به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 36 , از مجموع 36
  1. #31
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان بیست‌ و‌ پنجم:

    امروز و فردا نکن (از جزیره، روزی خارج شو)

    چرا آغاز نمی‌کنی؟
    به آرامی آغاز به مردن می‌ کنی
    اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی،
    اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
    اگر از خودت قدردانی نکنی
    به آرامی آغاز به مردن می‌ کنی...
    زمانی‌که خود باوری را در خودت بکشی
    وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند
    به آرامی آغاز به مردن می‌ کنی
    اگر برده عادات خود شوی
    اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
    اگر روزمرگی را تغییر ندهی
    اگر رنگ‌ های متفاوت به تن نکنی
    یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
    تو به آرامی آغاز به مردن می‌ کنی...
    اگر از شور و حرارت ، از احساسات سرکش و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می‌ دارند و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند، دوری کنی…
    تو به آرامی آغاز به مردن می‌ کنی...
    اگر هنگامی‌ که با شغلت‌ شاد نیستی، آن‌ را عوض نکنی
    اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
    اگر ورای رویاها نروی
    اگر به خودت اجازه ندهی
    که دست‌ کم یک بار در تمام زندگی‌ ات
    ورای مصلحت‌ اندیشی بروی…
    امروز زندگی را آغاز کن!
    امروز مخاطره کن!
    امروز کاری کن!
    نگذار که به آرامی بمیری!
    شادی را فراموش نکن…
    آری، از جزیره روزی بیرون بیایید!

    خـرگـوشـی وسـط جاده نشسته بود و در همان حال خودرویی به طرفش می‌ آمد. خرگوش تصمیم به فرار گرفت. ابتدا به قصد ‌پریدن به‌ طرف راست جاده جهت‌ گیری کرد؛ ولی بعد پشیمان شد و گفت: «سمت راست جاده دره است، بهتر است به‌ سمت چپ فرار کنم»، تمام نیروی خودش را به‌ طرف چپ جاده سوق داد،
    ولی باز هم با خودش گفت؛ سمت چپ ‌هم خیلی دور است و تا آن زمان خودرو می‌ رسد. تصمیمش را عوض کرد و دوباره طرف راست جاده را نشانه ‌گرفت. دوباره تغییر عقیده داد و به‌ سوی چپ رفت. خلاصه آن‌ قدر این‌ دست و آن دست کرد تا ماشین سر ‌رسید و او را زیر‌ گرفت. خیلی از ما شبیه همین خرگوش هستیم و هر روز برای انجام کارهایمان امروز و فردا می‌کنیم.

    چرا برخی افراد ‌در انجام کارها مدام امروز و فردا می‌کنند؟ برخی امروز و فردا کردن‌ های ما جنبه کما‌ل‌ طلبانه دارد. افرادی وجود دارند که مجدانه و مدام برای رسیدن به کمال ‌مطلوب به‌ طور عملی در کار خود، همکاران و کارمندان شان وقفه ایجاد می‌ کنند. هر چند انجام هر کاری تا حد توانایی‌ به‌ نظر پسندیده می‌ آید، در دنیای واقعیات، با کفایت بودن در صورتی‌ که برای دست یافتن به اهداف کافی باشد، ‌بهتر از کامل و بی‌ نقص بودن است.‌

    یکی از عوامل متداول در به تأخیر انداختن کارها، احساس ملالت و بیزاری است.
    کارهایی وجود دارد که ‌هر چند بسیار ضروری است، حتی از منتظر ماندن برای خشک شدن رنگ دیوار نیز کسالت‌ بارتر است. از آن‌ جا که طبیعت انسان او را به‌ سوی اموری می‌ کشد که انجام آن‌ ها برایش جالب باشد و به‌ همین نسبت از ‌کارهایی که انجام دادنش کسالت‌ بار است، دورش می‌ کند، در نتیجه این بیزاری اغلب کارها را به تعویق می‌ اندازد.‌

    یکـی از دلایـل متداول به تأخیر انداختن کارها نشان دادن کینه و دشمنی با شخص یا شرکتی است که کاری را برعهده شما قرار داده است. کارمندی از این واقعیت که کاری به او تحمیل شده، دچار رنجش می‌شود. در نتیجه ‌اولین واکنش او، حرکت آهسته، مثل راه رفتن افراد بیمار خواهد بود. امروز و فردا کردن تا نزدیک شدن به آخرین ‌فرصت نیز از مواردی است که می‌توان به آن اشاره کرد. افرادی وجود دارند که کارها را به تأخیر می‌اندازند تا ‌به ضرب‌ الاجل‌های از پیش تعیین‌ شده برسند. آن‌ ها گمان می‌ کنند که زیر فشارهای باقی‌ مانده بهتر کار می‌ کنند.

