به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 45
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    ممنونم اقای باغبان لطف کردین واقعا.اینا رو برا خودم از متن مدیر استخراج کردم:
    اول به طور موقت، هیچ اقدام عملی نکنم.
    دوم:فقط همه سعیم این باشه تا احساساتم را تحت کنترلم در بیاورم
    سوم:جلوی احساسم رو نگیرم ولی کنترلش کنم
    چهارم:اینجوری کنترل احساساتم رو بدست میگیرم و میتونم تصمیم درست بگیرم.
    ممنونم از دعای خیرتون.به کمک خدا و شما دوستان عزیز می تونم بهترین تصمیم رو واسه زندگیم بگیرم.

    بهاره جون کاملا با حرفت موافقم.من دیگه گفتنیا رو بهش گفتم و اون خواستم رو میدونه دیگه نه حرفی میزنم باهاش نه چیزی.فعلا باید بفکر خودم باشم و خودمو آروم کنم.واقعا دارم نابود میشم.امروز کل روزو توی خونه تنها بودم خیلی گریه کردم ژاکتش رو برداشتم روی خودم انداختم جوری که انگار منو بغل کرده.انداختمش روی زمین و سرم گذاشتم روی شونش.وفای همین لباسش از خودش بیشتره....اصلا سعی نکرد منو آروم کنه ....
    بعد از کلی گریه و زاری رفتم جلو آینه خودمو بوسیدم به خودم گفتم من دوستت دارم
    هرکاری ازم بربیاد برای خودم میکنم.فعلا میخوام آروم بشم میخوام به تصمیم درست برسم.بعدش میخواد ادامه دادن باشه یا جدا شدن هر تصمیمی باشه تصمیمه منه و با تمام جونم از خودم حمایت میکنم.حس میکنم خودم مادر خودمم هرکاری ازم بربیاد برا خودم میکنم.
    دیگه لباسشم میندازم دور گداییه محبت بسه.گریه بسه.با شجاعت تمام پای خودم هستم برای ادامه ی زندگیم چه در کنار همسرم چه تنها.نمیذارم هیچی منو عذاب بده خودم مهمترم.

    حیاط خلوت عزیز واقعا متاسفم خیلی سخته خیانت واقعا قلبه آدم پاره پاره میکنه.الان چند وقته از خیانت همسرت میگذره؟چجوری باهم توافق کردین برا ادامه زندگی؟آیا بازم کارش تکرار کرده؟


    ممنونم فکور عزیز درسته من کمی تند رفتم ولی اولش ازش توضیح خواستم و مثله تمام این 8 سال زندگی بازم سکوت تحویلم داد و برام قابل تحمل کردن نبود.
    ایشون انقدر نامرده نه راستشو میگه و نه توضیحی.انتظار داره من بهش بازم اعتماد کنم میگه توباید اعتماد کنی بهم.چجوری وقتی بهم ثابت نمیکنه و اعتماد سازی نمیکنه اعتماد کنم؟ایشون انقد نامرده که حتی حمایت مالیش رو توی این یک هفته ازم قطع کرده با اینکه میدونه من درآمدی ندارم.منم واقعا بدم میاد بهش بگم بهم پول بده .میخواد خودشو طلبکار نشون بده و دست پیش گرفته.

    من از روزی که چنین چیزی پیش اومده اصلا به هیچ کاری توی خونه دست نزدم نمیدونم به این روال فعلا باید ادامه بدم یا نه؟
    سحر بهاری عزیز خوشحال میشم برام بنویسین.

  2. 3 کاربر از پست مفید *مونا* تشکرکرده اند .

    sa3er (یکشنبه 05 بهمن 99), مدیرهمدردی (یکشنبه 05 بهمن 99), باغبان (یکشنبه 05 بهمن 99)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1399-11-05
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,370
    سطح
    20
    Points: 1,370, Level: 20
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم منم مشکل مشابه شمارو داشتم.
    ...... (مچش رو یه طوری گرفتم.....)
    اگه در این زمینه کمک خواستی بهم پیام بده .




    =========
    پاورقی:
    مدیرهمدردی: این پاسخ مورد تایید همدردی نیست. اینگونه روش ها مبتنی بر مشاوره خانواده نبوده و آسیب رسان هست. و در راستای کارهای پلیسی و سایر اهداف به کار می آید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید aroos_banoo تشکرکرده است .

