به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25
  1. #11
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,063
    امتیاز
    23,442
    سطح
    94
    Points: 23,442, Level: 94
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 908
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,685

    تشکرشده 2,214 در 904 پست

    Rep Power
    221
    Array
    سلام. ممنون از سحر بهاری و پووه بخاطر پاسخی که گذاشتن. همیشه سخته در مورد نقاط ضعفت صحبت کنی، ولی من آدمیم که نقطه ضعفامو قبول میکنم و سعی میکنم اصلاحشون کنم (نخندین بهم انصافی).

    سحر بهاری عزیز، تاپیک تجمیع نظرات رو که گفتی، رفتم دوباره خوندم و نظراتت رو مرور کردم. برای بحث خودشناسی من خودمو و معیارهامو خوب میشناسم. میدونم چی میخام از زندگیم و با چه کسی میتونم راحت زندگی کنم. البته این برداشت من از خودشناسی هست و دقیقا نمیدونم تعریف شما از خودشناسی چیه؟ (چون چندین بار گفتین که آدم باید برای ازدواج خودشناسی داشته باشه).
    برای تاثیر حرف دیگران، تا مقدار کمی درست میگید. یکی از دلایلی که به شک افتادم، همین حرف اطرافیانه. البته اطرافیان من تعداد زیادیشون موافق بودن که اکی بشه این قضیه، تعداد کمی هم موافق نبودن. هر کدومشون هم برای خودشون استدلالی داشتن که دسته ای که موافق قضیه بودن، نظراتشون برای من منطقی نبود (دقیقا با همون تکنیکهایی که گفتین). ولی به محض اینکه تصمیمم رو گرفتم، حرفای دیگران مثه یه زنگ گوشخراشی توی گوشم بود که میگفت چرا کنسل کردی. خب شما خودتو جای من بذار. شما پروردگار اعتماد بنفس و عزت نفس!، وقتی یه موردی رو کنسل میکنی، یه مقداری ادم ناراحت و دپرس میشه. حالا اطرافیانم بیان هی بگن چرا کنسل کردی، خب ناخودآگاه تاثیر میذاره دیگه (ممکنه بگین باید روی عزت نفس و درونی شدن تصمیمهات کار کنی، اینارو خواهشا نگین که به همه اینا فکر کردم. من هر کاری بکنم باز هم مقداری شک و تردید هست. فکر میکنم همه این حس و حال و حالت رو دارن، یه تردیدی که در ازدواج هست و کاریش نمیشه کرد).

    در مورد تفکرات سختگیرانه هم تا مقدارکمی درست حدس زدید. من برای یه سری پارامترهای اخلاقی خیلی حساسیت نشون میدم متاسفانه. که روی شک و دودلی بعد از انتخاب تاثیر میذاره. توی مرحله شناخت در بازه زمانی محدود واقعا نمیشه مطمئن شد از بابت ویژگیهای اخلاقی. ولی من با عقل اندکم فکر کردم که بعضی ویژگیهای مهم اخلاقی مدنظرم رو ایشون ندارن یا کم دارن (به یقین نرسیدم، ولی نسبتا فک کردم درسته) ضمن اینکه با عرض پوزش از خانمها، ایشون از لحاظ ظاهری خوب بودن و این هم توی دودلیها و پشیمونیها خودشو نشون داده. تفکرات ناقص؟؟؟ بعید میدونم من داشته باشم.

    من خیلی خیلی خیلی روی این قضیه فکر کردم. علت پشیمانیهای گاه و بیگاهی که میاد سراغم، فک میکنم بخاطر وابستگی کاذب بوده باشه و اینکه ایشون از لحاظ چهره نسبتا خوب بودند. تصمیمی که گرفتم بر اساس الگوهای عقلانی کاملا صحیح بود بنظرم، ولی احساسات و دلتنگی متاسفانه داره تاثیرشو میذاره و ادمو دودل میکنه. در تمام این لحظات، همیشه به این نتیجه رسیدم که برگشت به این قضیه کار درستی نیست. با برگشت، هم خودمو اسیب میزنم هم به ایشون. من دنبال این نیستم که ببینم تصمیمم درست بوده یا نه (اینو قبل انتخابم فکر کردم که چجوری انتخاب کنم که بیشترین مقدار تفاهم رو حاصل کنه و دیگه الان روش فکر نمیکنم)، هرچند که خودم باور دارم تصمیمم درست بوده. من بعد از هر انتخابی چنین حالتی بهم دست میده یعنی قبل انتخاب ویژگیهای مثبت طرف جلومه، بعد انتخاب ویژگیهای منفیش میاد جلو چشمام. دیگه یه انتخابی بوده، انجام شده و رفته. چیزی که برای من مونده، درس عبرت هست و تجربه. تجربیاتی که خودم شدیدا اعتقاد دارم که لزومی نداره حتما تجربه کنی! ولی من تجربه کردم و قسمتم این بوده که با تجربه کردن، درس عبرت و نکته یاد بگیرم. اینکه سحر بهاری میگه تا حدودی درسته، من اعتمادبه نفسم توی انتخاب ازدواج خیلی بالا نیست، من حرف دیگران رو خوب نمیتونم تمییز بدم و حرفای دیگران روم کمی تاثیر مخرب میذاره. من یه مقدار سختگیرم روی ملاکهام. حالا سعی میکنم همه اینارو تعدیل کنم (البته اگه دقت کنین همرو گفتم یکمی).

