به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    خادم الرضا جان، من نمی‌دونم نحوه آشنایی شما با این آقا چطور بوده. ولی به نظرم متاسفانه تو جامعه ما به یک خانم مطلقه، به شکل طعمه نگاه میشه. و میتونم درک کنم که چقدر ممکنه دردناک باشه.

    اما خب خیلی مطلقه ها هم هستن که اجازه نمیدن کسی به این دید بهشون نگاه بشه.

    اینکه میگی ایشون فلان حرفها رو زده آمد و مطابق خواسته تو نیست، خب حق انتخاب با توجه. بگو نه و خلاص. توی رو در بایستی خانواده و اجبارشون گیر نکن.

    اما به نظرم یک جستجویی کن، ببین ممکنه توی رفتار، روش زندگی و سایر خصوصیاتت چه ایرادهایی وجود داشته باشه که چنین افرادی به خودشون اجازه میدن نزدیک بشن؟ نمی‌خوام قضاوتی کنم. ولی حدس میزنم شاید خودت قدر خودتو به اندازه کافی نمیدونی و در ناخوداگاهت ترسی از مورد پسند و پذیرش مورد مناسبی قرار نگیری داری که باعث میشه جایی در ذهنت برای درگیر شدن با افراد نامناسب، باقی بذاری.

    تو صد در صد اختیارت دست خودته. حتی بیشتر از یه دختر مجرد. پس همون تصمیمی رو که خودت میخوای، با قبول کامل مسوولیتش، اتخاذ کن. کسی که نمیتونه به زور ببردت سر سفره عقد و بله بگیره که. پس آنقدر اعصاب خودتو خرد نکن.

    اینکه حالت خوبه ، خیلی هم عالی. فقط به نظرم برای اینکه عالی بمونه، و از فشارهای خانواده هم خلاص بشی، همون نشاط و ادامه تحصیل و به خصوص استقلال مالی، می‌تونه خیلی موثر باشه. نمی‌دونم الان داری با خانوادت زندگی می‌کنی یا مستقل زندگی می‌کنی و مخارج خودت و پسر کوچولوی چجوری تامین میشه. ولی اگر استقلال مالی داشته باشی، خیلی خوبه و فکر میکنم فشارهای دیگران هم روی تو کمتر میشه. و اگر همین حالا هم استقلال مالی رو داری که چه بهتر. اصلا نباید اجازه بدی کسی برات تعیین تکلیف کنه و احساس فشار کنی.

    اگه متل یه شیر زن زندگی کنی، کسی هم نمیتونه بهت زور بگه یا حرف نامربوط بزنه. گرچه قدرت میخواد شیرزن بودن، ولی حتما میتونی.

    اگر ادامه تحصیل هم بدی، خیلی تاثیر داره در اینکه کی اصلا جرات کنه بیاد طرفا یا نیاد.

    ببین اگر سطح من نوعی،
    مثلاً 2 باشه، یکی که 2.25 الی 3 باشه جرات می‌کنه بیاد طرفم. و ممکنه برام جذاب هم باشه. ولی اگر خودم 3 باشم، دیگه اون 2.25 طرفم نمیاد. 3 و خورده ای به بالاها میان.

    منظورم اینه که خودمون هم باید متناسب باشیم با اون چیزی که میخواهیم نصیبمون بشه.


    همه مردها بد نیستند. ولی قبل از اینکه وارد صحبت با مردی بشی، یه مدت دورادور وارسیش کن. بعد اگر حدی از اطمینان رو پیدا کردی، بعد وارد صحبت بشو باهاش. مثلاً این آقا اگر درست متوجه شده باشم، از اول گفته صیغه و تو گفتی نه باید بیای خواستگاری. خب چه کاری بود؟ اگه صیغه رو نمیپسندیدی، باید همون اول میگفتی نه و ادامه نمی‌دادی و نمیکشوندی به خانواده که حالا هم بخوای درگیر فشار خانواده بشی. منظورم اینه که وقتی برای خودت خط قرمزی داری، و کسی اوندهط قرمز رو رد میکنه، لزومی ندارد بهش فرصت بدی یا ازش بخوای خط قرمز تو رعایت کنه. وقتی میبینی از اول مغایر ارزشها و خط قرمزهاته، سریع خودتو بکشی بیرون از جریان و تمومش کن و خودتو درگیر نکن.

