به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 02 [ 04:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-27
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    7,636
    سطح
    58
    Points: 7,636, Level: 58
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 53 در 36 پست

    Rep Power
    22
    Array

    در مقابل حرفهای طعنه امیز چه عکسا العملی بهتر است

    با سلام تا الان چندتا تاپیک داشتم وهمیشه مشکلاتم

    بدترمیشه.یه توضیح کوچیک بدم برای دوستانی که اولین

    تاپیکی هست از من میخونن.ازدواج من فامیلی بوده وبا

    پسر خالم ازدواج کردم واز اونجا که پسر خالم پدرشون

    اعتیاد داشته وبعد هم فوت کرد از بچگی با پدر

    بزرگ ومادر بزرگ وخانواده داییم ویک خاله مجرد تو یک

    خونه زندگی میکردن وکلا همشون از این سالهای زندگی

    دسته جمعی اسیب زیادی دیدن.الان سالهاست که میگذر

    ودیگه پدربزرگ ومادر بزرگ فوت کردن وخانواده دایی

    مستقل شدن وفقط مادر شوهرم و خاله مجردم باهم

    زندگی میکنن که همیشه این دوتا عامل اختلاف ونزاع

    فامیل میشن ومن که عروس این خانواده هستم همیشه

    مورد هجوم طعنه های شدید ورفتارهای نامتعارفشون قرار

    گرفتم وهمیشه انتظار دارن که هر تعطیلی وعید واخر

    هفته ما بریم پیش اونا ومن الان هفت ساله یک سیزده به

    در یا عید در کنار خانوادم نبودم همیشه مسافرت مادر

    شوهرم یا یکی از خانواده داییم همراه ما هستن از این

    نحوه زندگی خیلی خسته شدم ولی از اونجا که به

    شوهرم خیلی علاقه دارم همیشه تو جدایی وطلاق مردد

    میشم.ولی الان مشکلم اینه که چون میدونم هیچ راه

    برای کاهش رفت وامد باهاشون ندارم حداقل بدونم

    روش درست برخورد با طعنه ومتلکها وحرفهای سینه سوز

    این دونفر چیه ایا سکوته ایا جواب دادنه چون وقتی هم

    جواب میدم با بدترین واکنشها روبرو میشم وهمیشه به

    دعوا ختم میشه ودوباره ننه من غریبم بازیهای مادر

    شوهرم شروع میشه که من با سختی بچه هام رو بزرگ

    کردم میخوان ازم بگیرنشون وبدترین حرفهایی که فکرش

    رو بکنید وخواهرش ودختر بزرگ داییم هم باهاشون

    همکاری میکنه که جوری ادم رو مقصر جلوه میدن که کلا

    تو فامیل همه یه جوری باهات برخورد میکنن.خیلی

    سخته ایا جدا بشم باشرایط سخت یا راهی که بتونم

    بهترین عکسالعمل رو در مقابل حرفها ومقایسه کردنهای

    من با عروسهای دیگه فامیل یا طعنه ها راجع به خانوادم رو یاد بگیرم.

    این رو هم اضافه کنم من ادم زود رنج ونکته سنجی هم

    هستم وسریع هر حرفی رو میفهمم که به چه منظوری زده شده
    ویرایش توسط mlika2 : یکشنبه 25 آذر 97 در ساعت 03:33

  2. کاربر روبرو از پست مفید mlika2 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (دوشنبه 26 آذر 97)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 02 [ 04:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-27
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    7,636
    سطح
    58
    Points: 7,636, Level: 58
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 53 در 36 پست

    Rep Power
    22
    Array
    سلام دوستان چرا تالار روز به روز خلوت تر میشه.چرا مثل تالار سابق نیست.قبلا تاپیک که هر کسی میزد تعداد مراجعه کننده ها وپاسخها سریعتر وبیشتر بود.اینقد درگیریها زیاد شده که کسی یاد تالار نمیکنه.یا فضای دیگه مجازی اینقد وقت رو پر کرده.من چهار سال عضو تالار هستم هیچ وقت تالار رو اینجور ندیدم.