    در حال حاضر هم با خودم کلنجار میرم که به خودم بقبولونم که تصمیم گرفته شده، برگشتی وجود نداره و باید از تجربیاتت برای سریهای بعدی استفاده کرد.

    پوه عزیز، همیشه از پستهات استفاده کردم، اره آدم باید انعطاف داشته باشه و این جمله معروف که هر کسی‌ یه نقصی داره. واقعا بعضی حرفارو باید بچشی و قشنگ لمس کنی تا بفهمی.

    سحر بهاری، همیشه ازت انتقاد کردم، ولی خیلی خوب تحلیلم کردی. ممنون


    در نهایت من باز سوالمو تکرار میکنم. این عادت برگشت به گذشته و پشیمانی لحظه ای از انتخابی که کردی، رو چجوری میشه رفعش کرد؟ (لحظه ای به این خاطر میگم که دو دقیقه بعدش میبینم درست انتخاب کردم).انگار معتاد شدم به این حالت. هی خاطرات میاد توی ذهنم و با خودم میگم آیا تصمیمم درست بود؟

    یه روزی میاد که به جملاتی که گفتم و فکرایی که کردم، خندم میگیره، مطمئنم

    یه چیز دیگه بگم، خانوادم ازم تصور ادم اهنین رو دارن،‌ متاسفانه این چیزا رو نمیتونم باهاشون درمیون بذارم خیلی. خوشحالم که در این فضای مجازی، فرصتی دست داد تا با شما گفتگو کنم در این مورد

  2. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    اقا غلام، این حالت تردید برای همه تا حدودی وجود داره و به مرور از بین میره.

    اگر به تصمیمی که گرفته اید اطمینان دارید، وقتی تردیدها میاد دیگه وارد واکاوی و بررسی مجدد نشید.

    یه مدت تمرکزتون رو بذارید روی چیزهای دیگه. مثلا برنامه ریزی های شغلی، ورزش و ....

    در برابر اشخاصی که شما رو به تردید میندازن، قاطعانه بگید من به تصمیمی که گرفته ام مطمینم و مسوولیتش رو هم میپذیرم و ازتون خواهش میکنم دیگه بحثشو باهام پیش نکشید.

    لزومی هم نداره برای کسی توضیح بدید و توجیه کنید.

    اونها هم وقتی ببینن شما به تصمیمتون مطمین هستید و دارید مثل قبل روال زندگیتون رو ادامه میدید و حالتون خوبه، کم کم دیگه چیزی نمیگن.


    فکر کنم اگر همون کاری که برادر خانم مصباح الهدی میکردن و سجده شکر میکردن رو شما هم انجام بدید خوب باشه.


    همون خدایی که خدای شماست، خدای او هم هست. حتما خیر و خوشبختی شما دو نفر، در جای دیگه بوده.

    اگر او رو با تمام چیزهایی که بوده نمیتونسته اید بپذیرید و دوست داشته باشید، خب پس حتما کسی نبوده اید که او با شما خوشبخت بشه. او رو بسپارید به خدای خودش . خود خدا هوای بندشو داره و نیاز نیست شما نگران او باشید.

    از طرفی خوشبختی شما هم جایی دیگر است که انشالله قراره در اینده نصیبتون بشه. خودتون در مسیر چیزهایی که براتون ارزشمند هستن قدم بردارید و هر روز رو با امید برید به پیشواز هدایایی که اون روز بهتون قراره بده.

    مثلا چشمتون رو که باز میکنید، کلی هدیه قشنگ داره تقدیمتون میشه. مثلا نور روز، هوا، صدای گنجشکا، صدای عبور و مرور ماشین ها که میگه هنوز حیات برجاست و خیلی چیزای دیگه.

