چرا خدا منو نمیبینه ؟ ازین بی عدالتی افسردگی گرفتم

[باغبان]

خود استاد من بفکر سواستفاده ازمنه میگه همکارم کرونا داره حالا که بیکاری بیا جاش درس بده . یا حالا که بیکاری مقاله دانشجومو کامل کن .
بعد اونا میان برمن کار درست میکنن ؟

**خب به نظر میرسه درد و دلهای زیادی دارید ،،،
یه جورایی تمام آدم ها درد و دل های خودشون را دارنند و هر آدمی در مسیر زندگیش دچار مسائلی هست .
توکلتون با خدا باشه ،،مطممئن باشید از این مرحله هم عبور می کنین .



**در پست قبلی براتون نوشتم ،،بعضی موقع ها اون چیزی که در ذهنمون انتظار داریم جلو نمیره ،،،
بعضی موقع ها ایستگاه های توقف در زندگیمون ایجاد میشه ،،،این ایستگاههای توقف ( مشکلات و مسائل زندگی ) باعث رشد ما میشه ،،،به شرطی که نگاهمون جور دیگه باشه .




**کمک از اساتید منظور این نبود که کار براتون درست کنن ،،،
منظور این هست که در شرکت های دانش بنیان یا در تاسیس شرکت خودتون ؛ می تونن مشاوره ای خوبی بهتون بدن .
یه موقع می بینید شرکتی می خواین تاسیس کنید اون شرکت نیاز به تجربه علمی داره که شاید آدم مجبور بشه از اساتید دانشگاههای مختلف کمک بگیره ( که این کار کاملا هوشمندانه ست )
به نظرم به تاسیس شرکت خودتون یا پیوستن به شرکتهای دانش بنیان فکر کنید ( شرکت هایی که در دانشگاه فعالیت می کنند )
همش به فکر استخدام های دولتی نباشیم ،،،
تلاشتون را بکنید ولی نباید فکر را محدود کنیم به اون مسیر .
بعضی موقع ها باید مسیر را عوض کنیم .
اولش شاید تاریک باشه ...وقتی جلوتر بریم نورها پدیدار میشه .





**از مقایسه خارج بشید و تمرکز در مسیر خودتون باشه .،،،این جوری انرژی تون برای حل مسائل بهتر میشه و راه های مختلفی پیدا می کنید .
هر آدمی دغدغه های خودش را داره ...فکر نکنید فردی که استخدام فلان شرکت هست مشکلی نداره .

[zzzz]

سلام.

اینها ربطی به خدا نداره.

اگر خدا اهل پارتی بازی بود، همون حضرت علی و امام حسین رو نجات میداد از اون بلاها. ولی خدا دخالتی در اختیارات بشر نمیکنه.


دیشب یه فیلم رو بالاخره دیدم. فکر کنم حداقل بیست ساله اسمشو شنیده بودم ولی ندیده بودم. فیلم ترومن. شاید مثل قهرمان اون فیلم، بهتر باشه به جای محدود کردن خودت در دنیایی که اطرافت برات ساخته، شهامت خروج از منطقه امن رو پیدا کنی.


ببین خیلی شبیه همیم. منم دانشجو دکترام. البته با وضعی خرابتر از شما. باز شما وزارت بهداشت هستید و طرح دارید و حقوق طرح دارید. ما وزارت علومیا که نه طرح داریم نه حقوق :)

ولی مساله اینه که امثال ما، نمیخوایم‌ مسئولیت خودمون و کاستی های خودمون رو قبول کنیم و برای اینکه با یک سری ترسها و ناامنی ها روبرو نشیم در دنیای بیرون دنبال مقصر میگردیم.

منکر وحود بی عدالتی ها نیستم. ولی مشکل بزرگتر منفعلانه عمل کردن خودمونه. مثلا شما به نظرم اگر پیشنهاد استادتون رو قبول میکردید بهتر بود. بعدش مثلا میتونستید بگید پس اسم من هم باید در مقاله بیاد. یا اون تدریس رو انجام میدادید و از خودتون توانایی تدریس نشون میدادید و میتونست براتون امتیاز محسوب بشه و در موارد مورد نیاز برای تدریس شما مد نظرشون قرار بگیرید و اینجوری کم کم راه باز میشد.


