به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    6 چطوربگویم من طلاق گرفتم؟؟؟

    من درراه طلاقم وتوافقی میخوام جدابشم...
    الان یه ترس بزرگ دارم نمیدونم چطور این موضوع رو با جامعه مطرح کنم...
    خیلی استرس همراه باترس دارم

    ازآدمایی که میدونن من عقدکردم والان هرروز منتظر عروسی من بودن میترسم.. ازاینکه بایدبگم جداشدم میترسم...از دلسوزی که واسم میکنن متنفرم...

    نمیدونم به آدمای جدیدی که توزندگیم میان چی بگم؟؟؟؟؟

    کمکم بکنین...گیج شدم...دوست دارم بدونم اونایی که جداشدن چیکار کردن...

    یه جورایی به مهارت های رفتاری بعدازطلاق نیاز دارم...
    از فرشته ی مهربونم میخوام کمکم بکنه...بجای بستن تاپیکم...لطفا

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلام فاطیما جان
    عزیزم ممنون از پست های خوبی که برای من زده بوده من همه پست های تو رو خونده ام . شرایطط هم کاملا درک می کردم من قبل ازدواجم حدود هفت سال پیش یکسال عقد کرده بودم که به علت های خیلی وواهی و با عجله توافقی ازش جدا شدم .البته او ن بیچاره تقصیر خیلی زیادی نداشت شرایط زندگی اش خوب نبود نه کاری نه تحصیلی و نه خانوادگی بود اما من بچه گانه عاشق شده بودم (یه عشق زود گذر و بی اساس ) و بهش گفتم حاضرم هر شرایطی رو قبول کنم .. البته بزرگترین ایرادش این بود که قبلا خیلی اهل دوست دختر بوده و من این رو نمی دونستم و بعد از عقد هم متوجه شدم هنوز چشم و گوشش می جنبه و این تنها بهانه من بود .البته حرفها و اذیتهای مادرش هم بی تاثیر نبود . به خاطر شرایطش همه خانواده با طلاق من موافق بودن مهمتر از همه این که من باکره بودم و بعد از طلاق هیچ آسیبی ندیدم و انگار نه انگار خیلی زود هم همه اطرافیانم همه چی رو فراموش کردن حتی خودم و خیلی هم بعد از اون موفق بودم (حتی الان قیافه اش هم یادم نمیاد) اما الان که یکساله ازدواج کردم با شرایطی که خودت اطلاع داری از زندگیم خیلی سخت تر شده برام که جدی بخوام به طلاق فکر کنم .و صد درصد اینبار بعد از طلاق مثل دفعه قبل برام نیست به همین خاطره فعلا دست نگه داشتم . تو هم شرایطط رو در نظر بگیر اما طلاق در دوران عقد به خصوص اگر باکره باشی (چون در تمام برگه های مربوطه این مساله قید می شه حتی در طلاقنامه) خیلی شرایط بدی نیست و خیلی زود فراموش می کنی .و این را بگو که شرایط خوبی نداشت و نخواستی به خاطر حرف مردم یک عمر خودت رو بدبخت کنی عزیزم

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام رهای عزیز...
    آخه من یه مشکل دارم...دارم هرشب کابوس میبینم...من باهاش ازدواج کردم...خیلی غم دارم...آخه من اصلا راضی به این کارنبودم...وبه زور اون این اتفاق افتاد...به زور حتی بادعوا وگریه ی من بود اماشد...چون نمیخواستم زورم میادددددددددددددددددددددد د....الان متنفرم که بایدهمه بفهمن...ازاین میترسم...
    ازاین سوال میترسم....هنوزکه طلاق نگرفتم چندین نفر ازم پرسیدن...وای به حال اینکه رسمی بشه....آخه حتما همه میگن دختره نمیتونست دوسال خودشو کنترل کنه...
    جامعه مایه جامعه ی یه طرفست...
    الان که من دارم جدا میشم..تازه فهمیدم که توی دخترای فامیل همسرم همه میگفتن که اون زن نمیخواد فقط هم خوابه میخواد...ازاینکه با یه همچین آدمه پستی هم قدم بودم..ازاینکه تو این دوسال پشتش بودم از دنیا بدم میاد...ازمردا بدم میاد..