    باز هم پیشنهاد میکنم ادامه تحصیل بده و اگر شاغل نیستی، دنبال شغل و استقلال مالی باش. تا جایی خدایی نکرده به دلیل نیاز مالی، مجبور به تن دادن به شرایط نامعقول و یا فشارهای دیگران نشی.

    اصلا خودتو دست کم نگیر.

  2. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    خادم رضا (شنبه 26 بهمن 98)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    بعدم چرا هی میگی منو خرد کرد؟ اولا که اگر اون حرفها رو جلوی خانوادت زده، در واقع خودشو خیلی خرد کرده و کمبود شعور خودشو نشون داده. دوماً اگر به خودت اون حرفها رو زده باید بهش میگفتی خب اون خانم که باهات همه جا می اومد، اون خانم بوده. من، منم. و موافق با خواسته شما نیستم. شما رو به خیر و ما رو به سلامت. و ارتباط رو قاطع تمام میکردی . بدون حس خرد شدن. بلکه با این حس مثبت که از خودت محافظت کرده ای و مرزتو حفظ کرده ای و نداشته ای وارد مرزت بشه.

    آخه چه حرفیه خرد شدن؟ تو دلت بهش بگو برو بابا، خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه.

    به خاطر یه همچین آدمهایی هم الکی اعصاب خودتو نریز به هم. ارزشش رو ندارن.

  4. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    خادم رضا (شنبه 26 بهمن 98)

  5. #23
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی
    میدونستید به شیر زن وقتی واقع میشه که ازدواج کرده باشی حالا طرف متعهد نباشه من اینجوری منظورتون رو برداشت کردم
    راستش خودمم نمیدونم میتونم یک شیر زن بشم یا نه
    اگر پول به وفور همسر آیندم از خودش بزاره برای من شاید
    شاید اون موقع منم شیر زن بشم یا دوباره جدا بشم نمیدونم
    یعنی احتمال زندگیش شاید 10درصد به پایین که بتونم ادامه زندگی بدم این شکلی
    اگرم ازدواج نکنم ترجیح میدم زن باقی بمونم و شیر زن نشم
    حالا که آدم متعهد تا الان نیمده میخوام صد ساله دیگه هم نیاد و مجردی رو ترجیح میدم
    ولی اگر نبود ترجیح میدم ازدواج نکنم تا به هر ضرب زوری ازدواج کنم
    بارها اینارو به خانواده گفتم
    ممکن همین امروز شیر زن بشم و یکی رو انتخاب کنم ولی فردا بگم نه

    چون واقعا هزار میلیارد یا تیلیارد ها تیلیارد ارزش بیمار شدن منو یک گوشه از تيمارستان بیفتم رو نداره
    ترجیح میدم انسان بمونم
    بخدا اگر ازدواج نکنم راحت ترم حتی با متعهدش بخدا ااااا من دوست ندارم دیگه ازدواج کنم
    الان چی منو ناراحت میکنه اصرار خانواده
    بخاطره اصرار خانواده زندگیم فلج شده
    یعنی من از صبح که بیدار شدم تو ذهنم با همه درگیرم تا شب
    همش باید توهین کنم به همه تا دست از سرم بردارن
    بجای اینکه این انرژی به این زیادی صرف درس بشه صرف کار بشه داره صرف مصخره ترین چیز دنیا که حتی نمیتونی بگی این یکی از معنی های زندگیمه بشه
    من چیزی جز بدبختی تو متاهلی ندیدم میخواید باور کنید یا نکنید
    شایدم چون ادامه تحصیل میخوام بدم حس اعتماد بنفس میکنم
    من با پسرم دارم زندگیمو میکنم و هیچی کم ندارم شادی که تو متاهلی هرگز نمیتونم پیداش کنم و همیشه یه غم یه دلهره میاد تو دلم اگر ازدواج کنم
    الان من بهترین سال‌های عمرمو دارم میگزرونم دوست ندارم این خوشحالی تموم بشه
    حالا که دلم نمیخواد ازدواج کنم دقیقا چی به خانوادم بگم دست از سر من برداره تو بگو
    ویرایش توسط خادم رضا : پنجشنبه 24 بهمن 98 در ساعت 17:32

