به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آذر 99 [ 12:12]
    تاریخ عضویت
    1399-8-25
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,593
    سطح
    22
    Points: 1,593, Level: 22
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف سلیقه و سردرگمی در خصوص انتخاب همسر و رفتارهای ایشان

    با سلام.دختری هستم 32 ساله.لیسانس دارم و در حال حاضر شاغل هستم.در گذشته روابطی مبنی بر ازدواج برای من پیش اومده بود که با توجه به انتخاب اشتباه مشکلاتی در رابطه پیش اومد که بعضی از این مسائل باعث ایجاد مشکلات و سوء ظن هایی در من شد.ناگفته نماند که یک بار هم نامزدی ناموفق داشتم. به این مضمون که چند سال در ارتباط بودیم(تحت نظر خانواده)ولی موقعی که مسئله بصورت جدی و خواستگاری و نامزدی مطرح شد متوجه شدم من و این آقا از لحاظ فرهنگ و سطح فکر فرسنگها باهم فاصله داریم و تصمیم گرفتم قبل از عقد تمامش کنم.
    تو این سالهای که اجازه ندادم کسی وارد زندگیم بشه با خودم خلوت کردم و یه سری مشکلات که داشتم رو حل کردم اما مسئله سوء ظن رو نتونستم حل کنم.شاید بخاطر اتفاقات خیلی بدی که در گذشته واسم اتفاق افتاده در روابطم فکرم اینجوری شده.
    مدت 5 ماه با آقایی که خارج از ایران زندگی میکنن آشنا شدم.ایشون قصد ازدواج دارن با خانوادشون مطرح کردن و معرفی کردن منو از خانواده ماهم مادرم و خواهرام در جریان هستن و مادرم صلاح دونست اطلاع پدرم وقتی باشه که ما دوتا تصمیم گرفتیم قضیه جدی بشه.ایشون 40 سالشه و حدود 20 سال خارج از ایران زندگی میکنه و به طبع یه سری مسائل از لحاظ فرهنگی با من در تضاده.
    تو این 5 ماه مشکلاتی داشتیم از قبیل اینکه اوائل ایشون زود عصبانی میشدن و لحنشون به اصطلاح چکشی میشد ولی خیلی زود فروکش میکرد.البته تو عصبانیت توهین نمیکرد.منم خوب عصبانی میشدم به نسبت و حاضر جوابی میکردم و کلا دختر آرومی نیستم.یک بارم که دیگه دعوا بالا گرفت و من خیلی عصبانی شدم.ولی ایشون از یه تاریخ به بعد سعی میکرد منو آروم کنه و مدام من میگفتم تمام کنیم تمام کنیم ایشون مقاومت میکرد و نمیزاشت این اتفاق بیفته.ماجراهائی که پیش میومد که من رو عصبانی میکرد مثلا ایشن عکس یه مدل میفرستاد میگفت این بدن قشنگه! در صورتی که من ورزشکار هستم و یکی از نکاتی که ایشون منو پسندید همین بود.بعد که ناراحت میشدم میگفتم خوب تو هیکل عملی دوست داری چرا اومدی سمت من؟میگفت من همینجوری گفتم و واقعا منظوری نداشتم فکر نمیکردم ناراحت بشی.یا مثلا عکس با خواهرم میذاشتم میگفت خواهرتم خوشگله ها! حالا من خوب یا بد خوشم نمیومد اینجوری حرف بزنه.یا اصرار داشت من میام ایران قبل از ازدواج بریم سفر که همو بشناسیم و منهم میگفتم همچین داستانایی تو فرهنگ ما نیست و اگه میخواد بره از دورو بر خودش زن بگیره.اونم یه بار میگفت این چه طرز فکریه و مسخر ه اس و بار بعد میگفت همین که فکرت و خانوادت سنتیه ازت خوشم میاد!