    - - - Updated - - -

    سلام رهای عزیز...
    آخه من یه مشکل دارم...دارم هرشب کابوس میبینم...من باهاش ازدواج کردم...خیلی غم دارم...آخه من اصلا راضی به این کارنبودم...وبه زور اون این اتفاق افتاد...به زور حتی بادعوا وگریه ی من بود اماشد...چون نمیخواستم زورم میادددددددددددددددددددددد د....الان متنفرم که بایدهمه بفهمن...ازاین میترسم...
    ازاین سوال میترسم....هنوزکه طلاق نگرفتم چندین نفر ازم پرسیدن...وای به حال اینکه رسمی بشه....آخه حتما همه میگن دختره نمیتونست دوسال خودشو کنترل کنه...
    جامعه مایه جامعه ی یه طرفست...
    الان که من دارم جدا میشم..تازه فهمیدم که توی دخترای فامیل همسرم همه میگفتن که اون زن نمیخواد فقط هم خوابه میخواد...ازاینکه با یه همچین آدمه پستی هم قدم بودم..ازاینکه تو این دوسال پشتش بودم از دنیا بدم میاد...ازمردا بدم میاد..

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array
    سلام عزیزم
    منم یه بار نامزدی جدا شدم و دختر بودم و اینبار بعد از نامزدی سه سال و نیمه جدا شدم و دختر نیستم
    نگران نباش کسی از شما توقع نداره بعد دو سال دختر باشی، اکثر دوستهای من همون چند ماه اول رابطه کامل ایجاد می کنن با نامزدشون به هر حال ما کار خلاف شرع و قانون نکردیم. ( البته من نمیگم کارمون درست بوده به هر حال تحت شرایطی بوده )
    در برخورد با دوستان و آشنایان من تکنیکم این بوده که طوری برخورد کردم که کسی ازم سوالی نپرسه. من یه سال زودتر از طلاقم یکی از بچه های دانشگاه دیگه که من حتی اسمشو نمیدونم از دوستم پرسیده بود که فلانی طلاق گرفته؟ این مثال را به این خاطر زدم که وقتی یه زندگی مشکل داره به لطف مردم کنجکاوی که زندگی همه را بررسی می کنن همه بو می برن یه خبرهایی هست و زیاد سورپرایز نمیشن نترس
    الانم به فامیل های درجه یک که گفتم و میدونن فامیل های دور و آشنایان هم دهن به دهن پخش میشه نیازی نیست شما سوالی را جواب بدی، ساده بگم رو نده که حتی سوال هم بپرسن. من اون جایی که صلاح میدونم بگم میگم که نشد و جدا شدیم. در این حد. توضیح نمی دم که چرا که به خودشون اجازه بدن که سوال دیگه ای بپرسن که اذیت بشم
    اگر بپرسن چرا خیلی سرد میگم که نشد دیگه... همین
    شش هفت ماه طوری رفتار کن که در معرض سوال قرار نگیری، بعدا که آمادگی روحی پیدا کردی در حد یه جمله می تونی بگی که جدا شدی
    فردای روزگار که خواستگار داشتی اونموقع فقط به ایشون توضیح میدی که چی شد در اندازه لازم و بعدش هم می تونن خودشون تحقیق کنن
    ما که وظیفه نداریم جوابگوی کنجکاوی بی مورد دیگران باشیم

    - - - Updated - - -

    قاطی نکن من درکت می کنم و مثل یه خواهر در آغوش می فشارمت
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. 3 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    asemani (پنجشنبه 14 شهریور 92), sanjab (پنجشنبه 14 شهریور 92), tabasom321 (جمعه 25 مرداد 92)

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.
    نگران نباش.منم با نیلا موافقم.به کسی رو نده که بخواد تا عمق ماجرا پیش بره.شما کار خلاف شرع و قانون نکردی پس پیش خدا و وجدانت راحتی.حرف مردم تمومی نداره.الان دیگه دخترای نامزد نکرده زیادی پیدا میشن که تجربه این کارا رو دارن!!!!!!شما که دیگه عقد بودی و طرف شوهرت بوده.
    قصد توهین به خودمون رو ندارم اما.......خداوند ما ملت زیادی کنجکاو رو به راه راست هدایت کنه.

