ممنون pooh عزيز از وقتي كه گذاشتين
خانواده من اول شهرستان بودن و من تهران كه بعد از تصميم به جدايي من گفتم به سهرستان برنميگردم چون تهران كار ميكنم و اصلا محيط شهرستان برام سخت تره. خونه تهران از قبل داشتيم ولي كوچيك بود براي همين پدرم طلاها و پس انداز مادرمو گرفت و خودش هم كه بازنشته شد و امدن تهران خونه كه من توش بودم و فروختن و عوض كردن يه خونه جديد بزرگتر گرفتن
پدرم هرچي داشت رو فروخت با پول و طلا مادرم كه يه خونه الانو بگيره
مادرم ميگه از اين خونه متنفره و چون من برنگشتم مجبور شدن اين كار رو كنن
ولي ما از قبلتر موقع دانشجويي من و خواهرم تهران خونه اجاره كرده بوديم و من حاضر بودم حتي يه اطاق بگيرم ولي اينا نيان و اين كار رو نكنن. من اصلا هيچ وقت نگفتم كه همه چيز رو بفروشين بياين تهران
خواهرم ميگن من با طلاق گرفتنم باعث شدم خواستگار نداشته باشه و اون موقع كه درسش تموم شده چون من با همسر سابقم درگير بودم باعث شدم اين از زندگي جا بمونه و مثلا نتونه بره خارج
قبلترها من سره خونه خودم بودم و خواهرم دانشجو تهران و پدرم شاغل. بعد يه دفه همه چيز باهم سد پدرم بازنشته شد و خواهرم درسش تموم و منم برگشتم
مادرم ميگه همه برگشتين براي جون من. يا ميره تو اطاق قرآن ميخونه. يا مياد بيرون به ماها بدوبيراه ميگه
عزيز درمورد اينكه خوشي هاشون دور از بچه هاس مطمعن نيستمPooh
پارسال كه من نبودم دعواها شديدتر و يه بار دست مادرم شكسته. همون موقع كه داشتن همه چيز رو ميفروختن
كلا بنظرم حرفاشون منطق نداره ولي روم تاثير گذاشته وروزگارم از زندگي قبلي خودم بدتر شده
من بچه بودم پدرمادرم اگه دعوا ميكردن تا اونجايي كه يادمه به كتك كاري نميكشيد ولي الان هركدوم ٥٠، ٦٠ سال دارن و تا ميخورن همو ميزنن وحشي شدن
چطور با حقوق نهايت ٢ ميليون مستقل شم؟!!! تازه كارم خيلي ثبات نداره وبخاطر شرايطم هرلحظه ممكنه اخراج شم
دلم ميخاست بتونم جايي بگيرم و براي دكترا بخونم ولي اصلا نميشه پولشو ندارم خونه بگيرم و تو اينجا وسط دعوا هم نميشه درس خوند
با اين شرايط كرونا و اينا هم ميترسم برم خوابگاه. تابحال با يه غريبه نخابيدم. بعدهم تو محيط كارم بفهمن رفتم خوابگاه چي ميشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)