به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array

    "* چهل فرمان به ضمیر ناخودآگاه *"

    مقدمه

    سال‌ ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

    و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

    گوهری کز صدف کَوْن و مکان بیرون است

    طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد

    صبح که از خواب بر می‌ خیزیم، ذهنمان راهی سفری یک روزه است. ما در این سفر، سوار ماشین می‌ شویم و ذهنمان رانندگی می‌ کند که گاهی با سرعتی سرسام‌ آور رانندگی کرده و گاهی نمی‌ توانیم حتی آن را از پارکینگ بیرون بیاوریم! همان اول صبح ماشین وجودمان پنچر است.

    گاهی ذهن ما را به‌ طور دقیق به مقصد می‌ رساند و بعضی اوقات خود را در میانه کوره‌ راهی می‌ بینیم که پر از سنگ و علف‌ های هرز است. ذهن می‌ تواند ما را به خیابان‌ های با خانه‌ های بلند و باشکوه یا زمین‌ های سنگلاخی ببرد! همچنین می‌ تواند ما را به محلات و کوچه پس‌ کوچه‌ هایی ببرد که پر از خطر و وحشت است.

    اگر فرمان هدایت ذهن مان را در اختیار بگیریم و راننده‌ای ماهر، نترس و با شهامت باشیم و در مسیرهای درست رانندگی کنیم، ذهن می‌تواند ما را به هر مقصدی که بخواهیم برساند.

    اگر قدرت ضمیر ناخودآگاه خود را درک می‌ کنیم و به‌ راستی قصد داریم در زندگی به موفقیت و کامیابی دست یابیم، باید بدانیم که ضمیر ناخودآگاه مان چگونه کار می‌ کند و از خود واکنش نشان می‌دهد. باید به این امر اعتقاد داشته باشیم که هیچ‌ گاه برای دستیابی به آرزوهایمان دیر نیست. آری؛ هیچ‌ گاه برای تبدیل شدن به فردی که می‌ خواهیم، دیر نیست.

    ذهن شما شبیه به یک ایستگاه رادیویی است که ایستگاه خبری آن، روی دو موج مثبت و منفی که هر دو از لحاظ قدرت با هم برابرند به شما پیام می‌ فرستد. اکنون بررسی می کنیم کار پیام‌ رسانی به شما چگونه انجام می‌شود؟

    فرض کنید مافوق تان به‌ نام جناب اخوان امروز شما را به دفترش فرا بخواند، کارهایی که انجام داده‌اید، مورد بررسی قرار دهد، از کارتان تعریف و انتقاد هایی کند و پیشنهاد های کوچکی نیز در راستای بهبود کارها مطرح سازد.

    در هنگام شب، کاملا طبیعی است که واقعه روز گذشته را به‌ یاد بیاورید و کمی درباره آن فکر کنید. اگر روی موج منفی قرار بگیرید، چنین جملاتی را می‌شنوید: «آهای، مراقب باش! بالاخره اخوان حسابت را می‌رسد. او آن‌قدر بد ذات است که حد ندارد!
    به هیچ‌ کدام از راهنمایی‌ هایش نیاز نداری. ولش کن بابا.
    یادت می‌ آید مهران در مورد اخوان چه می گفت ؟ حق با او بود . قصد دارد تو را هم مثل مهران خرد کند! در برابرش مقاومت کن. دفعه بعد که تو را خواست، درست و حسابی جوابش را بده! اصلا برای چه صبر کنی؟ همین فردا برو توی دفترش و بپرس که منظورش از آن انتقادها چه بوده است…»

    حالا ایستگاه رادیویی ذهن تان را روی موج مثبت تنظیم کنید. اگر دکمه دستگاه را روی موج مثبت تنظیم کنید، چنین چیزهایی به خود می‌گویید: «انصافا جناب اخوان آدم بدی هم نیست. پیشنهادهایش تا حدی معقول به‌نظر می‌رسد. اگر از آن‌ ها استفاده کنم، به‌ احتمال زیاد می‌ توانم کاری بهتر ارائه دهم، موقعیتم را در شرکت بهتر کرده و حقوق بیشتری هم دریافت کنم. او به من لطف دارد.

    فردا می‌ روم و به‌ خاطر راهنمایی‌ های مؤثرش از او تشکر و قدردانی می‌کنم. احسان راست می‌ گفت. با جناب اخوان خوب می‌ شود کار کرد؛ بستگی به خود آدم دارد که چگونه برخورد و برداشت کند. اگر من به‌ جای احساس طلبکاری از مافوقم، خود را اصلاح کنم، موفقیتم دو برابر می‌شود…»
    پس یاد بگیرید از دستگاه عظیم ذهن خود به‌درستی استفاده کنید.

    مغز انسان به دو بخش تقسیم می‌شود: «خودآگاه و ناخودآگاه»

    شاید تاکنون بارها از زبان دانشمندان شنیده باشیم که افراد تنها از 10 درصد از ذهن خودآگاه استفاده می‌کنند.
    باید توجه داشت که ضمیر ناخودآگاه بسیار بزرگ‌تر و نیرومندتر عمل می‌ کند. حدود 90 درصد دیگر از واکنش‌ های ذهنی ما را نیز همین قسمت، تحت نظارت خود دارد و ما می‌ توانیم از قدرت جادویی آن برای پیشبرد و ارتقای زندگی خود بهره بگیریم؛ به‌ شرطی که راننده خوبی باشیم!

