خراب شدن عشق چند ساله

[هارونه]

سلام به همدردی عزیز و دوستان عزیز من
من همیشه از مطالب سایت استفاده می کردم و حالا خودم نیاز دارم مشکلم رو طرح کنم
من 22 سالم هست همسرم 30 سالش
ما چندسالی باهم دوست بودیم و عشق قشنگی داشتیم طوری که همه حسرت می خوردن به این حس و حال و خوشی های ما
اما خب همسرم مشکلاتی مثل بدبین بودن و عصبی بودن داشت و کمی روحیه شر و پرخاشگر اما در کنار همه این ها من رو دوست داشت برام وقت میذاشت هدیه می خرید و سعی می کرد همه نیازهای من رو برطرف کنه
یعنی تا وقتی بحثی نبود بهترین و خوشبخت ترین زوج دنیا بودیم
بعد از عقدمون همه چیز به همین منوال بود و الن دوساله عقد هستیم و خب من یعی می کردم وقتی همسرم عصبی میشه یا میخواد پرخاش کنه فاصله بگیرم و این باعث می شد عصبی تر بشه و در یک مدت سه ماهه دعواهای ما انقدر شدت گرفت که سعی گفتیم رابطه رو برای همیشه تموم کنیم
علت این بحثا مسائل خیلی پیش پا افتاده ای بود، چرا برای روز جمعه پیش من نیومدی و به تولد دوستت رفتی؟ چرا شالی که برات خریدم رو سر نمیکنی؟ چرا تلفن رو دیر جواب میدی و از همین مسائلی که ازشون یه دعوای بزرگ ساخته میشد
و خب من عاشقش بودم تا این که این دعواها باعث شد فاصله بگیریم و این فاصله گرفتن ما چندماهی طول کشید و این مدت همسرم مدام میخواست برگرده و من اجازه نمیدادم چون به یک ارامش نسبی رسیده بودم در صورتی که عقد بهم نخورده بود ولی خانواده ها در جریان تموم شدن رابطه مون بودن
تا این که یک بار نشستیم صحبت کردیم باهم و خواستیم برگردیم با کلی شرط و شروط که بحث نکنیم دعوا نکنیم اما....
الان بحث نمیکنیم اما همسرم خیبلی سرد شده نسبت به من
رابطه جنسی مون قطع شده و دیگه مثل قدیم نیست
قربون صدقم نمیره و سعی میکنه من رو از سرش باز کنه
و من درمانده موندم که باید چه کایر انجام بدم؟
وقتی خودش انقدر اصرار به برگشت داشت چرا سرد شده؟
برای گرم کردن یه رابطه سرد شده چه کاری میشه انجام داد؟

[ammin]

سلام.

برای اینکه دوستان بهتر راهنمایت کنند جواب این سوالات رو بده

۱-شرایط فرهنگی و مالی خانواده تو و همسرت چطوره؟
۲-تفریحاتی که تو دوست داری چیه تفریحاتی که ایشون دوست دارن؟ چه تفریحات مشترکی دارید چه اختلاف نظرهایی توی این زمینه دارید؟
۳-همسرت شاغله؟ ساعات اشتغالش در روز چقدره؟ خودت شاغلی؟
۴-رابطه همسرت با خانوادش چطوره؟ از خاطراتش که میگه رابطش با پدر و مادرش و خواهراش چطور بوده؟
۵- از نظر اعتقادی چقدر به هم شبیه هستید یا فرق دارید؟
۶-میزان تحصیلات تو و همسرت تا چه سطحیه؟
۷-تو و همسرت بچه های چندم خانواده هاتون هستید

[هارونه]

سلام.

برای اینکه دوستان بهتر راهنمایت کنند جواب این سوالات رو بده

۱-شرایط فرهنگی و مالی خانواده تو و همسرت چطوره؟
۲-تفریحاتی که تو دوست داری چیه تفریحاتی که ایشون دوست دارن؟ چه تفریحات مشترکی دارید چه اختلاف نظرهایی توی این زمینه دارید؟
۳-همسرت شاغله؟ ساعات اشتغالش در روز چقدره؟ خودت شاغلی؟
۴-رابطه همسرت با خانوادش چطوره؟ از خاطراتش که میگه رابطش با پدر و مادرش و خواهراش چطور بوده؟
۵- از نظر اعتقادی چقدر به هم شبیه هستید یا فرق دارید؟
۶-میزان تحصیلات تو و همسرت تا چه سطحیه؟
۷-تو و همسرت بچه های چندم خانواده هاتون هستید

ممنونم از لطفتون


۱-شرایط فرهتگی و مالی خانواده تو و همسرت چطوره؟
ما خانواده تقریبا گرمی هستیم و شرایط مالی متوسطی داریم همسرم شرایط مالی بهتری دارن و مادرشون فوت شده و با دوتا برادر کوچکتر و پدرشون زندگی می کنن. خب یکم از ما آزاد تر هستن و چیزهایی مثل حجاب و اینا خیلی براشون مطرح نیست و خب من خودمم ازادم ولی خوانوادم یکم مذهبی تر هستن


۲-تفریحاتی که تو دوست داری چیه تفریحاتی که ایشون دوست دارن؟ چه تفریحات مشترکی دارید چه اختلاف نظرهایی توی این زمینه دارید؟
تفریحات که خب طبیعت دوست داریم و زیاد میرفتیم گشت و گذار ولی خب ایشون مثلا ورزش رو دوست دارن و من علاقه ندارم و اون خیلی از من سر زبون دارتره


۳-همسرت شاغله؟ ساعات اشتغالش در روز چقدره؟ خودت شاغلی؟
همسرم شاغل هستن و خودم هم شاغل هستم ایشون کارشون ازاده خودشون با دوستشون شریکی فروش لوازم منزل و ... دارن ساعت کاریشم دست خودشه ولی من کارمند اداری هستم 8 تا 4 بعداز ظهر


