به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array

    ✚ زندگی خود را دوباره بیافرینید ✚






    تله های زندگی

    آیا مدام به سمت رابطه با افرادی کشیده می‌ شوید که با شما سرد برخورد می‌ کنند؟ آیا حس می‌ کنید که نزدیک‌ ترین افراد به شما به اندازۀ کافی به شما اهمیت نمی‌ دهند یا درکتان نمی‌ کنند؟

    آیا حس می‌ کنید که ذاتاً فردی دچار کمبود هستید که هیچ‌ کس نمی‌ تواند شما را بپذیرد یا دوست بدارد؟

    آیا از آنجا که نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ترجیح می‌ دهید، به آنچه که می‌ خواهید می‌ رسید؟ یا آیا نمی‌ دانید که نیازهای شما حقیقتاً چه هستند؟

    آیا حس می‌ کنید اتفاق بدی رخ می‌ دهد که زخمی معمولی، ترسی سهمگین در شما به وجود می‌ آورد؟

    فارغ از هر اندازه تحسین عمومی و تأیید اجتماعی که از دیگران دریافت می‌ کنید، آیا همچنان احساس نارضایتی، ناکامی و حق‌ نشناسی می‌ک نید؟

    الگوهایی از این دست را «تله‌ های زندگی» می‌ نامیم. در این کتاب، به توصیف یازده تلۀ رایج در زندگی می‌ پردازیم و به شما چگونگی «شناخت» آنها، درک سرچشمه و روش تغییر آنها را نشان خواهیم داد.

    یک تلۀ زندگی، الگویی است که از کودکی آغاز و تأثیرات آن در طول زندگی منعکس می‌ شود. آنچه که خانواده‌ های ما با ما در کودکی انجام می‌ دهند، آغازگر این الگوست. شاید رها شدیم، مورد انتقاد واقع شدیم، مورد حمایت و مراقبت بیش از اندازه قرار گرفتیم، مورد تجاوز واقع شدیم، طرد شده یا محروم شدیم. به ‌هر حال به طریقی آسیب دیدیم. سرانجام، آن تلۀ زندگی به بخشی از ما تبدیل می‌ شود.

    مدتی پس از اینکه خانه‌ ای را که در آن بزرگ شدیم ترک می‌ کنیم، به خلق موقعیت‌ هایی ادامه می‌ دهیم که در آنها با ما بد رفتاری شده؛ نادیده گرفته شده، سرکوب یا کنترل شده‌ ایم و عموماً محیطی را می‌ سازیم که پیش از این در آنجا از رسیدن به تمام آنچه که می‌خواسته‌ ایم، ناکام مانده‌ایم.

    این تله‌ های زندگی هستند که مشخص می‌ کنند ما چطور فکر کنیم، احساس کنیم، عمل کنیم و آنها را به دیگران منتقل کنیم. آنها موجب بروز احساسات قدرتمندی همچون خشم، ناراحتی و اضطراب می‌ شوند. حتی زمانی که «ظاهرا» همه چیز داریم (موقعیت اجتماعی، یک ازدواج ایده‌آل، احترام افرادی که با ما صمیمی هستند، موفقیت شغلی)، اغلب طعم شیرین زندگی را نمی‌ چشیم یا نسبت به موفقیت‌ هایمان باور نداریم.



    =============
    مدیرهمدردی: تاپیک ذیل هم مرتبط با همین موضوع هست:
    تله های زندگی


  2. 5 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 28 مرداد 00), فرزانه 123 (پنجشنبه 04 شهریور 00), میشل (پنجشنبه 28 مرداد 00), مدیرهمدردی (یکشنبه 11 مهر 00), باغبان (جمعه 29 مرداد 00)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    تفسیری خلاصه از یازده تلۀ زندگی

    دو تله که به فقدان امنیت و آرامش در خانوادۀ شما در دوران کودکی مربوط می‌شوند: «ترک‌شدن» و «بدرفتاری».

    ترک‌ شدن

    تلۀ «ترک‌شدن»، احساس ترک‌ شدن از سوی افرادی است که شما دوستشان دارید که منجر می‌ شود سرانجام برای همیشه از نظر احساسی گوشه‌ گیر و تنها شوید. به هر طریق ممکن تصور می‌ کنید که تنها خواهید ماند؛ حال چه این ترک‌ شدن از طریق مرگ باشد، چه از طریق ترک خانه یا ترجیح دادن دیگری و ترکِ شما. به واسطۀ همین باور، ممکن است بیش از اندازه خود را به عزیزانِ خود نزدیک کنید و به آنها بچسبید. به شکلی متناقض، شما در حال دور کردن آنها از خود هستید. ممکن است حتی از جدایی‌ های معمول و عادی نیز ناراحت و خشمگین شوید.