    ضمیر ناخودآگاه در محل استقرار خود از ما محافظت کرده و ما را زنده نگه‌ می‌دارد. هر چیزی که در زندگی با حواس پنجگانه‌ مان احساس می‌کنیم ، تمام چیزهایی که می‌ بینیم، می‌ شنویم، حس می‌ کنیم، می‌ چشیم و استشمام می‌ کنیم، برای تحلیل و بررسی‌ های آتی به ذهن فرستاده و در ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره می‌ شوند.

    این قسمت از ذهن، در واقع مرجعی کامل از تمام وقایع زندگی ما است. فرض کنید شما یک تجربه منفی را در زندگی خود به‌دست آورده‌اید،
    در این شرایط آن خاطره ناگوار در ذهن تان ثبت و ضبط خواهد شد و اگر در هر زمان دیگری با چنین رویدادی در زندگی خود مواجه شوید، ضمیر ناخودآگاه به‌طور خودکار آن خاطره منفی را به‌ یاد می‌ آورد و به‌ سرعت احساسات، تصاویر و خاطرات مشابه را به ذهن می‌ فرستد،
    تمام خاطرات گذشته را به یادتان می‌ آورد و به شما آموزش می‌دهد که چگونه می‌توانید با در نظر گرفتن تمام احساسات و افکارتان به آن پاسخ دهید.

    همانند کودکی که به چیزی داغ دست زده است و به زبان کودکانه به او می‌گوییم: «جیز است»
    وقتی دست کودک یا خود شما یک‌ مرتبه بسوزد، در ذهن کودک و شما حک می‌شود که هر چیز داغی «جیز است» و می‌تواند دست شما یا کودک را بسوزاند و آسیب وارد سازد. اگر چنین قابلیتی را نداشتیم، آن‌گاه اشتباهات خود را مدام تکرار می‌ کردیم.

    شما این قدرت را دارید که افکار خود را انتخاب کنید. پس باید نسبت به چیزهایی که فکر می‌کنید، آگاه باشید و آن‌ها را مرتب تحت کنترل خود در آورید. به هر چیز که فکر کنید، از قسمت خودآگاه مغز به قسمت ناخوداگاه فرستاده می‌شود و ضمیر ناخودآگاه نیز آن را به‌عنوان یک حقیقت می‌پذیرد.

    هیچ‌‌گاه به خود نگویید: «من شکست می‌خورم»، «توانایی انجام این کار را ندارم»، «قابلیت انجام چنین کاری را ندارم»، زیرا ضمیر ناخودآگاه به‌سرعت آن را باور کرده و به‌عنوان یک حقیقت می‌پذیرد. پس باید به این بخش از ذهن آموزش دهید که فقط به موفقیت، شادی، کامیابی، سلامت و عشق فکر کند

    *علی اصغر سوادکوهی*

    «کتابخانه الکترونیکی کتابراه»

  2. 3 کاربر از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 29 مرداد 99), فرزانه 123 (چهارشنبه 29 مرداد 99), باغبان (چهارشنبه 29 مرداد 99)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان اول:

    در هر حال به خدا اعتماد کن

    به نقش مهم و پنهان تصویر ذهنی خود و دیگران توجه داشته باشید و ببینید چگونه تصویر ذهنی ناسالم مثل خوره انسان را می‌خورد و وجودش را مسموم می‌سازد؛
    حال آن‌ که تصویر ذهنی سالم مانند ویتامین، موجب تقویت جسم و روح انسان می‌شود و توان او را در مقابله با مشکلات،
    سختی‌های زندگی و روابط دشوار و مشکل افزایش می‌دهد.

    در این‌ جا چهل فرمان نیروبخش برای ضمیرناخودآگاه خود صادر می‌کنیم تا بتوانیم در صحنه‌های مختلف زندگی، تندباد حوادث و طوفان‌های زندگی، مانند کوه استوار بایستیم و پله‌های محبوبیت، مقبولیت و موفقیت را یکی پس از دیگری پشت‌ سر بگذاریم.

    مرد ثروتمندی بود که اضطراب و دلواپسی همواره وجودش را فرا گرفته و هیچ‌گاه شاد نبود. با وجود این خدمتکاری داشت که ایمان، در وجود او موج می‌زد. روزی خدمتکار دید، مرد تا حد مرگ نگران است، به او گفت: «ارباب، آیا حقیقت دارد که خداوند پیش از به‌دنیا آمدن شما، جهان را اداره می‌کرد؟»

    او پاسخ داد: «آری.»

    خدمتکار پرسید: «آیا درست است؛ خداوند پس از آن‌که شما دنیا را ترک کردید، آن را همچنان اداره می‌کند؟»

    ارباب دوباره پاسخ داد: «آری.»

    خدمتکار گفت: «پس چطور است به خدا اجازه بدهید، وقتی هم که شما در این دنیا
    هستید، او آن را اداره کند.»

    - به او اعتماد کن، وقتی تردیدهای تیره به تو هجوم می‌آورند.

    - به او اعتماد کن، وقتی احساس می‌کنی، نیرو و توانت اندک است.

    - به او اعتماد کن، زیرا وقتی به‌سادگی به او اعتماد کنی، اعتمادت بزرگ‌ترین سرمایه توست…

    فرمول توکل را به‌خاطر بسپار: «تفکر و تمرکز مثبت + تلاش ذهنی+ تلاش جسمی + توکل= اجابت خواسته‌هایتان.»

