سلام ترمه
دوستان صحبتهای قشنگی داشتند.
من احساس شما را می فهمم.
غالبا این احساسات و این رنجش ها هزینه خوب بودن و درست زندگی کردنه.
اگر بنا بود بدون هزینه و به سادگی همه مسیر آرامش و رشد را می یافتند، که وضع این دنیا به مانند بهشت بود.
اما می توان این احساسات آزارنده را کاهش داد و این هزینه های رنجش آور را کم کرد، البته این به معنای بی رنجی و بی دردی نخواهد بود.
در کنار صحبت های قشنگ طاهره مبتنی بر آموختن مهارتهای رفتاری، نیاز است که ما نسبت به بینش و نگرشهای بینادین خود نیز توجه کافی کنیم. من برای جلوگیری از اطاله کلام، رابطه نگرش و مهارتهای ارتباطی را قبلا در مقالات خانواده قرار داده ام.(
لطفا اینجا را کلیک فرمائید و مطالعه فرمائید )
termeh
نخست نیاز است که 2 بحث را از هم تفکیک کنیم.
1 - اعتقاد به یک روش و درستی آن از درون ذهن و روان خود و به کار گیری آن بر اساس یقین قلبی خودمون.
2 - استفاده از یک روش، صرفا برای نتایج آن بدون اینکه ماهیت آن برای ما درونی شده باشه.
در روشی که شما در مورد اطرافیان خود پیش گرفته اید، اگر روی اعتقاد بند یک متمرکز هستید، پس کار و مسیر درستی که باور دارید ادامه می دهید، و این مسیر ممکن است با موانع و یا قدرناشناسی ها و ... روبرو باشد. در این صورت به خاطر خود انگیختگی های شما و عدم توقع از آنها و استقلال شما، وضعیت برایتان قابل تحمل است. ( چنین الگوهایی در دین ما فراوان است)
اما اگر روی بند 2 متمرکز هستید، اینجا یک ضعف در وجود شماست و باز ربطی به دیگران ندارد.
یعنی عدم قاطعیت از ترس اینکه مبادا امکانات یا شرایطی را از دست بدهیم.
در واقع در بند 2 ما یک رنجهایی را به زعم خود می کشیم تا نتایج پربارتری را درو کنیم.
حالا اگر بررسی کردیم و دیدیم رنجهای زیادی را به خاطر عدم قاطعیت و اعتماد به نفس تحمل کردیم و هیچ منفعتی نیز به دست نیاوردیم و از همه بدتر به این کارهایی که نیز می کنیم ایمان نداریم، پس ضرورت دارد روی اعتماد به نفس خود سرمایه گذاری کنیم.
اما یک قانون کلی در اینجا وجود دارد.
معمولا انتظارات و توقعات ایده آل ما نسبت به محیط در عالم واقع تحقق نمی یابد.
فرض کنید ما در این تالار فعالیت می کنیم و انتظار داشته باشیم دیگران همه از ما تشکر کنند و یا لااقل ما را متهم به ....، نکنند.
این انتظار ایده آل و قشنگ است و «بایدی» هست که ذهن تصدیق می کند، اما در محیط واقعی می بینیم که اینطور نیست. خیلی ها ممکن است خودتون ، اهدافتون ، شخصیتتون و ... را زیر سئوال ببرند، یا حتی اهانت کنند.
واکنش به هر کدام از اینها بسته به اهداف ما در مسیری که انتخاب کرده ایم متفاوت است.
یعنی ما باید روش صحیحی که اعتقاد داریم به کار گیریم، لیکن این را هم که بدانیم در دنیایی زندگی می کنیم که شاید صفات نکوهیده در آن بیشتر باشد. این به ما بستگی دارد، که اهداف ، روشها و شخصیتمون را در قبال آنها چگونه پرورش داده ایم و چگونه با آنها تعامل ایجاد می کنیم.
اول باید گنجایش ها و ظرفیت های خود را بسنجیم....
اگر خیلی قوی هستیم... ممکن است خیلی این مشکلات را حتی نبینیم یا از دیدن آنها خنده امان بگیرد ، یا لااقل بی تفاوت باشیم، بدون اینکه احساس آسیب کنیم.
اما اگر هنوز چنین مرحله را تجربه نکرده ایم. بهتر است در پی کسب اعتماد به نفس و آموختن روش های مقابله ای باشیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)