از خودم هم بگم که سوء ظن داشتم همیشه ایشونم یه مدت سعی کرد به دل من راه بیاد تا من اطمینان کنم اما خوب نشد.ازش میپرسیدم چرا من انتخاب کردی میگفت خوب ظاهر در درجه اول بعدم اینکه تحصیلکرده ای با خانواده و اصیلی باهوشی با شخصیتی از بقیه دخترا بیشتر میفهمی و مشکلاتی که داریم مشکلات اساسی نیست حالا باید پیش بریم ببینیم میتونیم با تفاوتهامون کنار بیایم یا نه.تنها مشکل عمده اش سوء ظن من بود که خیلی اذیتش میکرد.
    متاسفانه مدت یک هفتس به مشکلات اساسی خوردیم.چند روز پشت سر هم بحث و منم قهر میکردم و جواب نمیدادم و ایشونم پیگیری میکرد و من مدام میگفتم تمام کنیم ایشونم میگفت بیشتر فکر کن.تا یه جائی رسید که خودش گفت من باید راجع به این رابطه بیشتر فکر کنم و فاصله گرفت.میگفت مشکلات شخصی هم داره و حالش زیاد خوب نیست یه مدته.اما نگفت چه مشکلی.قرار شد نتیجه فکرش رو بگه و تماس گرفت و گفت من خسته شدم از این روالی که پیش گرفتی و گیر میدی و مرد خسته میشه و خلاصه صحبتهای اینچنینی و گفت روش فکر کن. بر خلاف میشه که صبح که بیدار میشد پیام میداد اینبار اینکارو نکرد و من خودم تماس گرفتم.که ظاهرا حالش زیاد خوب نبود و حوصله نداشت و با دعوا تقریبا قطع کردیم.بعدش که پیام میداد میگفت باعث شدی ازت فاصله بگیرم حسی یه مدت بهم زمان بده تا ببینم چی میشه.منم همون لحظه گفتم نمیخواد فکر کنی و برو.
    بعد از دوروز بهش پیام دادم حالت خوب نبود بهتری؟تشکر کرد ولی باز فهمیدم تو کارش یه مشکلی پیش اومده و عصبی بود بعد از چند ساعت پیام دادم تونستی تماس بگیر که دیگه نصف شب به وقت ما پیام رو دیده ب.ود و جواب نداده بود.منم صبحش عصبانی شدم گفتم من دیگه تماسی باهات نمیگیرم و راحت باش.اونم جوابی نداد و شبش پیام داد من چند روزه حال و اوضاعم خوب نیست ببخشید.منم گفتم خوب با من حرف بزن اما جواب نداد با اینکه میدیدم اینستاگرام داره فعالیت میکنه.منم دلیل پرسیدم میگفت بیحوصلم و یه مدت منو به حال خودم بزار.خلاصه به این منوال ما مدام بحث داشتیم تا دیروز صبح که من باز گیر دادم و ایشون با لحن عصبانیپیام داد که یعنی چی من خسته کوفته میام اعصاب منو خورد میکنی من نمیخوام بات حرف بزنم مال همیناس همش گیرو سوال و جواب و وقتی میگم میخوام یه مدت تنها باشم بهم احترام بزارو سر کار استرس بهم میدی و من حال روزم خوب نیست و ...
    راستش از بی توجهیش خسته شدم و فکر میکنم ادم یا باید رابطه رو قطع کنه یا بیاد صحبت کنه مشکلو بگه.سردرگم موندم که آیا ما اصلا به هم میخوریم؟آیا این آقا تمایل به ادامه رابطه داره و مشکل داره در حال حاضر و من باید به حرفش گوش میدادم و بیخیال میشدم یه مدت؟یا نه داره از سر بازم میکنه!گرچه من اصراری هیچوقت نداشتم ایشون بوده که اصرار داشته.نمیدونم الان دقیقا شرایط چیه چون شناخت کافی از مردها ندارم و باید چکار کنم.لطفا راهنمایی کنید.