  4. 3 کاربر از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 29 مرداد 99), فرزانه 123 (چهارشنبه 29 مرداد 99), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 29 مرداد 99)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان دوم:

    تابه‌ ات را بزرگ‌ تر کن

    آیا دیدگاه یا ایده‌ هایی درباره خود و توانایی‌ هایتان دارید که شما را از موفقیت‌های بزرگ و خشنودی در زندگی باز دارد؟

    به‌طور تقریبی همه انسان‌ها چنین ترمزهای ذهنی دارند و حتی اغلب در تمام انسان‌ها احساس کوچک بودن و حقارتی وجود دارد که باعث می‌شود آن‌ها به این نتیجه برسند که به اندازه کافی خوب نیستند.

    ما تصور می‌ کنیم به‌ خوبی دیگران نیستیم و آن‌قدر شایستگی نداریم که به خواسته‌ های خود در زندگی دست یافته و از آن‌ها لذت ببریم. در اغلب موارد معتقدیم شایستگی وضعیت‌ها و موارد خوب را نداریم. حتی باور داریم که اگر سخت کار کنیم و به اهدافی با ارزش دست یابیم، باز هم لیاقت موفقیت‌ هایمان را نداریم و اغلب رفتارهایی می‌کنیم که تاثیر موفقیت‌ها را نابود می‌کند؛

    اما واقعیت این است که شما شایستگی داشتن هر چیز ارزشمند و خوبی را دارید و بر مبنای هوش و کوشش‌هایتان نیز توانایی کسب ‌آن را به‌دست آورده‌اید. توانایی یک امر ذهنی است. پس برای ایجاد تحول در توانایی‌های خود این گام‌ها را بردارید.

    1. بر موانع غلبه کنید
    شما باید اعتقاداتی که در مورد خود دارید تا جایی رشد دهید که در هر لحظه از زندگی در خدمت شما باشد. مردان و زنانی که در زندگی به موفقیت های بزرگ دست
    یافتند، افرادی عادی بودند که تنها ذهن خویش را پرورش دادند و از این طریق توانستند بر موانع سر راهشان غلبه کنند و آن‌ قدر به راه خود ادامه دادند تا به اهداف خویش رسیدند.

    مضرترین اعتقاداتی که ممکن است داشته باشید «اعتقادات خود محدودکننده» می‌نامیم. آن‌ها اعتقاداتی است که در مورد خود دارید، بیشتر آن‌ها صحت ندارند و با وجود این شما را از پیشرفت باز می‌دارند. گاهی شما یا دیگران می‌گویید قادر به دستیابی برخی اهداف نیستید؛ تنها به این دلیل که آموزش کافی دریافت نمی‌کنید

    2. بهانه‌های خود را مورد بازبینی و پرسش قرار دهید
    آنچه می‌دانیم به ما لطمه نمی‌زند، بلکه تصورات غلط است که به ما ضربه وارد می‌کند. در واقع حقایقی که درباره خود و توانایی‌ هایمان می‌دانیم به ما آسیب نمی‌رساند، بلکه تصورات و خیالات بی‌ پایه و اساس است که مانع پیشرفت و موفقیت ما می‌شود.

    نقطه آغازین تغییر اعتقادات شما این است که جرأت کنید، آن‌ها را مورد تردید قرار دهید و باورها، اعتقادات و ایده‌های بنیادین خود را به چالش بکشید

    3. فرضیات خود را مرور و بازبینی کنید
    از خود بپرسید: «چه فرضیاتی درباره خود، وضعیت و توانایی‌هایم دارم که ممکن است درست نباشد؟»

    این یک واقعیت است که ما به بهانه‌ها و فرضیات منفی خویش و حتی به دلایل و بهانه‌هایی که برای پیشرفت نکردن و متوقف ماندن می‌آوریم، عشق می‌ورزیم. ریچارد باخ؛ نویسنده معروف می‌گوید: «اگر به‌ نفع محدودیت‌ها و ناتوانی‌های خود استدلال کنید، بی‌تردید دست به گریبان آن‌ها خواهید شد.»

    در اغلب موارد در پرونده‌های علیه خود، نقش دادستان را بازی کرده، بحث و استدلال می‌کنیم و می‌کوشیم تا به خود و دیگران ثابت کنیم ناتوانی‌ هایمان واقعی است و هر چه پایه‌های منطقی این ناتوانی‌ها ضعیف‌ تر باشد، بیشتر تلاش می‌کنیم صحت و واقعی بودن آن‌ها را به دیگران ثابت کنیم. این ایده‌ها و اعتقادات هر چه هستند، آن‌ها را مورد تردید و بازبینی قرار دهید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    miss seven (چهارشنبه 29 مرداد 99)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    تصور کنید در حوزه ای خاص، توانایی و اطمینانی مطلق به‌ خود دارید؛ سپس به‌صورتی عمل کنید که گویی شکست غیرممکن است و همین‌طور نیز خواهد شد.

    برای عملی شدن گام‌های ذکر شده سه اقدام توصیه می‌شود:
    1. بپذیرید که در زندگی و حرفه خود حداقل به اندازه دیگران توانایی و لیاقت دارید. اگر به‌ راستی بخواهید و تصمیم بگیرید، هیچ‌ چیز نیست که نتوانید به‌دست آورید.

