به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array

    مشکل من با دقیقه 90 ای بودن و به تعویق انداختن کارهام.

    سلام
    من یه مشکلی دارم با زمان و وقت شناسی.

    من آدمی هستم که همیشه دیر میرسم حالا سر قرار، سر کلاس یا هرجای دیگه ای. جدای از مشکلاتی که قبلا داشتم الان دارم فکر میکنم میبینم انگار من کلا از زمان و این که هر کاری چقدر طول میکشه بی خبرم.


    مثلا اگه یکی ازم بپرسه چقدر طول میکشه برای بیرون رفتن لباس بپوشی میگم دو دقیقه ای بعد میشه نیم ساعت!!!

    یا اگه قرار باشه یه جایی برم با وجود اینکه میدونم مثلا یک ساعت باید تو مسیر باشم و مثلا ساعت 6 باید اونجا باشم من تازه 5.30 از خونه در میام . در حالی که از قبل نشستم و استرسشو میکشم ولی ساعت که 5 شد تازه لباس میپوشم یا هر کار دیگه ای رو که باید انجام بدم رو انجام میدم.



    البته شاید مثالام خوب نباشه. یه مثال دیگه بزنم مثلا قراره یه پروژه رو 20 روزه دیگه تحویل بدم یا امتحانی چیزی دارم. و با توجه به شناختی که از خودم دارم باید حداقل ده روز روش کار کنم. من به جای اینکه از امروز شروع به کار کنم تا تمومش کنم و خیالم راحت بشه 10 روز اول رو استرس میکشم و اون رو انجام نمیدم

    بعد به ده روز دوم که میرسیم بازم انجام نمیدم با وجود اینکه میدونم باید الان شروع کنم و استرس میکشم و مثلا 5 روز آخر یواش یواش پروژه رو انجام میدم اما مورچه ای جوری که امید دارم فردا تموم میکنم و اینجوری میشه که به شب آخر میرسه و خوب شب بیدار میمونم و سعی میکنم انجام بدم



    حالا بماند که بعضی موقع ها از انجام کامل پروژه ناامید میشم و دیگه میگیرم میخوابمو و بی خیالش میشم و ناراحتی دردسرای فردا که حسابی درگیرم میکنه.



    البته یه توضیح دیگه ام اینه فرقی نمیکنه که به روند انجام کار مسلط باشم یا نه بازم به تعویق میندازم و اگه یه جای کار رو هم مشکل اساسی داشته باشم و خودمم از قبل بدونم که دیگه فکرش خفه ام میکنه اما به جای اینکه برم یاد بگیرم به خودم میگم حالا یاد میگیرم. موقعی ام که مشکلی ندارم میگم بلدم و اینجوری باعث میشه که کلا کارو انجام ندم تا روز آخر.


    در واقع بی هیچ عمدی اینکارا رو میکنم و توانایی حل مشکلم رو هم ندارم.

    واقعا خیلی بهم ضربه زده.

    فکر میکنم اسمش تنبلی نیست و برام هم انجام کامل و درست کارم خیلی مهمه.

    امیدوارم کمک کنید و راه حلی داشته باشد.
    ویرایش توسط تیام : یکشنبه 12 مرداد 93 در ساعت 15:00

  2. 2 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    پونیو (دوشنبه 13 مرداد 93), صبا_2009 (یکشنبه 12 مرداد 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 دی 93 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1393-3-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    515
    سطح
    10
    Points: 515, Level: 10
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم منم مشکلی مشابه شما داشتم و دارم البته دارم مقابله می کنم
    من کارشناس نیستم ولی حدس می زنم مشکل شما کمال خواهی و اهمال کاری باشه
    ولی همیشه سر قرارها دیر میرسم و کارارو با تاخیرشروع میکنم

    یه سوال

    شما از اون افرادی هستین که همیشه می خواهید یه کاری رو بی عیب و نقص انجام بدین ؟؟

    اهمال کاری اغلب به این دلیل اتفاق می افته که اون قدر فرد درباره انجام بی عیب و نقص کارش مشغله ذهنی داره که ترجیح می ده شروع کارو به تاخیر بندازه تا مبادا تو انجام کار حتی با کوچکترین نقصی مواجه بشه .بنابراین اهمال کاری نوعی اجتناب است .نظیر سایر رفتارهای اجتنابی, اهمال کاری نیز اغلب از ترس از شکست ناشی میشه.