    نازنین2010 (یکشنبه 05 بهمن 99)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 اردیبهشت 03 [ 15:43]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,820
    سطح
    71
    Points: 11,820, Level: 71
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 230
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    12 سال
    توافقی وجود نداشت
    بهم گفت خوب کردم دلم خواست و...
    دیگه ازش خیانتی ندیدم ( گوشی و...رمز نداره ولی نمیدونم چرا ته دلم همیشه حس می کنم یه مسئله ای هست)
    ولی هرگز نتونستم فراموش کنم
    گاهی کمرنگ میشه
    ولی بازگاهی یادم میاد
    و اینکه چیزی به نامم نمیکنه همیشه منو به شک می اندازه که شاید پای یکی دیگه در میونه
    خدا میدونه
    چی بگم

    یه مدت کنارش بزار
    اگه تکرارش کرد پیگیر شو وگرنه سعی کن فراموش کنی

  6. کاربر روبرو از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده است .

    *مونا* (پنجشنبه 09 بهمن 99)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 تیر 01 [ 00:19]
    تاریخ عضویت
    1399-1-15
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 37 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام


    هرباری که با استرس و هیجان موضوع به بقیه منتقل میکنید در اینده برای شما پشیمانی داره

    با خودتون فکر نکردید اگر همسر شما با اون خانم رابطه داره چرا اون خانم ساعت 2.5 شب که بشدت جلب توجه میکنه پیام داده؟

    آیا اون خانوم نمیتونست در زمانی که همسر شما سر کار هست یا در تلگرام آنلاین هست بدون جلب توجه شما پیام بده؟


    شما درست گفتید اون خانم قصد جداشدن از همسرشو داره و همسرش به این دلیل غیرت نشون نمیده و شاید میترسه از جدا شدن. طلاق شما خواسته قلبی اون خانم باهوش هست.


    اون خانم به شوهر شما علاقه داره و ادم باهوشی هست و شما در مسیر طلاق انداخته و با شناختی که از رفتار شما داره میدونه شما به سرعت حوادث بزرگ و بزرگتر میکنید تا جدا بشید و همین کار میبینم انجام دادید.

    شوهر شما اگر به ایشون علاقه داشت قطعا هر روز خبر جدید ایشون داشت و نیاز نبود نیمه شب مطلع بشه!

    سیاست داشته باشید

    توصیه من اینه موضوع پیگیری نکنید تا بعدا پشیمون نشید و برای کنترل هیجان خودتون پیش یه مشاور خوب بریدو مشاور خوب هم سخت پیدا میشه.
    ویرایش توسط Behrang : یکشنبه 05 بهمن 99 در ساعت 17:33

  8. کاربر روبرو از پست مفید Behrang تشکرکرده است .

    *مونا* (پنجشنبه 09 بهمن 99)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط aroos_banoo نمایش پست ها
    عزیزم منم مشکل مشابه شمارو داشتم.
    شنود گذاشتم داخل گوشی و تمام پیام ها و تماس هاشو بدون اینکه متوجه باشه از راه دور می‌خوندم . شک بدترین چیزه تو زندگی به نظرم.
    اگه در این زمینه کمک خواستی بهم پیام بده .
    چطور میتونم به شماپیام بدم؟
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  10. کاربر روبرو از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده است .

    *مونا* (پنجشنبه 09 بهمن 99)

  11. #26
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین2010 نمایش پست ها
    چطور میتونم به شماپیام بدم؟
    سلام به شما
    درج آدرس های شخصی اینترنتی و درخواست اون خلاف قوانین تالار هست، لطفا دقت داشته باشین و مراقب این دست از ارتباط ها باشین.

    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  12. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    *مونا* (پنجشنبه 09 بهمن 99)

