با سلام
مواردی هم در صحبت های شما دیدم که نیاز هست اطلاعات و مهارت خود را بالا ببرید. چون وقتی ما اشتباه فکر کنیم. حتما اشتباه هم رفتار خواهیم کرد. نمونه هایی را در ذیل می آورم:
ما مالک فرزندانمان نیستیم. آنها علاوه بر پدر، مادر هم دارند، مادر بزرگ هم دارند. خاله و عمو و دایی و عمه و رفیق و معلم و همبازی و .... هم دارند. و با همه اینها تعامل خواهند داشت.
به مرور که بزرگ می شوند یاد می گیریند که با هر کدام چگونه تعامل داشته باشند.
شما به عنوان والدین حتما نیاز هست متناسب با سن او تربیتش کنید. در این سن نباید او را درگیر تعارض ارتباطات بکنید. او فهمی برای این تفکیک سازی ها را ندارد.
از طرف نمی توانید انتظار داشته باشید همه بستگانش را که شما نمی پسندید او را ترک کنند.
باید واقعیت را بپذیرید و اجازه دهید اکنون رشد عاطفی اش کامل شود. نگرانی های شما بیش از اندازه هست.
همان پاسخ بالا
انتظارتان را اصلاح کنید. پاسخ بالا را مجددا با دقت مطالعه فرمایید.
دقت کنید. اینجا مهارتهای تربیت کودک را باید بیاموزید.
شما والدین همیشه روزهای سال و ماه و هفته و روزها و ساعتها و ثانیه ها در کنار فرزندتان هستید. مطمئنا اگر با محبت و عاطفه با او گرم باشید، نهایتا او به شما شبیه خواهد شد.
اما اگر با نگرانی و ترس و حساسیت او را محدود کنید یا تنش برایش پیش بیاید او به همان کسانی شبیه خواهد شد که زمان کمتری با او هستند، اما فرزند شما با آنها احساس محدودیت نمی کند.
لطفا این پاسخ را با دقت بیشتری مطالعه کنید.
نتیجه:
بخشی وسیعی از این فشارهایی که حس می کنید نگاه غیر واقع بینانه و کمالگرایانه به ارتباطات هست.
ما انسانها نمی توانیم انتظار داشته باشیم که همه افراد دیگر آنطور رفتار کنند که ما دوست داریم.
خودتان دقت کنید. همیشه مردم اطراف ما به شیوه خود برخورد می کنند. نمی توانیم خود را ایزوله از همه بکنیم. از دوستان، اقوام ، فامیل، همسایه و ....
بلکه باید متناسب با هر کس رفتار صحیح را اتخاذ کنیم.
اکنون مهمترین رسالت شما اینست که بستر آرامی برای فرزند و همسرت و خودت ایجاد کنید. این بستر هست که محافظت می کند از خانواده (خودت، همسرت و فرزندت)
مهم مهم :دقت کنید آسیب عاطفی که فرزندت از این محدودیت ها و حساسیت ها می بینید بسیار بیشتر از آسیب هایی هست که احتمالا ممکن است از رفتار بستگان همسرت ببیند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)