  6. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خادم رضا نمایش پست ها
    مرسی
    میدونستید به شیر زن وقتی واقع میشه که ازدواج کرده باشی حالا طرف متعهد نباشه من اینجوری منظورتون رو برداشت کردم
    راستش خودمم نمیدونم میتونم یک شیر زن بشم یا نه
    اگر پول به وفور همسر آیندم از خودش بزاره برای من شاید
    شاید اون موقع منم شیر زن بشم یا دوباره جدا بشم نمیدونم
    یعنی احتمال زندگیش شاید 10درصد به پایین که بتونم ادامه زندگی بدم این شکلی
    اگرم ازدواج نکنم ترجیح میدم زن باقی بمونم و شیر زن نشم
    حالا که آدم متعهد تا الان نیمده میخوام صد ساله دیگه هم نیاد و مجردی رو ترجیح میدم
    ولی اگر نبود ترجیح میدم ازدواج نکنم تا به هر ضرب زوری ازدواج کنم
    بارها اینارو به خانواده گفتم
    ممکن همین امروز شیر زن بشم و یکی رو انتخاب کنم ولی فردا بگم نه

    چون واقعا هزار میلیارد یا تیلیارد ها تیلیارد ارزش بیمار شدن منو یک گوشه از تيمارستان بیفتم رو نداره
    ترجیح میدم انسان بمونم
    خب اولا که کاملا منظور منو اشتباه برداشت کردید! منظور من از شیر زنی که به کار بردم، زنی است که قدرت داره از خودش و فرزندش درست محافظت کنه و گلیم خودشو از آب بکشه بیرون و زیر بار چیزی که مغایر ارزشها و خط قرمزهاشه نشه. حالا چه متأهل باشه چه مجرد.


    به هر حال اگر تصمیم خودتو گرفته ای، نیاز به بحث و کل کل با خانواده نیست. جواب منفیتو اعلام کن با قاطعیت و دیگه بحثش رو پیش نکش.

    نیاز نیست به کسی توهین کنی.


  7. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    خادم رضا (جمعه 25 بهمن 98)

  8. #25
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه چیزی میگم از تعجب دهنتون واز بمونه
    من داشتم با مادرم که قبلن باهاش صمیمی بودم صحبت می‌کردم و یه سری وسایلش پیش من بود مادرم گفت چرا وسایل من پیش تو منم خندیدم به شوخی گفتم من تو نداریم
    وااااای الان اینو تو دستشون گرفتن مادرمم رفت لباس همرنگ لباس من پوشید همونجا و با زبان اشاره به من گفت پس من برای ازدواجت تصمیم گیری میکنم
    واااااااای
    اینا از کجا اومدن
    منم بهشون خاطر نشان کردم که پیغمبر و حضرت زهرا از این حرفا بهم میزدن ولی برای ازدواج از حضرت زهرا اجازه گرفته شد یا اصلا خود خدا وقتی میخواست بگه این زن برای این مرد آنقدر آیه نازل کرد که دختر جواب مثبت بده زبانی خدا به اون عظمتش
    خستم
    دلم شکسته
    من نمیخوام ازدواج کنم
    بهشون گفتم اگر این کار کنید عقد باطل و ز....
    چی کار کنم مادر و پدرم به روانپزشک برن و این وسواس شوهر دادن من با قرص جلوش گرفته بشه
    بخدا مثل اینایی برخورد می‌کنند که انگار واقعا یه مشکل اعصاب دارن و اصلا کاراشون طبیعی نیست
    من الان خونه رهن کردم توی آپارتمان بابام اینا
    یه پولی پس‌انداز دارم
    کار داره جور میشه برام
    پسرم پیش منه
    تحصیلاتم عالیه است و میخوام ادامه بدم
    من اصلا نیازی به شوهر ندارم
    مخصوصا که آدم شکاکی نسبت به همسر آیندم هستم اگر که ازدواج کنم که نمیکنم
    ویرایش توسط خادم رضا : جمعه 25 بهمن 98 در ساعت 15:06

  9. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    خادم الرضا جان، خب ازدواج نکن. زور ک نیست.
    اتفاقا کار درستی می‌کنی. مردها در بهترین حالت هم، خوب خوبشون، آدمهایی هستن که ته دلشون خوشحال میشن که تونستن به زن رو فریب بدن و ازش بله بگیرن و به هدفشون برسن. ته تهش، اون هدف خودشون براشون مهمه و دیدشون ابزاریه.