    سوء‌ظن و بدرفتاری

    تلۀ «سوء‌ظن و بدرفتاری» شک به اینکه دیگران قصد دارند به طریقی به شما آسیب برسانند یا از شما سوءاستفاده کنند. تفکری است که گمان می‌ کنید آنها به شما خیانت می‌ کنند، دروغ می‌ گویند، شما را فریب می‌ دهند، مسخره می‌ کنند یا به شما آسیب جسمانی می‌ رسانند. اگر دچار چنین تله‌ ای هستید، شما برای حفاظت از خود، پشت دیواری از بدگمانی پنهان هستید. هرگز اجازه نمی‌ دهید که افراد بیش از اندازه به شما نزدیک شوند. نسبت به مقصود دیگران بدگمان هستید و به بدترین برداشت از آنها گرایش دارید.

    گمان می‌ کنید که افرادی که دوستشان دارید به شما خیانت خواهند کرد. سرانجام یا به کلی از روابط سطحی با دیگران که هرگز اجازه نزدیک‌ شدن به آنها را نمی‌ دهید، دوری می‌ کنید یا به برقراری رابطه با افرادی می‌ پردازید که با شما بد رفتاری و در نتیجه شما را نسبت به خود عصبانی و انتقام‌ جو می‌ کنند.

  4. 5 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 28 مرداد 00), فرزانه 123 (پنجشنبه 04 شهریور 00), میشل (پنجشنبه 28 مرداد 00), مدیرهمدردی (یکشنبه 11 مهر 00), باغبان (جمعه 29 مرداد 00)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    دو تله‌ ای که به توانایی شما در انجام‌ وظیفه‌ کردن به طور مستقل مرتبط می‌ شوند. این تله‌ ها «وابستگی» و «آسیب‌ پذیری» نام دارند.

    وابستگی

    اگر در تلۀ «وابستگی» گرفتار شوید، قادر نخواهید بود تا به گونه‌ ای شایسته و بدون دریافت کمک قابل توجهی از سوی دیگران، از عهده انجام امور روزانه خود برآیید. شما به پشتیبانی دیگران وابسته هستید و به حمایت دائمیِ آنها نیاز دارید؛ به‌عنوان یک کودک، به گونه‌ ای بار آمده‌ اید که حس می‌ کنید در نشان‌ دادن استقلال خود ناتوان هستید؛ به‌ عنوان یک بزرگسال، به دنبال اشخاص قدرتمندی می‌ گردید تا به آنها تکیه کنید و به آنها اجازه می‌ دهید تا زندگی شما را هدایت کنند. در محیط کار از انجام دادن کارهای خود عقب‌ نشینی می‌ کنید و نیازی به گفتن نیست که چنین کاری شما را از پیشرفت باز می‌ دارد.


    آسیب‌ پذیری


    در هنگام آسیب‌ پذیری، همیشه در این ترس زندگی خواهید کرد که بلایی در کمین است و هر لحظه رخ می‌ دهد؛ حال این بلا، بلای طبیعی باشد یا وقوع یک جرم، بروز یک بیماری یا مشکلی مالی. در زندگی احساس «امنیت» نخواهید داشت. اگر گرفتار این تله هستید، در کودکی به گونه‌ ای پرورش یافته‌ اید که دنیا محیطی پرخطر است. احتمالاً والدینتان بیش از حد مراقب شما و بیش از اندازه نگران امنیت شما بوده‌ اند.

    نگرانی‌ های شما افراطی و غیر واقع‌ بینانه هستند و با این وجود شما باز هم اجازه می‌ دهید تا کنترل زندگی شما را بر عهده بگیرند. این افکار انرژی شما را صرف اطمینان حاصل‌ کردن از اینکه در امان هستید می‌ کنند. ترس‌ های شما ممکن است حول محور بیماری‌ ها بچرخد: ترس از حملات قلبی، ابتلا به ایدز یا حتی جنون. این افکار می‌ توانند بر آسیب‌ های مالی متمرکز شوند: ورشکستگی و کارتن‌ خوابی. نگرانی‌ های شما ممکن است درمورد سایر مسائل عمومی نیز باشد. مسائلی همچون ترس از پرواز، ترس از مورد سرقت قرارگرفتن یا ترس از زلزله.