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام بر شما

    بهتر هست بدنبال این پاسخ باشیم که چرا شما درگیر روابط متزلزل و آدمهای نادرست میشین؟
    ابتدا این ما هستیم که انتخاب میکنیم و سپس انتخاب هامون ما رو تعریف میکنن... چرا انتخاب میکنم روی کاکتوس ها غلت بزنم و درد و رنج رو انتخاب کردم؟!
    چرا بنظرم شروع این روابط درست اومدن و ارتباط گرفتم؟

    پس نیاز به پرسشگری هست، سؤالاتی باید داشته باشین که براتون مفید باشه ( سؤالات دقیق و مهم ) نه چیزی که شما رو با حداقل پاسخ اقناع کنه و فاقد ارزش دیگری باشه. ذهن شما با پرسشگری باید آمادگی رویارویی با طرف تاریک ارتباط و رسیدن به چرایی در درون خودتون باشه.

    من سه سؤال دارم لطفا پاسخ بدین؛

    ۱. ارتباط شما با والدین و اطرافیانتون چگونه بوده و هست و چه چیزی در کودکی شما رو در ارتباط با اونها آزار میداده؟
    ۲. در ارتباط های قبلی شما دقیقا چه چیزی باعث بهم خوردن رابطه شد؟
    ۳. در مورد خودآگاهی چقدر اطلاعات دارید؟



  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آذر 99 [ 12:12]
    تاریخ عضویت
    1399-8-25
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,593
    سطح
    22
    Points: 1,593, Level: 22
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام بر شما

    بهتر هست بدنبال این پاسخ باشیم که چرا شما درگیر روابط متزلزل و آدمهای نادرست میشین؟
    ابتدا این ما هستیم که انتخاب میکنیم و سپس انتخاب هامون ما رو تعریف میکنن... چرا انتخاب میکنم روی کاکتوس ها غلت بزنم و درد و رنج رو انتخاب کردم؟!
    چرا بنظرم شروع این روابط درست اومدن و ارتباط گرفتم؟

    پس نیاز به پرسشگری هست، سؤالاتی باید داشته باشین که براتون مفید باشه ( سؤالات دقیق و مهم ) نه چیزی که شما رو با حداقل پاسخ اقناع کنه و فاقد ارزش دیگری باشه. ذهن شما با پرسشگری باید آمادگی رویارویی با طرف تاریک ارتباط و رسیدن به چرایی در درون خودتون باشه.

    من سه سؤال دارم لطفا پاسخ بدین؛

    ۱. ارتباط شما با والدین و اطرافیانتون چگونه بوده و هست و چه چیزی در کودکی شما رو در ارتباط با اونها آزار میداده؟
    ۲. در ارتباط های قبلی شما دقیقا چه چیزی باعث بهم خوردن رابطه شد؟
    ۳. در مورد خودآگاهی چقدر اطلاعات دارید؟


    سلام ممنون از پاسختون.شاید کم سن و سال بودن و بیتجربگی من باعث میشد نشانه ها رو نبینم و نادیده بگیرم.برای همین الان تا مشکل پیش اومده اینجامطرح کردم چون شناخت کاملی از مردها و رفتارشون تو مواقع مختلف ندارم میخواستم از افراد با تجربه و کارشناس کمک بگیرم که اگر مشکل هست و این رابطه غلطه بیشتر از این طول نکشه
    1.روابطم با خانوادم خوبه خانواده سنتی دارم خوم هم طرز فکرم سنتیه و مشکل خاصی باهاشون ندارم و نداشتم.دو تا خواهر و یک برادر دارم روابطم و با همه اعضای خانوادم خوب بوده و تنها مشکلی که داشتیم برادرم بوده که گاهی باهاش هم عقیده نبودیم (همه اعضای خانواده )و باهاش مشکل داشتیم البته الان ازدواج کرده و پیش ما نیست.
    2.یک بار نامزدی داشتم که به دلیل عدم تفاهم در زمینه تفاوت فرهنگی از اون ارتباط بیرون اومدم.یکی دو مورد دیگه هم بودن که ادعای ازدواج داشتن ولی مشکل عمده این بود که در همه روابط حتی وقتی همه چیز روبراه بود من گاها متوجه خیانت از طرف مقابل میشدم و این مساله تو ضمیر ناخودآگاه من رفت
    3.واقع بینانه بگم شاید نسبت به یک سال پیش خیلی بزرگتر شدم و به آگاهی های رسیدم که قبلا نداشتم.در مورد نگرشم،ارزش خودم،عزت نفسم،اعتقاداتم خیلی فکر کردم و خودم رو در جایگاهی دیدم که خیلی بیشتر از قبل برای خودم ارزش قائل شدم و معتقد شدم هر کسی نباید دیگه وارد زندگیم بشه.و بیش از 1 سال بود که همچین اجازه ای به خودم نداده بودم تا این آقا سرو کلش پیدا شد و از اول هم قصدش ازدواج بود

  4. کاربر روبرو از پست مفید nazijoon تشکرکرده است .

