به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    علاقه از طریق سایت بدون دیدار و ....(اینجوری چرا؟؟؟ )

    سلام دوستان
    منو اگه به اولین تاپیکم نگاه کرده باشین میشناسین!
    من اصلا خوشم از این عشق بازیو ،کمک می خوامو این حرفا نمیومد و مسخرم می گرفت بعد که این سایت رو دیدم و مشکلات دیگران رو بیشتر فهمیدم نظرم عوض شد!
    ولی مشکل چیز دیگست! من از اولین(کلا اولین ها) پستی که خوندم به یه دختر نظرم متوجه شد نمیدونم چی راجع بهش فکر کردم(اصلا نمیدونستم دختره رفیق داره نامزده؟ هیچی)ولی نظرم جلب شده بود و طی یه سری پی ام و میل باهاش رابطه پیدا کردم البته ناگفته نماند من بهش گفتم به چشم خواهر نگات می کنم و اونو آدمه باهوشی می دونم!
    من دروغ نمیگم(سعی می کنم) و اون موقع هم راستشو گفتم و واقعیت این بود که می خواستم کلاه سر خودم بزارم!
    من عاشقش شده بودم!
    بعد از یه مدت (حدود 1 یا 2 هفته رابطه از طریق میل!)رفتم در بارش بیشتر تحقیق کردم البته تو همین سایت و بیشتر فهمیدم و بیشتر دلبسته شدم چون همون جوری بود که می خواستم ولی یه مشکلی بود اونم این که اون 6 سال از من بزرگتره! من اصلا واسم اختلاف سن مهم نیست چون خیلی هارو اینطور دیدم حتی دختر دایی مامانم 6 سال از شوهرش بزرگتره ولی واقعا خوشبختن!
    اوایل خواستم احساسی برخورد کنم و با سیاست کارمو پیش ببرم ولی خوب که فکر کردم پشیمون شدم و واسه اینکه دست رد به سینم بزنه یه کاره همه چی رو گفتم اونم...ردم کرد و بهش گفتم اگه نمی خواد فرصتی بده دیگه بهم میل نزنه تا راحت تر فراموشش کنم و اونم این کارو کرد و منم پیگیر نشدم!(من ازش فرصت خواستم هم دیگه رو بشناسیم ولی اون... ما تویه شهر هم نیستیم که برم ببینمش ولی میتونم که عکسشو یا فیلمشو و تلفنی هم شده بشناسمش!)
    حالا بعد یه هفته نمیتونم فکرشو از سرم بیرون کنم هر چند زمان کمیه ولی هر چی بیشتر میگزره بیشتر بهش فکر می کنم!
    خودم دارم دیونه میشم آخه نه دیدمش نه صداشو شنیدم خصوصیاتش رو هم از حرفای خودش فهمیدم آخه مگه میشه ندیده...
    چیکار کنم پیگیر بشم اگه نه واسه فراموشیش چیکار کنم؟
    من بهم زیاد ابراز علاقه شده و آدم محبت ندیده ای نیستم هر چند اون اصلا به من محبت نکرده و فقط مثل یه دوست عادی با من برخورد می کرد! موندم چیکار کنم من حتی واسه اینکه کمتر دلبسته بشم قبل از اینکه عکسشو بده (قرار بود بده) کارو عمدا خراب کردم ولی ...