  6. 5 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 28 مرداد 00), فرزانه 123 (پنجشنبه 04 شهریور 00), میشل (پنجشنبه 28 مرداد 00), مدیرهمدردی (یکشنبه 11 مهر 00), باغبان (جمعه 29 مرداد 00)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    دو تله‌ ای که به قدرت روابط عاطفی شما با دیگران مربوط می‌شود: «کمبود عاطفی» و «جامعه‌ گریزی» یا «طرد از اجتماع».


    کمبود عاطفی

    کمبود عاطفی همان احساسی است که گمان می‌ کنید هرگز به اندازۀ کافی عشق و محبت دیگران را دریافت نمی‌ کنید. حس می‌ کنید که هیچ‌ کس حقیقتاً به شما اهمیت نمی‌ دهد یا احساس شما را درک نمی‌ کند. خود را وابسته به افرادی سرد و بی‌ مهر می‌ بینید یا خودتان فردی سرد و بی‌ مهر هستید که چنین مسئله‌ ای شما را به برقراری روابطی می‌ کشاند که ناچار منجر به نارضایتی می‌ شوند. احساس «خیانت»، خشم یا رنجش و تنهایی می‌ کنید. به شکل متناقضی، این خشم افراد را از شما دورتر و کمبود شما را قطعی‌ می‌ کند.

    هنگامی که مراجعه‌ کنندگانی با کمبودهای عاطفی برای درمان نزد ما می‌ آیند، حتی مدتی پس از اینکه دفتر را ترک می‌ کنند نیز احساسی حاکی از تنهایی را برای ما به‌ جا می‌ گذارند. این احساس یکی از ویژگی‌ های پوچیِ ناشی از فقدان رابطه است. این افراد هرگز معنای عشق را نمی‌ دانند.


    طرد شدن از اجتماع

    «طرد شدن از اجتماع»، به ارتباط شما با دوستان و آشنایان مربوط می‌ شود. مربوط به احساس دوری از تمام دنیا و احساسِ «متفاوت‌ بودن» می‌ شود. اگر دچار چنین تله‌ ای هستید، در دوران کودکی توسط سایر هم‌ سن و سالان خود رانده شده‌ اید. در جمع گروهیِ دوستان خود جایی نداشته‌ اید. احتمالاً ویژگی غیرعادی داشته‌اید که باعث شده به نوعی احساس متفاوت‌ بودن داشته باشید. به‌عنوان یک بزرگسال، اساساً با کناره‌ گیری از دیگران، این تله را در زندگی خود حفظ کرده‌ اید. شما از بودن در جامعه و دوست یابی دوری می‌ کنید.

    احتمالاً در کودکی ویژگی خاصی در شما وجود داشته که سایر کودکان آن را نپذیرفته‌ اند و به همین دلیل شما را رد کرده‌ اند و در نتیجه شما از نظر اجتماعی احساس «ناخوشایندی» داشته‌ اید. به‌ عنوان یک بزرگسال، ممکن است احساس کنید که زشت هستید، از نظر جنسی بی‌ میل می‌باشید، جایگاه والایی ندارید، مهارت مکالمۀ پایینی دارید، خسته‌ کننده یا ناکارآمد هستید. شما دوباره طردشدگی در دوران کودکی خود را تکرار می‌ کنید و در موقعیت‌ های اجتماعی احساس حقارت می‌ کنید.

    وجود طرد شدگی اجتماعی در یک فرد همیشه واضح و روشن نیست. بسیاری از افرادی که دچار این تله هستند، در ملاقات‌ های خصوصی بسیار راحت هستند و از نظر اجتماعی کاملاً توانمندند. تلۀ آنها در ملاقات‌ های یک نفره خود را «نشان» نمی‌ دهد. گاهی از دیدن شدت اضطراب و انزوای آنها در مهمانی‌ ها، کلاس‌ ها، جلسات یا در محیط کار، غافلگیر می‌ شوند. این دسته از افراد خصوصیتی همیشگی دارند؛ خصوصیتی که باعث می‌ شود همیشه به دنبال جایی و گروهی برای ملحق‌ شدن باشند.

  8. 5 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (جمعه 29 مرداد 00), فرزانه 123 (پنجشنبه 04 شهریور 00), میشل (پنجشنبه 28 مرداد 00), مدیرهمدردی (یکشنبه 11 مهر 00), باغبان (جمعه 29 مرداد 00)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    دو تله‌ ای که به عزت نفس شما مربوط می‌ شوند «کمبود» و «شکست» نام دارند.