    به‌ هر حال این روش، هم برای سلامت آن‌ها زیانبار است و هم وقت زیادی از آن‌ها تلف می‌کند. این کار میزان فشـار روانـی ‌وارده بـر شخـص را افـزایـش می‌دهد و در زمان رو به‌ رو شدن با بحران‌ های حقیقی و اجتناب‌ ناپذیر، کار را بسیار ‌دشوار خواهد کرد.‌

    مواردی نیز وجود دارد که تأخیر در آن‌ ها درست است. مانند هنگامی‌ که کار کم‌ ارزشی را به‌ خاطر کار ارزشمندی به تعویق می‌ اندازیم، زمانی‌ که احساس خستگی، عصبانیت، استرس و افسردگی می‌ کنیم؛ وقتی برای انجام موثر کارها از کمبود دانش یا مهارتی رنج می‌ بریم و زمانی‌که حالات جسمی و روانی ما ‌اجرای بهینه کاری را غیرممکن می‌کند، زیرا مغز خسته یا بدن بیمار آمادگی بیشتری برای خطا کردن و ‌قضاوت نادرست دارد.

    نکته‌ای که در این ارتباط می‌ توان به‌ عنوان راهکار ارایه داد، این است که بکوشید وظایف خود را به‌ صورت روزانه ‌به اجرا درآورید تا در اثر تلنبار شدن آن‌ ها به وظیفه‌ای سنگین و اجباری تبدیل نشوند. به این موضوع فکر کنید که ‌این مسئولیت به‌هر حال باید توسط ما به اجرا درآید.
    بنابراین بهتر است با ‌اجرای به‌موقع آن، هم کیفیت آن را ‌ارتقا بخشیم و هم خود را از استرس‌های به تعویق افتادنش رها کنیم. ‌

  2. #32
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان بیست‌ و‌ ششم:

    مراقب تصاویر ذهنی خود باش

    آیا تا کنون از خود پرسیده‌ اید که بزرگ‌ ترین نقطه‌ ضعف شما چیست؟

    شاید بزرگ‌ ترین ضعف انسان، کوچک شمردن یا به‌ عبارت ساده‌ تر، دست کم گرفتن خود باشد. خود کم‌ بینی به اشکال مختلفی ظاهر می‌ شود. «علی» آگهی مربوط به شغلی را در روزنامه می‌ بیند.

    به‌ طور دقیق آن کار همان چیزی است که او دوست دارد؛ ولی هیچ اقدامی برای به‌ دست آوردن آن نمی‌ کند، زیرا فکر می‌کند توانایی لازم برای انجام آن را ندارد و با خود می‌ گوید: «چرا به خودم زحمت بدهم؟!»

    مهدی، مریم را برای ازدواج در نظر گرفته است و می‌ خواهد با خانواده او قرار خواستگاری بگذارد؛ ولی اقدامی نمی‌ کند؛ زیرا فکر می‌ کند مریم نسبت به او از لحاظ موقعیت اجتماعی بالاتر است!

    مهران فکر می‌ کند که آقای حسینی مشتری خوبی برای اجناس اوست؛ ولی با او تماس نمی‌ گیرد. به خودش می‌ گوید: «آقای حسینی کجا و من کجا؟ او با آن همه ثروت و قدرتی که دارد با امثال من کار نمی‌ کند.»

    زهره در هنگام پر کردن یک فرم استخدام؛ یکی از پرسش‌ ها این بود: «حقوقی که برای شروع کار پیشنهاد می‌ کنید، چقدر است؟» زهره مبلغ نسبتا کمی می‌ نویسد؛ زیرا هر چند دوست دارد، بیشتر از این پول درآورد، احساس می‌ کند کارش ارزش بیشتری ندارد!

