طلاق به دلیل خیانت،توهین و تحقیر

[فکور]

سلام آی تک عزیز
بابت شرایط روحی الانت درکت می کنم و بهت حق میدم که ناراحت و غمگین باشی ولی این بحران رو پشت سر میذاری و قوی تر از قبل به زندگی شاداب خودت برمیگردی با شناختی که ازت دارم مطمئنم. این شرایط ممکنه برای هر کسی پیش بیاد.

چرا فکر می کنی کسی می تونه آینده یا زندگی شما رو تباه کنه؟
چرا فکر می کنی قراره اگر طلاق بگیری کسی تو جامعه به خودش اجازه بده شما رو جور دیگه ای نگاه کنه

به این موارد اصلا فکر نکن
اولا که شما به تنهایی هم از پس زندگی خودت برمیای و اینکه اگر خودت اجازه ندی کسی حق نداره هیچ جوری در مورد شما فکر کنه یا پیشنهاد خاصی بده

مگر اینکه خلا عاطفی و ضعف و به اندازه کافی قوی نبودن یک زن مطلقه باعث بشه کسی به خودش اجازه بده فکری بکنه یا حرفی بزنه

در مورد همسرت نظر خاصی ندارم یعنی ایرادی نیست که بهش اشاره نکرده باشی
کتک کاری، تحقیر، توهین ، خیانت
که اینا هر کدومش به تنهایی برای داغون کردن یه زندگی کافیه

حتما حتما با مشاور هم مشورت کن و یک مشاور رو کنار خودت داشته باش

واقعیتش من شخصا خیانت برام یه خط قرمزه که اگر ببینم به سختی جلو طرف مقابل درمیام
ولی شما یه نگاهی هم به آینده باید داشته باشی
اینکه چقدر قراره روح و روانت درگیر این اختلاف ها و دادگاه بشه
بالاخره آینده هم جلوی روی شماست
شاید در نهایت توافق بهتر باشه

مگه از تلگرام همسرت می تونی پرینت بگیری که منتظر اونی؟
یا منظورت از پیام ، همون اس ام اس های عادی هست؟ (پیام های تلفن همراه)

[آی تک]

سلام.روز همه بخیر.ممنونم از همه دوستانم که با من همدردی کردن و لطف کردن من رو راهنمایی کردن.


ممنونم آقای نجار.در مورد مشاوره، همون طور که عرض کردم همسرم کلا اعتقادی به مشاوره نداشت و من خودم به تنهایی چند جلسه رفتم که مشاور هم تاکید میکرد این مشکلات فقط با حضور تو قابل بررسی و حل نیست. در مورد شک به خیانت های همسرم هم میگفت نامحسوس زیر نظرش داشته باش اما در ظاهر بروز نده. که من هر بار که در غیاب همسرم میرفتم سر گوشیش حتما به یه موردی بر می خوردم که گاها نمی تونستم خودم رو کنترل کنم و ازش میخواستم توضیح بده که اون فقط انکار میکرد و در نهایت به درگیری منجر میشد . هر چند این اواخر دیگه حرفه ای تر و پنهان کارتر شده بود و تمام آثار جرم رو از گوشیش پاک میکرد. حتی من به خیال خودم مثلا اون شماره ها رو از گوشیش حذف و بلاک میکردم اما در نهایت ناباوری همین دو هفته پیش که من درگیر کارهای وکیل بودم دیدم همسرم بعد از اجرا گذاشتن مهریه توسط من، یه نوشته ای رو پروفایل تلگرامش گذاشت که خطاب به من بود(مثلا یه جمله تیکه دار بود) و دقیقا همون لحظه اون خانمی هم که با همسرم رابطه داشته اونم همین عکس رو گذاشت رو پروفایلش. من مدتها بود اصلا پروفایل اون خانم رو چک نمیکردم اما خیلی اتفاقی همون لحظه چک کردم و متوجه این قضیه شدم. مثلا به خیال خودم اون شماره ها رو حذف و بلاک کرده بودم!!!!!!!!!!



این اواخر همسرم حموم رفتنی هم سوئیچ ماشینش رو با خودش میبرد که مثلا من نرم ماشینش رو بگردم. دیگه هر چیزی که دیدنی بود من دیده بودم(قرصهای اعصاب و روان، کلی لوازم و وسایل مرتبط با رابطه جنسی، سیگار که قبلا به من میگفت من اصلا سیگار نمیکشم و هر بار دهنش بوی سیگار میداد میگفت همکارم پیشم کشیده اما بوش از دهن این میاد!!!!!). نمیدونم میترسید که دیگه چه چیز جدیدی از داشبورد ماشینش پیدا کنم.


خیلی جالب بود که همه چیز رو مینداخت گردن دیگران.مثلا قرصهای اعصاب و روان برای رییسشون بود که جا مونده تو ماشین همسرم، اون شماره ها و پیامها کار همکارش بود چون با گوشی این به اون خانمها پیام داده بود، اون لوازم مرتبط با رابطه جنسی که استفاده شده بود و تعدادش کم شده بود رو داده بود به دوستش، بوی سیگار که از دهنش میومد برای همکارش بود که پیش این سیگار میکشیده و...نمیدونم واقعا من رو انقد کودن تصور میکرد؟



سپاسگزارم فرزانه جان از نظرات مفیدتون. به نظر خودم که الان دیگه کار ما از مشاوره گذشته مگر اینکه خودم به تنهایی برای کنار اومدن با پروسه طلاق بخوام برم پیش مشاور.هر چند همسرم پیغام پسغام میفرسته که بیا یه جلسه بریم پیش مشاور.سه سال التماسش کردم نیومد حالا که من تمام کارهای قانونی طلاق رو انجام دادم یادش افتاده بریم مشاوره.