شما نیاید از اول یه چیز رو کامل و تمام و قلنبه بخواید. رسیدن به هر چیزی یه سری مراحل داره و به مرور پیش میاد. حتی همون سفینه ای که پرت میشه فضا، با اینکه خیلی سریع دور میشه، ولی بالاخره زمانی رو در راهه و در این مسیر کلی فشارات جوی تحمل میکنه و .... یهو در یک آن که نرسیده توی مدارش. حالا بگذریم که دهها سال برای ساخت و برنامه ریزیش و .... هزاران نفر متخصص شبانه روز تلاش کرده اند.


توکل به خدا باید چیزی پویا باشه. مثلا این یک سال که منتظر پذیرش مقاله هستید، میشد که زبانتون رو تکمیل کنید. یا مثلا با استادای اونور مذاکره کنید. یا جدیدترین نرم افزارهای رشتتون رو از اونور سرچ کنید و یادبگیرید. یا جدیدترین حوزه های تحقیقاتی رشتتون رو مطالعه کنید.


از طرفی داشتن یه شغل تا حدودی مرتبط با رشتتون که در حد دستتون تو جیب خودتون بودن جواب بده هم، شاید از آرزوتون دور باشه، اما ضرری نداره. توش میتونید خیلی چیزها رو یاد بگیرید.


دنبال حرف دیگران نباشید. به جای گوش دادن به حرف مردم و فکر به اینکه وای چی میگن، تمرکزتون رو بذارید روی گسترش مهارتهای خودتون و آنچه از دستتون برای رشد برمیاد.

اصلا فکر کنید که خدا فقط یه خالق بوده و دیگه بقیش با خودتونه. منظورم اینکه از اونور بوم بیفتید و برید سمت بی اخلاقی و ... نیست. بلکه منظورم اینه که اول به خودتون تکیه کنید.

اگر تونستید مقالات مربوط به مباحث «mother complex» رو مطالعه کنید‌.
.
.
.
راستی، از کجا میدونید خدا نمیبینه شما رو؟ شاید خدا داره بهت میگه خودت تواناییشو داری و از پسش بر میای.

سلام ممنونم که وقت گذاشتید
گفتید که من باید میرفتم تدریس تا شاید استادم منو جذب میکرد و ازین حرفا.
عزیزم من یک بار به عنوان همکار وارد یه مقاله شدم که کمک کنم تااسمم بیاد . همه کارهای مقاله و من انجام دادم اسم منو اسم پنجم گذاشت .درحالیکه نفر اول مقاله که مقاله مال اون بود گفت حق تو این بود نفر اول بیای . و میگفت من راضی نیستم که فلانی نفر دوم یا سوم اومده . اگه یک درصد حس میکردم این کارها بنفعم هست رایگان میرفتم . اینها دنبال این نیستن برخودشون رقیب جذب کنن. اتفاقا تو اداره قبلیمم که طرح بودم میگفتن بیا یمدت مجانی کارکن جذبت کنیم من مطمین بودم جذب نمیکنن .چون همزمان بامن ینفر دیگم طرحش تموم شد ولی بلافاصله جذب شد با پارتی. اصلا ضمانتی وجود نداره. من یک بار بر دوست صمیمیم که ده ساله دوستمه اونم باالتماس خواهش کرد یه مقاله براش بنویسم برای کنگره ای میخواست گفته بود هزینه ای درقبالش میده .من مقالرو نوشتم ولی هیچی دریافت نکردم.کلا همه اطرافیاتم دنبال سواستفاده از منن .
واقعا دارم اذیت میشم .همین الان اذان میداد شنیدم میگه حی علی فلاح بشتابید بسوی رستگاری.من شتافتم چیشد.شمامیگی ربطی نداره نمازخوندن با خوشبختی تو دنیا..
من میگم ربط داره

[الهه زیبایی ها]

سلام خانم zzzzعزیز
به نظر عصبانی میایین
یا من شاید عصبانی خوندم حرفاتونو .
درست میشه خانم دکتر غصه نخور.