  4. 3 کاربر از پست مفید mlika2 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 29 آذر 97), Quality (سه شنبه 27 آذر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 26 آذر 97)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,297 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام ملیکاجان
    درمورد سوت و کوری تالار باهات موافقم....منم فک میکنم شاید دلیلش این باشه که سایر شبکه های مجازی بیشتر شده ...
    در مورد تاپیکت هم بگم که
    عزیزم من فک میکنم که باید چند تا کارو انجام بدی
    اول نوع نگاه خودتو عوض کنی .....فکر خودت رو تغییر بدی
    مثلا اگه شما خودت خودتو دوست داشته باشی قبول داشته باشی دیگه مهم نیست وقتی دیگران مقایسه ات میکنن نظرشون نسبت بهت چیه...نظر خودت مهمه نسبت به خودت
    یا تو ذهن خودت بدونی که ادم های که رفتارهای سطح پایین دارن مستحق ترحم اند دیگه کمتر ناراحت میشی از هر رفتارشون....اشکال اینجاست که تو ذهنت اونها ادمهای بزرگی هستن بذای همین رفتارهاشونم برا ت مهمه و زیر ذره بین گرفتیشون.....

    در مورد اینکه می خوای سفر تنها با همسرت داشته باشی هم ....خب حق داری
    کم کم باید همسرتو با خودت همراه کنی تا این عادت 7 ساله تغیر کنه...
    من اینو دیدم که بعضی ادمها واقعا کنار اومدنی نیستن ....خب چرا خودم و اذیت کنم ازشون فاصله میگیرم...نشون میدم که منو شما باهم فرق داریم شده فقط ی سلام علیک و نهایت صحبت در مورد موضوعات خنثی...مثلا ابوهوا...حالا مادرشوهرو نمیتونی ..ولی دختر عمه رو که میتونی
    و در ضمن این خیلی مهمه که ما از اول خودمونو چطور بشناسونیم به طرف..تو نوع برخوردشون با ما تاثیر داره...حتی همین ادمهایی که مدلشون واقعا اذیت کننده است

    ی چیز دیگه متوجه نشدم حرف از جدایی زدی...دلیلش همین موصوعاته!!!یعنی به خاطر طعنه مردم می خوای جداشی؟؟
    از برخورد و رابطه ات با همسرت نگفتی؟؟
    تاپیکهای مشابه هست بخون بالاخره دستت میاد چی کار کنی
    موفق باشی
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : دوشنبه 26 آذر 97 در ساعت 23:02

  6. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 29 آذر 97), Quality (سه شنبه 27 آذر 97), میشل (سه شنبه 27 آذر 97)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 02 [ 04:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-27
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    7,636
    سطح
    58
    Points: 7,636, Level: 58
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 53 در 36 پست

    Rep Power
    22
    Array
    سلام ممنوم که جواب دادید.من کلا ادم تیزی هستم

    وقتی کسی طعنه ای میزنه زود میفهمم که چیه

    ومنظورش به کجا ختم میشه.مادر شوهرم همیشه

    چیزی داره واسه طعنه زدن به من دوران عقدم زن

    برادرم کارمنده ومن از بچه برادرم نگه داری میکردم

    وهمیشه طعنه میزد که تو نوکرشونی پول در میارن

    برا خودشون. حتی وقتی اخر هفته میرفتیم

    به مادر شوهرم سر بزنیم شوهرم رو تحریک میکردن که

    جمعه برنگردیم شهرمون با اینکه شوهرم خودش شنبه

    باید سر کار میرفت.یا مثلا راجع به جهزیه من پدرم

    بازنشسته هست وتا اونجا که تونست برام جهزیه رو تهیه

    کرد .

    وبقیش رو هم برادرم خرید همش میگفت اره مزد

    بچه داریتو دادن.خیلی سخته این حرفا.یا چند

    وقته به خاطر ورشکستگی برادرام همش طعنه

    میشنوم در صورتی که تا قبل از این ورشکستگی

    وضعیت اقتصادی برادرام تقریبا عالی بود الان

    همش میگن فلان پسر خالم وضعش اونجور بعد

    برادرای تو همه چی داشتن تلاش نکردن از دستش

    دادن در صورتی که فقط بد شانسی بود .کلا این

    این چند وقت به خاطر این ورشکستگی هزاران

    حرف طعنه امیز من شنیدم.گاهی شوهرم همون

    حرفها رو تکرار میکنه ومن عصبانی میشم.و حس

    میکنم این حرفا روش تاثیر میذاره بعد که اروم

    میشم ازش میپرسم میگه نه عصبانی بودم.

    مگه یه نفر چه قد میتونه عصبانی باشه.

