به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array

    ✤ رازهایی درباره ی مــردان ✤

    بسم الله الرحمن الرحیم

    همگی‌ ما کتاب رازهای درباره مردان رو تا حدودی باهاش آشنایی داریم گفتم نکات مهمش رو در این تاپیک قرار بدم تا برای ما خانم ها یادآوری بشه.

    مواردی که باعث سرد شدن مردان (همسر) میشه ، جلوگیری از مادری کردن برای همسر ! ، جلوگیری از مشاجره ، روابط زناشویی ، ....
    و مواردی از این قبیل که موجب دور شدن همسرتان از شما میشه

    با ما همراه باشید

    رازهایی درباره مردان : باربارا دی آنجلیس
    ترجمه : هادی ابراهیمی

    «کتابخانه الکترونیکی کتابراه»




    ============
    پاورقی مدیر همدردی:
    بد نیست بدانید باربارا دی آنجلیس بعنوان یک سخنران، یک نویسنده یا کسی که خوب پول در می آورد و خوب مشهور می شود موفقیت های زیادی داشته است لیکن در زندگی شخصی خود با چالش روبرو بوده است. امیدوارم اشتباه برداشت نکنید که او همه حرفهایش اشتباه هست. بلکه نسخه های او آمیخته ای از مسائلی هست که افراد را به هیجان آورد + بعضی مسائل منطقی صحیح، نه اینکه لزوما زندگی آنها را بهبود بخشد.
    جهت مطالعه بیشتر

    Spoiler: جهت مطالعه زندگی خانوادگی باربارا دی آنجلیس


    زندگی باربارا دی آنجلیس پس از ازدواج

    باربارا با وجود موفقیت‌های چشم‌گیری که به دست آورده است به اعتقاد افراد زیادی در زندگی زناشویی ناموفق بوده است. اما آیا این نکته صحت دارد. در سن ۲۰ سالگی او برای اولین بار ازدواج کرد. اما پس از پنج ماه از همسر خود جدا شد.
    همسر دوم او داگ هنینگ بود که پس از مدت کوتاهی از هم جدا شدند. او برای بار سوم با جان گری نویسنده ی کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی ازدواج کرد که ازدواج آن‌ها نافرجام بود. آخرین ازدواج او با جفری جیمز بود که به مدت ده سال با یکدیگر زندگی کردند این دو فرزندی ندارند و با دو سگ و یک گربه خود در لس آنجلس زندگی می‌کنند.
    منبع : گرداب جذب



  2. 2 کاربر از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده اند .

    wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99), سحر بهاری (چهارشنبه 26 شهریور 99)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    شش اشتباه بزرگ که زنان در رابطه با مردان مرتکب مى‌شوند

    1ـ زنان در حق مردان مادرى کرده و با آنان به مانند بچه رفتار مى‌ کنند.

    2ـ زنان خود و ارزش‌ هایشان را زیر پا گذاشته و درمقایسه با مردها، خودشان را در مقام دوم قرار مى‌ دهند.

    3ـ زن‌ ها عاشق قدرت‌ هاى یک مرد مى‌ شوند.

    4ـ استعدادها و توانایى‌ هاى خود را دست کم گرفته و یا گاهى اوقات آن را مخفى مى‌ کنند.

    5ـ زنان از موضع ضعف برخورد مى‌ کنند.

    6ـ زنان هنگامى که نیازهایشان را از مردها مطالبه مى‌ کنند، به مانند دختر بچه‌ ها رفتار مى‌ نمایند.

    اشتباه 1: زنان در حق مردان مادرى کرده و با آن‌ها به مانند بچه رفتار مى‌کنند.

    آیا هرگز چنین مواردى را به همسرتان گفته‌اید؟

    «عزیزم کیف پولت را فراموش نکنى.»

    «موقع برگشتن فراموش نکنى لباس‌ها را از خشکشویى بگیرى.»

    «قبض برق را پرداختى؟»

    «مى‌ دانى مخزن سوخت تقریبا دیگه تمام شده؟»

    «یادت رفت میز رزو کنى؟ خوب اشکالى ندارد، خودم تلفنى این کار را برایت انجام مى‌دهم.»

    «چند بار باید گفت این حوله‌ هاى خیس را روى زمین نینداز.»

    «اگر با این لباس نازک بیرون بروى، حتما سرما مى‌خورى.»

    هنگامى که با یک مرد مانند پسر بچه کوچکى رفتار مى‌کنید، او نیز شما را مأیوس نکرده و به مانند بچه‌اى کوچک با شما رفتار خواهد کرد. هنگامى که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف مى‌ نماید.