قبول دارم واقعا سخته ادم به ارزوهاش نرسه یا
چند بار پشت هم بد بیاره...
چند سال پیش پشت هم اتفاقهایی برای من افتاد یعنی درست تو لحظه ای که فکر کردم نزدیک ی اتفاق خوبم کاملا ورق برگشت و....اخه اونم پشت هم!
.فقط یک چیز میتونه اون جور موقع ها ادم و سرپا نگه داره .
منم درد کشیدم خانم zzzz... ولی دیگه فکر نمیکنم بهشون ...

کلا همه اطرافیاتم دنبال سواستفاده از منن .

واقعا؟، ؟؟ همه؟؟!! یعنی در شما چی دیدن که همه دست به یکی کردن ؟!!!

شمامیگی ربطی نداره نمازخوندن با خوشبختی تو دنیا..
من میگم ربط داره

منظورتون اینکه رابطه عکس داره ؟؟ یعنی نماز نخونی خوشبختی؟؟

خب اگه بله...پس نخون...چرا تاحالا به نماز و روزه ادامه دادین ؟؟

اگه فکر میکنید ادم اگر مثلا مثل عروس یا دامادتون باشه کاراش بهتر جلو میره خب شمام مثل اونا باشید.

[باغبان]

.همین الان اذان میداد شنیدم میگه حی علی فلاح بشتابید بسوی رستگاری.من شتافتم چیشد.شمامیگی ربطی نداره نمازخوندن با خوشبختی تو دنیا..
من میگم ربط داره

خانم zzzz ،،، تمام ادیان ها که همشون یکی هستن ( یه دین بیشتر نداریم ) همشون یه چیزی میگن و اون تسلیم خدا بودن هست ( تسلیم حق بودن )
تسلیم خدا تو همه چیز و تو همه اتفاق ها !
ایمان فقط به زبان نیست ،،،سختی های زندگی و واکنش ما به اون سختی ها ،،، اعمالمون ، صبر و تلاشمون هست که در انسان ها تفاوت ایجاد می کنه،،که صد البته شما در این مسیر هستید .
مسائل عقدیتی یه چیز شخصی هست که هر فردی باید خودش بهش برسه ،،،
اون حس ناب ملکوتی به نظرم یه چیز شخصی ست .
تاپیکتون را به سمت مسئله کار و راهکارهایی که بچه ها بهتون میگن ببرید جلو و تو این زمینه گفتگو داشته باشید که نتیجه بگیرید .
انرژی را بذارید برای حل مسئله .
این شرایط برای همه هست ،،،خیلی ها شاید مشکلاتی از ما سختر داشتن و دارن ،،،ولی دارن حرکت می کنند .
شما هم موفقیتهای زیادی داشتین ....به نقاط مثبت توجه بیشتر کنید تا انرژی بگیرید برای ادامه مسیر .



بعضی موقع ها بعضی چیزها را نمی توانیم تغییر بدیم ،،،پس باید بپذیریم .
از طرفی بعضی چیزهایی که می تونیم تغییر بدیم را باید به نرمی تغییر بدیم .
دکتر شیری .



مدرک دکترا - لیسانس - فوق لیسانس و ....نباید عصای ما بشه !
باید به سمت مشکلات بریم و با قدرت در این مسیر حرکت کنیم ،،،
باید انعطاف تغییر مسیر در زندگیمون و یا در مشکلات را داشته باشیم . ( کلی میگم )
یه چیزهایی شاید در مسیر زندگی مزاحم ما میشه ،،، و اون چیزی نیست جزء کمال گرایی ! .
باید نقطه نقطه در مسیر زندگیمون حرکت کنیم.
شاید باید یاد بگیریم در نقطه اول معمولی باشیم ،،یه مسیر و در یه جایگاهی معمولی شروع کنیم ،،،،سپس این نقطه و مراحل را رشد بدیم ،،، تا به هدفمون برسیم .
من بعضی از بچه های دانشگاه شریف را می شناسم با مدرک فوق لیسانس و بالاتر یه کار معمولی را شروع کردن ....و بعد 5 و 6 سال تغییرات خوبی داشتن .
آدم هم می شناسم مدرک تحصیلی نداره ولی تو کارآفرینی و کسب کار خیلی موفقه حتی از موارد بالا.



