به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اردیبهشت 00 [ 17:14]
    تاریخ عضویت
    1400-2-13
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,203
    سطح
    19
    Points: 1,203, Level: 19
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مخالفت شدید خانواده با پارتنرم و رفتار کنترلگرانه‌شان

    دوستان سلام. من دختر ۲۲ ساله‌ای هستم و دانشجو. امیدوارم مشکلی که مطرح می‌کنم خلاف قوانین سایت نباشه. از دوران دبیرستان با فردی ترنس آشنا شدم که رابطه‌مون تا الان ادامه پیدا کرده. خانواده‌م از ابتدا متوجه موضوع شدند و به شدت مخالفت کردند که مجبور به قطع ارتباط شدیم، اما از زمانی که وارد دانشگاه شدیم دوباره رابطه‌ ما شروع شد.
    خانواده من به تازگی دوباره متوجه ارتباط ما شدند و اصرار بر قطع این رابطه دارند، چراکه فکر می‌کنند ایشون بیماره، من رو گول زده و جایگاه اجتماعی نداره و طرد شده‌ست و اگر کسی این موضوع رو بفهمه مثلا دوستان من، همگی ما رو طرد می‌کنند و این رابطه آینده‌ای نداره. من کاملا نگرانی خانواده‌م رو درک می‌کنم و اصلا هم توقع پذیرش سریع ندارم، چه‌بسا خانواده‌ای خودشون فرزند خودشون رو به سختی می‌پذیرند، چرا خانواده من باید بتونند راحت یک طرز فکر چندین و چند ساله رو کنار بگذارند؟
    من در ابتدا سعی کردم با خانواده‌م صحبت کنم و براشون توضیح بدم، اما فکر کردند من تحت تاثیر یک سری مطالب توی اینترنت هستم، دارم مثلا روشنفکرانه نگاه می‌کنم و احساسی و بدون آینده‌نگری به ماجرا نگاه می‌کنم. معتقدند من یک فرد نرمال هستم و ایشون هرچی که هست برای خودشه و باید با یک فرد نرمال ارتباط داشته باشم. حتی مادرم بازه‌ای فکر می‌کردند شاید خود من هم مشکلاتی داشته باشم!
    در نهایت مجبور شدم به دروغ بگم که با ایشون قطع رابطه کردم و متوجه اشتباهم شدم. درحال حاضر تمام حریم خصوصی من از سمت خانواده‌م زیر ذره‌بینه. کیف‌هام رو گشتند، کشوها رو حتی، هروقت گوشی من جایی باشه و خودم نباشم برمی‌دارند و تمام مکالمات من با دوستانم رو می‌خونند. اجازه بیرون رفتن رو هم ندارم (البته با توجه به این شرایط خیلی هم نمیشه از منزل خارج شد)، به واسطه رشته‌م برای یک درس نیاز به مصاحبه و برداشت میدانی دارم (در سطح محل زندگیم!) که وقتی مطرح کردم می‌خواستند برادر کوچک‌ترم رو هم با من بفرستند. اگر هم بخوام بیرون برم، شماره دوستانم رو دارند و ممکنه یا تماس بگیرند باهاشون که ببینند من واقعا اون‌جا هستم یا نه، یا با خودم تماس بگیرند تا گوشی رو بدم به دوستانم که صداشون رو بشنوند.
    پارتنر من در رشته‌شون در همین مقطع هم فرد موفقی هستند، شاغلند در رشته خودشون، فرد مسئولیت‌پذیر و خوش‌اخلاقی هستند و محترم و خانواده‌شون هم از رابطه ما کاملا باخبرند. مجوز جراحی رو هم یک ساله دریافت کردند که بخاطر سنگینی هزینه‌ها و شرایط کرونا نتونستند اقدامی بکنند هنوز. دوستان من هم از ترنس بودن ایشون مطلعند و همگی قبولش دارند، دانشگاه و محل کارشون هم همینطور و از این نظر مشکلی هم ندارند، حتی از نظر نوع پوشش.
    من کاملا این بی‌اعتمادی و دلیل نگرانی و افکارشون رو درک می‌کنم، اما نمی‌دونم باید چه کنم چون خیلی تحت فشار هستم، نمی‌تونم قانعشون کنم چون استقلالی هم ندارم و نمی‌تونم و نمی‌خوام که رابطه‌م رو هم ترک کنم. حتی امکان روانشناس حضوری رفتن رو هم ندارم، هم خودم به صورت مستقل به دلیل این که استقلالی ندارم، هم همراه با خانواده چون می‌دونم تنش‌های بیشتر از این ایجاد می‌کنند در محیط خونه برای من و واقعا از نظر روحی شرایطش رو ندارم. واقعا مستاصل هستم و امیدوارم بتونم راهنمایی بگیرم تا بدونم چه کاری باید انجام بدم.