  4. 2 کاربر از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده اند .

    Fatima_ (چهارشنبه 12 شهریور 99), wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    چگونه زن‌ها در حق مردها مادرى مى‌کنند؟

    1ـ در حق آن‌ ها زیاده از حد مفید واقع شدن و انجام دادن کارهایى که مى‌ بایست خودشان انجام بدهند؛ مثلاً: به دنبال کلیدش مى‌ گردیم. لباس‌ هایش را پشت سرش جمع مى‌ کنیم. موهایش را مرتب مى‌نماییم. صبح‌ ها قبل از آن که به سر کار برود لباس‌ هایش را انتخاب مى‌ کنیم. شب‌ ها بعد از برگشتن از کار لباس‌ هایش را از تنش در مى‌ آوریم.

    2ـ راه انداختن بازى‌ هاى کلامى با آنان، بازى حدس بزن، جهت بیرون کشیدن اطلاعات از آنان، به او مى‌ گوییم: گرسنه‌اى؟ دوست دارى کمى آش برایت درست کنم، نه؟ برایت ماهى درست کنم؟ دسر چطور؟ با یه سوپ چطورى؟ زیاد جالب به‌ نظر نمیاد؟ خب بذار فکر کنم. با یه ساندویچ گریل‌شده پنیر چطورى؟ اونم دوست ندارى؟

    3ـ ما معمولاً چنین فرض مى‌کنیم؛ مردها کم حافظه بوده و یا فراموش کار هستند و اطلاعاتى که مى‌ بایست خودشان به‌ خاطر داشته باشند را به آن‌ ها گوشزد مى‌ کنیم: یادت باشد وقتى رسیدى زنگ بزنى. یادت نرود سوزى را از کلاس موسیقی اش برسانى خانه. یادت باشد آشغال‌ها را دم در بگذارى! وقت دکترت یادت نرود!

    4ـ آن‌ها را نکوهش مى‌کنیم، گویى بچه‌اند. چطورى مى‌توانى بدون ژاکت بیرون بروى؟ نمى‌ بینى هواى بیرون سرده؟ چند بار باید بگویم قبل از این که بخوابیم چراغ‌ها را خاموش کن، صورت حساب‌ هاى برق خیلى داره بالا میره. دیشب وقتى داشتى فوتبال تماشا مى‌ کردى، سه تا نوشابه و یک پیتزاى بزرگ خوردى، عجیب نیست اگر دلت درد گرفته باشه.

    5ـ به عهده گرفتن کارهایى که فکر مى‌کنید نمى‌ توانند بدرستى انجام بدهند: «اگر اجازه بدم براى شام فردا اون جایى را رزرو کنه، مى‌ دونم مثل همیشه یک اشتباهى مى‌ کنه. یا وقت را اشتباه مى‌ گه، یا یادش میره که یک میز خوب انتخاب کنه. بنابراین همیشه خودم این کار را مى‌کنم.»

    «بار آخر که استیون را فرستادم براى بچه‌ ها لباس بخره، فاجعه بود. بچه‌ ها هرگز نتونستن اون لباس‌ ها را براى مدرسه بپوشند. این دفعه خودم می برمشان . نمی تونم اجازه بدم دوباره چنین اتفاقى بیفته.» «ماه‌ ها پیش، از جین خواستم یک هتل خوب تو شیکاگو پیدا کنه، اما اون فراموش کرد این کار را بکنه. حالا برنامه سفرمان سه هفته عقب افتاده و این منم که مجبورم همه ی کارها رو انجام بدم . بهتر بود از اول خودم کارها را انجام مى‌دادم.»

    6ـ اصلاح کردن اشتباهات شان و امر و نهى کردن به آن‌ها: «نه عزیزم اون زن و شوهرى که تو تعطیلات دیدیم، اهل ویرجینیا بودند، نه وست ویرجینیا.» «عزیزم اون طور که این کلمه را در جمله به‌ کار بردى، اشتباه بود.» «فکر مى‌ کنم اگر مسیر 41 را انتخاب کنیم به ترافیک خیابان گِرِد بر نمى‌خوریم.» «اگه جاى تو بودم الان از سمت چپ رانندگى مى‌کردم». «چرا به مادرت زنگ نمى‌زنى بگى بچه‌ها مریض شدند و سرت خیلى شلوغه و براى یکشنبه دیگه نمى‌تونیم به اون سر بزنیم. هر چى گفتى این یکى را نگو که هفته پیش رفتیم و مادر منو دیدیم.»