    شوهرم که دست بزن داره وبا هر عصبانیتش من رو

    میزنه ولی از طرفی تو این دوران سخت هم خیلی

    به خانوادم کمک کرد نه از نظر مالی ولی از نظر

    همکاری با خانوادم وجمع کردن این وضعیت کمک

    کرد ولی بعدش با هر عصبانیتش منت کاری رو که

    انجام میداد سر من میذاشت.کلا انگار تو برزخ گیر

    کردم گاهی شوهرم اینقد خوب ومهربون وگاهی

    بدترین وازار دهنده ترین ادم میشه.جلوی هیچ

    حرفشو نمیگیری داخل عصبانیت.خسته شدم از

    حرفهای خانوادش ونحوه رفتارشون.هیچ راهی

    واسه دوری کردن ندارم چون اگه نرم اینقد شوهرم

    رو تحریک میکنن که نذاره دیگه با خانوادم رفت و

    امد داشته باشم.من به خاطر دعوایی که چند وقت

    پیش با شوهرم داشتیم وهمه تقصیرها رو انداختن

    گردن خواهر از همه جا بیخبر من الان با خواهرم

    قطع رابطه کردم فقط به خاطر خودش که خانواده

    شوهرم بهش حرفی نزنن.تا چه حد تحمل.

    ولی الان میخوام قبل از فکر جدایی یه راهکار

    داشته باشم واسه جواب ندادن این حرفا که مقصر

    نشم از نظر شوهرم واگه من رفتارم وزود رنجیم

    رو کنار بذارم رفتار شوهرم با خانوادش تغییر میکنه

    اگه نکرد اونوقت به جدایی فکر میکنم.
    ویرایش توسط mlika2 : سه شنبه 27 آذر 97 در ساعت 16:51

  8. کاربر روبرو از پست مفید mlika2 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 30 آذر 97)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 07:03]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    779
    امتیاز
    24,330
    سطح
    94
    Points: 24,330, Level: 94
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,325

    تشکرشده 1,636 در 592 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ملیکاجان

    راه مقابله با طعنه و کنایه اینه که وارد بازی طرف مقابل نشی خواه با سکوت و خواه با جواب دادن.مهم اینه که طرف مقابل به خواسته اش نرسه تا بازی ادامه پیدا نکنه.
    کسی که طعنه می زنه قصد تحریک طرف مقابل رو داره اما اگر طرف مقابل به این حرف ها اهمیت نده کم کم ادامه نمیده.
    البته باید مواظب بود که بی حرمتی نشه این وسط .
    سکوت در بعضی مواقع هم احترام شخص رو حفظ میکنه و هم موجب آرامش میشه.

  10. 3 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 29 آذر 97), میشل (سه شنبه 27 آذر 97), الهه زیبایی ها (جمعه 30 آذر 97)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام ملیکا جان

    اینطور که متوجه شدم شما معتقدی با تغییر بعضی از روحیات و دیدگاه هات این مشکل در کل کم رنگ تر و سبک تر می شه. و در مرحله ی بعدی ممکنه همسرت هم تغییر رفتارهایی داشته باشه که این مشکل تقریبا از بین بره.

    من هم در این مورد باهات موافقم. و فکر می کنم این احساسات و دیدگاه ها با تقویت حرمت نفست تغییر می کنند. در اون صورت به سطحی از بلوغ و استحکام روانی می رسی که نه تنها کسی نمی تونه سکان هیجانات و عواطفت رو در دست بگیره، بلکه این تو هستی که شرایط رو مدیریت خواهی کرد.

  12. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 29 آذر 97), الهه زیبایی ها (جمعه 30 آذر 97)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 02 [ 04:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-27
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    7,636
    سطح
    58
    Points: 7,636, Level: 58
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 53 در 36 پست

    Rep Power
    22
    Array
    سلام.ممنونم که خوب درکم مکنید.من میخوام از خیلی

    از حاشیه ها دور بشم وبه شوهرم ثابت کنم که من از اون

    دسته زنها مثل مادرش ودختر داییم نیستم که تو هر

    چیزی دخالت میکنن وهمیشه تو حاشیه هستند.من

    میخوام متفاوت باشم البته ناگفته نماند تاثیر رفتاهای

    بدشون روی من کم نبوده ومن خیلی شبیه اونا شدم.یکی

    از علتهای اینکه شوهرم تو تمام دخترای فامیل عاشقانه

    من رو انتخاب کرد همین بود که هیچ وقت تو حاشیه هد

    وحرفها شرکتی نداشتم ولی الان نه دیگه با وجود اون

    همه متلکی که من میخوردم مثل یه کوه سرم سنگینی

    میکرد ومنم تلافی میکردم.اول از همه میخوام این

    رفتارمو کنار بذارم.بعد اینکه زود رنج بودنم از

    حرفهاشون رو کنار بذارم.این از قدمهایی که میخوام

    بردارم.در ضمن یه مشکل دیگه اینه که خب من گاهی با

    مادرم میریم خونه مادر شوهرم(خاله مجردم

    ومادرشوهرم)به همین خاطر مامانم هم میفهمه که چه

    متلکهایی به من میزنن.مامانم که هیچ وقت جوابی نمیده

    ولی بعد به من میگه که منظورشون رو فهمید.ومن خیلی

    به خاطرش ناراحت میشم.