متشکرم مونای عزیز. چیزی که در مورد خیانتهای همسرم من رو به شدت عصبی میکنه اینه که اصلا به نظر خودش خیانتی نکرده و شدیدا دروغ میگه. مثلا دو هفته بعد از عقد که چتهاش تو تلگرام لو رفت و بینمون بحث پیش اومد میگفت اااا من نمیدونستم اینا خیانته!!!!!!خب بعدش چی؟فهمیده بودی که، پس چرا ادامه دادی؟


به دروغ به من گفت یکی از این خانمها یه خانم مجرد24-25 ساله هستش اسمشم مثلا مریم بود(بعدها فهمیدم یه خانم متاهل46 ساله و آرایشگره) و میگفت من اصلا اون رو ندیدم و اون خواهان من بود من با چند تا جمله عاشقانه خواستم دلش نشکنه و از سرم بازش کنم. بعد از عقد چندین بار من رو به اون اسم صدا زد. پس معلومه این رابطه انقد عمیق بوده که همسرش رو به جای آی تک،مریم صدا زد اونم چندین بار.


یعنی وقتی یاد حماقت ها و سادگی های خودم میفتم به شدت عصبی میشم. حتی الان که دارم اینهارو مرور میکنم شدیدا عصبی شدم میگم آخه دختر تو چرا انقد سادگی میکردی که دروغ و دونگ هاشو باور میکردی؟هر چند عقلم با تمام شواهد و قرائن میگفت تمام شک و تردیدهات درسته اما قلبم نمیخواست باور کنه.



حتی همین الانشم همسرم به ذهنش نمیرسه که یکی از دلایل من برای طلاق، خیانتهاش هستش و فکر میکنه دروغهاشو در مورد انکار خیانت هاش باور کردم و اطلاعی از قضیه شکایت و پرینت موبایلش نداره.فقط به وکیل من و وکیل خودش میگه من میدونم آی تک میخواد علیه من پرونده سازی کنه.



دو هفته بعد از عقد که چتهاش لو رفت گفتم ببین من اعتمادم از دست رفته بیا جدا شیم کلی داد و بیداد و بعش گریه کرد. حتی من بهش گفتم ببین یه تعهدی یه امتیاز مالی به من بده در جوابم گفت آهان تو این رو بهونه کردی ازم باج بگیری؟مهریه تو بگیری؟آخه نادون تو یه گندی زدی تو اگه این گند رو نمیزدی مگه من بی دلیل میام بگم تعهد و امتیاز مالی بده؟خلاصه هیچ امتیاز و تعهدی نداد. و فکر میکنم همین باعث وقیح تر شدنش شد. با خودش گفته حالا مثلا خیانتم لو رفت چی شد مگه؟ یه مدت دعوا و بحث داشتیم نه تاوانی نه هزینه ای. پس به کثافت کاری هام ادامه میدم.




از سحر بهاری عزیز بابت نظرات کارشناسیشون تشکر میکنم.

آقای اثر راشومون ممنونم از اظهار نظرتون. من همون موقع تاپیک شمارو خونده بودم و الان دوباره مطالعه کردم. شما واقعا انسان بسیار صبوری هستین.من همین الانش وقتی دارم اینجا قضیه خیانتهای همسرم رو شرح میدم به شدت عصبی میشم.اما شما با کنترل عصبانیت خودتون میتونید تو یه خونه با هم زندگی بکنید. کاش منم توان کنترل احساسات خودم رو داشتم اما به حدی از دست همسرم عصبی هستم که نزدیک یک ماه هستش کلا تمام راه های ارتباطی رو بستم و بلاکش کردم. امیدوارم شما هم به زودی به آرامش برسید و مشکلتون به بهترین شکل ممکن رفع بشه.



سنجاب عزیز ممنون از ابراز لطف و نظرات مفیدتون. واقعا خودم هم این حرف رو قبول دارم که من نشونه های دوران آشنایی و دوره عقد رو نادیده گرفتم و تو پست اول هم بهش اشاره کردم و الان یکی از دلایل ناراحتیم همین هستش. هر چند فکر کردن به گذشته دیگه سودی نداره. دقیقا تمام حرفهای شما رو در مورد بی اهمیت بودن حرف مردم در مورد موضوع طلاقم عینا خونوادم بارها بهم گفتن که دیگه زمان قدیم نیستش که با هر شرایطی بسوزی و بسازی تا مردم بگن خب این داره زندگیشو میکنه وقتی می بینی دیگه تلاش هات برای اصلاح اون زندگی نتیجه ای نداده بیا بیرون و باقی عمرت رو مثل قبل شاد و موفق زندگی کن.