  13. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام وقت بخیر

    اینروزا حس میکنم کمی آرومترم ولی بازم حس بد دارم و افکاری که منو تا بدجاهایی میبرن.احساسات بد در مورد شوهرم یه فکرایی که همش توی گذشته ذربین به دست دارم می چرخم .پشیمونی از اینکه چرا وقتی سه سال پیش متوجه مشکل بچه دار شدنش شدم بازم موندم چرا نتونستم تنهاش بذارم و اون وقت احساس گناه کردم.احساس میکنم به خودم ظلم کردم.همسرم آدم قدرنشناسیه.خوبی های منو نمی بینه.گاهی اطرافیانم بهم می خندن که انقد توی جمع هوای همسرم رو دارم.چون مثلا من هواشو دارم اجازه نمیدم کوچکترین بی احترامی بهش بشه ولی اون منو ضایع میکنه.مثلا با ماشین همراه با مادرم و خواهرم میرفتیم و همسرم رانندگی میکرد مادرم خوراکی تعارف شوهرم کرد تا همسرم خواست برداره من گفتم نه نه تو برندار بذار من دستام الکلی میکنم ضدعفونی بشه بعد خودم خوراکی میذارم دهنت بعد دیدم از آینه نگاه مادرم کرد و لبش رو چپه کرد و سر تکون داد به نشان ناراحتی. انقدر با بدبینی منو رصد میکنه که حتی خوبی های منو بدی می بینه. واقعا یه جاهایی نتونستم تصمیم درست بگیرم.اینروزا به این نتیجه رسیدم کلا من توی خیلی از مسائل مشکل تصمیم گیری دارم و بارها به خاطر این قضیه ضربه خوردم.همش ترس دارم تصمیمم غلط باشه در آینده پشیمون بشم از تصمیمم.قدرت تصمیم گیریم پایینه.گاهی میگم کاش قدرت انتخاب نداشتم و یه نفر واسم تصمیم میگرفت.بهم کمک کنید ضعف در گرفتن تصمیم درست رو حل کنم.

    ممنونم که توی این روزای سخت کنارمین ایشاالله همیشه آرامش داشته باشین و عاقبت بخیر بشین.
    ویرایش توسط *مونا* : پنجشنبه 09 بهمن 99 در ساعت 12:24

  14. 2 کاربر از پست مفید *مونا* تشکرکرده اند .

    Mvaz (شنبه 11 بهمن 99), باغبان (پنجشنبه 09 بهمن 99)

  15. #28
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:51]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,157
    امتیاز
    90,081
    سطح
    100
    Points: 90,081, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,772 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط *مونا* نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر

    اینروزا حس میکنم کمی آرومترم ولی بازم حس بد دارم و افکاری که منو تا بدجاهایی میبرن.احساسات بد در مورد شوهرم یه فکرایی که همش توی گذشته ذربین به دست دارم می چرخم .=


    با سلام



    خب طبیعی ست ، شما الحمد الله خوب دارید مدیریت می کنید احساساتتون را.
    ذهن دوست داره ما را در گذشته و آینده قرار بده ،،، نباید بذارید در بازی ذهن قرار بگیرید ،،،
    یکی از تمریناتش اینکه یه کاغذ برداریم چیزهایی که تو ذهنمون به صورت ناخوداگاه می یاد را بنویسیم ( بدون قضاوت - بدون توسعه احساسات و ...) ،،،فقط بنویسیم و نظاره گر باشیم .
    باید شدت پرش ذهن ( پرش به گذشته و آینده ) را کند کنید .
    یه کتاب هست به نام کتاب " نیروی حال ،، از اکهارت تولی "
    تحت هر شرایطی این کتاب را بخوانید و تمریناتش را انجام بدید .


    .......................



    بازم پیشنهاد می کنم از مدیر همدردی مشورت تخصصی بگیرید و پله پله در حرکت باشید .



    .......................




    دکتر شیری یه مطلب داره در این موارد ،،
    به نظرم کمکی خوبی به شما می کنه .

    https://www.tavangary.com/product/laqzesh-khiyanat



    .......................


    در مورد بچه ، خدمتتون بگم شما فداکاری کردید و میکنید
    فکر کنم اینجوری بگم بهتر باشه : این کار شما نشان از نبوغ بالا و دل والای شماست ،،،
    خدمتتون بگم علم همیشه در حال پیشرفته .
    توکلتون به خدا باشه .


    .......................



    موفق باشین .


    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 09 بهمن 99 در ساعت 15:05

  16. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    *مونا* (پنجشنبه 09 بهمن 99), Mvaz (شنبه 11 بهمن 99)

  17. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 شهریور 00 [ 17:32]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    7,864
    سطح
    59
    Points: 7,864, Level: 59
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 325 در 136 پست

    Rep Power
    43
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط *مونا* نمایش پست ها
    گاهی اطرافیانم بهم می خندن که انقد توی جمع هوای همسرم رو دارم.چون مثلا من هواشو دارم اجازه نمیدم کوچکترین بی احترامی بهش بشه
    .

    اخیرا که فقط ابروریزی برای همسرت داشتی. همین چند تا کار اخری کافیه که دیگه هیچ احترامی برای همسرت توی فامیل نماند.