    سحر بهاری (دوشنبه 26 آبان 99)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    46
    Array
    ببین عزیزم اون پسر مانند تو در مسیر ازدواج دقت نکرده . ما به اون پسر دسترسی نداریم ولی به تو الان داریم . دختر و پسر تو ازدواج باید یه مواردی را یاد بگیرنند و رعایت کنند .اگه این کار را را نکنند آسیب می بینند . اصل مطلب اینکه تا وقتی تو شناسنامه تون اسم همسرتون را ندیدید به فردی دل نبندید الکی . این اولین اشتباه شما که در چند مورد انجام دادی . مسیر ازدواج را باید درست بری دیگه . باید رسمی و حضوری باشه . احساسات کنترل بشه - مدیریت بشه - درست خرج بشه . اینقدر هم برای خودت سئوال درست نکن که بهم می خوریم یا نه . منو دوست داشت یا نه . مسیر درست را یاد بگیر . اگه مسیر درست را بلد باشی از این سئوال ها نمی پرسی و در خودت درگیری بوجود نمی یاری عزیزم .از جانب خودت ببین . اون پسر هم نظر خودش را داره درباره تو و امکان داره معیارهایش را نداشتی باشی با شناخت بیشتر از تو .همون طور که ما دخترها تو خاستگاری اگه یه پسر معیارهای ما را نداشته باشه پسر را قبول نمی کنیم . پسرها هم اینجورن . این چیزی از ارزش های دختر و پسر کم نمی کنه فقط اونها ارزش هاشون در مسیر با هم نیست . پس در مورد مسیر درست ازدواج تحقیق کن و یاد بگیر تا کم تر آسیب ببینی . فکر کنم شخصیت وابسته ای هم داری . رفتی مشاوره حضوری ازش بپرس شاید بعد خودم بیام برات بگم .

  6. کاربر روبرو از پست مفید Niagara تشکرکرده است .

    سحر بهاری (دوشنبه 26 آبان 99)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آذر 99 [ 12:12]
    تاریخ عضویت
    1399-8-25
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,593
    سطح
    22
    Points: 1,593, Level: 22
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Niagara نمایش پست ها
    ببین عزیزم اون پسر مانند تو در مسیر ازدواج دقت نکرده . ما به اون پسر دسترسی نداریم ولی به تو الان داریم . دختر و پسر تو ازدواج باید یه مواردی را یاد بگیرنند و رعایت کنند .اگه این کار را را نکنند آسیب می بینند . اصل مطلب اینکه تا وقتی تو شناسنامه تون اسم همسرتون را ندیدید به فردی دل نبندید الکی . این اولین اشتباه شما که در چند مورد انجام دادی . مسیر ازدواج را باید درست بری دیگه . باید رسمی و حضوری باشه . احساسات کنترل بشه - مدیریت بشه - درست خرج بشه . اینقدر هم برای خودت سئوال درست نکن که بهم می خوریم یا نه . منو دوست داشت یا نه . مسیر درست را یاد بگیر . اگه مسیر درست را بلد باشی از این سئوال ها نمی پرسی و در خودت درگیری بوجود نمی یاری عزیزم .از جانب خودت ببین . اون پسر هم نظر خودش را داره درباره تو و امکان داره معیارهایش را نداشتی باشی با شناخت بیشتر از تو .همون طور که ما دخترها تو خاستگاری اگه یه پسر معیارهای ما را نداشته باشه پسر را قبول نمی کنیم . پسرها هم اینجورن . این چیزی از ارزش های دختر و پسر کم نمی کنه فقط اونها ارزش هاشون در مسیر با هم نیست . پس در مورد مسیر درست ازدواج تحقیق کن و یاد بگیر تا کم تر آسیب ببینی . فکر کنم شخصیت وابسته ای هم داری . رفتی مشاوره حضوری ازش بپرس شاید بعد خودم بیام برات بگم .
    سلام.ممنون از اینکه راهنمائیم میکنین.اما من کی از وابستگی حرف زدم؟عرض کردم من شناخت کافی از اخلاق آقایان ندارم و همچنین در مورد ازدواج نمیتونم با قاطعیت بگم کدوم موارد رو میشه باهاش کنار اومد و کدوم موارد رو نه!و من کلا ادم سخت گیری هستم چه در کلام و چه در گفتار.و در کوچکترین مسائل هم سختگیرانه تصمیم گیری میکنم که فکر میکنم یکم کارم رو سخت میکنه.من در مورد همین دو مورد سوال کردم.که آیا سختگیریهام به جاست در مورد این مساله و این شخص و اینکه در برخی موارد که مشکل واسه اقا پیش میاد واقعا واقیت به اسن شکل هست و باید صبوری کرد یا زنگ خطره
    در مورد دلبستگی هم من نظرم کمی متفاوته.شاید الان زود باشه برای اینکار اما مسلما وقتی دلبستگی پیش نیومده باشه هم اجازه نمیدم اسم کسی وارد شناسنامم بشه

