به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 25 , از مجموع 25
  1. #21
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: از وقتی آمدم همدردی....

    از وقتی اومدم همدردی ، بعضی ها آبی پررنگ بودند و بعضی ها آبی کمرنگ ، بعضی ها هم صورتی ، و یکی هم سبز
    ... رنگ همدردی آدم ها جنس دیگری بود...

    مدتی بعد یه رنگ جدید اضافه شد ، قهوه ای

    یه جورایی دست یافتنی و یه جورایی دست نیافتنی ...
    ... رنگ همدردی آدم ها جنس دیگری بود...

    مدتی بعد یه عده زیادی قهوه ای رنگ شدند ....
    به جاهایی میشد سرک کشید ، تاپیک هایی می شد باز کرد....


    ... رنگ همدردی آدم ها جنس دیگری بود...

    ولی در کل بعد از همه گشت و گذار ، وقتی توی خلوت خودت می شینی و تنهایی یه استکان چای سر می کشی و توی خلوت ذهنت، خودت را قضاوت می کنی ، با خودت میگی :
    ندیدن و دست نداشتن به خیلی چیزها ، گاهی چقدر لذت بخش هست ! ..... مثل نداشته های زندگی




  2. 17 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    paiize (جمعه 01 فروردین 93), فرشته مهربان (پنجشنبه 29 اسفند 92), فرشته اردیبهشت (جمعه 06 تیر 93), ویدا@ (شنبه 17 فروردین 92), مدیرهمدردی (پنجشنبه 29 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 18 فروردین 93), شایسته89 (پنجشنبه 29 اسفند 92)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 دی 91 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-23
    نوشته ها
    301
    امتیاز
    2,429
    سطح
    29
    Points: 2,429, Level: 29
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,706

    تشکرشده 1,723 در 325 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: از وقتی آمدم همدردی....

    هر بار که لا به لای کارهای دانشگاه بابت خواندن یک صفحه از قرآن (به صورت آنلاین از سایتی که حامد معرفی کرد) به یاد حامد 65 می افتم،
    هر وقت بعد از خداحافظی از عزیزانم ذکری که هستی گفته بود (لاحول و لا قوه الا بالله" و "فالله خیر حافظا و هو الرحمن الرحیم") رو زیر لب تکرار میکنم...
    هر بار که تو دفترچه وظایفم کارهای اون روز رو مینویسم و یاد آواتار پرفسور بالتازار دانشمند عزیز می افتم...
    ....
    ...
    ...
    ...
    به این فکر میکنم که تو این روزگار سخت، با این همه نامردمی، هنوز راه های فراوونی واسه نیکی کردن و نیک زیستن باقی مونده...

    وقتی اومدم همدردی حالم خیلی بد نبود، فقط یه خورده یه نفر احساساتم رو قلقلک داده بود، فکر کردم عاشق شدم (اینم از عوارض جانبی دختر بودن دیگه!!!!!)

    امید واری، سعه صدر (حد اقل از پشت کامپیوتر که می تونم!!!)، و باور به اینکه آخر آخرش هم تنها کسی که بعد از خدا دستت رو میگیره تا بلند بشی خودتی؛ چیز هایست که همدردی در رسیدن به اون ها منو یاری کرد

  4. 16 کاربر از پست مفید دانوب تشکرکرده اند .