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    درود

    پاسختون به سؤالات زیر تعیین میکنه در همین تاپیک راهنمایی بشین یا اینکه اقدام دیگری انجام بدیم و در نهایت ارجاعتون بدیم.

    ۱. شما توضیح روشن بدید منظورتون از پارتنر چه هست، برخی بعنوان همکار، شریک یا دوست نزدیک به این کلمه نگاه میکنن و برخی دیگر به معانی دیگری... شما مشخص کنین.

    ۲. طبق نوشته هاتون در دورانی هم قطع ارتباط بودین و به این شرایط آشنایی دارین، دلیل شما برای ادامه ی ارتباط چه هست؟

    ۳. ایشان پسر هست یا دختر؟ چند ساله؟

    ۴. والدینتون درموارد دیگر چگونه هستن و رابطتتون با اونها چطور هست؟




  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اردیبهشت 00 [ 17:14]
    تاریخ عضویت
    1400-2-13
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,203
    سطح
    19
    Points: 1,203, Level: 19
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    درود

    پاسختون به سؤالات زیر تعیین میکنه در همین تاپیک راهنمایی بشین یا اینکه اقدام دیگری انجام بدیم و در نهایت ارجاعتون بدیم.

    ۱. شما توضیح روشن بدید منظورتون از پارتنر چه هست، برخی بعنوان همکار، شریک یا دوست نزدیک به این کلمه نگاه میکنن و برخی دیگر به معانی دیگری... شما مشخص کنین.

    ۲. طبق نوشته هاتون در دورانی هم قطع ارتباط بودین و به این شرایط آشنایی دارین، دلیل شما برای ادامه ی ارتباط چه هست؟