  6. 2 کاربر از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده اند .

    Fatima_ (چهارشنبه 12 شهریور 99), wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    چگونه مادرى کردن براى نامزد یا همسرتان موجب تخریب رابطه شما مى‌شود؟

    در ابتدا مادرى کردن براى نامزد یا همسرتان مى‌تواند جوانب مثبتى داشته باشد، اما در دراز مدت اثرات بسیار مخربى را بر روى رابطه شما خواهد گذاشت:

    1ـ هنگامى که در حق نامزد یا همسرتان مادرى مى‌ کنید، به طرزى اجتناب‌ ناپذیر او از شما منزجر شده و نهایتا بر علیه‌ تان طغیان خواهد کرد. ممکن است از رفتارتان شکایتى نداشته باشد، حتى ممکن است اصرار کند به این کارتان ادامه بدهید، اما یک چیز حتمى است: او یک روز بر علیه‌ تان شورش خواهد کرد، همان گونه که تمامى پسر بچه‌ها دوست دارند روزى از مادرشان جدا شوند وخانه را ترک نمایند.

    2ـ با نامزد یا همسرتان دائما طورى رفتار مى‌ کنید که گویى او بى‌ لیاقت است. متعاقب چنین رفتارى او نیز احساس ناتوانى و بى‌ لیاقتى خواهد کرد و در نتیجه اعتماد بنفسش پایین آمده و رفتارش نیز بچگانه‌ تر مى‌ نماید. این به نوبه خود باعث بوجود آمدن یک چرخه زندگى معیوب خواهد شد.
    هنگامى که یک مرد احساس خوبى نسبت به خودش ندارد، شما را نیز کمتر دوست خواهد داشت.

    احساس عزت‌ نفس یک مرد بستگى به احساس توانمندى او دارد. هنگامى که مردى احساس مى‌ کند کارها را به درستى انجام نمى‌ دهد، به سختى مى‌ تواند با شما و یا خودش مهربان باشد. رفتار با مردها به مانند پسر بچه‌ها و به رخ کشیدن ضعف‌ ها و ناتوانایى‌ هاى آن‌ ها روى قابلیت عشق‌ ورزى مرد شما تأثیر منفى مى‌گذارد.

    جنبه دیگر این قضیه این است که هر چه مردى در نظر شما ناتوان‌ تر و ضعیف‌ تر جلوه کند، از لحاظ جنسى نسبت به او سرد خواهید شد. توانایى و قابلیت‌ هاى مرد باعث تحریک زن‌ ها مى‌شود. بنابراین هر چه مردى ناتوان‌ تر جلوه کند از جذابیت او براى شما کاسته خواهد شد.

    3ـ عشق، حرارت و شور و حال رابطه خود را خواهید کُشت.

    سریع‌ ترین راه ممکن براى کُشتن عشق، شور و حال و حرارت یک رابطه، مادرى کردن در حق نامزد یا همسرتان است.
    هر چه با یک مرد بیشتر به مانند مادرش رفتار کنید، او نیز به شما بیشتر فرزند گونه پاسخ خواهد داد.

  8. 2 کاربر از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده اند .

    Fatima_ (چهارشنبه 12 شهریور 99), wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    راه حل:

    چگونه از مادرى کردن در حق مردان دست برداریم؟

    در زیر راه کارهایى ارائه شده که در تغییر نقش شما از یک مادر به یک معشوق خوب براى نامزد یا همسرتان، مفید خواهند بود:

    1ـ از انجام دادن کارهایى که همسرتان مى‌ تواند خودش انجام دهد، پرهیز کنید. رفتار مادرانه داشتن در حق همسرتان بمانند اعتیاد است. همان طور که در مورد تمامى اعتیادها نیز صدق مى‌ کند و تنها راه نجات، ترک کردن است.

    این بدان معناست که وقتى همسرتان مى‌ پرسد، کلیدهایم کجاست؟ به او بگویید: نمى‌ دانم. اجازه دهید، خودش دنبال آن‌ ها بگردد. هنگامى که براى مناسبت ویژه‌اى مى‌ خواهد خودش لباسش را انتخاب کند، نگویید که مى‌بایست کدام لباسش را بپوشد. هنگامى که لباس‌هایش را روى زمین مى‌اندازد، آن‌ها را برایش جمع نکنید.

