به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-06
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    8,818
    سطح
    63
    Points: 8,818, Level: 63
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 232
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 34 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چه زمانی بگویم قبلا نامزدی کرده ام ؟

    باسلام و احترام

    ابتدا بگم من این سوال رو برای برادرم میپرسم.
    برادرم دو هفته ای میشه خواستگاری رفته و در حال حاضر دو جلسه با خانم مورد نظر صحبت داشتن مسئله ای که هست برادرم سه سال پیش به مدت یک و سال و نیم با دختر خاله ام نامزدی بود و چهار ماه مونده به تاریخی که برای عروسی مشخص کرده بودن متاسفانه نامزدی شون به هم خورد و علتش هم این بود که چند ماهی میشد اخلاق دختر خالم عوض شده بود تا اینکه برای گرفتن مراسم عروسی سر اینکه تاریخ عروسی چه روزی باشه خواهرهای دختر خالم با برادرم و نامزدش بگو مگو کردن که تاریخ باید عوض بشه و همینطور تو مراسم بله برون یه سری خریدهارو برای جهزیه قبول کرده بودن یه دفعه گفتن ما انجام نمیدیم و هر روز یک بهانه جدید میاوردن تا اینکه یه روز پنجشنبه که برادرم برای دیدن نامزدش به محل کارش رفته بود و منتظر بوده که ساعت کاریش تموم بشه و بهش زنگ بزنه متوجه شده بود که دختر خالم تو خیابون منتظر یه نفر هست و با ماشین میاد و سوار میشه برادرم هم دنبالش رفته بود که اونجا متوجه میشه دخترخالم کسی دیگری رو میخاد و این قضیه چند سال بوده که همدیگرو میخواستن اما ما اطلاع نداشتیم !!!خلاصه این قضیه باعث شد بینشون بهم بخوره و دو ماه بعد دخترخالم با اون پسری که سوار ماشینش شده بود ازدواج کرد ... ...و برادرم سه ساله هر دختری معرفی میکنیم راضی به ازدواج نمیشد و مدت یک سال که کلا ناراحت بود و...الان خداروشکر اولین جایی هست که رفته خواستگاری میخواستم سوال کنم چه موقع باید این موضوع رو به دختر مورد نظر در جریان بذاره و اینکه نیاز هست کل ماجرا تعریف کنه و علت رو چی بگه بهتر هست ؟

    باتشکر فراوان
    ویرایش توسط almasss : یکشنبه 23 شهریور 99 در ساعت 07:32

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام به شما
    الماس عزیز خوشحالم میبینمت...

    در مورد این سؤال باید خدمت شما عرض کنم صداقت باعث شکل گیری اعتماد و اعتماد بنای یک رابطه ی موفق و مایه ی ثبات اون هست.
    این مسئله ی نامزدی ناموفق مهم هست و چون در درون فامیل شکل گرفته پس باید چاره ای اندیشید که خداروشکر شما به اون واقف هستین.

    از این رو بهتر هست در همین جلسات اولیه اگر مطلوبیت مقدماتی حاصل شده کم کم این موضوع با خانم و والدینش مطرح بشه، چون هر چه دختر و پسر جلو تر برن و این ارتباط جدی تر بشه.. بیان مسئله سخت میشه و باعث میشه فرد از گفتن حقیقت بیم داشته باشه و فرار کنه، که در نتیجه افشای اون به هر طریق باعث شوک اساسی به طرف مقابلش میشه.

    اما نحوه ی بیان این مسئله به اون خانم چطور هست؟

    * انتخاب فضایی آرام و زمانی مناسب برای گفتگو توسط برادرتون
    * فکر کردن در مورد نحوه ی بیان جملات و پرهیز از گزافه گویی ( سخن روشن و‌ به دور از ابهام )
    * پرهیز از گفتن جزئیات ( مسائل عاطفی و ... ) و تاکید بر گفتن کلیاتی در مورد ماجرا بنحوی که فرد به اقناع برسه.
    * آمادگی برای روبرو شدن با واکنش احتمالی فرد و خانوادش
    * زمان دادن به او و خانوادش برای فکر کردن
    * برخورد عادی با مسئله نه بیان اون بنحوی که القاء کنین باعث شرمندگی و ... در شماست.