    من وقتی این موضوع رو با مشاوره مطرح کردم این کتاب رو معرفی کرده:

    غلبه بر کمال خواهی
    نویسنده : رز شافران
    مترجمان : سارا کمالی، فروغ ادریسی
    ناشر : ارجمند

    البته بهم گفته مراقب باشم تو خوندن کتاب و انجام دادن تمریناتش دچار کمال خواهی نشم 303


  4. 2 کاربر از پست مفید آیینه تشکرکرده اند .

    آرام دل (دوشنبه 20 مرداد 93), تیام (سه شنبه 14 مرداد 93)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام

    مرسی بابت وقتی که برای من صرف کردین. من اینجا تایپیک گذاشتم که شما نظر بدی دیگه

    این مشکل نه تنها مشکل من و شماست بلکه 95 درصد مردم به این بیماری مبتلا هستن. ولی چیزی نیست حل میشه. راه حل داره و امیدوارم زود پیداش کنم.

    بله کاملا قبول دارم و رگه هایی که چه عرض کنم دریایی از کمالگرایی روتو خودم دیدم.

    امروز کتاب روانشناسی اهمال کاری (غلبه بر تعلل ورزیدن) نوشته ی دکتر آلبرت آلیس رو هم گرفتم که بخونم .

    متاسفانه طولانیه و من تازه دو فصل اول رو خوندم.

    مشکل من اینه که اکثر کتابا چه جوری بگم رک و پوست کنده ننوشته آدم چشه که خوب حداقل خیال آدم راحت بشه.

    ولی تو بحثای علمی خودشون یه چیزایی میدونن که به ما نمیگن. فقط راه حل میگن اصل مشکل رو نمیتونن بگن یعنی میگن ولی سربسته. بعد فقط راه حل میگن.

    مثلا من اصلا نمیدونم برا ی چی باید کمالگرا باشم که حالا با این روشها حلش کنم.!!!

    مثل این که یکی ساختمون میسازه خوشحاله و فکر میکنه که ضد زلزله اس اما مهندس میدونه که هیچ ساختمونی ضد زلزله نیست....

    بعدش وقتی از لحاظ منطق یه چیزی جور در بیاد خوب دیگه جایی واسه مشکل وجود نداره.

    مثلا تو تایپیک قبلی خودم مینوش بهم گفت به خودت افتخار کن من هر چی دنبال این بودم که به چی خودم افتخار کنم هیچی پیدا نکردم .

    حرف مینوش راست بود و کاملا کارشناسانه

    اما دیدگاه من این رو قبول نمیکرد

    یعنی من اگه دارمم میزدی قبول نمیکردم این حرفو که آدم اگه خودش خودشو دوست داشته باشه خیلی از مشکلاتش حل میشه که خیلی اتفاقی یه فیلم رو دیدم خیلی جدی و منطقی بود. قشششششنگ توضیح داد قضیه چیه.

    اصلا دیگه تموم شد.

    دارم دنبال این میگردم که واقعا چرا من اصلا به خودم افتخار نمیکردم....منی که با خودم میگفتم مینوش چقد دلش خوشه .... پارسا 1400 اصل منو درک نمیکنه.... فرشته مهربان منو چه جوری فرض کرده.... حالا میگم مینوش و پارسا و احساس بهاری عزیز و فرشته مهربان چقدر خوب منو راهنمایی کردن.

    یه سر نخ بهم دادن منم پی اشو گرفتم و خلاص. خدا خیرشون بده. تا آخر عمر مدیونشونم.