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 شهریور 00 [ 17:32]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    7,864
    سطح
    59
    Points: 7,864, Level: 59
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 325 در 136 پست

    Rep Power
    43
    Array
    .
    نقل قول نوشته اصلی توسط nazijoon نمایش پست ها
    تا یه جائی رسید که خودش گفت من باید راجع به این رابطه بیشتر فکر کنم و فاصله گرفت.میگفت مشکلات شخصی هم داره و حالش زیاد خوب نیست یه مدته.اما نگفت چه مشکلی.قرار شد نتیجه فکرش رو بگه و تماس گرفت و گفت من خسته شدم از این روالی که پیش گرفتی و گیر میدی و مرد خسته میشه و خلاصه صحبتهای اینچنینی و گفت روش فکر کن. بر خلاف میشه که صبح که بیدار میشد پیام میداد اینبار اینکارو نکرد و من خودم تماس گرفتم.که ظاهرا حالش زیاد خوب نبود و حوصله نداشت و با دعوا تقریبا قطع کردیم.بعدش که پیام میداد میگفت باعث شدی ازت فاصله بگیرم حسی یه مدت بهم زمان بده تا ببینم چی میشه.منم همون لحظه گفتم نمیخواد فکر کنی و برو.
    بعد از دوروز بهش پیام دادم حالت خوب نبود بهتری؟تشکر کرد ولی باز فهمیدم تو کارش یه مشکلی پیش اومده و عصبی بود بعد از چند ساعت پیام دادم تونستی تماس بگیر که دیگه نصف شب به وقت ما پیام رو دیده ب.ود و جواب نداده بود.منم صبحش عصبانی شدم گفتم من دیگه تماسی باهات نمیگیرم و راحت باش.اونم جوابی نداد و شبش پیام داد من چند روزه حال و اوضاعم خوب نیست ببخشید.منم گفتم خوب با من حرف بزن اما جواب نداد با اینکه میدیدم اینستاگرام داره فعالیت میکنه.منم دلیل پرسیدم میگفت بیحوصلم و یه مدت منو به حال خودم بزار.خلاصه به این منوال ما مدام بحث داشتیم تا دیروز صبح که من باز گیر دادم و ایشون با لحن عصبانیپیام داد که یعنی چی من خسته کوفته میام اعصاب منو خورد میکنی من نمیخوام بات حرف بزنم مال همیناس همش گیرو سوال و جواب و وقتی میگم میخوام یه مدت تنها باشم بهم احترام بزارو سر کار استرس بهم میدی و من حال روزم خوب نیست و ...


    نظر خودت درباره این رفتارهات چیه؟
    چرا هر چی اون گفته یه مدت تنهاش بزاری بازم زنگ زدی و پیگیرش شدی بعد هم در اخر دعوا راه انداختی.