  2. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط roya.b
    سلام
    داستانتون هم غمناكه و هم جالب .
    چيزي كه در نظر من جالب جلوه كرد اين بود كه چه جوري توي اين مدت كم همه ي عقايدتون تغيير كرده...
    تا اونجا كه من يادمه شما مخالف سرسخت اين بودين كه دختر از پسر بزرگتر باشه.......
    يه بار ديگه برين اظهار نظرهاتون رو بخونين . نه زحمت نكشين خودم براتون ميگذارم :
    اولين پستتون :
    .................. سوم پسره باید تکلیف کار و درآمدشو مشخص کنه آخه 4 سال دیگه اون دختر 24 یا 25 سالشه و زمان زیادی واسه ازدواجش نیست واسه همین دختر اگه خاستگارای بهتری داشت بنظر من باید بی خیال پسره شه آخه من پسرا رو میشناسم بعد سربازی تازه می خوان درس بخونن یا دنبال کار بگردن اونم چند سالی میبره مخصوصا درس که 5-6 میبره .
    پست دومتون :
    راستش اکثر یا تقریبا همه ی پسرا حتی اگه 35 سالشم باشه دنبال دختر 25 به پایینه!مگه اینکه دختره چی باشه!!!
    پست سومتون :
    ببین من چون پسرم می گم پسرا اگه یکی رو یه مدت نبینن طرف از چششون می افته تازه اون موقع تو سن 25 سالگی اون میگه چرا با این ...ازدواج کنم این اگه خوب بود 4 تا خواستگار می داشت اگرم داشته درست و حسابی نبوده که شوهر نکرده(آخه خودش علاقش رو از دست داده به تو هم به این دید نگاه می کنه)من که می تونم یه دختر جوون تر و بهتر بگیرم!!!تازه خونواده هم بماند که هی بهش می گن ... ... ...(چون می خوان دختر مورد نظر خودشون رو بهش بدن)عشق یه سره دردسره!
    اون الان جوونه با کله ی داغ بعدا که شهوتش بسمت جونتره رفت و از شما بخاطر سربازی یا هرچی دور شد کلشم سرد می شه و علاقش از بین میره مگه اینکه همین اول کارو تمومش کنی یعنی شیرینی یا نامزدی کلا بتونید رسما و شرعا با هم ارتباط داشته باشید.اونوقت فکر نامزدش از سرش بیرون نمیره چون مورد دیگه ای واسه فکر نداره تازه مدام به زندگی آینده با شما فکر می کنه!!!

    خوب اون دختر خانم هم اصلا نيازي نداشته كه به چيز ديگه فكر كنه ؟ بايد كدوم حرف شما رو باور كنه ؟ اينكه با بزرگتر بودن دختر مشكل دارين يا كه ندارين؟؟؟؟؟؟؟( آخه هر دفعه يك چيز ميگين )

    شما كه دائما نظرتون عوض ميشه !!!!! به نظرتون قابل اعتمادين ؟؟؟؟
    ولي از اين حرفها كه بگذريم بايد چيزهايي رو راجع به چت و اون دختره بهتون بگم :
    اول اينكه از من ميشنوي ديگه با كسي به قصد ازدواج چت نكن .... اين همه دختر حالا چرا توي اينترنت ميخواي دنبال دختر بگردي؟؟؟؟؟؟؟؟ شما كه به قول خودتون دخترا دارن واست ميميرن . يكي بهت لبخند ميزنه !!! يكي شماره ميده!!!!! ولي گذشته از اين ازت استدعا دارم كه ديگه سمت چت و اينها نرو كه ضربه ي شديدي ميخوري
    دوم اينكه به اون دختر خانم هم بايد حق انتخاب بدي ... بايد بهشون حق بدي كه نخواد با پسري كه 6 سال ازش كوچيكتره و درسش هنوز تموم نشده و سربازي نرفته و كار نداره و ..... يك رابطه ي عشقي عاطفي برقرار كنه و منتظرتون بمونه و شايد اينكه ايشون خواستگارهاي بهتري نسبت به شما داشته باشن كه بخوان با كس ديگه اي كه شرايط مناسبتري داره ازدواج كنن
    سوم اينكه خدا رو شكر كن كه هنوز نديديش و صداشو نشنيدي كه بهش خيلي وابسته بشي ... سعي كن به چيزهاي ديگه فكر كني كه ذهنت رو مشغول كنه و اون دختره رو از يادت ببره ( چون فكر كنم خودتم قبول كني كه واسه اون دختره مناسب نيستي )
    حالا اگه نظر هردوتون مناسب بود اين بازم يك چيزي ولي حالا كه ايشون مخالفن تا اوضاع از اين بد تر نشده بهتره همه چيز رو فراموش كني
    خودت رو درگير يك چيزهاي ديگه كن مثلا چه ميدونم برو سراغ همون دختري كه بهت زنگ ميزد و بقيه دوستات ( البته اين راه حل مناسبي نيست ولي به فراموش كردن اون دختره كمك ميكنه) و در ضمن اگه ميتوني كمتر به اين سايت بيا تا ديگه پست ها شو نخوني و به يادش نيوفتي ......
    در كل خواستم بگم كه برو قضاياي افراد ديگه رو بخون كه چه حال و وضعي دارن اون موقع غم خودت يادت ميره !!!!!!! و شايد هم از داستان هاشون عبرت بگيري