    چنان که همسرتان عادت دارد کارهایش را برایش انجام دهید، ممکن است کمى طول بکشد تا خودش را با این رفتار جدید وقف بدهد. در ابتدا امکان دارد برایش مشکل باشد. ممکن است یأس‌ها و سرخوردگى‌ هایش را تحمل کنید، چرا که مدتى طول خواهد کشید تا کارهایى را که سال‌ ها براى خودش انجام نداده انجام بدهد. اگر زندگی تان گیج کننده‌ تر و مغشوش‌ تر به‌ نظر آمد، تعجب نکنید.

    احتمال دارد در ابتدا به میهمانى‌ ها دیرتر برسید، چرا که او نمى‌ تواند کلیدهایش را بیابد، حتى ممکن است در حالى که لباسش چروک و نامرتب است از خانه خارج شوید. چنان‌ چه این اتفاقات به کرات پیش بیاید، به تدریج خواهد آموخت. زیرا خواهد دید هر بار که به دنبال کلیدهایش مى‌گردد و آن‌ها را پیدا نمى‌کند، چقدر سرخورده و مأیوس مى‌ شود، لذا مى‌ آموزد هر شب آن‌ها را در جاى مخصوصى بگذارد. وقتى دیگران به او بگویند لباسش نامنظم است، لذا مى‌ آموزد از این پس قبل از خارج شدن از خانه در آینه خودش را وارسى کند. به عبارت دیگر بزرگ شده و یاد مى‌ گیرد، چگونه از خودش مراقبت کند.

    البته این بدان معنا نیست که چنان‌ چه همسرتان پرسید، کلیدهایش کجا است؟ شما جواب دهید: «خودت پیداش کن، من که مادر تو نیستم»؛ حتى در این جا توصیه‌ام این نیست که مى‌ بایست در حق همسرتان مهربان و حمایتگر نباشید، بلکه هدف صرفا بدین معناست که چگونه بیشتر به مانند یک همسر و معشوق و کمتر به مانند یک مادر با او رفتار کنید.

    2ـ با نامزد یا همسرتان به مانند شخصى لایق، دانا، توانا و قابل اعتماد رفتار کنید. اطلاعاتى که خودش مى‌ بایست به‌خاطر داشته باشد را به او یادآورى نکنید. سعى ننمایید به جایش فکر کنید و یا تقویمش باشید. بلکه به گونه‌ اى رفتار کنید که دریابد بزرگسالى فهمیده و توانا است که شما همیشه مى‌ توانید روى او حساب کنید. به‌خاطر داشته باشید از آن جا که مدت‌ها در حقش مادرى مى‌ کردید و برنامه‌ هایش را ترتیب مى‌ دادید، کمى تنبل شده است.

    به طرزى ناخودآگاه ممکن است در به‌ خاطر سپردن قرار ملاقات‌ ها و مسئولیت‌ هایش به شما تکیه کند. بنابراین طبیعى است هنگامى که از این کار دست مى‌ کشید، بعضى از کارهایش را فراموش کند. مثلا برخى از صورت حساب‌ ها را نپردازد و یا این که آشغال‌ ها را هر شب دم در نگذارد. در این گونه مواقع سرزنشش نکرده و از او انتقاد نکنید، بلکه با یأس او همدردى کرده و به دنبال کار خود بروید

    به‌عنوان مثال فرض کنید همسرتان روز پنج شنبه یک وقت براى دندان پزشکى دارد. صبح هنگامى که مى‌ خواهد به سر کار برود، بدون این‌ که چیزى بگویید با او خداحافظى کنید. عصر هنگامى که به خانه بر مى‌گردد، مى‌ گوید: «خیلى از دست خودم عصبانى‌ ام، منشى دکتر هاپکینز به محل کارم تلفن کرد و گفت: «براى امروز وقت دکتر داشتى، به کلى فراموش کرده بودم». در این موقع به او بگویید: «اوه، عزیزم خیلى بد شد، اما مسئله‌اى نیست، مطمئنم دوباره میتونى یک وقت جدید بگیرى.»

    هنگامى که به دفعات کافى این قرار ملاقات‌ ها فراموش شود، همسرتان به طرزى طبیعى مى‌ آموزد که چگونه برنامه‌ هایش را به‌ خاطر بسپارد.

    3ـ آن گونه که مادرها با بچه‌ هایشان صحبت مى‌ کنند با او صحبت نکنید. به خودتان قول بدهید با نامزد یا همسرتان طورى صحبت نکنید، گویى او یک پسر بچه پنج ساله مى‌ باشد. این به آن معنا است که اصلاً او را نکوهش نکنید. اشکالى ندارد اگر بگویید از دستش ناراحت و عصبانى هستید، اما این کار را به گونه‌اى که یک بزرگسال با بزرگسال دیگر انجام مى‌ دهد، انجام دهید. نه مثل یک مادر عصبانى که از دست پسر بچه شیطانش به ستوه آمده است.