    قرن‌ هاست که این پند ارزشمند، زبانزد اندیشمندان است: «خود را بشناس!» ولی انگار برداشت مردم از این عبارت آن است که فقط جنبه‌ های منفی خودت را بشناس! به این ترتیب، خودسنجی مترادف طوماری از کاستی‌ ها، ناتوانی‌ ها و نقطه‌ ضعف‌ ها شده است. البته شناخت ناتوانی‌ ها خوب است؛ زیرا زمینه‌ هایی را به ما نشان می‌ دهد که هنوز می‌ توانیم در آن رشد کنیم؛ ولی اگر نقطه‌ ضعف‌ های خود را بشناسیم و برای اصلاح آن‌ ها اقدامی صورت ندهیم و آن‌ ها را دایم به رخ خود بکشیم، به یقین دچار مشکل می‌ شویم و ارزش و اعتبار خود را از دست می‌ دهیم.

    در این قسمت تمرینی ذکر شده است که به شما کمک می‌کند تا قابلیت‌های واقعی خود را بسنجید:

    الف) پنج مورد از امتیازات خود را بنویسید و از یک دوست روراست و باهوش برای این کار کمک بگیرید تا صادقانه درباره مسائل شما نظر بدهد.
    امتیازاتی که می‌توانید به آن اشاره کنید یا دوست شما ممکن است به آن‌ ها اشاره ‌کند، عبارت از تحصیلات، تجربه، مهارت فنی، قیافه، خانه و زندگی خوب، نگرش مثبت، شخصیت سالم، اخلاق، صداقت، خلاقیت و سایر موارد است

    ب) اکنون در زیر هر یک از امتیازاتی که دارید، نام سه نفر از آشنایان خود را بنویسید که به موفقیت‌ های بزرگی دست یافته‌ اند؛ ولی از این امتیازات به اندازه شما برخوردار نیستند.

    وقتی این کار را به انجام رساندید، متوجه می‌ شوید برخی افراد موفق از برخی امتیازاتی که شما دارید، برخوردار نیستند. در این‌ جا به یک نتیجه منطقی می‌ رسید که باید صادقانه آن را بپذیرید؛ شما بزرگ‌ تر از آن هستید که فکر می‌ کنید. پس اندیشه خود را تا حد ظرفیت حقیقی خود گسترش دهید. بکوشید افکارتان به بزرگی مقام تان باشد! هرگز، هرگز، هرگز خود را دست کم نگیرید.

  3. #33
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان بیست‌ و‌ هفتم:

    خود و دیگران را سرزنش نکن

    «دست و پا چلفتیِ بدبخت!»، «بی‌ عرضه‌ ی بی‌ مصرف!»، «به درد مردن هم نمی‌ خوری!»، «ای کاش به دنیا نمی‌ آمدی!»، «تو لیاقت بیشتر از این را نداری!» و هزاران جمله خود تنبیهی دیگر.

    وقتی ما به سرزنش خود می‌ پردازیم، اغلب از چنین جملاتی استفاده می‌ کنیم؛ اما در نتیجه اغلب پس از مدتی، دیگر ذره‌ای اعتماد به‌ نفس برای ابراز وجود در خود نمی‌ یابیم. اغلب ما، جلادانی بی‌ رحم هستیم و جالب است بدانیم که در مورد خود و نزدیک‌ ترین افراد پیرامون مان بی‌ رحمانه‌ تر از دیگران عمل می‌ کنیم. برای مثال اگر در یک جمع رسمی، یک نفر با صدای بلند عطسه کند یا رفتاری غیر مؤدبانه (به تعبیر خودمان) داشته باشد، خیلی زود او را می‌ بخشیم و بعد از چند دقیقه به‌طور کلی آن رفتار را فراموش می‌ کنیم، درحالی‌که همین رفتار اگر از خودمان یا نزدیکان و عزیزان مان سر بزند، تا مدت‌ ها به یاد می‌ آوریم و خود و آن‌ ها را با عباراتی نظیر: «احمق! نتوانستی جلوی خودت را بگیری؟» یا «تو هیچ وقت آداب معاشرت را یاد نمی‌ گیری!» سرزنش و تحقیر می‌کنیم.

    ما به‌ راحتی می‌ توانیم حاصل زحمات یک عمر خود و نزدیک‌ ترین افراد خود را تنها با یک اشتباه نادیده بگیریم و تمام امتیازهای مثبت را فدای یک امتیاز منفی کنیم و این شاید بدترین نوع قضاوت و دشمنی با خود باشد.
    بیایید گاهی هم کمی از بالا به رفتار خود نگاه کنیم. از بالا فردی را می‌ بینیم که به‌ طور محسوسی قدرنشناس است؛ یعنی همان صفتی که ما دیگران را به‌ خاطرش سرزنش می‌ کنیم. قدر نشناسی یعنی این‌ که هزاران هزار مرتبه‌ ای که رفتار درست و پخته داشته، فراموش می‌ کند و تنها یک بار اشتباهش را مرتب به رخ خودش می‌ کشد. از بالا نگاه کردن یعنی همین. پس لطفا با خود و دیگران مهربان‌ تر باشیم.

