خب عزیزم این کاریه که خیلی ها که زندگی زناشویشون به آخر خط یرسه انجام می دن.دیگه شرط کردننوشته اصلی توسط mr6262
نمیخواد.همون مهرم حلال جونم آزاد میشه .
تشکرشده 4,006 در 737 پست
خب عزیزم این کاریه که خیلی ها که زندگی زناشویشون به آخر خط یرسه انجام می دن.دیگه شرط کردننوشته اصلی توسط mr6262
نمیخواد.همون مهرم حلال جونم آزاد میشه .
پاییزان (شنبه 09 اردیبهشت 91)
تشکرشده 585 در 180 پست
پاییزان عزیز حرف شما کاملا درست است
ببینید من نمی خوام فقط به خودم فکر کنم. می خوام ببینم منصفانه ترین وضعیت برای هر دو طرف به چه صورته؟
مثلا من اگر بخوام خودم طلاق بگیرم، پسر این اطمینان رو داره که من مهریه ام رو نمی خوام ولی اگر اون خواست طلاق بده، مهریه رو موظفه که بده. میخوام بدونم زمانی که خانواده ها شناختی از هم ندارن منصفانه ترین حالت چیه که اگه پسر بدی کرد، دختر ضربه بیشتری نخوره یا اگه دختر بدی کرد، پسر گرفتار مشکلات اضافی نشه؟
من خودم دوست دارم اصلا هیچ کدوم از اینها نباشه، نه مهریه ، نه حق طلاق به شرط ... چون خودم دختریم که از نظر مالی مستقلم و میتونم از پس خودم برآم. ولی چون خانوادم خیلی رو این موضوع ها حساسن، می خوام با منطق جوری قانعشون کنم که بدونن بیگدار به آب نمی زنم ولی از اون ور هم پسر رو تحت فشار بیخود قرار ندم.
راستش من مشکلی که با خانوادم دارن اینه که میگن مهریه 500 تا ، حق طلاق (به علاوه تهیه مسکن) ولی خیلی از آقایون زیر بار اینجور چیزها نمی رن، منم هرچقدر با خانوادم صحبت کردم (البته در اون زمان به صورت احساسی) زیر بار نرفتن. می خوام از اطلاعات تجربیه دوستان استفاده کنم تا به یه نتیجه درست عملی برسم و با منطق پیش خانواده خودم و حود پسر پیش برم
تشکرشده 14,121 در 2,560 پست
سلام
ازدواج نیز بخشی از پروسه زندگی انسانهاست ،
همان طور که برای نوشتن یک جمله می بایست ابتدا نوشتن کلمات و نحوه قرار گرفتن کلمات در جمله را آموخت ، برای ازدواج نیز می بایست شرایط اولیه اش را بدست آورد ...
و حال شرایط اولیه ازدواج ؟!
mr6262 گرامی ،
اول) سئوالی که بیشتر ذهن مرا به خود جلب کرده این هست که چرا شما از خودت، استقلال کافی برای تصمیم گیری نداری؟
درسته که پدر و مادرت خیر و صلاح شما را می خواهد ، اما اینکه در خصوص میزان مهریه و حق طلاق ، صرفا نظرات ایشان را مرتب عنوان می کنی و نظر شخصی خودت را عنوان نمی کنی برایم جای سئوال هست!