    و من فكر ميكنم كه رابطه ي شما هنوز اونقدر عميق نشده كه نتوني طرفت رو فراموش كني و اين چيزي هم كه شما فكر ميكنين عشقه عشق نيست ....
    خيلي ها هستن كه حال روحي شون خيلي خيلي از شما خراب تره ولي كم كم دارن با اين قضايا كنار ميان .... ديگه چه برسه به شما ( البته گفتم فكر ميكنم چون من از حال روحي شما خبر ندارم )
    در كل اميدوارم منطقي فكر كنين و موفق باشين و بهتره كه اين دختره رو ديگه بهش فكر نكنين چون اينجور كه پيداست زياد به هم نميخورين و براي فراموشي شون هم به كارهاي ديگه مشغول بشين و اونقدر واسه خودتون كار بتراشين تا فرصت نكنين ديگه بهش فكر كنين مطئن باشين 100% بعد از حدود 1 ماه ديگه واستون عادي ميشه
    ( راستي چون مناسب نديدم كه اين پست رو در معرض ديد همگان بگذارم واسه اين به عنوان پيغام خصوصي براتون ميفرستم )
    به قول آقاي محمد ابراهيمي : موفق و شاد باشيد
    خیلی ممنون رویا جان بابت دلسوزیت کاش همه مثل شما به فکر آبروی مخاطبشون بودن و عاقلانه کمک می کردن.
    من به معشوقم می گم ابرو.
    به قول ابروی من آدم باید تکلیفش با خودش معلوم باشه و منم همین طور هستم. من ازش فرصت خواستم بشناسمش که اگه کاملا همونی باشه که می خوام کار رو رسمی می کنم. من الان ترم 3 کاردانی هستم و اگه منتظر باشه 2 ترم دیگه تمومه و مهندسی قبول شدنم (آزاد)مثل آب خوردنه و من حاضرم بخاطر اون برم شهر اون درس بخونم هر چند می تونم تو شهر خودمم کارو ادامه بدم. و من اگه بدونم همونیه که می خوام بعد از شناخت به محض قبولی مهندسیم کار رو رسمی می کنم کاری که به شما هم پیشنهاد دادم!!! تا مشکلی از این قبیل براتون پیش نیاد(مشکلاتی که الان واستون پیش اومده)!اونوقت تو شهر نامزدم درس هم خواهم خوند!
    مامانم الانشم همش میگه دختر خوشگل انتخاب کنی دختر ... دختر ... و در کل انتخاب با خودمه که البته اگه اینم نمی گفت من بازم خودم انتخاب می کردم و مامانم آدم تحصیل کرده ایه و می دونه تو این سن ممکنه به کسی علاقه مند باشم(که هستم).
    یه نکته ای منو ناراحت کرد که البته تقصیر خودمم بوده نه شما اونم اینه که من آدم دختربازی نیستم اون دخترم من بیشتر بخاطر اصرار زیادش بود که باهاش رابطه داشتم اونم تلفنی و به توصیه ی ابرو کار رو با اصرار خودم تموم کردم.(دیگه جوابشو هیچ جوره ندادم)
    در مورد کار و سربازی هم من با تموم کردن مهندسیم در حین سربازی حقوقی (از اداره ی برق) می گیرم که هر چند به درآمد اصلیم نخواهد رسید ولی واسه یه ازدواج کافی خواهد بود!
    راستی من اصلا و ابدا اهل چت نیستم با ابرو هم چت نکردیم ما به هم میل زدیم! من بعد از سربازی هم می خوام درس بخونم ولی این با ازدواجم در تضاد نیست چون یه مهندس برق نظام مهندسی که کار یه نما کشیدن و امضا هست و کار سختی نداره خودش کلی درآمد داره و من می تونم هم ادامه تحصیل بدم هم زندگیمو اداره کنم!
    (اون کلمه رو هم برداشتم آخه می ترسم ابرو خوشش نیاد)(شما واسم تجربه بودی!)
    شاید باور نکنی داشتم جواب تاپیکتو مینوشتم که این پیغام رسید ولی نمیدونم چرا سرور همدردی خراب شد داشتم دیوونه می شدم که چرا نمیتونم جواب بدم حالا رویا فکر می کنه... .
    البته شما بدلیل کمبود اطلاعات راجع به من اینا رو گفتی ولی بعضی ها یه سوالاتی می پرسن که خودشون جواب خودشونو دادن و آدم فکر می کنه چه کم هوشن!
    کاش همه بخوبی دوستانی مثل شما بودن واقعا شما رو من دوست دلسوزی می دونم!