    ۳. ایشان پسر هست یا دختر؟ چند ساله؟

    ۴. والدینتون درموارد دیگر چگونه هستن و رابطتتون با اونها چطور هست؟



    ممنونم... منظور بنده از این کلمه شریک احساسی بود البته.
    درمورد سوال دومتون، دورانی که قطع ارتباط بودیم دلیلش فقط فشار خانواده من بود و طبیعتا بعد که دوباره رابطه رو شروع کردیم به دلیل علاقه‌ای بود که به هم داشتیم، و البته آشنایی بیشتری که ایجاد شد با برخوردهای حضوری و... من رو مصمم کرد به ارتباط، چون هر دو علاوه بر علاقه هم دیگه رو فرد مناسبی برای آینده می‌دونیم و به دنبال این هستیم که رابطه‌مون به سرانجام برسه، در زمانی که از نظر سنی و شرایط مالی کاملا آماده باشیم (صرف‌نظر از مشکل خانواده‌ی من).
    ایشون درحال حاضر جراحی نکردند و از نظر جسمی مونث هستند که این دلیل مخالفت شدید خانواده من هست. البته این رو این‌جا باز باید بگم که کاملا دلیلش رو متوجهم و نمی‌تونم بگم مخالفت خانواده‌م بی‌اساسه وقتی خودم رو جای اون‌ها می‌گذارم. مشکلی که ایجاد می‌شه بحث طرز فکر اون‌هاست که باعث می‌شه ایشون رو یک فرد مریض و ناهنجار ببینند و هیچ آینده‌ای متصور نباشند برای ما، و فکر می‌کنم نه به درستی وضعیت ایشون رو می‌دونند و نه مایلند بشنوند و آگاهی کسب کنند.
    درمورد سوال آخر هم که فرمودید، نمی‌تونم بگم خیلی بد یا خیلی خوب، شاید در میانه، اما پدرم از زمان کودکی و به گفته مادرم حتی پیش از تولد من هم رفتار کنترلگرانه، تحکم زیاد و... رو داشتند. این که در تمام جزییات حتی مثلا درمورد بیماری‌های زنانه! حرف حرف خودشون باشه و نظر خودشون درست باشه و حرف بقیه رو قبول نداشته باشند. در موارد دیگه هم این گاهی برای من مشهود بوده. مثلا من تقریبا تا ترم ۴ لیسانس تمام رفت‌وآمدهام با پدرم بود، نباید با اتوبوس برمیگشتم، و حتما راس ساعتی باید می‌رسیدم به ایشون وگرنه بحث و دعوا و دادوبیداد بوده که چرا وقتی کلاس یک ربع بیشتر طول کشید به استادت نگفتی من باید برم، اصلا شماره‌ی آموزش دانشکده رو بده من تماس بگیرم این چه شرایطیه و حق نداره بیشتر نگه داره شما رو سر کلاس و... . البته پدرم کمی هم فرد عصبی‌ای هستند به طور کلی. این مشکلات رو بیشتر با پدرم دارم و درمورد استقلال، رفت‌وآمد و ارتباطاتم حتی با دوستانم نه صرفا با این شخص خاص، با مادرم کمتر، گرچه تقریبا هردو و به طور خاص مادرم معتقدند حریم خصوصی‌ای نباید داخل خانواده باشه. یا مواردی که موضوعی رو مطرح می‌کنم یا عقیده‌ای رو، اما قبل از این که حرفم تموم بشه پدرم محکم اعلام می‌کنند که نه تو اشتباه می‌کنی، متوجه نیستی و این چیزی که میگی درواقع این شکلیه (متداول می‌شنوم این جمله رو که تو چه‌طوری فلان دانشگاه قبول شدی پس؟!😂). اما به طور کلی نمی‌تونم بگم ارتباط بدی با خانواده‌م دارم، اما ارتباط خیلی خیلی نزدیکی هم ندارم. نمی‌دونم آیا تونستم منظورم رو برسونم یا نه، چون هربار هم یک چنین چیزی رو مطرح کردم با خانواده‌، این جواب رو گرفتم که یعنی منظورت اینه که ما هیچ‌کاری به تو و این که با کی رفت‌وآمد می‌کنی و چی می‌گید و دوست‌هات چه کسانی هستند نداشته باشیم؟! که مسلما منظورم این نیست، اما وقتی در مقام مقایسه نگاه می‌کنم به بقیه به نظرم می‌آد که یک سری موقعیت‌ها رو از دست دادم (مثلا فعالیت‌هایی توی دانشگاه که می‌تونسته واقعا توی رزومه من موثر باشه و الان دیگه جایی برای جبرانشون نیست) یا در مقایسه با بقیه احساس می‌کنم بچه موندم چون محدودیت‌های بیشتری داشتم. با این حال نمی‌تونم بگم ارتباطم با مادر و پدرم ضعیفه اصلا و ابدا، چون بخش بیشتر مشکلاتم به این مسائل مربوط می‌شه، اما موردی توی بعضی چیز‌های دیگه هم بروز پیدا می‌کنه به هر حال. امیدوارم مشخص باشه چی نوشتم، چون گاهی فکر می‌کنم من دارم غیر منطقی نگاه می‌کنم و همه این‌ها طبیعیه و من هنوز بچگانه فکر می‌کنم و خلاصه خیلی گیجم دراین‌باره.

  4. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    متشکرم از توضیحتون

    شما در حال حاضر با دختری دوست هستین که اون با تفاوت های جسمی و روانی خودش دست و پنجه نرم میکنه و در شرایطی نیست که بخواد تصمیم درست و قاطعی رو برای آینده خودش و یا دیگری اتخاذ کنه، چرا که او باید مراحل مختلفی رو زیر نظر متخصصین مختلف پشت سر بگذاره، در شرایط جدیدی قرار بگیره، خودش رو وفق بده و ... اینچنین نیست که فکر کنین تنها مانع شما یکسری عمل جراحی و تغییر تفکر خانوادست.