    rozaneh (شنبه 14 اردیبهشت 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 29 اسفند 92), ویدا@ (شنبه 14 اردیبهشت 92), مدیرهمدردی (پنجشنبه 29 اسفند 92), بالهای صداقت (یکشنبه 15 اردیبهشت 92), دانوب (سه شنبه 04 مهر 91)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    از وقتی آمدم همدردی بیشتر از دو سال میگذره . :)
    اولین بار که اومدم حس خوبی بهم داد چون تونستم مشکلمو با افراد دیگه ای مطرح کنم یه جواب اون موقع از فرشته مهربون تو تاپیک ام بود که دقیقاً ریشه یابی مشکلم بود اما پاسخی نداشت در واقع پیدا کردن پاسخ رو به عهده خودم گذاشته بود.
    یه مدت زیاد هم همدردی نیومدم شاید چون گرفتاریهام اجازه نمی داد شایدم از کنارشون رد می شدم. اما وقتی دوباره برگشتم بهش معتاد شدم .حالا روزی نیست که نیام اینجا و سر نزنم.
    اینجا دوستای زیادی پیدا کردم دوستایی که هر از گاهی حالی ازم میپرسن و هوامو دارن. دوستایی که گرچه هیچ وقت ندیدمشون و نخواهم دید ولی عطر حضورشون و رد پایی که توی خاطرات ام گذاشتن همیشه برام قابل درک و با اهمیته . دوستانی مثل ویدای عزیز که حضور پررنگ اش و تاپیک های قشنگ و قابل تاملش رنگ و بوی تازه ای به تالار میدن و تالار رو از یکنواختی خارج میکنه یا میشل عزیز که هر پستی که توی این تالار میزنه پر از بار معناییه و نکات کلیدی قشنگی رو به تصویر میکشه باران بهاری عزیز که همیشه به من لطف داره و راهنمایی هاش برام ارزشمند و مفیده. ریحانه عزیز که هر از گاهی کل کل کردن باهاش بهم روحیه میده :p صابر عزیز ببر مازندران که امکان نداره جایی تشکر و لایکشو نذاره و مطمئنم دلش هم مثل افکارش بزرگ و ستودنیه. بی دل عزیز با آشپزخونه تاریخیش و جایزه دست نیافتنیش! و خیلی های دیگه راحیل خانوم و ترانه 89 و مریم 1363 ، فرشته مهربان خود مدیر همدردی عزیز، پرنده غریب، کامروا و...
    آره همدردی خیلی وقتا با من همدردی کرده و خیلی وقتا همین که توش حرفمو زدم و سبک شدم برام ارزشمند بوده همین که آدمهایی هستن که میان و به تاپیک هات سر میزنن و تجربه های ارزشمندشونو واست به ارمغان میزارن.
    اینجا خیلی چیزا یاد گرفتم .
    از وقتی آمدم همدردی ،
    یاد گرفتم انتقادپذیر باشم
    یاد گرفتم سعی کنم خشممو کنترل کنم
    یاد گرفتم باید خودمو و روحیاتمو بیشتر بشناسم
    یاد گرفتم اگه به قله نرسیدم حداقل از دامنه کوه لذت ببرم!
    یاد گرفتم مثل باد سبک و بی آلایش باشم و زندگی رو سخت نگیرم
    یاد گرفتم و درک کردم و باور دارم که روزهام به سرعت میگذره و اون چیزی که میمونه یاد و خاطره ای از منه پیش همه اونایی که منو میشناسن
    یاد گرفتم دل شکستن هنر نیست
    یاد گرفتم خیانت کردن چقدر عذاب آوره
    یاد گرفتم به داشته هام بیشتر از نداشته هام توجه کنم و از بابت داشتنشون شاد و خوشحالم
    یاد گرفتم زندگی سخت میگیره وقتی سخت بگیریمش
    یاد گرفتم امانت دار خوبی باشم
    یاد گرفتم کوچکتر از خودمو درک کنم و گاهی خودمو جای آدمها بذارمو و سعی کنم رفتارشونو درک کنم
    یاد گرفتم چقدر آدمها با هم فرق میکنن چقدر اندیشه ها میتونه متفاوت باشه
    فهمیدم چقدر مشکلات آدمها شبیه همه و باز هم از تجربه همدیگه استفاده نمیکنن و چیز یاد نمیگیرن و دوست دارن خودشون تجربه کنن و وقتی سر به سنگ خورد تازه میفهمن که کاش...

