونه‌ای از کارت‌ نویسی تلۀ ترک‌ شدن


    در حال حاضر احساس ویرانی می‌ کنم، چرا که ریچارد در حال دور شدن از من است و من در حال عصبانی‌ شدن هستم و احساس نیاز می‌ کنم.

    هر چند که می‌ دانم این احساس همان تلۀ ترک‌ شدن است و تلۀ من با دیدن کوچک‌ ترین نشانه‌ هایی از دور شدن دوباره فعال شده. بایستی به خاطر داشته باشم که که افراد در روابط «سالم» کمی عقب می‌ کشند و این عقب‌ کشیدن بخشی از ریتم احساسیِ یک رابطۀ سالم است.

    اگر به شکلی عصبانی و وابسته به دیگران رفتار کنم، ریچارد را از آنچه که هست دورتر خواهم کرد. ریچارد این حق را دارد تا کمی دور شود.

    کاری که باید انجام دهم این است که با افکارم کار کنم تا دیدگاه کلی‌ تری نسبت به رابطه‌ ام داشته باشم. می‌ توانم احساساتم را تحمل کنم به خاطر داشته باشم که ریچارد و من همچنان با هم هستیم و رابطۀ ما رابطه‌ ای سالم و خوب است.

    برای اینکه به خودم به بهترین نحو کمک کرده باشم، بایستی توجهم را معطوف زندگی و بهبودی خودم کنم. هرچه بهتر به خودم تکیه کنم، بهتر می‌ توانم در رابطه بمانم.

    اگر تلۀ شدیدی دارید و نمی‌ توانید رابطۀ سالمی شکل دهید، روند درمان را آغاز کنید. یک رابطۀ درمانی می‌ تواند شما را به جایی برساند که بتوانید روابطی سالم را وارد زندگی خود کنید.

  2. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (پنجشنبه 30 دی 00)

  3. #32
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    پرسشنامۀ تله فقدان عاطفه

    پرسشنامۀ زیر میزان شدت تلۀ شما را معین می‌ کند. با استفاده از جملات زیر به پرسش‌ها پاسخ دهید:

    ملاک امتیازدهی

    1. اصلاً در مورد من صدق نمی‌ کند.

    2. تا حد زیادی دربارۀ من صدق نمی‌ کند.

    3. تا حد کمی در مورد من صدق می‌ کند.

    4. تا حد متوسطی دربارۀ من صدق می‌کند.

    5. تا حد زیادی در مورد من صدق می‌ کند.

    6. کاملاً در مورد من صدق می‌ کند.

    اگر با جملات 5 یا 6 به پرسشنامه پاسخ داده‌ اید، این تله ممکن است همچنان در مورد شما صدق کند، حتی اگر امتیاز کلی شما پایین باشد.






    10-19 بسیار کم. این تله احتمالاً در مورد شما صدق نمی‌ کند.

    20-29 تا حدی کم. این تله ممکن است گاهی در مورد شما صدق کند.

    30-39 متوسط. این تله در زندگی شما نوعی معضل محسوب می‌ شود.

    40-49 زیاد. این تله قطعاً تله‌ ای مهم در زندگی شما محسوب می‌ شود.

    50-60 خیلی زیاد. این تله قطعاً یکی از تله‌ های اصلی شماست.


    تجربۀ فقدان عاطفه

    توضیح تجربۀ تلۀ فقدان عاطفه، سخت‌ تر از سایر تله‌ هاست. معمولاً چنین تله‌ ای در اذهان به راحتی شکل نمی‌ گیرد. دلیل این امر این است که این تله خیلی زود و پیش از اینکه زبان به سخن‌ باز کنید آغاز می‌ شود. تجربۀ شما از فقدان عاطفه، بیشتر این «حس» است که شما برای همیشه تنها خواهید بود، این حس که به برخی چیزهای خاص نخواهد رسید، این حس که کسی صدای شما را نخواهد شنید و کسی شما را درک نخواهد کرد.

    فقدان عاطفه یعنی جای چیزی خالی است. احساس «تهی‌ بودن» به فرد دست می‌ دهد. تصویری که بهتر از هر چیز می‌ تواند نشان‌ دهندۀ این تله باشد، تصویر کودکی است که «نادیده» گرفته شده است.
    کودکی که نادیده گرفته شده، احساس کمبود محبت می‌ کند. این حس یعنی حس تنهایی. احساس سنگین و ناراحت‌ کنندۀ دانستنِ این نکته که سرنوشت شما تنهایی است.