Mvazبی نهایت ممنونم. توصیه هاتون در مورد به آرامش رسیدن وساختن آینده ای بهتر، عالی بود. اما حقیقتا من نمی تونم راحت از کنار قضیه خیانتهاش رد بشم و فقط بگم باشه جدا میشم ازش و تمام. چون خیانت همسرم با توجه به شماره های متعدد و محتوای پیامها با چند نفر بوده و یکیشون رو احتمال میدم یکی از همکاران محل کارمون باشه. همسرم با کلی دروغ و قسم و حتی دست گذاشتن روی قرآن میگفت من نمیدونم این شماره ها چطور اومده تو گوشی من یا میگفت همکارم این پیامها رو رد و بدل کرده. من میخوام با عیان کردن قضیه خیانتهاش درس عبرتی هم داده باشم برای بقیه خانم ها و آقایونی که بخوان این جوری همسرشون رو عذاب بدن تا بدونن نتیجه این کار شنیع و پست چی هستش؟



همون طور که گفتم یکی از اون خانم های محترم!!!!!!یه خانم 46 ساله متاهل آرایشگره. همسرم که به دروغ میگفت یه دختر 24-25 ساله بوده.من خودم با کلی ترفند تونستم این خانم رو پیدا کنم رفتم آرایشگاهش رو پیدا کردم.منزلش هم بغل آرایشگاهش بود حتی شوهر بیچاره شو دیدم که یه مرد ساده تقریبا 60 ساله بود. روزی که داشتم با ماشین دنبال آرایشگاه این خانم میگشتم شدیدا حالم بد بود گریه میکردم به حال خودم که افتادم دنبال معشوقه متاهل همسرم اما مجبور بودم برای اثبات خیانتهاش ته و توی این قضیه رو دربیارم. خانمی که تیپ و ظاهر و آرایش خیلی زننده ای داشت.


الان یاد یه سری حرفهای همسرم افتادم و به هم ریختم.مثلا روز عروسیمون می رفتم یه سالنی برای آرایش.همسرم میگفت رفتی بگو ما از آشناهای خانم فلانی هستیم تا بهتر آرایشت بکنه منم گفتم این خانم فلانی کیه؟گفت خانم همکارم.بعدها فهمیدم اون خانم فلانی همین معشوقه اش بوده. الان میگم یا خدااا اینا حتی روز عروسیمون با هم در تماس بودن. یا من چند هفته قبل با تعقیب این خانم متوجه شدم مدل ماشینش چیه.الان یادم میفته هر بار میرفتیم بیرون اگه اون مدل ماشین از کنارمون رد میشد همسرم نگاه میکرد ببینه راننده اش کیه.الان می فهمم دلیل این کارهای مسخره اش رو و شدیدا عصبی میشم بابت احمق بودن خودم.

خیلی عجیبه که همسرم از زمان مجردی کلا درگیر اون خانم متاهل و چه بسا خانم های دیگه بوده اما بارها زمان آشنایی من بهش جواب منفی دادم خودشو به آب و آتیش زد تا راضیم کرد در تعجبم پس دیگه من چی بودم وسط این خانمها براش؟ حتی دخترعمه همسرم که با ما همکاره و خانم خیلی خوبی هستن پریروز زنگ زده بودن با من صحبت کنند میگفتند وقتی تو به همسرت جواب مثبت دادی میگفت اصلا باورم نمیشه آی تک به من جواب مثبت داده. اما همون آدم درگیر خانمهای دیگه بوده یا مدام من رو تحقیر میکرد که تو چی هستی مگه؟(با مورد تمسخر قرار دادن ظاهرم، کارم، خونوادم و...).خیلی آدم پیچیده و عجیبی بود.


نیاگارای عزیز ممنون از کامنت ارزشمندتون.


فکور عزیز مثل همیشه نظرات شما مفید و عالی هست. واقعا این جمله تون طلایی بود: یعنی ایرادی نیست که بهش اشاره نکرده باشی، کتک کاری، تحقیر، توهین ، خیانت، که اینا هر کدومش به تنهایی برای داغون کردن یه زندگی کافیه.



هر چند همسرم میگفت بابا تو دعوا که حلوا خیرات نمیکنن اینها همش حرفه. میگفتم اوکی حرفه و تو دعوا گفته میشه اما نه اینکه هر هفته حداقل چندین بار تو من رو مورد تحقیر و توهین قرار بدی.تمام توهین و تحقیرهاش رو دیگه حفظ بودم چون به شکل طوطی وار تو تمام بحثها گفته میشد. یا میگفت بابا یه دونه هل دادن یا پیچوندن دست یا دو تا سیلی که کتک نیست. لابد فکر میکرد من یه مرد قل چماقم که میتونه با قمه بیفته به جونم و بگه خب حالا این شد کتک.



چقد این جمله دلگرم کننده بود:شما به تنهایی هم از پس زندگی خودت برمیای.

قصد جسارت به برخی خانمها رو ندارم اما گاهی با خودم میگم اگه بعضی خانمها مجبور میشن هر شرایطی رو با یه آقا تحمل کنند علل مختلفی داره شاید شخصیت اون خانم طوری هستش که نمیتونه زندگیشو رها کنه اما من واقعا تو این سه سال عذاب کشیدم و میخوام خودم رو نجات بدم مخصوصا الان که بچه ای هم ندارم که بخوام به خاطرش این جهنم رو تحمل کنم.به قول خونوادم که میگن همین که تو شاغلی و درآمد داری یه نعمت بزرگیه چون هیچ وابستگی مالی به همسر و حتی خونواده خودم ندارم که بخوام به این خاطر این زندگی رو ادامه بدم. و خداروشکر با رو شدن خیانت های متعددش بهم عیان شد که این آقا واقعا من رو دوس نداشته پس دلیلی هم برای وابستگی عاطفی من به اون وجود نداره.