    نمیگم الان کل مشکلاتم حل شده نه هست هنوز. اما این مشکلا کجا اون مشکل کجا.

    در انتها شما خیلی هم بهم لطف کردین آیینه عزیز. همین که اومدین جواب منو دادین یک دنیا متشکرم خیلی از دوستا اینجا کارشناس نیستن ولی خوب راهنمایی میکنن . بدون اینکه خودشون بدونن چقدر حرفشون روی یک آدمی مثل من که منتظر جوابه اثر مثبت میذاره و بدون هیچ منتی.

    از راهنماییتون کمال استفاده رو میبرم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید تیام تشکرکرده است .

    parsa1400 (پنجشنبه 16 مرداد 93)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 دی 93 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1393-3-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    515
    سطح
    10
    Points: 515, Level: 10
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش می کنم شما لطف داری.
    ببین عزیز دلم

    منظورم از معرفی این کتاب این بود که باید تمرین کنی , تمرین کنی و تمرین کنی
    همون طوری که برای یادگیری زبان یه دوره بلند مدت میریم و مداوم تمرین می کنیم یا میخوایم بریم باشگاه چند ماه و حتی چند سال طول میکشه پس واسه این کار هم زمان لازمه . هیچکی با یه روز یا یه هفته کلاس زبان رفتن نمی تونه خارجکی حرف بزنه

    پس باید شروع کنی و تمرین کنی

    مثلا من خودم قراره به یکی زنگ بزنم بعد هی پیش خودم میگم حالا بذار فلان کارو بکنم بذار فلان جا برم بعد .
    الان چند وقتیه تصمیم گرفتم حتی اگه فکر اینکه مثلا به یکی قراره زنگ بزنم به ذهنم خطور کرد همون لحظه شماره رو بگیرم بدون فوت وقت.


    شمایی که پروژه داری مهم همون شروع کردنشه حالا من نمی دونم نوع پروژه ات چیه برنامه نویسیه ,تحقیقه یا هرچیز دیگه
    مثلا اگه پروژه ات تحقیقاتیه بالاخره قراره به استاد یا هرکس دیگه ای ارائه بشه همون روز که پروژه برات تعریف شد یه فایل ورد باز کن اسمشو بذار " فایل پروژه فلان درس " بعد دیگه آرم دانشگاه و نام و نام خانوادگی و نام و استاد و تاریخ و تنظیمات دیگه والسلام پروژه ات شروع شد.بعد فایلو ببند و فردا یه قسمت کوچیکشو شروع کن یا اگه پروژه ات کدنویسی هست بالاخره همه کدنویسی ها یه شروع و پایان ساده و متعارف دارن.
    امتحان کن کلی حال میده
    به قولی باید لقمه رو تیکه تیکه کنی بعد قورت بدی

  8. کاربر روبرو از پست مفید آیینه تشکرکرده است .

    تیام (پنجشنبه 16 مرداد 93)

  9. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از بس مامان باباهامون در بچگی ، گفتن برو لباساتو بپوس ، بیا غذا بخور ، بیدار شو از خواب و ... ما هم در منتظریم که زور بالای سرمون باشه بلکه کار پیش بره .

    شما باید توجه کنی که کارها چهار دسته هست :
    1-فوری و مهم 2-نه فوری نه مهم 3- فوری و نه مهم 4-نه فوری ولی مهم .

    کارهای تو خونه 2 و 3 رو ازش دوری کنی پس کارهای خونه 4 میمونه . همیشه باید کارهای خونه 4 رو به موقع انجام بدی تا وارد خونه 1 نشه .

    به قول دکتر فرهنگ هلاکویی ، ما باید بدونیم که لذت فردا مساویه با لذت امروز و درد فردا مساویه با درد امروز.

    اگه علاقمند هستی فایل با اسم " ‫دکتر فرهنگ هلاکویی .کرند غ .موضوع تنبلی‬ " در یوتیوب جستجو بکن فکر کنم جواب سوالات اونجا کامل تر باشه.