    برخی از افراد با چنین تله‌ ای در روابطشان حالتی تواَم با «تمنا» دارند. این تله حالتی «سیری ناپذیر» دارد. فارغ از اینکه دیگران تا چه اندازه به شما می‌ بخشند، باز هم برای شما کافی نیست. از خودتان بپرسید، «آیا دیگران مدام به من می‌ گویند که فردی متمنی هستم؟» یا اینکه «زیادی از دیگران تقاضا دارم؟»

    احساس «ناامیدی» مداوم نسبت به دیگران، یکی از نشانه‌ های تلۀ فقدان عاطفه است. دیگران شما را نا امید می‌ کنند. ما درمورد نا امیدی نسبت به یک فرد صحبت نمی‌ کنیم، بلکه بحث بر سر یک الگوی تجربی است که برای مدتی طولانی باقی می‌ ماند. اگر نتیجه‌ای که از تمامی روابط تان می‌ گیرید این است که هیچ‌ کس از نظر احساسی در کنار شما نیست، احتمالاً در این تله گرفتار شده‌ اید.

    سرچشمه‌ های تلۀ فقدان عاطفه

    1. مادر شخصی سرد و بی‌ عاطفه است. او به اندازۀ کافی کودک را در آغوش نمی‌ گیرد.

    2.کودک احساس با ارزش بودن و دوست‌ داشته‌ شدن نمی‌ کند. این احساس را ندارد که فردی عزیز و «ویژه» است.

    3. مادر برای فرزندش به اندازۀ کافی زمان و توجه اختصاص نمی‌ دهد.

    4. مادر به اندازۀ کافی به نیازهای کودک توجه نمی‌ کند. او با همدردی با دنیای کودک مشکل دارد. او به راستی با کودک «ارتباط» برقرار نمی‌ کند.

    5. مادر به اندازۀ کافی کودک را آرام نمی‌ کند، بنابراین کودک یاد نمی‌ گیرد خود را آرام کند یا تسکین‌دادنِ دیگران را بپذیرد.

    6. والدین به اندازۀ کافی کودک را راهنمایی نمی‌ کنند یا او را از حس حمایت اشباع نمی‌ کنند. هیچ شخص باثباتی وجود ندارد تا کودک به او تکیه کند.

    گاهی کمی زمان می‌برد تا بفهمیم شخصی که به ما مراجعه کرده، گرفتار تلۀ فقدان عاطفه شده است. بر خلاف اغلب تله‌ ها که والدین با «وجود داشتن شان» به فرزند آسیب می‌ رسانند، تلۀ فقدان عاطفه از «عدم وجود» یک سری از رفتارها نشأت می‌ گیرد. رفتارهایی مانند انتقاد که منجر به تشدید تلۀ شکست می‌ شود یا سلطه که منجر به اطاعت می‌ شود، به راحتی قابل رؤیت هستند. پدر یا مادر اعمالی انجام می‌ دهند که کودک آنها را به خاطر می‌ آورد. فقدان عاطفه این‌ گونه نیست. فقدان عاطفه عدم وجود یک چیز است. چیزی که کودک هرگز متوجه آن نخواهد شد.

    بنابراین، فقدان عاطفه می‌ تواند تلۀ سختی برای تشخیص باشد. سخت می‌ توان تشخیص داد که آیا کودکی دچار فقدان عاطفه هست یا نه؟ مگر اینکه به دفعات زیادی نادیده گرفته شده باشد. می‌ توانید با پرسیدن سؤالات خاصی از خود، متوجه وجود این تله شوید: «آیا با مادرم احساس نزدیکی می‌ کردم؟ آیا احساس می‌ کردم که او درکم می‌ کند؟ آیا احساس دوست داشته‌ شدن داشتم؟ آیا مادرم را دوست داشتم؟ آیا او گرم و عاطفی بود؟ آیا می‌ توانستم دربارۀ احساسم به او بگویم؟ آیا او می‌ توانست آنچه را نیاز داشتم به من بدهد؟»

    افراد بسیاری در روند درمان که دچار تلۀ فقدان عاطفه هستند به ما می‌ گویند: «دوران کودکیِ من عادی بوده است. مادرم همیشه کنارم بود.»