    راستش از بی توجهیش خسته شدم و فکر میکنم ادم یا باید رابطه رو قطع کنه یا بیاد صحبت کنه مشکلو بگه.


    عزیزم این ادم نسبت به شما بی توجه نیست فقط نمیخواد حالا یا یه مدت یا برای همیشه با شما ارتباط داشته باشه. بنده خدا هم هزار بار گفته که دلیل رفتارش چیه.(چون اعصابش را خراب میکنی)

    سردرگم موندم که آیا ما اصلا به هم میخوریم؟

    ایشون را نمیدونم ولی شما تا زمانی که اینجور رفتار کنید احتمالا ازدواج درستی نخواهید داشت.

    آیا این آقا تمایل به ادامه رابطه داره و مشکل داره در حال حاضر و من باید به حرفش گوش میدادم و بیخیال میشدم یه مدت؟

    بله شما باید به حرفش گوش میدادید و یه مدت رهاش میکردید.

    یا نه داره از سر بازم میکنه!

    ممکنه.چون به نظرم خسته شده.

    گرچه من اصراری هیچوقت نداشتم ایشون بوده که اصرار داشته.

    نوشته هاتون چیز دیگه ای را نشون میدن.


    نمیدونم الان دقیقا شرایط چیه چون شناخت کافی از مردها ندارم و باید چکار کنم.لطفا راهنمایی کنید.


    عزیزم روی خودت کار کن . مهارتهای ارتباطیت را قوی کن. روی خشم و عصبانیتت کار کن. درکت را از مسایل بالا ببر. سعی کن معنای واقعی اعتماد به نفس و عزت نفس را متوجه بشی. و انها را در خودت تقویت کنی.

    فعلا بی خیال این رابطه و ازدواج باش .
    عزیزم جواب بقیه سوالاتت را هم در همون پاراگراف اخر میتونی پیدا کنی.
    ویرایش توسط آنه ماری : یکشنبه 25 آبان 99 در ساعت 17:51

  9. 2 کاربر از پست مفید آنه ماری تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (یکشنبه 25 آبان 99), سحر بهاری (دوشنبه 26 آبان 99)

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام نازی جون
    آیا این آقا تمایل به ادامه رابطه داره و مشکل داره در حال حاضر و من باید به حرفش گوش میدادم و بیخیال میشدم
    اینکه این اقا تمایل به ادامه داره یا نداره چیزی از خطری که در کمین شماست کم نمیکنه
    در ضمن
    همیشه بیشتر به این فکر کن که
    ایا شما تمایلی به این اقا دارید یا نه..اونو مناسب شراکت زندگی میبینید یا نه؟؟
    ناگفته نماند که یک بار هم نامزدی ناموفق داشتم. به این مضمون که چند سال در ارتباط بودیم(تحت نظر خانواده)ولی موقعی که مسئله بصورت جدی و خواستگاری و نامزدی مطرح شد متوجه شدم من و این آقا از لحاظ فرهنگ و سطح فکر فرسنگها باهم فاصله داریم و تصمیم گرفتم قبل از عقد تمامش کنم
    شما یک بار این تجربه ارزشمند رو بدست اوردین که
    ادمها از دور ناشناخته اند...اون وقت چطور الان از این تجربه تون استفاده نکردید!!
    فعلا بی خیال این رابطه و ازدواج باش .
    با خانم انه ماری موافقم.
    حتی اگر الان عین همین رفتار رو با همسری که زیر یک سقف زندگی میکنید انجام بدید، خوب نیست.
    تو تالار بمونید میتونید خیلی اطلاعات و تجربه از همین جا کسب کنید.
    موفق باشید

  11. 2 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    آنه ماری (دوشنبه 26 آبان 99), سحر بهاری (دوشنبه 26 آبان 99)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آذر 99 [ 12:12]
    تاریخ عضویت
    1399-8-25
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,593
    سطح
    22
    Points: 1,593, Level: 22
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آنه ماری نمایش پست ها
    .