  10. کاربر روبرو از پست مفید omid65 تشکرکرده است .

    تیام (پنجشنبه 16 مرداد 93)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    139
    Array
    حاچلو جان سلام
    بانو یهو تاپیکت حذف شد سراغتو از مینوش گرفتم گفت رفتی مشاوره خصوصی گفتم خب خدارو شکر

    میبینم که خودتو پیدا کردی و ارزش خودتو فهمیدی . راستشو بگو خودتو خانوادتو محلتونو دوست داری یا نه ؟ من از لحظه اول درکت کردم شاید با خودت گفتی اگه پارسا بیاد اینجا میفهمه من چیمیگم ولی من اگه تو اون محله ها زندگی نکردم ولی هزار بار برا امر های مختلف تو اون محله ها رفتم و با خانوادهای اونا از نزدیک آشنا هستم ومیدونم چه کمبودها وچه درد هایی دارن

    بانو این آواتارت به آواتار قبلی شبیه.همونی که تو برف با چکمه دست کش با یه لگن ظرف و یه کاسه تو دستش با یه حجاب کامل و با افتخار عکس انداخته بود . این عکسارو از کجا آوردی
    آواتار قبلی دختری بود با افتخار و سعی تلاش فراوان و خوشبختی که هر کسی نمیتونه داشته باشه

    خب اما حالا . قبول دارم ماها هممون تمام کارهامونو به آخرین وقت موکول میکنیم . بانو تا یه حدی برا ما ایرانها عادیه اول باید حد نرمال پیدا کرد بعد به درمونش پرداخت .ولی در کل کمی اراده میخواد و یه ذهن بی غم سر شاد و ارزش قایل شدن برای کارها .
    اگه کاری یا موضعی برای انجام به دست شما سپرده میشه بزارش برا اول وقت و استراحت برا آخرش . وقتی دوش میگیری بلافاصله موهاتو شونه وسشوار میزنی چرا چون اگه موهات کامل خشک بشه شونه کردن سخت میشه و موهات تو هم گره میخوره . بقیه کارها هم به همین صورته .
    از نشانه های آدم های زرنگ مرتب بودنه در همه چی حتی در وقت پس اگه مرتب باشی سر موقع به تمام کارهت میرسی ونکته آخر
    ماها به بعضی کارها میل ندارم برا همین عقب میندازیم ولی در نهایت این ماییم که باید اون کار انجام بدیم

    راهنمایی دوستان تو این ضمینه بهتره واینو میدونم که شما دختر زرنگی هستی بهت سر میزنم
    خودتو باور داشته باش همه چی حله .

  12. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    تیام (جمعه 17 مرداد 93)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام ببخشید با تاخیر جواب میدم نمیتونستم وارد اکانتم بشم. با تشکر از مدیر همدردی که کلی بهشون ایمیل زدم تا بتونم بیام جواب دوستای خوبمو بدم.

    به قولی باید لقمه رو تیکه تیکه کنی بعد قورت بدی
    خیلی ممنون آیینه عزیز. پیشنهادت خیلی عالی بود کاش بتونم اجراش کنم ولی سخته برام ب خدا دنبال بهانه نیستم انگیزه ندارم برا انجام کارام!!!


    اگه علاقمند هستی فایل با اسم " ‫دکتر فرهنگ هلاکویی .کرند غ .موضوع تنبلی‬ " در یوتیوب جستجو بکن فکر کنم جواب سوالات اونجا کامل تر باشه.

    omid عزیز دیدم و کلی از فیلمای دیگه اشم دانلود کردم خیلی ممنون از اینکه بهم معرفیش کردین. امیدوارم خودتون هیچ وقت تو این مشکل گیر نکنید .

    درست حدس زدید در مورد درس من دقیقا مدل تا نباشد چوب تر ... بزرگ شدم



    و سلام خدمت آقا پارسا امیدوارم حال و احوال شما هم خوب باشه.

