به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 53 , از مجموع 53

موضوع: همکلاسی

  1. #51
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 19:16]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,562

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام
    مطالب زیر برگرفته از تجربه شخصی هست:

    تو برهه از زمان، دچار یک یا چندتا از مسایل بی هدفی، پوچی، بی انگیزگی ، تنهایی، حسرت های از دست رفته، نگرانی های از آینده و ناامیدی ها میشید.

    در این زمان، هر آنچه که شما رو هر چند برای مدت کوتاه به بی فکری محض ببره، نجات بخش موقتی شما میشه، مثل ترن هوایی، فیلم و سریال، بازی های ویدئویی ، دوستی، موادمخدر، مطالعه، سفر و .....
    بخشی از اینها هنجار هستند و بعضی هاشون ناهنجار. و مشکل از بعد این شروع میشه که رشته های عصبی شروع به ساخت می‌شوند و ما به این فکر برهم زن ها عادت میکنیم، با دوری ازشون احساس اضطراب و نگرانی بهمون دست میده و اگر این کار فکربرهم زن ناهنجار باشه، عذاب وجدان، پنهان کاری و دروغ هم به مشکلاتمون اضافه می‌کنه.

    حال برای رهایی از این عادت شکل گرفته، ممکنه بریم یه عادت جدید در خودمون ایجاد کنیم، یه عادت حایگزین، که اگر عادت جدید هم تا هنجار باشه، باز هم ما گرفتار در گرفتار میشیم.


    ..........

    بهترین راه همون پیدا کردن ریشه قصه است ، همون که مدیر همدردی گفت، یا یکی از همونایی که در بالا گفته شد:
    بی هدفی، پوچی، بی انگیزگی ، تنهایی، حسرت های از دست رفته، نگرانی های از آینده و ناامیدی ها.

    -----------
    برید ریشه داستان رو پیدا کنید و با تبر قطع اش کنید.

    شما، قطعا می تونید از پسش بربیایید.

    ----------
    شما سابقا یادمه فرد معتقدی بودین، الان رو نمی‌دونم ولی از گفته هاتون مشخصه هنوز در مسیر هستین،
    بالاترین آرامش و بهترین دوست خداست، با اون باشید.
    آیه قرآن میگه نگران نباشید و غصه نخورید چون خدا با ماست

    حالا اگر من نگران زندگی هستم و غصه دارم، یقینا خدا و اون پناهگاه و دوست واقعی رو کنار خودم حس نمیکنم.
    شما مثل من نباشید.

  2. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (چهارشنبه 05 مرداد 01)

  3. #52
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mvaz نمایش پست ها
    سلام
    مطالب زیر برگرفته از تجربه شخصی هست:

    تو برهه از زمان، دچار یک یا چندتا از مسایل بی هدفی، پوچی، بی انگیزگی ، تنهایی، حسرت های از دست رفته، نگرانی های از آینده و ناامیدی ها میشید.

    در این زمان، هر آنچه که شما رو هر چند برای مدت کوتاه به بی فکری محض ببره، نجات بخش موقتی شما میشه، مثل ترن هوایی، فیلم و سریال، بازی های ویدئویی ، دوستی، موادمخدر، مطالعه، سفر و .....
    بخشی از اینها هنجار هستند و بعضی هاشون ناهنجار. و مشکل از بعد این شروع میشه که رشته های عصبی شروع به ساخت می‌شوند و ما به این فکر برهم زن ها عادت میکنیم، با دوری ازشون احساس اضطراب و نگرانی بهمون دست میده و اگر این کار فکربرهم زن ناهنجار باشه، عذاب وجدان، پنهان کاری و دروغ هم به مشکلاتمون اضافه می‌کنه.

    حال برای رهایی از این عادت شکل گرفته، ممکنه بریم یه عادت جدید در خودمون ایجاد کنیم، یه عادت حایگزین، که اگر عادت جدید هم تا هنجار باشه، باز هم ما گرفتار در گرفتار میشیم.


    ..........

    بهترین راه همون پیدا کردن ریشه قصه است ، همون که مدیر همدردی گفت، یا یکی از همونایی که در بالا گفته شد:
    بی هدفی، پوچی، بی انگیزگی ، تنهایی، حسرت های از دست رفته، نگرانی های از آینده و ناامیدی ها.

    -----------
    برید ریشه داستان رو پیدا کنید و با تبر قطع اش کنید.