    روابط عاشقانه

    در فرهنگ ما، روابط عاشقانه نزدیک‌ ترین نوع از روابط هستند. به همین دلیل، برخی از افرادی که گرفتار تلۀ فقدان عاطفه هستند به کلی از چنین رابطه‌ هایی دوری می‌ کنند یا تنها برای مدتی کوتاه در آن می‌ مانند. این عمل نوعی شیوۀ «فرار» است، هر چند که اگر برای فرار از تنهایی مایل به دریافت رابطۀ عاشقانه باشید، احتمالاً در همین روابط است که تلۀ شما بیش از همیشه قابل رؤیت می‌شود.
    شاید شما زمانی که کسی بیش از حد به شما نزدیک می‌ شده، به رابطه خاتمه می‌ دادید. به راحتی برای پایان‌ دادن به یک رابطه دلیل پیدا می‌ کنید. یا اینکه با انتخاب افراد دور از دسترس، از خودتان در برابر نزدیکی مراقبت می‌ کنید. یا اینکه شخصی را انتخاب می‌ کنید که کنار شماست، اما سرد و بی‌ عاطفه است. هر مسیری را که انتخاب کنید، نتیجه یکسان است در نهایت به موقعیتی می‌ رسید که عاری از عاطفه است، بنابراین فقدان عاطفۀ موجود در دوران کودکیِ شما تکرار می‌ شود.


    تله‌ های فقدان عاطفه در رابطه

    1. نیازهایتان را از طرف مقابل پنهان می‌ کنید و زمانی که نیازهایتان برطرف نمی‌ شوند، احساس ناامیدی می‌ کنید.

    2. از احساسات تان سخن نمی‌ گویید، بنابراین زمانی که درکتان نمی‌ کند، نا امید می‌ شوید.

    3. شما کمی خود را آسیب‌ پذیر نشان نمی‌ دهید تا شخص مقابل تان بر این اساس بتواند کمی از شما مراقبت و شما را راهنمایی کند.

    4. احساس عدم دریافت عاطفه می‌ کنید، اما چیزی نمی‌ گویید. شما به خشم پناه می‌ برید.

    5. خشمگین و نیازمند می‌ شوید.

    6. مدام شریک خود را به اهمیت‌ ندادن متهم می‌ کنید.

    7. دور از دسترس می‌ شوید.


    ممکن است با «خرابکاری» کردن در روابط تان، فقدان رابطه را تشدید کنید. ممکن است نسبت به نشانه‌ های نادیده‌ گرفته‌ شدن، بیش از حد حساس شوید. از شریکتان انتظار دارید تا فکر شما را بخواند و به طرز معجزه‌ آسایی نیازهای شما را برطرف سازد. هرچند که در ادامه توضیح می‌ دهیم، برخی از افرادی که از طریق زیاده‌ خواهی در روابط به ضدحمله دست می‌زنند نیز اغلب حرفی از خواسته‌ هایشان نمی‌ زنند. احتمالاً شما هم از نیازهایتان دم نمی‌ زنید. احتمال بسیار زیادی وجود دارد که حرفی از خواسته‌ هایتان نزنید و سپس بسیار رنجیده‌ خاطر، منزوی و خشمگین شوید، چرا که نیازهای عاطفی شما ارضا نشده‌ اند.

    خواستن و تمنا در روابط

    برخی از افرادی که دچار تلۀ فقدان عاطفه هستند اقدام به «ضدحمله» می‌ کنند. آنها از طریق ابراز خشم و تمنا سعی در جبران حس فقدان عاطفه دارند. آنها زیادی می‌ خواهند و از معشوق خود نیز زیاد دریافت می‌ کنند.

  4. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (پنجشنبه 30 دی 00)

  5. #33
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 980 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    تغییر تلۀ فقدان عاطفه

    1. فقدان کودکی خود را درک کنید. کودکِ محرومِ درون خود را درک کنید.

    2. احساس فقدان در روابط کنونی‌ تان را کنترل کنید. با نیازهای خود مبنی بر تربیت و پرورش و هدایت و همدردی ارتباط برقرار کنید.