رمزش را بهتون گفتم !
باید مسیر را چک کنید و ببنید مسیر چطوری در حرکت شماست !
اگه می ببنید مسیر امروز شبیه مسیر چند سال قبل هست باید شیوه کارمون را تغییر بدیم .
اگه موارد بالا رعایت بشه - اگه کمال گرایی چک و بررسی و مدیریت بشه ،،،،اگه فقط در رقابت باخودمون و به فکر پیشرفت خودمون باشیم ...مسیرها روشن تر میشه .




توقع را از دیگران به کل از بین ببریم و فقط به خدا توکل کنیم ،،،
موفق باشین
در پناه حضرت دوست .

[آی تک]

سلام ساناز خوبی؟
می فهمم چی میگی چون خودمم به خاطر یه سری شرایطی که توش دخیل نیستم ممکنه برای همیشه بیکار بشم.همین استرس وحشتناک روی روح و جسم و زندگی شخصیم تاثیر منفی گذاشته.
اما در مورد تو به نظرم آینده ات خیلی روشن و شفافه.اونم لازمه اش اینه که مقاله ات اوکی بشه و بتونی مدرکتو بگیری اون وقت میتونی تو فراخوان جذب هیئت علمی وزارت بهداشت شرکت کنی.همین اواخر فکر کنم یه فراخوان داشت.میتونی غیر از شهر خودت،شهرای دیگه رو هم انتخاب کنی.
خودت بهتر از من میدونی که برای هیئت علمی شدن،رزومه قوی چقد تاثیر داره.تو این تایمی که مقاله ات اوکی بشه میتونی همین مقالات(حتی اگه نویسنده اول و مسئول نباشی) یا تدریس به شکل حق التدریسی رو داشته باشی.دیگه مجبوری فعلا از درآمد ناچیز این قبیل کارها چشم پوشی کنی و فقط به فکر پر و پیمون کردن رزومه ات باشی.
من مطمئنم آینده خیلی روشنی داری

[zzzz]

سلام ساناز خوبی؟
می فهمم چی میگی چون خودمم به خاطر یه سری شرایطی که توش دخیل نیستم ممکنه برای همیشه بیکار بشم.همین استرس وحشتناک روی روح و جسم و زندگی شخصیم تاثیر منفی گذاشته.
اما در مورد تو به نظرم آینده ات خیلی روشن و شفافه.اونم لازمه اش اینه که مقاله ات اوکی بشه و بتونی مدرکتو بگیری اون وقت میتونی تو فراخوان جذب هیئت علمی وزارت بهداشت شرکت کنی.همین اواخر فکر کنم یه فراخوان داشت.میتونی غیر از شهر خودت،شهرای دیگه رو هم انتخاب کنی.
خودت بهتر از من میدونی که برای هیئت علمی شدن،رزومه قوی چقد تاثیر داره.تو این تایمی که مقاله ات اوکی بشه میتونی همین مقالات(حتی اگه نویسنده اول و مسئول نباشی) یا تدریس به شکل حق التدریسی رو داشته باشی.دیگه مجبوری فعلا از درآمد ناچیز این قبیل کارها چشم پوشی کنی و فقط به فکر پر و پیمون کردن رزومه ات باشی.
من مطمئنم آینده خیلی روشنی داری

سلام خوبی ؟ خیلی وقت بود تو تایپیک اولم برام پست میذاشتی یادمه . دختر خوبی هم هستی خخخخخ ازت حس خوب بهم دست میده همچنین باغبان اعجازعشق
. اتفاقا روی مقاله دیگم دارم کارمیکنم .ولی فقط خودمو نجات میدم که سرگرم شم افسرده نشم . شاید دارم با اینا بازی بازی میکنم . لامصب یه ساله به هرجا مقالمو میفرستم رد میکنن استادامم کمک نمیکنن .تااین اکسپت نشه مدرکم نمیاد.فراخانام که نمیشه شرکت کنم باید مدرک دکترامو بارگزاری کنم .
ممنونم از راهنماییات

[سحر بهاری]

درود

واکنش های ما در شرایطی مختلفی که برامون پیش میاد از باورهامون سرچشمه میگرن. باور به دنیایی که عادلانه هست به دو نوع منطقی و غیر منطقی تقسیم میشه. زمانی شما میتونین بگین باور دارم دنیا عادلانه هست که باورتون به عادل بودن جهانی که زندگی میکنین بر پایه ی منطق باشه ، در غیر اینصورت باوری غیر منطقی هست.