    کمبود

    این تله باعث می‌ شود عمیقاً احساس کمبود و نقص داشته باشید. اعتقاد دارید که اساساً نسبت به هر کسی که برای شناختِ شما به شما نزدیک می‌ شود، دوست‌ داشتنی نیستید. ممکن است کمبود و نقص شما آشکار شود. در دوران کودکی، به‌ عنوان شخصیتی که در خانواده داشته‌ اید، مورد احترام واقع نشده‌ اید. درعوض، برای نقص‌ هایتان سرزنش شده‌ اید و خود را لایق محبت ندانسته‌ اید؛ به‌ عنوان یک بزرگسال، از عشق و محبت می‌ ترسید. باور این مسئله که افرادِ نزدیک به شما برای شما ارزش قائل هستند امر دشواری است، بنابراین انتظار طرد شدن از سوی آنها را دارید.


    شکست

    شکست همان باوری است که باعث می‌ شود تصور کنید که برای رسیدن به موفقیت در عرصه‌ های مختلف مانند مدرسه، محل کار یا عرصه‌ های ورزشی به اندازۀ کافی شایستگی ندارید. معتقدید که نسبت به هم رده‌ های خود شکست‌ خورده‌ اید؛ به‌ عنوان یک کودک، به گونه‌ ای بزرگ شده‌ اید که در زمینۀ کسب موفقیت احساس فرومایگی می‌ کرده‌ اید. شاید دچار اختلال یادگیری بوده‌ اید یا شاید هرگز برای کسب مهارت‌ های مهمی همچون مهارتِ خواندن، به قدر کافی آموزش ندیده‌ اید. سایر کودکان همیشه از شما بهتر بوده‌ اند. شما را «نادان»، «بی‌ استعداد» یا «تنبل» خطاب می‌ کرده‌ اند.

    عرصه‌ های مختلف مانند مدرسه، محل کار یا عرصه‌ های ورزشی به اندازۀ کافی شایستگی ندارید. معتقدید که نسبت به هم رده‌ های خود شکست‌ خورده‌ اید؛ به‌ عنوان یک کودک، به گونه‌ ای بزرگ شده‌ اید که در زمینۀ کسب موفقیت احساس فرومایگی می‌ کرده‌ اید. شاید دچار اختلال یادگیری بوده‌ اید یا شاید هرگز برای کسب مهارت‌ های مهمی همچون مهارتِ خواندن، به قدر کافی آموزش ندیده‌ اید. سایر کودکان همیشه از شما بهتر بوده‌ اند. شما را «نادان»، «بی‌ استعداد» یا «تنبل» خطاب می‌ کرده‌اند.

    به‌ عنوان یک بزرگسال، تلۀ خود را با شدت‌ دادن به میزان شکست تان و عمل‌ کردن به گونه‌ ای که تداوم شکستتان را تضمین می‌کند، حفظ می کنید

  10. 3 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (جمعه 29 مرداد 00), مدیرهمدردی (یکشنبه 11 مهر 00), باغبان (جمعه 29 مرداد 00)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    دو تله‌ ای که به ابراز وجود یعنی توانایی شما برای برای بیان خواسته‌ ها و رسیدن به نیازهای حقیقی‌ تان مربوط می‌ شوند: «مطیع‌ بودن» و «معیارهای غیر واقع‌ بینانه».

    مطیع‌ بودن

    از طریق «مطیع‌ شدن»، شما نیازها و امیال خودتان را در جهت خشنود‌ی یا برآورده‌ کردن نیازهای دیگران قربانی می‌ کنید. به دیگران اجازه می‌ دهید شما را کنترل کنند، چرا که تصور می‌ کنید اگر خودتان را در اولویت قرار دهید، آنها را آزرده خواهید کرد یا می‌ ترسید که اگر نافرمانی کنید، مجازات یا طرد ‌شوید؛ به‌عنوان یک کودک، فردی که به شما نزدیک بوده، (احتمالاً یکی از والدین شما) شما را مطیع خود ساخته است. در بزرگسالی، مدام وارد رابطه با افراد سلطه‌ جو و کنترل‌ کننده می‌ شوید و خود را مطیعِ آنها می‌ سازید یا رابطه با افراد نیازمندی را آغاز می‌ کنید که بسیار آسیب‌ دیده‌ تر از آن هستند که کمکی به شما بکنند.