    نمیدونم با این موضوع چه جور کنار بیام چون این دوتا

    هیچ جوری نمیشه که کنار گذاشت اگه مامانم باهاشون

    رابطه نداشته باشه به بدترین شکل ممکن دشمنی میکنن

    تو هر جمعی از هر کسی که باهاشون رفت وامد نکنه

    غیبت میکنن و به دروغ از زبون طرف به هر کسی یه

    حرفی میزنن تا دیگران رو هم بدبین کنن از طرفی

    رفت وامد باهاشون هم یعنی شنیدن یک عالمه متلک

    وغیبت.واقعا ادمای عجیبی هستن این دو زن.ولی

    من میخوام راه مقابله وارامش رو در مقابلشون یاد بگیرم

    تا اونوقت کم کم شوهرم ازشون دور بشه وبا حرفشون

    تحریک نشه.

  14. کاربر روبرو از پست مفید mlika2 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 30 آذر 97)

  15. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    یه داستانی هست بیشتر جوکه سه نفر دکتر کشیش و مهندس رو میبرن اعدام کنن با گیوتین نوبت کشیش میشه تیغه تا نزدیک گردنش میاد ولی عمل نمیکنه،کشیشم میگه لطف خدا بوده چون مبلغش هستم. برای معلم هم همین اتفاق میوفته برمیگرده میگه لطف خدا شاملم شده چون معلم هستم و آموزش میدم. نفر آخر مهندس میره جلو میگه این ربطی به دین و خدا نداره دستگاه خرابه و درستش میکنه!! بعدش گردنش رو میزارن زیر تیغ و دستگاه کار میکنه گردنش قطع میشه

    دقیقا مثل خودت هم باهوشی هم زود متوجه میشی یا عکس العمل نشان میدهی که موضوعکش پیدا میکند یا اینکه خودخوری میکنی، الان نتیجه شده داری به آنها شباهت پیدا میکنی. راه حل
    ۱.سعی کن فاصله بگیری
    ۲. ببخشید اینو میگم اینجور مواقع کور و کر و لال باشه یادبدتر از اون بازهم ببخشید خودت را بزن به خول بود بقول دکتر هلاکویی کور و کر و لال و خر.بقول معروف علی چپ
    ۳. اولویت و تمرکزت روی زندگی مشترک خودت باشه وقتی بقول خودت شما داری شبیه آنها میشوی و ازشون تاثیر میگیرید دیگه وای به حال شوهرجان
    ۴.هر زندگی مشکل خودش را دارد حداقل بعد هفت سال زندگی مشترک متوجه شدم بهانه واسه جدایی همیشه هست مخوا وقتی که خودت هم دنبالش باشی بدتر ولی زندگی مشترک لذتبخشتره خیلی.تفاوت همیشه هست و خواهد بود خیلی کم اتفاق میوفتد که از بین بره مهم اینه که یاد بگیریم تفاوت ها ضعف های همدیگر را بپذیریم.


    لطفا لطفا دیگه اسم منحوس طلاق را نبر حتی در خلوت

    و در آخر خودت را مشغول کن کلاس هنری و ورزشی یه پیشنهاد ورزش کوهنوردی عاااااالیه مخصوصا آخر هفته دنبال دوست یا آشنا باش خیلی لذتبخشه مخصوصا روز تعطیلم هست!!! یکم بدجنس شدم ههههه

  16. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    میشل (جمعه 30 آذر 97), الهه زیبایی ها (جمعه 30 آذر 97)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 02 [ 04:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-27
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    7,636
    سطح
    58
    Points: 7,636, Level: 58
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 53 در 36 پست

    Rep Power
    22
    Array
    ممنون که شما به تاپیکم سر زدید.بله دقیقا من بارها این

    جک رو شنیدم وشباهت اون مهندس رو به خودم

    احساس میکردم.