    یه کارتونی بود اسمش فرار جوجه ای بود. توش یه خروس جوون بود که جمله جالبی میگفت. میگفت دنیای آزاد داره منو صدا میکنه و من به دنیا اومدم تا بهش جواب بدم.

    شما هم ماشالله ادم محکم و با اراده و عاقل و سالم هستید. برید به استقبال لحظه های پیش رو و هدیه هایی که بهتون میدن رو بگیرید. اگر توی گذشته باشید لحظه ها میان و هدیشونو نمیبینید و از دست میدید و حیف میشن.

  3. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (جمعه 26 اردیبهشت 99), Mvaz (جمعه 26 اردیبهشت 99)

  4. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,063
    امتیاز
    23,442
    سطح
    94
    Points: 23,442, Level: 94
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 908
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,685

    تشکرشده 2,214 در 904 پست

    Rep Power
    221
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.
    اقا غلام، این حالت تردید برای همه تا حدودی وجود داره و به مرور از بین میره.

    اگر به تصمیمی که گرفته اید اطمینان دارید، وقتی تردیدها میاد دیگه وارد واکاوی و بررسی مجدد نشید.

    یه مدت تمرکزتون رو بذارید روی چیزهای دیگه. مثلا برنامه ریزی های شغلی، ورزش و ....

    در برابر اشخاصی که شما رو به تردید میندازن، قاطعانه بگید من به تصمیمی که گرفته ام مطمینم و مسوولیتش رو هم میپذیرم و ازتون خواهش میکنم دیگه بحثشو باهام پیش نکشید.

    لزومی هم نداره برای کسی توضیح بدید و توجیه کنید.

    اونها هم وقتی ببینن شما به تصمیمتون مطمین هستید و دارید مثل قبل روال زندگیتون رو ادامه میدید و حالتون خوبه، کم کم دیگه چیزی نمیگن.


    فکر کنم اگر همون کاری که برادر خانم مصباح الهدی میکردن و سجده شکر میکردن رو شما هم انجام بدید خوب باشه.


    همون خدایی که خدای شماست، خدای او هم هست. حتما خیر و خوشبختی شما دو نفر، در جای دیگه بوده.

    اگر او رو با تمام چیزهایی که بوده نمیتونسته اید بپذیرید و دوست داشته باشید، خب پس حتما کسی نبوده اید که او با شما خوشبخت بشه. او رو بسپارید به خدای خودش . خود خدا هوای بندشو داره و نیاز نیست شما نگران او باشید.

    از طرفی خوشبختی شما هم جایی دیگر است که انشالله قراره در اینده نصیبتون بشه. خودتون در مسیر چیزهایی که براتون ارزشمند هستن قدم بردارید و هر روز رو با امید برید به پیشواز هدایایی که اون روز بهتون قراره بده.

    مثلا چشمتون رو که باز میکنید، کلی هدیه قشنگ داره تقدیمتون میشه. مثلا نور روز، هوا، صدای گنجشکا، صدای عبور و مرور ماشین ها که میگه هنوز حیات برجاست و خیلی چیزای دیگه.

    یه کارتونی بود اسمش فرار جوجه ای بود. توش یه خروس جوون بود که جمله جالبی میگفت. میگفت دنیای آزاد داره منو صدا میکنه و من به دنیا اومدم تا بهش جواب بدم.

    شما هم ماشالله ادم محکم و با اراده و عاقل و سالم هستید. برید به استقبال لحظه های پیش رو و هدیه هایی که بهتون میدن رو بگیرید. اگر توی گذشته باشید لحظه ها میان و هدیشونو نمیبینید و از دست میدید و حیف میشن.

    پوه عزیز، ممنون از وقتی که گذاشتی.
    از تصمیمم تا حدود زیادی مطمئن هستم، چون گفتم که اون مواردی که مدنظرم بود فک میکنم نداشتن.
    میگم اگه به فرض که اشتباه کرده باشم، یقین دارم که برگشت به این قضیه اشتباه محضه. ولی چه کنم که فکرا و صحبتهای اون دوره میاد توی ذهنم.

    ایشالا بتونم مقابله کنم با این فکرا.

  5. #14
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    بله متشکرم، خواهش میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    یعنی قبل انتخاب ویژگیهای مثبت طرف جلومه، بعد انتخاب ویژگیهای منفیش میاد جلو چشمام.
    لطفا مثال های عینی بزنین.



  6. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    gholam1234 (جمعه 26 اردیبهشت 99), Mvaz (جمعه 26 اردیبهشت 99)

  7. #15
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,063
    امتیاز
    23,442
    سطح
    94
    Points: 23,442, Level: 94
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 908
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,685

    تشکرشده 2,214 در 904 پست

    Rep Power
    221
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    بله متشکرم، خواهش میکنم



    لطفا مثال های عینی بزنین.