  3. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    almasss (یکشنبه 23 شهریور 99)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    46
    Array
    این که گفتی نامزد بودن منظور عقد ثبتی بوده یا نه ؟
    اگه برادرتون عقد بودن و بهم خورده باید در جلسات اول بگید . چون برای بعضی ها مهمه . هر چی دیرتر بگید بدتره . دو جلسه اول باید می گفتید . جریان خاستگاری ترس نداره . برادرتون باید گذشته اش را بگه و احساسات خودش را مدیریت کنه در جلسات خاستگاری . اگه نشد مورد بعد .فاجعه سازی نداره .
    اگه عقد نبودن که هیچی ، می تونید چند جلسه آشنایی داشته باشند و معیارهای اولیه و کلی را بررسی کنند . بعدش در جلسات آخر آشنایی اگه سئوالی شد با اشاره کوچکی بگنند.
    ویرایش توسط Niagara : یکشنبه 23 شهریور 99 در ساعت 10:52

  5. کاربر روبرو از پست مفید Niagara تشکرکرده است .

    almasss (یکشنبه 23 شهریور 99)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-06
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    8,818
    سطح
    63
    Points: 8,818, Level: 63
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 232
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 34 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام به شما
    الماس عزیز خوشحالم میبینمت...

    در مورد این سؤال باید خدمت شما عرض کنم صداقت باعث شکل گیری اعتماد و اعتماد بنای یک رابطه ی موفق و مایه ی ثبات اون هست.
    این مسئله ی نامزدی ناموفق مهم هست و چون در درون فامیل شکل گرفته پس باید چاره ای اندیشید که خداروشکر شما به اون واقف هستین.

    از این رو بهتر هست در همین جلسات اولیه اگر مطلوبیت مقدماتی حاصل شده کم کم این موضوع با خانم و والدینش مطرح بشه، چون هر چه دختر و پسر جلو تر برن و این ارتباط جدی تر بشه.. بیان مسئله سخت میشه و باعث میشه فرد از گفتن حقیقت بیم داشته باشه و فرار کنه، که در نتیجه افشای اون به هر طریق باعث شوک اساسی به طرف مقابلش میشه.

    اما نحوه ی بیان این مسئله به اون خانم چطور هست؟

    * انتخاب فضایی آرام و زمانی مناسب برای گفتگو توسط برادرتون
    * فکر کردن در مورد نحوه ی بیان جملات و پرهیز از گزافه گویی ( سخن روشن و‌ به دور از ابهام )
    * پرهیز از گفتن جزئیات ( مسائل عاطفی و ... ) و تاکید بر گفتن کلیاتی در مورد ماجرا بنحوی که فرد به اقناع برسه.
    * آمادگی برای روبرو شدن با واکنش احتمالی فرد و خانوادش
    * زمان دادن به او و خانوادش برای فکر کردن
    * برخورد عادی با مسئله نه بیان اون بنحوی که القاء کنین باعث شرمندگی و ... در شماست.

    سلام خانم سحر بهاری عزیز

    ممنون از توجهتون میفرمایید اصل ماجرا رو بصورت کلی شرح بدن همانطور که بوده ؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Niagara نمایش پست ها
    این که گفتی نامزد بودن منظور عقد ثبتی بوده یا نه ؟
    اگه برادرتون عقد بودن و بهم خورده باید در جلسات اول بگید . چون برای بعضی ها مهمه . هر چی دیرتر بگید بدتره . دو جلسه اول باید می گفتید . جریان خاستگاری ترس نداره . برادرتون باید گذشته اش را بگه و احساسات خودش را مدیریت کنه در جلسات خاستگاری . اگه نشد مورد بعد .فاجعه سازی نداره .
    اگه عقد نبودن که هیچی ، می تونید چند جلسه آشنایی داشته باشند و معیارهای اولیه و کلی را بررسی کنند . بعدش در جلسات آخر آشنایی اگه سئوالی شد با اشاره کوچکی بگنند.
    سلام ممنون بابت پاسخگویی

    خیر عقد نبودن .

  7. کاربر روبرو از پست مفید almasss تشکرکرده است .

    سحر بهاری (یکشنبه 23 شهریور 99)

  8. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط almasss نمایش پست ها
    سلام خانم سحر بهاری عزیز

    ممنون از توجهتون میفرمایید اصل ماجرا رو بصورت کلی شرح بدن همانطور که بوده ؟
    خواهش میکنم
    دقت کنین ... کلیات ماجرا یعنی اینطوری بگن؛
    راستش لازم بود مطلبی رو خدمتتون عرض کنم که بیانش برای رعایت صداقت در این ارتباط لازم هست . من قبلا با دختر خالم فلان مدت نامزدم بودم و طی این مدت متوجه ی مواردی از ایشان شدم که برای ازدواج گزینه ی مناسبی نبودن ، لذا جدا شدیم و دیگر هیچ ارتباطی با ایشان ندارم .