در مورد سوالتون بابت پرینتها: بین همسرم و اون خانم یا خانم ها من هم پیامک دیده بودم هم چت تلگرام. در مورد متن پیامک ها و تماس های گرفته شده قرار هست پرینت گرفته بشه اما برای واتساپ و تلگرام وکیلم گفتن که تو دادخواست می نویسن که حتما واتساپ و تلگرام هم باید توسط پلیس فتا بررسی بشه که پلیس فتا هم گفته راحت ترین روش این هست که من بتونم گوشی همسرم رو چند دقیقه در اختیارشون قرار بدم اما خب عملا غیرممکنه و وکیلم گفتن دراین صورت با دستور قضایی، پلیس فتا میتونه بره گوشی همسرم رو تو محل کار یا خونه توقیف بکنه و بعد واتساپ و تلگرامش بررسی بشه. حتی من یکم تعجب کردم و از وکیلم پرسیدم واقعا همچین چیزی امکان پذیر هست؟ که گفتن بله پرونده هایی مشابه این رو قبلا داشتن.


مجددا تشکر میکنم از همه دوستان عزیزم.
من سعی کردم تا جایی که توانم اجازه میداد پاسخ عزیزان رو بدم اما اگه جمله بندی مناسبی نداشتم عذرخواهی میکنم.


من در کل نسبت به یک ماه پیش که تازه وکیل گرفته بودم و اقدام به جدایی کرده بودم و حال روحیم شدیدا بد بود خداروشکر الآن بهترم. مثلا اوایل خیلی مرخصی میگرفتم از محل کارم یا هر روز طبق عادت یه ورزش مختصری تو خونه داشتم که کنار گذشته بودم اما الان برگشتم به همون برنامه قبلی خودم. یا همراه خونوادم پارک و بیرون میرم. اما خب گاهی بازم یادآوری یه سری از مسایل غمگینم میکنه یا عصبی میشم و..




من تو این چند ماه درگیر استخدام و تبدیل وضعیتم بودم و همسرم هم پیگیری هایی در این مورد انجام میداد اما این اواخر دیگه انقد عذاب کشیدم حتی گفتم حاضرم بیکار بشم اما نمونم تو اون زندگی. حالا همسرم مدام به مادرم زنگ و پیام میزنه که همه همکارا میگن تو داشتی برای کار همسرت خودت رو به آب و آتیش میزدی اما اون چقد در حقت نامردی کرده یا میگه آی تک برو پیگیر استخدامت باش بیکار بشی دیوونه میشی تو خونه حتی اگه از من بخوای جدا بشی اما پیگیر باش حیفه اون همه زحمت برای تحصیل و کارت کشیدی و...من نمیدونم وقتی دیگه نسبتی قرار نیست بین من و اون باشه چرا انقد نگرانمه.مادرمم گفت اصلا آی تک دیگه نمیخواد بره سرکار والسلام.


تو دعواها هم به من میگفت من انقد بنده خوبی برای خدا هستم خدا همه کارهامو داره ردیف میکنه پست بالاتر گرفتم و سالها هستش کارمند رسمی هستم اما تو چی انقد خدانشناسی خدا هم میدونه تو چی هستی نمیخواد کارت اوکی بشه.انقد خداشناس بود همزمان با اینکه متاهل بود با خانمهای دیگه هم بود. اصلا هم قبول نداره که از هیچ گونه تحقیر خودم و خونوادم، توهین به خودم و خونوادم، تهمت، کتک و خیانت در حقم دریغ نکرده. و به خونوادش که قبلا برای صحبت اومده بودن خونمون و من تمام توهین و تحقیرهاشو بهشون گفتم گفته که اصلا هیچ کدوم از اینا صحت نداره و من حتی یه موردش رو هم به آی تک نگفتم. منم لابد بی دلیل یه روز صبح از خواب بیدار شدم گفتم خب حالا چیکار کنم؟خب امروز برای تنوع هم که شده یه اقدامی برای طلاق و مهریه بکنم!!!!!!!!!

[فکور]

آی تک عزیز
مجددا سلام
من جدیدا به این نتیجه رسیدم که یک خانم اول باید استقلال مالی پیدا کنه و بعد ازدواج کنه
استقلال مالی چه در حین زندگی مشترک و چه هنگام جدایی برای یک زن لازمه

با ازدواج تو سن کم و با مثلا دیپلم و در حالی که شخص هیچ توان مالی نداره خیلی مخالفم چون باعث میشه بعد ازدواج حتی با تحمل همه احساسات منفی دنیا خودش رو ملزم به تحمل ببینه

مسئله مالی و استقلال اقتصادی خیلی مهمه برای یک زن

ولی شما هم حتما حتما مسئله استخدامیت رو پیگیری کن اصلا نذار این شرایط روحی اون رو تحت تاثیر قرار بده

دختر خاله من پزشک متخصص بود یعنی در حال خوندن تخصص بود که متاسفانه مجبور به طلاق گرفتن شد. مسلما طلاق روح و روان هر کسی رو تحت تاثیر قرار میده دکتر هلاکویی میگه طلاق مثل جراحی قطع عضو هست و در این حد ناراحت کننده و آزار دهنده است. خلاصه که دختر خاله من بدون هیچ اقدامی مثلا به مرخصی گرفتن و ... کلا درس رو ول کرد دیگه بعد از چند ماه اساتیدش پیگیرش شدن که چکار می کنه و وقتی شرایطش رو دیدن کلی باهاش حرف زدن که بره درسش رو تموم کنه و دختر خاله من می گفت اصلا نمیخوام و نمی تونم. در این حد افسرده و بی هدف شده بود کسی که یک روز رتبه 30 کنکور تجربی در کشور شده بود و در و دیوار اتاقش پر بود از جملات انگیزشی .