لذا اکنون از خودت بپرس آیا واقعا حق طلاق را به عنوان یکی از شروط اصلی برای ازدواجت مدنظر داری یا خیر
اگر جواب شما "مثبت" هست ، میشه بپرسم به چه دلیلی حق طلاق را می خواهی؟
به نظر من برای هر اقدامی می بایست یک دلیل درست داشته باشیم که اون دلیل باعث بشه که مابه هدفمون نزدیک بشیم
حال میشه بپرسم
دوم) چه هدفی مدنظرتون هست که شما را با گرفتن حق طلاق به هدفتون نزدیک تر می کنه؟
عزیزم ، اصولا رفتارهای ما ، طرز برخورد ما و معیار سنجش خوب و بد می بایست بر اساس یک مرجع اصلی و درست باشه که در جامعه پذیرفته شده باشه .... در جوامع مختلف این مرجع ها متفاوت هست ، من در خصوص جامعه خودمون نظرم را بیان می کنم
قران کتابی است که مرجع رفتارهای درست و نادرست ما هست ، یعنی اگر رفتارمون به آنچه در قران آن را نیکو شمرده نزدیک باشد یعنی رفتارمون درست هست ، و برعکس
حال در خصوص حق طلاق
دین ما آن را برعهده مرد نهاده هست ، لذا حتما دلیلی از نظر خداوند ( که ما را آفریده و کاملا بر خصوصیات ما و نیازهای ما اشراف دارد) وجود داشته که چنینی چیزی در قران بیان شده است
حال با توجه به مشکلاتی که در جامعه کنونی پیش آمده است افراد صاحب نظر با تبعیت از همان قران ، در شرایطی که به عنوان شرایط ضمن عقد عنوان شده( توصیه می کنم یکبار سند ازدواج و شرایط ضمن آن را بخوانید) ، مواردی را مطرح کرده اند که زوجه بتواند خود را مطلقه کند
من جمله ، بیماری صعب العلاج ، عقیم بودن مرد ، عدم پرداخت نفقه به مدت شش ماه و ....
بنابراین آنچه که در زندگی برای زن ،مشکل بزرگ و عظیمی ایجاد می کند را قانون گذار پیش بینی کرده و منفعت زن را در نظر گرفته است
حال بسنج و ببین شما حق طلاق را برای چه مشکلی می خواهی ؟
سوم) مسلما آینده ما بر اساس انتخاب های کنونی ما شکل می گیرد ، لذا با بررسی ، مطالعه ، بدست آوردن شناخت و بکارگیری نکات بسیار ظریفی در بدست آوردن آگاهی می توان ضریب خطا را در انتخاب هایمان کاهش داد و موفقیت خویش را تضمین نمود .
بنابراین صرف گرفتن "حق طلاق" نمی توان پیش بینی کرد که زندگی زناشویی به درستی بنا شده است
چهارم) اگرچه آینده نگری شرط عقل هست ، اما به نظر من مطرح کردن حق طلاق و درصدد گرفتن این حق ،به عنوان یکی از شروط ازدواج ، باشیم ؛ به معنای دید منفی و عدم خوشبین بودن به ازدواج با شخص مورد نظر است ....
پنجم) کاملا نظر شخصی : بنابر شرایطی که برایم ایجاد شده بود ، در برهه خاصی از زندگی زناشویی ام این امکان را داشتم که از همسرم حق طلاق را اخذ کنم ، اما این دیدگاه که ممکن است ، تقاضای من یک هزارم درصد ، باعث ایجاد این تفکر بشود که " زنم حق طلاق دارد و هر موقع بخواهد می تواند جدا شود ، اما خودش نمی خواهد که برود "
آن چنان برایم سنگین و سخت می آمد که اصلا مجال بروز چنین درخواستی را به خودم ندادم
مضاف بر اینکه محقق شدن شرط ضمن عقد " امکان مطلقه شدن زوجه در صورت عدم پرداخت نفقه توسط زوج به مدت شش ماه" ، برایم هیچ احساس برد و پیروزی را در آن زمان به ارمغان نیاورد
===============
نکاتی را که به نظرم می رسید برایت عنوان کردم ، هر شرطی که شما برای ازدواجت مدنظر داری ، حق مسلم و طبیعی شماست ، اما مهم تر از آن دلایل اون شروط هست ، که می بایست برای شخص خود شما آن دلایل درونی باشد ، نه صرفا نظر دیگران ( حتی همین نظراتی که من برای شما نوشتم )
با آرزوی بهترین ها برای شما
بالهای صداقت (یکشنبه 10 اردیبهشت 91)
تشکرشده 585 در 180 پست
بالهای صداقت عزیز
متاسفانه هر کاری می کنم این استقلال به دست نمیاد. منم خودم خیلییییییییییییییییییی ناراحت این موضوع هستم، کلا سعی می کنم تا جایی که می تونم جراتمند رفتار کنم، حرفم رو در صورت لزوم بزنم و دیگه از ابراز عقیده ام نترسم. ولی من تو خانواده ای بزرگ شدم که اجازه استقلال نمیدن. من خودم از نظر مالی مستقلم، با توجه به مدرک و مهارتهای هنری که دارم می تونم همیشه از پس مخارج خودم بر بیام ولی خانواده من خیلی پر توقعن.