    لازم نیست دیگه بگن چی بوده و ما چه خاطراتی داشتیم و از عاشقانه ها بگن و ... .

    در حدی که اقناع کنه کافی هست.

    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  9. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    almasss (دوشنبه 24 شهریور 99)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    46
    Array
    عقد نبودن خوب پس مشکل نیست دیگه . پسرها خواستگاری های زیادی می رنند تا همسرشون را پیدا کنند . همان طور که امکان داره یه دختر خواستگار زیاد داشته باشه . قرار نیست بعد هر خواستگاری بیایم کل ماجرا را به طرفمون تعریف کنیم که . اگه سئوال شد مسئله ای نیست که بترسید و به طرف مقابل نگید . بگید موردی بود بررسی کردیم ولی قسمت نشد .اگه سئوال نشد لازم نیست بگید و مشتاق باشید حتما بگید با جزئیات . پسرها هم شاید بپرسند که خواستگار یا فرد نشونی داشتیم یا نه . شاید هم نپرسند . قبل عقد برای شناخته و تعهدی نیست بین طرفین . فقط باید نکات ایمنی رعایت بشه . زمان عقد با زمان نامزدی در سه مبحث تفاوات داره : تعهد - رابطه جنسی - قطعیت . برادر شما هم در دوران عقد نبوده پس مشکل نیست .
    خانواده پسر و دختر هم تحقیقات خودشون را می کنند و موردی نیست که هر دو خانواده نگران باشند . اگه برادرتون از نظر روحی در سال های قبل هستند با یه مشاور صحبت کنه تا در این موارد روی خودشون کار کنند . اگه فکرشون میره تو سال های قبل هنوز وقت ازدواجش نیست اگه نمیره که هیچی خوبه . خلاصه اگه برادرتون عقد کرده بود قضیه فرق می کرد .به برادرتون بگید ادامه مسیر شناخت را برند . اگه قسمت شد شیرینی اش هم فراموش نشه .
    ویرایش توسط Niagara : یکشنبه 23 شهریور 99 در ساعت 21:47

  11. کاربر روبرو از پست مفید Niagara تشکرکرده است .

    almasss (دوشنبه 24 شهریور 99)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-06
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    8,818
    سطح
    63
    Points: 8,818, Level: 63
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 232
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 34 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام و احترام

    پیرو پست قبلی چون برادرم کارش طوری هست که از صبح تا ساعت نه شب معمولا بیرون هست متاسفانه فرصت ثبت نام در سایت رو نداره ،من اینجا پست میزارم.
    سه هفته ای میشه به خواستگاری خواهر یکی از دوستان من برای برادرم رفتیم ،برادرم متولد سال 68 و فوق دیپلم و دختر خانم 73 و تحصیلات لیسانس دارن.بعد از جلسه خواستگاری یک جلسه بیرون همدیگر رو دیدن و بقیه صحبتهاشون تلفنی بوده تو این مدت و مسئله ای که وجود داره اینه که دوستی من با خواهر این دختر خانم مربوط به 16 سال پیش دوران دانشگاه برمیگرده و هر دوخانواده ساکن یک شهر هستیم و بعد از دانشگاه شاید چند ماه یه بار با هم چت داشتیم و رابطمون محدود شده بود بخاطر متاهل شدنمون ...من زیاد از خانوادش اطلاع و شناخت نداشتم و توی صحبت هاشون دختر خانم چند تا مسئله رو عنوان کردن که لیست میکنم :
    خانواده شون 5 دختر و 2 برادر هستن و سه تا از خواهرها و 2 برادر تا جایی که اطلاع دارم تحصیل کرده هستن .
    1-دختر بزرگ خانواده(فرزند اول یا دوم) بعد از 13 سال زندگی مشترک به علت تنبلی و کار نکردن همسر طلاق گرفتن یه فرزند داره و در حال حاضر خونه داره و مستقل زندگی میکنه.
    2-دختر چهارم خانواده متولد سال 58 فوق لیسانس و شاغل هستن سال 91 عقد میکنن با یه آقایی و به گفته خودشون بعد از یک ماه طلاق میگیره و هرگز علتش رو به خانوادش نگفته و بی خبر هستن !
    3-خود دختر خانم به برادرم گفته بودن روی دستم جای زخم هست و موقع فوت پدرم 6 یا 7 سال پیش حدودا از شدت ناراحتی دست به خودکشی با تیغ زدن و الان پشیمون هست از اقدام اونموقع...مسئله ای که ذهن برادرم خیلی درگیر کرده اینکه چقدر میتونه تحمل شرایط و بالا و پایین های زندگی رو داشته باشه و یا احتمالا اسیب پذیر بودن دختر خانم یا ...یا شاید بنده خدا بچگی کرده ...واقعیتش زیاد نمیدونیم چه تحلیلی از این قضیه باید داشته باشیم .
    4-به برادرم گفته من شمارم چند روزه عوض کردم و مزاحم تلفنی داشتم و احتمال میدم یکی از دوستای دانشگاهم قصد داره منو اذیت کنه شمارم رو به پسر داده و مزاحم من میشه و به یرادر خودش گفته که این مسئله رو حل کنه .
    ازتون راهنمایی میخواستم واقعیتش تعجب کردم از مورد چهارم که توی دیدار دوم با برادرم چرا مطرح شده ؟همینطور مورد دوم که چطور خواهرشون بدون اطلاع دادن به خانواده طلاق گرفته و هنوز بعد از گذشت 8 سال خانواده اطلاع ندارن از علتش ؟؟