ولی خوب اساتیدش حمایتش کردن و تقریبا مجبورش کردن بره درسش رو تموم کنه

خوب بعد از اینکه اون دوره رو پشت سر گذاشت برای خودشم عجیب بود که چرا درسش رو رها کرده

حالا اینو به شما دارم میگم مراقب زندگی شخصیت باش
مراقب شغلت باش
اگر قراره تبدیل وضعیت استخدامی بدی با قدرت و حتی با انگیزه تر از قبل این کارو بکن
چون در همه مراحل زندگیت و خصوصا در این مرحله ای که الان هستی مورد مهمیه

[لاله123]

من جدیدا به این نتیجه رسیدم که یک خانم اول باید استقلال مالی پیدا کنه و بعد ازدواج کنه
استقلال مالی چه در حین زندگی مشترک و چه هنگام جدایی برای یک زن لازمه

همه که نمی تونن استقلالی مالی داشته باشن - به نظرم انتخاب آگاهانه - شناخت خودمون و بررسی معیارهای اصلی که در زندگی مشترک اولویت بالاتری داره مهم تره .
البته شاید باز این موارد را انجام بدیم و هندوانه ما سفید از آب در بیاد . روزگار سختی شده .
آی تک امیدوارم از این مرحله به خوبی عبور کنی - این موارد را که آدم می خونه از مردها که خیانت می کنن آدم استرس می گیره

[آی تک]

فکور عزیزم.ممنونم بابت نظر دلسوزانه شما.

مادرم فقط برا اینکه از دست حرفهای تکراری همسرم در مورد وضعیت استخدام من راحت بشه بهش گفته آی تک نمیخواد بره سرکار وگرنه خودم پیگیرش هستم.


من حدود 10 روز پیش مدارک لازم برای تبدیل وضعیتم رو بردم دادم.اما همون روز هم به رییسمون که خانم خیلی موجه و منطقی ای هستن و هم به خانمی که مدارک رو بررسی میکردن مجبور شدم بگم که ما در حال جدایی هستیم. برای افراد متاهل مدارک همسر رو هم میخواستن که من هیچ مدرکی از قبیل کپی شناسنامه و... از همسرم نداشتم و نمیخواستم بهش رو بندازم بگم مدارکتو لازم دارم. وقتی خانمی که مسئول بررسی مدارک بودن ازم علت نبود مدارک همسر رو پرسیدن مجبور شدم بگم ما در حال جدایی هستیم و به این علت مدارک ایشون رو ندارم و اینکه برای مصاحبه هم میخواستن در مورد همسر و شغلش و...سوال بکنند مجبور شدم به ایشون بگم تا برای مراحل بعدی استرس این قضیه رو نداشته باشم. ایشون خانم خیلی جدی و با دیسیپلینی هستن اما خیلی دلسوزانه گفتن نگران نباش من خودم به کمیته مربوطه علت رو توضیح میدم. بهشون گفتم من یه مدت به خاطر اینکه درگیری بیماری پدرم بودم نتونستم نامه نگاری های مربوط به وضعیت استخدامم رو پیگیری کنم و همسرم اون مدت کارم رو پیگیری میکرد که این خانم گفتن خودم پیگیری میکنم و نتیجه رو بهت اطلاع میدم.

یکی از دلایل دیگه که من مجبور شدم برم به رییسمون قضیه جدایی رو بگم این بود که همسرم مدام تهدید میکرد ببین چیکارت میکنم از کار بندازنت بیرون.ببین چه پاپوش هایی برات درست میکنم که آبروت بره تو محیط کار و.... منم مجبور شدم به رییسمون قضیه جدایی رو بگم که ایشون گفتن تو دختر فوق العاده ای هستی و من سالهاست میشناسمت اصلا غصه نخوری، ما ایرانیا سخت میگیریم که فکر میکنیم طلاق یعنی آخر دنیا. تو هنوز خیلی جوونی و اون آقا قطعا بیشتر ضرر کرده که تو رو از دست داده. و در آخر گفتن کمکت میکنم برای تبدیل وضعیت چون تو همیشه کارت عالی بوده و لیاقتش رو داری.




لاله جان امیدوارم برای هیچ شخصی این قضیه خیانت اتفاق نیفته چون واقعا آدم رو داغون میکنه. اما بعضی ها ذاتا اهل خیانت هستن. مثلا همسر من مدام میگفت ببین من چه شوهر خوبی هستم از ساعت 3 عصر پیش توئم تنها جایی نمیرم گوشیمم همیشه رو میزه.در حالیکه من تو پیامک هاشون متوجه شدم که به همدیگه یادآوری میکردن فقط طرف صبح پیام بدن یا زنگ بزنن یا طرف صبح قرار ملاقاتشون بوده. چون ما هر دو صبح سرکار بودیم و منه ساده هم فکر میکردم همسرم صبحها که سرش به کارش گرمه؛ عصرم که همیشه با همیم. مدام هم میگفت همه آقایون خیانتکارن حتی مثال میزد تو اداره که فلان آقا فلان کارو کرده و...الان می فهمم منظورش از فلان آقا، همون خودش بوده.

