به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 49 , از مجموع 49
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    9,385
    سطح
    65
    Points: 9,385, Level: 65
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 265
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این متن رو می ذارم در این پست شاید یکی مشکل من رو داشته باشه و این متن بهتر کمکش کنه تا به هدفش بره. این صحبت ظاهرا از آقای احمد حلت هست.

    برای حذف آدم های سمی از زندگیتان هیچ گاه احساس گناه و خجالت و پشیمانی نکنید. فرقی نمیکند، از بستگانتان باشد یا عشقتان یا یک آشنای تازه. مجبور نیستید برای کسی که باعث رنج و احساس حقارت در شما میشود جایی باز کنید.

  2. #42
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    9,385
    سطح
    65
    Points: 9,385, Level: 65
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 265
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بر دوستان گرانقدر

    بالاخره کار خودمو کردم و اینجا توضیح می دهم:

    اولش قصدم این بود کلا قطع ارتباط کنم. و خانمم هم با این موضوع موافقت کرد.

    بعد گفتم روی خودم کار می کنم و رودربایستی رو می ذارم کنار و رک حرفمو می زنم. چون مادر زن کاری می کرد همیشه منو می انداخت توی رودربایستی و مرتب منو تیر بارون می کرد. منم به خانمم گفتم این دفعه تعارف باکسی ندارم و حرفی بزنه سریعا جوابشو می دهم هم خواهرات هم مامانت. اونهم قبول کرد.

    خلاصه رفتیم خونشون و هرچی من صبر کردم متلک بگه تا جوابهای آبداری رو که آماده کرده بودم بهش بدم دیدم اصلا خبری نیست. دست به ماشه نشستم ولی خبری نشد. گفتم من تا بیرون می روم کار دارم بر می گردم.

    وقتی برگشتم پدر خانمم گفت چرا دفعه قبلی ناراحت شدید از ما؟ منم گفتم من اصلا ناراحت نشدم. ولی جایی که به شخصیت من توهین بشه نمی مونم و سریعا محل رو ترک می کنم و الانم تصمیمم اینه و تصمیمم رو بهشون گفتم و مادرخانم نشسته بود فقط گوش می داد. منم داد دلمو دادم و حرفهایی که سالها همش به خانمم می زدم و اونم می گفت من کاری نمی تونم بکنم رو مستقیما به مادر خانم گفتم.

    بعد هم گفتم میخوام برم بیرون با هم صحبت کنیم که پدر خانم موافقت کرد ولی مادر خانم به پدرخانم گفت نرو ولش کن. تو همش گوش به حرفش کردی فکر کرده کی هست (البته عین گفته اش رو نشنیدم ولی حدودی این رو گفته بود ظاهرا) که پدر خانم دست مادر خانم رو رها کرد گفت بذار ببینم چی میگه و گوش به حرفش نداد.

    منم گفتم ببینید اصلا برام مهم نیست که ایشون اینقدر بی احترامی می کنه. اگر میخواهید رابطه خوب بشه من یکی دیگه کوتاه نمیاد که ایشون هرکاری کرد من صم بکم بشینم و ایشون هم بخواد بر زندگی ما حکومت کنه. ایندفعه جواب متلک ها را بسیار محکم می دهم. اگر میخواهید بهتون احترام گذاشته بشه باید بهم احترام بگذارید.

    خلاصه آخر دفعه پدر خانم که حرفهای منو شنید و گفت خانم چایی درست کردید؟ مادر خانم با لحنی که معلوم هست شکست خورده و بی اعتنا و مثلا میخواست حرص منو در بیاره گفت ننههههههههه منم گفتم اصلا چایی نمی خوام.

    پدر خانم گفت حالا شما از این ببعد اگر اتفاقی افتاد بگید همون موقع. گفتم دقیقا الانم دارم همین کار رو می کنم. دیگه سکوت نمی کنم.

    خلاصه کلام آب پاکی روی دستش ریختم و اومدیم خانه.
    جالبی کار اینه که باهامون قهر کرد و با سنگینی خداحافظی کرد. منم گفتم میخواهید جو آروم بشه نباید انتظار داشته باشید هرکاری با من کردید منم به احترام شما سکوت کنم. شما باید اخلاقتون رو اصلاح کنید وگرنه من از این ببعد جوابتون رو می دهم.

    امیدوارم بتونم با نوشتن اینها اولا از دوستانیکه به من گفتم باید روی عزت نفس و اعتماد بنفسم کار کنم تشکر کنم و اینکه اینها رو نوشتم که اگر کسی مشکل منو داشت بدونه فقط باید با عزت نفس و اعتماد بنفس شخصیت خودشو حفظ کنه و با سکوت و مثلا رعایت احترام و گذشت کردن اوضاع فقط بدتر میشه. البته گذشت و رعایت احترام و ... همه شون خوبن به شرط اینکه به جاش استفاده بشه و طرفتان اینقدر درک و شعور داشته باشه که بفهمه شما بهش احترام می ذارید و گذشت کردید نه اینکه بگه وظیفه اش هست و یا دارم ادبش می کنم که هرچی گفتم حرف نزنه.

    موفق باشید

  3. #43
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 اردیبهشت 03 [ 15:43]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,820
    سطح
    71
    Points: 11,820, Level: 71
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 230
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    بسیار عالی
    مامان منم همیشه میگه در قبال آدمهای فضول و تیکه انداز یه بار جواب بدین خودشون متوجه میشن و دیگه تکرار نمی کنند

  4. کاربر روبرو از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده است .