    عزیزم جواب بقیه سوالاتت را هم در همون پاراگراف اخر میتونی پیدا کنی.
    سلام.آخه خدایی انصافه همه چیز رو گردن من بندازین؟درسته من عصبانی میشدم و شاید عکس العملم تو عصبانیت خوب نبوده اما خوب الکی که عصبانی نمیشدم! اون اقا هم چیزهائیی میگفت که گاها منو عمدا عصبانی کنه.
    بیبینین، اون اول نگفت نمیخوام در ارتباط باشیم.اول گفت یکم بزار بگذره ببینیم با هم به نتیجه میرسیم و اروم میگیریم اما بازم خودش نمیزاشت تروم باشیم هی بحث راه مینداخت.دیگه بعد از چند روز من پیام دادم حالشو پرسیدم و بعد گفتم تماس گرفتم ببینم هنوز تمایل داری باهم باشیمیا نه اون روز بود که گفت حالم چند روزه خوب نیست و بزار تنها باشم.منم دلجویی کردم گفتم باهام حرف بزن غم تو غم منم هست جواب نداد بعد اینستا فعالیت میکرد.خوب معلومه نارات میشم! اگه نمیخواد باشه خوب ادم رکی هست چرا واضح نمیگه؟منم دیگه سمتش نرفتم
    اصرار بطور متوالی 4 ماه از طرف ایشون بوده و من یک هفته آخر رو با جزئیات بیان کردم.تمام مدت من میگفتم تمام شه اون نمیزاشت.
    و در نهایت حالا که شما معتقدی اشتباها از من بوده فکر میکنی من باید برم دلجویی؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    سلام نازی جون

    اینکه این اقا تمایل به ادامه داره یا نداره چیزی از خطری که در کمین شماست کم نمیکنه
    در ضمن
    همیشه بیشتر به این فکر کن که
    ایا شما تمایلی به این اقا دارید یا نه..اونو مناسب شراکت زندگی میبینید یا نه؟؟

    شما یک بار این تجربه ارزشمند رو بدست اوردین که
    ادمها از دور ناشناخته اند...اون وقت چطور الان از این تجربه تون استفاده نکردید!!

    با خانم انه ماری موافقم.
    حتی اگر الان عین همین رفتار رو با همسری که زیر یک سقف زندگی میکنید انجام بدید، خوب نیست.
    تو تالار بمونید میتونید خیلی اطلاعات و تجربه از همین جا کسب کنید.
    موفق باشید
    ممنونم منظورتون کدوم رفتاره؟و الان پیشنهاد شما چیه؟

  13. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    خواهش میکنم، متشکرم

    ابتدا خدمت شما عرض کنم به صلاحتون نیست این ارتباط راه دور رو ادامه بدین، چون نمیتونین به شناخت کافی از ایشان برسین و راههای تحقیق هم بسیار محدود و بعضا نامعتبر هست.

    ببینید عزیزم شما نیاز دارید ؛

    ۱. غربال برای ورود به آشنایی ازدواج داشته باشین.
    این غربال های اولیه کمک خواهد کرد در معرض آسیب های کمتری قرار بگیرین. مثلا ابتدا معیارهام باز بینی میکنم و اونها رو با معیارهای معتبر و استاندارد هماهنگ میکنم، تعیین میکنم فرد مورد نظرم ( همسر آیندم ) چه ویژگی هایی باید داشته باشه؟ و ...

    _ یکی از ویژگی های مد نظرم مهربانی هست. خب اون بمن هدیه داد، گل رز داد، با خوشرویی رفتار کرد پس مهربان هست. نه این درست نیست.
    باید بررسی کنید چطور با خانوادش ، همکارانش، فامیلش، دوستانش... رفتار میکنه، چطور درباره ی اونها فکر میکنه و نظر میده.