    2. با هر اعتقاد یا ایده‌ای که شما را از حرکت باز می‌دارد، مبارزه کنید. آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که چه می‌شد، اگر در زمینه‌ای که احساس ناتوانی می‌کنید، توانایی فوق‌ العاده‌ای داشتید؟ به‌ راستی این تفاوت در زندگی شما چه تغییری به‌وجود می‌آورد؟

    3. بهانه‌ تراشی برای شکست‌ ها و ناکامی‌ ها را متوقف سازید. به‌ جای آن حرکت رو به جلو و پیشرفت را آغاز کنید و درباره خواسته‌ هایتان فکر و صحبت کنید. سپس برای تحقق آن‌ها دست‌ به‌ کار شوید. هم‌ اکنون اقدام کنید؛ نه فردا یا حتی یک ساعت دیگر!

    4. با فکر کردن به مسائل اتفاقی نمی‌افتد. هنر یک فرد موفق این نیست که بتواند احتمال وجود هر نوع مشکلی را رفع کند، بلکه این است که با مشکلات رو به‌ رو شود و آن‌ها را به‌ موقع حل کند. برای آن‌ که مجبور نباشید ‌به خاطر انجام کاری یک عمر صبر کنید، بهتر است به‌صورت عاقلانه با کمال‌گرایی خود کنار بیایید. هنوز نیز بهترین و معتبرترین توصیه برای افرادی که به موانعی برمی‌خورند، دل به دریا زدن و عمل کردن است.

    تابه خود را بزرگ‌تر کن!

    دو مرد در کنار دریاچه‌ای مشغول ماهیگیری بودند. یکی از آن‌ ها ماهیگیری باتجربه و ماهر بود؛ اما دیگری ماهیگیری نمی‌دانست. هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می‌گرفت، آن‌ را در ظرف یخی که کنار دستش بود می‌انداخت تا تازه بمانند؛ اما دیگری به‌محض گرفتن یک ماهی بزرگ، آن‌را به دریا پرتاب می‌کرد.

    ماهیگیر باتجربه از این‌که می‌دید، آن مرد چگونه ماهی‌ها را از دست می‌دهد، بسیار متعجب بود. بنابراین پس از مدتی از او پرسید: «چرا ماهی‌های بزرگ را به دریا پرت می‌کنی؟» مرد بی‌تجربه پاسخ داد: «چون تابه من کوچک است!»

    گاهی ما نیز همانند همان مرد، شانس‌های بزرگ، شغل‌های بزرگ، رویاهای بزرگ و فرصت‌های بزرگی که خداوند به ما ارزانی می‌دارد، قبول نمی‌کنیم و از دست می‌دهیم، زیرا ایمانمان کم است. ما به مردی که تنها نیازش تهیه یک تابه بزرگ‌ تر بود، می‌خندیم؛ اما نمی‌دانیم؛ تنها نیاز ما نیز آن است که ایمانمان را افزایش دهیم.

    داستان تصویر و هیپنوتیزم ذهنی

    بدانید که شرایط هر چقدر سخت یا طاقت‌فرسا باشد، شما می‌توانید آن را تغییر دهید. آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که چطور می‌توانید رویاهایی که زمانی در سر داشتید به واقعیت تبدیل کنید؟ پاسخ ساده است. با مراجعه به قدرتی که در درون شماست؛ یعنی «قدرت ضمیر باطن».

    حتی همین لحظه که در حال خواندن این مطالب هستید، این قدرت درون شماست که می‌تواند در طول چند دقیقه همه‌ چیز را عوض کند. فقط کافی است این قدرت را آزاد کنید. بنابراین به محتوای داستان زیر به‌خوبی دقت کنید:

    یک روز به همسرم گفتم: «همیشه از خودم می‌پرسم که چرا تو همیشه سر و ته سوسیس را با چاقو می‌زنی و بعد داخل تابه می‌اندازی.»

    او گفت: «علتش را نمی‌دانم. وقتی بچه بودم این‌کار را از مادرم یاد گرفتم.»

    چند هفته بعد وقتی خانواده همسرم را دیدم، از مادرش پرسیدم: «چرا سر و ته سوسیس را قبل از سرخ کردن، صاف می‌کنید؟»

    او گفت: «هیچ‌وقت دلیل خاصی برایش نداشتم؛ اما چون دیدم مادرم این کار را می‌کند، خودم هم همیشه همین کار را انجام دادم.»

    طاقتم تمام شد و با مادربزرگ همسرم تماس گرفتم تا بفهمم که چرا سر و ته سوسیس را می‌ز‌ند؟
    وقتی او قضیه را فهمید، خندید و گفت :«در سال‌های دور، من در آشپزخانه فقط یک تابه کوچک داشتم و چون سوسیس داخل آن‌جا نمی‌شد، مجبور بودم سر و ته آن را بزنم تا کوتاه‌تر شود… همین!»

    خداوند هیچ‌گاه چیزی که شایسته آن نباشید، به شما نمی‌دهد. این روند به آن معناست که با اعتماد به‌ نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهتان قرار می‌دهد، استفاده کنید؛ زیرا هیچ‌ چیز برای او غیرممکن نیست.

  8. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    miss seven (چهارشنبه 29 مرداد 99)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان سوم:

    استراتژی خود را تغییر بده؛

    مشق تغییر را فراموش نکن

    روزی مردی روی پله‌ های ساختمانی نشسته، کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو خوانده می‌ شد: «من کور هستم، لطفا کمکم کنید.»