    حرف‌ هاى بچگانه زدن چطور؟ به عقیده من کمى با لحن کودکانه حرف زدن کاملاً طبیعى مى‌ باشد. چرا که این راهى است بسیار صمیمى براى در میان گذاشتن احساسات آسیب‌ پذیرمان، اما چنان‌چه بیش از حد با نامزد یا همسرتان حرف‌ هاى بچه‌ گانه مى‌زنید، خصوصا در رختخواب و یا در حین رابطه جنسى، این یک مشکل محسوب مى‌ شود.وقت آن رسیده که رفتارى بالغانه داشته باشید.

    4ـ مسئولیت‌ هایى را که دوست دارید به عهده بگیرد به او واگذار کنید و چنان‌ چه اشتباه‌ هایى مرتکب مى‌ شود، مسئولیت‌ ها را از او سلب نکنید. مى‌ دانم این کار براى بعضى از شما تا چه حد مشکل است. این بدان معناست که کنترل کردن همه چیز را رها نمایید و اعتماد کنید. همه چیز به خوبى پیش خواهد رفت، حتى هنگامى که همه موارد آن‌طور که مى‌ خواستید، پیش نمى‌ روند. به‌عنوان مثال: همسرتان مى‌گوید براى شام در رستورانى میز رزرو خواهد کرد؛ اما وقتى براى این کار به رستوران تلفن مى‌کند که تمام میزها قبلاً رزرو شده‌اند.

    پس ساعت شش به شما تلفن مى‌زند و مى‌گوید موفق نشده میزى را رزرو کند. شما به او مى‌گویید: «خیلى بد شد، من طبق قرار قبلی مان آماده‌ام و مطمئنم که میتونى یک جاى دیگه پیدا کنى. ساعت هشت مى‌ بینمت، خداحافظ». همسرتان از این که در رزرو میز شکست خورده، احساس حماقت خواهد کرد اما از این که سرزنشش نکرده‌اید از شما ممنون شده و بار دیگر که قرار است جاى دیگرى بروید، این موضوع را هرگز فراموش نخواهد کرد.

    هشدار: ممکن است هنگامى که همه موارد بد پیش مى‌ رود، وسوسه شوید دخالت کرده و کنترل اوضاع را دوباره خودتان بدست بگیرید. به‌عنوان مثال: موسم تعطیلات نزدیک شده و مى‌دانید همسرتان هیچ گونه اقدامى براى تهیه جا انجام نداده و یا نامزدتان موقع درست کردن لازانیا بیش از حد سس استفاده مى‌کند، در حالى که مطمئن هستید این مقدار سس غذا را بدمزه خواهد کرد.هرگز وسوسه نشوید او را نجات بدهید.

  10. 2 کاربر از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده اند .

    Fatima_ (چهارشنبه 12 شهریور 99), wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 99 [ 10:29]
    تاریخ عضویت
    1399-4-24
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,855
    سطح
    25
    Points: 1,855, Level: 25
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    متشکرم از مطلب مفیدتون . خیلی عالی بود .
    بقیه مطلب رو کی قرار می دهید ؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید Fatima_ تشکرکرده است .

    wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    چگونه خودم موفق شدم این کار را انجام بدهم

    از آن جا که پانزده سال از عمرم را صرف مادرى کردن در حق مردان زندگى ام نموده‌ ام، در این رابطه خودم را یک حرفه‌اى مى‌دانم. حال مى‌ خواهم برایتان بگویم که چگونه موفق شدم این عادات مادرانه‌ ام را کنار بگذارم: «با مردى نامزد بودم که به طرزى مزمن کم‌ حافظه و فراموش کار بود.

    قرار ملاقات‌ هایش را فراموش مى‌ کرد، تلفن‌ ها را از یاد مى‌ برد، پرداخت صورت حساب‌ ها را فراموش مى‌ کرد، حتى هنگامى که مى‌ذخواستیم جایى برویم آدرس را فراموش مى‌ذکرد و موقع رانندگى به درستى نمى‌ دانست باید از کدام خروجى بزرگراه خارج و یا داخل شود. دو سال تمام به جایش فکر کردم. کارهایش را به او یادآورى و زندگیش را به جایش گذراندم.