  7. 3 کاربر از پست مفید tabasom321 تشکرکرده اند .

    asemani (پنجشنبه 14 شهریور 92), fatima86 (یکشنبه 27 مرداد 92), اشنای قدیمی (شنبه 09 شهریور 92)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    باسلام دیروز طلاق گرفتم...
    تمام وسایلایی که برام خریده بود وحدود سی مثقال طلا و یه گوشی اپل و همه چیوبهش دادم تاجناب با نازتمام بیان این بنده رو طلاق بدن...
    دیگه حالم داره از بعضی ازقانون های کشورم بهم میخوره...
    حق طلاق باید دست یه آدم روانی باشه که تو محضربه جای اینکه یه مقدار فیگور ناراحتی بگیره کیفی که طلاها داخلش بود رو باز کرده وبا ذوق به طلاهاش نگاه میکنه...
    آدمی که میگه من پول دادگاه طلاق رو نمیدم من پول عقد رو دادم طلاق دیگه با خودتون...

    تمام این روزها تو فکر بودم که چرا خدا این حق مسلم منو گرفته وباید برای اینکه آقا طلاقم بده حتی گوشی که برام خریده روپس بدم...
    فقط لباس هام ازیه زندگی دوساله گیرم اومد...که اونم اگه مطمئن نبودم مادرشوهرم روش یه جادو جمبلی نمیخونه پس میدادم....
    الان چندهفتست خودمو تو خونه حبس کردم...میخوام باخودم کناربیام که شکست خوردم...

    - - - Updated - - -

    باسلام دیروز طلاق گرفتم...
    تمام وسایلایی که برام خریده بود وحدود سی مثقال طلا و یه گوشی اپل و همه چیوبهش دادم تاجناب با نازتمام بیان این بنده رو طلاق بدن...
    دیگه حالم داره از بعضی ازقانون های کشورم بهم میخوره...
    حق طلاق باید دست یه آدم روانی باشه که تو محضربه جای اینکه یه مقدار فیگور ناراحتی بگیره کیفی که طلاها داخلش بود رو باز کرده وبا ذوق به طلاهاش نگاه میکنه...
    آدمی که میگه من پول دادگاه طلاق رو نمیدم من پول عقد رو دادم طلاق دیگه با خودتون...

    تمام این روزها تو فکر بودم که چرا خدا این حق مسلم منو گرفته وباید برای اینکه آقا طلاقم بده حتی گوشی که برام خریده روپس بدم...
    فقط لباس هام ازیه زندگی دوساله گیرم اومد...که اونم اگه مطمئن نبودم مادرشوهرم روش یه جادو جمبلی نمیخونه پس میدادم....
    الان چندهفتست خودمو تو خونه حبس کردم...میخوام باخودم کناربیام که شکست خوردم...

  9. کاربر روبرو از پست مفید fatima86 تشکرکرده است .

    asemani (پنجشنبه 14 شهریور 92)

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    دوست عزیز

    ناراحت شدم و احساس غمت را درک میکنم. امیدوارم این کار ابتدای مسیر روشنایی و موفقیت برای رسیدن به

    اهداف دیگر در زندگیت باشد همدردی من را بپذیر.

    دورگردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

    دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
    ویرایش توسط sanjab : پنجشنبه 14 شهریور 92 در ساعت 12:57

  11. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .

    ویدا@ (پنجشنبه 14 شهریور 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا اشتباه بزرگ دختر را به خانواده اش بگویم؟؟؟
    توسط SSIRAN در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 تیر 92, 01:36
  2. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  3. ارتباط موثر با نوجوان (ویژه پدران)
    توسط eferia در انجمن مقالات آموزشی روانشناسی کودک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 اردیبهشت 88, 10:24
  4. چرا عاشق می شویم ؟؟؟
    توسط دانا در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 خرداد 87, 15:50

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.