در مقابل ما افرادی رو میبینیم که باور به دنیای ناعادلانه دارن. از نظر اونها دنیا جایی هست توش یه عده تماشاچی خوشبختی دیگرانن، یه عده مظلوم مریض میشن ، میمیرن و بجاش ظالمها چهارستون بدنشون سالمه و عمر طولانی دارن. یه عده تو پول شنا میکنن و عرضه ی داشتن اونهمه پول رو ندارن و در مقابلش بعضیا که لیاقتشو دارن دستشون خالیه و ...

این نوع نگرش سبب افزایش بدبینی و ناامیدی در اونها میشه و همیشه از دورن با نارضایتی زندگی میکنن. در نتیجه نمیتونن برنامه یا اهدافی رو متصور بشن و براش تلاش کنن. بیشترین وقتشون صرف قضاوت و ... میشه و میگردن تا یه مقصر پیدا کنن و اشتباهات، کاستی ها، بی مسئولیتی ها، عدم تعهد و ... خودشون رو روی دوش اونها بندازن و به این ترتیب از زندگی نسبت به بقیه عقب میمونن.

در مقابل اونهایی که باور به دنیای عادلانه دارن، نقص های خودشون رو میبینن و برطرف میکنن، مسئولیت آنچه رو که در اختیار اونهاست میپذیرن، با تعهد گام بر میدارن و ... اینها بدلیل تلاش و حرکتی که میکنن و اغلب از کودکی اونها نشأت میگیره نسبت به سایرین به منفعت بیشتری دست پیدا میکنن و اصلاحا موفق تر هستن. دیگر اون بدبینی درونشون شکل نمیگیره و بهمین دلیل از آرامش خاطر بیشتری بهره مندن. میتونن به آرزوهاشون در آینده برسن چون بستر اون رو فراهم کردن و اگر نرسن حتما به چیزهایی معادلش میرسن و خشنود میشن و اون رضایت رو در هر صورت تجربه میکنن.
این باورها هستن که نحوه ی رویارویی ما رو در شرایط مختلف مشخص میکنن و نقش مهمی در سلامت روانمون دارن.


پ.ن

گرفتن مدرک شرط لازم هست ولی کافی نیست. ثبت نام و مصاحبه و... داره. شما برای وزارت علوم ثبت نام کردین یا دانشگاه آزاد؟

از طرفی گرفتن اکسپت مقاله از ژورنال معتبری مثل isi کار سختی هست دوست من، مخصوصا یمدته سخت تر هم شده و اینکه جذب هم ساده نیست و قطعا به روال و شرایط واقفین.
من هم افرادی میشناسم که رتبه ی اول بودن و تمامی راهها رو رفتن اما در نهایت بعد از مصاحبه با اتلاف زمان زیادی اونها رو رد کردن. مثل شما چهار سال با بیشتر هست که بیکارن.

اینکه دیگران در ادارات دولتی هستن موضوع فرق میکنه... شما طلا و الماس رو در نظر بگیرین... شاید بتونین چند ماه دیگه یه گردنبند طلا بخرین ولی الماس رو فکر نکنم باید خیلی زحمت بکشین تا یه نگین کوچکش رو در آینده تهیه کنین.

قطعا جذب هیأت علمی شدن با استخدام تو ادارات تفاوت داره و شما برای لقمه ی چربی دستتون رو دراز کردین پس سختی و اتلاف زمان و دوندگی خودش رو داره. چون با توجه به مدرکتون قطعا تو این سه سال میتونستین وارد اداره یا سازمانی یا حتی شرکت های خصوصی معتبر با درآمد خوبی بشین.

[zzzz]

سلام خانم zzzzعزیز
به نظر عصبانی میایین
یا من شاید عصبانی خوندم حرفاتونو .
درست میشه خانم دکتر غصه نخور.