    معیارهای غیر واقع‌ بینانه

    اگر گرفتار تلۀ «معیارهای غیر واقع‌ بینانه» هستید، بی‌ وقفه در تلاش هستید تا انتظارات بالایی را که از خودتان دارید، برآورده سازید. تأکید شدیدی بر موقعیت اجتماعی، پول، موفقیت، زیبایی، رتبه یا شهرت دارید و این موارد را به قیمت از دست‌ دادن شادی، لذت، سلامتی و در گرو احساس کمال‌ طلبی و روابط راضی‌ کننده می‌ خواهید. احتمالاً معیارهای سخت‌ گیرانۀ خود را به دیگران نیز تحمیل می‌ کنید و بسیار اهل قضاوت هستید. زمانی که کودک بودید، از شما انتظار بهترین‌بودن را داشته‌ اند و آموخته‌ اید هر چیزی جز بهترین‌ بودن مساوی است با شکست. فهمیده‌ اید که هیچ‌ کدام از کارهای شما به اندازه کافی خوب نبوده است.


    حق‌ طلبی

    آخرین تله، یعنی «حق‌ طلبی»، به توانایی شما در پذیرش محدودیت‌ های واقع‌ بینانه در زندگی مربوط می‌ شود. افرادی که دچار این تله هستند، احساس «خاص» بودن می‌ کنند. بسیار مصر هستند که آنها باید قادر باشند تا هر زمان که می‌ خواهند، هرچه می‌ خواهند بگویند یا انجام دهند. آنها آنچه را که دیگران منطقی و ممکن می‌ دانند و زمان، هزینه و صبر می‌ طلبد، بی‌ اهمیت می‌ شمارند. آنها با خود فرمانی و انضباط شخصی مشکل دارند.

    بسیاری از افرادی که دچار این تله هستند، در کودکی بیش از اندازه بها دیده‌ اند. از آنها انتظار نمی‌ رفته که خود را کنترل کنند و محدودیت‌ هایی را که برای سایر کودکان وجود دارد، بپذیرند. در بزرگسالی نیز همچنان اگر به آنچه که می‌ خواهند نرسند، بسیار عصبانی می‌ شوند.

    اکنون می‌ دانید که کدام تلۀ زندگی در مورد شما صدق می‌ کند. فصل بعدی به شما توضیح می‌ دهد که هرکدام از این تله ها از کجا می‌آیند و ما چگونه آنها را در دوران کودکی گسترش می‌ دهیم.

  12. 4 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (جمعه 29 مرداد 00), فرزانه 123 (پنجشنبه 04 شهریور 00), مدیرهمدردی (یکشنبه 11 مهر 00), باغبان (جمعه 29 مرداد 00)

  13. #7
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,428
    امتیاز
    287,602
    سطح
    100
    Points: 287,602, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,596

    تشکرشده 37,095 در 7,008 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و با تشکر از طنین باران به خاطر این گزینش بسیار مفید.

    کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید یکی از کتابهای بسیار موثر در خودآگاهی و تغییر خویشتن و به آرامش رسیدن است. توصیه بنده این است این کتاب را حتما تهیه و استفاده کنید.

    به هر حال اگر دسترسی نداشتید این تاپیک که با همت طنین باران تهیه شده است، در اختیار شماست تا از آن بهره مند شوید.

  14. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    miss seven (جمعه 29 مرداد 00), فرزانه 123 (پنجشنبه 04 شهریور 00), افسونگر (جمعه 29 مرداد 00), باغبان (جمعه 29 مرداد 00), طنین باران (یکشنبه 21 شهریور 00)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    چگونگی شکل‌ گیری تله‌ های زندگی

    عوامل بسیاری در گسترش‌ تله‌ های زندگی نقش دارند. اولین عامل، تند مزاجی است. تند مزاجیِ ما امری فطری و ذاتی، طبیعتِ احساسِ ما و واکنشی است که نسبت به رخدادها و حوادث از خود بروز می‌ دهیم. همچون سایر ویژگی‌ های ذاتی، تند مزاجی نیز متغیر و در برگیرندۀ یک سری از احساسات است.

    در ادامه مثال‌ هایی از ویژگی‌ ها را می‌ بینید که ما معتقدیم تا حد زیادی با تند مزاجی مرتبط هستند.

    ابعادِ احتمالیِ تند مزاجی:

    خجالتی – خوش معاشرت.

    غیر فعال و ساکن - فعال و پویا.

    بی احساس – با احساس.

    حساس و شکننده – آسیب ناپذیر و مصون.