    هر وقت جایى مى‌ رفتیم، آرام و قرار نداشتم. همیشه چهار چشمى مراقب بودم که باید از کدام ورودى بزرگراه وارد شویم و یا سر کدام پیچ بپیچیم، تا این که مطمئن شوم به موقع به جایى که مى‌ خواهیم برسیم.
    نهایتا یک روز از مادرى کردن برایش خسته شدم و فکر کردم او باید رانندگى در جاده را بدون دخالت من یاد بگیرد. پس از مدتى براى تعطیلات به نقطه‌اى در جنوب کالیفرنیا رفتیم. من راه را بدرستى مى‌شناختم، چون قبلاً هم به آن جا رفته بودم.

    علائم رانندگى موجود در جاده نشان مى‌ داد که خروجى چند مایل جلوتر است. نگاهى به او کردم تا ببینم آیا متوجه علایم رانندگى شده یا نه. احساس دل پیچه مى‌ کردم. به خودم گفتم قول دادى که چیزى نگویى. هر چه بیشتر به خروجى نزدیک‌ تر مى‌ شدیم، بیشتر عصبى مى‌ شدم

    حال دیگر به خروجى رسیده بودیم و او همین طور رو به جلو رانندگى مى‌ کرد، تا بالاخره از جایى که باید مى‌ پیچیدیم، رد شد. دندان‌ هایم را به هم فشار دادم تا جیغ نزنم. گویى زمان متوقف شده بود. ما ده مایل دیگر جلو رفتیم، بیست مایل، سى مایل از جایى که باید مى‌ پیچیدیم، گذشتیم. هوا بتدریج تاریک مى‌شد.

    ناگهان نامزدم رو به من کرد و گفت: «این حوالى به نظرت آشنا میاد؟» به نرمى جواب دادم: «نه». او گفت: «به‌ نظر منم آشنا نیست، شاید خروجى را رد کردیم؟»
    در یک پمپ بنزین توقف کرد و بعد از پرس‌ و جو متوجه شد، چهل مایل از جایى که باید دور مى‌ زدیم، گذشته. مطمئن بودم که دیر مى‌ رسیم. با تمام قوا خویشتن‌ دارى کردم تا چیزى نگویم. او ماشین را سر و ته و در سمت مخالف شروع به رانندگى کرد.

    بعد از گذشت چند لحظه در حالى که مثل یک بره به من نگاه مى‌ کرد، گفت: «تو مى‌دونستى که خروجى را رد کردم، نه؟» به او لبخند زدم. او هم به من لبخند زد و هر دو دریافتیم این بار با سکوت من او درس بهترى آموخته است.

  14. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    5 ـ از رفتارهاى مادرگونه خود لیستى تهیه کنید. کمى بنشینید و از تمامى عادت‌ هایى که در روابط‌ تان نقش مادرانه داشته، لیستى تهیه کنید. چند هفته مراقب اعمال و رفتارتان باشید. هر وقت مچ خودتان را گرفتید، مواردى را به یادداشت‌ ها اضافه کنید. چنان‌ چه شهامت دارید از نامزد یا همسرتان هم بپرسید و مواردى که او نیز اشاره مى‌کند را به آن‌ها اضافه کنید. اگر لیست شما طولانى از آب درآمد، تعجب نکنید. «اولین قدم در تغییر رفتارهاى خود، آگاه شدن از آن‌ها است.»

    6 ـ با نامزد یا همسرتان درباره این‌که چگونه مادر و پسر بازى راه انداخته بودید صحبت کنید. با همکارى هم، مانند یک تیم، درجهت خلق رابطه‌اى بالغ‌ گونه، بزرگسالانه تلاش کنید. پیشنهاد مى‌کنم درباره مطالبى که در این فصل مى‌خوانید، با یکدیگر صحبت نمایید. از او بخواهید، اطلاعات بیشترى در این باره به شما بدهد، سپس با یکدیگر به توافق‌ هایى برسید که به شما در جهت خلق رابطه‌ اى بالغ گونه کمک کند.

    7ـ پشتکار داشته باشید و در تعقیب روش‌ هاى جدید و برحذر بودن از اشتباه‌ هاى گذشته، ثابت قدم باشید. به تعهدات خود عمل کنید و نگران عواقب آن نیز نباشید. به‌عنوان مثال: چنان‌ چه توافق کردید، بعد از حمام کردن شوهرتان پشت سرش حمام را تمیز نکنید و لباس‌ هایش را جمع و جور ننمایید، اما چند هفته بعد اگر دیدید تعدادى لباس کثیف کف حمام است و شوهرتان حوله و لباس زیر تمیز دیگرى ندارد، همچنان بر سر قول خود بمانید و به لباس‌ هایش دست نزنید. صبر کنید تا خودش متوجه شود دیگر حوله و لباس زیر تمیزى ندارد.
    بگویید حوله و لباس‌هایش کف حمام، آن جایى است که آن‌ها را رها کرده بود.

