سلام به همگی
هفت ماه هست که با خانمم نامزد کردم و چهار ماه دیگه عروسیمون هست. متاسفانه دو هفته پیش سر مسئله ای دعوامون شد و من اختیارمو از دست دادم و دست روش بلند کردم. از اون زمان قهر کرده ، جواب پیام و تلفنمو با اکراه میده، میرم دیدنش به زور بهم نگاه میکنه جواب سلامم رو هم به زور میده... هرکاری تو این دو هفته به ذهنم میرسیده انجام دادم ولی بیفایده بود.... براش هدیه و گل خریدم چندبار بردمش بیرون به زور گردوندمش و هزار جور قسم و آیه براش آوردم که بدونه خودم مثل چی پشیمونم... ولی هرکاری میکنم درست نمیشه میگم حرف بزن حرف نمیزنه میگم تو هم بزن میگه فایده ای نداره! راجع به عروسی ازش نظر میپرسم میگه هر جور راحتی! سعی میکنم بخندونمش ولی هیچی... دختر پرشور و حرارتی بود خیلی منو دوست داشت امکان نداشت صبح بشه و به من پیام نده الان اگه یه صبح تا غروب بهش پیام ندمم خبریش نمیشه.... نگرانم که کم کم خانواده شم متوجه بشن و اگر بفهمن چی شده بخوان طلاقشو بگیرن خیلی این روزا اعصابم بهم ریخته و فکری دیگه به ذهنم نمیاد اونقدر به من سرد شده که حتی به زور باید دستشو بگیرم. روزای اول که حرفشو میزدیم گریش میگرفت و میذاشت بغلش کنم ولی الان یه تیکه یخ شده فکر میکردم یه مدت بگذره درست میشه ولی هرچی میگذره داره سردتر میشه...
نمیدونم دیگه باید چی کار کنم خودمم اعصابم این مدت بهم ریخته و اخلاقم با دیگران بد شده و زود عصبانی میشم. نگرانم کلا دیگه منو نخواد یا بره به کسی بگه عروسیو بهم بزنن
خیلی دوستش دارم با هزار سختی بهم رسیدیم نمیخوام از دستش بدم
چی کار کنم برگرده طرفم و از دلش دربیاد؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)