    ممنون، مثال عینی زدن دردی رو دیگه دوا نمیکنه، با تشکر از زحمات شما. ایشالا که پشت سر بذاریم این قضیه رو

  8. #16
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    ممنون، مثال عینی زدن دردی رو دیگه دوا نمیکنه، با تشکر از زحمات شما. ایشالا که پشت سر بذاریم این قضیه رو
    شما نیاز به بررسی دارین، لطفا حضورا مراجعه کنین، چون مشکل پشت سر گذاشتن چنین قضیه ای نیست.
    موفق باشین




  9. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    gholam1234 (جمعه 26 اردیبهشت 99), Mvaz (دوشنبه 10 بهمن 01)

  10. #17
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,063
    امتیاز
    23,442
    سطح
    94
    Points: 23,442, Level: 94
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 908
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,685

    تشکرشده 2,214 در 904 پست

    Rep Power
    221
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    شما نیاز به بررسی دارین، لطفا حضورا مراجعه کنین، چون مشکل پشت سر گذاشتن چنین قضیه ای نیست.
    موفق باشین



    باشه چشم ممنون

  11. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,562

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام اقا غلام

    خوبی؟
    آقا غلام قدیم چندتا کاربر بودند نمیتونستند تو همدردی حرف بزنند، ریشه یابی که انجام شد، معلوم شد اونها تو همدردی با چندتا کاربر که به صورت مجازی رفیق شدند، نمیتونند از مشکلات خودشون بگند. حالا یا بحث اعتماد با نفس بود یا چیز دیگه.
    یه عده هم با جزئیات نمی نوشتند فکر میکردند شناخته میشند.
    یه عده هم با جزئیات نمینوشتند، چون میترسیدن مورد عتاب و هجمه کاربرا قرار گیرند و شخصیتا نقد پذیر نبودند.

    مثلا چندتا کاربر بودند که باوجود شناس بودن و الگو بودن، خیلی شفاف و راحت تاپیک میزدند، مثلا یکی شون یهو تاپیک زد دارم طلاق میگیرم.
    باید دید هدف ما از همدردی چیه؟ اصلاح زندگی واقعی؟ بهره بردن از دانسته های دوستان.
    شما هم ببین هدفت چیه، احتمالا به دلایل بالا شما جزئیات رو نمیگی، هر دلیلی داشته باشی برای ما قابل احترامه.
    چه بدترین اتفاق و چه بهترین اتفاق هم براا افتاده باشه. باز هم عزیز مایی، به قول یکی از کاربرا، درسته ما همدیگر رو نمیشناسیم، ولی دل هامون بهم وصله.

    شخصا اگر بدونم ادمهایی هستند که میتونند به زندگی من کمک کنند، زندگی مو در بوته نقد قرار میدم، چون مثل شما هدفم تعالی هست.

    یه مثال، دیدی تیم های ورزشی برای بازی های اینده شون میرن فیلم بازی های قدیمی خودشون و تیم حریف رو نگاه میکنند؟ انالیز میکنند؟ بحث میکنند؟
    همش به خاطر همون خودشناسیه. با این کار به نقاط ضعف و قوتشون بیشتر اگاه میشند.
    همیشه نگاه کردند از بالا وسعت دید بهتری میده به ادم تا وقتی تو زمین داره بازی میکنه.
    بوده مربی تو زمین یه شناختی داشته و بعدا اومده فیلم بازی رو از بالا دیده شناختش عوض شده.
    اگر نتونستی اینجا بحث کنی، حتما از مدیر همدردی کمک بگیر برای شناخت بیشتر خودت.

    ببخشید بزرگوار پرحرفی کردیم.

  12. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    gholam1234 (جمعه 26 اردیبهشت 99)

  13. #19
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,063
    امتیاز
    23,442
    سطح
    94
    Points: 23,442, Level: 94
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 908
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,685