  3. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    دوستان بی مرام چرا نظر نمیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ابرو تموم زندگیمو مبدل به غم کردی!

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 مهر 87 [ 04:11]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    3,552
    سطح
    37
    Points: 3,552, Level: 37
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    من نظرم اینه که زیاد وابسته ی اینجور ارتباطا نشو...تو نمیشناسیش!!ندیدیش!!نباید بهش وابسته بشی...فکر میکنم دراین مورد زمان همه چیو حل کنه و به مرور تو فراموشش میکنی و تو ذهنت یه خاطره ی کم رنگ ازش به جا میمونه.سعی کن توی این فاصله سرتو با چیزاییکه بهشون علاقه مندی گرم کنی و کمتربهش فکرکنی.اینجور دوستداشتنا زودگذره...مطمئنن کیسای مناسب تری درانتظار تو هستن به خودت فرصت بده .به اون خانوم هم همینطور اگه بهت فکرکنه حتما"واست میل میزنه و این یعنی میخواد باهات باشه....ممنون از حظورمهربونت توی تاپیک من....شادباشی و رنگینکمونی.....

  5. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    حرف شما متین ولی کی می تونه بگه ما بدرد هم نمیخوریم تنها راه فهمیدنش صحبته!
    منکه از پشت کوه نیومدم با دختری ازدواج کنم که با معیار هام سازگار نیست! من اگه اینطور دلبسته شدم چون بعدا فهمیدم همونیه که می خوام(تا اینجای کار) پس چرا بیشتر نشناسمش؟
    و در کل فرصت یعنی همین که من ازش خواستم!