۴-رابطه همسرت با خانوادش چطوره؟ از خاطراتش که میگه رابطش با پدر و مادرش و خواهراش چطور بوده؟
همسرم مادرش وقتی سنش کم بوده فوت شده و پدرش یک بار دیگه ازدواج کرده و جدا زندگی میکنه ولی به خونه اول که همسرم و برادراش هستن سر میزنه. همسرم خیلی خونوادشو دوست داره اگه کاری داشته باشن با جون و دل انجام میده و کلا شخصیت خونواده دوستی داره همینطور خانواده همسرم هم برای من احترام زیادی قائل هستند.
خاطراتی که میگه از بچگیش خب مادر نبوده و متاسفانه ایشون مشروبات الکلی رو از زمان کودکی مصرف میکنه تا به الان


۵- از نظر اعتقادی چقدر به هم شبیه هستید یا فرق دارید؟
از نظر اعتقادی هم همسرم به خدا و پیغمبر اعتقاد داره ولی در حد نماز و روزه نیست اما احترام میذاره اما اعتقاد من بیشتره حتی حچاب رو رعایت نکنم سعی میکنم فرائض دینی رو به جا بیارم. و این که همسرم یکم بدجنسی تو ذاتش داره یعنی روحیه ای که به جز خونواده میتونه به هرکسی آسیب بزنه


۶-میزان تحصیلات تو و همسرت تا چه سطحیه؟
من کارشناسی رو تموم کردم و رشته معماری خوندم ولی ایشون بعد دیپلم دنبال کار و کاسبی رفتن

من بچه دوم هستم یک خواهر بزرگ تر دارم و یک برادر کوچکتر
همسرم بچه اول هستش

[سحر بهاری]

سلام

ببینید عزیزم دوستی های قبل از ازدواج متاسفانه میتونن افراد رو دچار آسیب های مختلفی کنن. چون که ما صمیمی میشیم و احساسات وارد ارتباط میشن، دچار نوعی نابینایی و شیدایی در رابطه خواهیم شد بصورتی که نقص ها و عیوبی که وجود دارن دیده نمیشن و بعد از اینکه رابطه رسمی شد و وارد مراحل مهم دیگر شدیم تعارضات نمایان میشن.

لازمه ورود به آشنایی صحیح و ازدواج خودشناسی هست، آنالیز و تحقیق، برنامه، کمک از مشاوره و خواندن کتاب یا مقالات و ... هست .

وقتی بدون در نظر گرفتن همه ی اینها ما وارد رابطه دوستی میشیم و فرمون رو دست میگیریم.. به دلیل اینکه احساساتمون رو وارد رابطه کردیم و همه چیز در حالت ایده آلش در جریانه و از حالمون داریم لذت میبریم... دلیلی بر تغییر، کنترل یا هر چیز دیگری نمیبینیم و با وجود تمام معایب، زنگ خطرها و ناخوشایندی ها در کنارش میمونیم و در نهایت به شناخت ناقصی از طرف مقابلمون خواهیم رسید.؛

من رو دوست داشت.

برام وقت میذاشت هدیه می خرید.

همه نیازهای من رو برطرف کنه.
و ...

بهمین دلیل پسندیدن، یا حتی اون احساسی که ازش به عشق یاد میکنیم کافی نیست و نمیتونه تمام زندگی ما رو در بر بگیره کنه و رفته رفته کم میاریم.

....................

علت این بحثا مسائل خیلی پیش پا افتاده ای بود، چرا برای روز جمعه پیش من نیومدی و به تولد دوستت رفتی؟ چرا شالی که برات خریدم رو سر نمیکنی؟ چرا تلفن رو دیر جواب میدی و از همین مسائلی که ازشون یه دعوای بزرگ ساخته میشد.

حالا انگار یکی از ما دوست داره کنترل ها اعمال بشن، اون تغییرات مد نظرش اتفاق بیافتن تا شاید به ایده آل های ذهنیش نزدیک بشه. غافل از اینکه الان خیلی دیر شده و نمیشه آدما رو تغییر داد.

....................

چیزی که قبلا حسش نمیکردیم، از کنارش رد میشدیم ، جدیش نمیگرفتیم. ↓↓↓

ما چندسالی باهم دوست بودیم و عشق قشنگی داشتیم طوری که همه حسرت می خوردن به این حس و حال و خوشی های ما
اما خب همسرم مشکلاتی مثل بدبین بودن و عصبی بودن داشت و کمی روحیه شر و پرخاشگر اما در کنار همه این ها ... .

.........................

بهترین کاری که میشه کرد این هست شما دو نفر در مورد زندگی مشترک به آگاهی های بیشتری برسین. مثل یادگیری برخی مهارت ها و ... . اینکه ببینیم رابطه ی عاطفی ما محل چه چیزهایی هست و نیست.

من یعی می کردم وقتی همسرم عصبی میشه یا میخواد پرخاش کنه فاصله بگیرم.

فاصله گرفتن شما چاره مناسبی نیست چون با نادیده گرفتن طرف مقابل و سلب مسئولیت تفاوتی نداره. بهتر هست با هم از حضور مشاوره استفاده کنین و ضمن بررسی شخصیت های خودتون به خواسته و نیازهای هم و زندگیتون توجه بیشتری کنین و شناختتون عمیق تر بشه. با هم به صلح برسین و یاد بگیرین چگونه باید زندگیتون رو در مسیر درستی هدایت کنین. حال خوب ساختنی هست، تلاش میخواد، باید براش وقت بذارین.

[هارونه]

ممنونم از شما و وقتی که گذاشتین ❤