    تشکرشده 2,214 در 904 پست

    Rep Power
    221
    Array
    نه mvaz جان، بحث اعتمادبه نفس نیست. بحث احتمال شناخته شدن هست. بحث انتقادپذیری هم یه مقداری هست، چون اگه بگم و شما سرزنش کنین، پشیمانتر میشم (مارو باش که فک میکردیم خدای اعتماد به نفسیم). کلا حرف دیگران یه خورده تاثیر میذاره روم، باید بپذیرم اینو.
    حالا میگم:
    تفاوتها:
    بنده مقداری درونگرا و ایشون مقداری برونگرا (مشاور که رفتیم گفتن فاصله تون قابل چشم پوشی نیست و باید باهم صحبت کنین ببینین اکی هستین در این مورد یا نه).
    یکی از خط قرمزام صبر و تحمله. متاسفانه ایشون زود عصبانی میشدن (با توجه به صحبتهایی که اطرافیان نزدیک و دوستاشون گفته بودن و همچنین چند مورد جزئی که خودم دیده بودم).
    کلا اون حس گرم و صمیمی بودن رو متاسفانه نتونستم از ایشون بگیرم (هرچند برای خانمهای باحیا خیلی سخته تشخیصش برای اقا، ولی من با شواهد قرائن اون صمیمیت و خونگرمی رو ندیدم).

    نقاط قوت ایشون:
    انسان کوشا، کینه ای نبودن، مقتدر و با اعتماد به نفس، مستقل.
    خودمم کوشا، کینه ای هم نیستم زیاد.

    دو تا فاکتور اولی خیلی برام مهم بود که تفاوت داشتیم با هم. من دنبال اکی شدن این قضیه بودم، چون واقعا خودمم دوست داشتم ازدواج کنم، ولی هر کار کردم نتونستم خودمو راضی کنم که این مورد اکی بشه.

    بعد از کنسل کردن، یه مقدار خب ناراحت شدم. بعدش هجمه ای از اطرافیانم اومد که "چرا کنسل کردی؟؟؟ هر کسی یه ایرادی داره، همه مردها درونگرا هستن و همه زنها برونگرا یا اینکه اینا همه اصلاح میشه، تا زیر یه سقف نری هیچی معلوم نیست و ..." و این هجمه ها بشدت بر ناراحتی و مرددبودنم افزود. ولی خب من تصمیمم رو گرفته بودم. تا به امروز بازخوانی ناخاسته و گاهبگاه خاطرات صحبتها و رفت و امدها اذیتم میکنه. هی یه نجوایی میاد میگه اگه کنسل نکرده بودی چی میشد؟ اگه ادامه میدادی چی میشد؟ اطرافیانم متاسفانه شرایط من رو درک نکرده بودن و برای تصمیمم احترام قائل نبودن. ولی با این حال همشونو دوست دارم با تمام وجودم.
    ببینید الان بحث درستی یا نادرستی تصمیمم نیست. چه بسا افرادی بیان دلایلمو ببینن و بگن دلایلت منطقی نیست. من با توجه به ورودی اطلاعاتی که داشتم، اون موقع تصمیمم رو گرفتم. الان بحث سر اینه که مدام برمیگردم به گذشته متاسفانه. ایشالا که باز بتونن دوستان کمک کنن.





  14. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Mvaz (شنبه 27 اردیبهشت 99), Pooh (جمعه 26 اردیبهشت 99)

  15. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 99 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1399-1-22
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,653
    سطح
    31
    Points: 2,653, Level: 31
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    50

    تشکرشده 56 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فقط با گذر زمان حل میشه.
    خاطرات کم کم تو حافظه آدم کمرنگ میشن.
    انقدر خودتون رو سرزنش نکنید.
    فکر کنم شما 30 سال یا بالاتر هستین و به نظرم اون دلایلی که نوشتین که باعث شد منصرف بشین از ادامه رابطه، خیلی هم قانع کننده هست.

    مخصوصا موضوع عصبانیت واقعا به راحتی قابل چشم پوشی نیست، مخصوصا اگه خود دختر خانوم قبول نداشته باشه این مشکل رو هیچوقت سعی نمیکنه با کمک شما و برای حفظ زندگیش رفعش کنه.

    اینکه میگین اطرافیان در مورد عصبانیتشون گفتن و شما هم متوجه شدین طی اون مدت به نظرم خودش آلارم هست.
    خیلی عجیبه به نظرم.
    چون آدم معمولا تو خونه خودش راحت تر هست و عصبانی میشه جلو خانواده ولی اینکه آدم بیرون از خونه عصبانی بشه، یعنی اون شدت عصبانیت چقدر بوده که اونا یادشون مونده و به شما یه هشدار ریزی دادن.


    اینجای حرفم بی ربطه به تاپیک شما
    کاش همدردی یه قابلیتی داشت میشد یه هزینه پرداخت کرد و یه تعداد از کاربرها رو انتخاب کرد که تو یه فضای خصوصی‌تر مشاوره میدادن و بعدش اون تاپیک پاک میشد.

  16. کاربر روبرو از پست مفید Shivaaaa تشکرکرده است .

    gholam1234 (شنبه 27 اردیبهشت 99)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.