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 خرداد 88 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    4,198
    سطح
    41
    Points: 4,198, Level: 41
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 21 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    mke عزیز , شما یکی از دوست های خوب من در این تاپیک بودی و هستی و در هر جای این تاپیک که نظر دادم شما هم نظر من رو تایید کردید منم نظر شما رو تایید کردم ,من هم مشکلی مثل شما دارم , نمیدونم چرا مشکلاتمون شبیه همه , شاید به خاطر همسن بودنمون باشه و مثل شما اهل دختر بازی و اینجور کارها نیستم , منم از دختر خانومی خوشم اومده و کل تابستون ندیدمش و هر چی بیشتر میگذره بیشتر بهش علاقه مند میشم, شاید شنیده باشید که میگن هوس با کمی دور شدن و فاصله گرفتن از بین میره اما عشق آدم هر چی فاصلش ازمون بیشتر بشه علاقمون بهش بیشتر میشه و فراموشش نمیکنیم , البته من توی دانشگاه باهاش آشنا شدم و شما در اینترنت با دختر مورد نظرتون آشنا شدید و هنوز اونو ندیدید , پس بهتره بیشتر تحقیق کنی چون معمولا وقتی ما نامه یا ایمیلی مینویسیم سعی میکنیم بهترین کلمات رو بنویسیم و شخص مورد نظرمونو تحت تاثیر قرار بدیم , پس به نوشته ها کفایت نکن و ببین اصلا از خودش خوشت میاد , من قبل از اینه از این دختر خانوم خوشم بیاد با دختر دیگه ای رابطه پیامی و تلفنی داشتم البته از فامیل و آشنایان بود و خونشون از ما دور بود و نمیدیدمش , وقتی که اومدن پیش ما دیدم یک دنیا اون دختری که فکرش رو میکردم فرق داره , خیلی حاضر جواب بود و کلا رفتار و گفتارش اونی نبود که در پیام ها و صحبت هایی که با هم داشتیم , من نمی خوام بگم از دختر خانوم فاصله بگیر نه , شاید همونی باشه که فکرشو میکنی , اما بیشتر دربارش تحقیق کن و بعد بهش قول ازدواج بده چون ممکن تا 4 ساله دیگه که فارق از تحصیل بشی از دختر خانوم دیگه ای خوشت بیاد البته شاید الان بگی که هیچ دختر دیگه ای رو بیشتر از اون دوست نداری اما این حرف از روی احساس هست و منطقی نیست چون من به موضوعی پی بردم که شاید برای شما هم جالب باشه , ما مرد ها مراحلی برای مرد شدن طی میکنیم , تا قبل از سن 21 سالگی به دنبال دختر مناسب برای خودمون هستیم اما بعد از سن 21 سالگی به علت پیدا کردن تغییرات فیزیکی که خود ما مرد ها متوجه اونها نیستیم برای دختر ها خواستنی میشیم و اونها میان به دنبال ما اونوقته که ما زیاد به دختری علاقه نشون نمیدیم چون دختر های زیادی دوروبرمون هستن که بهمون ابراز علاقه میکنن , پس زود قضاوت نکن و به خاطر ایمیل یک دختر خانوم احساسی نشو , اینو دوستانه بهت میگم چون واقعا دوست خودم میدونمت , براتون آرزوی موفقیت میکنم .

  7. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    خیلی ممنون هادی جان
    البته من گفتم اگه اونی باشه که می خوام 2 ترم دیگه میرم خواستگاریش.
    ولی اون حتی حاضر نیست با من در این باره صحبت کنه!
    در ضمن من ازش محبتی ندیدم که عاشق محبتش بشم من عاشق فکرشم اینو به خودشم گفتم!(فکر یعنی درونشش)
    درباره ی زندگیشم اینجا نوشته و اون موقع من اصلا با ابرو رابطه نداشتم پس اونو واسه خود نمایی نگفته اتفاقا مشکلشو بیان کرده!
    اون هنوز این تاپیکو نخونده نمی دونم با خوندنش عکس العملش چی باشه؟ دلهره دارم!!!
    منم خیلی دوست دارم هادی جان . بازم ممنون.

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 99 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1387-6-06
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    11,858
    سطح
    71
    Points: 11,858, Level: 71
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 92 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    به.....به.....
    چشم و دل آقای مدیر همدردی روشن.
    معمولا دوستان با همچین مسائلی روبرو میشدن میومدن مطرح میکردن.اما انگار این دفعه خود تالارباعث و بانی شده !!!
    راستش من تا حالا عاشق نشدم تو این وادی هم نیستم.ولی بالاخره عشق هم باید منطقی باشه.
    شما از پستهای یک نفر عاشقش شدی؟!
    به نظر من که درگیر یک احساس زودگذری.ولی طرف از شما منطقی تره.(البته جسارت نشه شما هم سنت بالاتر بره پخته تر میشی)
    خیلی هم رویایی و ساده همه چیزو حل میکنی میره پی کارش .
    6 سال از من بزرگتره ولی من واسم مهم نیست !
    2 ترم دیگه این میشم بعد اون میکنم، تو سربازی این میشه بعد اون میشه.
    زندگی راه خودشو میره به آرزوها و خواسته های ما هم توجهی نداره.

    چی بگم والله.شاید من کمی بی احساسم.
    دعا نمیکنم بهش برسی یا نرسی دعا میکنم عاقبت به خیر شی دوست خوبم.