    دقت کنین، ما اینجا بدنبال این نیستیم اثبات کنیم فلان شخص بیماره، از انحراف رنج میبره یا اینکه او فرد موفقی هست یا نه و.... مورد بحث این هست که چیزی که دو نفرتون رو بهم نزدیک کرده بیشتر مسائلی هست که با اون شخصا در شرایط جداگانه ای روبرو بودین و این سبب تقویت وابستگی و ادامه ی ارتباط شده.

    شما بدلیل اون کنترل گری هایی که براتون مطرح بوده؛

    نقل قول نوشته اصلی توسط goli2727 نمایش پست ها
    من کاملا نگرانی خانواده‌م رو درک می‌کنم .
    نقل قول نوشته اصلی توسط goli2727 نمایش پست ها
    البته این رو این‌جا باز باید بگم که کاملا دلیلش رو متوجهم و نمی‌تونم بگم مخالفت خانواده‌م بی‌اساسه .
    میدونید که این ارتباط مضراتی هم دارد، میدونید که والدینتون همچین بی راه هم حرف نمیزنن ، اما باز هم اون رو در نهایت پی میگیرین، حتی اگر به ضررتون باشه یعنی یه دشمنی آشکار با خانواده و خودتون رو شروع میکنین و در پایان آسیب میبینین. ( برای طرف مقابلتون هم بدلیل مسائل دیگری )
    بهمین دلیل شما حتما نیاز دارین با روانشناس در ارتباط باشین ، نسبت به ترمیم آسیب هایی که دیدین پیگیر باشین و آسیب هایی که در آینده با این دست ارتباط براتون مطرح هست آگاه بشین.

    یک رابطه ی عاطفی سالم چیزی نیست که در شرایط ناپایدار و نادرستی بخواد راه صحیح رو پیش گرفته و شکل بگیره . مثل اینکه یک نفر بگه من میخوام با یه معتاد ازدواج کنم و ما هر دو نفر همدیگر رو انتخاب کردیم اون هم قول داده اعتیادش رو کنار بگذاره ولی خب هنوز درگیرش هست. این از اول ارتباط تا هر جایی که بخواد پیش بره غلط هست، چرا که فردی که درگیر اعتیاده اول باید از نظر جسمی و روانی به اون سطح مطلوب برسه و سپس با دید باز، آگاهی و در نظر گرفتن ده ها مورد مختلف اقدام به آشنایی برای ازدواج کنه.
    حتی اگر باز هم فردی‌ رو زیر نظر داره، اون خانم هم باید تمام شرایط مختلفی رو بررسی کنه، از نظر مشاوره استفاده کنه و سپس تصمیم نهایی رو بگیره.

    از طرفی شما درمانگر ایشان هم نیستین، از اعضای خانوادش هم نیستین... پس ضرورتی برای ادامه ی این ارتباط در چنین شرایطی نیست و باید برای خودتون این وقت رو بگذارین.

    در پایان شما اگر نمیتونین مراجعه کنین ، لطفا از مشاوره خصوصی سایت استفاده کنین و بصورت خصوصی از مشورت با ایشان بهره ببرین.

    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  5. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:51]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,157
    امتیاز
    90,081
    سطح
    100
    Points: 90,081, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,772 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط goli2727 نمایش پست ها
    امیدوارم مشکلی که مطرح می‌کنم خلاف قوانین سایت نباشه..

    با سلام
    موضوعاتی از این قبل در انجمن آزاد پی گیری میشود
    می تونید مشترکین آزاد را شارژ کنید و مشاوره خصوصی از مدیر همدردی داشته باشید
    http://hamdardi.net/eshterak.htm


    بنابر قوانین تالار همدردی ( بند 22 ) تاپیک در عموم بسته و متعاقبا به انجمن آزاد منتقل میشود .
    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 14 اردیبهشت 00 در ساعت 20:32

  6. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    zzzz (جمعه 17 اردیبهشت 00)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.