[zzzz]

سلام ای تک جان .
خیلی ناراحت شدم.شوکه شدم.
چقد روزگار نامرده .
بنظرم ته دل خودت ببین چی میگه . دوسش داری یانه.
بخاطر حرفای دیگران که پشتت بعدا حرف میزنن تصمیم نگیر.زندگی خودته .به کسی ربط نداره.همه تو زندگیاشون ازین مشکلات دارن اما ظاهرسازی میکنن . اگه میبینی ته دلت دوسش داری بهش فرصت بده.اگه نه که مشاوره برید و هرکاری که دوس داری اقدام کن. باخانوادت مشورت کن .
نمیدونم مرد جماعت از زندگی چی میخواد دختر تحصیلکرده کارمند اکی.اخه چرا دست به این کارها میزنن.
ببین یادته من قبلا اینجا تایپیک زده بودم ینفرو دوست داشتم 5 سال نمیتونستم فراموشش کنم. الان به اون روزام میخندم.هیچ حسی ندارم دیگه.اینوگفتم از فراموش کردنش نترسی .
ولی باز ته دلتو ببین میتونی بهش فرصت دوباره بدی .

[فکور]

همه که نمی تونن استقلالی مالی داشته باشن - به نظرم انتخاب آگاهانه - شناخت خودمون و بررسی معیارهای اصلی که در زندگی مشترک اولویت بالاتری داره مهم تره .
البته شاید باز این موارد را انجام بدیم و هندوانه ما سفید از آب در بیاد . روزگار سختی شده .
آی تک امیدوارم از این مرحله به خوبی عبور کنی - این موارد را که آدم می خونه از مردها که خیانت می کنن آدم استرس می گیره

با عذر خواهی از آی تک عزیز
من فقط این پیام رو میذارم از این جهت که فکر می کنم کاربران دچار سو تفاهم شدن

منظور من الزاما داشتن یک کار دولتی مهم یا پزشک متخصص شدن نیست

داشتن خیلی مهارتها می تونه به شخص توان اداره مالی خودش رو بده مثلا یک فرد می تونه انرژیش رو در جهت رسیدن به مهارت آرایشگری صرف کنه

یه نفر می تونه خیاط خوبی بشه

فکر نمی کنم هیچ فردی بدون استعداد به دنیا اومده باشه ولی تو جامعه ما متاسفانه برخی خانمها هدفشون ازدواج هست هدف فردی تو زندگی ندارن
در حالی که به نظر من هر کس باید هدف برای پیشرفت شخصی داشته باشه حالا اون پیشرفت می تونه در زمینه برخی مهارتها باشه می تونه درس باشه زبان باشه ، یک مهارت ورزشی باشه و ...

اگر خانمی هدفش ازدواج باشه اگر توی شرایط سخت گیر بیفته یا می سوزه و می سازه یا بعد طلاق نمی تونه خودش رو جمع و جور کنه و وابسته به دیگران میشه و باید هر حرف و نیش و کنایه ای رو تحمل کنه
اگر زندگی زناشویی خوبی هم داشته باشه، باز هم توان مالی می تونه کمک زندگی مشترکش باشه و هیچ ضرری نداره و اینکه توی همون زندگی زناشویی هم اعتماد به نفسش رو افزایش میده

البته این نظر شخصی من هست که توی دو سال اخیر بهش رسیدم ، روش پافشاری ندارم

اگر مدیران صلاح دونستند این پست من رو بعد از خوندن کاربر مورد نظر، حذف کنند تا ظرفیت تاپیک به اشتباه پر نشه



آی تک عزیز در رابطه با آخرین پستت، خوشحالم که حواست به پیرامونت هست و پیگیر روند کارها هستی و خودت رو به دست غم و اندوه ندادی که به هر کجا بخوان ببرنت

[لاله123]

از دید تجربه شخصی و مشاهدات میگم فکور ، خیلی از آقایون مخصوصا افراد مذهبی که خواستگاری میرن یکی از شرط هاشون اینکه دختر سرکار نداره . . ( خیاطی - آرایشگری - کارمندی و ....) .
امکان داره دخترا با فردی دیگه ازدواج کنن که شاغل بودن برای فرد مهم نباشه ولی از نظر ایمان و اخلاق سطح پایین تری داشته باشه . این کارا برای دخترا سخت میکنه با وجود محدودیت خواستگارها و عدم انتخاب وسیع مثل آقایون . شاغل بودن خوبی های خودش را داره ولی از طرفی اگه مدیریت در زمان وجود نداشته باشه و رسیدگی به شوهر مدیریت نشه امکان داره از بام دیگر بیافتیم .
امکان داره یه خانمی باز از تمام جهت به شوهرش برسه و باز این مسائل باشه . ولی درست میگی ، آدم به فکر باشه خوبه .
مردها هم قبل ازدواج هر ترفندی میرن تا دختر را بدست بیارن بعدش دیگه هیچی - فکر کنم مردها خیلی کم تغییر پذیرن و به ، قول هاشون نمیشه حساب کرد .
چیزی که از آیتک یاد گرفتم اینکه هشدارهای قبل عقد - اختلاف نظرها خیلی مهمه .


