نوشته اصلی توسط
elahe.a
من فکر میکنم شما به دلیل عدم رضایت از خودتون، تحت تاثیر جاذبه های گروه و کارگاه قرار گرفتین و یه جوراییی میخواین اون جذابیت رو برای خودتون حفظ کنین پس به صورت خود آگاه و نا خود آگاه نسبت بهش و تغییر نگرشتون واکنش نشون میدین باز هم میگم به دلیل عدم رضایت از خودتون، تمام مشکلاتتان را (کم حرفی و انزوا ) را که در سابق داشتین را میخواین با افکار و عقاید سابقتان توجیه کنین و حال میخواین فرد جدیدی باشین باشخصیت جدید ! یه جوراییی همه گذشتتون شده کیسه بکستون!
این خوبه، که انسان نقصهاش را بشناسه و در جهت رفع نقصش باشه، این نشون میده شما گام اول رو برای پیشرفت و تکامل برداشتین! من به نظرم گسستن شما از گذشتتون نه تنها به نفع شما نیست بلکه بعد از یه مدت خلا در وجود شما بوجود میاره! پس سعی نکنین همه پیوندها و ریشه هاتون را قطع کنین به امید جوانه زدن دوباره!
شما فقط باید شاخ و برگهای زائد را هرس کنین، کمی کوتاه کنین، اما تا حالا دیدین باغبونی وقتی میخواد جای درختی رو عوض کنه، ریشه هاشو بزنه و بعد دوباره بکارتش؟
اگر ریشه ها زده شه..............
هنر شما هنر شماست، مال شماست، جزئی از وجود شماست، مثلا مینیاتور سنتی کار میکردین حالا خلاق باشین دیدتون و نوع نگاهتون را عوض کنین و مدرن کار کنین! مینیاتور کشورهای دیگه رو کار کنین....
تفکرات و عقایدتون را نخشکانین، راجع بهشون مطالعه کنین، تحقیق کنین
با جدیت بهتون میگم، اجازه ندین افکار و تفکرات و گفته ها اینقدر سریع روی شما تاثیر بزاره!
هر حرفی رو بشنوین، تحقیق کنین، سبک سنگین کنین و بعد از کلی زمان میتونین کمبودهای فکری، عقیدتی و ذهنیتون را اصلاح کنین تا به سمت تعالی حرکت کنین!
نسبت به این مساله خیلی هوشیارانه عمل کنین!
علاقه مندی ها (Bookmarks)