    راستشو بگو خودتو خانوادتو محلتونو دوست داری یا نه ؟
    آره دیگه حسابی به حرف شما گوش دادم من خیلی حرف گوش کنمااااا الان هم خودمو دوست دارم هم خانوادمو ولی محله مونو دارم باهاش کنار میام.

    مرسی از تعریفتون از آواتار قبلی. مال یه سایتی برای حمایت از کودکان بود البته یه وبلاگه ولی خوب منم یه زمانی مثل اون دختر بودم خودم یه عکس دارم شبیه اون.

    ما اونموقع به خاطر یه سری از مشکلاتمون رفتیم حومه ی شهر زندگی کنیم نه برق داشتیم نه آب نه گاز الانم اونجا یه عده آدم زندگی میکنن و هنوزم همین جوری مونده فک کنم الان فقط آب لوله کشی دارن و اصلا کسی به اونجا و آدمایی که توش زندگی میکنن رسیدگی نمیکنه.

    یادم میاد که شاه لوله ی آب داشت نشت میکرد یا نمیدونم کسی پیچشو باز کرده بود یه چشمه درست شده بود من رفته بودم ظرف بشورم یکی از فامیلامون ازم عکس گرفت قبلا عکسمو میدیدمش ناراحت میشدم ولی الان نه . به هر حال بخشی از زندگیمه دیگه. روزای خوشم داشتم کلا الان راضی ام.

    اما الان مشکلم اینه که باز تحت تاثیر حرفای فامیل و آشنا از زندگی و درس دلسرد شدم.

    میدونید تو فامیل ما درس خوندن مخصوصا دخترا رسم نیست.

    اصولا دخترا تو سن پایین ازدواج میکنن جدیدا یه دختره بود سنش 13 بود پسره هم 18 با هم ازدواج کردن. با نامه ی دادگاه!!!

    من مامان بابام سالی که انقلاب شد از روستا اومدن شهر منم تو شهر به دنیا اومدم اما خوب رسمه دیگه !!! دخترای هم ولایتی دیگه تو شهر نهایت 20 سالگیشون ازدواج میکنن. نهایتا دیپلم دارن یا دیپلم ردی ان.

    البته فامیلای دور داریم که اینجوری نیستنا یعنی دخترا تو 30 سالگی یا بالاتر ازدواج میکنن یا اصلا ازدواج نمیکنن برا خودشون کار میکنن و درس میخونن اما فامیل نزدیک متاسفانه اینجوری نیستن.

    فامیلای نزدیکمون مثل خاله و دایی خیلی اذیتم میکنن.

    من الان 23 سالمه و از نظر اونا ترشیده محسوب میشم. درس خوندن من هم که کلا تا به حال گناه کبیره بوده و در آینده دیگه حرفشو نزنم.

    خلاصه این متلکا و حرفاشون منو خیلی اذیت میکنه. کلا یه حرفایی میزنن آدم شاخ درمیاره!!!

    احساس میکنم شکست خوردم اونم بد جوری !!! احساس میکنم اشتباه کردم.

    دیگه دست دلم به کار نمیره

    واقعا دارم استرس ترشیدن میگیرم خدا بگم چیکارشون کنه شاید یکی نخواد ازدواج کنه!!!

    ببخشید طولانی شد ولی کلی حرف دارم تو دلم شاید یکی اینجا یادم بده چه جوری جلوشون واسم یا چه کاری درسته.