من خودم نه احتیاج به حق طلاق دارم نه مهریه (تو یکی از تاپیکهاهم گفتم)، چون میدونم ضمانت خوشبخت بودن نیست، اصلا جز معیار هام نیست ولی به هیچ وجه نتونستم حرفام رو به کرسی بشونم، یعنی وقتی میگم این چیزها برای مهم نیست، میگن تو ارزش خودت رو میاری پایین. میگم ارزش من به رفتاریه که باهام میشه، میگن تو بچه ای، خانواده ای که مهریه نمیدن می خوان دخترو برده خودشون کنن!!!!! نمی دونم تا کی باید بجنگم. هر چقدر که جنگیدم، جراتمند عمل کردم، هیچ تغییری ندیدم. بعضی وقتها حس می کنم بهتره ازدواج رو بذارم کنار. حس بدی بهم دست میده وقتی ایجوری ارزش گذاری می شم ولی نمی تونم کاری کنم انگار، نمی دونم از چه راهی به نتیجه می تونم برسم
این ها اصلا جز معیارهای من نیست، ولی پدر و مادر خیلی نگران و متاسفانه پر مشکلی دارم که هیچ جوره شعور و عقل جوون ها رو قبول ندارن
میخوام با این شرایط بهترین راه رو برم که اگه پدر و مادرم باز هم نظراتم رو قبول نکردن، یه راه جایگزین داشته باشم تا بتونم با منطق تا حدودی نظراتشون رو تامین کنم
واقعا خانواده پر از مشکلی دارم، بعضی وقتها ترجیح میدم برم و هیچ وقت دیگه پامو تو این خونه نذارم
منم دنبال استقلال فکریم هستم و خیلی تمایل دارم که از راهی که واقعا نتیجه میده، این حق رو داشته باشم ولی...
تشکرشده 585 در 180 پست
بالهای صداقت عزیز
خرفاتون واقعا خیلی روم تاثیر گذاشت، متوجه شدم واقعا این حرف شما کاملا درسته:
"اگرچه آینده نگری شرط عقل هست ، اما مطرح کردن حق طلاق و درصدد گرفتن این حق ،به عنوان یکی از شروط ازدواج ؛ به معنای دید منفی و عدم خوشبین بودن به ازدواج با شخص مورد نظر است " که ممکنه باعث بشه زندگیم به مراتب بدتر بشه
متاسفانه فهمیدم مشکلات من خیلی بزرگ تر از این هاست و این چیزها راهکار درستی برای مشکلات من نیست.
ممنونم ازتون که دیدم رو وسیعتر کردید که با فکر بیشتر به عواقب کارهام فکر کنم
اگر آدم ها آزادی شخصی خودشون رو داشتن چقدر زندگیا می تونست قشنگتر باشه. کاش بهم بگید چجوری آدما می تونن استقلالشون رو به دست بیارن که همه بدبختی هایی که میکشم از این حقیه که نمی تونم داشته باشم.
بازم ممنونم دوستان و بالهای صداقت عزیز از راهنمایی و حرفای مفیدتون
mr6262 (یکشنبه 10 اردیبهشت 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)