    خیلی ممنون از توجهتون

  13. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    الماس عزیز

    بهتر هست برادرتون و خانم از مشاوره ی حضوری بهره ببرن. صرفا از طریق این تاپیک به پاسخ درست نمیرسید. باید بررسی های بیشتری صورت بگیره و این به حضور برادرتون و اون خانم نیاز داره.

    موفق باشین



  14. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    almasss (سه شنبه 01 مهر 99)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-06
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    8,818
    سطح
    63
    Points: 8,818, Level: 63
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 232
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 34 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام و احترام

    پیرو پست قبلی برادرم تصمیم داشتن آخر هفته مثل امروز برن پیش مشاور و این چند روز هم تماسهاشون کمتر کردن با دختر خانم به دلیل اینکه یه وقت وابستگی برای دختر خانم بوجود نیاد تا این موارد رو پیش خودشون تحلیل کنن بعد اقدام درست انجام بدن ،متاسفانه دختر مورد نظر زنگ زدن که شما به ما کم محلی کردین و ..برادرم هم گفتن من یه مدت زمان رو میخواستم که فکر کنم و مقداری مشغله کاری دارم که دختر خانم هم ناراحت شدن و گفتن من حق طلاق میخوام چون شما قبلا یه بار نامزد کردید و بارآخرتون باشه با من اینطوری رفتار میکنید ...در صورتیکه برادرم فقط قصدشون این بود برن مشاوره تا بتونن درست تصمیم بگیره بعد رابطه رو ادامه بدن که دختر خانم هم وابسته نشه از طرفی هنوز اونا هم جواب قطعی به برادرم ندادن

    بااین تفاسیر و صحبتهای بدی که برای برادرم پیامک کرده که به دلیل نامناسب بودن اینجا نگفتم...مجدد شب گذشته پیام داده جوابتون چی هست؟ ،برادرم تصمیم گرفته بهشون بگه من جوابم منفی هست بنظرتون چی بهشون بگیم که قضیه کش دار نشه و دخترخانم هم ناراحت نشه ؟

    ممنون از توجهتون

  16. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام بر شما

    برادرتون نیاز دارن در ارتباط با دیگران طوری عمل کنن که آنها از رفتار و گفتار ایشان برداشت های اشتباه نداشته باشن و او رو قضاوت نکنن. میتونستن صادقانه از ابتدای آشنایی بگن ما نیاز به شناخت بیشتر از هم داریم و بهتر هست ارتباط ما کنترل بشه و لازم هست با مشاور در ارتباط باشیم تا بتونیم تصمیم بهتری بگیریم.

    در کل برادرتون مسیر درستی رو میرن و حتما در ابتدای مسیر ازدواج نیاز به شناخت و تحقیق بیشتر از هر فردی دارن و ورود احساس به این آشنایی ها سبب خطا در شناخت و تصمیمات ی بر پایه ی احساسات در ایشان و‌ طرف مقابل خواهد شد.

    اگر خانم نمیتونن با این شرایط کنار بیان و از طرفی برادرتون تصمیمشان قطعی هست سعی کنین یک دلیل منطقی و قطعی رو پیدا کنین و از تحلیل و بررسی موارد مختلف اجتناب کرده و سخنتون روشن و شفاف به ایشان و خانوادش بیان کنین. ( طوری که به اعتماد بنفس دختر لطمه وارد نکنین )


  17. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    almasss (شنبه 05 مهر 99)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.