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    139
    Array
    سلام
    23 سالته احساس ترشیدگی داری خودتم داری باور میکنی .خدا رو شکر که فرهنگ خانوادت کمی نسبت به 35 سال پیش بهتر شده و تا اینجا خودتو رسوندی
    به حرفای قدیمیها در این گونه موارد توجه نکن تو تمام خانوادها از اینگونه افکار هست معمولیه . همون خانوادها وقتیکه شما دکتر بشی یا به هر نحوی در جایی مقام یا احترامی پیدا کنی بهت افتخار میکنن و برات احترام میزارن پس خودتو بهشون ثابت کن .به اعتقادات خانوادگی احترام بذار و قدم بردار جلوی حرف مردم نمیشه بست و فرصت تربیت دادن به اونا دیر شده

    تا جاییکه از پست قبلیت یادم مونده شما خانم هستی و کمی در ازدواج راهت سخته ولی توکلت به خدا باشه پشیمون باشی و از احیاء بهره برده باشی خوشبختی در خونتو خواهد زد

    خوشحالم که اعتماد به نفستو پیدا کردی وخودتو باور کردی محله عیبی نداره تو جاهای خوبشو ببین صفا صمیمیت همسایه هاشو ببین
    شما جایی سر کار میری ؟ یا از کلاس خاصی بهره میبری ؟ تو اجتماع باش گوشه گیر و خونه نشین نباش
    کسی بهت گفت موندی بگو تازه اول جوونیمه و خودم قصد ازدواج ندارم برا ازدواج دیر نیست

    بعدشم تقصییر تو چیه . مگه تو میتونی بری خاستگاری . ازدواج دست خداست . قسمته قسمت حالا تو هر سنی
    هرکی بهت گفت موندی بگو فعلا مد رو طلاقه مد به ازدواج رسید حتما نفر اول ثبتنام میکنم اسم شما رو هم میارم زیر اسم خودم خوبه

    من با سایت کمی مشکل دارم سر فرصت بهت سر میزنم . میدونستم آواتارت نمادی از خودته من حدود چند دقیقه به تمام جزییاتش دقت کردم . پرونده خودم هم به آخرش نزدیکشده کمی حال مناسب ندارم ولی بهتون سر میزنم