    3. روابط گذشته خود را مرور و الگوهای تکرار شونده را معین کنید. فهرستی از خطرهایی را که از حالا به بعد بایستی از آنها دوری کنید، تهیه کنید.

    4. از افراد سردی که جذابیت زیادی به وجود می‌ آورند دوری کنید.

    5. زمانی که شخصی با عاطفه را پیدا می‌ کنید، شانسی برای برقراری رابطه قائل شوید. آنچه را که می‌ خواهید به زبان آورید. آسیب‌ پذیری خود را با شخص مقابل تان در میان بگذارید.

    6. از سرزنش شخص مقابل و زیاده‌ خواهی برای نیازهایتان دست بردارید.

    اکنون هر مرحله را با جزئیات شرح می‌دهیم.

    1. «فقدان کودکی خود را درک کنید. کودک محروم درون خود را درک کنید. همیشه اولین قدم «درک‌کردن» است.

    شما باید نسبت به آنچه در کودکی برایتان رخ داده به حقیقت پی ببرید. همان‌ طور که اشاره کردیم، رسیدن به چنین نقطه‌ ای در این تله کمی مشکل است. حتی ممکن است ندانید که دچار چنین تله‌ ای شده‌ اید.
    سه نوع مختلف از فقدان عاطفه وجود دارد. نگاه‌ کردن به جزئیات می‌ تواند نشان دهد که دقیقاً در کودکی چه اتفاقی برای شما رخ داده است. ممکن است تنها در یک یا دو مورد از موارد زیر گرفتار شده باشید.

    1. محرومیت از تربیت

    2. محرومیت از همفکری

    3. محرومیت از حمایت و مراقبت

    هر نوع از محرومیت، به جنبه‌ ای متفاوت از عشق مرتبط می‌ شود. تربیت به «گرمی»، توجه و توجه فیزیکی مرتبط است. آیا والدینتان شما را در آغوش گرفته‌ اند؟ آیا مایۀ آرامش خاطر شما بوده‌ اند؟ آیا زمان خود را به شما اختصاص داده‌ اند؟ آیا حالا که آنها را می‌ بینید، شما را در آغوش می‌گیرند و می‌ بوسند؟

    «همفکری» به داشتن شخصی مربوط می‌ شود که دنیای شما را «درک» می‌ کند و به احساسات شما «اعتبار» می‌ بخشد. آیا والدین تان شما را درک کرده‌ اند؟ آیا با احساسات شما همگام بوده‌ اند؟ آیا در هنگام بروز مشکلات آنها را محرم خود دانسته‌ اید؟ آیا آنها به شنیدن آنچه می‌ گفتید علاقه نشان می‌ دادند؟ اگر از آنها می‌ خواستید، آیا حاضر بوده‌ اند از احساسات خودشان با شما سخن بگویند؟ آیا می‌ توانستند با شما ارتباط برقرار کنند؟

    در نهایت، مراقبت، به فراهم‌ کردن «قدرت»، «راهنمایی» و «هدایت» مربوط می‌ شود. آیا به‌ عنوان یک کودک در زمانی که نیاز به نصیحت داشته‌ اید، کسی بوده که مراقب شما باشد و باعث شود احساس «امنیت» کنید؟ اولین قدم در جهت درک محدودیت کودکی، تصویرسازی ذهنی است. به مکانی ساکت بروید و اجازه دهید تا خاطرات کودکی کاملاً به ذهن شما خطور کنند.

    خاطرات را به طور کامل و با تمام احساسی که در آن زمان داشته‌ اید به خاطر آورید. تصور کنید و به بررسی آنها بپردازید. برای پدر و مادر خود به صورت جداگانه تصویرسازی کنید. پدر یا مادر شما نیز می‌ توانند جبران کنندۀ آسیب وارد شده از سوی دیگری باشند. تمام اعضای نزدیک خانواده‌ تان را در تصویر سازی دخیل کنید تا به تصویر بهتری برسید.


    2. «احساس فقدان در روابط کنونی‌ تان را کنترل کنید. با نیازهای خود مبنی بر تربیت و پرورش و هدایت و همدردی ارتباط برقرار کنید.»