    ممکن است تند مزاجیِ خود یا افراد دیگری را که هنوز آنها را نمی‌ شناسید یا درکشان نکرده‌ اید به صورت ترکیبی از ابعاد بالا ببینید.
    البته که محیط نیز بر رفتار تأثیر می‌ گذارد. محیطی امن و آموزشی می‌ تواند کودکی خجالتی را به فردی معاشرتی تبدیل کند و اگر شرایط به اندازۀ کافی بد پیش برود، کودکی به نسبت آسیب ناپذیر نیز می‌ تواند زمین‌ گیر شود محیط و وراثت بر ما اثر می‌ گذارند و به ما شکل می‌ دهند.
    این مسئله، هر چند به میزانی اندک، در مورد ویژگی‌ هایی فیزیکی مانند قد نیز صدق می‌ کنند. ما با امکانی بالقوه و برای رسیدن به قدی خاص به دنیا آمده‌ ایم، چه تغذیه مناسب و محیط سالمی داشته باشیم، چه نداشته باشیم.

    مهم‌ ترین تأثیری که محیط از ابتدا بر ما دارد، از طریق خانواده اعمال می‌ شود.
    پویایی و تحرک خانوادۀ ما، تا حد زیادی، تشکیل‌ دهندۀ پویایی و تحرک دنیای ما بوده است. زمانی که در یک تله گرفتار هستیم، گرفتاریِ ما تقریباً همیشه ناشی از ماجراهایی از خانواده ما در دوران کودکی است؛ به‌ عنوان مثال، پاتریک گرفتار اتفاقی است که برای او رخ داده؛ یعنی ترک شدن از از سوی مادرش. مدلین نیز گرفتار رخداد گذشتۀ خودش یعنی تجاوز شده ‌است.

    در بسیاری از موارد، خانواده در هنگام تولد بیشترین تأثیر را می‌ گذارد و با بزرگ‌ شدن کودک، این تأثیر نیز آرام‌ آرام کمتر می‌ شود. در این هنگام است که عوامل دیگر اهمیت پیدا می‌ کنند؛ عواملی همچون همسن و سالان، مدرسه و غیره، اما خانواده همچنان جایگاه اولیه را در اختیار دارد. تله‌های زندگی زمانی گسترش می‌ یابند که محیط دوران کودکی محیطی مخرب باشد. به مثال‌ های زیر توجه کنید:

    مثال‌هایی از محیط‌ های مخرب در دوران ابتداییِ زندگی:

    1. یکی از والدین شما بد رفتار و دیگری بی‌ احساس و درمانده بوده است.

    2.والدین شما از نظر احساسی سرد بوده‌ اند و انتظارات بالایی برای رسیدن به موفقیت داشته‌ تند.

    3. والدین شما مدام مشاجره می‌ کرده‌ اند و شما نیز در بحثِ آنها گرفتار میشده‌ اید.

    4. یکی از والدین شما مریض یا افسرده بوده و دیگری اصلاً حضور نداشته و در نتیجه شما به فرد مسئول در خانواده تبدیل شده‌ اید.

    5. با یکی از والدینتان درگیری داشته‌ اید. از شما خواسته شده تا به‌ عنوان همسر دومِ یک مرد زندگی کنید.

    6. والدینتان بیش از اندازه ترس داشته‌ اند و بیش از اندازه از شما مراقبت می‌ کرده‌ اند. آنها از تنهایی می‌ ترسیدند و مدام به شما می‌ چسبیده‌ اند.

    7. والدین شما از شما انتقاد می‌ کردند. هیچ چیز به اندازه کافی خوب نبوده است.

    8. والدین شما، شما را بیش از اندازه لوس می‌ کرده‌اند. آنها هیچ محدودیتی وضع نکرده بودند.

    9. شما توسط هم‌سن و سالان خود طرد شده بوده‌ اید یا احساس متفاوت‌ بودن می‌ کرده‌اید.

    محیط و وراثت در تعامل با یکدیگر هستند. تأثیراتِ مخربِ دوران کودکی ما با خلق‌ و خوی ما در ارتباط هستند که خود را در قالب تله‌ های زندگی بروز می‌ دهند. خلق‌ و خوی ما تا حدی نشان می‌ دهد که والدین ما چگونه با ما برخورد می‌ کردند؛ به‌ عنوان مثال، اغلب تنها یک بچه از خانواده با بد رفتاری مواجه شده است.

