به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array

    Tavajoh آيا مستقل شدن در اين شرايط درست و امكان پذير هست؟

    سلام به همه دوستان عزيز
    سال نو همگي مبارك
    دوستاي خوبم قديمي ترهاي سايت با من تا حدودي آشنا هستن ولي بطور خلاصه ميگم:
    ٣١ ساله هستم و حدوده سه ساله كه از خونه همسرم بيرون اومدم و درحال طلاق هستم
    در اين مدت خيلي ماجرها داشتم و هنوز نتونستم طلاق بگيرم و به اصطلاح ناشزه هستم
    با هزاران سختي تونستم كار پيدا كنم اونم بخاطر شرايم با ترس و لرز
    از اول با خونوادم مشكل داشتن گرچه كه ميگفتن طلاق بگير ولي بعدش كه ماجرا جدي شد بدترين حرف ها و رفتارها رو با من داشتن
    از چاله افتادم تو چاه. تو خونه پدريم هرروز دعواس گاهي وقت ها تا حد كشتن همديگر
    اوايل كه اومده بودم منم با همه دعوا ميكردم ولي از وقتي كمي به خودم اومدم سعي كردم من آغاز كننده نباشم
    ولي دعواها چه من شروع كنم چه بقيه ، ختم به من ميشه و طعنه و بدبيراه نميمونه كه من ميگن
    من ديگه سعي كردم درگيرنشم فقط هنگام دعوا خيلي نگران مادرم هستم كه بلايي سرش نياد براي همين با پدرم درگير ميشم.
    دعوا اصلي بين پدر مادرم و خواهرم هست. پدرم طلاهاي مادرمو فروخته و از روز اول به مادرم ظلم كرده ، خواهرم هم نه كار ميكنه نه چيزي صبح تا شب تو خونه اس با اينكه فوق ليسانس مهندسي از دانشگاه سراسري داره
    خيلي ها بهم گفتن كه مستقل شم و خودمو بكشم كنار
    از دعواي خودمو همسر نامردم افتادم وسط دعواي خانوادم
    ديگه دارم رواني ميشم
    وقتي بيرون از خونم همش نگرانم كه نكنه دعوا بشهو يكي بزنه يكيو ناقص كنه و بكشه
    وقتي هم خونه ام دعواس و من ميانجي كن و كتك بزن و كتك خور
    خيلي وضع افتضاحي دارم
    آبرو كه برامون نموده تو در و همسايه
    مادرم ميگه همه برگشتين براي جون من
    الان منو لطفا راهنمايي كنين كه چه كار كنم؟ از طرفي پولي ندارم خونه رهن كنم و از خوابگاه هم ميترسم و اصلا نمي دونم به من كه در حال جدا شدن هست جايي ميدن؟ ميترسم كارمو از دست هم بدم و بفهمن خوابگاه رفتم برام بد بشه
    اينم بگم كه من حدود يك سال واقعا سعي ميكنم دعوا نكنم خداشاهده خيلي سعي مي كنم خودمو كنترل كنم ولي شدم همون قضيه كه هرچي سنگه واسه پاي لنگه و همه ي كاسه كوزه ها سر من شكسته ميشه
    لطفا بگين تو خونه پرتشنج و استرس چطور به آرامش برسم؟!!!

  2. کاربر روبرو از پست مفید nasimmng تشکرکرده است .

    Pooh (دوشنبه 11 فروردین 99)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    تا حدی میتونم درکتون کنم.

    فقط مثلا نفهمیدم اینکه پدرتون طلاهای مادرتون رو‌فروخته، چه ربطی به شما یا خواهرتون داره و چه بحثی مثلا سر این قضیه پیش میاد که کار به کنک کاری میکشه؟

    یا نفهمیدم مثلا اینکه خواهرتون فوق گرفته و توی خونه است، چه ربطی به شما داره؟

    دقیقا مشکل سر چیه؟

    .
    .
    .
    .
    اما به طور کلی، مستقل شدن خیلی خوبه. اگر امکانش رو دارید چرا که نه؟ شما فرض کنید مثلا ازدواج کنید و برید. چقدر میتونید پا در میونی کتید تپی دعواهای افراد خانوادتون با هم و با چقدر مواظب مادرتون باشید؟ خب عملا نمیتونید، چون سر خونه زندگی خودتونید. حالا هم نگران این نباشید که اگه برم مستقل شم، دعواهاشون چی میشه. وقتی مستقل شدید دعواها به شما ربطی نداره چندان.


    کلامامان و باباها، خوشیاشون با خودشون دو تاست، دعواهاشون جلو بچه ها. شما کاری به کار بحث های اون دو نفر نداشته باشید.

    - - - Updated - - -

    ممکن بودنش، بستگی زیادی به درآمد شما و همینطور با توجه به شرایط جداییتون، بستگی به استحکام روحیه شما داره که بتونید هم در جامعه از سواستفاده خودتون رو حفظ کنید، هم بار زندگی رو به دوش بگیرید.