****
**
*

zzzz :
""" ببین یادته من قبلا اینجا تایپیک زده بودم ینفرو دوست داشتم 5 سال نمیتونستم فراموشش کنم. الان به اون روزام میخندم.هیچ حسی ندارم دیگه.اینوگفتم از فراموش کردنش نترسی .
ولی باز ته دلتو ببین میتونی بهش فرصت دوباره بدی ."""


برای شما فکر کنم دوران خواستگاری بوده باشه و این آسون تره . زندگی متاهلی سخت تره .
امیدواریم آی تک تصمیمی بگیره که به صلاحش باشه و از این دوران به خوبی بگذره .
واقعا سخته . ولی آی تک هم خیلی قویه .

[بهاره جون]

واقعا همونجور که فکور گفت یه زن باید یه سری مهارت هایی کسب کنه که مجبور نباشه هر تحقیر و خیانتی رو تحمل کنه … یا از نظر مالی یه پشتوانه ای داشته باشه …

آی تک جان شروع کن نقاط مثبت رو توی ذهنت پررنگ کن. اینکه بعد از کلی نشانه و مشاهدات بالاخره یه جا واقعیت رو پذیرفتی … قبل از اینکه یه موجود دیگه رو تو این شرایط به دنیا بیاری … اینکه خانوادت انقدر حمایتت میکنن … اینکه تو محیط کارت تورو یه آدم فوق العاده میدونن …
هرچی نقاط مثبت زندگیت رو پررنگ تر ببینی، رفته رفته اشتباهات گذشته برات کمرنگ تر میشه …

[آی تک]

سلام دوستان.وقتتون بخیر

مجددا تشکر میکنم از دوستانی که تو تاپیکم نظر میدن.

همون طور که گفتم من همسرم رو کلا بلاک کردم و خیلی وقته باهاش صحبتی نداشتم. اما مدام به برادرام و مادرم زنگ و پیام میزنه. چون پدرم بیمار هستن برادرم گفته با پدرم تماس نگیر.
محتوای صحبت هاش تو تماس هایی که با خونوادم میگیره اینه که: من آی تک رو دوسش دارم، شما دارین ترغیبش میکنید به جدایی و این صحبت ها.

تا اینکه پریروز که من از محل کارم میخواستم دربیام همین که خواستم سوار ماشینم بشم دیدم همسرم پیداش شد گفت سلام آی تک. گفتم اینجا چیکار میکنی؟گفت باهات حرف دارم. گفتم من حرفی دیگه با تو ندارم. حرفی داری به وکیلت بگو به وکیل من بگه. گفت خواهش میکنم بذار برای بار آخر صحبت کنیم.گفتم باشه بگو ولی سریع. گفت اینجا بد میشه بذار سوار ماشین بشم هر چقد گفتم نه اما سوار شد منم برای اینکه خیلی آبروریزی نشه دیگه چیزی نگفتم.


گفتم زود باش حرفتو بگو گفت من ماشین ندارم ماشینم رو توقیف کردی هم من رو برسون خونه هم حرفامو گوش بده ( آدم به این پررویی ندیدم!!!!!!!). خلاصه شروع کرد به حرف زدن. گفت من غلط کردم.منو ببخش. تا حالا هر چقد ناراحتت کردم تو ببخش. من قدرتو میدونستم اما بعد از این بیشتر میدونم. گفتم دیگه خیلی دیره برای این صحبتها.من تصمیمم رو گرفتم.کارهای قانونیش رو هم انجام دادم.

گفت وکیلت به وکیلم گفته تو میخوای علیه من شکایت بکنی بابت روابط نامشروع. گفتم من همچین چیزی به وکیلم نگفتم( چون قرار بود این قضیه فعلا بین من و وکیلم سکرت بمونه و اگر چه من خودم پیامهای داخل گوشی همسرم رو دیده بودم اما با وکیلم قرار گذاشته بودیم اول پرینتها بررسی بشه و اگه موردی وجود داشت بعدش شکایت رو مطرح کنیم). گفت به خونوادمم قضیه چتهای دو هفته بعد از عقد رو گفتی آبروم رو بردی. گفتم اولا خونوادت به من گفتن پسرمون میگه آی تک مدام گوشی من رو چک میکرد. منم گفتم خب چرا علتش رو از پسرتون نپرسیدین. علتش این بود که پسرتون دو هفته بعد از عقد با چند تا خانم چت کرده بود منم گاهی گوشیش رو چک میکردم همین.


بعدش دوباره شروع کرد به التماس و در عین حال گریه میکرد که من تو رو واقعا دوستت دارم، تو همه زندگی منی. تو بری من بدبخت میشم(همون دو هفته بعد از عقد که چتهاش لو رفت با همین گریه و اشک تمساح، منه ساده رو فریب داد که بخشیدمش). این دفعه که داشت التماس و گریه میکرد پیش خودم میگفتم آی تک محکم باش دیگه فریبش رو نخور. به همین دلیل ذره ای احساساتی نشدم. با کمال وقاحت میگفت مگه من چیکار کردم؟ گفتم چیکار کردی؟از هیچ توهین و تحقیر و تهمتی در حقم کوتاهی نکردی.گفت دیگه قول میدم تا آخر عمر کمتر از گل بهت نگم تا آخر عمر میشم نوکرت. اصلا خونه و ماشین و همه چیزمو میزنم به نامت. تمام هزینه های وکیلتم میدم ولی تو برگرد.