قبول دارم واقعا سخته ادم به ارزوهاش نرسه یا
چند بار پشت هم بد بیاره...
چند سال پیش پشت هم اتفاقهایی برای من افتاد یعنی درست تو لحظه ای که فکر کردم نزدیک ی اتفاق خوبم کاملا ورق برگشت و....اخه اونم پشت هم!
.فقط یک چیز میتونه اون جور موقع ها ادم و سرپا نگه داره .
منم درد کشیدم خانم zzzz... ولی دیگه فکر نمیکنم بهشون ...



واقعا؟، ؟؟ همه؟؟!! یعنی در شما چی دیدن که همه دست به یکی کردن ؟!!!


منظورتون اینکه رابطه عکس داره ؟؟ یعنی نماز نخونی خوشبختی؟؟

خب اگه بله...پس نخون...چرا تاحالا به نماز و روزه ادامه دادین ؟؟

اگه فکر میکنید ادم اگر مثلا مثل عروس یا دامادتون باشه کاراش بهتر جلو میره خب شمام مثل اونا باشید.

سلام نه عصبانی نیستم . عذر میخوام اگه بد رفتارکردم.
راست میگید همه همینومیگن که یمدت نمازنخون فلان گناه وکن باور کن کارت درست میشه. من ب خدا تهعد دارم یه وظیفه ای برعهده منه من انجام میدم .من دوسش دارم.عذاب وجدان میگیرم .میگم درسته خیلی تلاش کردم ولی هرچی دارم خدا بهم داده. ازین ناراحتم که منکه بفکرتم دوستت دارم این همه سختی .بخدا پدرمادرم ب حالم شب و روز گریه میکنن من خودمو وقف اونام کردن کمکشون میکنم اشپزی خونه داری. خرید . مادر و پدرم شب و روز دارن دعا میکنن بزام خودشون تعحب کردن. مادرم مذهبیه و چندروز پیشگفتم کو پسچرا دعات نمیگیره . گفتم توکه میگی فلان کارو بکن ببین فلانی چقدکاراش رو رواله. فلانیو ببین مادر پدرشو ول کرده ببین چقد موفقه. خودش ناراحت میشه وهیچ جوابی برام نداره. من منظورم اینه مگه نمیگن باخدا باش وپادشاهی کن . هرکارگفته تو قران انجام دادم . دوست من یه خونه چندملیاردی داره هروز تو سرم میزنه میگه سنت داره میره بالا . سابقه جم کردنت سخت میشه . باهاش میرم بیرون جلوم 500 تومن تو چند دقه پول شکلات خارجی میده . ولی من تو یفکردیگم .بهم شکلات تعارف کرد .گفتم من از گلوم پایین نمیره . بچها گرسنها بخوابن بعضیا پول ندارن گوشت بخورن تو شکلات خارجی میخری. من طرز تفکرم اینجوریه ولی خدا بدجور با چوبش داره کتکم میزنه. حتی یه عمه دارم اصلا وظیفم نیست بهش کمک کنم گاهش سرم شلوغه ب اونم کمک میکنم. از شوهرش جدا شده یه بچه داره. بخدا گاهی 3 ساغت تو راهم تابرسم خونش بچشو ببرم بگردونم . ببرم اردو البته قبل کرونا.تو دلم میگم هم سنای من دنبال پولن اونموقغ من دنبال این بچه تو جنگل نشستم کل اسمون رو سرم خراب میشد حالم بدمیشد . اصلا هیچکس جای من نیست.بدونه منظورم چیه

- - - Updated - - -

درود

واکنش های ما در شرایطی مختلفی که برامون پیش میاد از باورهامون سرچشمه میگرن. باور به دنیایی که عادلانه هست به دو نوع منطقی و غیر منطقی تقسیم میشه. زمانی شما میتونین بگین باور دارم دنیا عادلانه هست که باورتون به عادل بودن جهانی که زندگی میکنین بر پایه ی منطق باشه ، در غیر اینصورت باوری غیر منطقی هست.

در مقابل ما افرادی رو میبینیم که باور به دنیای ناعادلانه دارن. از نظر اونها دنیا جایی هست توش یه عده تماشاچی خوشبختی دیگرانن، یه عده مظلوم مریض میشن ، میمیرن و بجاش ظالمها چهارستون بدنشون سالمه و عمر طولانی دارن. یه عده تو پول شنا میکنن و عرضه ی داشتن اونهمه پول رو ندارن و در مقابلش بعضیا که لیاقتشو دارن دستشون خالیه و ...