    خلق‌ و خوی ما نشان می‌ دهد که ما چگونه با آن طرز برخورد مواجه شده‌ ایم؟ در محیطِ مشابه، دو کودک ممکن است واکنش متفاوتی داشته باشند. ممکن است که هر دو با بد رفتاری مواجه شوند، اما یکی از آنها ساکن و بی‌ جواب می‌ماند و دیگری می‌جنگد

  16. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (یکشنبه 11 مهر 00)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    آنچه که یک کودک برای رشد نیاز دارد

    برای داشتنِ یک بزرگسالیِ سازگار و هماهنگ، نیازی نیست که الزاماً دوران کودکی بی‌ نقصی داشته باشیم. دوران کودکی ما تنها باید شبیه به آن چیزی باشد که دی.دبلیو اسکات می‌گوید: «به اندازه کافی خوب باشد.» یک کودک برای رسیدن به امنیت، ارتباط با دیگران، استقلال فردی، عزت نفس، ابراز وجود و محدودیت‌ های واقع‌ گرایانه، نیازهای اساسی دارد. اگر این نیازها برآورده شوند، کودک می‌ تواند از نظر روانشناختی به رشد دست پیدا کند. در زمان کاستی در رفع نیازهای کودکان است که مشکلات گسترش می‌ یابند. منظور ما از تله‌ های زندگی نیز همین مشکلات هستند.

    آنچه برای رشد بدان نیاز داریم:

    1. امنیت اولیه 2. ارتباط با دیگران 3. استقلال فردی

    4. عزت نفس 5. ابراز وجود 6. محدودیت‌ های واقع‌ گرایانه



    ۱. امنیت اولیه ( تله‌های مربوطه: ترک‌ شدن و بدگمانی و تجاوز)

    برخی تله‌ها از تله‌ های دیگر مهم‌ تر هستند. تله‌ های مربوط به امنیت اولیه از هر تله‌ ای مهم‌تر و اصلی‌ تر می‌ باشند. حتی یک نوزاد نیز ممکن است گرفتار آنها شود. احساس امنیت برای یک نوزاد، احساسی کاملاً عمده و اساسی محسوب می‌ شود. این نیاز برای او همچون مرگ و زندگیست.

    تله‌ های امنیت اولیه به چگونگی رفتار با کودک توسط «خانوادۀ خودش» مربوط می‌ شود. احساس طرد‌ شدن یا بد رفتاری از سوی کسانی به ما تحمیل می‌ شود که بسیار به ما نزدیک هستند؛ کسانی که بایستی دوستدار ما باشند و از ما مراقبت و حمایت کنند.

    افرادی که در کودکی ترک شده یا با بدرفتاری و تجاوز مواجه شده‌ اند، آسیب‌ دیده‌ ترین افراد هستند. آنها در هیچ کجا احساس امنیت نمی‌ کنند. حس می‌ کنند که هر لحظه ممکن است اتفاق وحشتناکی رخ دهد. حس می‌ کنند کسی که دوستشان دارد، قصد ترک یا آسیب‌ رساندن به آنها را دارد. آنها احساس آسیب‌ پذیری و شکنندگی می‌ کنند.

    به راحتی می‌ توان تعادل روحی آنها را بر هم زد. خلق‌ و خویی پرتنش و از هم گسیخته دارند و افرادی بی‌ فکر و خودن ابودگر هستند.

    یک کودک، به خانواده‌ ای ایمن و باثبات نیاز دارد. خانۀ ایمن خانه‌ ای است که والدین آن در دسترس هستند. چه از نظر فیزیکی و چه از نظر احساسی در خدمت کودک هستند. با هیچ‌ کس بداخلاقی نمی‌ شود. دعواهای لفظی، درون‌ مرز واضح و معمولی رخ می‌ دهد. هیچ ترسی از مرگ یا ترک‌ شدن برای مدت طولانی وجود ندارد.

    پاتریک که همسرش مدام به او خیانت می‌ کرد، در کودکی خانوادۀ باثباتی نداشت. مادر او نیز به الکل معتاد بود.
    پاتریک: بعضی شب‌ ها اصلاً به خانه نمی‌ آمد. اصلاً اثری از او نبود. همۀ ما می‌ دانستیم که کجاست اما هیچ‌ کس درمورد او صحبتی نمی‌ کرد. وقتی که به خانه می‌ آمد، اصلاً اهمیتی نداشت. یا مست بود یا خمار یا در حال مصرف الکل.

    اگر والدینی داشتید که به شدت الکلی بوده‌ اند، پس نیاز شما به حس امنیت برآورده نشده ‌است.
    شاید می‌ توان گفت که پاتریک به‌ عنوان یک بزرگسال، به بی‌ثباتی «معتاد» است. همچون آهنربا به سوی موقعیت‌ های ناپایدار کشیده شده است. به‌ ویژه که احساس جذب‌ شدن به سوی زنان بی‌ ثبات را دارد. جاذبه‌ های جنسی را بسیار حس می‌ کند. او با چنین زنانی ارتباط برقرار می‌ کند.