منم مدام میگفتم من حرفم یه کلمه است من دیگه میخوام با تو تموم کنم. گفت نکنه کسی زیر سرته یا کسی گفته از شوهرت طلاق بگیر بیا با من ازدواج کن؟ گفتم ببین قبلا هم از این خزعبلات بهم گفتی و از این تهمت ها زدی یه بار دیگه بگی شکایت میکنما به وکیلم هم این تهمت هاتو گفتم. خیلی وقیحه به جای اینکه یه ذره به خودش رجوع کنه بگه من آزاری نبوده که در حق این بیچاره نکرده باشم میگه چرا بی دلیل میخوای زندگیمون رو خراب کنی؟گفت آی تک چقد سنگدل شدی. باورم نمیشه تو همون آدمی. گفتم آره مثل وقتی که من رو عذاب میدادی و بی توجه به گریه هام با تحقیر و توهین هات، دردم رو بیشتر میکردی.

من حدس زدم داره صحبت هامونو ضبط میکنه. گفتم ببین اگه داری ضبط میکنی اصلا برام مهم نیس مثلا میخوای مدرک جمع کنی.

تا اینکه رسیدم سر خیابون گفتم خب پیاده شو رسیدی. پیاده نمیشد بازم التماس و خواهش که بیا بریم مشاور. بخدا تو رو جادو جنبلت کردن که یدفعه این تصمیم رو گرفتی( این که میگه یدفعه و بی دلیل این تصمیم رو گرفتی آدم رو به مرز جنون میرسونه!!!!!) گفت بیا بریم یه دعا برات بگیریم!!!!


هر کاری کردم پیاده نمیشد گفتم زنگ میزنم پلیس گفت زنگ بزنی هم کاری نمیکنن چون زن و شوهریم فعلا. گفتم الان جیغ میزنم همه بریزن سرت که اتفاقا چند تا ماشین هم رد شدنی متوجه شدن و میخواستن بیان کمک.گفتم ببین تو نگران اموالت هستی بیا طلاقم بده تمام اموالت رو آزاد میکنم( البته برای اینکه پیاده بشه این رو گفتم و همین که امتحانش کنم ببینم واقعا نگران اموالشه یا من رو دوست داره) خلاصه پیاده شد و بهش گفتم اگه یه بار دیگه محل کار من بیایی یا به زور سوار ماشینم بشی با پلیس طرفی.



بعد از اون به وکیلم زنگ زدم و ازش پرسیدم شما به وکیل همسرم در مورد شکایت روابط نامشروع چیزی گفتین؟ گفت نه.اتفاقا وکیل همسرت خودش چند روز پیش به من گفت چرا این خانم اصلا کوتاه نمیاد و با وساطت بزرگان فامیل هم نمیخواد برگرده نکنه بحث روابط نامشروعه؟وکیل منم گفته بله.بعد وکیل همسرم با پوزخند گفته خب اونجا خانم مطلقه و بیوه زیاد بوده اینم دستش باز بوده برای کمک مالی!!!!!! اما وکیلم گفت دیگه من چیزی نگفتم و فقط گفتم که موکل من فقط گفته مهریه و جهیزیه رو میخوام و نگفته شکایتی بکنم در مورد روابط نامشروع. ضمنا وکیلم گفت همین الان وکیل همسرت تماس گرفته بود میگفت آقا میگه که با همسرم به توافق رسیدیم در قبال بخشش مهریه، طلاقش بدم بعد وکیل همسرم گفته پس بیاین یه وکالت در طلاق تنظیم کنیم این خانم یکی دو هفته ای طلاقش رو بگیره. که من به وکیلم توضیح دادم که چون از ماشین پیاده نمیشد مجبور شدم این رو بگم.


دوگانگی رفتار همسرم رو درک نمیکنم. میگه من فقط تو رو میخوام همه اموالم مال تو اما برگرد بعد میره خیلی با شوق و ذوق به وکیلش میگه خب با همسرم به توافق رسیدیم و...


به قول وکیلم که میگه همسرت و وکیلش خواستن به تو یه دستی بزنند و به احتمال زیاد همسرت، خودش به وکیلش گفته که روابط نامشروع داشته و احتمالا عمق فاجعه و ابعاد خیانت همسرم خیلی فراتر از چیزی هستش که من تو پیامهاش متوجه شدم و وکیلش هم گفته با اثبات روابط نامشروع، همسرت هم راحت میتونه طلاق بگیره هم مهریه شو.به همین دلیل همسرت سریع رفته حرف تو رو بابت بخشش مهریه به وکیلش گفته اونم گفته آره سریع طلاق بگیره که هم اموالت حفظ بشه هم گند این خیانت هات درنیاد چون تو محل کار همسرم شدیدا براش بد میشه.

همسرم کماکان بعد از اون دیدارمون مدام پیام میده که آی تک برگرد بخدا بعدا پشیمون میشی. بدبختمون نکن. مگه من چیکار کردم؟؟؟؟؟!!!!!