این نوع نگرش سبب افزایش بدبینی و ناامیدی در اونها میشه و همیشه از دورن با نارضایتی زندگی میکنن. در نتیجه نمیتونن برنامه یا اهدافی رو متصور بشن و براش تلاش کنن. بیشترین وقتشون صرف قضاوت و ... میشه و میگردن تا یه مقصر پیدا کنن و اشتباهات، کاستی ها، بی مسئولیتی ها، عدم تعهد و ... خودشون رو روی دوش اونها بندازن و به این ترتیب از زندگی نسبت به بقیه عقب میمونن.

در مقابل اونهایی که باور به دنیای عادلانه دارن، نقص های خودشون رو میبینن و برطرف میکنن، مسئولیت آنچه رو که در اختیار اونهاست میپذیرن، با تعهد گام بر میدارن و ... اینها بدلیل تلاش و حرکتی که میکنن و اغلب از کودکی اونها نشأت میگیره نسبت به سایرین به منفعت بیشتری دست پیدا میکنن و اصلاحا موفق تر هستن. دیگر اون بدبینی درونشون شکل نمیگیره و بهمین دلیل از آرامش خاطر بیشتری بهره مندن. میتونن به آرزوهاشون در آینده برسن چون بستر اون رو فراهم کردن و اگر نرسن حتما به چیزهایی معادلش میرسن و خشنود میشن و اون رضایت رو در هر صورت تجربه میکنن.
این باورها هستن که نحوه ی رویارویی ما رو در شرایط مختلف مشخص میکنن و نقش مهمی در سلامت روانمون دارن.


پ.ن

گرفتن مدرک شرط لازم هست ولی کافی نیست. ثبت نام و مصاحبه و... داره. شما برای وزارت علوم ثبت نام کردین یا دانشگاه آزاد؟

از طرفی گرفتن اکسپت مقاله از ژورنال معتبری مثل isi کار سختی هست دوست من، مخصوصا یمدته سخت تر هم شده و اینکه جذب هم ساده نیست و قطعا به روال و شرایط واقفین.
من هم افرادی میشناسم که رتبه ی اول بودن و تمامی راهها رو رفتن اما در نهایت بعد از مصاحبه با اتلاف زمان زیادی اونها رو رد کردن. مثل شما چهار سال با بیشتر هست که بیکارن.

اینکه دیگران در ادارات دولتی هستن موضوع فرق میکنه... شما طلا و الماس رو در نظر بگیرین... شاید بتونین چند ماه دیگه یه گردنبند طلا بخرین ولی الماس رو فکر نکنم باید خیلی زحمت بکشین تا یه نگین کوچکش رو در آینده تهیه کنین.

قطعا جذب هیأت علمی شدن با استخدام تو ادارات تفاوت داره و شما برای لقمه ی چربی دستتون رو دراز کردین پس سختی و اتلاف زمان و دوندگی خودش رو داره. چون با توجه به مدرکتون قطعا تو این سه سال میتونستین وارد اداره یا سازمانی یا حتی شرکت های خصوصی معتبر با درآمد خوبی بشین.

سلام ممنون از پستتون و وقتی که گذاشتید .
اتفاقا من اگه بفکراین بودم دنیا بی عدالت هست ازهمون لیسانس تلاش نمیکردم معدلم بالا باشه میگفتم بر استخدام بهتر جذب میکنن . بعد گفتم برم ارشد بهترتر جذب میکنن. بعدش گفتم برم دکترا. بعد که دیدم خبری نیست گفتم سی ویمو ارتقا بدم . من رشتمو ازمون استخدامی وزارت بهداشتم نداره از شانسم.یعنی داره ولی میگه ارشد میخاییم و غیرقانونیه من با دکترا ثبتنام کنم .

[الهه زیبایی ها]

سلام دوست عزیز

همه همینومیگن که یمدت نمازنخون فلان گناه وکن باور کن کارت درست میشه

ولی من اینو نگفتم!!
این همه رو از دوروبرت شوت کن بیرون!

.من دوسش دارم

میخواستم بگی چرا انجام میدی ؟؟

ساناز جان فلسفه اش و اشتباه متوجه شدی... فک کنم گره کارت همینه.