    روزنامه‌ نگار خلاقی که از کنار او می‌ گذشت، نگاهی به او انداخت؛ فقط چند سکه در داخل کلاه بود. روزنامه‌ نگار نیز چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون این‌ که از مرد کور اجازه بگیرد، تابلویش را برداشت، آن را برگرداند و عبارت دیگری روی آن نوشت؛ سپس تابلو را کنار پای او گذاشت و آن‌ جا را ترک کرد. عصر آن روز، روزنامه‌ نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد نابینا پر از سکه و اسکناس شده است. مرد نابینا از صدای قدم‌ هایش، او را شناخت و خواهش کرد تا
    بگوید که روی آن تابلو چه نوشته است؟ روزنامه‌ نگار پاسخ داد: «چیز مهمی نبود. من فقط آن را بازنویسی کردم»، سپس لبخندی زد و به راه خود ادامه داد مرد نابینا هیچ‌ وقت ندانست که روزنامه‌ نگار چه نوشته است. روی آن تابلو نوشته شده بود: «امروز، روز زیبایی است؛ ولی من نمی‌ توانم آن را ببینم!»

    وقتی نمی‌ توانید کارتان را پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید. در آن صورت خواهید دید بهترین‌ ها ممکن خواهد شد. پس باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است. حتی برای کوچک‌ ترین اعمال تان از صمیم قلب مایه بگذارید؛ این رمز موفقیت است.

    زیرکی به‌سبک الاغ هم می‌تواند نگاهتان را به امور تغییر دهد!
    مردی باری سنگین از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود و به شهر می‌ برد تا آن‌ ها را بفروشد که در مسیر خود به رودخانه‌ ای رسید. هنگام رد شدن از رودخانه پای الاغ سر خورد و درون آب افتاد. وقتی الاغ از رودخانه بیرون آمد، بار نمک در آب حل و در نتیجه بارش سبک‌ تر شد.

    روز بعد مرد و الاغ دوباره راهی شهر شدند و به همان رود رسیدند. الاغ با به‌ خاطر داشتن اتفاق دیروز، خود را به درون آب انداخت و بار خود را سبک‌ تر کرد. مرد که بسیار ناراحت شده بود، با خود گفت: «این‌ طوری نمی‌شود، باید به‌ جای نمک چیز دیگری برای فروش به شهر ببرم.»

    فردای آن روز مقدار زیادی پشم بار الاغ کرد. هنگام گذشتن از رودخانه، دوباره الاغ خود را به آب انداخت؛ اما وقتی بلند شد مجبور بود، باری چند برابر را تا شهر حمل کند!

    نکته: بسیاری از مشکلات ما در زندگی ناشی از این است که متوجه تغییرات نمی‌ شویم و با راهبردها و الگو های قدیمی به استقبال شرایط جدید می‌ رویم

  10. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان چهارم:

    عظمت خود را دریاب و قدرت بیکران درونت را بیدار کن

    ای نسخه نامه الهی که تویی
    وی آینه جمال شاهی که تویی
    بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
    از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    یک زرافه در ارتفاع به دنیا می‌ آید و به‌ محض ورود به این دنیای خاکی از ارتفاع سه متری به زمین می‌ افتد (یعنی ارتفاع شکم مادر تا زمین) و اغلب با پشت خود فرود می‌ آید؛ ولی پس از چند ثانیه باز می‌ گردد، پاهایش را زیر شکم خود جمع می‌ کند و با تکانی، مایع حاصل از زایمان را از سر و صورت خود می‌ زداید و برای اولین‌ بار دنیا را می‌ بیند؛ پس از آن زرافه مادر اولین درس زندگی را به فرزند خود می‌ آموزد.

    او آن‌ قدر سرش را پایین می‌ آورد تا نوزاد خود را ببیند. سپس لحظاتی منتظر می‌ ماند و بی‌ درنگ، غیر منتظره‌ ترین کاری که فکرش را نمی‌ کنید، انجام می‌ دهد. او با لگد ضربه‌ ای به نوزاد خود می‌ زند؛ به‌ صورتی‌ که بچه‌ زرافه کمی آن‌ طرف‌ تر به پشت روی زمین می‌ افتد و این عمل تکرار می‌ شود! جالب آن است تا زمانی‌ که بچه‌ زرافه نتواند روی دو پای خود بایستد این فرایند سخت بارها تکرار می‌ شود. هر گاه بچه‌ زرافه احساس خستگی و تنبلی کند، مادر دوباره با یک لگد او را به تقلا وا می‌ دارد تا این‌که بچه‌ زرافه برای اولین‌ بار روی پاهای خود بایستد. اما زرافه مادر دوباره لگدی به کودک خود می‌ زند! اما چرا؟ برای این‌ که به‌ خاطر داشته باشد چگونه اولین بار بلند شده است. در حقیقت مادر با این کار به نوزاد می‌ آموزد که باید به‌ سرعت از جا برخیزد تا بتواند با گله بماند؛ و گرنه او غذای درندگان خواهد شد!

    این حقیقت در دنیای واقعی هم نمود می‌ یابد. در این میان افرادی را می‌ شناسیم که در زمینه‌ های گوناگون، موفق و سرشناس بوده‌ اند و در سر رویایی داشته‌ اند، آن را انجام داده‌اند و به حقیقت رسانده‌ اند. آن‌ ها شکست خوردند، سرزنش شدند و تا سال ها به جایی نرسیدند اما پس از هر بار زمین خوردن بلند شدند و ادامه دادند. شما نمی‌ توانید چنین افرادی را تخریب کنید یا آن‌ ها را به هم بریزید.

    برای بیدار کردن قدرت بی کران درون از اصول زیر پیروی کنید:

    راز اول: تمام آنچه برای خوشحالی و خوشبختی واقعی به آن نیاز دارید، در درون شماست.