    :

  9. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 آبان 91 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1387-5-30
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    9,023
    سطح
    63
    Points: 9,023, Level: 63
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 476 در 164 پست

    Rep Power
    69
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    خوب شما بايد ببيني كه علت اينكه ايشون موافق نيستن چيه ؟؟؟؟؟ اگه ايشون كلا با خود شما مشكل دارن ( مثلا سنتون .... مدت زماني كه طول ميكشه تا سر و سامون بگيري .... يا مثلا با نوع آشنايي يا اينكه شهراتون با هم فرق ميكنه يا ممكنه خانواده هاتون راضي نباشن ) قضيه فرق ميكنه.
    ممكنه اصلا خانواده اون خانم كلا با اين جور ازدواجها موافق نباشن و واسه همين هم هست كه ايشون ديگه تمايلي به شناخت بيشتر نداره چون ميدونه كه اول و آخر حرف خانواده شون چيه و نميخواد خودش رو بيخود توي درگيري بندازه .....ببخشيد ولي ميگم شايد اون خانم (البته شايد ) اون خانم فكر ميكنه كه شما بچه ايد و ممكنه نظرتون بعدا عوض بشه و ديگه ايشون رو نخواي ( با توجه به حرف مشاوران كه ميگن پسرها معمولا تو اين سن به بلوغ فكري نرسيدن و ممكنه تصميمي بگيرن كه بعد پشيمون بشن ) البته من منظورم به شما نيست اگه اين باشه كه من الان خودم بايد راجع به دوست 19 سالم چه فكري بكنم؟؟؟؟؟؟؟ ولي اكثرا همين رو ميگن و به احتمال زياد هم درست ميگن ...... خوب ببخشيد ايشون احتمالا اطلاعات بيشتري نسبت به شما دارن و شايد يه ايرادي توي كار ميبينن كه دوست ندارن كه ادامه بدن ..... كلا از قديم گفتن سري رو كه درد نميكنه دستمال نميبندن!!!!!
    مثلا چون خود من با قضيه سن مشكل داشتم اگه از همون اوايل دوستيمون اين قضيه رو ميدونستم قطعا و 100% ديگه ادامه نميدادم چون ميدونستم كه نظر خانواده و فاميل و .... در اين مورد چيه ولي وقتي فهميدم كه ديگه كار از كار گذشته بود!!!!!دوستش داشتم و در قياس با دوست داشتنم قضيه سن مهم نبود ..... ولي شما چه انتظاري در رابطه با آن خانم دارين ؟؟؟؟ اينكه وقتي ميدونه عواقب كارش چيه باز هم ادامه بده؟؟؟؟( البته نه من از دل اون خانم خبر دارم و نه از رابطه ي بين شما فقط ميگم شايد . اميدوارم از حرفاي من ناراحت نشين )
    حالا شما هم اگه اون دختر خانم رو دوست دارين بايد بهشون احترام بگذارين و بگذارين خودش تصميم بگيره.
    اگه در كل مشكلي در ازدواج با شما نميبينه شما ميتونين با هم رابطه داشته باشين تا هم رو بيشتر بشناسين ولي بايد به دور از احساس باشه و كاملا عقلاني باشه و عقلاني تر اينه كه حد اقل مادر هاتون از اين رابطه ها خبر داشته باشن كه دچار مشكل نشين ( البته منظورم كل خانواد ه و پدر و عمو .... نيست ) فقط يك بزرگتر كه رابطه رو زير نظر داشته باشه كه اگه خدايي نكرده هم ديگه رو نخواستين همه خبر دار نشن و آبروتون نره !!!!
    اينجوري هم كه معلومه شما يك سال وقت ميخواين كه وقت كمي نيست .... حتما بايد با موافقت ايشون باشه و ايشون قلبا راضي باشن تا بتونين به موفقيت برسين ولي اگه ايشون حتي ذره اي شك و ترديد نسبت به شما و شرايطتون داشته باشه ممكنه كه زندگي و روابطتون رو تحت تاثير قرار بده.... شما كه مادرتون اينقدر فهميده و تحصيلكرده هستن. ميتونين باهاشون صحبت كنين و ازشون بخواين كمكتون كنن .... بگين كه هدفتون چيه و كي ميخواين اقدام كنين .... اگه ايشون اونقدر به شما ايمان دارن كه تصميم رو به خودتون سپردن و اينقدر فكر ميكنن كه شما بزرگ شدين و تصميمات عاقلانه ميگيرين پس بهتر ه توي اين راه از مادرتون كمك بگيرين ( به پدر فعلا نگين بهتره ) و ازش بخواين كه كمكتون كنه
    درسته كه اين يك سال براي اون خانم ممكنه زياد باشه ولي براي شماچيزي نيست و ميتونين حد اقل مادرتون رو در جريان بگذارين كه يك سال ديگه ميخواين چيكار كنين)
    در كل اگه همه شرايطتون بهم بخوره و فكر آخر عاقبت اين اردواج رو كردين و مشكل ندارين ( مثلا خدايي نكرده سركوفت فاميل يا پشيماني خودتون كه مثلا شما الان تازه 28 سالتونه و خانومتون 34 سال ..... ) اگه واقعا مشكل ندارين و اين خانم هم با اين قضيه مشكل ندارن پس همون راهي رو برين كه صحيحه و اكثر افراد توصيه اش ميكنند
    اميدوارم كه موفق و البته خوشبخت باشين