    چاره ای هم نیست . ذات همشون همینه. حتی همون پسر بچه ای که داری تو دامن خودت بزرگش می‌کنی و دلت بهش خوشه.

    اگر مردها جز این بودن، دنیا خیلی قشنگ میشد. ولی نیستن متاسفانه. مشکل از خلقت خداست.

    - - - Updated - - -

    خادم الرضا جان، خب ازدواج نکن. زور ک نیست.
    اتفاقا کار درستی می‌کنی. مردها در بهترین حالت هم، خوب خوبشون، آدمهایی هستن که ته دلشون خوشحال میشن که تونستن به زن رو فریب بدن و ازش بله بگیرن و به هدفشون برسن. ته تهش، اون هدف خودشون براشون مهمه و دیدشون ابزاریه.

    چاره ای هم نیست . ذات همشون همینه. حتی همون پسر بچه ای که داری تو دامن خودت بزرگش می‌کنی و دلت بهش خوشه.

    اگر مردها جز این بودن، دنیا خیلی قشنگ میشد. ولی نیستن متاسفانه. مشکل از خلقت خداست.

  10. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    خادم رضا (شنبه 26 بهمن 98)

  11. #27
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پو عزیز من در یه چیز متعجبم
    چی شد که ما زنا دلمون خواست ازدواج کنیم
    آیا ازدواج برامون پوشاندن ضعفهای شخصیتمون و عقده هامون نبود؟
    اینکه احساس کمبود کردیم در اینکه یکی باید بیاد تا ما رو خوشبخت کنه
    ما خودمون نمیتونیم خودمون رو خوشبخت کنیم
    در اینکه همش زدن تو سر ما که شما ناتوانی حتی در مهار کردن نیاز جنسی و به یکی نیاز دارید
    به کسی که خودش سر تا پا ممکن مشکل شخصیتی داشته باشه
    همش از بیرون دنبال خوشبختی میگشتیم یا می‌گردن
    در صورتی که خوشبختی و احساس خوشبختی از درون شروع میشه و اصلا نباید ربطی به دیگران داشته باشه چه برای زن چه برای مرد
    اسلام به ما میگه اگر کسی هم قرار بیرون از ما رو خوشبخت کنه اون خدایی که براش سجده میکنیم
    خوبیش اینه این دنیا هم کژدار و بد حال تموم میشه تموم تموم
    میگن یه حدیث داریم از یکی از معصومین که اگر زیادی خوشحالی برو قبرستان اگرم زیادی ناراحتی برو قبرستان
    اونجا میفهمی هیچی ارزش نداره آخر همه اینها موت ارزش به مردم آزاری نکردن ارزش با خدا بودن ارزش فرهنگسازی درست
    خدابیامرز اموات مادر بزرگ من دندوناش عاریه بود یعنی دندونای اصلیش نبود
    حالا این نیازهایی که ما داریم شبیه اون دندون عاریه هست حقیقی نیست
    خدا رو شکر که من تصمیمم مصمم شد که دیگه ازدواج نکنم
    چون خوشبختی دیگه توی ازدواج نمیبینم بلکه همش زحمت حتی اگر متعهد باشه
    اینو واقعا میگم دیگه خوشبختیرو در این مورد نمیبینم
    نمیدونم چرا
    شاید چشمنزنن چون همه چی دارم
    نمیدونم چرا
    ولی میدونم الان خیلی خوشحال ترم تا موقعی که ازدواج کنم حتی با متعهد
    همیشه این تو ذهنم میاد از کجا این تقلید شروع شد چرا ما دوست داریم شبیه افراد موفق بشیم در صورتی که با این کار روح خلاقانه خودمون رو کشتیم چرا به خدا اعتماد نداریم خدایی که به اون نعمت داده به هر کی که خوب خودش باشه به اونم میده
    بعضی وقتها یاد داروین میفتم و نظریش
    چی شد که انسان‌ها میمیرن برای تقلید کردن
    ویرایش توسط خادم رضا : یکشنبه 27 بهمن 98 در ساعت 16:34