  4. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    nasimmng (دوشنبه 11 فروردین 99), sanjab (پنجشنبه 14 فروردین 99)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    ممنون pooh عزيز از وقتي كه گذاشتين

    خانواده من اول شهرستان بودن و من تهران كه بعد از تصميم به جدايي من گفتم به سهرستان برنميگردم چون تهران كار ميكنم و اصلا محيط شهرستان برام سخت تره. خونه تهران از قبل داشتيم ولي كوچيك بود براي همين پدرم طلاها و پس انداز مادرمو گرفت و خودش هم كه بازنشته شد و امدن تهران خونه كه من توش بودم و فروختن و عوض كردن يه خونه جديد بزرگتر گرفتن
    پدرم هرچي داشت رو فروخت با پول و طلا مادرم كه يه خونه الانو بگيره
    مادرم ميگه از اين خونه متنفره و چون من برنگشتم مجبور شدن اين كار رو كنن
    ولي ما از قبلتر موقع دانشجويي من و خواهرم تهران خونه اجاره كرده بوديم و من حاضر بودم حتي يه اطاق بگيرم ولي اينا نيان و اين كار رو نكنن. من اصلا هيچ وقت نگفتم كه همه چيز رو بفروشين بياين تهران
    خواهرم ميگن من با طلاق گرفتنم باعث شدم خواستگار نداشته باشه و اون موقع كه درسش تموم شده چون من با همسر سابقم درگير بودم باعث شدم اين از زندگي جا بمونه و مثلا نتونه بره خارج
    قبلترها من سره خونه خودم بودم و خواهرم دانشجو تهران و پدرم شاغل. بعد يه دفه همه چيز باهم سد پدرم بازنشته شد و خواهرم درسش تموم و منم برگشتم
    مادرم ميگه همه برگشتين براي جون من. يا ميره تو اطاق قرآن ميخونه. يا مياد بيرون به ماها بدوبيراه ميگه
    عزيز درمورد اينكه خوشي هاشون دور از بچه هاس مطمعن نيستمPooh
    پارسال كه من نبودم دعواها شديدتر و يه بار دست مادرم شكسته. همون موقع كه داشتن همه چيز رو ميفروختن


    كلا بنظرم حرفاشون منطق نداره ولي روم تاثير گذاشته وروزگارم از زندگي قبلي خودم بدتر شده

    من بچه بودم پدرمادرم اگه دعوا ميكردن تا اونجايي كه يادمه به كتك كاري نميكشيد ولي الان هركدوم ٥٠، ٦٠ سال دارن و تا ميخورن همو ميزنن وحشي شدن
    چطور با حقوق نهايت ٢ ميليون مستقل شم؟!!! تازه كارم خيلي ثبات نداره وبخاطر شرايطم هرلحظه ممكنه اخراج شم

    دلم ميخاست بتونم جايي بگيرم و براي دكترا بخونم ولي اصلا نميشه پولشو ندارم خونه بگيرم و تو اينجا وسط دعوا هم نميشه درس خوند

    با اين شرايط كرونا و اينا هم ميترسم برم خوابگاه. تابحال با يه غريبه نخابيدم. بعدهم تو محيط كارم بفهمن رفتم خوابگاه چي ميشه

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    دوست عزیز
    به نظر من راه حل مشکل شما در شرایط حساس کنونی
    با عرض معذرت از شما و دیگر دوستان

    کری، لالی، کوری، خری است

    یکبار محکم قاطع و بدون درگیری به همشون بگید فروش طلا، خرید خانه بزرگتر و بیکاری خواهرتون و ازدواج نکردنش و ... بخاطر انتخابهای خودشون بوده و بخاطر بی مسئولیتی و فرار از

    مشکلات گردن من نیاندازید و من دیگر هیچ دخالتی در بحثها و درگیریهای شما نمیکنم و شما مختارید هرچقدر میخواهید روی اعصاب همدیگه برید.

    روی حرفتون محکم بایستید و در این مواقع با موزیک گوش دادن، پیاده روی، سر کار رفتن و ....از اون موقعیت دوری کنید.

    مطمئنا اوایلش براتون سخت هست ولی کم کم هم شما عادت می کنید و هم آنها یاد میگیرند از شما که سکوت و دوری از اون موقعیت تنش زا بهترین راه حل برای همتون هست.

    به کار و ورزش و تفریح خودتون اهمیت بدید تا انشاالله با پس اندازی که در آینده تهیه می کنید بتونید مستقل بشید و با آرامشتون اونها را هم تحت تاثیر خودتون قرار بدید.

    انشالله بزودی خبرهای خوبی ازتون بشنویم.

  7. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .

    nasimmng (پنجشنبه 14 فروردین 99)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 تیر 01 [ 00:19]
    تاریخ عضویت
    1399-1-15
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 37 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. من بیشتر از یک سال هست پستهای شما رو از ابتدا تا اینجا (از اواخر 97 که زنم رفت گاهی می اومدم این سایت) خوندم. یکسال نبودی و دی 98 برگشتی. گاهی فکر میکردم سرنوشت شما چی شد که الان دیدم پست گذاشتی و منم عضو سایت شدم پیام بدم. شما دقیقا کاری کردی که زنم با من در این دو سال کرد.

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 تیر 01 [ 00:19]
    تاریخ عضویت
    1399-1-15
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 37 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. به نظر من بدترین کار دنیا اتلاف وقت یک ادم دیگه هست. شما اشتباه همسر منو تکرار نکنید اگر میتونید اول زندگی قبلی تعیین تکلیف کنید (با کمک یک دوست دوطرفه یا فامیل) چون ادامه این وضعیت هم زندگی شما خراب میکنه هم ایشون.

    مستقل شدن در این شرایط مشکلات بدتری برای شما به همراه خواهد داشت. همسر شما قطعا تا زمانی که در شناسنامه هم باشید دورادور از احوال شما مطلع هست و بودن در کنار پدر و مادر شما رو از حمایت (حتی ظاهری) اونها بهرمند میکنه.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.