به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 دی 97 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1396-9-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,001
    سطح
    17
    Points: 1,001, Level: 17
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از مدیران محترم بخش کسی راهنمایی نداره؟

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 دی 97 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1396-9-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,001
    سطح
    17
    Points: 1,001, Level: 17
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیروز من باید برای کاری بیرون میرفتم و وقتی برگشتم خونه ی پدرخانمم(به فاصله 20 دقیقه) دیدم که همسرم نیست. زنگ زدم به موبایل اول که رد داد. دوباره تماس گرفتم جواب داد پرسیدم کجا رفتی بی خبر به من میگه تو موقع رفتن به من گفتی برو بابا (در صورتی که من همچین چیزی اصلا نگفتم) البته قبلش با هم شوخی کردیم و ایشون بینیش یکم با بالشت ضرب خود و بعدشم به من توهین کردن و منم چیزی نگفتم فقط موقع رفتن گفتم صبحانه که ندادی من همینطوری میرم دنبال کارم. پس منم اومدم بیرون

    درنهایت گفت خونه ام. اومدم داخل خونه دوباره دیدم نیستن. که حتی اومدم باز برگدم بیرون تماس بگیرم مادرخانمم گفتن خانمت کجاست منم گفتم اومدن داخل خونه. باز اونا هم نگران شدن وقتی دیدن دخترشون خونه نیست. خلاصه با تماس بعدی فهمیدم رفتن خونه خودمون که چند وقت پیش خریدیم. خلاصه خیلی باعث ناراحتی و نگرانی من و خانواده خودش شد. با دیدن این رفتارها نمیتونم روی ایشون به عنوان همسر و خانم خونه حساب کنم و میگم نکنه یوقت یهویی سر بحث که توی هز خونه ای هست بزاره بره بیرون بی خبر.

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 دی 97 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1396-9-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,001
    سطح
    17
    Points: 1,001, Level: 17
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بزرگواران همدردی هیچ نظری ندارید؟

  4. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    فقط میتونم بگم بااین همه مشکل کاش اتاقی باپول خودتون اجاره میکردید ولی برای خریدخونه از پدرخانمتون کمک نمیگرفتید درآینده اینکار به نفع هیچکدومتون نیست وروابطتون رو بدتر ازاینی که هست میکنه.

  5. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 دی 97 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1396-9-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,001
    سطح
    17
    Points: 1,001, Level: 17
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کاریه که شده.البته من خونه رو با اینکه یک سوم هزینه رو دادم به نام همسرم زدم تا بعدا منت روی سرم نباشه ولی متاسفانه همچنان هست

    الان بهترین کار چیه و من باید چکار کنم؟

    از من میپرسه اگر به زمان قبل عقد برمیگشنی چی رو تغییر میدادی. منم پرسیدم منظورت چیه؟ گفتن مثلا من اگر برگردم به عقب با تو ازدواج نمیکنم و تحصیلاتم رو ادامه میدم و لیسانسمو میگرفتم. فکر میکنم ته دلش به خاطر آبروی باباش و اینکه خودش توسری نخوره مجبوره زندگی رو تحمل کنه و این منو خیلی وقته مایوس کرده چون اینو یکبار توی بحثاش به من گفت به خاطر باباش داره زندگی میکنه. ماهم داریم بساط رفتن به خونمون رو جمع و جور میکنیم و با هزار سختی هزینه های قبل عروسی رو فراهم میخام بکنم. ولی یه چیزی ته دلم میگه زندگی ما به بن بست میخوره چون رفتارهای ایشون اینو به من نشون داده.

    خلاصه موندم چه کنم و کمتر از دوماه تا عروسی مونده!!!

  6. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 مرداد 97 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1397-3-28
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    400
    سطح
    7
    Points: 400, Level: 7
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.. ممنون که جواب سوالات رو دادین... با توجه به صحبتهای شما مشکلاتی که خانمتون با شما داره عبارتند از

    1.خشم و عصبانیت
    همونطور که اشاره کردین خانمتون هم درجاتی از خشم و عصبانیت دارند ... لطفا بگید هم شما و هم ایشون وقتی عصبانی میشید چه کارهایی انجام میدین؟ به عبارت دیگه درجه عصبانیتتون در چه حدیه؟
    اگه شدیده حتما حتما هر دو باید مشاوره و درمان بشید تا بتونید زندگی رو شروع کنید چرا که خشم و عصبانیت دوست داشتن رو به نفرت تبدیل میکنه


    2 . گفتید انتظارتی که در مورد توجه کردن از شما دارند...من به عنوان یک خانم و طبق آگاهی از تجربیات بهتون میگم که خانمتون فقط و فقط به محبت و توجه شما نیاز داره و نه فقط ایشون بلکه هر کس دیگه ای جای این خانم بود این انتظار رو از شوهر آیندش داره که بهش توجه کنه و اولویت اول زندگیش باشه
    ببین آقای محترم شما الان متاهل هستید پس باااید قبول کنید که یکسری وظایف در قبال خانمتون دارید و اولینش توجه و محبت چه کلایم و چه رفتاریه.
    خانم ها نمیتونن مستقیما به شوهرشون بگن لطفا به من بگو دوست دارم... یا منو بغل کن و مثلا دست بکش به موهام و این قبیل صحبتها.... ولی غیر مستقیم میگن تو چرا جلوی فلانی کاری نکردی یا به چیزای تقریبا غیر مرتبط گیر میدن که ریشه اش همون چیزیه که گفتم


    3. مشکل ایشون با خانواده بویژه مادرتون
    که به نظر من مشکل دوم دو شما حل کنید و هییییییچوقت از خانوادتون دفاع نکید خود بخود این مساله هم حل میشه
    اینجور مواقع یا چیزی نگو یا بگو عزیزم مهم اینه که من تو رو دوست دارم... یا بگو ولشون کن به ما چه ربطی داره... مهم اینه که ما داریم زندگیمونو میکنیم و کاری به کسی نداریم


    اگه مورد دیگه ای بود حتما بگید تا دوستان بتونن کمک کنن
    ولی به نظر من مسائل این چنینی فقط و فقط بدلیل ندانستن و عدم آگاهی از مهارتهای زندگیه که کاااملا قابل حله
    موفق باشید


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تاپیک های نیازمند به حضور کارشناسان تالار
    توسط بالهای صداقت در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 285
    آخرين نوشته: جمعه 03 دی 00, 17:47
  2. پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 92, 02:53
  3. پیمان شکنی‌های آن‌لاین
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 07:59
  4. تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
    توسط del در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 دی 90, 12:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.