  12. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    به نظرم مسأله عنوان تاپیک به نتیجه رسیده و لزومی به ادامه بحث نباشه. چون بیشتر جنبه بحث آزاد پیدا می‌کنه.

    فقط می‌خوام یه چیزی بگم که نظر شخصیمه. و اصلا هم ممکنه علمی نباشه. اونم اینه که به نظر من اینکه فکر کنیم صرفا خدا به صورت مفهومی که برای ماها وجود داره، برای خوشبختی بسه، خب یکم مسخره است. هر وقت با صرفا خدا خدا کردن شکم سیر شد، میشه گفت بله خدا کافیه! هر وقت با شکم گرسنه احساس خوشبختی وجود داشت، بله خدای صرف، کافیه!

    واقعیت اینه که همون خدا، سیستم وجودی مخلوقاتش رو با یک سری نیازها آفریده و خودش این نیازها رو در وجود مخلوقات قرار داده. نیاز به غذا، نیاز به محبت ، نیاز به لباس، و ....


    محبت کردن، مادر شدن، پرورش دادن، نوازش شدن، دوست داشته شدن، جلوه گری و ... همه از نیازهای طبیعی وجودی ما زنهاست. که خود خدا در ما قرار داده. بهتره به جای اینکه بپرسیم چی شد که ما زنها خواستیم ازدواج کنیم، بپرسیم چی شد و چه بلاهایی سر ما زنها آوردن که از زنانگی های خودمون دور شدیم و درونموم رو تکه تکه کردیم و طنازی ها و محبت ها و خنده ها و .... رو تبعید کردیم به سرزمینی که خودمون هم نتونیم ببینیمشون؟


    قوی بودن خوبه. اما سرکوب هر نیازی به بهانه قوی شدن، در جای دیگری سرریز خواهد کرد.

    یه سوال؟ حاضری فرزندت رو با چیزی در دنیا عوض کنی؟ فکر نمیکنم. غریزه مادر بودن، اونقدر در وجود زن قوی هست که احتمالا در طول تاریخ به عنوان عامل موثر و محرکی برای ازدواج بوده! گرچه دلیل کافی برای ازدواج نیست.

    پیشنهاد میکنم سی دی «چرا ازدواج، چرا طلاق» دکتر هلاکویی رو تهیه کنی و گوش کنی.

  13. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    خادم رضا (یکشنبه 27 بهمن 98)

  14. #29
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حرفتون جالب بود احساس مادر شدن
    آره خوب
    پس خدا رو شکر که من یک مادرم حتی از این لحاظ کمبود ندارم
    ولی اونایی هم که ندارن اینهمه بچه بی‌سرپرست یا بد سرپرست که اصلا توی همون یتیم خونه احتیاج به محبت ما دارن چه بسا بیشتر از بچه های خودمون
    حرفت قبول دارم ولی دوباره خوشبختی بیرون از خودمون تعریف کردید اینکه اگر یه چیز داشته باشم خوشبختم
    اینهمه پیر زن پیر مرد که منتظرن یکی بیاد در آغوششو ن بگیره از همه محتاج تر به محبت
    من خودمم اینجوریم ها چشم بسته است رو بعضی چیزها رو بعضی چیزها زوم کرده متاسفانه
    ولی خیلی دارم کار میکنم رو خودم
    اولینش از فکر کلا ازدواج بیام بیرون برای همیشه تحت هر شرایطی با هر کسی
    اول اینو برای خودم جا بندازم و بعد برم سراغ چیزهای دیگه

  15. #30
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,010 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    باسلام
    این تاپیک عطف به عنوان به نتیجه رسیده وادامه ان ضرورت ندارد

  16. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .



 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.