    ممکن است از این موضوع خیلى خوشحال نشود، اما پیامتان را خواهد گرفت.چنان‌ چه به‌ خاطر بهداشت و رعایت نظم و انضباط شخصى تسلیم شوید، همسرتان تعهد شما را جدى نگرفته و به تعهدات خود نیز عمل نخواهد کرد.

    به‌ خاطر داشته باشید کنار گذاشتن این عادت‌ ها چندان هم ساده نیست، اما چنان‌ چه موفق شوید این عادت‌ ها را کنار بگذارید، احساس زنانگى بیشترى خواهید کرد و همسرتان نیز به نوعى احساس مردانگى بیشترى خواهد نمود.

  16. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    اشتباه شماره 2 :

    استعدادها و توانایى‌ هاى خودتان را دست کم گرفته و یا گاهى اوقات آن‌ ها را مخفى مى‌کنید.

    آیا مدام عادت دارید در حضور مردى که دوستش دارید، خودتان را پایین بیاورید؟ آیا به سختى مى‌ توانید تعریف و تمجیدهایى که دیگران از شما مى‌ کنند را بپذیرید؟ آیا استعدادها و توانایى‌ هایى دارید که همسرتان از آن‌ ها خبر ندارد؟

    اغلب زن‌ها در ارتکاب به اشتباه شماره 2 مهارت خاصى دارند، بطورى که حتى از آن آگاه نیز نیستند. اغلب ما استعداد و موفقیت‌ هایمان را از ترس این که مبادا مردان زندگی مان را بدین وسیله تهدید کرده باشیم و یا براى این که مبادا باعث شویم او احساس کند نسبت به ما از هوش و یا توانایى کمترى برخوردار است، پنهان مى‌ کنیم. ما این کار را به طرق مختلف انجام مى‌دهیم.

    1ـ راجع به خودمان با کلمات تحقیرآمیز صحبت کرده و خودمان را به‌ خاطر کوچک‌ ترین اشتباهى که مرتکب شده‌ ایم، پایین مى‌ آوریم. طورى رفتار مى‌ کنیم که گویى خودمان را دوست نداریم.

    «باورم نمیشه که یادم رفته بود تو دیشب جلسه داشتى. گاهى اوقات به نظر میرسه که همه چیز را فراموش مى‌ کنم.» «رئیسم گفت از گزارشم خیلى خوشش آمده، اما فکر نمى‌ کنم گزارش خیلى خوبى نوشته بودم.» به نوعى راجع به پروژه‌هاى مالى شرکت سر در گم و گیجم. راستش خودم هم نمى‌ دونستم که راجع به چى باید بنویسم.
    خیلى ناراحتم از این که این قدر چاق شدم. از نگاه کردن به این سلولیت حالت بهم نمیخوره.»

    2ـ وقتى مردمان از ما تعریف مى‌ کند، با او بحث مى‌ کنیم و طورى رفتار مى‌ کنیم، گویى مایل نیستیم راجع به ما چنین نظراتى داشته باشد و سعى مى‌ نماییم نظرش را تغییر بدهیم.

    «واقعا از این لباس خوشت آمد؟ این لباسم خیلى کهنه است. تازه از مد هم افتاده، اما خب گفتم یه چند بار دیگه بپوشمش. به هر متشکرم از این که از لباسم تعریف کردى.»
    «آه عزیزم راه انداختن اون مهمونى غیر منتظره واقعا کار سختى نبود، زیاد هم وقتم را نگرفت. در ضمن خیلى‌ ها هم بهم کمک کردند. مجبور نیستى زیاد تشکر کنى، این قدر بزرگ جلوه‌اش نده»

    «از سخنرانیم خوشت آمد؟ با وجودى که آخرین نفر بودم، خیلى مضطرب شدم، مطمئن نبودم دیگران حرف‌ هامو خوب بفهمند. فکر کنم از این که من آخرین سخنران بودم و جلسه تمام شد، خیلى خوشحال شدند.به این خاطربود که برام این قدر کف زدند.»