    کودکی که احساس امنیت می‌کند، می‌تواند احساس اطمینان و آرامش داشته باشد. احساس امنیت اساسِ هر چیزِ دیگری است. فقدان چنین احساسی هر چیز کوچکی را غیر ممکن می‌ سازد. بدون این احساس نمی‌ توانیم در سایر امور به پیشرفتی دست پیدا کنیم. آن‌ قدر انرژی صرف نگرانی در مورد امنیت‌ داشتن می‌ شود که دیگر چیزی باقی نمی‌ ماند.

    موقعیت‌ های ناپایداری دوران کودکی، خطرناک‌ ترین موقعیت‌ ها برای تکرار‌ شدن هستند. ممکن است کارتان به رفتن از یک رابطۀ خودشکنانه به رابطه‌ ای دیگر ختم شود یا به‌ طور کلی برقراری رابطه با دیگران را کنار بگذارید

  18. 2 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 11 مهر 00), مدیرهمدردی (دوشنبه 12 مهر 00)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 981 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    ۲. ارتباط با دیگران (تله‌های مربوطه: کمبود محبت و طردشدن اجتماعی)

    برای توسعۀ احساسِ ارتباط با دیگران، به عشق، توجه، همدردی، احترام، عاطفه، درک و راهنمایی نیاز داریم. به دریافت چنین عواملی چه از سوی خانواده و چه از سوی هم‌ سن و سالانمان نیازمندیم.

    ارتباط با دیگران دو نوع است. اولی روابط«صمیمانه» هستند. رابطه‌ های صمیمانه معمولاً با خانواده، شریک زندگی یا دوستان بسیار نزدیک برقرار می‌ شوند. این افراد از نظر فکری احساسی به ما گره خورده‌ اند. در صمیمانه‌ ترین روابطمان، رابطه شبیه رابطه‌ ای است که با مادر یا پدرمان داریم. رابطۀ دوم به روابط «اجتماعی» مربوط می‌ شوند این حس، احساس «تعلق داشتن» است. احساس ورود به دنیای اجتماعی بزرگ‌ تری است. روابط اجتماعی دارای حلقه‌ های دوستی و گروه‌ های اجتماعی هستند.

    مشکلات ارتباطی بسیار ظریف و حساس هستند. شاید به نظر برسد که به خوبی در آن رابطه جا افتاده اید. شاید خانواده، معشوق یا روابط اجتماعی خوبی داشته باشید، اما همچنان در اعماق قلب خود احساس تنهایی و آشفتگی می‌ کنید. احساس تنهایی دارید و آرزوی داشتن رابطه‌ ای را می‌کنید که هرگز تجربه نکرده‌ اید. تنها یک فرد ریزبین می‌ تواند متوجه دوری شما از آدم‌ های اطرافتان شود.

    تا حدی از افراد فاصله می‌ گیرید به کسی اجازه نمی‌ دهید بیش از حد به شما نزدیک شود. شاید مشکلاتتان شدیدتر شود و برای همیشه و تا ابد تنها بمانید.

    جِد، فردی بود که از رابطه با زنی به رابطۀ دیگر می‌ رفت، به شکلی جدی دچار مشکل برقراری ارتباط بود. او از برقراری ارتباط «عقب‌نشینی» می‌ کرد. او حتی نزدیک‌ ترین روابطش را سطحی نگه می‌ داشت. زمانی که مراحل درمانش را آغاز کرد، حتی نام یک نفر را که با او احساس نزدیکی کرده باشد نمی‌ دانست.

    جِد در یک خلاء عاطفی بزرگ شده ‌است. پدرش را نمی‌ شناخت و مادرش سرد و بی‌ مهر بود. هیچ ارتباط عاطفی و جاذبۀ فیزیکی را تجربه نکرده است. به اعتقاد ما، سه نوع کمبود در دوران کودکی وجود دارد: کمبود تربیت، کمبود همدردی و کمبود راهنمایی و هدایت. جِد از هر سه کمبود رنج می‌ برد.

    اگر دچار مشکلات برقراری ازتباط هستید، پس دچار تنهایی نیز خواهید شد. شاید حس کنید که هیچ‌ کس حقیقتاً شما را نمی‌ شناسد و به شما اهمیتی نمی‌ دهد (تلۀ کمبود محبت). ممکن است احساس انزوا از تمام دنیا داشته باشید، به گونه‌ای که حس کنید به هیچ کجا تعلق ندارید (تلۀ طرد شدن اجتماعی) این حس همان حسِ پوچی است؛ احساسِ اشتیاق به داشتن یک رابطۀ خوب.

  20. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 12 مهر 00)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.