  4. #34
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان بیست‌ و‌ هشتم:

    نگاهت را به دیگران اصلاح کن

    مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان لاستیک ماشینش پنچر شد و مجبور شد همان‌ جا آن را تعویض کند. هنگامی‌که مشغول این کار بود، ماشین دیگری به‌ سرعت از روی مهره‌ های چرخ که در کنار ماشین بودند؛ گذشت و آن‌ ها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره‌ ها را برد.

    مرد حیران مانده بود که چه‌ کار کند. بنابراین تصمیم گرفت که ماشینش را همان‌ جا رها کند و برای خرید مهره چرخ به شهر برود. در آن هنگام، یکی از دیوانه‌ها که از پشت نرده‌ های حیاط تیمارستان نظاره‌ گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: «از سه چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره باز کن و این لاستیک را با سه مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی.»

    آن مرد، ابتدا توجهی به این حرف نکرد؛ ولی بعد که فکر کرد، دید راست می‌گوید و بهتر است همین کار را انجام دهد. پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی‌که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه‌ ای داشتی. پس چرا تو آن‌جایی؟»
    دیوانه لبخندی زد و گفت: «من این‌جام چون دیوانه‌ ام. ولی احمق که نیستم!»

    گاهی ما فکر می‌ کنیم؛ عقل کل هستیم، فرمان‌ هایی احمقانه‌ ای برای ضمیر ناخودآگاه خود صادر می‌ کنیم و متوجه نیستیم که با این فرمان‌ ها چه بلایی بر سر زندگی خود می‌ آوریم. قبل از هر فرمان و دستوری از خودتان بپرسید: «آیا این فرمان ترمزی برای حرکت‌ های بعدی من نیست؟»

  5. #35
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان بیست‌ و‌ نهم:

    به دیگران کمک کن و آن‌ ها را ببخش

    کشاورز فقیر اسکاتلندی که فارمر فلمینگ نام داشت یک روز که به‌ دنبال امرار معاش خانواده‌ اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک شنید، وسایلش را روی زمین انداخت و به‌ سمت باتلاق دوید…

    پسری وحشت‌ زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می‌ زد و تلاش می‌ کرد خودش را آزاد کند. فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات می‌ دهد…

    روز بعد، کالسکه‌ ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید. مرد اشراف‌ زاده خود را پدر پسری معرفی کرد که فلمینگ نجاتش داده بود. اشراف‌ زاده گفت: «می‌ خواهم جبران کنم. شما زندگی پسرم را نجات دادی.»

    کشاورز اسکاتلندی جواب داد: «من نمی‌ توانم برای کاری که انجام داده‌ام، پولی بگیرم.»
    در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد.
    اشراف‌ زاده پرسید: «پسر شماست؟»
    کشاورز با افتخار جواب داد: «بله.»

    اشراف‌ زاده گفت: «با هم معامله‌ ای می‌ کنیم. اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند. اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که به آن افتخار خواهید کرد…»

    پسر فارمر فلمینگ از دانشکده پزشکی سنت ماری در لندن فارغ‌ التحصیل شد و همین‌ طور به‌ دانش‌ اندوزی ادامه داد تا در سراسر جهان با عنوان «سر الکساندر فلمینگ»، کاشف پنسیلین مشهور شد.

    محصول هر بذری به ما بر می‌ گردد، فرقی ندارد که آن بذر چه باشد، کجا کاشته شده باشد یا تصادفی و اتفاقی تو خاک بیفتد و رشد کند… هرچه بیشتر ببخشی، بیشتر دریافت می‌ کنی. زندگی همان را به ما می دهد که کاشته‌ ایم؛ چه خوب و چه بد!