    راز دوم: تصویر ذهنی درست از خود، شما را به حقیقت زندگی هدایت می‌ کند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که بر اساس آن می‌ داند کیست و چه کاری می‌ تواند انجام دهد. تصویر ذهنی هر انسان، پایه اصلی شخصیت و رفتار‌های اوست. به‌ عبارت دیگر، تصویر ذهنی شما از خود، نشانه‌ای از احساس فضیلت و بزرگی‌ تان است و نشان‌ می‌ دهد چه کارهایی از شما ساخته است‌ و چه کارهایی از شما ساخته نیست.

    انسان‌ ها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود‌ می‌ سازند. آری؛ تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیت‌ ها را می‌ سازد و موفقیت‌ ها، تصویر ذهنی انسان را از خود بهبود می‌ بخشد. تصویر ذهنی شما از خود، نمادی از
    مجموعه باورهایتان در فضای زندگی است. همچنین انسان فقط این جسم و جثه کوچک نیست، بلکه دنیایی از عظمت در درون او نهفته است.

    راز سوم: هدف از زندگی، آن است که تمام توانایی‌های بالقوه خود را به‌عنوان یک انسانِ خود‌شکوفا‌ بشناسید و آن‌ها را شکوفا کنید و بهترین خویشتن را از خود ظاهر کنید و به بیشترین میزان از رشد و شکوفایی برسید.

    راز چهارم:‌ تغییر در وجود، نه‌ تنها ممکن و میسر است، بلکه اقدامی اجتناب‌ ناپذیر نیز به شمار می آید ؛ زیرا تا خودتان تغییر نکنید، زندگی‌ تان دگرگون نمی‌ شود.

    انسان‌ های سعادتمند، ‌مرتب می‌ شوند و می‌ روند؛‌ زیرا تا نشوی، نمی‌ شود و تا نروی، نمی‌ رسی.

    راز پنجم:‌ تمام مشکلات، موانع و دشواری‌ های زندگی، در‌ واقع درس‌ هایی هستند که به انسان می‌ آموزند و او را می‌ سازند و به تعبیری دیگر، فرصت‌ هایی در لباس مبدل‌ اند. حتی گاهی مشکلات، الطاف خفیه و هدیه خداوند هستند که باعث رشد و شکوفایی انسان می‌شوند. پس آن‌ ها را گرامی داشته و از آن‌ ها بیاموزید.

    راز ششم:‌ تلقی شما از واقعیت، ساخته و پرداخته فکر و ذهن تان است. پس واقعیت‌ های زندگی شما می‌ توانند با اندیشه‌ هایتان تغییر کند، بنابراین مراقب اندیشه‌ های خود باشید تا واقعیت زندگی‌ تان را زیباتر کنید.

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    راز هفتم:‌ ترس و تردید، سر زندگی و نشاط را از انسان می‌ رباید. با باورهای عالی و توکل بر خداوند، هر گونه ترس و تردید را از فضای فکر خود دور کنید و در وادی یقین و عشق، محکم و استوار پیش بروید و زندگی سعادتمندی را در محضر خدا و کائنات بیافرینید.

    ‌راز هشتم: تا وقتی خود را دوست نداشته باشید و به خودتان عشق نورزید، نمی‌ توانید به کسی عشق بورزید و از عشق دیگران نسبت به خود بهره‌ای ببرید. پس گوهر عشق را ابتدا به خود تقدیم کنید تا بتوانید مظهر عشق‌ ورزی برای دیگران باشید.

    تمرین: هر شب قبل از خواب، صبح‌ ها بعد از بیدار شدن و ظهر ها یک ساعت بعد از
    ناهار، مقابل آینه‌ ای بایستید و به آرامی و مهربانی در چشمان خود بنگرید و 100 بار بگویید: «من خود را دوست دارم»، «من دوست‌ داشتنی هستم»، این کار را به‌ مدت یک ماه انجام دهید و معجزه آن‌ را ببینید.

    راز نهم:‌ تمام ارتباطات شما با کائنات و دیگران، آینه‌ هایی هستند که خود شما را نشان می‌ دهند و همه مردم، آموزگاران شما به‌ شمار می‌ آیند. پس با خود باوری و اعتماد‌دبه‌ نفس، زیبا‌ترین رابطه‌ ها را برقرار ‌کنید و از کلید طلایی ارتباطات، برای گشودن هر درِ بسته‌ ای استفاده کنید و موفق شوید.

    راز دهم: سعادت واقعی در زندگی، در نحوه واکنش شما در مقابل رخدادها و حوادث زندگی است‌؛ نه در بخت و اقبال. بنابراین خود را مسئول زندگی‌ تان بدانید و تقصیر را بر گردن دیگران نیندازید تا بتوانید با واکنش‌ های مناسب، حقیقت زیبای زندگی را به واقعیتی پذیرفتنی تبدیل کنید و به خوشبختی و سعادت برسید.

    تمرین: روزی چند بار این عبارت تأکیدی را با اشتیاق و احساس به خود بگویید:
    «من مسئول زندگی خودم هستم و هر اتفاقی هم که بیفتد از پسِ آن بر می‌آیم.»

    راز یازدهم: حقیقت زندگی، بر مبنای عشق الهی استوار است. انسان‌ های موفق و کامیاب، وجود خود را با عشق الهی، جذاب و منور می‌ کنند و با تقدیم عشق به انسان‌ های دیگر و به تمام کائنات، به خوشبختی می‌ رسند.