    راجع به فاصله بگم که هیچ جور نمیشه فاصله بگیرم قهر

    کنم ونرم بهشون سر بزنم هر دفعه که شوهرم بره با

    شدید ترین تحریکات بر میگرده.این رو راجع به جاریم

    دیدم اون همراه برادرشوهر نمیومد وهمه اینقد بهش

    حرف میزدن.برادر شوهرم هیچ وقت گوش نمیداد ولی

    شوهر من به حرفاشون توجه میکنه وبعد میاد همون

    حرفها رو تکرار میکنه.وتحریکش میکنن حالا که اون

    نمیاد پیش ما تو هم نرو پیش خانوادش.

    دوم کور وکر ولال باشم وقتی جلوی مامانم متلکی میزنن

    من کور وکر ولال باشم پس مادرم چی.این رو هم بگم

    مادرم هیچوقت اهمیتی نمیده وجواب نمیده.

    سوم راجع به تفریح ورفت وامد با دوست وفامیلای دیگه

    بگم که حتی پیش میاد اگه کسی بیاد خونه یا جایی بریم

    ممکنه زنگ بزنن به طرف وبگن ما نمیخوایم با پسرمون

    رفت وامد داشته باشی.جوری که برای جاریم پیش امد

    وهر دفعه زنگ میزدن به خانوادش که نیاین خونه

    پسرمون.باورتون میشه تا این حد.

    من کلاس سنتور میرم و خیلی علاقه هم دارم راجع به

    همین کلاس رفتنم بارها حرف شنیدم که با این همه

    هوش وااستعدادی که داری میرفتی کلاس خیاطی یا

    چیز دیگه تا الان یه خیاط ماهر بودی.خوشون هم به

    باهوش بودن من اعتقاد دارن ولی نمیدونم چرا نمیخوان

    منو راحت بذارن.

    خلاصه از هر دری که بری یه راه دیگه پیدا میکنن.این

    رو هم بگم هر چی به خانواده جاریم زنگ میزدن که نیان

    یا برادر شوهرم نره اونجا اونا اهمیت ندادن ولی خانواده

    من کافیه یک بار این حرف رو بشنون حتی از در خونه

    من هم رد نمیشن وترسی که دارم از همینه.خلاصه که

    خدا نکنه هیچکس گیر ادمهای بی چشم ورو بیوفته که

    برای هر کاری توجیح دارن.

    میخوام واقعا راه حل مشکلم رو پیدا کنم حتی به قیمت

    کر وکور ولال بودنم.

    میخوام زندگی کنم حتی اگه اونا نخوان.بازم راهنمایی

    کنید.ممنونم

  18. کاربر روبرو از پست مفید mlika2 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 30 آذر 97)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 02 [ 04:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-27
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    7,636
    سطح
    58
    Points: 7,636, Level: 58
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 53 در 36 پست

    Rep Power
    22
    Array
    سلام.قبلا مشکلات بیشتر بود یا الان.؟چرا هیچکس

    سری به تالار نمیزنه.اینجا هم شده مثل دنیا سوت و

    کور.دیگه هیچی مثل گذشته نیست حتی اینجا.

    همیشه شوهرم رو جز اون دسته میدیدم که مثل

    خودم هنوز بهدخیل ادمهایی که به دیگران صرف

    پوادار یا نبوددنشون احترام نمیذارن وفقط به خاطر

    شخصیت دیگران بهش احترام میذارن.

    ولی وقتی دو شب پیش دوست دختر پسر دائیم

    که منشی شرکت شوهرم اینا هم هست براش یه

    هدیه گرون قیمت خرید وچشمای شوهرم برق زد و

    براش جالب بود, فهمیدم تنها موندم.حداقل همه

    اطرافیان من پول رو میبینن ومن نمیتونم باهاش

    کنار بیام.در صورتی که فکر میکردم شوهر مثل من

    از سواستفاده از دیگران به خصوص مالی بدش میاد

    ولی در مقابل اینکارها سکوت میکنه وبا اینکه

    میدونه پسر داییم با قول ازدواج (که هرگز انجام

    نمیشه)به یه دختر بیچاره داره ازش سو استفاده

    میکنه.فکر میکردم شوهرم بهش چیزی بگه ولی

    نمیگه.چرا همه سکوت میکنن مقابل بی وجدانیها.

    یا من دیوانه شدم .

  20. کاربر روبرو از پست مفید mlika2 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (شنبه 01 دی 97)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.