  18. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    3ـ ما استعداد و توانایى‌هایمان را از مردان زندگیمان پنهان مى‌کنیم.
    ساندرا نمونه خوبى است از زنى که مرتکب اشتباه شماره دو مى‌ شده. او هفت سال است که با گرگ ازدواج کرده و متخصص این است که خودش را از شوهرش کمتر، کم‌ هوش‌ تر و ناتوان‌ تر جلوه دهد. او با صدایى نرم و آرام چنین اعتراف کرد: «گرگ دوست داره احساس برترى بکنه. همه میگن از همون اول من همیشه خودم را از اون پایین‌ تر نشون مى‌دادم.»

    ساندرا به تازگى متوجه شده که در گذشته چکار مى‌ کرده است. حقیقت این بود که او هرگز به گرگ نگفته بود تحصیلات دانشگاهى داشته و این که براى دوره‌هاى کارشناسى ارشد و دکترى به او بورسیه تعلق گرفته است. گرگ حتى نمى‌ دانست که او زبان فرانسه را خیلى روان و سلیس صحبت مى‌ کند و به این زبان تسلط کامل دارد. در ضمن قبل از این که با گرگ آشنا شود به او نگفته بود که از طرف یک تاجر بسیار موفق فرانسوى براى کار به پاریس دعوت شده. ساندرا به این دلیل آن موارد را راجع به خودش به گرگ نگفته بود که به قول خودش این موارد اهمیت چندانى ندارند.

    الن سى و هفت ساله و شوهرش اندى سى و نه ساله، هر دو شاغل هستند. اندى یک مشاور سرمایه‌ گذارى است که براى یک شرکت بزرگ کار مى‌ کند و الن نیز مدیر روابط عمومى یک تولیدى پوشاک است. روزى آن‌ها به منظور حل مشکلات شان به دفتر کار من آمدند. الن این‌ طور شکایت کرد: «فکر مى‌ کنم اندى اون طورى که من مى‌ خوام از من تقدیر و تشکر نمى‌ کنه. منم مثل او کار مى‌ کنم، اما ما همیشه براى حل مشکلات کارى او گفتگو داریم و هیچ وقت راجع به مشکلات کارى من صحبتى نمى‌کنیم.»

    اندى جواب داد: «خب آره، راستش واقعیت داره. ما بیشتر اوقات راجع به شغل من حرف مى‌زنیم، اما فکر مى‌کنم به این دلیله که شغل من پیچیده‌تر از شغل توست.»
    کاملاً طبیعى بود که الن بعد از این که شنید شوهرش خود و شغلش را خیلى مهم‌تر از او مى‌بیند، بسیار عصبانى شود.
    مدتى با الن و اندى صحبت کردم تا متوجه منشأ اصلى مشکلات شان شدم. الن مرتکب اشتباه شماره دو شده بود. همیشه موفقیت‌ هایش را از اندى پنهان کرده و سعى داشت شغلش را کم اهمیت جلوه دهد؛ تا بدین وسیله باعث شود، اندى احساس مهم بودن بنماید. البته او این کار را ناخودآگاه انجام مى‌ داد و این عادت را گویى از زمان کودکیش کسب کرده بود. با نگاهى به دوران کودکى الن به نکات مهمى پى بردیم.

    الن، یک برادر داشت که از او کوچکتر بود و الن درمدرسه نمرات خوبى مى‌ گرفت؛ مادرش هم به او مى‌گفت: «الن به برادرت نگو این ترم چه نمره‌هاى خوبى گرفتى. میدونى برادرت با نمراتش تو مدرسه مشکل داره.»
    الن نظیر همین رفتار را نیز با شوهرش در پیش گرفته بود. هیچ وقت نمى‌ گذاشت اندى در مورد مشترى‌ هاى پر و پاقرص و کله گنده‌ اى که دور و برش را گرفته بودند، بویى ببرد. هیچ وقت از احترام فوق‌العاده‌اى که مشتریانش برایش قائل بودند، با اندى صحبتى نمى‌کرد. در ضمن هیچ وقت از رؤیاها و اهداف آینده‌اش با اندى حرفى نمى‌زد. الن بعد از شنیدن اشتباه شماره دو، چنین اعتراف کرد: «وقتى خودم از خودم زیاد تعریف و تمجید نمى‌ کردم و احترام زیادى براى خودم قائل نبودم و این همه موارد خوب را از او پنهان مى‌کردم، چطور اندى میتونست بفهمه که من این قدر فوق‌العاده‌ام.»

    میلیون‌ها زن نظیر: الن و سندى لایق، توانا، باهوش و سخت کوش هستند و نمى‌دانند که چگونه به درستى شکوه و جلال خودشان را جشن بگیرند

  20. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    wisdom (پنجشنبه 27 شهریور 99)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.