    همدردی عزیز ازت ممنونم چون بعضی وقتا باعث شدی یه تلنگری به خودم بزنم و بفهمم که هیچی نیستم!
    ویدای عزیز و مهربان بابت ایجاد این تاپیک ازت ممنونم امیدوارم تو و بقیه دوستان همیشه شاد و موفق و آرام و محکم و استوار این تالار رو همراهی کنین.
    واسه همه دوستان آرزوی شادی میکنم چون شادی واقعی تو نگاه آدماست اینکه چطوری به دنیا نگاه کنیم دست خودمونه اینکه چطوری برداشت کنیم هم دست خودمونه اینکه چطوری زندگی کنیم هم! آره دست خودمونه ما مالک و صاحب و هدایت کننده افکار و باورها و اعمالمون تو صحنه زندگی هستیم
    یه وقتی یه وبلاگی پیدا کرده بودم با این عنوان : فقط خودت باش! ازش خیلی چیزا یاد گرفتم اینکه نقاب نباشم خودم باشم اون جور که دوست دارم زندگی کنم و قدر آدمهای اطرافمو بدونم .
    دوستتون دارم

    با آرزوی بهترین ها برای همه همدردیهای عزیزم.
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم

    ویرایش توسط rozaneh : شنبه 14 اردیبهشت 92 در ساعت 11:50

  6. 8 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 29 اسفند 92), reihane_b (شنبه 14 اردیبهشت 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 29 اسفند 92), فرشته اردیبهشت (جمعه 06 تیر 93), ویدا@ (شنبه 14 اردیبهشت 92), مدیرهمدردی (پنجشنبه 29 اسفند 92), مسافر زمان (شنبه 14 اردیبهشت 92), بالهای صداقت (یکشنبه 15 اردیبهشت 92)

  7. #24
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    میبینم که این تاپیک هم داره خاک میخوره بیام آخر سالی یه گردگیری کنم خیلی چیزا از همدردی یاد گرفتم که اگه بخوام بنویسم از الان ظهری باید بشینم تا خود وقت سال تحویل در موردش بنویسم ولی مهمترین چیزی که همدردی بهم داد

    اینکه همسرم و دخترم رو بیشتر دوسشون داشته باشم و سعی کنم عشق و محبت بیشتری رو نثارشون کنم.اینکه شکرگزار خدا باشم که تونستم یه همسر خوب انتخاب کنم و یه خانواده شاد و خوشبخت داشته بشم.اینکونه تونستم از همدردی یاد بگیرم باید بخاطر داشتن یه زندگی خوب و عاشقانه تلاش و کوشش بسیار کنی و صبور باشی و پرامید

    خدایا شکرت
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 8 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    paiize (جمعه 01 فروردین 93), فرشته مهربان (پنجشنبه 29 اسفند 92), ویدا@ (شنبه 16 فروردین 93), مدیرهمدردی (پنجشنبه 29 اسفند 92), بی نهایت (پنجشنبه 14 فروردین 93), ستیلا (پنجشنبه 29 اسفند 92), شیدا. (پنجشنبه 29 اسفند 92), شایسته89 (پنجشنبه 29 اسفند 92)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 دی 94 [ 18:13]
    تاریخ عضویت
    1393-3-16
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    1,365
    سطح
    20
    Points: 1,365, Level: 20
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 62 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از وقتی اومدم همدردی بازم فهمیدم حتی توی این فضای مجازی هم نباید خودم باشم. اگه اینجا هم که همه چی مجازیه دروغ بگم پس به چه درد میخوره؟ من اومدم اینجا که بدون شناخته شدن خود واقعیمو نشون بدم لطفا به نظرات متفاوت احترام بذارید همونطور که من به نظرات همه احترام می ذارم. باتشکر
    از اینکه بدون غرض ورزی و بی طرف قضاوت می کنید متشکرم.

  10. 2 کاربر از پست مفید مادری عاشق تشکرکرده اند .

    pasta (جمعه 06 تیر 93), خیال تو (جمعه 06 تیر 93)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.