  10. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اینجوری چرا؟؟؟

    شماهم حق داری!
    ولی حتی اگه من کار هم نداشته باشم از نظر مالی مشکلی ندارم!
    ولی من خودم تا پشتوانه ی محکمی نداشته باشم جلو نمیرم.
    ولی چند سوال:
    مگه شناخت چه عیبی داره؟ مگه من ازش قول ازدواج خواستم؟چرا هیچکس نمیگه چطور بشناسمش؟چرا همه میگن ولش کنم؟چرا همه با این قطعیت میگن ابرو بدردم نمی خوره؟ بقول خودش آدم خوش اندامیه ولی زمانی که من بهش علاقه مند شدم نمی دونستم اون چه طوره حتی آماده بودم اصلا زیبایی نداشته باشه حالا هم که داره چه بهتر.
    اینکه یه نفر عاشق افکار یکی دیگه بشه هوسه؟ نمی دونم دیگه چی بگم.
    مردم وقتی میرن خواستگاری بهشون توصیه میشه هم دیگه رو از نظر فکری بشناسین نه اینکه به هم به چشم ... نگاه کنین.
    حالا من عاشق فکرش ،منشش، و زندگیش شدم بازم میگید هوسه؟
    مگه من گفتم یه دختر خوشگل گیرم اومده ؟پولدار گیرم اومده؟ خوش اندام گیرم اومده؟ میگم یه دختر مستقل گیرم اومده. سن واسه من مهم نیست چون من با افکار زندگی می کنم نه با جسم(پیغمبر هم در اون جنگی که اسمش یادم نیست یه جوون 18 ساله رو به آدمای با تجربه ی جنگ دیده ترجیح داد و این نشان دهنده ی اهمیت بلوغ فکریه)حالا هم واسه هزارم بار میگم من ازش فرصت می خوام ببینم همون طوری که فکر می کردمه یا نه؟ من که همین الان نرفتم خواستگاری و ازدواج و این حرفا.
    از همتون بابت نظراتتون ممنونم بازم نظر می خوام!
    بازم نظر...


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک فوری نیاز مالی شوهرم را بر طرف کنم؟؟؟
    توسط دريا88 در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 فروردین 96, 17:21
  2. بازار کار کدوم رشته ها خوبه؟؟؟
    توسط Najvaa در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 آذر 94, 16:53
  3. آیا رفتار من در مقابل عصبانیت و خودخواهی همسرم صحیح هست یا؟؟؟
    توسط سفیدبرفی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 خرداد 92, 14:34
  4. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  5. همه می دونند!!!؟؟؟
    توسط حسین پور در انجمن راههای شکست در زندگی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 آذر 87, 18:28

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.