    ارشد (یکشنبه 11 مهر 00)

  5. #44
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    با سلام و احترام
    ضمن عذرخواهی از رک گویی.
    به سختی و تحمل زیاد تونستم یک صفحه و نصفی از تاپیکتون رو بخونم.
    تمام مدت تصورم از نویسنده یک نوعروس 17 ساله بود که به تازگی وارد زندگی متاهلی شده.
    بنده اینجا بیشتر یک دختر بچه می بینم تا یک مرد.

  6. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    Eram (پنجشنبه 22 مهر 00)

  7. #45
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 00 [ 20:09]
    تاریخ عضویت
    1400-3-13
    نوشته ها
    111
    امتیاز
    3,448
    سطح
    36
    Points: 3,448, Level: 36
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 259 در 102 پست

    Rep Power
    27
    Array
    شخصیت رفتاری مادر زن شما نسبت به شما خوب نبوده و شاید ماها کامل ندونیم چه سختی هایی داشتید و دارین . البته جناب شما هم در جاهایی خوب عمل نمیکردین و خودتون هم مقصرین خوب . در این شخصیت ها شما باید سعی کنین منفعلانه نباشین و قاطع رفتار کنین ولی احترام هم توش باشه . امیدوارم زندگی خوبی داشته باشین .

  8. 2 کاربر از پست مفید لاله123 تشکرکرده اند .

    ارشد (یکشنبه 11 مهر 00), طنین باران (یکشنبه 11 مهر 00)

  9. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    9,385
    سطح
    65
    Points: 9,385, Level: 65
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 265
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط لاله123 نمایش پست ها
    البته جناب شما هم در جاهایی خوب عمل نمیکردین و خودتون هم مقصرین خوب .
    متشکرم از انتقاد شما.
    اگر منظورتون از خوب عمل نکردنم اینه که قاطعانه می بایست عمل می کردم بله دقیقا درست می فرمایید و دقیقا الانم همین کار رو انجام دادم.
    ولی اگر منظورتون چیز دیگری است خوشحال و ممنون می شوم بفرمایید اشتباهاتم چه بوده تا اصلاحشون کنم.
    خیلی خیلی خیلی ممنون


  10. 2 کاربر از پست مفید ارشد تشکرکرده اند .

    لاله123 (چهارشنبه 14 مهر 00), طنین باران (یکشنبه 11 مهر 00)

  11. #47
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 00 [ 20:09]
    تاریخ عضویت
    1400-3-13
    نوشته ها
    111
    امتیاز
    3,448
    سطح
    36
    Points: 3,448, Level: 36
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 259 در 102 پست

    Rep Power
    27
    Array
    برخورد قاطع و محترمانه یکی از موارد هست . موردهای دیگه مثل پایین آوردن انتظار خودتون از مادر همسرتون هم مهمه . شخصیت ایشون ممتاز نیست شاید در زمان کودکیش و بالاتر مشکلاتی داشته که رسیده به این مشکلات . یه احساس ترحم مخفی داشته باشید بهشون که شخصیتشون اینجوریه این یعنی همون پایین آوردن انتظار . بعدش کمال گرایی هم هست که مرتبطه با این مباحث . سعی نکنین همه چیز را کامل ببینین . در همه زندگی ها مشکلات هست و زندگی کاملی وجود نداره . بعضی وقت ها باید بپذیریم یه مسائلی هست که شاید نمی شود حل کرد ولی میشه کنترل و رامش کنیم . موفق باشین .
    ویرایش توسط لاله123 : چهارشنبه 14 مهر 00 در ساعت 19:47

  12. 3 کاربر از پست مفید لاله123 تشکرکرده اند .

    Niagara (پنجشنبه 22 مهر 00), نازنین2010 (چهارشنبه 14 مهر 00), ارشد (سه شنبه 11 آبان 00)

  13. #48
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    46
    Array
    باید به قلب مادر همسرتون نفوذ کنین جناب . با جنگ نمیشه خب . سریالی می داد به نام تولدی دیگر .. البته اون فیلم نقش منفی مادر شوهر بود و کاراکتر اصلی فیلم مجبور بود اون دل مادر شوهر را بدست بیاره . شما هم می تونین اون چیزها را انجام بدین خب و الگو برداری کنین .

  14. کاربر روبرو از پست مفید Niagara تشکرکرده است .

    ارشد (سه شنبه 11 آبان 00)

  15. #49
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    9,385
    سطح
    65
    Points: 9,385, Level: 65
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 265
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط لاله123 نمایش پست ها
    * پایین آوردن انتظار خودتون از مادر همسرتون
    * احساس ترحم مخفی
    * سعی نکنین همه چیز را کامل ببینین .
    عالی بود
    خیلی استفاده کردم خصوصا مورد دوم. کاملا مشخصه معلومات بالایی دارید. متشکرم از شما

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Niagara نمایش پست ها
    باید به قلب مادر همسرتون نفوذ کنین جناب . با جنگ نمیشه خب . سریالی می داد به نام تولدی دیگر .. البته اون فیلم نقش منفی مادر شوهر بود و کاراکتر اصلی فیلم مجبور بود اون دل مادر شوهر را بدست بیاره . شما هم می تونین اون چیزها را انجام بدین خب و الگو برداری کنین .
    لطفا روشهای نفوذ به قلب مادر زن رو هم بفرمایید. از نظر شما باید چه کارهایی رو انجام بدم تا این اتفاق بیفته.

    - - - Updated - - -

    در کل از همه شما که وقت گذاشتید و به درد و دل های بنده گوش دادید و راهنمایی کردید خصوصا مدیریت محترم همدردی که باعث شدند روی عزت نفس و اعتماد بنفسم بیشتر کار کنم بسیار بسیار متشکرم.
    بیشتر داشتم چوب عزت نفس پایینم رو می خوردم


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.