    خوبه ادم به رفتار های خودش هم نگاه کند. عیبهای خودش را هم ببیند.

    میدونی این وسواس فکری که داری چقدر ازاردهنده ست؟

    میدونی زنی که بخاطر هر چیزی(حالا با ارزش یا بی ارزش) جلوی همسرش خودش را بزنه و التماس بکنه چقدر خودش را بی ارج و قرب کرده؟

    میدونی زنی که با همسرش مثل یه بچه رفتار کند که مبادا کرونا بگیره چقدر غیر قابل تحمله؟

    عیبهای همسرت به کنار خودت چقدر نقش داشتی در رسیدن زندگیت به اینجا؟

    مونا جان میدونم تو وجودت خوبی های زیادی هست. میدونم تلاش زیادی برای زندگیت و کمک به همسرت کردی

    ولی رفتارهاو کارهایی هستند که می تونند ضربه های بدی به زندگی بزنند.

    حتما به یک روانشناس تنها برای رفتارهای خودت مراجعه کن و فقط روی خودت کار کن. تا درست نشی نمیتونی یک تصمیم درست برای زندگیت بگیری.

  18. کاربر روبرو از پست مفید آنه ماری تشکرکرده است .

    *مونا* (جمعه 10 بهمن 99)

  19. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    ممنون از اقای باغبان تشکر از مطالب مفیدتون
    ممنون از خانم آنه ماری عزیز به نظرتون کمی بی انصافی نکردین در پست گذاشتن؟من از سر دل خوشم به همسرم بی احترامی نکردم خانم اون رفتارم نتیجه رفتار خودش و فوش دادنش در پارکینگ خونمون و کوچه مادرم اینا بود.با اینکه بارها بهش تذکر دادم بیرون خودشو کنترل کنه.وقتی تا این حد منو حرص میده منم گفتم بذار یبار منم ظاهر داری رو کنار بذارم و مثله خودش رفتار کنم .
    بفیه حرفاتون قبول دارم نباید با رفتارم باعث تحقیر خودم بشم

    دیروز یکی از دوستان نزدیکش بامن تماس گرفتن و ازم خواستن اصرار به گرفتن پرینت نکنم و دوباره بهش اعتماد کنم.منم گفتم نمی تونم حرفاشو بدون مدرک باور کنم.

    امشب با اینکه هردو خونه ایم بهم پیام داد:سلام خوب بعد از این موضوع حسابی فراری از من و نمیخوای منو ببینی حتی. بهرحال اینطوری نمیشه واقعا من اشتباهی کردم و قبول کردم و ازت عذرخوهی کردم که کارم اشتباه بوده و نباید جواب میدادم و یا اینکه بهتر بود تو رو در جریان میذاشتم. بهرحال قصور از من بود و اون کارم نکردم. بعد از این قضیه خیلیا خبر دار شدن و بماند.....
    با این تفاصیل نه من آدمی هستم که پرینت بگیرم و نه تو آدمی هستی که کوتاه بیای در مورد این قضیه
    حالا واقعا تا کی قراره ادامه پیدا کنه و کشش بدی. چند روز آینده هم باید بریم برای ای یو ای البته من نمیدونم که اصلا واست مهمه یا نه. و الانم بهت میگم زندگیمم دوست دارم تو رو هم دوست دارم و اینکه تو پیله کنی پس چرا نمیری پرینت بگیری جوابشو قبلا بهت گفتم. حالا هم بشین واقعا قشنگ فکراتو بکن و تصمیمتو بگیر چون هم تو داره بهت سخت میگذره و هم من. پس خواهشا همین هفته همه چیزو تموم کن و تکلیف خودتو و منو روشن کن
    چون اینطوری واقعا نمیشه
    دلمم واقعا واست تنگ شده.
    پیام دادم چون صحبت حضوری باعث ناراحتی بیشتر و بی احترامی میشه پس تو هم پیام بده ممنون.

    منم در جوابش گفتم جوابی که برای نگرفتن پرینت دادی قانع کننده نبود و من حتی راضی شدم فقط پرینت شماره اون رو بگیری و نه تمام شمارها وقتی میگی فقط همون روز تماس داشتین پس چرا دیگه نمیگیری؟

    همسرم پاسخ داد من حوابم همینه و حالا تو باید تصمیم بگیری.


    من از نوع پیام دادنش احساس میکنم خودشم بدش نمیاد من تصمیمم طلاق باشه...

    دوستان لطفا راهنماییم کنید ممنونم


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.