    نسبت به احساس محرومیت در زندگی کنونیِ خود آگاهی بیشتری داشته باشید. به خودتان یاد دهید که هر زمان تلۀ شما در حال تحریک‌ شدن است، هوشیار باشید. این مسئله ممکن است زمانی رخ دهد که شما احساس بی‌ ارزشی، تنهایی یا پوچی می‌ کنید یا هیچ‌ کس احساس شما را درک نمی‌ کند. ممکن است از اینکه شریک شما دور از دسترس، سرد یا بی‌ عاطفه است احساس ناراحتی ‌کنید. ممکن است از اینکه همیشه شمایید که بایستی فردی قوی باشید، از اینکه همیشه شما باید از شریکتان مراقبت کنید و هرگز برعکسِ این موضوع رخ نمی‌ دهد عصبانی شوید. هر حسِ شدیدی مبنی بر محرومیت و فقدان می‌ تواند نشانه‌ ای باشد مبنی بر اینکه تلۀ شما تحریک شده و شما باید توجه بیشتری به آنچه که در حال وقوع است داشته باشید.
    اینکه به خود اجازه دهید تا تمام احساساتی را که در کنار تله‌ تان تحریک می‌ شوند حس کنید، مسئله‌ ای حائز اهمیت است. هیچ احساسی را سرکوب نکنید تا جایی که می‌ توانید تمامِ طیف‌های احساسی را کشف کنید.

    شما می‌ توانید با استفاده از تصویر سازی پیشروی بیشتری با احساسات خود داشته باشید. زمانی که رخدادی خاص در زندگی کنونی شما منجر به احساس شدیدی از محرومیت می‌ شود، خودتان را از طریق تصویر سازی آرام کنید. به احساسات تان اجازۀ بروز دهید. با نیازِ خود مبنی بر پرورش، همفکری و مراقبت ارتباط برقرار کنید. سپس تصویر خود را به تصویری در کودکی ربط دهید که در آن احساسی مشابه را تجربه کرده‌ اید. اگر مدام به گذشته و زمان حال بروید قادر خواهید بود تا آگاهی خود را نسبت به راه‌های تکرارِ محرومیت در روابط کنونی، بالا ببرید.


    3 . «روابط گذشته خود را مرور و الگو‌های تکرار شونده را معین کنید. فهرستی از خطرهایی را که از حالا به بعد بایستی از آنها دوری کنید، تهیه نمایید.»

    فهرستی از مهم‌ ترین روابط زندگیتان تهیه کنید. ممکن است بخواهید روی روابط عاشقانه، خانوادگی و دوستان نزدیکتان تمرکز کنید. به مشکلی که برای هر رابطه پیش آمده فکر کنید. آیا شخص مقابل در برآوردن نیازهای شما ناتوان بوده یا تمایلی به این کار نشان نمی‌ داده؟ آیا با خواسته‌ های پی‌ در پی خود، شخص مقابل را از خود رانده‌ اید؟ آیا از بودن با کسی که رفتار خوبی با شما داشته خسته شدید؟ آیا در روابطتان بیشتر از آنچه می‌ پذیرفته‌ اید دریافت می‌ کردید؟


    4. «از افراد سردی که جذابیت زیادی به وجود می‌ آورند دوری کنید. »

    این همان قانون ساده‌ ای است که عمل به آن مشکل است. درگیرِ افرادی که دچار فقدان و محرومیت هستند نشوید. عمل به این قانون بسیار مشکل است، چرا که این افراد «دقیقاً» همان‌ هایی هستند که بیشتر از هر کسی شما را جذب خود می‌ کنند. ما معمولاً به مراجعه‌ کنندگان این قانون عملی را گوشزد می‌ کنیم: اگر شخصی را ملاقات کردید که برایتان جذابیت بسیار زیادی داشت، میزان جذابیت را از 5 تا 10 مشخص کنید. اگر نمره‌ ای که داده‌ اید ۹ یا ۱۰ باشد، بهتر است درمورد نزدیک‌ شدن به این فرد تجدید نظر کنید.
    گاهی چنین روابطی پس از حجم زیادی از آشفتگی‌ ها به نتیجه می‌ رسند، اما اغلب مواقع جذابیت زیادی که حس می‌ کنید بر اساس تله‌ ای
    است که آنها در شما به وجود می‌ آورند. این جذابیت از ویژگی‌ های مثبت در پایداری روابط نیست


    5. «زمانی که شخصی عاطفی را پیدا می‌ کنید، شانسی برای برقراری رابطه قائل شوید. آنچه را که می‌ خواهید به زبان آورید. آسیب‌ پذیری خود را با شخص مقابلتان در میان بگذارید.»