    فعلا بدرود

  15. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    تیام (جمعه 17 مرداد 93)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 مرداد 93 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1393-5-17
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    16
    سطح
    1
    Points: 16, Level: 1
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فقط زندگينامه افراد موفق رو بخون برنامه پايش قسمت كار افرين نمونه رو ببين ،،،،، يك برگه كوچك كارهاي مهم روزانه ات رو بنويس و بدون ادمهاي در ضمن چرا ما با كوچكترين اختلافات هميشه ميگيم رفت و امدت و كم كن ما كي باشيم كه بخوايم رفت وامدمون رو با پدر و مادرمون كم كنيم ميدوني چقدر دل پدر و مادر ميشكنه وقتي ببينن پسرشون بهشون سر نميزنه ، الان تو فاميل شوهر من يكي هست كه با خواهر شوهرش دعواش شد در حد زدن بعد عروسشون ٥ساله كه نذاشته نه پسره نه نوه اش و نه خودش برن خونه خانواده شوهرش يعني مادره پسره ٥ساله نوه اش رو نديده اونم سر بي غيرتي پسره و من وقتي اين مادر شوهره رو ميبينم عكس نوه اش رو كه مال ٥سال پيش بوده زده تو درو ديوار خونه اش حتي تمام گوشيش عكس نوه اش و واسه ديدنش دل تنگي ميكنه دلم ميسوزه بخدا ما عروس ها بعضي وقتها از يزيد بدتريم خودمون نميريم چرا نميزاريم پسرو نوه برن ولي عروسه خودش هر روز خونه مامانشه هميشه با خانواده اشه اين ظلمه باعث ميشه مرد خانواده احساس كوچيكي و افسردگي كنه از طرفي هم خانواده اش چند ساله برادر و بچه برادرشون رو نديدن خوب اين نتيجه ازادي عمل بيش اندازه به ما زنهاست الان اگه نتوني رفتار خانومت رو عوض كني و نتوني جلوي رفتارش رو بگيري مجبورت ميكنه بچه رو نبري خونه مادرت نميزاره و از اين طريق ميخواد مادرت و اذيت كنه من ميگم ما جوونيم بايد تحمل كنيم نه اينكه مادر با ٥٠-٦٠سال سن،،،،، من وقتي يه وقتهاي خيلي كم حرف زشت ميزدم شوهرم ميگفت زن ظرافت داره حيا داره وقتي از دهن يك مرد فحش ميشنوي توقعي نيست ولي وقتي از يك زن ميشنوي بدت مياد چون زن تمام زيباييش به نوع رفتار و حيا در صحبتشه البته اينها رو غير مستقيم ميگفت واقعا هم زني كه فحش بده ديگه جذاب نيست و اول از همه از خودت شروع كن موفق باشيبزرگ افرادي دقيق و منظمي هستن ، اولين قانون خدا هنگام افرينش دنيا نظم بوده ، تمام فرق بين كشورهاي پيشرفته و جهان سومي به خاطر اونها هدف دارن و پشتكار عجيب ، ديدي ايرانيها ساعت ١١ميرن بانك بعد كلي فحش و بد وبيراه به مملكت و دولت ميدن و همه كارهاشون ميمونه و هميشه كلافه ان ، فقط كافيه ٨ صبح بانك باشي اول از همه ميري راحت كارتو انجام ميدي هر كاري اگر به موقع خودش انجام بشه خيلي ساده است اگه انجام ندادي كسي مقصر نيست ، ادمهاي بزرگ بزرگن چون فرقشون با ما اينه كه اونها هر كاري رو به بهترين شكلش انجام ميدن با ادمهاي بزرگ مشورت ميكنن غير ممكنه به موبايلشون زنگ بزني جواب ندن حتي اگه متوجه نشن بعد كه ميسكالت رو ببينن زنگ ميزنن شماره موبايلشون رو هيچ وقت عوض نميكن چون اعتقاد دارن شناسنامه شونه بسيار خوش قولن حتي اگه قرارشون به تاخير بيافته تماس ميگيرن و اطلاع ميدن چه لزومي داره دروغ بگي حتي در بدترين موقع ها ادمهاي كوچيك و ترسو درغ ميگن اگر ميخواي تو دسته ادمهاي ضعيف كه ٩٩درصد مردمن باشي به رفتارهات ادامه بده ولي اگه تصميم داري ادم موفقي باشي همين الان برو رفتارهاي ادمهاي بزرگ رو ببين ، الان فكر كن كه مديديت يك كارخانه با ٥٠ تا پرسنل رو به تو سپردن با اين نوع رفتارت اون كارخونه صد در صد شكست خورده و ورشكسته است ، حالا فكر كن ما الان تو ايران صاحب كارخانه داريم ٥٠٠٠ تا كارمند داره كارخانه خصوصي خيلي موفق فكر ميكني اونها مثل ما رفتار ميكنن ،،،،، براي اينده و موفقيتت بايد بايد و بايد بهترين باشي و حق انتخاب نداري يا بهترين ميشي يا يه ادم معمولي باش مشكل مال ادمه زندست ادم مرده مشكل نداره.

    - - - Updated - - -

    عذر ميخوام چون جاي ديگه تايپ كردم و اينجا كپي كردم با يك مطلب ديگه قاطي شد ولي خودت بخوني ميدوني كدوم قسمت مربوط به تاپيك تو ميشه بازم عذر ميخوام موفق باشي

  17. کاربر روبرو از پست مفید matti تشکرکرده است .

    تیام (جمعه 17 مرداد 93)

  18. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    خیلی ممنون آقا پارسا امیدوارم مشکل شما هم خیلی زود حل بشه و ناراحتی نداشته باشید.

    بله من خانوم هستم.

    حالا یکم در دل کنم.

    من سه تا خاله دارم بزرگترینش یه دختر داره که با هم همسنیم. تقریبا 4 سال پیش ازدواج کرده و الان یه بچه داره.

    وقتی با دختر خالم حرف میزنم اکثرا به خاطر اینکه زود ازدواج کرده گلایه میکنه و ناراحته . متاسفانه همسرش بیکاره و با وجود بچه زندگی شون خیلی سخت تر شده .