    راز دوازدهم: از آن‌ جا که انسان‌ ها در مسیر زندگی، گاهی از اجرای درست قانونمندی‌ های زندگی غافل می‌ شوند و با اندیشه‌ های غلط و القائات منفی دیگران، از مسیر درست زندگی به بیراهه می‌ روند، بنابراین ارزیابی مستمر کیفیت زندگی و اصلاح لحظه‌ به‌ لحظه خود، آن‌ ها را در مسیر درست و رسیدن به حقیقت زندگی هدایت خواهد کرد. زیباترین معیار ارزیابی کیفیت زندگی، این است که در پایان هر روز، از خود بپرسید: «آیا من روزی پرحاصل داشتم و از لحظه‌های زندگی خود ‌لذت بردم؟»

    با پیروی اصولی از رازهای زندگی، به این نتیجه می‌رسیم که:

    تو شاهکار خالقی تحقیر را باور نکن
    بر بوم رنگ زندگی هر چیز می‌خواهی بکش
    زیبا و زشتش پای توست، تقدیر را باور نکن
    تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی
    از نو دوباره رسم کن، تصویر را باور نکن
    خالق تو را شاد آفرید
    آزاد آزاد آفرید
    پرواز کن تا آرزو
    زنجیر را باور نکن

  12. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان پنجم:

    خود را به‌ حساب بیاور

    یگانه عاملی که سبب می‌شود؛ قدرتی شکست‌ ناپذیر با همتی بلند و صبری به وسعت هستی پهناور پیش بروید و گذشته به ظاهر تغییر ناپذیر را سبک و شفاف کنید، عشق به تجربه آن جاودان نامیسر است.

    با افراد زیادی که در سنگین شدن بار زندگی کنونی شما نقش داشته‌اند، ملاقات کنید. از آن‌ ها که دوست شان دارید، قدردانی کنید و آن‌ هایی که سبب رنجش شما شده‌اند، ببخشید. از آن‌ هایی که شما سبب رنجیدگی‌ شان شده‌ اید، عذر و پوزش بخواهید. به این ترتیب بار سنگین عاطفی خود را از کوله‌ پشتی زمان به زمین بگذارید.

    به‌ سراغ آن‌ هایی که قولی به ایشان داده‌اید یا وظیفه و مسئولیتی در قبالشان داشته و کوتاهی کرده‌اید مانند فرزند، کارگر، زیردست، بالادست، طلبکار و... بروید و جبران خسارت کنید. اگر نتوانستید جبران خسارت کنید ، طلب بخشش کنید و از خداوند یکتا برای آن‌ ها نیکی بطلبید.

    در حرکت ماهرانه و شجاعانه نزدیک شدن به آن گوهر نامیرا هرگاه با خود خلوت می‌ کند، در واقع بر این باور باشید که این بدهکاری‌ ها دیرینه را به بخشی از وجود خود می‌ پردازید، نه به کس دیگر، حاصل این کار، دیدن، بوییدن و لمس کردن آن گوهر هستی نامیراست.

    پدر به فرزند پسر خود: «من می‌ خوام که تو با دختری به انتخاب من ازدواج کنی

    پسر: «من همسرم را خودم انتخاب خواهم کرد.»
    پدر: «اما اون دختر، دختر بیل گیتس هست.»
    پسر: «خب اگه این‌ طوره باشه، اشکال نداره.»
    بعد پدر نزد بیل گیتس می‌ رود.
    پدر: «من برای دخترت یه شوهر مناسب سراغ دارم.»
    بیل گیتس: «اما دختر من برای ازدواج خیلی کم سن و ساله.»
    پدر: «اما این مرد جوان معاون بانک جهانی هست.»
    بیل گیتس: «آآه... اگه این‌ طوره اشکال نداره.»
    سرانجام پدر به دیدن رئیس بانک جهانی می‌ رود.
    پدر: «یه مرد جوان هست که می‌ خوام توصیه کنم که معاون شما بشه.»
    رئیس: «اما من همین حالا هم بیش از تعداد مورد نیازم معاون دارم.»
    پدر: «اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است.»
    رئیس: «آآه... اگه این‌ طوره، اشکال نداره.»
    به این ترتیب معامله انجام می‌شود!

    یادمان باشد که حتی اگر هیچ‌ چیز نداریم، می‌ توانیم همه‌ چیز به‌ دست بیاوریم؛ فقط به شرطی که نگرشمان مثبت باشد.

  13. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان ششم:

    بپذیر که منحصر به‌ فرد هستی

    شما کسی هستید که مثل هیچ کس نیستید و نباید هم باشید!

    ریچارد باخ معتقد است: «اگر شادی تو در گرو چیزی است که دیگری دارد، حدس می‌ زنم که تو نیز یک مشکل داری.»

    یکی از شایع‌ ترین دلایل نا امیدی افراد غافل، آن است که خود را با افرادی که شرایط بهتری نسبت به خودشان دارند، مقایسه کرده و با کوته‌ نظری، خود را به نوعی قربانی سرنوشت و اسیر دست تقدیر می‌ بینند و با این نظریه، تنبلی‌ شان را برای عدم تلاش آگاهانه برای رسیدن به اهداف و خلق آینده‌ای روشن توجیه می‌ کنند.