    ۲. خیال پردازی رو متوقف کنین و پا به وادی واقعیت ها بگذارین. اینجا منظور این نیست شما فرد خیال پردازی هستین، منظور این هست که باید واقع بین باشین و هر مسئله ای رو ربط به موارد مختلف ندین و در ذهنتون از افراد تصویر سازی نکنین و ادراک شما بر پایه ی واقعیت ها شکل بگیره.
    اگر آقا زود عصبانی میشن ، عکس های مبتذل یا ناجور میفرستن و ... اون هم در یک ارتباط خیلی ساده، این میتونه زنگ خطر باشه . درسته که شما هم اشتباهاتی و معایبی براتون مطرحه اما نباید ربط داده بشه که خب من اینطور بودم اون اینجوری عمل کرد یا هر چیز دیگری. ( که باز هم بر میگرده به همون شناخت که بسترش فراهم نیست )

    ۳. سعی کنین مهارت های ارتباطی خودتون رو قوی کنین تا بتونین شاهد سازندگی و رشد در یک ارتباط باشین.

    ۴. در زمان شروع آشنایی ازدواج ابتدا یک تحقیق از اون فرد و خانوادش انجام بدین و باز هم در همون اوایل با کمک مشاوره شروع به آنالیزش کنین. چرا که با گذشت زمان و ورود احساسات به شناخت کافی و درستی نمیرسید، مثل قضیه ای که اشاره کردین بعد از چند سال متوجه عمق اختلافاتتون شدین. این دست مسائل جدی هستن و باید در همون ابتدا مورد بررسی قرار بگیرن تا فرد دچار آسیب متعدد نشه.

    ۴. نیاز دارین به خودآگاهی بیشتری برسین و در این سایت میتونین مقالاتش رو بخونین.↓
    http://www.hamdardi.net/forumdisplay.php?f=76

    ۵. حتما زیر نظر یک متخصص باشین تا با بررسی های بیشتری در موردتون صورت بگیره و اگر معایبی مطرح هست برطرف کنین. ( میتونین از مشاوره خصوصی سایت بهره ببرین )


    _ از خودتون بپرسین من در ازدواج به دنبال چه چیز هایی هستم؟
    پاسخ به این سؤال میتونه به شما کمک کنه تا بدونید مشکل چیست.

  14. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Niagara (دوشنبه 26 آبان 99), آنه ماری (دوشنبه 26 آبان 99)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام دوست عزیز

    من از نوشته هاتون دقیق متوجه نشدم که آیا شما ایشون رو به شکل حضوری هم دیدید؟اگه بوده چند بار؟این سوال رو به این خاطر پرسیدم که حتی چندین بار تماس تلفنی و چتی و ...نمی تونه جای دیدار حضوری و شناختی که از این طریق میسر میشه رو بگیره.

    مطلب دیگه ای که میخواستم بگم اینه که: من از سالها قبل که عضو همدردی شدم یه جمله کلیدی در تالار بود این که" نجواهای زمان آشنایی،فریادهای زمان ازدواج خواهند بود". و واقعا هم همین طوره.

    یعنی اختلاف شخصیت و علایق و...که بین دو نفر وجود داره یا بحث ها و دعواهایی که زمان آشنایی دارند پس از ازدواج به احتمال زیاد بیشتر و بدتر خواهد شد.من خودم یک سری بحث ها و اختلافات با همسرم زمان آشنایی داشتم و الآن می بینم که همون ها موضوع جر و بحث های فعلی ما هستش و بیشتر از همه خودم رو مقصر میدونم که به اون نشونه ها بی توجهی کردم.

    به همین خاطر از شما میخوام خیلی منطقی و به دور از احساس نسبت به این اختلافاتی که دارین فکر کنید و تصمیم درستی بگیرید. و اصلا و ابدا خودتون رو به خاطر نامزدی ناموفقی که داشتین و یا ترس از بالا رفتن سن راضی به ازدواج نکنید و نگید کاچی بهتر از هیچی(منظورم فقط این آقا نیستش و به صورت کلی عرض کردم).


    یه خواهشی هم که دارم اینه که بین پاراگراف هاتون چند تا اینتر و فاصله بزنید تا خوندنش برای مخاطب راحت تر باشه.

    امیدوارم تصمیم درستی بگیرید
    ویرایش توسط آی تک : دوشنبه 26 آبان 99 در ساعت 11:28

  16. کاربر روبرو از پست مفید آی تک تشکرکرده است .

    Niagara (دوشنبه 26 آبان 99)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.