    زمانی که وارد یک رابطۀ سالم می‌ شوید، فرصتی به آن بدهید. بسیاری از افرادی که دچار این تله هستند در روابط سالم احساس خستگی و نارضایتی می‌ کنند و قصد ترک‌ میدان را دارند. حتی اگر رابطه‌ تان به نظر بدون هیجان می‌ آید، خیلی سریع و راحت فاصله نگیرید. شاید تنها به این نیاز دارید که به احساس عجیب خود مبنی بر برآوردن نیازهایتان عادت کنید .

    یک الگوی رایج در تلۀ فقدان عاطفه است. آنچه را که می‌ خواهید مخفی نگه می‌ دارید و سپس وقتی به آن نمی‌ رسید خشمگین می‌ شوید. مخفی نگه‌ داشتن خواسته‌ هایتان نوعی تسلیم‌ شدن در برابر تله است. شما می‌‌ بینید که با وجودِ داشتنِ شریکی مهربان، نیازهای شما «همچنان» برآورده نمی‌ شوند. اگر با شخصی دوست‌ داشتنی در ارتباط هستید، از نیازهایتان به او بگویید. به او اجازه دهید تا از شما مراقبت و شما را درک کند.

    درک می‌ کنیم که این مسئله می‌ تواند برای شما ترسناک باشد. صحبت‌ کردن با شریکتان به معنای «آسیب‌ پذیر» کردن خود در برابر اوست. شما تا به امروز عکس این عمل را انجام می‌داده و خود را آسیب‌ پذیر نشان می‌ داده‌ اید تا بتوانید از خود در برابر نا امیدی محافظت کنید. به‌ عنوان یک کودک، دلیل خوبی برای این کار داشته‌ اید. احتمالاً در کودکی دلیل خوبی برای ساخت چنین دیواری در روابطتان وجود داشته است، اما از خودتان بپرسید «آیا این بار فرق می‌ کند؟ آیا می‌ توانم به این شخص اعتماد کنم؟» اگر پاسخ به این سؤالات مثبت است، احتمالاً بایستی شانس خود را امتحان کنید.


    6. «از سرزنش شخص مقابل و زیاده‌خواهی برای نیازهایتان دست بردارید»

    به خشم پناه نبرید. نیازهای خود را مستقیماً با شریک خود در میان بگذارید. در هنگام خشم از احساس خود به او بگویید. چنین عملی را با آرامش و بدون سرزنش انجام دهید. در لایۀ زیرینِ خشم، احساس رنج و آسیب‌ پذیری وجود دارد. چنین حسی را با شریک خود در میان بگذارید. اگر فقط خشم خود را بروز دهید، شریکتان را از خود می‌ رانید و احتمال اینکه نیازهایتان برآورده شود را کم می‌ کنید. خشمگین‌ شدن و تمنا کردن، عملی خودشکنانه است و به ندرت به نتیجه می‌ رسد.
    تقریباً هیچ‌ وقت احساس بهتری نخواهید داشت و شرایط بد و بدتر می‌شود.

    بیشترِ آنچه ما از آن سخن می‌ گوییم، به برقراری ارتباط باز می‌ گردد. اگر می‌ خواهید رابطه تان عملی شود، بایستی شریک خود را در جریان افکار و احساسات خود قرار دهید. بایستی خود را با او سهیم شوید و خود را به او متصل کنید.


    چشم‌ اندازی برای تغییر

    تغییر آسان نیست. همان‌ طور که قبلاً گفتیم، همه‌ چیز در دستان شماست. اینکه چه میزان تغییر می‌ کنید تا حد زیادی به میزان سماجت و تلاش شما بستگی دارد. تلۀ فقدان محبت یک شبه از شما جدا نمی‌ شود. بایستی آرام‌ آرام از آن دور شوید و با هر بار تحریک شدندش به مبارزه با آن بپردازید. بایستی تمامِ خود را علیه تله به‌ کار بگیرید.؛ از افکارتان گرفته تا احساس و رفتارتان.
    هرچه در کودکی بیشتر آسیب دیده باشید، به تلاش بیشتری نیاز دارید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (پنجشنبه 30 دی 00)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.