    توجه به این نکته ضروری‌ است که امکانات، استعدادها و شرایط محیطی هر کس منحصر به‌ فرد است؛ به این معنا که در نهان هر فرد، نبوغی خاص در زمینه‌ای ویژه‌ای وجود دارد. برای مثال یکی در هنر، دیگری در تجارت یا در ورزش از استعدادی بالقوه برخوردار است و تنها کافی است فرد به نبوغ خود پی ببرد. در آن هنگام شاهد موفقیت‌ های پیاپی خود باشد. پس فرد نباید فقط با یک مقایسه نادرست، دست از تلاش بکشد و خود را اسیر دست سرنوشت خود بداند.

    یک نوع مقایسه سازنده نیز وجود دارد؛ فرد، خود را با تصویری از آینده‌ای که در آن به اهداف دلخواهش دست یافته است، مقایسه می‌کند و علاوه بر دستیابی به روحیه مناسب «قانون جذب» را نیز برای رسیدن به اهدافش به خدمت می‌گیرد. جودوکار یک دست، نمونه‌ای از یک انسان منحصر به‌ فرد است که به‌ جای شکوه، شکایت و نالیدن از چرخ گردون، از کمبودها و نقطه‌ ضعف خود به‌ عنوان یک نقطه قوت بهره می‌گیرد و به آنچه می‌خواهد دست می‌یابد.

    کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد.
    پدر کودک اصرار داشت، استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد. استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می‌تواند فرزندش را در مقام قهرمانی تمام باشگاه‌ ها ببیند. در طول شش ماه، استاد فقط روی بدنسازی کودک کار کرد و در این مدت حتی یک فن جودو را نیز به او تعلیم نداد!

    پس از شش ماه خبر رسید که در شهر مسابقات محلی برگزار می‌شود. استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن، کار کرد. سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان، با آن تک فن، همه حریفان خود را شکست دهد!

    سه ماه بعد، کودک توانست در مسابقات بین باشگاه‌ ها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد در مسابقات کشوری، موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به‌ عنوان قهرمان سراسری کشور دست یابد. وقتی مسابقات به پایان رسید، کودک در راه بازگشت به منزل راز پیروزی‌ اش را از استاد پرسید.

    استاد گفت: «دلیل پیروزی تو این بود که در درجه اول به همان یک فن به خوبی مسلط بودی و تمام امیدت نیز همان یک فن بود. علاوه بر این، راه شناخته‌ شده مقابله با این فن، گرفتن دست چپ حریف بود که تو چنین دستی نداشتی!»

    بنابراین در زندگی، از نقاط ضعف خود به‌ عنوان نقاط قوت استفاده کنید. راز موفقیت در زندگی، داشتن امکانات نیست، بلکه استفاده از «فرصت‌ها» و تبدیل آن به نقاط قوت است. آری دوست من:

    من نه آنم که زبونی کشم از چرخ و فلک
    چرخ بر هم زنم ار غیرِ مرادم گردد

  14. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان هفتم:

    طناب باورهای غلط را از دست و پایت باز کن.

    کوهنوردی که می‌ خواست بلند ترین کوه‌ ها و قله‌ ها را فتح کند، پس از سال‌ ها آماده‌ سازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد؛ ولی از آن‌ جا که افتخار کار را فقط برای خود می‌ خواست، تصمیم گرفت به‌ تنهایی از کوه بالا برود. شب، بلندی‌ های کوه را در بر گرفته بود و مرد هیچ‌ چیز را نمی‌ دید. همه چیز سیاه بود و ابر هم روی ماه و ستاره‌ ها را پوشانده بود.

    همان‌ طور که از کوه بالا می‌ رفت، پایش لیز خورد و هم چنان که به‌ سرعت سقوط می‌ کرد، از کوه پرتاب شد. هنگام سقوط، فقط لکه‌ های سیاهی مقابل چشمانش می‌ دید و احساس وحشتناک کشیده شدن با قوه جاذبه، در وجودش تداعی می‌ شد. در آن لحظات، تمام رویدادهای خوب و بد زندگی‌ اش به یادش آمد. اکنون فکر می‌ کرد مرگ چقدر به او نزدیک است. ناگهان احساس کرد طناب دور کمرش محکم شد و در میان آسمان و زمین معلق ماند.

    در این لحظه سکون و سکوت، چاره‌ای برایش نماند جز آن‌که فریاد بزند: «خدایا کمکم کن.»

    ناگهان صدایی پرطنین از آسمان شنیده شد: «چه می‌خواهی؟»
    کوهنورد گفت: «ای خدا نجاتم بده.»
    - به‌راستی باور داری که من می‌توانم نجاتت دهم؟
    - البته که باور دارم.
    - طنابی که به دور کمرت بسته‌ای، پاره کن.
    یک لحظه سکوت… و کوهنورد تصمیم گرفت با تمام نیرو طناب را بچسبد.

    روز بعد، گروه نجات یک کوهنورد را پیدا کردند که از سرما یخ زده و مرده بود. بدنش از طناب آویزان بود و با دستانش محکم طناب را گرفته بود، درحالی‌که فقط یک متر از زمین فاصله داشت!

    نکته: اقدام، ترس را از بین می‌برد. گاهی ما چنان به ترس‌ هایمان می‌ چسبیم که جرأت و شهامت را در خود می‌ کشیم و هیچ حرکتی نمی‌ کنیم و مردم فقط یک مرده متحرک می‌ بینند و در پایان عمر می‌ فهمیم که ای کاش نترسیده بودیم. آری دوست خوبم: بترس، بلرز ولی اقدام کن.


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.