    به تعبیر زیبای مولانا:

    این جهان کوه است و فعل ما ندا
    سوی ما آید نداها را صدا

  6. #36
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    فرمان سی‌ام:

    زبان بدن خود را اصلاح کن

    وقتی در مدرسه یا سر کار هستیم، به ما یاد می‌ دهند که چطور بهتر از کلمات استفاده کنیم و یاد می‌ گیریم چطور کلمات و زبانی که به‌ کار می‌ بریم، تاثیرگذار باشند؛ همچنین می‌ آموزیم که زنجیره‌ ای هوشمندانه از کلمات را برای به‌ دست گرفتن ابتکار عمل، ارتباط زیرکانه بسازیم؛

    اما همین که بزرگ می‌ شویم، خواهیم یافت برای بهتر کردن نوع ارتباط برقرار کردن ذره‌ای فراتر قدم برنداشتیم.

    کلمات فقط هفت درصد از ارتباطات را می‌سازند بقیه آن ۳۸ درصد تُن صدا و ۵۵ درصد زبان بدن شماست.

    البته این آمار و ارقام گاهی بسیار متفاوت است؛ زیرا بستگی به موقعیت و شرایط دارد و موضوعی بحث برانگیز است (برای مثال به‌ وضوح با تلفن حرف زدن بسیار با چهره‌ به‌ چهره حرف زدن فرق دارد)؛ اما به هر حال زبان بدن بخشی بسیار مهمی در ارتباطات محسوب می‌شود.

    به جذابیت خود بیفزایید . مهم نیست چه می‌ گویید، مهم این است که چگونه آنچه می‌ خواهید بگویید، بیان کنید. حالت بهتر، زبان بدنی شکوفا در ابراز آنچه می‌ خواهید بگویید و زبان بدنی که کنترل شده و متمرکز باشد می‌ تواند هر کسی را جذاب‌ تر کند و نه تنها در روابط دوستانه، بلکه در نوع ارتباط برقرار کردن با دوستان جدید یا در مصاحبه‌ های شغلی و قرارهای تجاری نیز می‌تواند موثر باشد.

    احساسات شما وابسته به زبان بدن تان است
    احساسات، وارونه نیز عمل می‌ کنند. اگر احساس خوبی داشته باشید، لبخند می‌ زنید. اگر به خودتان فشار بیاورید که لبخند بزنید، پس احساس خوبی به شما دست خواهد داد. اگر حس کنید که خسته و وارفته هستید، به‌صورت بی‌ حال و خواب‌ آلود واکنش نشان می‌ دهید. اگر بی‌ حال و سست در گوشه‌ای نشسته باشید، حس خستگی و منفی بودن پیدا خواهید کرد.

    فقط تلاش کنید که پنج دقیقه راحت روی صندلی خود بنشینید و به این ترتیب نسبت به حالتی که به‌ صورت نیمه‌ خوابیده روی صندلی خود می‌نشینید، انرژی متفاوتی به شما منتقل می‌شود.

    پیام‌ های به هم ریخته را کاهش دهید
    اگر در یک مصاحبه شغلی شرکت کردید و با صدایی ثابت و با اعتماد به‌ نفس حرف‌ هایتان را زده‌اید، ولی زبان بدن شما آن‌ طور که باید نباشد، آن وقت کار فرمایان تان شاید حس کنند که شما عصبی هستید یا بسیار محافظه‌ کارانه عمل می‌ کنید و آن زمان است که با حرفی که می‌ زنید ناهمخوان خواهید شد (به‌ احتمال زیاد باید قید این شغل را بزنید).

    پس باید در این حالت گفته‌هایتان با زبان بدنتان همخوانی داشته باشد و یک چیز را بگویند.مهارت‌های ایجاد ارتباط با دیگران را در خود ارتقا دهید
    اگر بتوانید زبان بدن خود را اصلاح کنید، می‌ توانید افکاری که در مغزتان در جریان است به‌ روش بهتری ابراز کنید. در نتیجه به آسانی می‌ توانید یک پل ارتباطی با دیگران ایجاد کنید. وقتی به‌صورت درست و قدرتمندانه از زبان بدن مناسب استفاده کنید، آن وقت مهارت‌ های ایجاد ارتباط تان بسیار متمرکز تر و بهتر خواهد شد.

    اولین تاثیرگذاری، بهترین نوع تاثیرگذاری است برای به یاد ماندن، بهترین کار همان تاثیرگذاری اولیه است؛ حتی اگر مایل به انجام آن نباشید. همگی ما اولین تاثیر یک آدم جدید را به یادهایمان خواهیم سپرد که یک تصویر ذهنی از خلق و خویش در ذهنمان ایجاد کند. با داشتن هنر استفاده از زبان بدن می‌توانید به دیگران تصویر ذهنی بهتری منتقل کنید.


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.