    حرفای مامانش باعث شده خیلی از هم دور باشیم. یه جورایی به خاطر رفتار مامانش از هم فاصله گرفتیم.

    ولی خاله ام هفته ای یه بار میاد خونه ی ما از لحظه ای که میاد تا لحظه ای که میره همش در مورد بد بودن درس و کار کردن خانوم بیرون از خونه صحبت میکنه

    هی مثال میزنه فلان دختر ازدواج نکرد الان مونده گوشه ی خونه نمیدونم الان دخترای التماس میکنن ازدواج کنن و اینا صحبت میکنه.

    میگه استخدام بده. میخوای بری کار کنی پولتو بدی شوهرت. بشین خونه پاتو بنداز رو پات . تا کی میخوای درس بخونی و ....

    این حرفایی که به من میزنه یه طرف الان یه پسر داره که دنبال درس و اینا نیست کنکور داره مثل اینکه امسال قبول نشده.

    به خدا پسر خالم میگفت تو انباری خونه شون زندانیش میکنن تا درس بخونه منم بهش مثال میزنن میگن از من یاد بگیره و باید حتما بیاد مهندسی بخونه.در حالی که وقتی با من حرف میزنه میگه مردم لیسانس گرفتن کار ندارن.

    البته خالم یه کاری کرده با پسر خاله هامم انگار دشمن همیم. نمیدونم رقیبیم یه جوری انگار خانوادگی با من لج افتادن.

    من خواهرم که دو سال از من کوچیکتره قراره شهریور ماه نامزد کنه. من خیلی خوشحالم ولی اونم با من رفتار خوبی نداره.

    بعضی موقع ها خیلی حمایتم میکنه.

    میره آماره حرفای خالمو در میاره اکثرا دروغ میگه یا وقتی یه خانواده ای که پسر درست و حسابی و تحصیل کرده دارن و خوب شرایطش خوبه و به من میخوره چندین بار دیده خالم منو معرفی نمیکنه .

    میدونید که مادرم مریضه به هر حال یکی یه جا باید منو معرفی کنه.

    ولی مثلا یکی باشه که بیکار باشه و بی سواد باشه و یا سنش بالا باشه من بدبخت و معرفی میکنه . بعدشم میاد میشینه خونه ی ما میگه الان هیچ پسری کار نداره سن پسر مهم نیست و هیچ کی مهریه زیاد نمیندازه و دخترا التماس میکنن و ...

    انگار برا من نقشه کشیده . مشکلات عصبی هم داره.

    نمیتونم هیچی بهش بگم . مامانم دعوام میکنه . آخه قهر میکنه و دعوا میکنه. میریزم تو دلم این شده روزگارم.

    matti جان سلام.

    مرسی اولش متنتو خوندم شوکه شدم

    میتونی متنتو ویرایش کنی البته اینو دیگه نمیشه.

    الان خیلی ناراحتم بعدا سر وقت با دقت میخونم .شما خانومی دیگه . یکی بخواد اینجوری باهات رفتار کنه و دو رو باشه و قصدش ااین باشه که تو رو پایین بکشه چیکار میکنی؟
    ویرایش توسط تیام : جمعه 17 مرداد 93 در ساعت 13:03

  19. کاربر روبرو از پست مفید تیام تشکرکرده است .

    parsa1400 (جمعه 17 مرداد 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. در شرایط زیر تعویق زمان ازدواج مناسبه؟
    توسط hiva_yekta در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 اسفند 95, 23:23
  2. دلم می خواد خواستگارهایم را به تعویق بیاندازم
    توسط مصباح الهدی در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: جمعه 22 آذر 92, 10:19
  3. به تعویق انداختن خواستگاری
    توسط aram77 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 آبان 92, 17:45
  4. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 25 شهریور 92, 13:42
  5. لزوم به تعویق انداختن رابطه جنسی ( دختر خانم ها حتما بخونن )
    توسط من همسفرم در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 01 فروردین 88, 22:01

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.