قرار نیست راستی رو زندگی کنیم و در ازاش حتما راستی ببینیم.
قرار نیست نماز بخونیم بعد حتما خدا بیاد فلان جا به جای ما حرف بزنه.
به جای ما رزومه پرکنه به جای ما زندگی کنه...
نشونمون میده ولی دست و پامونو نمیبنده .

درمورد پیدا کردن شغل همه بچه ها خوب راهنمایی کردن ولی خب
همه ما ادمها ی مقاومتی در برابر تغییر یا پذیرش داریم ...شما هم یا جوابی ندادی یا گفتی فایده نداره...به نظرم اینم ی بررسی بکن. منم گاهی دچارش میشم.
کتاب بازیها رو خوندی؟؟
ی بازی هست اره میدونم ولی... تا دیگران و به زانو دربیاره که دیدید من گفتم دیدید من بدبختم
شاید دچارش شدی؟
من بودم ی بررسی میکردم چون ادم خودش متوجه نمیشه از بیرون کسی که
ادم و نگاه کنه متوجه میشه.

ولی خدا بدجور با چوبش داره کتکم میزنه

جای خدا بودم خیلی از این حرف دلم میسوخت:(

[سحر بهاری]

خواهش میکنم

اتفاقا من اگه بفکراین بودم دنیا بی عدالت هست....

_ این خوبه اگر دنیا رو با بی عدالتی تصور نمیکنین، اما موضوع و محتوای مطالب تاپیکتون چیز دیگری میگه.
«موضوع: ازین بی عدالتی افسردگی گرفتم.»

بریده ای از مطالب:

خواهر برادر دومادو عروسمون تحصیلاتشون از من پایین تر. همشون استخدام رسمی تو ادارات دولتی هستن .

و سؤال براتون میشه من چرا با این تواناییم، استعدادم، تلاشم باید تو این وضعیت فعلی باشم، اونوقت بقیه... این بی عدالتیه، نیست؟

_ بوی توقع، مقایسه و دو دوتا کردن، کمال گرایی و ... میاد.

ببخشید اینومیگم امام زمان میفته دنبال بی نمازا؟؟؟؟؟
منیکه شاگردو بنده خوبیم براش. منیکه همیشه ایمان قوی داشتم وتوکل .منیکه همیشه صبرداشتم. همیشه مورد تمسخر اطرافیان بودکه خیلی اسگولم روزه میگیرم .

من میگم پیش خدا جایگاه بهتری باید داشته باشم .باید اره باید طبق قران .

یا عروسمون بخدا همه تحصیلاتش دانشگاه ازادشهرستان خونده .هم خونه داره هم حساب بانکی . باور کنید شوهرشم که برادر من باشه مثل پروانه دورشه . یه غذام نمیپزه.

من عاشق خدا درست بندگیشو میکنم . اون وای سه منو نگاه کنه ؟ .

این یعنی چی ؟ شما جای من بودید یک رکعتم نماز نمیخوندید ولی من تحمل کردم صبرکردم .

خواهر برادر دومادو عروسمون تحصیلاتشون از من پایین تر. همشون استخدام رسمی تو ادارات دولتی هستن .

منیکه با پولم میتونستم 4 تا 206 بخرم الان یدونشم نمبتونم بخرم.

و....
..............................

ازهمون لیسانس تلاش نمیکردم معدلم بالا باشه میگفتم بر استخدام بهتر جذب میکنن . بعد گفتم برم ارشد بهترتر جذب میکنن. بعدش گفتم برم دکترا. بعد که دیدم خبری نیست.

بله تلاشی که هم سفرهای نامناسبی داشته. نه گذاشته از مسیر لذت ببرین و نه گذاشته از مسیر منفعتی حاصل کنین. نشسته براتون از ته مسیر تعریف کرده که برسیم باغ بهشت رو میبینی و شما هم رسیدن و دیدین ...

اون تلاشی که منظور ماست آمیخته به توقع نیست، آمیخته به کمال گرایی نیست و ... . از طرفی اونهایی که باور به عادلانه بودن جهان دارن اصل عدم قطعیت رو بخوبی درک کردن.