    شما، قطعا می تونید از پسش بربیایید.

    ----------
    شما سابقا یادمه فرد معتقدی بودین، الان رو نمی‌دونم ولی از گفته هاتون مشخصه هنوز در مسیر هستین،
    بالاترین آرامش و بهترین دوست خداست، با اون باشید.
    آیه قرآن میگه نگران نباشید و غصه نخورید چون خدا با ماست

    حالا اگر من نگران زندگی هستم و غصه دارم، یقینا خدا و اون پناهگاه و دوست واقعی رو کنار خودم حس نمیکنم.
    شما مثل من نباشید.

    سلام. خیلی ممنونم بابت راهنمایی ها و صحبت های خوبتون..

    درست گفتید. من الان در همین برهه هستم..
    ریشه حالات روحیم رو تقریبا می دونم از چیه..

    درمورد ارتباط قلبی با خدا، خیلی ممنونم که یادآور کردید.. توی زندگیم کمرنگ شده بود

  4. کاربر روبرو از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (چهارشنبه 05 مرداد 01)

  5. #53
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,427
    امتیاز
    287,586
    سطح
    100
    Points: 287,586, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,596

    تشکرشده 37,095 در 7,008 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    اجازه بدهید برای شکل بندی ، مفهوم بندی و طرح ریزی درمان مشکل ، از یک مثال استفاده کنیم.


    تصور کنید راننده ای یک ماشین در اختیار دارد.

    چنین فردی برای پویایی نیاز به :
    1 - مقصد و هدف دارد.
    2 - همچنین نیاز به نقشه راه هم دارد.
    3 - برای این وسیله نقلیه اش هم نیاز به یک حداقل هایی مثل سوخت، روغن و سلامتی ماشین دارد.



    ما انسان ها هم همینطور:
    1 - این جسممون وسیله نقلیه ماست.
    2 - هدف و معنای زندگی هم با فلسفه زندگی ما معلوم می شود.
    3 - تفکر ما نیز نقشه راهمان را مشخص می کند.





    1 - اگر فلسفه زندگیمون را نیابیم با پوچی و بی معنا بودن زندگی روبرو می شویم و به خلاء ای دچار می شویم که برای گریز از آن باید دست به لذت طلبی و پرکردن اوقات به صورت زودگذر و موقتی بزنیم.
    2 - اگر نقشه راهمان را در مسیر هدف نتوانیم با تفکر صحیح بیابیم. مرتب به انحراف و به اشتباه تصمیم می گیریم لذا به هدف نزدیک نمی شویم. دچار افسردگی و سر درگمی و اضطراب می شویم.
    3 - اما اگر زندگیمون هدف داشت و با تفکر مسیر و نقشه راه را بلد بودیم. نیاز به جسمی سالم داریم که نخست باید نیازهایش را برآورده کنیم. این وسیله نقلیه باید سالم باشد تا ما را به هدفمان برساند. این جسم غذا ، مسکن، عاطفه، سکس، و تامین نیازهای جسمی و روانی می خواهد آن هم با توجه به فلسفه زندگی و مسیر زندگی.
    یعنی ارضا نیاز بی توجه به 2 مورد اول مشکلات اضافه به ما تحمیل می کند.




    فلسفه زندگی ما و معنای زندگی ما پیچیده ترین بخشی هست که در نتیجه خلق و خوی اولیه ما (وراثت)+ تربیت ما (محیط خانواده ، مدرسه و جامعه )+ اراده و تصمیم گیری ناشی از تجربه، تفکر، هیجان.............> به وجود می آید.

    پس از این
    تفکر و نقشه زندگی تحت مدیریت این فلسفه شکل می گیرد.

    و در نهایت ارضاء نیازهای ما در لایه پایین تر و تحت مدیریت فلسفه و تفکر ما شکل می گیرد.







    اگر این فرمول بندی را دقیق توانسته باشم ترسیم کنم.

    آنگاه شما هر گاه در یک حیطه دچار مشکل می شوید به سادگی می توانید متوجه شوید که کدام بخش از وجود شما نقص پیدا کرده است.


    شما با توجه به فرمول بالا تصور می کنید که چه بخشهایی از وجودتان قابل بازنگری و بررسی هست و می تواند به حل مشکل شما کمک کند!؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (جمعه 07 مرداد 01)


 
صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.